کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



۲۷ درصد

۴

بیشتر از ۲۰۰-

استیلای پایداری در لایه‌های مختلف جو و عدم توسعه توفان تندری

۶/۵۴ درصد

در مورد شاخص بازدارندگی همرفتی می‌توان گفت که شاخص مذکور همیشه مقادیر منفی را نشان می‌دهد که هرچه این مقدار به سمت منفی ۲۰۰ پیش می رود شرایط جوی ناپایدار تر خواهد شد از منفی ۲۰۰ به بالاتر شرایط جوی معکوس شده و به‌سوی استیلای پایداری سوق پیدا می‌کند که در این شرایط لایه‌های مختلف جوی به‌سوی پایداری و عدم توسعه توفان تندری می‌روند ، به این ترتیب در ایستگاه تبریز حدود ۴/۷ درصد شرایط جوی آمادگی برای توسعه جزئی ابرهای کومه ای به وجود آمده است و در ۱۱ درصد احتمال تشکیل سلول‌های منفرد توفان تندری حادث شده است و نهایتاً در ۲۷ درصد شرایط جوی حاکم بر منطقه آذربایجان احتمالاً برای تشکیل چندین سلول توفان تندری را نشان داده است،در مجموع ۴/۴۵درصد مواقع احتمال تشکیل توفان تندری وجود دارد.اما در ۶/۵۴ درصد شرایط جوی بر اساس شاخص بازدارندگی همرفتی در حالت استیلای پایداری در لایه‌های مختلف جو و عدم توسعه توفان تندری با تبریز حاکم است؛ که این مقدار بالای است این در حالی است که بارش‌های همرفتی جزء لاینفک اقلیم آذربایجان است. میانگین به دست آمده شاخص بازدارندگی همرفتی برای ایستگاه جو بالای تبریز ۴۵/۲۴۶- است نشان از استیلا پایداری در لایه‌های مختلف جو و عدم توسه توفان تندری می باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول۴-۷-۲ میانگین ماهانه شاخص بازدارندگی همرفتی در ماه‌های گرم سال ایستگاه تبریز دوره آماری(۱۹۹۰-۲۰۱۴)

ماه‌های گرم سال

آوریل

می

ژوئن

جولای

اوت

سپتامبر

میانگین ماهانه شاخص CIN برای ایستگاه تبریز

۹۵/۷۵-

۴۹/۱۳۴-

۱۲/۲۷۱-

۵۶/۳۴۷-

۲۷/۳۵۴-

۶۴/۲۹۴-

تصویر نمودار (۴-۷) میانگین شاخص CIN ایستگاه تبریز در ماه های گرم سال دوره آماری(۱۹۹۰-۲۰۱۴)

میانگین ماهانه شاخص بازدارندگی همرفتی تنها در ماه‌های آوریل و می که به ترتیب ۹۵/۷۵- و ۴۹/۱۳۴- بوده شرایط برای تشکیل بارش‌های تندری را نشان می‌دهند و در بقیه ماه‌های گرم سال مقادیر شاخص مذکور کمتر از ۲۰۰- و عدم توسعه توفان تندری را می‌دهد، واقعیت اخیر با یافته‌های آماری منافات داشته و توسعه بارش‌های تندری را کمرنگ می کند، ۱

کمتر از ۱۰

برش باد قائم قوی و CAPE ضعیف است این برش ممکن است آن‌قدر بزرگ باشد همراه با حفظ شرایط همرفتی, با فرض وجود نیروهای کافی برای توفان تندری ایجاد کند و اگر چنین باشد ابر سلول‌های چرخان می‌توانند به حالت برش زیاد تکامل یابند

۷/۸۸ درصد

۲

۱۰ تا ۵۰

همراه با توسعه و ایجاد ابر سلول

۷/۸ درصد

۳

بیشتر از ۵۰

برش باد قائم ضعیف و CAPE بالا وجود خواهد داشت که نشانگر این است که ایجاد توفان‌های تندری چند سلولی بیشترین احتمال روی دادن را دارند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:00:00 ق.ظ ]




توحید محوری در آموزه های حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام)
با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با اطرافیانش که شامل: پدر، قوم اجرام آسمانی پرست، پادشاه زمان خویش و … روشن مى‌گردد که خدامحورى و توحید، محور تمامی رو ش های دعوتی و تربیتی حضرت ابراهیم (علیه السلام) و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:
قال بل ربکم رب السموات والأرض الذى فطرهن وأنا على ذلکم من الشاهدین
پس از بناى بیت الله مى‌گوید:
ربنا تقبل منا إنک أنت السمیع العلیم
پروردگارا از ما بپذیر. به راستى تو شنواى دانایى.
پس از محاجه با ستاره پرستان:
إنى وجهت وجهى للذى فطر السموات والأرض حنیفا وما أنا من المشرکین
من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمان‌ها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.
و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مى‌ورزد:
ووصّى بها إبراهیم بنیه ویعقوب یا بنى إن الله اصطفى لکم الدین فلاتموتن إلا وأنتم مسلمون
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجات‌ها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مى‌دهد، که گفت وگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مى‌کند که در فصل سوم به بررسی این آیات خواهیم پرداخت.

