کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



گفتار پنجم:دستور متوقت ماندن تصرفف عدوانی،مزاحمت و ممانعت از حق

یکی از مسایلی که در دعاوی تصرف عدوانی ومزاحمت و ممانعت از حق مورد تقاضای شاکی است جلوگیری از ادامه اعمال متجاوز می‌باشد از این رو قانون به مقام قضایی اجازه داده تا برای جلوگیری از عملیات متجاوز و توقف اجرایی با صدور دستور موقت مانع از ورود خسارت بیشتر به شاکی شود.

در انتها باید ذکر کرد دعوای رفع تصرف عدوانی مزاحمت و ممانعت از حق چه در دادگاه حقوقی و چه در دادگاه کیفری مطرح شود برای اجرای آن نیاز به صدور اجرائیه نمی باشد و همچنین در صورتی که این دعوا در دادسرا مطرح شود به استناد ماده ۲ قانون اصلاح قانون جلو گیری از تصرف عدوانی حکم به رفع تصرف عدوانی یا رفع مزاحمت یا ممانعت از حق صادر می شود که اجرای این حکم نیاز به قطعیت آن نمی باشد و همچنین برای اجرای ان نیازی به صدور اجرائیه نخواهد بود تبصره ۱۵ قانون مذکور در خصوص اجرای این قبیل احکام چنیین مقرر داشته است:

(در صورتی که رأی‌ مبنی بر رفع تصرف عدوانی مزاحمت و ممانعت از حق باشد بلافاصله به دستور مرجع صادر کننده به وسیله مامورین انتظامی اجرا خواهد شد و درخواست رسیدگی پژوهشی مانع اجرای آن نخواهد شد)

همان‌ طور که قبلا نیز بیان گردید شخصی که مال او توسط غیر تصرف شده است می‌تواند هم از جنبه کیفری و از جنبه حقوقی به مراجع صالح مراجعه ودرخصوص استیفای حق خود اقدام نماید،حتی می‌تواند در اثنای رسیدگی به تصرف عدوانی و یا پس از صدور حکم به محکومیت وی دعوی مالکیت نسبت به ملک مذکور را مطرح نماید.

حکم دادگاه در صورتی که که مبنی بر محکومیت خوانده به رفع تصرف عدوانی، رفع مزاحمت یا ممانعت از حق باشد،بلافاصله ،البته پس از ابلاغ[۴۸] توسط اجرای دادگاه یا ضابطین دادگستری قابل اجرا بوده و درخواست تجدید نظر مانع اجرای آن نمی باشد[۴۹].در حقوق ایران ،خوانده با شکست در دعوای تصرف و حتی در خلال رسیدگی به آن می‌تواند دعوی مالکیت اقامه کند و حکم صادره علیه او در دعاوی تصرف هیچ گونه اثری ،له یا علیه او ،در دعوای مالکیت ندارد.در حقیقت،از یک طرف موضوع و حتی سبب دعوای تصرف با دعوای مالکیت کاملا متفاوت و از طرف دیگر در دعاوی تصرف محکومیت مال امکان پذیر است.[۵۰]چنانچه حکم دادگاه بدوی مبنی بر محکومیت خوانده باشد،بلافاصله پس از ابلاغ ،توسط اجرای دادگاه یا ضابطین دادگستری به مرحله اجرا در می آیدو صدور اجراییه لازم نیست؛در واقع نمی توان گفت که حکم به رفع تصرف عدوانی ،مزاحمت و ممانعت از حق از جمله آراءاعلامی بوده چرا که جهت انجام آن محکوم علیه می بایست اقدام انجام عمل یا خوداری از اعمالی را جهت،رفع تصرف،ممانعت ازحق و رفع مزاحمت نماید،بلکه باید گفت این آراءاز جمله آرایی می‌باشد که انجام آن ها نیاز به فوریت داشته و جهت اجرای آن نیازی به صدور اجرائیه نمی باشد.حق تجدید نظر و حتی تجدید نظر خواهی از حکم نیز مانع اجرا نمی باشد ؛به عبارت دیگر،حسب مورد،متصرف عدوانی رااز ملک خارج نموده،به مزاحمت مزاحم پایان داده و رفع ممانعت از حق خواهد شد. چنانچه رأی‌ مرحله بدوی که اجرا شده،در مرحله تجدید نظر فسخ شود،اقدامات اجرایی به دستور دادگاه اجراکننده حکم ،به حالت قبل از اجرا بر می‌گردد.همین نص مقرر می‌دارد(…در صورتی که محکوم به ،عین معین بوده و استردادآن ممکن نباشد،مثل یا قیمت آن وصول و تادیه خواهد شد)پیش‌بینی اجرای حکم غیر منطقی،با توجه به اینکه احتمال فسخ آن می رود ،علاوه بر اینکه مشکلات زیادی در صورت فسخ به وجود می آورد،با توجه به دستور موقت مذکور در ماده۱۷۴ قانون آیین دادرسی مدنی ضرروی نیز نبود است.[۵۱]پس از اجرای حکم،امکان از سرگیری تصرف عدوانی،مزاحمت و ممانعت از حق از سوی محکوم علیه وجود دارد.قانون‌گذار در ماده ۱۷۶ قانون آیین دادرسی مدنی[۵۲]اشخاصی را که ‌به این امور اقدام نموده ویا دیگران را به آن وادارنماید مشمول مجازات مقرر در قانون مجازات اسلامی[۵۳]قرار داده است که حبس از شش ماه تا دو سال و البته رفع تجاوز،می‌باشد.

