کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



۱-۸- ویژگی‌های زمین شناسی استان فارس

فارس یکی از استان‌های جنوبی ایران است که میان اشکال مورفولوژیک و ویژگی‌های زمین شناسی آن همخوانی در خور توجهی وجود دارد. از دیدگاه ژئومورفولوژی نواحی واقع در شمال و شمال غربی استان متشکل از ارتفاعات بهم پیوسته و دره‌های عمیق است، در حالیکه در گستره‌های جنوب و جنوب غربی استان در حد فاصل کوه‌ها، دشت‌های حاصلخیز شیراز، کازرون، نی ریز، مرودشت و… قرار دارد که توسط رود‌ها آبیاری می‌شوند، این رود‌ها در نهایت به دریاچه بختگان، پریشان، مهارلو و کافتر می‌ریزند (۵۳).
براساس تقسیمات حوضه‌های ساختاری- رسوبی، استان فارس در بر گیرنده منطقه سنندج- سیرجان و منطقه زاگرس است و بیشتر برجستگی‌ها و ساختار‌ها روند شمال غربی- جنوب شرقی دارند(۵۳).
از نگاه ساختاری، حاشیه شمال غربی استان فارس محل برخورد دو ورقه قاره‌ای است. به همین لحاظ در این گستره صفحه‌های رانده شده بسیار زیاد است که حاصل آن شکل‌گیری ساختمان‌های دوبلکس با شیب راندگی (گسل‌های معکوس با شیب کم) به سمت شمال- شمال شرقی است. سیستم‌های راندگی که در هر رویداد زمین ساختی بوجود آمده‌اند، در روی ساختمان‌های قبلی قرار‌گرفته،آن‌ها را قطع نموده ویا جا به جا کرده و به این ترتیب در شمال شرقی استان فارس مجموعه‌ای از صفحه‌های تراستی را می‌توان دید(۵۳).
در یک روند شمال شرقی به جنوب غربی، فارس را می‌توان به زیر پهنه‌های مورفولوژیک و ساختاری_رسوبی زیر تقسیم کرد:

۱-۸-۱- پهنه سنندج-سیرجان:

ویژگی‌های ساختاری و سنگی نوار باریکی از حاشیه شمال شرقی استان فارس واقع در شمال شرق اقلید و شمال شرق کفه و نی‌ریز شباهت کامل به پهنه سنندج- سیرجان دارد (۵۳). در این نواحی سنگ‌های پلاتفرمی (صفحه‌های بسیار وسیع) پالئوزوئیک پایین و بالا، ضمن داشتن حجم‌های در خور توجه، در اثر تکان‌های زمین و به صورت جریان‌های آشفته به قسمت‌های ژرف نقل مکان یافته‌اند. افزون بر ناآرامی‌های هم‌زمان، رسوب‌گذاری، شواهد چینه‌شناسی و ساختاری نشان می‌دهد که ساختار حاکم بر این باریکه از نوع راندگی‌های ورقه‌ای است که حاصل جابه‌جایی ورقه‌ها و افزایش ستبرای پوسته است(۵۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۸-۲- زاگرس مرتفع

در این نواحی ، سنگ‌های مزوزوئیک، نهشته‌های رادیو لاریتی (مواد سیلیسی کف دریا) به همراه مجموعه‌های اولترا مافیکی (دارای یون‌های دو ظرفیتی آهن و منیزیم زیاد) هستند که در حوضه‌های عمیق شرق زاگرس انباشته شده‌اند و امروزه بر اثر کنش راندگی‌ها بلندترین قسمت‌های زاگرس را تشکیل می‌دهند(۵۳).

۱-۸-۳- زاگرس چین خورده

بخش بیشتر استان فارس قسمتی از پهنه ساختاری-رسوبی زاگرس چین خورده است که به نام پلاتفرم (صفحه‌های بسیار وسیع) فارس از آن یاد می‌شود. در این نواحی برونزد توالی‌های پروکامبرین پسین- تریاس میانی محدود به رخنمون‌هایی از گنبد‌های نمکی و یا برونزدهایی است که گسترش محدود دارند(۵۳).

۱-۹- ناهمواری‌های استان و نحوه شکل گیری آن‌ها

کوه‌های زاگرس ، بخش اعظم استان را در بر گرفته است . در مجموع بخش چین خورده رشته کوه‌های زاگرس ، خود به ۳ قسمت زاگرس شمال غرب (منطقه کرمانشاه و ایلام ) ، زاگرس میانی (منطقه لرستان و بختیاری ) و زاگرس جنوب شرق (منطقه فارس ) تقسیم می‌شود . بخش سوم زاگرس به طور کلی در استان پهناورفارس گسترده شده و به همین دلیل است که به آن زاگرس فارس نیز می‌گویند(۵۴).
این واحد زاگرس ،حداکثر پهنا را داشته و چهره ظاهری آن با دو بخش دیگر زاگرس تفاوت دارد . در فارس امواج چین‌ها ملایم‌تر و بازتر شده و بیشتر به صورت چاله‌های ناودیسی و برجستگی‌های طاقدیسی ساده مشخص میگردد . همین چاله‌های ناودیسی به مرور زمان تبدیل به دشت‌های وسیع گردیده است . از دیگر مشخصات زاگرس فارس این است که هر چه از طرف شمال غرب استان به طرف شرق و جنوب شرق استان پیش می‌رویم ، محور چین‌ها از جهت شمال غرب جنوب شرق به سمت غرب به شرق منتهی می‌گردد (۵۴).
از نظر زمین شناسی در کوه‌های استان فارس طبقات ائوسن، توده‌های عظیمی را تشکیل داده است. زاگرس در فارس بر روی سنگ‌های شیستی، آهکی و مارنی و تشکیلات جوان‌تر متعلق به دوره کرتاسه تشکیل شده که دارای سنگواره پالئوسن می‌باشد. بعد از مدتی محیط رسوبی عمیق‌تر شده و لایه‌های آهکی به وجود آمده همراه با مارن و شیست بوجود آمده‌اند . در حوضه رسوبی زاگرس رسوب‌گذاری از دوره الیگوسن به میوسن همچنان ادامه داشته و سازند آهک آسماری تشکیل شده است(۵۴).
در این سازند دو بخش تبخیری و ماسه سنگی نیز شناخته شده است. در سازند فارس رخساره‌های نرم تنان، خار پوستان، مرجان‌ها و میکرو فسیل‌ها مختلف دیده شده است. بنابراین به طور کلی ناهمواری‌های استان فارس مربوط به دوره یا عهد میوسن و قسمتی از پلیوسن ((از دوره ترشیاری و از دوران سنوزوئیک)) ودر مجموع ناهمواری‌های جوان می‌باشد. از مشخصات این چنین مناطقی زلزله خیز بودن است . کما اینکه از سال ۱۹۰۰ میلادی تا کنون ۱۱۱۵ زمین لرزه دستگاهی در استان فارس رخ داده است. وگاه و بیگاه نیز شاهد بروز زلزله در نواحی مختلف استان می‌باشیم که این خود ناشی از جوان بودن منطقه از نظر زمین شناسی و برخورد مداوم سپر عربستان به سپر ایران می‌باشد (۵۴).

۱-۱۰- زمین شناسی منطقه مورد مطالعه:

محیط رسوبی و چینه نگاری سکانسی سازند فهلیان در منطقه مورد مطالعه نشان می‌دهد که نهشته‌های سازند فهلیان در بر گیرنده سه زیر گروه رخساره کربناته تالابی، سدی و دریای باز همراه با رسوبات دوباره نهشته شده هستند.
رسوبات یاد شده در یک پلاتفرم شلف حاشیه‌دار کربناته پدید آمده‌اند. سازند فهلیان از دو سکانس رسوبی تشکیل شده است. مرز پایینی سکانس یک (مرز پایین سازند فهلیان با سازند سورمه) ناپیوستگی نوع یک است. مرز بالایی سکانس دوم (مرز بالایی سازند فهلیان با سازند داریان) و مرز بین سکانس‌های سازند فهلیان (فهلیان۱و۲) ناپیوستگی نوع دومند. سکانس‌های تشخیص داده شده با بخش سوم زون پایینی از سوپر سکانس زونی هم‌خوانی دارند و به اشکوب‌های تیتونین بالایی تا والانژینین پایینی وابسته‌اند (۱۶).

۱-۱۱- آب و هوا

در استان فارس، تحت تاثیر ویژگی‌های توپوگرافیک، سه ناحیه آب و هوایی مشخص پدیدار شده است.

۱-۱۱-۱- ناحیه کوهستانی شمال، شمال باختر و باختر

دارای زمستان‌های سرد معتدل و پوشش گیاهی قابل توجه می‌باشد. میزان بارندگی این ناحیه در حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ میلی‌متر در سال گزارش شده است (۵۳).

۱-۱۱-۲- ناحیه مرکزی

این ناحیه درزمستان‌ها آب و هوای نسبتا معتدل توام با بارندگی و در تابستان‌ها، هوایی گرم وخشک دارد. آب و هوای این ناحیه به علت بارندگی نسبی ارتفاعات، نسبت به شمال و شمال باختر وضعیتی کاملا متفاوت دارد، میزان باران این ناحیه بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلی‌متر در سال است. شهرهای شیراز، کازرون، فسا و فیروزآباد در این ناحیه قرار گرفته‌اند (۵۳).

۱-۱۱-۳- ناحیه جنوب و جنوب خاوری

به علت کاهش ارتفاع و پهنای جغرافیایی و نحوه استقرار کوه‌ها، میزان بارندگی این ناحیه درفصل زمستان نسبت به دو فصل بهار و پاییز کم‌تر می‌باشد. هوای این ناحیه در زمستان‌ها معتدل و در تابستان‌ها بسیار گرم و میزان بارندگی سالانه آن ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلی‌متر است. شهرهای لار، اوز و خنج جزو این ناحیه خشک به شمار می‌روند (۵۳).

۱-۱۲- جریان‌های توده‌های هوایی استان:

استان فارس تحت تاثیر بادهای شمالی، باختری، جنوبی و محلی نیز قرار دارد، به طوری که جریان توده‌های هوایی آن به چهار گروه تقسیم می شود:

۱-۱۲-۱- بادهای شمالی

که از سیبری به ایران می‌‍وزند و بسیار سرد و خشک هستند و باعث برودت هوا در زمستان، به ویژه در مناطق کوهستانی می‌شود (۵۶).

۱-۱۲-۲- بادهای باختری

که از اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه به سوی ارتفاعات زاگرس می‌وزند و جزو بادهای باران آوری هستند که سبب ریزش برف و باران می‌شوند. این بارندگی از اواسط بهار ادامه پیدا می کند (۵۶).

۱-۱۲-۳- توده‌های هوای جنوبی

که از عربستان به سوی استان فارس می‌وزند. این توده‌های گرم و خشک هستند و سبب افزایش دما در تابستان می‌شوند. بادهای محلی که از سمت کوهستان به دشت می‌وزند عکس این مسیر را می‌پیمایند. نام یکی از آن‌ها باد قهره است که در ممسنی در امتداد رودخانه فهلیان می‌وزد (۵۶).