محوریت مبداء ومعاد در دعوت انبیا
همه انبیای الهی بر آن بودند تا انسان‌ها را به وجود خداوندی معتقد سازند که او را خلق کرده و هدف از خلقت او را رسیدن به کمال وجودیش معرفی نموده و حساب و کتابی نیز برای اعمال انسان قرار داده تا انسان با نیرویی باز دارنده بهترین عمل را انجام دهد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مبدأ، منهای معاد معنا ندارد و توحید کامل در پرتو آن است که انسان موحّد بینش مرجعی و معادی نیز داشته باشد. اعتقاد به معاد همان اعتقاد به مبدأ است. معادشناسی و مبدأ شناسی هرگز تفکیک پذیر نیستند. هر کس خدا را آغازگر دانست هُوَ الاوُّل، باید بازگشت و نهایت را نیز به سوی او بداند هُوَ الآخِر.
دین نیرومندترین عاملی است که می‌خواهد بشر را معتقد به روز قیامت و حساب و کیفر و پاداش روزِ واپسین؛ تربیت کرده و افرادی را پرورش دهد، تا خویشتن را در همه احوال محاکمه نموده و خود را قاضی و حاکم و شاهد بر اعمال واقوال خود قرار داده و ضمیر و وجدان خود را مراقب و نگهبان رفتار خود بداند، پیش از آنکه در پیشگاه عدل الهی حاضر گردد.
هرکس منکر معاد شود، خدا را متهم به عبث کاری کرده است. اگر انسان مثل حیوان بخورد و شهوت رانی کند و بعد هم نیست شود اینهمه دستگاه عظیم برای چه خلق شده!؟ چنین کسی هر چند خدا را هم قبول داشته باشد، او را به حکمت نشناخته است.
قرآن کریم طی دهها آیه بر این ارتباط و هماهنگی تأکید دارد و خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید:
قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغی‏ رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُون‏.
بخش نخست آیه ناظر به مبدأ و بخش دوم ناظر به معاد است در جای دیگر می‌فرماید:
قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکین * قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظیم
این آیه تلفیقی از اعتقاد به آغاز و پایان است؛ من مأمورم به او ایمان بیاورم و شرک نورزم. نتیجه این بینش، ترس از عذاب قیامت و توجه به قیامت است. به‏طور کلی دعوت انبیا مبنی بر تذکّر فطرت به مبدأ و معاد است.
رسول خدا استدلالها، موعظه ها، احتجاجها، جدالها و برخوردها، در جنگ وصلح، گفتارهای فردی و اجتماعی، خطبه ها و همه شئون تربیتی خود، مردم را به اهمّیّت اعتقاد به معاد توجه می‌داد.
انکار معاد نشانه گمراهی عمیق و فاصله گرفتن از حق است:
أَلا إِنَّ الَّذینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَهِ لَفی‏ ضَلالٍ بَعید
بی‌اعتقادی به معاد عامل حبط و نابودی همه کارهای نیک و با ارزش است:
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَهِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ.
ایمان به معاد ضامن اجرای تمام قوانین الهی، زمینه‌ساز تهذیب نفوس، احقاق حقوق، عمل به تکالیف، مقاومت در برابر شداید و بالاخره مفهوم بخشیدن به زندگی و خروج از پوچی است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر اساس فرمان الهی از روش های متعددی برای ایجاد این عقیده در مردم استفاده می‌نمود. عمده ترین این شیوه‌ها عبارت‌اند از:
تأکید بر اهمیت معاد و انکارناپذیری آن:
زَعَمَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ
کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد. پیامبر، بگو آری، به پروردگارم سوگند که همه شما مبعوث خواهید شد، سپس آنچه را عمل می‌کردید به شما خبر می‌دهند و این برای خدا آسان است.
اثبات امکان معاد:
قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ
بگو در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس خداوند همین گونه جهانآخرت را ایجاد می‌کند او بر هر چیز قادر و تواناست.
ادله وقوع معاد:
قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ کَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فیه
بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؛ بگو برای خداست، رحمت را بر خود فرض کرده است و همه شما را در روز قیامت که شکی درآن نیست جمع خواهد کرد.
بیان آثار تربیتی باورمندی به معاد:
فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَدا
پس هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
همان طور که در آیات مختلف دیدیم بحث معاد همراه با بحث مبدأ آفرینش بیان شده و این دو همبستگی لاینفکی با یکدیگر دارند و سعادت حقیقی انسان در گرو اعتقاد به این دو است.
مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وعَمِلَ صَالِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ
کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسی برآن‌ها است و نه غمگین خواهند بود.
آیاتی که ذکر شد، آیاتی بودند که اهمّیّت اعتقاد به معاد را به ما متذکّر می شدند و چون اصول اعتقادی بسیار به هم نزدیک و مرتبط هستند، بی اعتقادی نسبت به هر یک از آن‌ها، اعتقاد به دیگر اصول را کم رنگ می کند و می‌بایست ما به این امر توجه جدی داشته باشیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ق.ظ ]




