سرمایه ساختاری

باخ (۲۰۰۱) با مرور تقسیم‌بندی‌های مختلف، ارتباط با سه موضوع را در اکثر آنها مشترک می‌داند:
منابع انسانی (کارکنان)؛
فرایند و ساختار؛
مشتریان.
مجموعه تمام مواردی که در ذیل عنوان سرمایه‌های فکری ذکر شده، به ترتیب زیر است (کافمن و اشنایدر ۲۰۰۴ ،۳۶۶):
منابع انسانی (هویت افراد، شایستگی کارکنان، فعالیت‌های منابع انسانی)؛
دارایی سازمانی؛
ساختار داخلی؛
ارتباطات؛
مالکیت ذهنی؛
مشتری؛
دانش (مدیریت دانش، دانش فنی[۱۶]، دانش مدیریتی)؛
سرمایه اجتماعی؛
فرایند (فعالیت‌های سازمان)؛
یادگیری و نوآوری؛
تامین­کننده؛
سرمایه‌گذار؛
مکان یا جایگاه؛
تحقیق و توسعه؛
تبلیغات؛
فناوری اطلاعات (IT)؛
شهرت و اعتبار سازمان؛
فرهنگ سازمانی.
دیفن باخ (۲۰۰۶) انواع منابع ناملموس را براساس دارا بودن یا نبودن سه مشخصه اساسی، به شش گروه مجزا تقسیم می‌کند. این مشخصه‌ ها عبارتند از:
این که آیا منبع به یک فرد مرتبط است یا نه؛
این که آیا منبع به دو یا چند نفر مرتبط است یا نه؛
این که آیا منبع قابل انتقال[۱۷] است یا نه.
بر این اساس، شش دسته‌بندی تعریف شده از منابع یا سرمایه‌های ناملموس به ترتیب زیر خواهند بود:
سرمایه‌های انسانی[۱۸]؛
سرمایه‌های اجتماعی[۱۹]؛
سرمایه‌های فرهنگی[۲۰]؛
سرمایه‌های قانونی[۲۱]؛
سرمایه‌های اطلاعاتی[۲۲]؛
سرمایه‌های ساختاری[۲۳] (دیفن باخ، ۲۰۰۶،۲۰).
استوارت (۱۹۹۷، به نقل از وایت، ۲۰۰۷) سرمایه ­های سازمان را به سه گروه سرمایه ­های مشتری، سرمایه ­های انسانی و سرمایه ­های ساختاری تقسیم می­ کند. استوارت سرمایه ­های گروه اول را مربوط به روابط داخلی و خارجی سازمان می­داند. همچنین بیان می­ کند که روابط داخلی بیشتر مربوط به “خلق[۲۴]” ارزش هستند و روابط خارجی بیشتر مربوط به “استخراج[۲۵]” ارزش. برای مثال، روابط خارجی شامل مواردی چون مشتریان فعلی، مشتریان بالقوه، تامین­کنندگان وهمکاران تجاری می­باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

راستوگی (۲۰۰۳) عقیده دارد یک تقسیم‌بندی دقیق از سرمایه ­های فکری ممکن نیست. با این حال سرمایه ­های فکری را نتیجه تعامل میان مدیریت دانش، سرمایه‌ اجتماعی و سرمایه انسانی یک سازمان می‌داند. سویبی (۱۹۹۷، به نقل از کافمن و اشنایدر، ۲۰۰۴) که یکی از پیشروان این مبحث محسوب می‌شود، پیشنهاد می‌کند سرمایه‌های ذهنی به سه گروه شایستگی کارکنان، ساختار داخلی و ساختار خارجی تقسیم شود. او همچنین عقیده دارد منشا اصلی سرمایه‌های ناملموس سازمان در کارکنان آن قرار دارد. استوارت (۱۹۹۸، به نقل از کافمن و اشنایدر، ۲۰۰۴) همین تقسیم‌بندی را با تغییر عبارت ساختار خارجی به “سرمایه مشتری” ارائه می‌دهد. سالیوان (۲۰۰۰، به نقل از کافمن و اشنایدر، ۲۰۰۴) ارتباط میان این سه گونه را به این ترتیب بیان می‌کند:
“سازمان سرمایه‌های انسانی را کسب می‌کند. این سرما‌یه‌ها منجر به ایجاد دانش در سازمان می‌گردد (دارایی‌های فکری[۲۶]). در نهایت این دارایی‌ها (بعضاً) به مالکیت ذهنی تبدیل می‌گردند.”
بروکینگ (۱۹۹۶، به نقل از وایت، ۲۰۰۷) سرمایه ­های ساختاری سازمان را شامل مواردی چون فلسفه مدیریتی سازمان، فرهنگ سازمانی، فرآیندهای مدیریتی، سیستم­های فناوری اطلاعات و سیستم­های شبکه و ارتباطات مالی سازمان می­داند. باخ و دیگران (۲۰۰۵، به نقل از وایت، ۲۰۰۷) تعریف زیر را در خصوص سرمایه ­های ساختاری ارائه می­ دهند:
“دانشی که شب (پس از تعطیلی سازمان) به خانه نمی­رود.”
آنها همچنین دارایی­ های ذهنی را نیز در این زمره قرار می­ دهند، مانند حق مالکیت­ها، مدل‌ها و سیستم­های کامپیوتری.
به‌طورکلی، توافق کمی درباره بهترین روش سنجش سرمایه فکری وجود دارد، اما بیشتر مؤلفین از یک مدل سه بخشی استفاده می‌کنند که شامل سرمایه انسانی[۲۷]، سرمایه ساختاری[۲۸] و سرمایه اجتماعی[۲۹] می‌باشد (اشمالنباخ، کافمن و اشنایدر،۲۰۰۴، ۱۸)(شکل شماره ۲-۳).
سرمایه فکری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...