متغیرهای شخصیتی و ریسک پذیری

نگرش ها و رفتار افراد راننده، نسبتا در طول زمان، ثابت هستند. نگرشهای آنان به طور معقولی پیش‌بینی خوبی از رفتار آنان است (مثل آیورسن، ۲۰۰۴). ‌بنابرین‏ آیا ریسک پذیری، به خودی خود، یک صفت شخصیتی ثابت است یا به وسیله صفات شخصیتی دیگری ایجاد می شود. کوشش هایی برای مربوط کردن رفتار ریسکی با گستره متنوعی از اندازه گیری های شخصیتی متفاوت، انجام شده است. سه مورد از آن عبارتند از: «هیجان جویی»،«خشم» و«منبع کنترل ادراک شده»، در ریسک افزایشی حادثه مردان در مقایسه با همتایان زن آنان، مسئله مهم این است که مردان جوان مایلند رتبه بالاتری در همه این اندازه گیری ها به دست آورند.

هیجان جویی

هیجان جویی «صفتی است که به وسیله خواست تجارب و هیجانات شدید، پیچیده، جدید و متنوع و خواهان خطرهای مالی، قانونی،اجتماعی، و بدنی بودن به خاطر برخی تجارب، تعریف می‌شود» (زاکرمن، ۱۹۹۴). یک نسخه بازبینی شده از زاکرمن، کولین، پرایس و زوب[۱۳۷] (۱۹۶۴) «مقیاس هیجان جویی[۱۳۸]» برای اندازه گیری آن استفاده شده است. مقیاس دارای ۴۰ آیتم بوده، در هر کدام از آن ها لازم است که شرکت کنندگان، بین عباراتی که تمایل به هیجان را منعکس می‌کند و یک حالت محتاطانه تر، یکی را انتخاب کنند. به نظر می‌رسد این مقیاس، چهاربعد داشته باشد: «هیجان و ماجراجویی[۱۳۹]» (خواست هیجانات غیرمعمول به وسیله فعالیت‌های ورزشی خطرناک و مهیج)، «تجربه‌جویی[۱۴۰]» (خواست تجارب غیرمتعارف. جدید)، «بیزاری از ملامت[۱۴۱]» (بیزاری از فعالیت‌های تکراری و خسته کننده) و «عدم بازداری[۱۴۲]» (تمایل به از دست دادن خودکنترلی). مقیاس‌های دیگر هیجان جویی در طول زمان، ثابت هستند. این مسئله اظهار می‌کند که مقیاس، یک صفت شخصیتی کم و بیش ثابت را اندازه می‌گیرد، برخلاف حالت فرد در یک زمان خاص.

به نظر می‌رسد هیجان جویی، توجیه را فراهم می‌کند به عنوان یک تبیین برای اینکه چرا رانندگان مرد جوان از ‌گروه‌های دیگر، خطرپذیرترند. هیجان جویی در مردان نسبت به زنان، بالاتر است، در هر دو جنس، هیجان جویی همراه با سن تا ۱۶ سالگی افزایش می‌یابد و سپس در اوایل ۲۰ سالگی کاهش می‌یابد. (آرنت[۱۴۳]، ۱۹۹۶). جوناه (۱۹۹۷) رابطه مثبت معناداری بین هیجان جویی و برخی از جنبه‌های رانندگی خطرناک نشان دادند. گرچه خرده مقیاس های هیجان جویی، خیلی مورد آزمون قرار نگرفتند، به نظر می‌رسد عامل «هیجان و ماجراجویی» بیشترین ارتباط را با رفتار رانندگی خطرناک داشته باشد و به دنبال آن مؤلفه‌ های «عدم بازداری» و «تجربه جویی» قرار می‌گیرد.

اخیراًً ریمو و آبرگ، (۱۹۹۹) کوشیده اند که رابطه ی بین هیجان جویی و رانندگی خطرناک را توسط نسخه ۴ عاملی اصلاح شده طبقه بندی ریسون و دیگران (۱۹۹۰) ‌در مورد خطاهای رانندگی بیازمایند. داده ها نشان دادند که هیجان جویی از طریق تاثیرش بر فراوانی تخلفات، اثر غیرمستقیمی بر نرخ حوادث دارد: به عبارت دیگر، هیجان جویی، منجر به میل باطنی به تخلفات می شد و این مسئله، خطر حادثه را افزایش می‌داد. به طور کلی «هیجان جویی» فقط بخشی از تبیین رفتار بی محابا در افراد جوان است.

خشم و پرخاشگری در رانندگی

در سال های اخیر، علاقه قابل ملاحظه رسانه، به نشان دادن خشونت راننده به شکل «خشم جاده‌ای[۱۴۴]» بوده است و احتمال اینکه پرخاشگری ممکن است منتج به حوادث شود، توسط روانشناسان از نظر دور نبوده است. دولا و بالارد[۱۴۵] (۲۰۰۳) اشاره کرده‌اند سه جنبه متفاوت از رفتار رانندگی در ادبیات تحقیقی به عنوان پرخاشگری، برچسب می‌خورد: اعمال فیزیکی هدفمند، کلامی یا پرخاشگری ژستی (مثل زدو خورد با راننده دیگر، فحش دادن به آن ها، یا گرفتن یک ژست بی ادبانه)، هیجانات منفی هنگام رانندگی (مثل خشم) و خطر کردن (مثل عبور از چراغ قرمز یا تغییر سریع باند). البته این مسئله قابل بحث است که آیا خطرپذیری باید به عنوان پرخاشگری در نظر گرفته شود یا به عنوان اثر جانبی آن. پرخاشگری و خطرپذیری، مطمئنا به هم مرتبطند. لاجونن، پارکر و استاردتینگ (۱۹۹۸) نسخه انگلیسی از این مقیاس را تولید کردند و دریافتند که آیتم های پرسشنامه به نظر می‌رسد سه عامل متمایز را اندازه گیری کنند: «تخریب مستقیم[۱۴۶]»، «بازداری از پیشرفت[۱۴۷]» ، «رانندگی بی محابا[۱۴۸]». دیفن باخر[۱۴۹] (۱۹۹۴) نشان داد که در مقایسه با رانندگان کمتر خشمگین، رانندگانی که بیشتر خشمگین هستند با احتمال ۴ بار بیشتر در رفتار پرخاشگری هنگام رانندگی، درگیر می‌شوند و نزدیک به ۲ بار با احتمال بیشتر در رفتار رانندگی غیر پرخاشگرانه خطرناک درگیر می‌شوند (ازقبیل تجاوز به محدودیت سرعت یا نبستن کمربند ایمنی).

اگرچه رانندگان خشمگین مایلند میزان بروز بیشتری از رفتارهای خطرناک را گزارش کنند، هیچ کدام از این مقیاس ها، همبستگی های معناداری را بین خشم و درگیری در حوادث واقعی نشان نمی دهند. این مسئله ممکن است ‌به این علت باشد که حوادث از نظر تکرار پایین هستند. به هر حال نمرات در مقیاس خشم رانندگی دیفن باخر، به طور مثبتی (البته همبستگی ضعیف) با رفتارهای خطرناک رایج مثل تمرکز ضعیف و عدم کنترل وسیله نقلیه، همبسته هستند.

پرسش آشکار این است که آیا پرخاشگری، یک صفت ثابت شخصیتی است یا به وسیله موقعیتی که راننده خود را در آن می‌یابد، به وجود می‌آید. شواهدی وجود دارد که پرخاشگری صفت ثابت است. به طور معمول، مردان نسبت به زنان رتبه های پرخاشگری بالاتری نشان می‌دهند، هر روزه تفاوت‌های جنسیتی در پرخاشگری، بیشتر در رانندگی، توسعه می‌یابد. نمرات مقیاس پرخاشگری رانندگی دیفن باخر در مدت ۱۰ هفته، میزان همبستگی ۸۴% را نشان می‌دهد که این مسئله، نشان می‌دهد پرخاشگری بیشتر یک صفت ثابت شخصیتی است به جای اینکه حالت فرد را در یک زمان خاص منعکس کند. این تحقیقات در دیگر زمینه ها نیز نشان می‌دهد که در طول زندگی هم تفاوت های فردی ثابتی در پرخاشگری وجود دارد (دالا و بالارد، ۲۰۰۳). گرچه پرخاشگری در مردان همراه با سن و تجربه رانندگی، کاهش می‌یابد (لاجونن و پارکر، ۲۰۰۱). به هر حال نمرات در مقیاس پرخاشگری رانندگی فقط همبستگی کمی با اندازه گیری پرخاشگری خارج از حوزه رانندگی دارند و این نشان می‌دهد که رانندگان پرخاشگر ضرورتا در همه جنبه‌های زندگی شان پرخاشگر نیستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...