یکی دیگر از نقاط ضعف ملا فتح الله در استفاده از قراین این است که وی درباره یک سوره[۵۴۷] یا آیه چند سبب نزول از منابع گوناگون ذکر می کند و حتی معیّن نمی کند که کدام قول بهتر است و بر دیگر اقوال ارجحیّت دارد. مثلاً در تفسیر آیه (إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ)[۵۴۸] «سزاى کسانى که با [دوستداران‏] خدا و پیامبر او مى‏جنگند و در زمین به فساد مى‏کوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این، رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.»، سه سبب نزول برای آن مطرح می کند اما در نهایت هیچ کدام از آ نها را به عنوان قول برتر بر نمی گزیند؛ «بدان که در سبب نزول این آیه سه قول واقع شده یکى آنکه نزول آیه در شأن جمعى است که میان ایشان و پیغمبر۹معاهده بود و ایشان نقض آن عهد کردند و در زمین افساد کردند و این منقول است از ابن عباس و ضحاک دویم آنکه در حق اهل شرک نازل شده و این مأثور است از حسن و عکرمه سیم آنکه نزد اکثر فقها درباره قطاع الطریق واقع شده و قول اول که در صدر آیه مذکور شده قول قتاده و سعید بن جبیر و سدى است.»[۵۴۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۰-۲-۴- عدم ذکر سبب نزول در چار چوب معیّن
ذکر سبب نزول در تفسیر منهج الصادقین مکان و موقعیت مشخصی ندارد و از قانون و قاعده مشخصی پیروی نمی کند و مفسّر این بخش را از بخش های دیگر متمایز نکرده و آن را در لابلای مباحث دیگر گنجانده به طوری که رنگ بی نظمی و ناهماهنگی به خود گرفته است و این نیز یکی دیگر از نقاط ضعف ملا فتح الله در بکارگیری سبب نزول است. وی می توانست مانند برخی دیگر از مفسّران[۵۵۰] سبب نزول را در بخشی مستقل و یا در مکان مشخصی مثلاً بلافاصله بعد از بیان آیه بیاورد تاخواننده برای پیدا کردن این بخش دچار مشکل و سردرگمی نشود.
۱۰-۲-۵- عدم ذکر منبع مورد استفاده در بیان سبب نزول
ملا فتح الله کاشانی در این بخش نیز مانند سایر بخش ها گاهی منبع مورد استفاده خود را ذکر می کند و گاه بدون ذکر منبع، به بیان سبب نزول می پردازد و این یکی از نقاط ضعف روش مفسّر است. به عنوان مثال ذیل آیه (وَلَهُ مَا سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)[۵۵۱] «و آنچه در شب و روز آرام [و تکاپو] دارد، از آنِ اوست و او شنواى داناست.»، سبب نزول آیه را بدون منبع مورد استفاده ذکر می کند و می نویسد: «در خبر آمده که سبب نزول این آیه آن بود که جمعى از کفار قریش گفتند که اى محمد۹ما را معلوم شده است که احتیاج و مسکنت ترا بر این کار می دارد که پیش گرفته ما به طریق توزیع براى تو از اشراف چندان مال براى تو حاصل کنیم که توانگرتر از جمله خویشان شوى به شرط آنکه از این دعوى رجوع نمایى حق تعالى فرمود که هر چه شب و روز بر آن مشتمل است از آن خداست اگر خواهد پیغمبر۹خود را چندان مال دهد که توانگر گردد.»[۵۵۲]
۱۰-۲-۶- عدم توجه کافی به استفاده از آیات دیگر
با توجه به آنچه ملا فتح الله در مقدمه تفسیرش در مورد عدم نیاز قرآن به مفسّر و مبین خارج از خود، بیان کرد، انتظار می رفت وی توجه بیشتری به استفاده از آیات دیگر برای فهم و تفسیر آیات، داشته باشد.
۱۰-۲-۷- ذکر روایت بدون منبع و سند
یکی از کاستی هایی که به طور برجسته در تفسیر منهج الصادقین خود نمایی می کند و خواننده خیلی زود متوجه آن می شود، عدم ذکر اسناد حدیث است.[۵۵۳] با توجه به اینکه وی در جاهای مختلفی از جمله فضیلت سور، مباحث صرفی و نحوی، اخلاقی، کلامی و … از روایات استفاده می کند، شایسته بود اسناد روایت را متذکر می شد و بیان می کرد که حدیث را از چه منبعی گرفته است تا خواننده هنگام مطالعه با خیل روایات بدون منبع روبرو نشود.
۱۰-۲-۸- ذکر روایات بدون بررسی و مسامحه در نقل برخی اخبار و روایات
ملا فتح الله کاشانی مانند برخی دیگر از مفسّران در تفسیر خویش اخباری آورده است که درستی آن معلوم نیست و در مجعول بودن آن ها کمتر کسی تردید می کند. اکثر این کونه اخبار در تفسیر منهج الصادقین مربوط به قصص پیامبران:است. در حالی که شایسته بود مفسّر بزرگواری همچون ملا فتح الله قبل از ذکر چنین روایاتی آنها را جرح و تعدیل کرده و از ورود آنها به تفسیرش جلوگیری می نمود. به عنوان مثال می توان به روایتی که وی در بیان طول قد حضرت آدم۷ذکر کرده است، اشاره کرد. وی در این باره می نویسد: « قبل از آن که آدم را به آسمان برند طول قامت او هزار گز بود و در روایت آمده که در حالت قیام سر او محاذى ابر بود و چون هوام و سباع از او هراسان بودند حق تعالى در حین هبوط قامت او را شصت گز کرد و چون بزمین آمد عصائى از مورد بهشت که چهل گز طول آن بود همراه خود آورد.»[۵۵۴]
فصل هفتم: در نظر گفتن انواع دلالت ها در تفسیر منهج الصادقین
کسی که در صدد فهم و تفسیر کلام الهی است، باید به انواع مختلف دلالت ها توجه کافی داشته باشد. در نظر گرفتن دلالت ها در تفسیر قرآن سبب استفاده فراوان تر و استخراج نکات بیشتر از آیات قرآن می شود و مفسّر فهمی دقیق تر و صحیح تر از آیات را به دست می آورد. به این لحاظ توجه به انواع دلالت ها به عنوان یکی از قواعد مهم در تفسیر قرآن مطرح است.
بحث از انواع دلالت ها و تاثیر آن در فهم متون در علوم مختلفی از جمله علم منطق، اصول و همچنین علوم قرآنی مطرح می شود و هر کدام از عالمان این علوم در بخشی از مباحث خود به این موضوع پرداخته و مطالبی را در این زمینه بیان کرده اند. ما در این جا ابتدا به تعریف و بیان انواع دلالت هایی که در فهم و تفسیر قرآن تاثیر دارند، پرداخته و سپس میزان توجه ملا فتح الله کاشانی را به این دلالت ها در تفسیر منهج الصادقین بررسی می کنیم.
۱- تعریف دلالت و اقسام آن
دلالت به معنای نشان دادن و کشف مدلول از وجود دال است؛ به سخنی دیگر دلالت عبارت است از بودن شى‏ء بر حالتى که علم به وجود آن، مستلزم انتقال به وجود شى‏ء دیگر باشد، مانند صداى کوبه در که انسان را از وجود کسى پشت در آگاه مى‏کند. در مثال یاد شده به صداى کوبه در «دالّ»، به کسى که پشت در است «مدلول» و به صفت و حالت پدید آمده براى صدا «دلالت» گویند. از دلالت به این معنا در اصول فقه، بخش الفاظ سخن گفته‏اند و مراد از آن، دلالت الفاظ بر معانی است.[۵۵۵]