فصل چهارم:

موارد و مصادیق مورد اختلاف در مورد لزوم یا عدم لزوم صدور اجراییه

مبحث اول: مصادیق مورد اختلاف ‌در مورد لزوم یا عدم لزوم صدور اجراییه

برخی از آرای هستند که بین جنبه اعلامی و اجرایی بودن آن ها اختلاف نظر وجود دارد که در این مبحث به بررسی و تحلیل این قبیل آرای پرداخته شده است.

گفتار اول:رأی‌ الزام به تمکین زوجه

یک مورد از آرایی که بین جنبه اعلامی و اجرایی بودن آن اختلاف نظر وجود دارد رأی‌ الزام به تمکین می‌باشد که در ذیل به بررسی این اختلاف نظرات پرداخته شده است.

الف)تحلیل و بررسی نظرات مختلف پیرامون نحوه اجرای حکم تمکین

نظر به اینکه طرح دادخواست تمکین از طرف زوج به طرفیت زوجه، علی‌رغم ظاهر ساده و بدیهی که دارد، منشاء آثار و عواقب مثبت و منفی قابل توجهی برای اصحاب دعوا، همانند برخورداری از حق نفقه شامل خوراک، پوشاک، مسکن و… مطابق شئونات زوجه و نیز برخورداری از شرط تا نصف دارایی موضوع بند «الف» شروط ضمن عقد نکاح مندرج در سند ازدواج و نیز رد دادخواست ازدواج مجدد زوج در صورت تمایل زوجه بر تمکین از همسرش را دارد و نیز در حالت عکس، زوجه بر حقوق مذکور حقی نداشته و با اثبات نشوز وی زوج تکلیفی در پرداخت نفقه زوجه نخواهد داشت مگر اینکه دلایل قانونی و شرعی قابل قبولی از طرف زوجه عنوان گردد که اساساً در این صورت ناشزه نخواهد بود. لذا ضروری است که دادگاه خانواده در رسیدگی به چنین دعوایی به نحو دقیق و منطقی رویه و عملکردی را از ابتدا تا اختتام رسیدگی و اجرای حکم اتخاذ نماید که حقی از طرفین خصوصاًً زوجه که در صورت از دست دادن نفقه و بلاتکلیفی آسیب‌پذیری بیشتری در اجتماع

دارد ضایع نگردد.حال این سوال مطرح می شودکه چنانچه رأی الزام به تمکین زوجه را اعلامی بدانیم روش دادگاه در تهیه مقدمات اجرای حکم تمکین از طرف زوج مانند تهیه مسکن مستقل، قبل از صدور رأی به لحاظ پایمال نشدن حقوق زوجه چیست؟به عقیده عده‌ای از قضات رأی الزام به تمکین به دلایل ذیل جنبه اعلامی نداشته و طبق ماده ۴ قانون اجرای احکام اجرای آن مستلزم صدور اجرائیه است.

۱‌ـ‌ نظر بر اینکه بسیاری از تقاضاهای تمکین از طرف زوج به منظور اسقاط حق و حقوق زوجه است، لازم است که از طریق اجرای احکام مقدمات تمکین از طرف زوج تهیه و مسکن مستقل معرفی شود و سپس از زوجه دعوت شود تا به منزل زوج هدایت گردد و مراتب با حضور یکی از مددکاران یا ضابطین صورت جلسه شود.

۲‌ـ‌ اینکه بعضی از دادگاه‌ها رأی‌ الزام به تمکین را به نحو مشروط و معلق، به تهیه مسکن از طرف زوج می‌نمایند و این مطلب را در دادنامه قید می‌کنند که صحیح نیست و کیفرخواست انتظامی دارد، زیرا دادنامه باید منجز باشد ‌بنابرین‏ دادگاه رأی‌ به الزام به تمکین می‌دهد مگر اینکه زوج موانع قانونی از تمکین ارائه نماید و سپس با صدور اجرائیه و مهیا نمودن شرایط تمکین و بررسی منزل تهیه شده توسط اجرای احکام، زوجه در محل اسکان می‌یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 12:33:00 ق.ظ ]




  • آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار افکار خودآیند منفی زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

  1. آموزش مدیریت استرس به شیوه گروهی باعث کاهش معنادار استرس زنان نابارور گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می‌شود.

تعریف عملیاتی متغیرها

ناباروری

  • در این پژوهش منظور از زن نابارور، فردی است که پزشک متخصص ناباروری او را حداقل به مدت دو سال متوالی تشخیص داده باشد.

کیفیت زندگی

  • در این پژوهش منظور از کیفیت زندگی، نمره ای است که فرد از آزمون ارزیابی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO – QOLI – BREF) کسب می‌کند (گروه سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۸) (پیوست ۱).

افکار خودآیند منفی

  • در این پژوهش، منظور نمره ای است که فرد از پرسشنامه افکار خود آیند منفی (آقایوسفی، ۲۰۰۴) کسب می‌کند (پیوست ۲).

استرس

  • در این پژوهش منظور از استرس، نمره‌ای می‌باشد که فرد در سوالات مربوط به استرس پرسشنامهDass-21 کسب می‌کند (پیوست ۳).

مدیریت استرس

  • منظور از مدیریت استرس در این پژوهش، تعداد ۱۰ جلسه آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی ـ رفتاری است که طی ۱۰ هفته، هفته ای ۱ جلسه و هر جلسه ۵/۱ ساعت برگزار خواهد شد (پیوست ۴).