۱-۱۳- طبقه بندی اقلیمی استان

براساس طبقه بندی اقلیمی دمارتن گسترش یافته، محاسبه رابطه بین آن بین ایستگاه‌های مختلف استان، نوع اقلیم موجود به شرح زیر مشخص شده است:
۱۱/۸ درصد از سطح استان دارای اقلیم فرا خشک سرد تا فرا خشک گرم می‌باشد.
۳۶/۵ درصد از سطح استان دارای اقلیم خشک فرا سرد تا خشک گرم می‌باشد.
۴۰/۷ درصد از سطح استان دارای اقلیم نیمه خشک فرا سرد تا نیمه خشک گرم می‌باشد.
۵/۳ درصد از سطح استان دارای اقلیم مدیترانه‌ای فراسرد تا مدیترانه‌ای معتدل می‌باشد.
۲/۸ درصد از سطح استان دارای اقلیم نیمه مرطوب فرا سرد تا نیمه مرطوب معتدل می‌باشد.
۲/۳ درصد از سطح استان دارای اقلیم مرطوب فرا سرد تا فراسرد معتدل می‌باشد.
۰/۶ درصد از سطح استان دارای اقلیم خیلی مرطوب فراسرد تا سرد می‌باشد.(۱)
شکل شماره ۳-۱: پهنه بندی اقلیمی در استان فارس

۱-۱۴- اقلیم منطقه

اقلیم منطقه مورد مطالعه از نوع نیمه خشک است. به منظور بررسی کلی آب و هوای منطقه از آمار هواشناسی ایستگاه تخت جمشید که در۲۷ کیلومتری روستای سیوند قرار دارد استفاده شده است. (جدول۱-۱). بارندگی سالانه در منطقه مورد مطالعه از ماه‌های پاییز تا میانه بهار روی می‌دهد. متوسط بارندگی درسال ۹۰-۹۱، ۳۲۰ و در سال ۹۱-۹۲، ۳۲۶ میلی‌متر در سال بود. متوسط حداقل دما ۹.۰ و متوسط حداکثر دما ۷/۲۵ درجه سانتی‌گراد است (۵۱). داده‌های آماری مربوط به وضعیت دما و بارندگی طی ۱۳ سال از سال ۱۳۷۷-۱۳۹۰ است که می‌تواند بیانگر اقلیم منطقه باشد. اما با توجه به دور بودن ایستگاه از منطقه و تفاوت ارتفاع آن‌ها انتظار می‌رود میزان بارندگی در منطقه و سردی هوا هوا بیشتر باشد. (شکل‌های۴-۱، ۵-۱، ۶-۱، ۷-۱).
جدول شماره۱-۱: مشخصات ایستگاه هوا شناسی تخت جمشید

سینوپتیک تکمیلی

نوع ایستگاه

۱۳۵۲

سال تاسیس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:15:00 ق.ظ ]




نمودار (۴-۱۸) : روند تامین مالی از طریق درآمد روزمسابقه در فصل های متوالی لیگ برتر انگلستان( ۱۹۹۸-۲۰۰۵) ۱۰۷
نمودار(۴-۱۹) : روند کسب درآمد حاصل از تامین مالی حامیان مالی در فصل های متوالی لیگ برترفوتبال انگلیس ۱۰۹
نمودار(۴-۲۳) : مقایسه سهم منابع تامین مالی در درآمدزایی باشگاه های فوتبال لیگ برتر ایران و انگلستان در۹۰-۸۹ ۱۱۸
نمودار (۴-۲۴) : مقایسه ی مهم ترین منابع تامین مالی در باشگاه های فوتبال لیگ برتر ایران و انگلستان در ۸۸-۱۳۸۷ ۱۱۹
فهرست اشکال :
شکل شماره(۲-۱) : یک نوع سیستم اداره ی باشگاه ها ی فوتبال یا عنوان اداره به صورت شرکت سهامی ۲۵
شکل شماره (۳-۱) : مدل مفهومی پژوهش ۶۸
فصل اول
۱ – ۱- مقدمه
علیرغم توجه اروپا از دهه پنجاه میلادی به مطالعه فوتبال بعنوان یک صنعت، اما در ایران ، این جذابترین بخش اقتصاد ورزش ، آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است.با این که بیش از ۱۰ سال از حرکت فوتبال ایران در مسیر حرفه‌ای‌گری می‌گذرد، اما در کشورمان فوتبال به‌عنوان یک صنعت مطرح نیست و چرخ اقتصاد در این رشته ورزشی برخلاف سایر کشورهای مطرح در فوتبال به کندی حرکت می‌کند. کمبود منابع مالی و وابستگی شدید باشگاه‌های فوتبال کشورمان به دولت از مهم‌ترین دلایل این اتفاق است، تکیه باشگاه‌ها به بودجه دولت از آنها مجموعه‌هایی هزینه‌بر و زیانده ساخته است که از نظر اقتصادی حتی با وجود کمک‌های دولتی توان ارائه یک ترازنامه مالی مثبت در پایان یک سال ورزشی را ندارند. ادامه این وضعیت در طول سال‌هایی که از حیات لیگ حرفه‌ای فوتبال ایران می‌گذرد کنفدراسیون فوتبال آسیا را وادار کرده تا برای چندمین بار پیاپی باشگاه‌های فوتبال ما را به سازماندهی مجدد در امر درآمدزایی دعوت کند. تاکید دوباره AFC نشان‌دهنده آن است که باشگاه‌های فعال در سطح اول فوتبال ایران نتوانستند تاکنون از ظرفیت‌های موجود در درآمدزایی بهره ببرند تا با دستیابی به آن از کمک‌های دولتی بی‌نیاز شوند و به استقلال مالی برسند. از این رو این پژوهش به منظور شناسایی چگونگی تامین مالی باشگاه ها ی فوتبال حرفه ایی لیگ برتر در کشور طراحی گردید و برای اینکه بتوانیم وضعیت خودمان را با کشورهای توسعه یافته در زمینه ی درآمدزایی در امر فوتبال مقایسه نماییم از موفق ترین باشگاه ها در امر تامین مالی فوتبال بهره گرفته و به بررسی چگونگی وضعیت تامین مالی باشگاه های فوتبال حرفه ایی لیگ برتر انگلستان پرداختیم.چراکه این باشگاه ها جزو موفق ترین باشگاه ها بر روی زمین و همچنین جزو پولدارترین باشگاه ها در اروپا محسوب می شوند. البته در این امر به بررسی تمامی باشگاه ها نپرداختیم، باشگاه هایی را انتخاب کردیم که از نظر جایگاه در جدول مسابقات در دوره های مختلف در صدر بود و هم از نظر درآمد زایی و تامین مالی از روش های متنوع و کاربردی استفاده می کردند. لذا در این پژوهش باشگاه منچستر یونایتد، آرسنال، چلسی انتخاب گردید.درکل هدف ما از پژوهش مطالعه ی تطبیقی چگونگی وضعیت تامین مالی باشگاه ها ی فوتبال حرفه ایی لیگ برتر ایران و انگلستان می باشد.در پایان نیز با مقایسه ی وضعیت باشگاه های فوتبال حرفه ایی لیگ برتر ایران و انگلستان پیشنهاداتی کاربردی ارائه و همچنین مدلی پیشنهادی برای تامین مالی باشگاه های حرفه ایی لیگ برتر ایران ارائه می گردد.امیدوایم یافته های این پژوهش کلیدی برای بازگشایی مشکلات مالی باشگاه ها یفوتبال لیگ حرفه ایی ایران باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۲- بیان مساله
در حال حاضر ورزش و تفریحات سالم در کشورهای توسعه یافته به عنوان یک صنعت مهم و عامل اثرگذار در رشد اقتصاد ملی مورد توجه است و یکی از درآمدزاترین صنایع در قرن ۲۱ به شمار می رود صنعت ورزش به سرعت جهانی گشته ، قلمرو آن همه جا را تسخیر کرده و در سراسر دنیا ریشه دوانیده است تا میلیاردها انسان از آن بهره مند شوند.( عسگریان، ۱۳۸۳ : ۲۱) صنعت ورزش با در اختیار داشتن عامل محرکی همچون مسابقات بزرگ ورزشی ، امکان بهره گیری از فرصت های تبلیغاتی و رسانه ها را فراهم نموده است که این موضوع خود موجب ایجاد بستر لازم برای تعامل مابین صنعت ، تجارت و ورزش گردیده است و به عنوان یک پل استراتژیک در خدمت توسعه ورزش و رونق اقتصادی آن قرار گرفته است.(کاظم، ۱۳۸۱: ۴)
ورزش فوتبال نیز به گواه شواهد موجود محبوب ترین ورزش در پهنه بین المللی است که سهم عمده ای از کل صنعت ورزش را به خود اختصاص داده است.مسابقات بین المللی فوتبال در سراسر جهان ، گرچه در ابتدای امر هزینه های سنگینی را برای کشور میزبان دربر دارد ولی در نهایت تاثیرات مختلف اقتصادی (اعم از مستقیم و غیر مستقیم) و غیر اقتصادی را برای آن کشور در پی خواهد داشت.تاثیرات اقتصادی فوتبال و کسب درآمدهای بسیار زیاد از محل برگزاری مسابقات فوتبال منحصر به برگزاری تونمنت های بزرگ بین المللی نظیر جام جهانی نیست، بلکه در بسیاری از کشورها برگزاری لیگ های حرفه ای و صنعت باشگاه دارای حرفه ای فوتبال باعث جذب درآمد و نهایتا رشد و توسعه اقتصادی مطلوبی در صنعت فوتبال آنها شده است.
به دلیل جهانی شدن مقوله اقتصاد فوتبال و عمومیت داشتن رشته ورزشی فوتبال در ایران ملاحظه می گردد که موضوع تامین مالی مناسب لیگ حرفه ایی فوتبال بحث داغ بسیاری از روزنامه ها ، رادیوو تلویزیون و نیز محافل علمی شده است.در این میان موضوع حائز اهمیت این که به دلیل نوپابودن فوتبال حرفه ای در کشور ، مقوله توسعه تامین مالی بهینه لیگ حرفه ایی فوتبال به شدت نیازمند انجام پژوهش های علمی منظم و سازمان یافته است. با اجرای چنین پژوهش هایی می توان پیشنهاداتی را به سیاستگذاران دولتی و غیر دولتی ارائه نمود تا آن ها بتوانند با تصمیم گیری های پژوهش محور گام های اساسی را در جهت توسعه تامین مالی لیگ حرفه ای فوتبال کشور بردارند. از سوی دیگر توسعه تامین مالی بهینه لیگ حرفه ای فوتبال منجر به رشد اقتصادی صنعت فوتبال خواهد شد که آن هم خود می تواند در اقتصاد کل کشور سهم داشته باشد.وابستگی شدید اقتصاد ایران به صادرات نفت، نوسانات قیمت آن و پایان پذیر بودن این منبع اقتصادی نیاز توجه نمودن به سایر صنایع که دارای پتاسیل درآمد زایی هستند را دو چندان نموده است.بنابراین برای کشوری در حال توسعه چون ایران استفاده از تمامی فرصت های تجاری و اقتصادی قابل بهره برداری همانند فوتبال یک ضرورت غیر قابل انکار است.همچنین بهبود وضعیت تامین مالی و اقتصادی لیگ حرفه ای فوتبال می تواند به پیشرفت عمده در وضعیت فنی فوتبال در بعد قهرمانی و ملی آن نیز منجر شود(الهی ، ۱۳۸۷ : ۱۵) در حال حاضر از ۱۸ تیم لیگ برتری ۱۰ باشگاه هستند که مشکلات حاد مالی ندارند یا حداقل اخبار نگران کننده از وضعیت مالی آنها منتشر نمی شود.بازیکنان این تیم ها مدام در مصاحبه هایشان از عدم انجام تعهدات مالی باشگاه سخن می گویند.قرار است از سال ۲۰۱۳ کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا مجوز باشگاه های حرفه ای را صادر کنند و این نهادها براساس استانداردهایی تعریف شده به باشگاه ها پروانه حرفه ای گری خواهند داد.
مهم ترین فاکتورها برای صدور مجوز باشگاه حرفه ای از نظر فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا، داشتن ورزشگاه اختصاصی و ترازنامه مالی مثبت باشگاه ها و درآمد زا بودن آنها هستند فاکتورهایی که اکثر قریب به اتفاق باشگاه های لیگ برتری و به اصطلاح حرفه ای ما فاقد آن هستند و بیشتر باشگاه ها متکی به بودجه دولتی هستند و درآمد زایی ندارند و زیان ده هستند( الهی ،۱۳۸۳ :۲۵).
امیدواریم تا سال آینده شاهد ایجاد تغییرات اساسی در باشگاه های ایران باشیم ، باشگاه هایی که از نظر کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا باید یک شرکت تجاری سود ده شوند تا بتوانند مستقل باشند و درآمد زایی کنند.که اگر اینگونه شود هزینه سنگین فوتبال از دوش دولت برداشته خواهد شد ضمن اینکه با توجه به مصوبه مجلس شورای اسلامی از ابتدای سال ۱۳۹۰ نهادهای دولتی حق ندارند در ورزش حرفه ای ریالی هزینه کنند.
در مقایسه ایی که وضعیت باشگاه های مورد مطالعه ایران را با معیارهای یوفا در حیطه ی وضعیت مالی صورت گرفته بود باشگاه‌های منتخب خارجی ۸۷ درصد، باشگاه‌های حرفه‌ای ایران ۶۴ درصد و باشگاه‌های جام آزادگان ۶۱ درصد از معیارهای یوفا در حیطه وضعیت مالی را به خود اختصاص داده‌اند‌. تفاوتی که در این بخش وجود دارد به این بازمی‌گردد که در این بخش، مقایسه‌‌ها در زمینه چارچوب‌های ‌تراز مالی و اصولاً جنبه‌های حسابداری، حسابرسی، شفافیت در هزینه‌‌ها و درآمدها، حقوق و دستمزد‌‌ها و هزینه‌های نقل و انتقال صورت گرفته است ، اما در این مقایسه توان مالی، درآمدها، هزینه‌ها، سرمایه‌گذاری و حقوق تلویزیون در نظر گرفته نشده است، زیرا فاصله‌‌ها در این زمینه‌‌ها بسیار فاحش و غیر قابل مقایسه است‌. چنان چه به بخش درآمدها، هزینه‌ها، حقوق و دستمزد بازیکنان، اسپانسرشیب و حقوق تلویزیونی مراجعه شود، تأکیدی بر این مدعا خواهد بود‌.(سایت رسمی فوتبال اروپا[۱]،۲۰۱۲)
موفقیت تجاری و موفقیت ورزشی این دو ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و هیچگاه یکی بدون دیگر ی بدست نمی آید بلکه ارتباط بین آنها مستقیم بوده و بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. (الهی ، ۱۳۸۳ : ۳۶) لیگ برتر ایران که با ۱۸ تیم یکی از لیگ های برتر قاره آسیاست با مشکلات فراوانی مواجه است.مشکلات ساختاری و مالی باشگاه ها مهم ترین مشکل تیم های لیگ برتری ایران است.در باشگاه های فوتبال حرفه ای دنیا منابع و روش های تامین مالی بسیاری وجود دارد ،حال آنکه باشگاه های حرفه ایی ایران از چند روش بیشتر بهره نمی گیرند و اکثرا وابسته به دولت یا شرکت های مادر هستند. اگر باشگاه های فوتبال حرفه ایی در ایران خودگردان شوند و از روش های جدید و کاربردی برای تامین مالی باشگاه های خود استفاده کنند ، یکی از مهم ترین مشکلات باشگاه ها یعنی مشکلات مالی آنها برطرف خواهد شد و این مهم بدست نمی آید مگر با برنامه ریزی بلند مدت ، حمایت های دولت ، کمک ها و برنامه های فدراسیون فوتبال، آکادمی ملی فوتبال ، سازمان لیگ و… در این راستا باید روش های تامین مالی مختلف در فوتبال شناسایی شود و موارد کاربردی در فوتبال ایران به سازمان های مربوطه گزارش شود تا در این زمینه بتوانیم موفقیت هایی بدست بیاوریم .لذا در این پژوهش ما روش های تامین مالی باشگاههای لیگ برتر انگلستان را شناسایی کرده و باشگاه های موفق در زمینه ی تامین مالی را انتخاب نموده ایم ، سپس روش های تامین مالی موجود در لیگ برتر فوتبال حرفه ایی ایران را شناسایی نموده و به مقایسه آنها خواهیم پرداخت ، پیشنهاداتی کاربردی در این زمینه ارائه نموده و در آخر به طراحی مدلی برای تامین مالی باشگاه های لیگ برتر فوتبال حرفه ایی ایران خواهیم پرداخت.
پس در کل این پژوهش با سه مطالعه زیر انجام می گردد:
مطالعه روش های تامین مالی در باشگاه های منتخب فوتبال حرفه ایی لیگ برتر ایران
مطالعه ی روش های تامین مالی باشگاه های فوتبال دسته یک انگلیس
مطالعه تطبیقی روش های تامین مالی با توجه به وضعیت ایران و باشگاه های فوتبال دسته یک انگلیس
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که چگونه می توان روش های تامین مالی باشگاه های منتخب حرفه ایی لیگ های برتر ایران و انگلیس را مطابقت داد؟ امید است که تحقیق حاضر و تحقیقاتی از این دست که توسط پژوهشگران انجام می شود بتواند کمکی هرچند اندک به حل مشکلات تامین مالی در بخش فوتبال و ورزش کشور باشد.
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش
۱-۳-۱- فواید نظری
هر گونه تصمیمی در زمینه ی روش بکارگیری منابع مالی بر عملکرد و ارزش باشگاه های فوتبال اثر می گذارد همچنین بهینه سازی عملکرد مالی باشگاه ها مستلزم شناخت هریک از منابع تامین مالی و بکارگیری صحیح آنهاست.بنابراین بررسی روش های تامین مالی در باشگاه های فوتبال کشورهای توسعه یافته مثل انگلیس می تواند ما را در جهت غنی سازی منابع تامین فوتبال کشور یاری رساند. بنابراین تحقیق حاضر می تواند در موارد ذیل مفید باشد:
شناسایی روش های تامین مالی باشگاه های فوتبال حرفه ایی لیگ برتر کشور
شناسایی روش های تامین مالی باشگاه های لیگ برتر انگلیس
توسعه آگاهی مدیران باشگاه های ورزشی کشور از روش های متنوع تامین مالی
توسعه آگاهی مدیران باشگاه های فوتبال کشور از روش های متنوع تامین مالی
توسعه آگاهی مدیران باشگاه های فوتبال حرفه ایی لیگ برتر کشور از روش های متنوع تامین مالی
توسعه آگاهی مدیران باشگاه های فوتبال حرفه ایی لیگ برتر کشور از روش های تامین مالی باشگاه های لیگ برتر انگلیس
زمینه سازی یافته ها در مدیران مالی یا مدیران باشگاه های فوتبال کشور جهت تلاش برای اصلاح روش های تامین مالی
دستیابی به فهرستی از روش های تامین مالی و شرایط مورد نیاز جهت استفاده در باشگاه های فوتبال کشور و همچنین طبقه بندی و الویت بندی آنها.
اشاعه نتایج در فدراسیون ورزش فوتبال کشور جهت بهرگیری از این روش های تامین مالی همگام با تحولات اقتصادی کشور و همچنین باتوجه به روش های تامین مالی باشگاه های دیگر کشورهای پیشرفته درجهت بهبود عملکرد باشگاه ها.
ارائه مدلی کاربردی برای بهره گیری باشگاه های لیگ برتر فوتبال حرفه ایی ایران
۱-۳-۲- فواید کاربردی
استفاده کنندگان از نتایج این پژوهش را می توان اینگونه برشمرد:
مدیران باشگاه های حرفه ایی فوتبال لیگ برتر ایران در جهت ارتقا اثربخشی عملکرد باشگاه خود.
مدیران مالی باشگاه های حرفه ایی فوتبال لیگ برتر ایران در جهت ارتقا اثربخشی عملکرد باشگاه خود.
مدیران و مدیران مالی سایر باشگاه های فوتبال ایران در جهت ارتقا اثربخشی عملکرد باشگاه خود.
مدیران و مدیران مالی سایر باشگاه های فوتبال پایه ایران در جهت ارتقا اثربخشی عملکرد باشگاه خود.
فدراسیون فوتبال کشور در جهت سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های بهینه.
آکادمی ملی فوتبال کشور در جهت هدایت بهتر پژوهش هادر این زمینه.
آکادمی ملی المپیک کشور.
سازمان فرابورس کشور.
پژوهشکده های تربیت بدنی در کشور.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ق.ظ ]