دلالت از حیث یاد شده، یعنی دلالت لفظ بر معنا، به سه قسم تقسیم می شود:
دلالت مطابقى که عبارت از دلالت لفظ است بر تمام معناى خود؛ مانند دلالت لفظ حسن بر فرد مُسَمّا به این نام یا دلالت انسان بر حیوان ناطق.
دلالت تضمنّى، دلالت لفظ است بر جزئى از معنا، مانند دلالت لفظ حسن بر سر و پاى فردى که به این نام خوانده مى‏شود یا دلالت انسان بر حیوان به جهت آن که انسان جزئی از حیوانات است.
دلالت التزامى، دلالت لفظ است بر ملازم عقلى یا عرفى معناى خود، مانند دلالت لفظ خورشید بر نور یا دلالت لفظ «حاتم» بر جود و بخشندگى یا دلالت انسان بر ضاحک.[۵۵۶]
دانشمندان علم اصول انواع مختلفی برای دلالت ذکر کرده اند[۵۵۷] ولی با توجه به تقسیمات صورت گرفته در این باره می توان انواع دلالت ها را این گونه بیان نمود:
۱-۱- دلالت اقتضاء:
اگر گوینده کلام معنایی را اراده کند ولی برای آن معنا لفظی را در کلام ذکر نکند، دلالت اقتضاء رخ داده است. سیوطی در الاتقان می نویسد: «اگر صحّت دلالت لفظ بر تقدیر متوقف باشد آن را «دلالت اقتضاء» نامند.‏»[۵۵۸] صاحب کتاب «اصول التفسیر و قواعده» در این باره گفته است: اقتضاء، ‌دلالت لفظ بر معنای خارج (از مدلول) است که درستی یا صحت شرعی یا عقلی سخن وابسته به آن است.[۵۵۹]
یکی از دانشمندان معاصر علوم قرآنی با در نظر گرفتن تعاریف مختلف درباره این دلالت، آن را این گونه تعریف می کند:
«دلالت اقتضاء دلالت کلام است بر معنایی که گوینده، لفظی برای آن ذکر نکرده، ولی به لحاظ این که صدق یا صحت عقلی یا شرعی یا لغوی کلام وی متوقف بر آن است، قطعا مقصود او بوده است.»[۵۶۰]
به عنوان مثال در آیه (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ…)[۵۶۱] «بر شما حرام شده است: مردار…»، به جهت آنکه این تحریم شامل نگاه کردن به مردار نمی شود، صحت عقلی آیه اقتضاء می کند که لفظی در تقدیر باشد در نتیجه باید واژه «اکل» را در تقدیر گرفت، تا این سخن، عاقلانه بوده، مفاد درستی بیابد. یعنی خوردن مردار بر شما حرام شده است.
و یا در حدیث«لَا صَلَاهَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی‏ الْمَسْجِدِ»[۵۶۲] که از امام علی۷نقل شده است صدق کلام و صحت آن اقتضاء می کند که لفظ«کامله» در تقدیر باشد چرا که نفی در کلام معصوم۷مربوط به کمال نماز است نه اصل آن.
همچنین در آیه (فَلْیَدْعُ نَادِیَه)[۵۶۳] « [بگو] تا گروه خود را بخواند.»، به دلیل این که «نادی» مکان است و نمی تواند فرا خوانده شود، بـدون مقدر گرفتن یک لفظ، کلام عقلا نمى تواند صحیح باشد و صحت عقلی کلام ایجاب می کند که براى استوار شدن جمله بـایـد چـیـزى را در تـقـدیـر گـرفـت و آن کـلمه (اهل) است که در آن صورت معناى آیه چنین مى شود: پس هم مجلسیان یا هم انجمنان(گروه) خود را بخواند.
و یا مثل قول شاعر که می گوید:
«نحن بما عندنا و انت بما عندک راض و الرای مختلف»
یعنی ما به آنچه نزد خودمان است، راضی هستیم و تو نیز به آنچه نزد خودت است راضی هستی و نظرات مختلف می باشد.
که صحت لغوی این کلام متوقف بر آن است که لفظ«راضون» در (نحن بما عندنا راضون) در تقدیر باشد به دلیل این که «راضون» خبر برای نحن است و «راض» که مفرد است نمی تواند خبر برای نحن باشد.
با توجه به مطالب فوق می توان دلالت اقتضاء را این گونه تعریف کرد: هنگامى که صدق یک سخن یا صحت شرعى و یا عـقـلى یا لغوی آن به مفهومى خارج از لفظ بستگى داشته باشد دلالت کلام بر آن مفهوم مقدر را دلالـت اقـتـضـا نـامند, چرا که استوارى کلام چنین مفهومى را اقتضاء مى کند. در نتیجه دلالت اقتضاء، دلالتى برخاسته از خـودالـفـاظ نیست، بلکه به واسـطـه مفهومی خارجی و زاید به وجودآمده که صدق یا صحت عقلی یا شرعی یا لغوی کلام آن را اقتضا مى کند.
۱-۲- دلالت تنبیه
دلالت تنبیه که دلالت ایماء نیز نامیده می شود، همانند دلالت اقتضاء است، با این تفاوت که صحت آن نیازی به تقدیر ندارد. به عبارت دیگر هر گاه گوینده کلام غیر از معنایی که از کلام وی فهمیده می شود، معنای دیگری را نیز اراده کند، بدون این که در اراده این معنا لفظی در تقدیر باشد، دلالت کلام وی بر معنای دوم «دلالت تنبیه یا ایماء» نامیده می شود.
در هر دو نوع دلالت معنایی که از عبارت به دست می آید، مقصود گوینده است با این تفاوت که در دلالت اقتضاء این معنا با در نظر گرفتن تقدیر در کلام به دست می آید ولی در دلالت تنبیه سیاق و دیگر قراین موجود در کلام سبب فهم آن معنا می شود. به عنوان مثال اگر فردی که یکی از ارکان نماز را عمدا یا سهوا فراموش کرده است از حکم آن سوال کند و فقیه در پاسخ وی بگوید که «نمازت را اعاده کن»، دلالت تنبیه یا ایمای این پاسخ آن است که فراموش کردن عمدی یا سهوی یکی از ارکان در نماز موجب بطلان آن است. و یا وقتی گفته می شود«خورشید طلوع کرده است» دلالت تنبیه دارد براین که وقت نماز صبح گذشته است. یا مثل گفته شخصی که می گوید «من تشنه ام» که دلالت تنبیه بر این دارد که وی طلب آب می کند.
۱-۳- دلالت اشاره
هرگاه عبارت علاوه بر مدلول لفظی خود بر آنچه که مقصود گوینده نیست، دلالت کند، این دلالت را دلالت اشاره می نامند. معنای بدست آمده از طریق دلالت اشاره، مانند دلالت اقتضاء متوقف بر تقدیر، یا مانند دلالت تنبیه متوقف بر دیگر قراین موجود در کلام نیست. سیوطی در الاتقان در این باره می نویسد:« اگر صحت دلالت لفظ متوقف بر تقدیر نباشد و لفظ بر آنچه مقصود نیست دلالت نماید، آن را «دلالت اشاره» گویند، مانند دلالت فرموده خداى تعالى: (أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‏ نِسائِکُمْ)[۵۶۴] «در شبهاى روزه، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گردیده است.»، بر صحت روزه کسى که با حال جنابت صبح کند، چون مباح بودن جماع تا طلوع فجر مستلزم آن است که در قسمتى از روز جنب باشد و این استنباط از محمد بن کعب قرظى حکایت شده است. [۵۶۵]» [۵۶۶]
با توجه به تعریفی که از دلالت اشاره بیان کردیم در آیه شریفه (وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَهَ قُرُوءٍ)[۵۶۷] «و زنانِ طلاق داده شده، باید مدّتِ سه پاکى انتظار کشند»، که مدلول لفظی آن مدت زمان عده زن مطلقه است، دلالت اشاره بر اباحه ازدواج او بعد از اتمام زمان عده، دلالت می کند.
