دانلود فایل پایان نامه : منابع کارشناسی ارشد با موضوع : تحلیل و مقاسیه … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
![]() |
گوید اندر جهان توایی امروز گر مرا مونسیّ و هم نفسی ست
باز با دیگری همین گوید کین جهان بی تو بر دلم قفسی ست
همچو زنبور در به در پویان هرکجا طعمه ای بُوَد مگسی ست
همه دعویّ و فارغ از معنی راست گویی میان تُهی جَرَسی ست
پیش آن ذَمِّ این کند که خری ست نزد این عیب آن کند که خَسی ست
هر کجا بینی این چنین کس را التفاتش مکن که هیچ کسی ست
درون مایه اصلی غزل :
سعدی در این غزل ذَمِّ مدعیان عشق را برای معشوق بیان می کند و به تصویر می کشد، افرادی که مدّعی عشق هستند ولی هر یاری را می بینند به دنبال آن می روند و از هر گُلی خوششان می آید و در عین حال ادعای وفا داری را در راه تو «ای معشوق زیبا روی» دارند، عاشق نیستند و هنوز به عشق، معرفت و بصیرت پیدا نکردند. این افراد سرا پای ادّعا دارند و از حقیقت بویی نبرده اند، نزد هر کس که می روند از دیگری عیب و ایراد می گیرند، چنین افرادی پست وفرومایه هستند و نباید به آنها توجّه و اعتنا کرد و وقت خود را تلف نمود .
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بافت معنایی وآرایه های ادبی :
بیت اول :
در مورد شخصی صحبت می شود که عیاش وهوس باز و حیله گر، است، و میگوید : آن کسی که صبح نزدیک دلبر است و شب هنگام هوس دلبر دیگری دارد، . . . (بیت اول ودوم، موقوف المعانی هستند). بامداد وشبانگاه : متضاد، مراعات نظیر و تناسب معنایی دارند. / کسی : منظور معشوق است. / هر : جناس تکرار /
بیت دوم :
دل نبند و امید وار نباش به عهد وپیمان ودوستی چنین شخصی، که او یار ورفیق مثل تو «ای معشوق» بسیار است . دل مَنِه : علاقه مند مشو، دل نبند / وفا : در اینجا کنایه از عهد و پیمان است. / حریف : رفیق ـ یار /
بیت سوم :
شخص بو الهوس به تو ای معشوق محبّت (ظاهری)می کند و با تو خوش رفتاری می نماید البته تا زمانی که تو دارای ثروت وقدرت و توانایی هستی . مهربانی ودوستی : مراعات نظیر ـ تناسب معنایی / مِکنَت : ثروت وتوانایی وقدرت /
بیت چهارم :
شخص بوالهوس به تو ای معشوق می گوید : فقط تو را در تمام جهان دارم و فقط تو همدم ودَمساز و هم زبان من هستی . مونس وهم نفس : مراعات نظیر ـ تناسب
بیت پنجم :
(بدان ای معشوق آن شخص بوالهوس که به تو چنین ابراز محبّتی کرده است)همین حرفهای محبّت آمیز را هم به یار و معشوق و دلبر دیگری هم می گوید، این که این جهان بدون تو ای دلبر برای من مثل زندان و قفس می ماند. جهان : قید مکان / دل در قفس بودن : کنایه از دل گرفتگی و غمگینی ست .
بیت ششم :
(چنین عاشق بوالهوسی؛ ای معشوق) مانند زنبور است که سرگردان و آواره از این سوی به آن سوی میرود و درحال جستجوست و هر کجا معشوق و دلبری ببیند، مانند مگسی می شود که به طرف شیرینی می رود، است. زنبور ومگس: مراعات نظیر / در به در : آواره و سرگردان / پویان : روان ـ دوان / طعمه : در اینجا کنایه
از دلبر و معشوق دیگر / مگسی : تشبیه تصریح، همانند مگس، کنایه از هوس باز / زنبور : تشبیه صریح است، زیرا عاشق را مانند زنبور دانسته است، زنبور در اینجا کنایه از در به در بودن و سر گردان بودن است .
بیت هفتم :
سعدی روی سخنش به مدّعی بوالهوس است و می گوید : شخص بوالهوس سراپایش ادعاست و از عشقی که ادّعا می کند چیزی نمی داند و به عشق بصیرت ومعرفت پیدا نکرده است، کاملاً درست تصور شده که مثل زنگی که به گردن شتر بستند و فقط صدا دارد، تو خالی ست، در جای دیگر بیت چنین معنی شده است: چنین یاری سرا پا ادّعای باطل و بی اساس است و از فضیلت وکمال و معنّویت بهره ای نبرده است، درست به زنگ تو خالیِ کاروان می ماند (که به خاطر تو خال بودنش، سرو صدایش زیاد است.) (برگ نیسی، ۱۳۸۰ : ۲۰۲).
فارغ از معنی : بی بهره بودن از حقیقت / دعوی و میان تهی : مراعات نظیر و تناسب معنایی / جَرَس :
زنگ / همه : قید مقدار /
بیت هشتم :
چنین یاری پیش هر دلبری که می رود سرزش معشوق قبلی را می گوید و از او بد گویی می کند و میگوید مثل خر که عقل ندارد او هم نمی فهمد و بعد نزد دیگری می رود و می گوید، آن یکی دارای عیب و نقص است و پست و فرومایه است. ذَمّ و عیب: مراعات نظیر وتناسب معنایی / خری و خسی: سجع متوازی ـ /
بیت نهم :
ای معشوق هر کجا چنین کسی (عاشق مدّعی بوالهوس)را دیدی و با چنین کسی برخورد کردی به او توّجه و اعتنا نکن که او پست و فرومایه و بی ارزش است . کس : جناس تکرار / هر کجا : قید / هیچ کسی ست: کنایه از بی ارزش و پست و فرومایه است .
وزن غزل :
این غزل بر وزن فاعلاتن مفاعلن فَعَلُن و در بحر خفیف مسدس مخبون محذوف سروده شده است .
قافیه :
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از: (کسی، هوسی، بسی، دسترسی، نفسی، قفسی، مگسی، جَرَسی، خَسی، کسی)و کلمۀ ردیف فعل (است) می باشد که به صورت مخفف (ست)آمده است . یعنی الف آن به قرینۀ لفظی حذف شده است .
ویژگی سبکی غزل :
ابیات این غزل گویی در پی موضوع و معنایی واحد، دنباله رو و کامل کنندۀ یکدیگرند و تا بیت آخر اینگونه ادامه می یابند. نوع وبیان و ترکیب و انتخاب کلمات، خصوصیات پیچیده و اصطلاحات ادبی و دستوری و آرایه های معنوی و لفظی را به ارمغان آورده که قابل بررسی است .
۴-۱-۳۳٫
دردی ست درد عشق که هیچش طبیب نیست گر دردمند عشق بنالد غریب نیست
دانند عاقلان که مجانین عشق را پروای قول ناصح و پند و ادیب نیست
هر کو شراب عشق نخورده ست و دُرد درد آن است کز حیات جهانش نصیب
خوش تر زبوی دوست دگر هیچ طبیت نیست در مُشک و عود و عنبر و امثال طیّبات نیست
صید از کمند اگر بجهد بُلعَجَب بُوَد وَرنَه چو در کمند بمیرد عجیب نیست
گر دوست واقف است که بر من چه می رود باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست بگریست چشم دشمن من بر حدیث من فضل از غریب هست و وفا در رقیب نیست
از خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز کو را خبر ز مشغلۀ عندلیب نیست
سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری هم صبر بر حَبیب که صبر از حَبیب نیست
درون مایه اصلی غزل :
سعدی در این غزل صحبت از دنیای عشق می کند، اینکه عشق چه چیز هایی در بر دارد و عاشقان در راه عشق چگونه هستند. شرح و وصف خصوصیات عشق وعاشق، مقصودیست که در اکثر غزل های سعدی، ازجمله این غزل روشن و شفاف دنبال شده و به تصویر کشیده شده است . همینطور استعمال تمثیل های عینی که برای درک بهتر مقصودش، باعث تنوع در نوع بیان ادبی و هنری در غزلهایش است، که نهایتاً و در نتیجه، آرایه های درونی و برونی و اصطلاحات ادبی و دستوری ظهور می یابند.
بافت معنایی و آرایه های ادبی :
بیت اول :
درد عشق، درد و رنجی ست که برای آن طبیب و داریی و درمانی وجود ندارد، (به همین سبب) اگر عاشق ناله کند جای تعجب و شگفتی نیست. درد : قید حالت، جناس تکرار / دردِ عشق : اضافه تخصیصی / دردمندِ عشق: کنایه از عاشق، اضافه توصیفی یا ترکیب وصفی ست / طبیب و غریب: سجع متوازی / غریب: در اینجا یعنی شگفت، عجیب /
بیت دوم :
همۀ افراد که عاقل هستند (و عاشق نشدند و از دور تماشا می کنند)می دانند که دیوانگان عشق به نصیحت و پند آموزگار و مربی (افراد دانا و اهل ادب)توجّه و اعتنایی نمی کنند. عاقلان: اسم جمع / مجانین عشق: اضافه توصیفی / دانند: می دانند / پروا : در اینجا توجه و اعتنا پروایِ قولِ ناصح و پندِ ادیب: تتابع اضافات است . ناصح و ادیب و عاقل : مراعات نظیر و تناسب معنایی دارند / پند ادیب : اضافه بیانی / قول ناصح:
اضافه بیانی /
فرم در حال بارگذاری ...
|
[سه شنبه 1401-04-14] [ 02:43:00 ق.ظ ]
|