۳-۳-۲-۳- روش تهیه استوک[۸۴] باکتری
برای تهیه استوک از باکتری­ های حاوی ساختار پلاسمید، ابتدا از باکتری مورد نظر کشت یک شبه[۸۵] گذاشته شد. سلول­ها به کمک سانتریفوژ رسوب داده شدند و سوپ رویی دور ریخته شد. سپس به نسبت ۱:۱ گلیسرول استریل ۵۰% به محیط کشت LB اضافه شد. آن­گاه رسوب سلول­ها در حجم اولیه محیط کشت، از این محلول حل شدند. در آخر آمپی­سیلین با غلظت نهایی μg/ml 100 به سلول­ها اضافه شد و در C°۲۰- ذخیره گردید.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۳-۲-۴- کشت باکتری و القای بیان آنزیم نوترکیب
کلنی مورد نظر از بین باکتری­ های ترانسفورم شده انتخاب شد و به محیط کشت LB دارای آنتی بیوتیک آمپی­سیلین (μg/ml100) انتقال یافت. پس از رشد باکتری به مدت ۱۶ ساعت در دمای °C 37، کشت ۱ درصد تلقیح از نمونه باکتری رشد کرده، در حجم ml 20 محیط LB با آمپی سیلین ایجاد شد. پس از گذشت ۴ ساعت از کشت اولیه باکتری ها در دمای °C 37، زمانی که کدورت محیط در طول موج nm 600 به ۹/۰ رسید، با افزودن IPTG (با غلظت نهایی mM 1) به محیط های کشت بیان پروتئین نوترکیب القا شد و با کاهش دمای انکوباتور به °C 30 شرایط برای تولید آنزیم نوترکیب توسط باکتری­ ها فراهم شد. پس از گذشت ۵ ساعت از زمان القا، سلول های باکتری به کمک سانتریفوژ به مدت ۵ دقیقه با دور rpm 5000 رسوب داده شدند و در حجم اولیه، در بافر تریس mM 50 دوباره حل شدند و به مدت ۱۶ ساعت در °C 20- فریز شدند.
۳-۳-۲-۵- بهینه سازی بیان آنزیم نوترکیب
در این بخش بهینه­سازی بیان پروتئین نوترکیب ابتدا با انتخاب بهترین کلنی از نظر بیان TTL بر اساس میزان فعالیت آنزیمی عصاره سلولی و سپس بهینه سازی زمان پس از القا بر اساس روش SDS-PAGE انجام شد.
۳-۳-۲-۵- ۱- انتخاب بهترین کلنی از نظر بیان آنزیم TTL
ساختار پلاسمید حاوی ژن آنزیم TTL به روش گفته شده در بخش ۳-۳-۲-۲ به درون باکتری منتقل شد. سپس با لیز باکتری­ ها پروتئین­های درون سلول جدا شدند (بخش ۳-۳-۲-۵) و سنجش فعالیت آنزیمی در مورد هرکدام از نمونه­ها انجام شد (بر اساس روش ذکر شده در بخش ۳-۳-۶). از بین ۶ کلنی ترانسفورم شده بر اساس میزان توانایی تولید آنزیم ۱ کلنی انتخاب شد و به صورت غلیظ شده در دمای°C 20- ذخیره گردید و در مراحل بعد مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۳-۲-۵-۲- انتخاب بهترین زمان پس از القا
برای بهینه سازی بیان یک پروتئین نوترکیب پیشنهاد شده است که یک آنالیز زمانی با SDS-PAGE برای تشخیص سطح بیان پروتئین در زمان­های مختلف پس از القا انجام گیرد. محتوای پروتئین درون سلولی به طور معمول دارای یک تعادل بین میزان پروتئین­های محلول درون سلول و میزان پروتئین­های موجود دراجسام نامحلول و پروتئین­های در حال خراب شدن است. با بررسی میزان پروتئین موجود در عصاره سلولی در زمان­های مختلف پس از القا، می­توان مدت زمان پس از القا را یافت.
ابتدا از کشت یک شبه باکتری در محیط LB جدید به همراه آمپی­سیلین، ۱% تلقیح انجام شد و به مدت ۴ ساعت در دمای °C 37 با rpm 200 به باکتری­ ها اجازه رشد و تکثیر داده شد. زمانی که کدورت محیط در طول موج nm 600 به ۹/۰ رسید، ابتدا ml1 از باکتری­ ها به عنوان نمونه القا نشده برداشته شد و پس از سانتریفوژ rpm 5000 به مدت ۵ دقیقه، رسوب سلولی در μl 50 بافر نمونه SDS-PAGE با غلظت X1 (جدول ۳-۵) حل شد. سپس القای بیان پروتئین با IPTG با غلظت نهایی mM انجام شد. محیط کشت در دمای °C 30 قرار داده شد. پس از گذشت زمان ۴، ۵، ۶ و۲۴ ساعت از القا، ml 1 از محیط کشت نمونه­برداری شد و پس از سانتریفوژ رسوب سلولی در μl 100 بافر نمونه SDS-PAGE با غلظت X1 (جدول ۳-۶) حل شد. نمونه­ها تا زمان انجام SDS-PAGE در ۲۰- نگهداری شد.
۳-۳-۲-۶- استخراج عصاره سلولی حاوی لیپاز TTL
سلول های فریز شده با قرار گرفتن در دمای اتاق ذوب شدند و سپس به مدت ۲ تا ۳ ساعت در حضور آنزیم لیزوزیم با غلظت نهایی mg/ml 1/0 انکوبه شدند. آن­گاه هر ml 5 از محلول باکتری­ ها با بهره گرفتن از دستگاه سانیکاتور با شدت % ۶۰ در مراحل ۳۰ ثانیه ای با رعایت فواصل زمانی ۱ دقیقه ای که محلول در یخ قرار داده می شد، در مجموع به مدت ۴ دقیقه سانیکیت شدند. سپس پروتئین های دناتوره شده، غشاهای سلولی و سایر عوامل نامحلول به کمک سانتریفوژ با دور rpm 8500 به مدت ۱۰ دقیقه جدا سازی شدند و محلول رویی به عنوان مخلوط پروتئینی حاوی آنزیم لیپاز مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۳-۳- روش تخلیص آنزیم لیپاز TTL
۳-۳-۳-۱- روش رسوب دهی دمایی
در مرحله اول تخلیص، با توجه به مقاومت دمایی آنزیم TTL، رسوب دهی دمایی مخلوط پروتئینی در دمای °C 65 در بن ماری به مدت ۴۰ دقیقه و بلافاصله یخ گذاری به مدت ۳۰ دقیقه به منظور حذف پروتئین های غیر مقاوم به دما انجام گردید. سپس با سانتریفوژ دور rpm 13000 پروتئین­های دناتوره شده رسوب داده شدند و محلول رویی به عنوان نمونه پروتئینی با خلوص نسبی مورد استفاده قرار گرفت. مقداری از آنزیم نیز جهت استفاده به صورت پودر خشک به کمک دستگاه فریزدرایر[۸۶] لیوفیلیز شد[۸۷].
۳-۳-۳-۱-۱- بهینه سازی رسوب دهی دمایی
جهت انتخاب بهترین زمان حرارت­دهی برای رسیدن به بیش­ترین خلوص ممکن و ایجاد کمترین آسیب به آنزیم­ های TTL موجود در مخلوط پروتئینی، عصاره سلولی باکتری حاوی پروتئین نوترکیب (TTL)، به ۶ بخش تقسیم شد و هر کدام به مدت زمان مشخصی (۳۰، ۴۰، ۵۰، ۶۰، ۷۰ و ۸۰ دقیقه) در دمای °C 65 قرار داده شد. پس از یخ­گذاری نمونه­ها، پروتئین­های دناتوره شده به کمک سانتریفوژ جدا شدند و μg 12 از پروتئین­های مقاوم به حرارت­دهی باقیمانده در محلول مربوط به ۶ نمونه، به همراه بافر نمونه حاوی رنگ، وارد چاهک­های SDS-PAGE شد(بخش ۳-۳-۵) و بهینه مدت زمان رسوب­دهی دمایی مشخص گردید.
۳-۳-۳-۲- روش تخلیص به کمک ستون کروماتوگرافی
در این مرحله از ستون کروماتوگرافی تعویض آنیونی Q- سفاروز با شیب نمکی سدیم کلرید در محدوده ۰ تا ۵/۰ مولار در pH 8 بافر تریس استفاده شد. پس از تشخیص غلظت بهینه نمک برای جداسازی آنزیم TTL(حدود غلظت ۱۵/۰)، به صورت مرحله­ ای و طی ۳ مرحله غلظتی از نمک سدیم کلرید (مرحله اول: غلظت ۰، مرحله دوم: غلظت ۱/۰ مولار، مرحله سوم: غلظت ۱۵/۰ مولار) آنزیم TTL از سایر پروتئین­های مخلوط پروتئینی جدا گردید.
۳-۳-۴- روش سنجش کمی پروتئین
در این پژوهش از دو روش مختلف جهت اندازه گیری کمی میزان پروتئین استفاده شد:
۳-۳-۴-۱- سنجش کمی میزان پروتئین به روش برادفورد
محلول برادفورد طبق جدول ۳-۵ تهیه گردید. ابتدا پودر کوماسی بلو به مدت ۱ تا ۲ ساعت در تاریکی با اتانول بر روی استیرر حل می­کنیم. در ادامه اسید فسفریک را به آن افزوده و حجم آن را با آب مقطر به ۱۰۰۰ میلی­لیتر می­رسانیم. سپس محلول برادفورد تهیه شده را با کاغذ واتمن فیلتر کرده و در ظرف تیره نگهداری می­کنیم.
جدول ۳-۵- نحوه تهیه محلول برادفورد