مدلول اشاری ممکن است از یک کلام استنباط شود مانند مثال فوق و یا این که از دو کلام استنباط شود مانند دلالت آیه ی(وَحَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا)[۵۶۸]« و بار برداشتن و از شیر گرفتنِ او سى ماه است» و آیه ی(وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْن)[۵۶۹] «و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند.»، بر اینکه‌ کمترین مدّت حمل شش ماه است؛ با این توضیح که مدلول لفظی آیه اول، به مجموع دوران حمل و رضاع که سى ماه است، دلالت دارد و مدلول لفظی آیه ی دوم، مدت کامل رضاع را دو سال مى‌داند، که با کم کردن ۲۴ ماه (دو سال) از سى ماه، اقلّ حمل- که شش ماه است- به دست مى‌آید و این مدلول اشاری است که از دو آیه به دست می آید.
در بیان تفاوت بین دلالت اشاری با دلالت اقتضاء و تنبیه باید گفت که مدلول اشاری بدست آمده با بهره گرفتن از دلالت اشاری بر خلاف معنای بدست آمده در دلالت اقتضاء و تنبیه، مقصود گوینده نیست. به علاوه این که – همان طور که قبلا اشاره شد- این مدلول وابسته به تقدیر در کلام یا دیگر موجود در کلام نمی باشد.
نکته دیگر در باره حجیت این دلالت ها است و آن این که در حجیت دلالت اقتضاء و تنبیه شکی نیست به جهت آن که حجیت آن ها از باب حجیت ظواهر کلام است؛ اما در مورد حجیت دلالت اشاری باید گفت که این نوع دلالت از باب حجیت ظواهر کلام حجت نیست، بلکه حجیت آن از باب حجیت لوازم عقلی است.[۵۷۰]
۱-۴- دلالت مفهومی کلام
مفهوم در لغت به معنای دانسته شده و آنچه به فهم و ادراک در آید، آمده است[۵۷۱] و در اصطلاح نیز تعاریف مختلفی[۵۷۲] برای آن بیان شده است؛ مظفر در اصول الفقه برای مفهوم سه معنا ذکر کرده است:
الف) معنایی که از مدلول لفظ فهمیده می شود به عبارت دیگر مدلول یا همان معنای لفظ است.
ب) آنچه که مقابل مصداق است و مراد از آن هر معنایی است که از کلام فهمیده می شود به عبارت دیگر هر چیزی که وجود ذهنی دارد در برابر آنچه وجود عینی دارد(مصداق).
ج) آنچه که مقابل منطوق است و این معنا اخص از دو معنای فوق است و مقصود بحث ما نیز همین معنا است و آن اصطلاحی اصولی است که مختص مدلولات التزامی است و معنایی است که مستقیماً از کلام فهمیده نمی شود در برابر معنایی که مستقیماً از کلام فهمیده می شود(منطوق). به عبارت دیگر معنایی که حاصل دلالت مطابقی کلام نیست، بلکه کلام التزاماً بر آن دلالت می کند.[۵۷۳]
در اصطلاحات الاصول نیز آمده است مفهوم که مدلولی است که در کلام نیست، ولی از کلام استنباط و فهمیده می‌شود، به خلاف منظوق که مدلولی که مستقیماً از لفظ و کلام فهمیده می‌شود.[۵۷۴]
با توجه به مطالب فوق می توان فهمید که مفهوم در اصطلاح اصولی ها در مقابل منطوق آمده و عبارت از معنایی است که از معنا و مدلول کلام فهمیده می شود و لفظی برای آن در کلام نیامده است. به عنوان مثال وقتی گفته می شود: «اگر فردا باران نیاید به مسافرت خواهیم رفت.» مضمون جمله منطوق آن است و مفهوم آن این است که«اگر باران بیاید به مسافرت نخواهیم رفت.» و یا در حدیثی که از امام صادق۷نقل شده، آمده است: «إِذَا کَانَ‏ الْمَاءُ قَدْرَ کُرٍّ لَمْ‏ یُنَجِّسْهُ شَیْ‏ءٌ؛ یعنی وقتی آب به اندازه کر باشد، به وسیله ملاقات دیگر نجاسات نجس نخواهد شد.»[۵۷۵] این منطوق جمله است و مفهوم آن این است که اگر آب به اندازه کر نشد، در اثر ملاقات با نجاسات، نجس می شود.
در قرآن کریم نیز جمله هایی آمده است که مفهوم دارند از جمله آیه شریفه (وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا)[۵۷۶] «و چون از احرام بیرون آمدید [مى‏توانید] شکار کنید.» و آن‏گاه که از احرام بیرون آمدید، صید کردن برایتان مجاز است.» که در اثر شرطیه بودن آن، دارای مفهوم است و علاوه بر مجاز بودن صید در هنگام محرم نبودن که منطوق جمله است، مفهومی از جمله نیز قابل برداشت است و آن این که در حال احرام، صید کردن جایز نیست.
مفهوم بر دو قسم است: اول مفهوم موافق و آن مفهومی است که حکم آن با منطوق موافق باشد به عبارت دیگر از جهت نفی و اثبات(حرمت و وجوب) موافق با ظاهر کلام باشد. مثلا در آیه (إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا)[۵۷۷] «در حقیقت، کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى‏خورند،»، منطوق آن حرمت خوردن اموال یتیم است و مفهومی که از کلام استفاده می شود این است که سوزاندن اموال یتیمان نیز حرام است. از آن جا که مفهوم و منطوق این آیه شریفه هر دو مثبت است، به مفهوم آن مفهوم موافق اطلاق می شود. در مورد حجیت مفهوم موافق هیج نزاعی نیست و این مفهوم به دلیل حجت بودن ظاهر کلام، معتبر است.
دوم مفهوم مخالف و آن مفهومی است که حکمش با منطوق مخالف باشد به عبارت دیگر مفهومی است که از نظر نفی و اثبات مخالف با مدلول لفظی کلام باشد. مانند(إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا)[۵۷۸] که مدلول ظاهری آیه وجوب تبین در باره خبر فاسق است اما مفهوم مخالفش آن است که اگر غیر فاسق خبرى آورد واجب نیست درباره خبر او کاوش کنیم. و منطوق(مدلول ظاهری) آیه مثبت و مفهوم آن منفی است (عدم وجوب تبین در خبر غیر فاسق).‏ [۵۷۹]
مفهوم مخالف خود به شش نوع تقسیم می شود که عبارت است از: مفهوم شرط، مفهوم وصف، مفهوم غایه، مفهوم حصر، مفهوم عدد و مفهوم لقب مظفر در اصول الفقه به تفصیل به بیان عر کدام از انواع مفهوم شرط پرداخته است و در مورد حجیت آن ها گفته است که نزاع در باب حجت بودن مفهوم مخالف، نزاع صغروی است نه کبروی، یعنی بحث در این است که مثلاً آیا جمله شرطیه مفهوم دارد یا نه؟ بدیهی است که اگر دارای مفهوم باشد، حجیت مفهوم هم مانند حجیت منطوق خواهد بود. نه این که پس از ثبوت مفهوم بخواهیم در مورد حجیت آن بحث کنیم. بنابراین حجیت مفهوم همانند حجیت منطوق از راه اصاله الظهور و… قابل اثبات است و برای هر یک از متکلم و سامع قابل احتجاج می‌باشد.[۵۸۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ق.ظ ]