فصل دوم: گستره نظری و پیشینه پژوهش

موضع‌گیری‌های نظری در خصوص ناباروری

آرزوی داشتن فرزند میلی جهانی است. ناباروری هم مسئله‌ای فردی و خصوصی و هم یک مسئله عمومی و اجتماعی است. رشته‌ها و حوزه های مختلف مطالعاتی به بررسی مسئله ناباروری پرداخته‌اند (فیدلر[۱] و برنستین[۲] ، ۱۹۹۹؛ به نقل از چوبفروش‌زاده و همکاران، ۱۳۸۹). از گذشته تا کنون در جوامع مختلف، بچه‌دار شدن و فرزند پروری به طور سنتی یکی از برجسته ترین مشخصه‌ های نقش جنسیتی زنانه به شمار آمده است و از این رو ناباروری به طور سنتی، مشکلی زنانه تلقی گردیده است (برگ[۳]، ویلسون[۴] و وینگتنر[۵]، ۱۹۹۱). ‌بنابرین‏ می‌توان انتظار داشت که زنان نابارور با مشکلات روانی و اجتماعی مختلفی درگیر باشند (جردن[۶] و ریونسون[۷]، ۱۹۹۹).

نتایج پژوهش‌های واتکینز[۸] (۲۰۰۴) نشان می‌دهد که زنان بیشتر از مردان بر اثر ناباروری دچار تنیدگی و عوارض حاصل از آن می‌شوند. از طرفی توقع اطرافیان از زنان برای آوردن فرزند، بیش از مردان است؛ یا به عبارتی، فشار جامعه در این خصوص بر زنان بدون فرزند بیشتر از مردان است، حتی در فرهنگ آمریکایی نیز اطرافیان، زنان را در امر ناباروری بیشتر از مردان مقصر می‌دانند (به نقل از عسکری و ساعدی، ۱۳۹۱).

در چند دهه اخیر تقریباً در سراسر جهان، به علت مشکلات اجتماعی و اقتصادی، سن ازدواج و به تبع آن، میزان ناباروری افزایش یافته است و به همین سبب، بر تعداد افراد مبتلا به ناباروری افزوده شده است (اشرفی و اشرفی، ۱۳۹۲). امروزه در تمام دنیا تقاضا برای درمان ناباروری افزایش یافته است. در ایالات متحده سالانه تقریباً ۳/۱ میلیون زوج مشاوره‌های پزشکی دریافت می‌کنند. از زوج‌هایی که در جستجوی درمان هستند، ۵۰% صاحب فرزند می‌شوند و ۵۰% باقیمانده باید بپذیرند که قادر به داشتن فرزند از راه بیولوژیک نیستند (کازینو[۹] و دمار[۱۰]، ۲۰۰۷). حدود ۱۵ درصد زوجین از ناباروری رنج می‌برند، علل ناباروری در ۴۰ درصد موارد مربوط به عوامل زنانه، ۴۰ درصد مربوط به عوامل مردانه و ۲۰ درصد مربوط به عوامل مشترک گزارش شده است (برگا[۱۱]، ۱۹۹۹؛ به نقل از حسن‌زاده لیف شاگرد، ترخان و تقی زاده، ۱۳۹۲). مطالعه‌ای که برای بررسی شیوع ناباروری در کشورمان طی سالیان ۸۴-۱۳۸۳ صورت گرفت نشان داد که ۲۴٫۹% زوج‌ها سابقه ناباروری اولیه طول عمر و ۳٫۴% زوج‌ها ناباروری اولیه فعلی داشتند. همچنین روند ناباروری اولیه طول عمر نشان داد کمترین میزان شیوع آن در سن ازدواج ۲۲ سالگی و به میزان ۱۹% است که تا حدود سن ۲۸ سالگی وضعیت تقریبا ثابت باقی می‌ماند و بعد از آن مجددا افزایش قابل توجهی می‌یابد (وحیدی و همکاران، ۱۳۸۵؛ به نقل از ظریف گلبار یزدی، ۱۳۹۰).

مرور مطالعات بسیاری در بسیاری از مناطق جهان بیانگر این است که زنان بار اصلی ناباروری را به دوش می‌کشند. این بار ممکن است شامل سرزنش به دلیل شکست در فرزندآوری، پریشانی، اضطراب، غم و اندوه، ترس، طرد از اجتماع، تهدید به ترک و طلاق و یا زندگی در شرایط چند همسری شود. ایران از جمله کشور‌هایی است که از نظر اجتماعی – فرهنگی و مذهبی اهمیت خاصی به فرزندآوری می‌دهد. فرهنگ عمومی جامعه ایران نیز از نقطه نظر مذهبی و تاریخی، فرزندان را موهبت الهی قلمداد می‌کند و بی فرزندی را امری ناخوشایند می‌شمرد. اصلاح «کور بودن اجاق» در جامعه ایرانی به خانواده های بدون فرزند اطلاق می‌شود. این هنجار‌های حاکم بر خانواده عموماً از پشتوانه فرهنگی نیز برخوردارند (عباسی شوازی و همکاران، ۱۳۸۴).