مواد مورد نیاز
مقدار

Comassie Brilliant Blue G-250
۱/۰ گرم

اتانول ۹۵%
۵۰ میلی­لیتر

فسفریک اسید ۸۵%
۱۰۰ میلی­لیتر

در روش برادفورد در اثر برهم­کنش اختصاصی رنگ کوماسی بلو G-250 با آمینواسیدهای آروماتیک پروتئین (آرژینین، تریپتوفان، تیروزین، هیستیدین، فنیل­آلانین) در محلول اسیدی (در فرم آنیونی آمینواسیدها)، رنگ آبی ایجاد می­ شود که شدت این رنگ در غلظت­های کم پروتئین نزدیک به قهوه­ای و در غلظت­های بالا آبی تیره است. میزان جذب نوری محلول پروتئینی به همراه معرف رنگی در ۵۹۵ نانومتر خوانده می­ شود که بسته به غلظت پروتئین، مقدار جذب اندازه ­گیری شده در این طول موج، متفاوت است. برای تعیین غلظت کمی پروتئین ها، ابتدا µl 100 از غلظت های مختلف BSA (g/mlµ۲۰،۴۰،۶۰،۸۰،۱۰۰) تهیه شد و برای تهیه نمودار استاندارد مورد استفاده قرار گرفت. سپس از نمونه­های حاوی پروتئین مورد سنجش نیز به حجم نهایی ۱۰۰ میکرولیتر، رقت­هایی تهیه کرده و یک میلی­لیتر از معرف برادفورد به هر کدام از نمونه­ها اضافه گردید. طی مدت زمان ۵ تا ۱۵ دقیقه پس از افزودن معرف برادفورد جذب آنها در ۵۹۵ نانومتر خوانده شد. سپس جذب نوری به دست آمده برای پروتئین نامعلوم، بر اساس معادله خط به دست آمده از نمودار استاندارد، به غلظت پروتئینی تبدیل گردید.
۳-۳-۴-۲- سنجش کمی میزان پروتئین به روش جذب nm 280
در این روش با اندازه گیری میزان جذب نوری محلول پروتئین در طول موج nm 280 میزان پروتئین را تعیین می کنیم. این روش بر اساس میزان جذب نوری آمینواسید های آروماتیک مانند تیروزین طراحی شده است.
۳-۳-۵- الکتروفورز ژل پلی­آکریل آمید با SDS[88](SDS-PAGE)
این روش به طور معمول برای بررسی مراحل خالص سازی، محاسبه مقدار نسبی و تعیین وزن مولکولی پروتئین­ها و پپتید­ها بکار می­رود. قابلیت تفکیک­کنندگی بسیار بالای روش SDS-PAGE عمدتاً ناشی از وجود SDS و ویژگی مناسب ژل پلی­اکریل آمید در غربال پروتئین­های مختلف است. در این روش پروتئین­ها بر اساس اندازه از هم جدا می­شوند. با جوشاندن نمونه­ها و گذاشتن آن­ها در شرایط احیا، این ملکول­ها خطی شده و SDS به آن­ها بار منفی می­دهد، که میزان بار منفی بسته به طول آن­ها متفاوت خواهد بود. بنابراین پروتئین­ها به این صورت بر اساس اندازه­شان در میدان الکتریکی ایجاد شده با سرعت­های متفاوتی حرکت کرده و از هم جدا می­شوند. مراحل این نوع الکتروفورز بر اساس دستورالعمل ارائه شده در Qiagen Protocols و به شرح زیر انجام گردید:
۳-۳-۵-۱- آماده سازی محلول­های الکتروفورز
محلول استوک اکریل آمید (۸/۳۰ %): ۳۰ گرم اکریل آمید و ۸/۰ گرم بیس اکریل آمید در حدود ۵۰ میلی­لیتر آب حل شد و سپس حجم نهایی آن به ۱۰۰ میلی­لیتر رسید. محلول در ظرف تیره نگهداری شد (این محلول تا ۳ ماه در یخچال قابل استفاده است).
بافر ژل پایین (ژل جدا کننده)[۸۹]: این بافر دارای غلظت ۵/۱ مولار تریس با ۸/۸~pH است. برای تهیه آن ۲/۱۸ گرم تریس- باز در حدود ۷۰ میلی­لیتر آب مقطر حل شد. pH آن با اسید کلریدریک ۲ مولار تا ۸/۸ پایین آمد و حجم نهایی با آب مقطر به ۱۰۰ میلی­لیتر رسید.
بافر ژل بالا (ژل متراکم کننده)[۹۰]: این بافر دارای غلظت ۵/۰ مولار تریس با ۸/۶~pH است. برای تهیه آن ۱/۶ گرم تریس باز در حدود ۵۰ میلی­لیتر آب مقطر حل شد. pH آن با اسید کلریدریک ۲ مولار تا ۸/۶ پایین آمد و حجم نهایی با آب مقطر به ۱۰۰ میلی­لیتر رسید.
بافر الکتروفورز: ۵/۱ گرم تریس- باز، ۲/۷ گرم گلیسین و ۵/۰ گرم SDS در ۵۰۰ میلی­لیتر آب مقطر حل شد. pH این بافر حدود ۳/۸ است.
APS 10%: 1/0 گرم APS در یک میلی­لیتر آب مقطر حل شد (این محلول باید تازه تهیه شود).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ق.ظ ]




یکی از مسائل مهم و مطرح در حوزه مصرف، سلیقه های هنری و مصارف فرهنگی است، چراکه کالاهای فرهنگی عناصری اساسی از نظام فرهنگ به شمار می روند و بنابراین، به میزان فراوان می توانند تعیین کننده برخی جهت گیری های کلی فرهنگ و تغییرات فرهنگی رخ داده باشند. مسئله دیگرکه مطرح است رشد و همه گیر شدن رسانه های همگانی و دسترسی آسان به کالاهای فرهنگی و هنری است. این مساله خود باعث آن است که افراد نسبت به گذشته زمان بیشتری از اوقات فراغت خود را به این فعالیت فرهنگی و هنری اختصاص دهند. با توجه به اسن مساله نیز می توان دریافت که تا چه حد این عرصه، از تعین ضوروت های اقتصادی خارج شده است. از این رو شناسایی الگوهای مصرف در حوزه کالاهای فرهنگی و هنری و تفاوت های معنی دار این الگوها در میان اقشار و گروه های گوناگون اجتماعی راهی مناسب برای مطالعه و شناخت تغییرات اجتماعی و فرهنگی و پیش بینی احتمالی مسیر این تغییرات است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