نَم فما زارَک الخیالُ ولکِنّکَ

بالذّکرِ زُرتَ طیفَ الخیالِ(تبریزی، ۱۹۹۴: ۲۹۲)

آرام بخواب! خیال تو را زیارت نکرده است، بلکه تو با یادآوری گذشته‌ها گذر ناپایدار خیال را دیدار نمودی عمروبن مَعدیکرِب نیز چنین سروده است:

أمِن لیلی تَسَرّی بعدَ هُدءٍ

خیالٌ هاجَ للقلب إدکارا

یُذکّرنی الشبابَ و امَّ عمروٍ

و شاماتِ المرابع و الدّیارا(حسن البنا، بی‌تا:۴۱)

آیا خیالی از لیلی بود که شب هنگام پس از آرامش به ذهنم آمد و یاد خاطره‌ها را در دلم برافروخت؟ خیالی که جوانی و ام عمرو را همراه با آثار بر جای ماندۀ بهارگاه یار و خانه‌های پرماجرای آنرا به یادم می‌آورد.
خیال، گاهی ضمن آنکه روشنگر نوعی تذکار محبوب است، با حالتی از غم و اندوه شاعر نیز توأم است، نُصیب می‌گوید:

تَطیف بِکَ الأحزان حتّی کأنّما

لها عندَ تَذکارِ الأحِبّه موعدُ(حسن البنا، بی‌تا:۸۰)