اینهورن[۱۲] (۲۰۰۳) در رابطه با ناباروری بیان می‌کند که پارادوکس اصلی ناباروری این است که عمومیت آن بیشتر در جوامعی است که باروری نیز بالا است و افراد جامعه برای فرزندآوری اهمیت خاصی قائل هستند. اینهورن از این وضعیت به عنوان «دیالکتیک باروری و ناباروری» نام می‌برد. در این جوامع، ناباروری برای سیاستگذاران مسئله بی اهمیتی می‌باشد و سیاست‌های بهداشت باروری بر ابزارها، وسایل پیشگیری و خدمات درمان ناباروری کمتر، تأکید دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




مطابق قاعده ی لا ضرر نه کسی حق دارد به کسی و چیزی ضرر وارد نماید و نه کسی مورد ضرر قرار گیرد و چون بیان قاعده دارای اطلاق است هم در باب انسان وارد است و هم در باب سایر موجودات ؛ ‌بنابرین‏ در صورتی که کسی بخواهد مرتکب ایجاد ضرری گردد ، مشمول اطلاق قاعده قرار خواهد گرفت . در این شرایط ایجاد ضرر سبب تحقق مسئولیت و ضمان شده و النهایه از نظر دین مذموم تلقی می‌گردد .

ایراد ضرر نسبت به حیوانات از عمومات مورد بحث خواهد بود و در صورتی که شخصی در مقام ایجاد ضرری برآید مشمول عنوان قرار می‌گیرد . یعنی فرض این است که در مقام فعل و ترک فعل ایجاد این ضرر مفروض است ، زیرا در مقام فعل شخص مباشرتا ضرر را ایجاد می‌کند و علت تامه ی بروز ضرر برای حیوان قرار می‌گیرد و در مقام ترک فعل با کنار نهادن مسئولیت ها و یا بی اعتنایی نسبت به امری که در شرف تحقق است به دست می‌آید و قاعدتا مورد شمول نهی نبی (ص) از ضرر قرار می‌گیرد .

موارد این قاعده را می توان در موارد زیر یافت :

از سبک ترین موارد مانند : استفاده بدون حد از نیروی کار حیوانات ، استفاده ی حداکثری از شیر حیوان بدون در نظر گرفتن مصالح بچه ی حیوان ، استفاده از داروهای هورمونی برای رشد حیوان در شرایطی که منجر به ناهمگونی در نظام وجودی وی گردد تا اعمالی که در سطح بالا تری قرار می‌گیرد مانند اتفاقی که در کشور فرانسه بروز می‌کند و به نام اردک چرب شهرت یافته است .

شرح جریان بدین صورت است که در فرانسه اردک را از بدو تولد در شرایطی قرار می‌دهند که تحرک حیوان به حداقل برسد سپس در میان وعده های غذایی مشخص ، روغن مخصوصی را با سرنگ از راه دهان وارد بدن حیوان می‌کنند ، به مرور در اثر ورود این روغن و تحرک کم اردک دچار وزن بالا قرار می‌گیرد . در این حالت اردک را در جعبه ای قرار می‌دهند که دیگر نتواند حرکت کند و میزان روغن را افزایش می‌دهند . النهایه کار به جایی می‌رسد که اردک دیگر به شکل مکعبی در می‌آید که قادر به حرکت نیست ، در این حالت اردک را که در وضعیتی وحشتناک به سر می‌برد کشته و جگر او را که مملو از چربی است به عنوان گران ترین غذا در فرانسه به فروش می رسانند .

استفاده ی ورزشی از حیوانات برای تفریح که نهایتاً منجر به مرگ حیوان می شود و در شرایطی اسف بار حیوانات به مرگ می‌رسند از مصادیق بارز قاعده ی لا ضرر است . استفاده از حیوانات در موارد آزمایشگاهی که ضرورتی برای بشر ندارد و به حیوانات شدیداً آسیب وارد می‌کند نیز مشمول همین عنوان می‌گردد .

به عبارت دیگر آسیب به حیوانات اگر مشمول عنوان شکار ( تله گذاری ، ماهیگیری و . . . ) باشد و برای استفاده ی تغذیه ای یا کسب درآمد صورت پذیرد دارای منع شرعی نیست و لکن اگر شکار با انگیزه ی تفریحی صورت پذیرد دارای لزوم منطقی نبوده و اساسا انسان حق ندارد برای ایجاد تفریح و کسب لذت برای خود ، حق حیات حیوانات را سلب نمایند . در آزمایشات پزشکی نیز در صورتی که آزمایش برای رشد علمی و پیشرفت پزشکی و دارویی صورت گیرد با جواز شرعی مواجه می شود و این جواز منع قاعده ی لاضرر را از بین می‌برد و لکن برای تولید محصولات فانتزی و آرایشی استفاده از این موجودات با اهداف آفرینشی و نظام خلقی موجودات ناسازگار بوده و اخلاقا مذموم تلقی می‌گردد .

قاعده ی لاضرر فقط در حدود موازین انسانی و برای رعایت مصالح بشری اذن به عدم رعایت را قرار می‌دهد و در غیر این صورت رفتار های انسان در برابر طبیعت را مشمول قاعده ی خود قرار داده و ممنوع می‌سازد .

مضافا اینکه اسلام به عنوان دینی اخلاقی به رعایت موازین این خاصیت انسانی تأکید می‌کند و احکام و ضوابط خود را بر همین اساس قرار می‌دهد لذا باید قاعده ی لا ضرر را تا حد امکان به صورتی اخلاقی تفسیر نمود . گرچه در دنیای اسلام میان عامه و تشیع در این خصوص اختلافاتی نیز وجود دارد . شرایط جواز عدول از قاعده ی لاضرر مربوط به مواردیکه بیان گردید می شود و اهل بیت سلام الله علیهم نیز اولا کشتن حیوانات را در غیر موارد موذی تلقی کردن آن ها جایز نمی دانند و حتی زدن و آسیب رساندن به آن ها را مجاز نمی دانند و این عدم جواز که از آن به حرمت اطلاق می‌گردد به دلیل بهره جستن از عمومات قاعده ی لا ضرر است .