وبر در جریان بررسی خود پیرامون رابطه زیبایی شناسی و مذهب و تحولات این رابطه در روند عقلانی شدن، مشخص می کرده است که در ابتدا رابطه همسو و هماهنگی بین مذهب و زیبایی شناسی وجود داشته. اما با روند پیشروفت خردورزی، میان این رابطه همسو و هماهنگ چالش هایی پیش می آید. چرا که در این شرایط، هنر به امری تبدیل می شود که با جذب ارزش های مستقل و به عهده گرفتن رستگاری این جهانی و فراهم آوردن آن بر مبنایی روزمره، به رقیبی نیرومند برای رستگاری تبدیل می شود. وبر بیان می کند در روند این خردورزی، انسان مدرن قضاوت بر مبنای سلیقه را جایگزین قضاوت بر پایه ی اخلاق کرده است و بد سلیقگی را به عنوان جانشین نکوهیدگی در اخلاق قرار داده است(وبر،۱۳۸۴: ۳۴۰-۳۹۳؛ رحمتی،مرادی،۱۰:۱۳۸۹).
این اظهارات وبر بعد ها در آثار بوردیو نیز مشهود است.بوردیو به نقد زیبایی شناسی ناب و منتزع از حیات اجتماعی کانتی می پردازد و در مقابل آن تحلیل ساختاری یا رابطه ای را جانشین این خوانش ذات گرا می کند و تبیین رابطه ذائقه زیباشناختی و زمینه اجتماعی آن می پردازد(فکوهی،۳۰۲:۱۳۸۱ ؛ بوردیو ۱۳۹۰: ۲۹).
بوردیو معتقد است توزیع عاملان اجتماعی در گروه ها و طبقات گوناگون بر اساس حجم و ترکیب انواع سرمایه های اقتصادی و فرهنگی تحت تملک آنها صورت می گیرد. براین اساس افراد تقابل هایی شکل می گیرد که منجر به بروز تفاوت هایی در سلایق و موضع گیری های آنها در حوزه های متفاوت، از جمله در حوزه هنر و زیبایی شناسی، می شود(بوردیو،۱۳۹۰: ۳۲).وی بیان می کند که موحودیت اجتماعی ذائقه های فرهنگی استوانه ای است که در راس آن نخبگان با سلیقه های خوب و در قاعده آن طبقات فرودست با سلیقه های عامه پسند است(فاضلی،۱۳۸۴: ۳۵).
مهمترین دلالت دیدگاه بوردیو این است که عاملی که نحوه مصرف افراد را ساختار می دهد، گروه بندی و طبقه ی آنهاست. از این رو، عنصر انتخاب به نتیجه ای از پیشنه طبقاتی افراد تقلیل یافته و احتمال این که افراد بیرون از دامنه ی ادراک شده ای از محصولات متناسب با عادتواره های خود، کالایی را انتخاب کنند بسیار اندک است( رحمتی،مرادی،۱۲:۱۳۸۹).
همانطور که گفته شد در مقابل دیدگاه بوردیو، دیدگاه پست مدرنیستی است. در دیدگاه پست مدرنیستی، اساساً مصرف کنندگان افرادی تصور می شوند که با انتخاب و مصرف کالای خاصی می کوشند یک عقیده، هویت یا سبک زندگی را برای خود خلق و نگه داری کنند. آنتونی گیدنز با آنکه خود را متفکری پست مدرن نمی داند، بهتر از هر کس دیگری به تنقیح تئوریک این مسئله پرداخته است که افراد با مصرف انواع معینی از کالاها درصدد ایجاد یا حفظ حسی از هویت بر می آیند.گیدنز مصرف گرایی را همزمان دلیل و پاسخی شفابخش به بحران های هویت در نظر می گیرد، بحران هایی که از تکثر اجتماعات، ارزش ها و دانش در جامعه پسا سنتی نشأت گرفته اند(همان:۱۲).
نظریه پردازان پست مدرنی چون فیسک و فدرستون بر توانایی و مهارت افراد در رمزگشایی و بازتفسیر پیام های مندرج در کالاها و تغییر معانی آنها تأکید می کنند. به اعتقاد آنها، عضویت افراد درمقام مصرف کننده در شبکه های اجتماعی متعددی که با دیگر اعضای آنها درباره معانی کالاها گفت وگو می کنند و نیز تکثیر زیست جهان های اجتماعی در طول خطوط جنسیت، نژاد، سن و سال و… هویت های جدید و متمایزی را طرح کرده است و الگوهای مصرف به ابزار اساسی برساختن این هویت ها تبدیل شده اند. این فرایند مستلزم نقش خلاقانه مصرف کنندگان در آفرینش تصور و تصاویر نوینی از خویشتن خویش است، آفرینشی که با آزادی گزینش از گستره پردامنه کالاها و تجارب، از جمله کالاهای فرهنگی و هنری بروز یافته و آزادی های افراد را از قوه به فعل درمی آورد(دان،۱۳۸۵: ۱۵۴).
بودریار نیز معتقد است که مصرف به فرایند پویایی تبدیل شده است که متضمن ایجاد احساس هویت فردی و جمعی است. مصرف کننده همیشه به صورتی فعال حسی از هویت را برای خود خلق می کند و از آن جایی که حس هویت دیگر به واسطه عضویت فرد در یک طبقه اقتصادی یا گروه منزلت اجتماعی به او اعطا نمی شود، مصرف به فرایندی اجتناب ناپذیر برای برساختن یا بیان حس هویت تبدیل می شود. البته از نظر بودریار، مصرف با کمیت کالاها یا ارضای نیازها تعریف نمی شود، بلکه مصرف، عمل سیستماتیک دستکاری نشانه هاست و یک کالا برای تبدیل شدن به ابژه مصرف باید تبدیل به نشانه شود و این مسئله می طلبد که تحلیل مارکس از کالا بر حسب ارزش مصرفی و ارزش مبادله ای آن با تحلیلی از ارزش نشان های کالا تکمیل شود(باکاک،۱۳۸۱ :۱۰۱). در این فرایند مهم ترین و اصلی ترین نقش از آن رسانه های جمعی است و بدیهی است که کالا و محصولات هنری و فرهنگی به علت دسترس پذیری زیادشان، که خود حاصل گسترش رسانه های همگانی است، در قیاس با سایر کالاهای مصرفی از اهمیت بیشتری برخوردارند(رحمتی،مرادی،۱۳:۱۳۸۹).
اسکات لش و جان اوری نیز در بحث مصرف بر پیدایش نوعی حساسیت پست مدرنیستی تأکید می کنند که معلول بی سازمانی اقتصادی است و بی سازمانی نیز نتیجه شتاب و تحرک سوژه ها (مهاجرین، توریست ها و…) ابژه ها (اجناس، سرمایه و …) در سطوح ملی و بین المللی است. این شتاب و تحرک که هم زمان روابط اجتماعی را از هم می گسلد و زمان و فضا را فشرده می کند، بی سازمانی دیگری را در فرهنگ پدید می آورد که در آن بسیاری از امور فرهنگی مستقر دستخوش دگرگونی بنیادین می شوند. یکی از پیامد های مهم بی سازمانی متکی شدن اقتصاد بر انتشار نمادها و نشانه هاست، نمادهایی که هم نمادهای شناختی (کالای اطلاعاتی) و هم نشانه های ذوقی و زیبایی شناختی (محصولات رسانه ای) را در برمی گیرند. اما به موازات این فرایند سوژگی جدیدی نیز ظهور می کند که به شدت بازاندیشانه است و این بازاندیشی در حیطه زیباشناسی به معنای مصرف کالاها و خدمات در تکوین و تفسیر هویت فردی است(نش،۱۳۸۴ :۸۷).
در کل، در دیدگاه های پست مدرنیستی دو قرائت از مصرف دیده می شود قرائت رادیکال که بر حذف شدن مرزهای میان گروه های اجتماعی، اضمحلال مرزهای میان فرهنگ والا و پست و در نتیجه التقاطی شدن الگوهای مصرف- به ویژه مصرف محصولات هنری و رسان های- تأکید دارد و قرائت واقع گرایانه که معتقد است نقش نابرابر ی های اقتصادی در تعین بخشیدن به نابرابری های نمادین کاهش یافته است.(فاضلی،۱۳۸۲ :۵۳) اما هر دو قرائت بر انتخاب آزادانه و دلبخواهی الگوهای مصرف از طرف کنشگران و رهایی این انتخاب ها از قید عوامل ساختاری و جایگاه طبقاتی افراد اصرار دارند. روشن است که این آزادی در ارتباط با محصولات هنری و فرهنگی مصداق بیشتری دارد(رحمتی،مرادی،۱۴:۱۳۸۹).
به طور کلی دیدگاه پست مدرنی در بررسی سلیقه های هنری و مصارف فرهنگی تأثیر عواملی چون طبقه، قومیت، شغل و … را رد کرده و بر نقش رسانه های جمعی و تجارب زیسته افراد تأکید می کند. در مقابل، دیدگاه ساختارگرایانه بوردیو، اولویت را به جایگاه اجتماعی افراد، میزان سرمایه های تحت تملک آنها و عادتواره های آنها در حوزه های گوناگون می دهد.

۲-۳-۳- رابطه قشربندی اجتماعی و مصرف هنری- فرهنگی

محققان اجتماعی همواره ارتباط متقابل میان نظام اجتماعی و نظام فرهنگی را مورد توجه قرار داده اند. به اعتقاد آنها نظام اجتماعی، نظام کنش های متقابل در یک محیط معین بین عامل های انگیزه داری است که در یک کلیت، با یکدیگر، در ارتباطند. در اینجا مراد از کلیتی که عامل های کنش را در بر می گیرد، نظام فرهنگی است. می توان نظام فرهنگی را در بسیاری جهات عامل ساخت دهنده نظام اجتماعی و در پاره ای موارد، عامل ساخت پذیر از آن نظام قلمداد کرد(توسلی،۱۹۰:۱۳۸۰)
شناخت ساز و کار تـثیر متقابل دو نظام اجتماعی و فرهنگی ما را به شناخت کلی جامعه رهنمون می سازد. برای دستیابی به این شناخت می توان رابطه قشربندی اجتماعی و مصرف فرهنگی را به عنوان عناصر دو نظام اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد. باید توجه داشت که قشر بندی اجتماعی فرایندی است که از طریق آن، خانواده ها از یکدیگر تفاوت می یابند و بر طبق درجات مختلف جنسیت، قدرت و یا ثروت در قشرهای رتبه بندی شده قرار می گیرند(بیرو،۱۳۶۷: ۳۸).
در محیط اجتماعی استفاده از کالاهایی نظیر خانه، لباس، غذا، موسیقی، تابلوهای نقاشی و … می تواند نشان دهنده موقعیت اجتماعی باشد. به بیان دیگر با در نظر گرفتن سلیقه و ترجیحات افراد در انتخاب و مصرف کالاها می توان به موقعیت اجتماعی شان پی برد. وبلن و بوردیو در پژوهش های خود بیان می کنند که، مصرف فرهنگی و سلیقه عناصر نمادین در ارتباطات اجتماعی به شمار می رود. به طور نمونه اشاره می کنند که، کمتر رخ می دهد فردی که عضو طبقه ی کارگر یک جامعه محسوب می شود برای تزیین منزلش از یک تابلو نقاشی مدرن و فاخر استفاده کند و یا برای گذراندن اوقات فراغتش به همراه خانواده به یک سالن اپرا برود(بوردیو،۱۳۹۱).بنابراین شناخت سلیقه ها و ترجیحات افراد جامعه در مصرف کالاها بخصوص کالاهای فرهنگی می تواند مشخص کننده نوع و ساختار روابط اجتماعی و میزان تعامل افراد حاضر در قشرهای مختلف اجتماعی باشد.

۲-۳-۴- نظریه های مرتبط با قشر بندی اجتماعی و مصرف فرهنگی

کلیشه های عامه پسند نشان می دهد که طبقات مختلف اجتماعی انواع متفاوتی از هنر را مصرف می کنند. از نظر بوردیو(۱۳۹۱) هر کنش مصرفی تفاوت اجتماعی را باز آفرینی می کند. مصرف برخی اقلام نشانه ای از تمایز تلقی می شود و مصرف کالاهای دیگر بیانگر عدم تمایز اجتماعی است.
در رابطه با ارتباط طبقه اجتماعی و مصرف فرهنگی نظرات متفاوت است. در اینجا به بررسی چند نمونه آن می پردازیم.
در این حوزه دو نظریه هم سیاقی[۳] و همه چیز خوار-تک خوار[۴] از شهرت بیشتری برخوردارند.

۲-۳-۴-۱- هم سیاقی:

بحث هم سیاقی بر محور آرای بوردیو می چرخد و به طور کلی مجموعه نظریاتی است که به ارتباط معنادار طبقه بندی اجتماعای و مصرف فرهنگی باور دارند و معتقدند افراد متعلق به طبقه اجتماعی بالا، فرهنگ والا یا نخبه را برای مصرف ترجیح می دهند و اقشار پایین، فرهنگ توده یا عامه را مصرف می کنند( قاسمی و صمیم:۱۳۸۷،۸۶). بوردیو تصدیق می کند، پایگاه، چیزی فراتر از روابط اقتصادی است؛ اما نقطه عزیمت کار بوردیو و منشا شکل گیری مبحث هم سیاقی، اعتقاد او به این نکته است که پایگاه، جز نمادین یا بعدی از ساختار طبقاتی است.

۲-۳-۴-۲- همه چیزخوار- تک خوار

این نظریه را می توان نوعی بازنگری در نظریه ی هم سیاقی دانست و اساس آن این نظریه مبتنی بر پژوهش های تجربی است که در ایالات متحده انجام گرفته است. به طور نمونه ویلنسکی در پژوهش تجربی خود نشان داده است که در بین آمریکایی های تحصیل کرده هیچ گونه ترجیحی برای مصرف نوع خاصی از فرهنگ (نخبه یا توده) وجود ندارد و پترسون و سیمکوس نشان دادند، اقشار بالای جامعه، نسبت به قشرهای پایین الگوهای مصرفی متنوع تری دارند. به اعتقاد نظریه پردازان این مبحث، قشر بندی اجتماعی و مصرف فرهنگی در میان اقشار بالای جامعه ارتباط معنا دار خود را از دست داده است، ولی هنوز این ارتباط میان اقشار پایین جامعه معنادار است یا به عبارت دیگر قشر پایین، نوع فرهنگ متعلق به قشر خود را برای مصرف ترجیح می دهد. به همین علت اقشار بالای جامعه را که از الگوی مصرفی متنوع تری بر خوردارند همه چیزخوار و اقشار پایین جامعه را تک خوار می نامند. به اعتقاد آنها، همه چیز خواران به دلیل برخورداری از سطح بالای تحصیلات، آمادگی شان برای پذیرش اسلوب های فرهنگی دیگر، غیر از آنچه متعلق به خودشان است، بیشتر از قشر پایین است( همان: ۸۷-۸۶).
طرفداران این مبحث معتقدند وابستگی قشر پایین جامعه یا همان تک خواران به استفاده و مصرف فرهنگ توده، نوعی انحصارطلبی فرهنگی را در آنها به وجود می آورد. این انحصار طلبی فرهنگی در بسیاری از مواقع ابزاری است که قشر پایین برای نشان دادن تمایز اجتماعی شان استفاده می کنند.