غمها و اندوهها به دیدن تو (شاعر) آمدند، هرگاه که یاد یاران، به ذهن خطور کند با غمهاو حزنها همراه است.
ذکر این نکته لازم است که مدلولهای واژۀ خیال در شعر عرب، بسیار متنوع‌تر و فراتر از چند نمونۀ یاد شده است اما پرداختن به همه آنها از حوصلۀ این نوشتار بیرون است.
۲-۳-۵-موسیقی
از میان عناصر زیباشناختی موسیقی عاملی مهم و تأثیرگذار است آهنگی که میان کلمات و واژه‌ها است روح را به تلاطم وا می‌دارد خواه یا ناخواه در مخاطب اثر می‌کند.
موسیقی پیش از آنکه اندیشه ما را به فعالیت وادار سازد احساسات ما را تحریک می‌کند به همین سبب وقتی آهنگی نشاط آور می‌شنویم، بی‌اراده به هیجان می‌آییم برای خیلی‌ها پیش آمده که وقتی نتوانسته‌اند نیروی کلمات اندیشه خود را چنان که باید به شنونده تلقین یا تفهیم کنند با پست و بلند کردن و انعطاف صوت حرکات دست، سر، چشم و ابرو و مکنونات ضمیر خود را بیان کرده‌اند. (ملاح، ۱۳۶۷: ۲۳۵)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نخستین عاملی که مایه‌ی رستاخیر کلمه‌ها در زبان شده و انسان ابتدایی را به شگفت واداشته است. همین کاربرد موسیقی در نظام واژه‌ها بوده است. انسان ابتدایی رستاخیز واژه‌ها را نخستین بار در عرصه وزن یا همراهی زبان و موسیقی به هنگام کار احساس کرده است. (شفیعی کدکنی، ۸:۱۳۶۸ )
ابراهیم انیس می‌گوید: «به نظرم این پدیده موسیقایی در زبان عربی به آن حالت امی بودن بر می‌گردد که ادبیات، ادبیات شنیداری بوده است نه ادبیات دیداری و وقتی مردم در داوری متون زبانی به گوش تکیه می‌کنند گوش‌ها آن ممارست و تفکیک میان تفاوت‌های دقیق آوایی را کسب می‌نمایند» (أنیس، ۱۹۶۳: ۱۹۵)
به راستی که عرب شیفته موسیقی الفاظ است چه در جنگ و صلح چه در شادی و غم چیزی جز شعر و موسیقی الفاظ ندارد.
ناگفته نماند موسیقی نیز همانند دیگر پدیده‌های ادبی دارای عوامل سازنده‌ای است که برخی از آنها اشاره می‌کنیم.
واژگان زنگ‌دار: حروف از دیدگاه موسیقی، به ویژه از نظر طنین طبیعی خود به حروف پر طنین و نیم‌گنگ و گنگ تقسیم می‌شوند اگر در واژه‌ای، تکیه بر حرفی واقع شود که آن حرف جزو حروف پر طنین باشد بی‌شک آن کلمه از زنگ و طنین خاصی برخوردار خواهد بود به همین سبب این الفاظ راکلمات زنگ‌دار» نامیده‌اند. (ملاح، ۱۳۵۱: ۱۲۷)
ارزش صوتی و طنین حروف بی‌صدا نیز با یکدیگر تفاوت دارد. آن دسته از حروف که «لثوی» و «دندانی»‌اند. به هنگام تلفظ طنین بیشتری دارند، مانند: ش، س، ث، ض، ذ، ز، ظ و تعدادی نیز طنین کمتری مانند: ت، ط، ج، ر (فارابی، ۱۳۵۷: ۵۳) هرکدام ازاصوات زبان، دارای صفاتی هستند که هنگام پیدایش وخارج شدن حرف ازمحل و مخرج خود، بروز میکندو حروف باآن شناخته میشود. (پورفرزیب،۱۳۷۷: ۵۰)مدار بحث در علم اصوات، همان صوت لغوی از حیث مخرج و از حیث صفتش (جهر، همس، شدت، رخوت و اصوات متوسّط) میباشد. (النّحاس، ۱۴۱۵ هـ ق : ۸۷)
آواها را بر اساس لرزش یا عدم لرزش تارهای صوتی به هنگام تلفظ آنها، به دو دسته آواهای مجهور (واکدار) و مهموس (بیواک) تقسیم میکنند.آواهای مجهور،آواهایی هستند که در اثنای تولید آنها، تارهای صوتی در حنجره به ارتعاش درمیآید. بدین ترتیب هنگام انقباض و بسته شدن چاکنای، تارهای صوتی به یکدیگر نزدیک میشوند.ازاین رو، چاکنای تنگ میشود؛ اما جریان هوا هنوز میتواند از آن، عبور کند. با عبور هوا از این مجرا، تارهای صوتی به طور منظّم مرتعش میشوند و ویژگی خاصی را ایجاد میکنند. (أنیس،۱۳۷۴: ۲۰) در حالتی که به هنگام تولید صدا، تار آواها نزدیک به هم کشیده شوند، جریان هوا با فشار از میان آنها عبور میکند و همین امر موجب به ارتعاش درآمدن آنها میگردد. به صامتهایی که تولید آنها با ارتعاش تار آواها یا واک همراه است «واکدار» یا «مجهور» گفته میشود.آواهای مجهورعبارتند از: (ب، د، ذ، ر،‌ ز، ج،‌ ض، ظ، ع، غ، ن، م،ل،و،ی).(مشکوه الدینی،۱۳۷۰: ۴۷).آواهای مهموس، آواهایی هستند که در هنگام تولید آنها، تارهای صوتی ازهم جدا میباشند و به ارتعاش در نمیآیند. (فرامکلین،۱۳۷۸: ۵۲)امّا هنگام تولید این آواها، هوا در حلق یا دهان لرزشهایی را ایجاد
میکند که هوای بیرون آنها را به گوش انتقال میدهد و انسان آن صدا را میشنود.(أنیس،۱۳۷۴: ۲۱)«ابن جنّی» اصوات مهموس را به نقل از سیبویه چنین تعریف میکند: «مهموس حرفی است که تکیه و استقرار آن در موضع و مجرای خود ضعیف است؛ بدین جهت، نفس و هوا آرامی جریان پیدامیکند. آواهای مهموس عبارتنداز: (س، ک، ت، ق، ح، ث، ش، خ، ص، ق، ط). طبقهبندی آواها به دو قسم مجهور (واکدار) و مهموس (بیواک) به سیبویه نسبت داده شد.(حاجی زاده، ۱۳۸۸: ۵۴)
آشکار است کلماتی که از حروف پرطنین تشکیل شده است. ارزش موسیقایی بیشتری خواهد داشت.
تکرار یک واژه: عامل دیگری که سبب احساس عنصر موسیقی در یک قطعه هنری می‌شود مکرر به گوش رسیدن یک واژه خوش طنین است. اهمیت تکیه: واژگان از ترکیب حروف ساخته می‌شوند هر واژه به تنهایی واحد معنایی خاص است و همین واژه چون به تلفظ در آید. بسته، تکیه یا تأکیدی که بر هریک از هجاهای آن می‌افتد غیر از معنای اصلی معنای دیگری نیز پیدا تواند کرد. مثلاً واژه سه حرفی بیا را در در نظر بگیریم. این واژه از دو هجا تشکیل شده است(ب+ یا) که به تنهایی هجای اول کوتاه «U » و هجای دوم بلند «ــ» است. اما به هنگام تلفظ بسته به اینکه تکیه بر کدام یک از حروف سازنده آن افتد معنا خاص پیدا خواهد کرد، چنانچه اگر تکیه و کشش روی هجا «بِ» باشد و «یا» کوتاه ادا شود خشم گوینده را توجیه می‌کند.واگر تکیه وکشش روی هجا دوم یعنی «یا» واقع شود تمنا و پرسش را میرساند(کی منش، ۱۳۸۴،: ۲۴).
خانواده جناس: مفهوم جناس، هر نوع اشتراک در مصوّت‌ها و صامت‌های کلام است که در طرح‌های گوناگون می‌تواند خود را نشان دهد یعنی بعضی از این طرحها را قدما نامگذاری کرده‌اند و بعضی از آنها هنوز نامی نیافته است در ذات هر زبان و در طبیعت هر زبان جناس خود را به عنوان یک قانون زبانشناسی، نشان می‌دهد.مطابقه: یعنی در تقابل یکدیگر قرار دادن اشیاء و مفاهیم متضاد مانند تلخ و شیرین و سخت و مست و امثال آنها.
لف و نشر: تبین و تفسیر صنعتی است که در آن اسم‌ها یا فعل‌هایی بیاید و بعد به ترتیب برای هر کدام اسم یا فعلی افزوده سود که در مجموع هر فعلی به اسمی پیوند یاید.
مراعات النظیر: اگر شاعر مفاهیمی را که با یکدیگر نسبتی دارند بیاورند آن را مراعات نظیر می‌گویند. (شفیعی کدکنی، ۱۳۶۸: ۳۰۹-۳۱۲)
استعاره و مجاز: کلمات در زبان روزمره معنای قاموسی خود را دارند، یعنی کلمه «دیوار»، «درخت» و یا «باریدن» برای تمام فارسی زبانان یک معنی دارد و از هر کسی بپرسید آن را به همان نوعی معنی می‌کند که دیگران، و وقتی آن را در جمله به کار می‌برند برای آنها فقط آب، برف، باران می‌بارد ولی عشق نمی‌بارد اما در زبان شهر این نظام محدود در هم شکسته می‌شود. (همان، ۱۱)
کنایه: وقتی دو تن با یکدیگر بحث می‌کنند یکی از آنها می‌گوید: «من دو تا پیراهن بیشتر از تو پاره کرده‌ام» اگر به ظاهر این عبارت توجه کنیم مفهومش چیزی است و اگر به لوازم این عبارت دقت کنیم مفهوم دیگری دارد. لازم این عبارت این است که چون دو پیراهن بیشتر پاره کرده‌ام پس عمر بیشتری دارم و در نتیجه تجربه بیشتر دارم. (همان: ۲۱)
فصل سوم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ق.ظ ]




۵- به علت اینکه در سمت جنوب در تابستان نورش کم می شود ونسبت به زمستان مقدار انرژی گرمایی که خورشید می دهد کمتر است اشکالی برای قرارگیری پنجره در جنوب وجود ندارند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۶- برای ایجاد کوران در فضای داخلی ساختمان بهتر است برای استفاده از باد ساختمان ها را در جهت بادهای مطلوب بسازند
۷- تعبیه درهای ارتباطی بین اتاقها و استفاده از دیوارهای قابل کنترل به منظور هدایت جریان هوا به همه اتاقها.
۸- برای محافظت ساختمانها در برابر تابش در فصول گرم سال استفاده از رنگ روشن در روی دیوارها و بامهای روبه تابش آفتاب و استفاده از درختان خزان دار برای ایجاد سایه بر روی ساختمان و خنک سازی در مواقع گرم سال.
۹- برای کاهش اتلاف حرارت در ساختمان استفاده از پلانهای متراکم و فشرده.
۱۰- پیش بینی فضاهای گرمازا مثل آشپزخانه در مرکز پلان ساختمان و استفاده از شیشه های دوجداره در بعضی مواقع ۳ جداره.
۱۱- استفاده از انواع مختلف پرده شبکه های عایق متحرک ودریچه پشت پنجره به منظور جلوگیری از اتلاف حرارت ساختمان از بازشوها.
۱۲- برای استفاده از انرژی خورشید درگرمایش ساختمان سازماندهی پلان به صورتی که امکان نفوذ آفتاب به فضاهای داخلی فراهم آید استقرار ساختمان در جهت تابش حداکثر انرژی خورشیدی در مواقع سرد و استفاده از پنجره ها و نوگیری های سقفی رو به آفتاب زمستانی
۱۳- استفاده از مصالح ساختمانی با ظرفیت حرارتی زیاد و سطوح تیره رنگ در بخش های آفتابگیر ساختمان.
۱۴- برای محافظت ساختمان در برابر بارش چون بیشترین میزان بارش در شهر لنگرود در ماه های سرد سال می باشد پس بهتر است برای محافظت از ساختمانها در برابر بارش در این فصول اقداماتی صورت گیرد به این منظور باید توجه به جهت وزش بادهای توام با باران در انتخاب جهت استقرار ساختمان.
۱۵- پیش بینی آبروهای مناسب در اطراف بام برای جمع آوری آب باران و هدایت آن به زمین.
۱۶- پیش بینی جلوآمدگی برای بامها یا ایجاد ایوانهای عریض در اطراف ساختمان.
۱۷- پیش بینی سایه بانهای عریض و به هم پیوسته برای پنجر ها و بازشوهایی که خارج از سرپوشیده های یا ایوانها قرار دارند.
۱۸- به علت وجود باران در این منطقه باید از سقف های شیب دار استفاده کرد تا باران به راحتی تخلیه شود. برای استفاده از نور خورشید وقتی سقف شیب دار باشد نور بیشتری دریافت می کند در نتیجه اثر گرمایش و سرمایش بهتر است اما اگر سقف مسطح باشد درصد انرژی دریافتی کمتر است پس بهتر است سقفها دارای شیب باشند تا استفاده از نور خورشید بیشتر و بهتر باشد.
۵-۴- نتایج پژوهش
۵-۴-۱- پاسخ‌ها
با توجه به مطالعه حاضر۷۵ درصد از مراکزآموزشی کمتر از ۲۰۰ نفردانش آموز و ۲۵ درصد آن بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ نفر دانش آموز دارند.
در خصوص مساحت کل زمین مدارس مورد نظر، ۴۰ درصد از مدارس بین۱۰۰۰ تا۲۰۰۰ متر مربع وسعت دارند و ۵۰ درصد از مدارس وسعت زمینشان بین ۳۰۰۰-۲۰۰۰ متر مربع و ۱۰ درصد بیش از ۳۰۰۰ مترمربع وسعتشان می باشد.
در خصوص تعداد طبقات ساختمان مدارس شهر لنگرود، ۷۵ درصد ساختمانها دو طبقه می باشند، ۲۰ درصد از ساختمانها نیز سه طبقه بوده، و۵ درصد نیز ویلایی هستند.
در خصوص مواد و مصالح ساختمانهای آموزشی شهر لنگرود، ۷۵ سنگ، آجر، آهن و ۲۵ درصد بقیه بتن، اسکلت فلزی و آجر می باشد.
بر اساس بررسیهای بعمل آمده ۴۵ درصد از مدارس نوساز و ۳۵ درصد مرمتی و۲۰ درصد تخریبی می‎باشند.
از نظر جهات جغرافیایی ساختمان مدارس شهر لنگرود حدود ۶۵ درصد از مدارس شمالی- جنوبی میباشند و همچنین ۱۵ درصد از مدارس نیز جنوبی-شمالی و ۱۰ غربی- شرقی و ۱۰ غربی- شرقی می باشند.
از نظر ابعاد و اندازه کلاس های مدارس شهر لنگرود در حدود ۸۰ درصد از ابعاد و اندازه کلاس های مدارس شهر لنگرود مناسب و ۱۵ درصد بسیار مناسب و۵ درصد نامناسب می باشند.
در رابطه با سیستم گرمایشی و سرمایشی و نورگیری مدارس در فصول مختلف شهر لنگرود ۹۰ درصد مناسب، ۳۷ درصد نامناسب می باشند.
در رابطه با جهت گیری و اصول معماری ساختمان در مدارس شهر لنگرود۷۵ درصد مناسب، ۱۵ درصد نامناسب و ۱۰ بسیار مناسب می باشد.
از نظر همجوای مدارس متوسطه به کاربری های شهری در شهر لنگرود ۸۱ درصداز مدارس داخل بافت مسکونی قرار دارند، ۳۱ درصد از مدارس همجوار با مراکز تجاری هستند، ۱۶ درصد از مدارس نیزهمجوار فضاهای ورزشی می باشند، ۹ درصد از مدارس شهر لنگرود در جوار مراکز بهداشتی و درمانی قراردارد، ۹درصد در جوار مراکز اداری قرار دارند. ۶ درصد از مدارس در جوار پارک و فضای سبز و مراکز فرهنگی مانند کتابخانه هستند. همچنین ۳ درصد مدارس نیزدر جوار صنایع و کارگاهها قرار دارند و۳درصد از مدارس نیز در جوار مکانهای مذهبی قراردارند.
در ارتباط با تاسیسات و تجهیزات گرمایشی و سرمایشی مدارس شهر لنگرود، ۴۴ درصد از مدارس دارای پنکه وبخاری هستند، ۴۱ درصداز بخاری گازی وکولر استفاده می کنند و ۱۲ درصد نیز دارای شوفاژ وپنکه سقفی می باشد. و ۳ درصد هم دارای بخاری کولروپنکه می باشند.
ساخت مدارس شهر لنگرود از نظر اصول طراحی اقلیمی به این شکل بوده است که، ۹۰درصد دارای طراحی اقلیمی نبوده و فقط۱۰ درصد اصول طراحی اقلیمی را رعایت کرده بودند.
از نظر همسازی فضاهای آموزشی و فرهنگی با اقلیم در شهر لنگرود، ۶۰ درصد بطور متوسط همساز با اقلیم و۴۰ درصد زیاد همساز با اقلیم می باشد.
در نهایت اینکه در رابطه با بهتر شدن فضاهای آموزشی و فرهنگی از نظر همسازی با آب و هوا منطقه پیشنهادات زیر ارائه شد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم