استعاره در کلمه « ألقت »
نوع استعاره : مصرحه تبعیه
۶۴- أضحکَ الدّهرُ یا ابن ودّی وأبکی یوم لم یخطرُ الأسی فی بالِ ( همان، ص۴۵۲)
ای پسر دوستم زمانه خندید و روزی که غم و اندوه به خاطرش خطور نمی کردند گریست .
دواستعاره در کلمات « الدّهر » و « یوم » وجود دارد .
نوع استعاره ها : مکنیه
۶۵- و وُجوهُ المنون شتی ، فبانت کلّها عندَ هذه الأهوال ( همان، ص۴۵۴)
و چهره های گوناگون مرگ ، همه آنها در چنین وحشتهایی نمایان می شوند .
استعاره در کلمه « المنون »
نوع استعاره : مکنیه
۶۶- و جَراد ، و کلُّ آتٍ قریب أوَ بعد الإمحال من إمحال ( همان، ص۴۵۶)
از ملخ ( خبر می دهد )، و هر آمدنی نزدیک است ، آیا بعد از خشکسالی قحطی است .
استعاره در عبارت « و کلُّ آتٍ قریب »
نوع استعاره : تمثیلیه
۶۷- هل فی فلسطینَ بعدَ البؤس من دعه أم للزمان إبتسامٌ بعد تقطیب ( همان، ص۴۷۸)
آیا در فلسطین بعد از بیچارگی و فقر آرامش و آسایشی هست و یا برای زمان بعد از ترشرویی لبخندی وجود

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دارد .
استعاره در کلمه « الزمان »
نوع استعاره : مکنیه
۶۸- و انطوی العاصفُ و الموجُ لهُ فاکتسی البحرُ غصونَ الجدولِ ( همان، ص۴۸۰)
گردباد و موج برایش در هم پیچیدند و دریا شاخه های نهر را پوشاند .
سه استعاره در کلمات « العاصفُ » و« البحرُ» و « الجدول » وجود دارد .
نوع استعاره ها : مکنیه
۶۹- و یا حسرتی للرّدی ، مزّقت یداهُ رداءَ الشباب القشیـب ( همان، ص۴۹۲)
دریغا از مرگ ، دستانش پیراهن چه نوجوانی را گسست .
استعاره در کلمه « هُ »
نوع استعاره : مکنیه مرشحه
۷۰- وَ مضی البلبلُ الغریبُ یطوفُ الروضَ حتی انزوی محیّا النهارِ( همان، ص۴۹۷)
و بلبل غریب شروع به چرخیدن در باغ کرد تا اینکه چهره روز فرو نشست .
استعاره در کلمه « النهار »
نوع استعاره : مکنیه
۷۱- نسیَ الطیرُ همَّهُ حینَ غنّی قلما یستقـرُّ همُّ الطـروب ( همان، ص۵۰۰)
پرنده غمش را به هنگام آواز فراموش کرد ، غم زنده دل دوامش خیلی کم است .
دو استعاره در بیت وجود دارند : ۱- استعاره در کلمه « الطیرُ »
نوع استعاره : مکنیه
۲- استعاره در عبارت « قلما یستقرُّ همُّ الطروب »
نوع استعاره : تمثیلی
۷۲- نستقـی مِـن الرّدی وَ لَـن نکـونَ لِلعـدی کالعبیـد ( همان، ص۵۱۲)
از مرگ می نوشیم و هرگز برای دشمن چون برده نمی شویم .
استعاره در کلمه « الرّدی »
نوع استعاره : مکنیه
۷۳- هل رأیت الطیر فی الروض یدور هائماً یبحث عن عهد السرور ( همان، ص۵۲۴)
و تو آیا آن پرنده را پروازکنان در باغ دیده ای ، شیدا در پی روزگار مستی .
استعاره در کلمه « الطیرُ »
نوع استعاره : مکنیه مرشحه
۷۴- بینَ یدَیهِ أسدٌ غضَنفرٌ علیه مِن ضربهِ سوطٍ أثرُ ( همان، ص۵۳۲)
در مقابلش شیری نیرومند است که اثر ضربه شلاق بر بدنش نمایان است .
استعاره در کلمه « أسدٌ »
نوع استعاره : مصرحه اصلیه مرشحه
۷۵- کم سهرنا من قبل لیلاً طویلاً فشکا الصمتُ فیه منّا العویلا ( همان، ص۵۳۸)
در گذشته چه شب طولانی را بیدار ماندیم در حالی که سکوت در آن از فغان ما شکایت می کرد .
استعاره در کلمه « الصمتُ »

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...