فصل دوم

جنبه‌های حمایتی حقوق حیوانات

چنانچه متذکر شدیم در نظام خلقت تمام موجودات دارای نشانه و آیتی از جانب خداوند هستند و به همین مناسبت شرایط طبیعی زندگی و حق حیات را دارا هستند . در یک تحلیل عقلانی نیز جدای از مبانی نظام آفرینش ، این مطلب به اثبات رسیده است که هر موجودی اعم از گیاه و حیوان و . . . در کل هستی دارای نقشی و وظیفه ای هستند که عدم حضور هر یک سبب ایجاد خلل در مسیر و چرخه ی حیات خواهد شد لذا مناسب است تا در این فصل به بررسی این موضوع پرداخته و حق حیات حیوانات را مورد تبیین قرار دهیم .

مبحث اول : نهی از آزار و اذیت حیوانات

آزار و اذیت هر موجود زنده از دیدگاه عقل و عرف ناپسند و غیر قابل قبول است ، بدین معنا که عقل انسان از انجام کار بیهوده نهی ‌کرده‌است و آزار و اذیت حیوان بدون منطق ذیل همین عنوان قرار می‌گیرد و نیز عرف غالب فرهنگ ها و تمدنهای بشری بر این عنوان تعلق گرفته که از این ایذا نتیجه ی مطلوبی برای بشر حاصل نمی گردد . همان‌ طور که گذشت در ادیان و آیین های مختلف نیزاین موضوع مورد نکوهش و منع واقع شده است ، این مبحث ممنوعیت ایذا حیوانات را در دو گفتار مورد مطالعه قرار می‌دهد .

گفتار اول : مفهوم ممنوعیت آسیب رساندن به حیوانات

همان گونه که در نظام حقوق اسلامى براى نگهدارى و بهره بردارى از حیوانات ، قوانین حمایتى وضع شده است ، خداوند متعال براى رعایت هرچه بیشتر حال حیوانات و دفاع از گونه هاى مختلف آن ها انسان‌ها را از آزار و اذیت و کشتن حیوانات نهى فرموده است . از این روى در متون روایى و فقهى شیعه به قوانین متعددى در این باره تصریح شده است .

در این قسمت به مجموعه ‌مسائلی مى پردازیم که به گونه هاى مختلف حق حیات حیوان را سلب مى کند ولکن توجه ‌به این نکته ضروری است که آزار و اذیت حیوانات همان‌ طور که عقلا مذموم است از منظر دین و فقه امامیه نیز ناروا و ناپسند به شمار می رود و مطابق قاعده ی ” کل ما حکم به عقل ، حکم به شرع ” این موضوع مورد تبیین قرار می‌گیرد و از روایات متعددى که در موارد مختلف ذکر شده ، به دست مى آید هر نوع کارى که موجب آزار و اذیت حیوان گشته و اسباب رنج و تعذیب او را فراهم آورد ، روا نبوده وجایز نمى باشد .

مراجع عظام با استناد به روایاتی که در این باب وارد شده است به بحث پرداخته و از کارهایى همانند شلاق زدن حیوانات ، داغ نهادن ، فلج کردن ، مثله کردن و… نهى کرده‌اند .

از مجموع متون فقهى و روایى به دست مى آید که تعرض به حیوانات و کشتن آن ها و یا آسیب رساندن و ظلم بدانها کار پسندیده اى نیست و همان طور که اسلام حق حیات خدادادى را براى انسان‌ها محترم شمارده و تعدى به آن را جایز نمى داند ، به فراخور حال حیوانات نیز ، همین حق رابراى آن ها محترم شمرده است . لذا در روایات متعددى از کشتن بى هدف حیوانات نهى شده و آن را موجب عذاب الهى معرفى ‌کرده‌است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




متغیرهای شخصیتی و ریسک پذیری

نگرش ها و رفتار افراد راننده، نسبتا در طول زمان، ثابت هستند. نگرشهای آنان به طور معقولی پیش‌بینی خوبی از رفتار آنان است (مثل آیورسن، ۲۰۰۴). ‌بنابرین‏ آیا ریسک پذیری، به خودی خود، یک صفت شخصیتی ثابت است یا به وسیله صفات شخصیتی دیگری ایجاد می شود. کوشش هایی برای مربوط کردن رفتار ریسکی با گستره متنوعی از اندازه گیری های شخصیتی متفاوت، انجام شده است. سه مورد از آن عبارتند از: «هیجان جویی»،«خشم» و«منبع کنترل ادراک شده»، در ریسک افزایشی حادثه مردان در مقایسه با همتایان زن آنان، مسئله مهم این است که مردان جوان مایلند رتبه بالاتری در همه این اندازه گیری ها به دست آورند.

هیجان جویی

هیجان جویی «صفتی است که به وسیله خواست تجارب و هیجانات شدید، پیچیده، جدید و متنوع و خواهان خطرهای مالی، قانونی،اجتماعی، و بدنی بودن به خاطر برخی تجارب، تعریف می‌شود» (زاکرمن، ۱۹۹۴). یک نسخه بازبینی شده از زاکرمن، کولین، پرایس و زوب[۱۳۷] (۱۹۶۴) «مقیاس هیجان جویی[۱۳۸]» برای اندازه گیری آن استفاده شده است. مقیاس دارای ۴۰ آیتم بوده، در هر کدام از آن ها لازم است که شرکت کنندگان، بین عباراتی که تمایل به هیجان را منعکس می‌کند و یک حالت محتاطانه تر، یکی را انتخاب کنند. به نظر می‌رسد این مقیاس، چهاربعد داشته باشد: «هیجان و ماجراجویی[۱۳۹]» (خواست هیجانات غیرمعمول به وسیله فعالیت‌های ورزشی خطرناک و مهیج)، «تجربه‌جویی[۱۴۰]» (خواست تجارب غیرمتعارف. جدید)، «بیزاری از ملامت[۱۴۱]» (بیزاری از فعالیت‌های تکراری و خسته کننده) و «عدم بازداری[۱۴۲]» (تمایل به از دست دادن خودکنترلی). مقیاس‌های دیگر هیجان جویی در طول زمان، ثابت هستند. این مسئله اظهار می‌کند که مقیاس، یک صفت شخصیتی کم و بیش ثابت را اندازه می‌گیرد، برخلاف حالت فرد در یک زمان خاص.

به نظر می‌رسد هیجان جویی، توجیه را فراهم می‌کند به عنوان یک تبیین برای اینکه چرا رانندگان مرد جوان از ‌گروه‌های دیگر، خطرپذیرترند. هیجان جویی در مردان نسبت به زنان، بالاتر است، در هر دو جنس، هیجان جویی همراه با سن تا ۱۶ سالگی افزایش می‌یابد و سپس در اوایل ۲۰ سالگی کاهش می‌یابد. (آرنت[۱۴۳]، ۱۹۹۶). جوناه (۱۹۹۷) رابطه مثبت معناداری بین هیجان جویی و برخی از جنبه‌های رانندگی خطرناک نشان دادند. گرچه خرده مقیاس های هیجان جویی، خیلی مورد آزمون قرار نگرفتند، به نظر می‌رسد عامل «هیجان و ماجراجویی» بیشترین ارتباط را با رفتار رانندگی خطرناک داشته باشد و به دنبال آن مؤلفه‌ های «عدم بازداری» و «تجربه جویی» قرار می‌گیرد.

اخیراًً ریمو و آبرگ، (۱۹۹۹) کوشیده اند که رابطه ی بین هیجان جویی و رانندگی خطرناک را توسط نسخه ۴ عاملی اصلاح شده طبقه بندی ریسون و دیگران (۱۹۹۰) ‌در مورد خطاهای رانندگی بیازمایند. داده ها نشان دادند که هیجان جویی از طریق تاثیرش بر فراوانی تخلفات، اثر غیرمستقیمی بر نرخ حوادث دارد: به عبارت دیگر، هیجان جویی، منجر به میل باطنی به تخلفات می شد و این مسئله، خطر حادثه را افزایش می‌داد. به طور کلی «هیجان جویی» فقط بخشی از تبیین رفتار بی محابا در افراد جوان است.

خشم و پرخاشگری در رانندگی

در سال های اخیر، علاقه قابل ملاحظه رسانه، به نشان دادن خشونت راننده به شکل «خشم جاده‌ای[۱۴۴]» بوده است و احتمال اینکه پرخاشگری ممکن است منتج به حوادث شود، توسط روانشناسان از نظر دور نبوده است. دولا و بالارد[۱۴۵] (۲۰۰۳) اشاره کرده‌اند سه جنبه متفاوت از رفتار رانندگی در ادبیات تحقیقی به عنوان پرخاشگری، برچسب می‌خورد: اعمال فیزیکی هدفمند، کلامی یا پرخاشگری ژستی (مثل زدو خورد با راننده دیگر، فحش دادن به آن ها، یا گرفتن یک ژست بی ادبانه)، هیجانات منفی هنگام رانندگی (مثل خشم) و خطر کردن (مثل عبور از چراغ قرمز یا تغییر سریع باند). البته این مسئله قابل بحث است که آیا خطرپذیری باید به عنوان پرخاشگری در نظر گرفته شود یا به عنوان اثر جانبی آن. پرخاشگری و خطرپذیری، مطمئنا به هم مرتبطند. لاجونن، پارکر و استاردتینگ (۱۹۹۸) نسخه انگلیسی از این مقیاس را تولید کردند و دریافتند که آیتم های پرسشنامه به نظر می‌رسد سه عامل متمایز را اندازه گیری کنند: «تخریب مستقیم[۱۴۶]»، «بازداری از پیشرفت[۱۴۷]» ، «رانندگی بی محابا[۱۴۸]». دیفن باخر[۱۴۹] (۱۹۹۴) نشان داد که در مقایسه با رانندگان کمتر خشمگین، رانندگانی که بیشتر خشمگین هستند با احتمال ۴ بار بیشتر در رفتار پرخاشگری هنگام رانندگی، درگیر می‌شوند و نزدیک به ۲ بار با احتمال بیشتر در رفتار رانندگی غیر پرخاشگرانه خطرناک درگیر می‌شوند (ازقبیل تجاوز به محدودیت سرعت یا نبستن کمربند ایمنی).

اگرچه رانندگان خشمگین مایلند میزان بروز بیشتری از رفتارهای خطرناک را گزارش کنند، هیچ کدام از این مقیاس ها، همبستگی های معناداری را بین خشم و درگیری در حوادث واقعی نشان نمی دهند. این مسئله ممکن است ‌به این علت باشد که حوادث از نظر تکرار پایین هستند. به هر حال نمرات در مقیاس خشم رانندگی دیفن باخر، به طور مثبتی (البته همبستگی ضعیف) با رفتارهای خطرناک رایج مثل تمرکز ضعیف و عدم کنترل وسیله نقلیه، همبسته هستند.

پرسش آشکار این است که آیا پرخاشگری، یک صفت ثابت شخصیتی است یا به وسیله موقعیتی که راننده خود را در آن می‌یابد، به وجود می‌آید. شواهدی وجود دارد که پرخاشگری صفت ثابت است. به طور معمول، مردان نسبت به زنان رتبه های پرخاشگری بالاتری نشان می‌دهند، هر روزه تفاوت‌های جنسیتی در پرخاشگری، بیشتر در رانندگی، توسعه می‌یابد. نمرات مقیاس پرخاشگری رانندگی دیفن باخر در مدت ۱۰ هفته، میزان همبستگی ۸۴% را نشان می‌دهد که این مسئله، نشان می‌دهد پرخاشگری بیشتر یک صفت ثابت شخصیتی است به جای اینکه حالت فرد را در یک زمان خاص منعکس کند. این تحقیقات در دیگر زمینه ها نیز نشان می‌دهد که در طول زندگی هم تفاوت های فردی ثابتی در پرخاشگری وجود دارد (دالا و بالارد، ۲۰۰۳). گرچه پرخاشگری در مردان همراه با سن و تجربه رانندگی، کاهش می‌یابد (لاجونن و پارکر، ۲۰۰۱). به هر حال نمرات در مقیاس پرخاشگری رانندگی فقط همبستگی کمی با اندازه گیری پرخاشگری خارج از حوزه رانندگی دارند و این نشان می‌دهد که رانندگان پرخاشگر ضرورتا در همه جنبه‌های زندگی شان پرخاشگر نیستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




دارنده‌ی سهم که قصد هبه‌ی سهام را دارد (واهب) سند را امضا می‌کند و آن را به همراه گواهینامه‌ی انتقال سهم به متهب تحویل می‌دهد و متهب نیز باید آن را به شرکت ارائه دهد. شرکت نیز نام متهب را به عنوان دارنده‌ی سهم و مالک سهم در دفتر ثبت سهام شرکت ثبت می‌کند و برای دارنده‌ی جدید، گواهینامه‌ی جدیدی صادر می‌کند.

اگر واهب، قبل از تکمیل هبه‌ی سهام فوت کند و اقدامات مربوط به هبه را کامل انجام نداده باشد، هبه صحیح نیست و انتقال صورت نگرفته است. ولی اگر قبل از فوت، واهب تمام اقدامات مربوط به هبه را انجام داده باشد ولی نقص هبه مربوط به متهب باشد (مثلا رضایت متهب به هبه) در این صورت هبه صحیح و انتقال سهام، صورت گرفته است حتی اگر هنوز مالکیت قانونی منتقل نشده باشد.

ممکن است مدیران شرکت با هبه‌ی سهام موافقت نکنند که در این صورت نیز نقص هبه از سوی متهب محسوب می‌شود و متهب باید رضایت مدیران را فراهم کند.[۴۹]

۳-۳-۱-۲-۲-۲- رهن سهام

بر اساس ماده ۷۷۱ ق.م: «رهن عقدی است که به موجب آن مدیون ، مالی را برای وثیقه به دائن می‌دهد. رهن‌دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن می‌گویند».

در رهن باید یک مال شخصی به عنوان تضمین و تامین دین به شخص دائن سپرده می‌شود. برای رهن ۲ شرط لازم است: عین بودن و قابلیت قبض(مواد ۷۷ و ۷۷۲ ق.م) و همچنین طبق قانون رهن دین و منفعت باطل است.

رهن سهام در قانون مدنی، قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱ و لایحه‌ی اصلاحی قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ مورد تصریح قرار نگرفته است. سهام مالی است مستقل که دارای ارزش و قابل تقویم به پول بوده و دین و منفعت محسوب نمی شود تا از این جهت رهن آن را باطل بدانیم. در تأیید این ادعا می‌توان به عقد هبه نیز اشاره نمود. در این عقد نیز که از عقود عینی است و قبض موضوع عقد، از شرایط صحت به شمار می‌رود؛ در تعریف آن در م ۷۹۵ قانون مدنی کلمه «مال» به کار رفته است ‌بنابرین‏ نمی توان ادعا نمود که قبض مخصوص عین معین می‌باشد.

کمیته وحدت رویّه کانون سردفتران و دفتریاران نیز در تاریخ ۲۰/۹/۸۹ در پاسخ به سؤالات دفاتراسناد رسمی مبنی بر امکان تنظیم اسناد مربوط به رهن سهام شرکت ها، ‌به این شکل پاسخ داده: «مستفاد از مواد ۲۴، ۳۹، ۴۰، ۴۱ لایحه اصلاحی ورقه سهم سند قابل معامله ایست که نشانگر میزان مشارکت و تعهدات صاحب آن در شرکت می‌باشد و ‌بنابرین‏ وفق منطوق و مفهوم مخالف م۷۷۴ ق.م با رعایت اساسنامه شرکت وثیقه نهادن آن بلامانع است و مالاً قابل صدور اجرائیه است، لکن سردفتر مکلف است مراتب را حسب مورد به دفتر ثبت سهام شرکت یا اداره ثبت شرکت‌های شهر مربوطه اعلام نماید».

ملاحظه می‌گردد که در رویه کانون سردفتران و دفتریاران نیز سهم؛ قابل ترهین تلقی گردیده است. به نظر می‌رسد منظور از عین معین در م ۷۷۴ ق.م اصل وجود مال (نه وجود مادی و خارجی) است که در مقابل دین و منفعت قرار می‌گیرد.

علاوه بر آنچه گفته شد، رهن سهام در تعارض با قوانین شرکت سهامی نیست و امکان پیش‌بینی آن در اساسنامه نیز وجود دارد. همچنین می‌توان رهن سهام را به موجب اساسنامه ممنوع کرد.

در رهن سهام بی‌نام بر حسب م ۷۷۲ سهم به قبض مرتهن در می‌آید و یا به قبض شخصی که بین طرفین معین شده است. در رهن سهام بانام، رهن باید در دفتر ثبت سهام شرکت ثبت شود، در غیر این صورت قابلیت استناد در برابر شرکت و اشخاص ثالث را ندارد. در رهن سهام بانام، مالک سهام به عنوان راهن؛ گواهینامه‌ی سهام را برای وثیقه‌ی دین مرتهن‌، به همراه یک سند انتقال سفید به رهن مرتهن در‌ می‌آورد. در صورتی که راهن دین خود را ادا نکند، مرتهن می‌تواند نام خودش را در سند سفید به عنوان منتقل‌الیه بنویسد و ثبت انتقال را از شرکت بخواهد، با ثبت انتقال مرتهن (به عنوان منتقل‌الیه) دارنده و مالک سهام شناخته می‌شود.

۳-۳-۲- انتقال غیر ارادی (قهری)

سهام، ممکن است به صورت غیرارادی و قهری نیز منتقل شود وتوافق در آن نقشی نداشته باشد. در اینجا انواع انتقالات قهری را مورد بیان قرار می‌دهیم.

۳-۳-۲-۱- انتقال در نتیجه‌ فوت

«وقتی سهامدار شرکت سهامی، فوت کند، سهام به مدیر ترکه‌اش منتقل می‌شود. شرکت نیز شخصی را که دارای وصیت‌نامه یا دلایل مدیریت (که قانون برای امر مدیریت لازم می‌داند) است را ذی‌حق، بر سهام متوفی خواهد شناخت. مدیر ترکه استحقاق دریافت منافع و باز پس گرفتن سرمایه‌ای که در صورت انحلال شرکت به خود متوفی در صورتی که زنده بود‌، می رسید را دارد‌ تا او بتواند ادعایی به شرکت بنماید. مدیر ترکه مانند خود متوفی نسبت به خرید سهام منتشر شده توسط شرکت حق تقدم دارد و می‌تواند آن اندازه سهامی که خود متوفی می‌توانست ایجاب خرید آن ها را بدهد، او نیز ایجاب خرید کند.

اگر سهام تعهد شده از سوی متوفی پرداخت نشده باشد، مدیر ترکه می‌تواند با پرداخت تعهد متوفی، سرمایه‌ پرداخت نشده را پرداخت کند. البته مدیران ترکه تا حد دارایی متوفی مسئولیت دارند و بیش از آن مسئولیتی ندارند.

شرکت می‌تواند نام مدیر ترکه را در دفتر ثیت اعضای شرکت ثبت نماید، البته اگر صریحا درخواست کرده باشد. همچنین مدیران ترکه می‌توانند درخواست دریافت سود سهام را از شرکت بنمایند. اگر نام مدیر ترکه به عنوان سهامدار ثبت شود، مدیر ترکه شخصا مسئول پرداخت سرمایه‌ پرداخت نشده سهام در صورت مطالبه‌ی شرکت خواهد بود.

با فوت سهامدار سهم به ورثه منتقل می‌شود، این سهم در شرکت یک حق است و حق مربوط با فوت صاحب سهم به ورثه‌ی او منتقل می‌شود. ورثه‌ی صاحب سهم دارای همان حقوق و تعهداتی است که شخص متوفی داشت.

اگر سهام بی‌نام باشد نقل و انتقال، با قبض و اقباض صورت می‌گیرد. ‌در مورد سهام بانام، باید شرایط خاصی رعایت شود تا نام ورثه، به ‌عنوان صاحب سهم در دفتر ثبت سهام شرکت، به ثبت برسد».[۵۰]

۳-۳-۲-۲- انتقال سهام در نتیجه‌ ورشکستگی

در خصوص شرکت ورشکسته باید مقررات قانون تجارت مصوب ۱۳۱۱ و قانون اداره تصفیه‌ی امور ورشکستگی مصوب ۱۳۱۸ و آیین‌نامه‌ی قانون اداره تصفیه‌ی امور ورشکستگی مصوب ۱۳۱۸ اجرا گردد.

درصورتی که تاجری سهامدار شرکت تجاری باشد و ورشکسته شود، در مرحله اول حق دخالت در اموال خود ‌را ندارد که از جمله‌ این اموال سهام می‌باشد( مثلا حق انتقال آن را در قالب هیچ عقدی ندارد وحتی نمی‌تواند آن را به طلبکار خود انتقال دهد). به دلیل حجری که قانون تجارت برای شخص ورشکسته (مبنی بر حمایت از طلبکاران و عدم دخالت ورشکسته در اموالش) در نظر گرفته برای او مدیر تصفیه تعین می‌شود که از وظایف او تسویه‌ی دیون ورشکسته است. برای تسویه، اموال شخص ورشکسته به فروش رسیده و دیون طلبکاران پرداخته می‌شود. از جمله‌ این اموال سهام است. سهام برای پرداخت به طلبکاران ممکن است در بورس به فروش رسیده و یا خارج از بورس به مزایده گذاشته شود. در هر حال سهام به عنوان جزئی از دارایی ورشکته به فروش رسیده و منتقل می‌شود. قصد و رضای ورشکسته در آن نقشی ندارد؛ زیرا این امراز مواردی است که به حکم مقام قضایی و اجرایی صورت می‌گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم