دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۳-۷- شفاف سازی اطلاعات مالی و رفتار سرمایه گذاران – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
شواهد نشان میدهد که اشخاص با انجام مبادلات زیاد، باعث کاهش بازدهی سرمایه گذاری های خویش میشوند. به عبارت دیگر، اگر معاملات کمتری انجام میدادند، بازده بالاتری را کسب میکردند. قسمتی از این کاهش بازدهی را می توان به علت و جود هزینه معاملات دانست ولی قسمتی از آن نیز به تصمیم گیری های ضعیف در انتخاب سهام مربوط می شود . مطالعات انجام شده در این زمینه نشان داد که متوسط بازده ناخالص سهام خریداری شده، در طول یک سال پس از تاریخ خرید به میزان قابل توجهی کمتر از متوسط بازده ناخالص سهام فروخته شده، در طول یک سال پس از تاریخ فروش بوده است.
برجسته ترین توضیح رفتاری که در مورد حجم بالای مبادلات ارائه شده است، اعتماد بیش از حد است . به این ترتیب که اشخاص تصور میکنند اطلاعاتی که دارند آنقدر درست و دقیق است که بر اساس آن اقدام به معامله کنند، این درحالی است که درعمل، اطلاعات آنان ضعیف تر از آن است که این اقدام آن ها را پشتیبانی کند . گاهی اوقات وضعیت از این نیز بدتر می شود و سرمایه گذاران نه تنها به اشتباه تصور میکنند که اطلاعات زیادی دارند بلکه اطلاعات درست را نیز اشتباه تفسیر میکنند. بنابرین، طبق فرضیه اعتماد بیش از حد، افرادی که اعتماد بیش از حد زیادتری دارند،معاملات بیشتری انجام میدهند و به علت وجود هزینه های معاملاتی و انتخاب های نا مناسب، بازدهی کمتری به دست می آورند بر اساس نتایج مطالعات ادین، مردان به علت داشتن اعتماد بیش از حد زیادتر نسبت به زنان، معاملات بیشتری انجام میدهند و بازده کمتری به دست می آورند (راعی و فلاح پور ،۱۳۸۳).
۲-۳-۶- رفتار سرمایه گذاران
فرضیه بازارکارا بیان میکند، وقتی افراد خوش بین و غیرمنطقی یک سهام را می خرند، سرمایه گذاران منطقی آن را فروخته و زمانی که افراد بدبین و غیرمنطقی سهمی را می فروشند، سرمایه گذاران منطقی آن را می خرند. در نتیجه ، حذف کردن تأثیر معاملات غیرمنطقی در قیمت بازار مؤثر است، در حالی که نظریه مالی معمولاً نشان میدهد که سرمایه گذاران منطقی در خنثی کردن اثر سرمایه گذاران عادی موفق نیستند . از دیدگاه نظری دور از ذهن است که سرمایه گذاران منطقی قدرت هدایت قیمت های بازار به ارزش های ذاتی ر ا داشته باشند . برای مثال در یک مدل که هر دو گروه معامله گران بازخورد و سرمایه گذاران منطقی وجود دارند، سرمایه گذاران منطقی ترجیح میدهند که به جای تأثیر معامله گران، بازخورد را کاهش داده و با خریدن جلوتر از معامله گران بازخورد آن را تقویت کرده و از آن ها سبقت بگیرند در یک مدل مربوط ، سرمایه گذاران منطقی انتظار دارند که مطلوبیت مورد انتظار خود را حداکثر کرده و هرگز به دنبال این نیستند که تأثیر سرمایه گذاران غیرمنطقی را خنثی کنند، زیرا آن ها به صورت منطقی با ریسک ایجاد شده توسط سرمایه گذاران غیرمنطقی ارتباط دارند . چنانچه ریسکی که سرمایه گذاران غیرمنطقی تحمل میکنند، خنثی شود سرمایه گذاران دیگر هستند که باید آن را تحمل کنند.
گوتمن و ماسا شواهدی را جمع آوری کردند که نشان داد دو دسته سرمایه گذار وجود دارند: ۱) معامله گران بازخورد و ۲) سرمایه گذاران منطقی . معامله گران با زخورد کسانی هستند که به دنبال روندهای قیمت میروند و سرمایه گذاران منطقی کسانی هستندکه در مسیر دیگر حرکت میکنند . گوتمن و ماسا سرمایه گذاران را بر اساس چگونگی واکنش آن ها نسبت به تغییرات روزانه، به دو گروه تقسیم نمودند . سرمایه گذاران دو نوع واکنش داشتند، کسانی که برحسب عادت پس از دیدن این که قیمت ها در حال صعود هستند، خرید میکردند و سرمایه گذاران منطقی کسانی بودند وقتی که قیمت ها افزایش پیدا می کرد، می فروختند. سرمایه گذاران به ندرت بین این دو طبقه قرار می گرفتند.
سرمایه گذاران منطقی همیشه میتوانند سهام بخرند به شرطی که سایر سرمایه گذاران تمایل به نگه داری سهام برای مدت طولانی نداشته باشند . هم چنین آن ها ممکن است قادر نباشند در کوتاه مدت سهام خود را بفروشند برخی سهام ممکن است در موقعیتی هواخواه داشته باشد و فقط در بین هواخواهان معامله شود، در واقع هواخواهان هستند که قیمت سهام را تعیین میکنند . در این حالت سرمایه گذاران منطقی می دانند که قیمت سهام به صورت بالا و خنده داری قیمت گذاری شده است و البته قادر نیستند از دانش خویش بهره گیرند (خواجوی و قاسمی، ۱۳۸۴).
از نگاه دیگر سرمایه گذاران را می توان از نظر پذیرش ریسک و شکل منحنی مطلوبیت به سه دسته تقسیم نمود:
الف. افراد ریسک گریز[۱۵۶]
این افراد استراتژی محافظه کارانه دارند.مطلوبیت نهایی افراد ریسک گریز با افزایش ثروتشان کاهش مییابد، بنابرین هر فردی که منحنی مطلوبیت ثروت او مقعر باشد ریسک گریز است.یک شخص ریسک گریز ترجیح میدهد که یک بازده مطمئن به دست آورد و در حالی که شانس و اقبال مطرح باشد شرکت نخواهد کرد. تابع مطلوبیت این افراد به شکل زیر میباشد:
ب. افراد ریسک پذیر[۱۵۷]
این افراد استراتژی جسورانه دارند.طبق تعریف فرد ریسک پذیر کسی است که تابع مطلوبیت ثروت او به صورت محدب باشد،بنابرین برای این شخص مطلوبیت نهایی با افزایش ثروت افزایش مییابد و شخص همیشه در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و دوست دارد شانس خود را آزمون کند.تابع مطلوبیت ثروت او به شکل زیر است:
ج. افراد خنثی نسبت به ریسک
سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آن ها را ریسک خنثی مینامند.این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن می دانند.تابع مطلوبیت چنین افرادی به صورت یک خط مستقیم است. رفتار ریسک خنثی اغلب در افرادی دیده می شود که بیش از حد ثروتمند هستند.
به طور خلاصه می توان عنوان کرد که بررسی ریسک پذیری و ریسک گریزی افراد از آن جهت اهمیت دارد که افراد همیشه و در تمام رفتارهایشان آن طور که مدلهای اقتصادی فرض میکنند ریسک گریز نیستند بلکه زمانی هم هست که ریسک پذیر شده و از خطرات استقبال میکنند (شهر آبادی و یوسفی، ۱۳۸۶).
۲-۳-۷- شفاف سازی اطلاعات مالی و رفتار سرمایه گذاران
دستیابی به رشد بلندمدت اقتصادی، نیازمند تخصیص و تجهیز بهینه منابع در سطح ملی است و این مهم بدون کمک بازارهای مالی به ویژه بازار سرمایه گسترده و کارآمد به سهولت امکان پذیر نیست. کارکرد مناسب بازار سرمایه میتواند کارایی، سرمایه گذاری و رشد را افزایش داده و هم چنین قادراست ازطریق کاهش نگهداری داراییهای نقدی و افزایش نرخ رشد سرمایه های فیزیکی حداقل در بلندمدت، رشد اقتصادی را افزایش دهد به این دلیل هر چه شفافیت اطلاعات که یکی از عوامل مهم در کارایی بازار است،بیشتر باشد به همان اندازه این نقش بهتر ایفا خواهد شد . موضوع افشای اطلاعات به نحو مناسب، جامع و کامل در گزارش های سالانه شرکت ها در تصمیم گیری تعداد زیادی از افراد جامعه، به خصوص سرمایه گذاران در بازار سرمایه متاثر است با توجه به کارکرد بازارهای مالی و اقتصاد ملی از قبیل تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی، تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اقتصادی، لزوم توجه به عواملی که میتوانند بر احتمال مشارکت افراد در بازار سرمایه تاثیر بگذارند ضروری به نظر میرسد.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 11:51:00 ب.ظ ]
|