۲-۳-۵- مصرف: هنرهای های والا- هنرهای عامه پسند

ابژه فرهنگ و مصرف کالاهای فرهنگی با سلسله مراتب ظریف خود مراحل و درجات پیشرفت ابتکاری را نشان می دهند، که مشخص کننده فعالیت فرهنگی است و بر این مبنا است که برخی از هنرها به عنوان والا، برخی به عنوان پایین و دسته ای در حد متوسط تلقی می شوند(ذکایی:۱۳۹۲،۳۹) و حتی مفاهیمی چون با فرهنگ و بی فرهنگ را شکل می دهند.
مطابق آنجه در واژه نامه ی American Heritage آمده بافرهنگ «کسی است که آموخته ها یا فرهنگ فراوانی دارد یا متاثر از این موارد خاص است»، در حالی که بی فرهنگ«فردی است که سلیقه هایش شکل نگرفته است». به نظر این گونه است که افرادی که سطح دانش بالای دارند، توانایی درک هنر متعالی یا نگاه ناب را دارند و این افراد در میان طبقات بالاتر اجتماع دیده می شوند. این نوع نگرش با ریشه ی اصطلاح بافرهنگ همخوانی دارد.(لواین،۱۲۱:۱۹۸۸)
توصیف با فرهنگ/بی فرهنگ بر پایه ی ایده ی جمجمه شناسی در قرن نوزدهم شکل گرفت. این ایده اشاره می کند که ظرفیت های ذهنی افراد با شکل جمجمه هایشان مشخص می شود. با فرهنگ پیشانی بلندی دارند و باهوش ترند و به همین ترتیب بی فرهنگ ها پیشانی تخت یا پس رفته ای دارند و کم هوش ترند. در این ایده نوعی داروین گرایی اجتماعی به چشم می خورد که امروزه دیگر بی اعتبار شده است ولی چیزی که از آن باقیمانده طرح طبقه بندی آن است.(الکساندر،۱۳۸۴: ۱۲۳)گذشته از این تعاریف، فرهنگ در معنای رایج به آگاهی علمی، هنری و ادبی یک فرد اشاره دارد؛ فرهنگ انسان فرهیحته را در برابر انسان نافرهیخته قرار می دهد.
زمانی که فرهنگ معاصر، مورد بررسی آکادمیکی قرار گرفت، ابتدا این مضمون وجود داشته که فرهنگ توده بر جامعه و یا فرهنگ فاخر تأثیرات منفی دارد. قسمت عمده این ادعا ناشی شده از منتقدان ادبی که احترام زیادی برای فرهنگ نخبه سالاری قرن ۱۸ و ۱۹ قائل بودند. زمانی اهمیت مساله فرهنگ در علوم اجتماعی نفوذ کرد در اویل سال ۱۹۳۰، دیگر یک مسئله مهم سیاسی بود- یعنی نگرانی از تأثیر فرهنگ(از طریق رسانه های گروهی صادر و مخابره می شد) بر سیاست. روبرت مرتون[۵] و پل لزارفل[۶] دفتر پژوهش رادیو در دانشگاه کلمبیا تاسیس کردند و ، در سال ۱۹۴۰ شروع به مطالعه ی رسانه ها ، محتوای برنامه ها، و تاثیر بر مخاطبان کردند. همچنین پژوهش های جرمن پارتلیدر[۷] و کریستین هیمس [۸]در ابزارهای کنترل اجتماعی که شروع آن در مجلات علوم اجتماعی آمریکا پدیدار شد. لحن این پژوهش بود صداهای گوش خراش و جیغ کشیدن در این اخطاری است راجع به تأثیرات فرهنگ توده بر جامعه. متعقد بودند که با تکثیر و ازدیاد فرهنگ توده، سطح سلیقه ها باید نزول کرده به سطح پایین مخرج مشترک تعبیر شهروندان درخطر و مستعد به شیوه و وابسته به توده.(Lewis,1976:40)
رابطه میان فرهنگ فرهیخته و نافرهیخته(توده) و مصرف آثار هنری قابل توجه است. در جامعه ی معاصر امروزی، کلیشه های مصرف هنر به تناسب دقیق تر از الگوهای واقعی شان ترسیم شده اند اما با وجود این، مطالعات تجربی پیوندهای میان طبقه ی اجتماعی الگوی مصرفی هنر را یافته است. جامعه شناسان برای توضیح این یافته نگره ی مشارکت فرهنگی را ارائه داده اند که سلیقه و مصرف هنری را وسیله ای برای تثبیت عضویت اجتماعی و ایجاد و حفظ شبکه های اجتماعی می دانند که دسترسی به کالاهای مادی و نمادین را میسر می سازد.
داگلاس و ایشترود نیز در بررسی های خود بدین نتیجه رسیده اند که سلیقه و قریحه مصرف کننده و انتخاب کالاهای مصرفی، ابزاری برای نشان دادن تفاوت های اجتماعی است. از نظر این دو نویسنده استفاده از کالاها مرز های روابط اجتماعی را مشخص می کند. آنها همچون بوردیو معتقدند که درست مصرف کردن در کنار اطلاعات و دانش، شرطی برای فهم و مصرف فراورده های والای فرهنگی است(ذکایی،۱۳۹۲،۴۰).
شناخت و مصرف کالا خود ابزاری برای طبقه بندی است. مطالعات تجربی انجام شده نشان می دهد که طبقات مسلط بیش از سایر طبقات به موزه، گالری، تئاتر و کتاب خانه ها می روند. به نوعی دستیابی به کالای فرهنگی محدود و نابرابر است. این نابرابری استراتژی تمایز است و بازتاب دهنده ی مبارزه ی طبقاتی در حوزه فرهنگ است(بون ویتز،۱۲۰:۱۳۸۹). از نظر بوردیو (۱۳۹۱) کالاهای فرهنگی طبقه بندی شده اند. به طور مثال تئاتر کلاسیک در برابر تئاتر مردم پسند. قرار می گیرد و سوارکاری یا گلف در برابر پیاده روی و فوتبال. حوزه های فرهنگی اشرافی (موسیقی کلاسیک، نقاشی، ادبیات و تئاتر) و کردارهای کمتر اشرافیِ در حال مشروعیت یابی (سینما، عکاسی، ترانه جاز و…) وجود دارند اما حتی در درون هریک از این بخش ها نیز شاهد سطوح متفاوت تمایزگذاری هستیم. در خود سبک های نقاشی یا تئاتر و موسیقی کلاسیک نیز نوعی ذائقه مردم پسند، ذائقه میانی و ذائقه ممتاز و برجسته را می توان تشخیص داد.
مقولاتی که برای درک و تحسین آثار هنری به کار می روند، تا حد زیادی وابسته و مقید به زمینه ای تاریخی اند. این مقولات که به جهان اجتماعی و برخوردار از زمان و مکان خاص متصل اند، تابع کاربردها یا مصارفی می شوند که خود به لحاظ اجتماعی وابسته به مقام و موضع اجتماعی مصرف کنندگان این مقولات اند، یعنی همان کسانی که به کمک این مفاهیم دست به انتخاب های زیباشناختی می زنند، آن هم از طریق اعمال خلق و خو یا موضع گیری های خویش که اساس منش آنان است. تصمیم گیری درباره هنرمند یا هنری بودن یا نبودن افراد و کالاها، به رغم تمامی معصومیت ظاهری اش، در واقع امری بسیار حیاتی است، زیرا در این گونه مبارزات هنری یکی از مناقشات اصلی، بر سر مساله مشروعیتِ تعلق به حیطه یا حوزه ای خاص یا به عبارتی همان مساله حدود و مرزهای جهان هنر است(بوردیو،۱۵۸:۱۳۷۹-۱۵۹).
در نگرش زیبا شناختی تقابل هایی موجود در ادراک زیبایی شناختی که به شکل تاریخی تولد و بازتولید می شوند از شرایط تاریخی خود جدایی ناپذیرند. نگرش زیبا شناختی نیز آن اشیا و موضوعاتی را که به لحاظ اجتماعی برای مصرف و اعمال این نگرش طراحی شده اند را به منزله ی اثار هنری مشروع، رسمیت می بخشد. محصولی که هر بار باید توسط هر مصرف کننده ی بالقوه آثار هنری، از طریق نواموزی و کسب تجربه خاص خود او بازتولید شود. مشاهده نحوه ی توزیع نگرش زیباشناختی در سراسر تاریخ و یا در متن جامعه، کافی است تا ما را متقاعد کند که منش زیباشناختی-ژست یا حالت زیباشناختی نابی که در تحلیل های ذات گرا توصیف شده است- و اتخاذ موضعی مبتنی بر تعلق خاطر نسبت به اثر هنری، به هیچ وجه امری طبیعی و فطری نیست. (همان:۱۶۱)
مبنای تفاوت هایی که در حوزه مصرف، دیده می شود تضاد بین سلیقه های ناشی از تجمل(یا آزادی) و سلیقه های ناشی از جبر و ضرورت است. دسته نخست، سلیقه های کسانی است که دست پرورده ی شرایط وجودی مادی ای هستند که بر اساس فاصله داشتن از جبر و ضرورت و در اختیار داشتن آزادی و امکانات ناشی از مالکیت سرمایه تعریف می شود؛ دسته دوم، جلوه گاه ضرورت هایی اند که خود نیز محصول همین ضرورت ها می باشند. بنابراین می توانیم سلیقه ی عامیانه ای را که کالاهای ارزان و کاربردی را می پسندد، از ضرورت بازتولید توش و توان کارکردن با کمترین هزینه ممکن استنتاج کنیم. می توان گفت خود مفهوم سلیقه، اساساً مفهومی بورژوایی است زیرا آزادی بی قید و شرط انتخاب ها را پیش فرض می گیرد و چنان رابطه تنگاتنگی با مفهوم آزادی دارد که برای بسیاری از مردم درک پارادوکس های سلیقه ی ضروری پسند، دشوار است. سلیقه، نوعی عشق مقدر و انتخاب سرنوشت است، اما در عین حال انتخابی تحمیلی است، زیرا محصول شرایط وجود ای است که همه ی بدیل ها را به مثابه خواب و خیال محض کنار می گذارد و هیچ انتخابی جز سلیقه ضرورت پسند باقی نمی گذارد. (بوردیو:۱۳۹۱،۲۴۸-۲۴۹)
تضاد اساسی بین سلیقه های تجمل پسند و سلیقه های ضروری پسند، در تضادهایی مشخص می شودکه تعداد آنها به اندازه ی تعداد روش های مختلف ادعای تمایز داشتن از طبقه پایین ونیاز های این طبقه است. آنگونه که بوردیو(۱۳۹۱) می گوید در طبقه ی بالا، برای رعایت سادگی و وضوح، می توان بین سه ساختار مصرف فرق گذاشت که تحت سه مقوله توزیع می شوند: خوراک، فرهنگ و ظواهر(لباس، مراقبت های زیبایی و آرایش…)
تشخص و تمایزی که در همه طبقات بالا و در همه ی ویژگی های آنها به رسمیت شناخته می شود، شکل های مختلفی دارد که به وضعیت نشانه های متمایز این طبقه که در عمل در دسترسند، بستگی دارد. در حیطه ی تولید اقلام فرهنگی، رابطه میان عرضه و تقاضا شکل خاص خود را دارد:عرضه، همیشه نوعی تحمیل نمادین در پی دارد. یک محصول فرهنگی سلیقه ی قوام یافته ای است که طی فرایند عینیت یابی، که کار متخصصان است، از وجود مبهم یا نیمه مبهم تجربه ها به واقعیت تام و تمام محصولات خاتمه یافته برکشیده می شود. وبدین واسطه این سلیقه عینیت یافته، توان مشروعیت بخشی را پیدا می کند. پس سلیقه ها، به نظام اقلام عرضه شده بستگی دارند، و هر تغییر در این نظام کالاها و اقلام، موجب تغییری در سلیقه ها می شود. البته عکس این موضوع نیز صادق است. یعنی هر تغییری در سلیقه ها، مستقیم یا غیرمستقیم موجب دگرگونی میدان تولید خواهد شد.(همان: ۳۱۵)
تصاحب اشیا نمادین به خصوص اشیایی که موجودیت مادی دارند، مانند تابلو نقاشی یا مجسمه، نیروی تمایز بخش و تشخص بخش مالکیت را افزون تر می کند. تصاحب یک اثر هنری، به معنای معرفی خویش در مقام مالک انحصاری این اثر و سلیقه لازم برای آن است که به این ترتیب به نفی جسمیت یافته ی همه کسانی بدل می شود که شایسته تصاحب آن نیستند، زیرا فاقد توانایی مالی یا نمادین برای این کار هستند. در همین رابطه باید به گفته ی مارمس نیز اشاره کنیم که :«آدمی ابتدا در مقام صاحب دارایی خصوصی قد علم می کند، یعنی صاحب منحصر به فردی که مالکیت انحصاری اش به او امکان می دهد هم شخصیت ویژه خویش را حفظ کند و هم خود را از سایر آدمیان تشخیص دهد، و نیز به آنها مربوط سازد… مالکیت خصوصی، موجودیت شخصی و متمایز کننده و بنابراین، موجودیت اساسی و ضروری انسان است». مصرف آثار هنری یکی از نمونه های پرواضح شخصیت بخشی هستند؛ اشیای هنری به آشکارترین وجه گواه کیفیت صاحب خود هستند زیرا مالمیت چنین اشیایی مستلزم زمان و توانایی هایی است که نمی توان به اسانی بدست آورد، بنابراین مطمئن ترین نشانه های کیفیت اشخاص هیتند. از میان همه روش های انباشتن سرمایه فرهنگی و نمادین، خرید آثار هنری که سند عینی سلیقه شخصی به شمار می آیند، بیش از بقیه به درونی کردن علایم و نمادهای تشخص بخش قدرت به شکل تشخص طبیعی، اقتدار یا فرهنگ شخصی، نزدیک است. تصاحب انحصاری آثار گران بها بی شباهت به ریخت و پاش متظاهرانه ثروت نیست. (همان:۳۸۵-۳۸۳)

۲-۳-۶- اهل ذوق و اهل علم

جریان ناب گرایی و مولف محوری هنر، از تماشاگر واقعی انتظار دارد همان عملیاتی که هنرمند بوسیله آن و میدان فکریش اثر خود را خلق کرده است، را بازتولید کند. این بازتولید یا استعداد بی همتای «تماشای ناب» قدرتی شبه خلاق است که هنرشناسان یا مخاطبان هنر والا به اتکای آن خود را از جمع عوام متمایز می سازند و بنا بر همان ذات گرایی اشراف سالاری، این موهبت نیز ظاهرا در اشخاص حک و تعبیه شده است.(بوردیو،۱۳۹۱)در اینجا دو دسته ی کسانی که می فهمند و کسان دیگری که نمی فهمند ایجاد می شود. ارتگای گاست معتقد است که این دو دستگی : نشان می دهد که بعضی ها صاحب نوعی اندام حسی هستند که از دیگران دریغ شده است؛ و این دو دستگی، دو گونه کاملا متمایز بشر هستند. او می نویسد: «اساسی ترین طبقه بندی و تقسیمی که می توان از بشریت کرد تقسیم آن به دو نوع اصلی است: آنانی که از خود انتظار و توقع بسیار دارند و برای خود وظایف و تکالیی بزرگی قائل می شوند و دوم آنهایی که چیز خاصی از خود توقع ندارند و زندگی برایشان همواره همان است که از پیش بوده و هیچ کوششی برای رسیدن به کمال نمی کنند»( کهون،۲۲۵:۱۳۸۲)
گاست این حس تحقیر و مبهم فرودستی ناشی از هنر ممتاز، نجیب زادگی فطری و اشرافیت غریزی را موجب آزردگی و خشم توده ها می داند. او معتقد است توده ها به مدت زیادی غریب به یک قرن و نیم مدعی اند که جامعه چیزی جز خودشان نیست. اما موسقی استراوینسکی و نمایش نامه های پیراندلو چشم آنها را به واقعیت وجودی خودشان باز کرده است. و از طرفی این هنر موجب می شود که «بهترین ها» در میان این توده عوام یکدیگر بشناسند و رسالت خویش را که همان مبارزه شمار اندک -بهترین ها- با لشگر انبوه توده است، را دریابند.(همان)
اندیشه خود مشروعیت بخشی و ذات پنداری بر فلیسوفان دیگر نیز تأثیر گذار بوده. سوزان لانگر در بررسی خود در مورد موسیقی می نویسد:«در گذشته توده ها به هنر دسترسی نداشتند؛ موسیقی و نقاشی و حتی کتاب تفریحاتی بودند که به ثروتمندان اختصاص داشت. شاید بعضی تصور می کردند اگر فقرا یا عوام الناس بخت دسترسی به این آثار را می داشتند، به یکسان از آن لذت می بردند. اما اکنون همه می توانند بخوانند، به موزه بروند یا دست کم از رادیو به موسیقی گوش فاخر دهند، قضاوت توده ها درباره این آثار معلوم شده و به وضوح می دانیم که هنر والا نوعی لذت حسی مستقیم نیست. در غیر این صورت، این هنر باید همچون شیرینی ها یا نوشیدنی های مطبوع، به یکسان به مذاق فرهیختگان یا نافرهیختگان خوش می آمد»(Langer,1986) می توان مفهوم کانتی تعارض میان لذت ناب و لذت حسی را در این گفته لانگر بازشناخت.
تماشای ناب به معنی انفصال از نگرش عادی به جهان است، رویگردانی از امور بشری و ساده، از همگانی بودن، یا درک سهل الوصول که نقطه آغاز آن فروکاستن حیوان زیباشناس به حیوانیت ساده با لذت های حسی یا میل شهوانی است. محتوای بازنمایی و مخصوصا چیزهایی که رابطه بی واسطه تری با حواس و احساسات دارند نفی می شود و بی اعتنایی جایگزین آن می شود که حاضر نیست درباره ی بازنمایی براساس ماهیت موضوع بازنمایی قضاوت کند.(بوردیو،۱۳۹۱: ۶۲) علاقه و دغدغه ی تماشاگر فرهیخته نسبت به تمایز و تشخص، مشابه علاقه ی هنرمندخودمختاری در برابر تقاضاهای بیرونی و اولویت دادن فرم نسبت به کارکرد است. این الویت او را به سوی هنر برای هنر و شکل های ناب گرایی هنر می کشاند.
تمایز میان فرهنگ متعالی و زیبایی شناسی ناب و عامه پسند از جنبه های اجتماعی ایجاد می شود. دی ماجیو نشان می دهد که چگونه ایده ی هنرهای متعالی در بوستون قرن نوزدهم نهادینه شد. از نظر او نخبگان اجتماعی و سیاسی شهر، با چالش سیاسی از جانب گروه های فزاینده مهاجر، روبه رو بودند. در شرایط که آنها قدرت سیاسی خود را از دست می دادند، با ایجاد موزه های هنرهای زیبای بوستون و ارکستر سمفونیک بوستون مبنایی فرهنگی برای جایگاه برتر خود فراهم آوردند. این سازمان عا، هنرهای زیبا و موسقی کلاسیک را عرضه می کردند و براین مطلب که این شکل های هنری بهتر از شکل های مورد علاقه مهاجران است تاکید می کردند و از طریق آموزش این دیدگاه را انتشار می دادند. نخبگان از این طریق می توانستند مطمئن باشند که دیدگاهشان در مورد سلسله مراتب فرهنگی نزد مردم گسترش خواهد یافت. چنانکه وبر اشاره کرده، تسلط عناصر فرهنگ متعالی برای اعضای گروه تبدیل به منبع افتخار می شود؛ به ویژه در مورد گروه حاکم اجتماعی اهمیت دارد که فرهنگاشن از سوی گروه های تابع آنها مشروعیت یابد و در عین حال صرفاً به صورت جزیی در اختیار آنان قرار گیرد.( DiMaggio,1987).
این قواعد و سلیقه های انتشار یافته در جدایی اقشار عامه از فرهنگی که والا نامیده می شد کمک کرد. نوعی هاله ای از تقدس حول هنر را فرا گرفت. مثلا تئاتر، مکانی بود پر سر وصدا که در آن مخاطبان با یکدیگر صحبت می کردند و در زمان های مناسب هورا می کشیدند یا سوت می زدند و نظرشان را با صدای بلند به بازیگران می گفتند. در حالی که با تقدس بخشیدن به تئاتر، مخاطبان در هنگام اجرای نمایش می باید ساکت بنشینند و فقط در پایان نمایش دست بزنند. موزه ها مکانی شدند لباس مناسب و رفتار آرام ضرورت حضور در آن شد(DiMaggio,1987.303).
میدان فرهنگی که بر پایگانی از بالاترین مشروعیت تا پایین ترین مشروعیت یا ممتاز و مبتزل استوار است، به عاملان اجتماعی این امکان را می دهد تا استراتژی های متمایز شدن از اعضای سایر طبقات را عملی کنند. تشخص و تظاهر، فرهنگ والا و فرهنگ میان مایه فقط به کمک یکدیگر و در مقابل یکدیگر معنا و موجودیت پیدا می کنند (بون ویتز،۱۲۱:۱۳۸۹)

۲-۳-۷- فرهنگ فاخر و فرهنگ عامه

تمایزی که حول فرهنگ والا و فرهنگ عامه ایجاد شده به گفتمان و نظریه های فرهنگی پیرامون ماهیت هنر مرتبط است، زیرا آنچه که این دو فرهنگ را در گفتمان و نظریه های فرهنگی معاصر روی در روی هم قرار داده، اعتقاد به این تفکر است که، هنر و فرهنگ والا به شیوه های مختلف موجب بهبودی و پیشرفت مردم می شود، و هنر نازل/توده/عامه تأثیر بالعکس آن را دارد(Belfiore,Bennett,2008:32). در زمینه ذوق و سلیقه در محصولات فرهنگی و هنری، به نظر می رسد سلیقه ها و شیوه های مصرفی حول دو سبک یا مفهوم غالب از ذوق گردآمده اند: ذوق توده یا عموم و ذوق روشنفکری یا والا(Katz-Gerro,2002: 217–۲۱۸).
ون ایژک در مورد تمایز بین این دو مفهوم معتقد است ذوق والا بوسیله تاکید بر تجربه ی مصرفی به مثابه یاری دهنده ی یک گرایش برتر توصیف شده است و بنابراین القا کننده زیبایی شناسی کانتی است، یعنی محصولات فرهنگی به نظر مجرایی هستند برای ادراک عقلانی و احساسی که منعکس کننده ی ارزش های زیبایی شناختی و اخلاقی والا است. ذوق توده، از طرف دیگر، منعکس کننده ی لذت های سطحی مرتبط با فرهنگ است، و سرگرمی و لذت به عنوان اهداف اولیه فرهنگی آنان است .(۲۰۰۱:۱۱۶۸)این در اصل همان نقطه تمایز گذاری است، بلو نیز کسی است که بین فرهنگ نخبگان با زیر ساخت تولیدی و توزیعی که متمرکزند در حول موزه های هنری، گالری ها، سالن های اپرا،تئاتر، ارکست سمفونی و … و یک فرهنگ عمومی که به وسیله کنسرت های زنده عمومی، سینما، برند های تجاری مشخص می شوند، تمایزگذاری می کند. (Blau,1989:433)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ق.ظ ]




ورود به مرحله تجربی پژوهش، به امکانات، ابزارها و روش‌هایی نیاز دارد که باید پیش از آغاز بررسی تجربی، اندیشیده شود. بدیهی است که عواملی چون موضوع، امکانات و اهداف تحقیق در گزینش ابزارهای اندازه‌گیری، شیوه‌های گردآوری اطلاعات و به طور خلاصه روش تحقیق، سهم عمده‌ای دارند و در هر پژوهش به ناچار باید شیوه‌های خاصی برای بررسی تجربی واقعیت برگزیده و از ابزارهای اندازه‌گیری معینی مدد گرفته و آزمون‌های خاصی به کار گرفته شود. تناسب روش و اجزای آن با موضوع و هدف پژوهش، اصلی است که رعایت آن به محقق کمک می‌کند تا شناختی را که در برخورد با واقعیت کسب می‌کند و می‌خواهد آن را معیاری برای تأیید یا اصلاح جنبه‌های نظری پژوهش قرار دهد با درجه بالایی با واقعیت تطبیق کند.

از این رو فصل حاضر به مبانی روشی یا روش‌شناسی تحقیق اختصاص یافته است که در آن روش تحقیق، جمعیت آماری، روش نمونه‌گیری و حجم نمونه، شیوه گردآوری داده‌ها، تکنیک‌های مورد استفاده برای تحلیل اطلاعات، تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم، اعتبار و پایایی توضیح داده خواهد شد.
۳- ۲ تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
۳-۲-۱ سن
به دلیل تغییرات اجتماعی و فرهنگی جوامع، بین نگرش‌های گروه‌های سنی مختلف، تفاوت وجود دارد، لذا یکی از متغیرهای مستقل این تحقیق، سن پاسخگو است که در قالب یک سؤال باز پرسیده شده است.
۳-۲-۲ وضعیت تأهل
یکی دیگر از متغیرهایی که انتظار می‌رود بر نگرش پاسخگویان اثرگذار باشد وضعیت تأهل است. ازدواج باعث تغییرات زیادی در روحیه و نگرش فرد می‌شود و فرد احساس می‌کند زندگی جدیدی را شروع کرده است که باید در خود تغییراتی بوجود بیاورد. برای سنجش این متغیر، یک سؤال بسته در پرسشنامه منظور شده است.
۳-۲-۳ جنس[۵۴]
یکی از متغیرهایی که در بیشتر تحقیقات به عنوان یک متغیر مستقل مورد بررسی قرار می‌گیرد جنسیت است. «جنسیت به تفاوت‌های روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی بین زنان و مردان مربوط می‌شود» (گیدنز، ۱۳۷۶: ۱۷۵). به نظر ماتیوس جنسیت عبارتست از «آن چیزی که در دنیای اجتماعی به عنوان مردانه و زنانه شناخته می‌شود» (نقل از Morgan, 1986: 33). جنسیت پاسخگو در قالب یک سؤال بسته، پرسیده شده است.
۳-۳ پایگاه اقتصادی- اجتماعی[۵۵]
تعریف نظری: پایگاه اقتصادی- اجتماعی صرفنظر از نامهای گوناگونی که بدان می‌دهند یکی از مهمترین و کاربردی ترین متغیرهای مستقل در تحلیل رفتارها، ایستارها و عقاید افراد و موقعیت آنها در سلسله مراتب اجتماعی است (فردرو،۱۳۸۷).
قشربندی اجتماعی از جمله مفاهیمی است که شباهت زیادی به پایگاه اقتصادی – اجتماعی دارد. هنگامی که صحبت از قشر اجتماعی است منظور جای دادن اشیاء یا گروههایی است در یک خط ممتد. قشربندی در دانش اجتماعی ردهبندی گروه ها و افراد بر حسب سهم آنان از دستاوردهای مطلوب و حائز ارزش اجتماعی است. ماهیت این دستاوردها در همه جوامع یکسان نیست، اما معمولاً قدرت، ثروت و پایگاه مطمح نظرند (ساروخانی، ۱۳۷۰: ۷۳۱).
پایگاه اقتصادی – اجتماعی مجموعه ای از سه شاخص ثروت، قدرت و منزلت است که هر چند به صورت آرمانی جدا از هم در نظر گرفته می‌شوند اما در واقعیت دارای تداخل و درهم تنیده هستند (علی بابایی، ۱۳۷۲).
و بالاخره اینکه پایگاه اقتصادی – اجتماعی «مقام فرد یا گروه است با توجه به توزیع شأن در یک نظام اجتماعی و در مواردی تلویحاً با در نظر گرفتن چگونگی توزیع حقوق، مسئولیتها، قدرت و اقتدار در چارچوب همان نظام نظیر اصطلاحاتی چون پایگاه بالا، پایین و… » (ساروخانی، ۱۳۷۰: ۷۲۹).
تعریف عملیاتی: در این پژوهش سعی شده است با بهره گرفتن از نظریه قشربندی ماکس وبر[۵۶] و نظریه تالکوت پارسونز[۵۷] که خود متأثر از وبر بوده است مفهومی از پایگاه اقتصادی – اجتماعی داده شود و پاسخگو‌ها بر اساس آن رتبه‌بندی گردند. از سه بعد قشربندی که وبر در نظریه خود آورده است دو بعد طبقه و گروه منزلتی که به ترتیب بر اساس وضعیت اقتصادی (مالکیت و ثروت) و وضعیت حیثیتی (احترام و اعتبار اجتماعی) تعریف شده‌اند مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این مفهوم از پایگاه اقتصادی – اجتماعی که در آن خانواده‌ها به گونه‌ای پیوسته از پایین به بالا رتبه‌بندی شده‌اند به عنوان یکی از متغیرهای مستقل مهم تحقیق به کار رفته است. سه روش عمده در بررسی ساختار طبقاتی جامعه به کار می‌روند. این روش‌ها عبارتند از روش اشتهاری، ذهنی، عینی (کوئن، ۱۳۷۶: ۱۷۹).
در این تحقیق، از روش عینی استفاده شده است. این روش از دقت بالاتری برخوردار است و معمولاً در تحقیقات پیمایشی از همین روش استفاده می‌شود. برای تعیین وضعیت فرد در سلسله مراتب قشربندی اجتماعی، ابتدا افراد با توجه به وضعیتی که در هر یک از دو شاخص دارایی و منزلت اجتماعی دارند ‌طبقه‌بندی می‌شوند، سپس با تلفیق جایگاه آنها در هر یک از این شاخص‌ها و جمع امتیازات، در سه قشر بالا، متوسط و پایین رتبه‌بندی می‌شوند.
برای سنجش پایگاه اقتصادی – اجتماعی، تحصیلات والدین، نوع منزل مسکونی، وضعیت اشتغال و درآمد خانواده پرسیده شد و مجموع امتیاز پاسخگو از از ابعاد فوق، پایگاه وی را مشخص می کند.
۳-۴ دینداری[۵۸]
تعریف نظری: اهمیت دین و آموزه‌های دینی تا بدانجاست که «بسیاری ریشه افکار و آرای بشری را در دین می‌دانند. بونالد سعی کرد تا نشان دهد که ریشه زبان و مقولات اندیشه، در تأملات انسان بدوی درباره خداوند است. تعاریف متعدد دین خود گواهی بر مشکل‌بودن ارائه تعریف دین است. «لغت «Religion» از ریشه «Religio» یا «Religor» به معنی عقد و اعتقاد و در تعبیر عمومی پرستش و آداب و مناسک مذهبی، همچنین به معنای روش و راه، به کار رفته است. از نظر لغوی دین از ریشه اوستایی «دئنا» به معنی نفس و ذات و وجدان و در عربی به معنی اطاعت، کیش، آئین و داوری است» (طبیبی، ۱۳۵۷: ۲۰۲).
از نظر «ویلفرد کنتول سمیت» کلمه دین را به دو معنی می‌توان بکار برد: «یکی از آن دو به معنای موضوع عمیق شخصی است، فعل وجودی هر شخص منفرد از لحاظ باورداشتن به چیزی، یعنی بصورت خلاصه ایمان و دیگری دین به صورت تجسم‌یافته، یعنی چیزی مشترک میان یک جامعه و امت و یک موضوع عینی اجتماعی است که مشتمل بر همه اصول و عقاید و شعائری است که همه افراد آن جامعه و امت به آنها معتقدند و عمل می‌کنند» (ایزوتستو، ۱۳۷۳: ۲۹۳).
رونالد در مقاله «اخلاق و دین» خویش می‌نویسد: «دین متضمن اعتقادات، جهتگیری‌ها و اعمالی است که بشر را به عوامل فوق‌طبیعی یا حقایق مقدس و متعالی مربوط می‌سازد، دین به امری می‌پردازد که آن را مسأله تغییرپذیری خوانده‌اند که خود شامل پرسش‌های همیشگی در مورد حقیقت نهایی و هدف جهان طبیعی و نیز معنای مرگ و رنج است» (رونالد، ۱۳۷۴: ۵).
بدیهی است که هر تعریفی از دینداری باید مبتنی بر تعریفی از دین باشد و بدلیل اینکه تعاریف ارائه شده برای دین بسیار زیادند تعریف دینداری نیز مشکل به نظر می‌رسد. از آنجائی‌که پاسخگویان این تحقیق را افراد مسلمان تشکیل می‌دهند لذا بهتر است تعریف دین را از نظر علمای اسلامی ارائه دهیم و سپس دینداری را بر آن اساس تعریف کنیم.
«علمای اسلام غالباً دین را مجموعه‌ای از تعالیم و دستورات می‌دانند که از سوی خداوند و بوسیله پیامبران بر انسان فرو فرستاده شده تا انسان و جامعه بر اساس آن راه کمال بپیماید و می‌توان آن را شامل سه بخش «عقاید»، «اخلاقیات» و «احکام» دانست که با فطرت انسان انطباق دارد. با قبول چنین تعریفی از دین، دینداری عبارت است از: مجموعه شناخت‌ها، احساس‌ها و تمایلات نسبتاً پایدار و مثبت نسبت به دین که در وضعیت عادی، طبیعی، اجتماعی و روانی در فرد وجود داشته باشد و در کنش‌های وی نسبت به نیروی جذاب (خداوند) جهان، خود، جامعه و تاریخ به ظهور برسد» (حشمت‌یغمایی، ۱۳۸۰: ۱۹۰). و یا در تحقیق دیگری آمده است که دیندار «کسی است که با آگاهی (اگر چه در حداقل) به اصول و شعائر یک مذهب، در نظر و عمل، پیروی آن دین را اتخاذ می‌کند، بنحوی که این پیروی بر زندگی اجتماعی و غیردینی او تأثیر بگذارد» (انوری، ۱۳۷۳: ۱۵۶). در تحقیق حاضر، تعریف زیر پذیرفته شده است: دینداری عبارت خواهد بود از پذیرش تمام یا بخشی از عقاید، اخلاقیات و احکام دینی بنحوی که شخص دیندار خود را ملزم به تبعیت و رعایت از این مجموعه بداند» (افشانی، ۱۳۸۵).
تعریف عملیاتی: گلاک و استارک[۵۹] با توجه به تناقض‌های نتایج تحقیقاتی که پیرامون دینداری انجام شده بود کوشیدند ویژگی‌هایی را از میان این پژوهش‌ها برگزینند تا بر اساس آن یک مفهوم عملیاتی مشخص برای دینداری بسازند. به عقیده این دو محقق، علیرغم اینکه در ادیان تفاوت‌هایی وجود دارد لیکن وجوه مشترکی را بین آنها می‌توان یافت: این عرصه‌ها ابعاد اصلی دینداری را تشکیل می‌دهند و عبارتند از ابعاد اعتقادی، مناسکی، پیامدی، عاطفی و فکری.
بعد اعتقادی و باورهای دینی[۶۰] که عبارت است از باورهایی که انتظار می‌رود پیروان دین مورد نظر به آنها اعتقاد داشته باشند. در واقع باورهای دینی عبارتند از نوعی ادراک فردی برخاسته از معرفت دینی که به فرد بینش خاصی نسبت به حقانیت اصول دینی می‌دهد.
اعمال دینی[۶۱] که خود به دو دسته مناسک[۶۲] و پرستش و دعا[۶۳] تقسیم می‌شود. بعد مناسکی شامل اعمال دینی مشخص همچون نماز، روزه و شرکت در آئین‌های مذهبی است که انتظار می‌رود پیروان هر دینی آنها را به جای آورند و بعد پرستش و دعا شامل اعمال خصوصی و فردی است که فرد با رضایت خاطر و بدون اجبار انجام می‌دهد.
بعد تجربی[۶۴]یا عواطف دینی که عبارت از تصورات و احساساتی است که مربوط به داشتن رابطه با جوهری ربوبی همچون خدا یا واقعیتی غایی و یا اقتداری متعالی است.
بعد فکری یا دانش دینی[۶۵]که مشتمل بر اطلاعات و دانسته‌های مبنایی در مورد معتقدات هر دین است که پیروان هر دین باید آنها را بدانند و در واقع شامل حداقل شناخت از اصول و فروع و سنت‌ها و تاریخ دین است به نحوی که فرد خود را ملزم به انجام اعمال دینی دانسته یا حداقل به آن گرایش یابد.
بعد پیامدی[۶۶]یا آثار دینی که ناظر به اثرات باورها، اعمال، تجارب و دانش دینی بر زندگی روزمره است، به عبارت دیگر تأثیر و انعکاس دین در رفتارهای روزمره زندگی است.
گلاک و استارک برای هر یک از ابعاد فوق شاخص‌هایی را جهت سنجش و اندازه‌گیری تعیین کرده‌اند. در بعد اعتقادی اموری چون اعتقاد به خدا و پیامبر، معجزات و... در بعد اعمال شاخص‌هایی چون شرکت در عبادات روز یکشنبه، شرکت در مراسم عشای ربانی و نظایر آن، همچنین در بعد پرستش از بعد اعمال شاخص‌هایی چون خواندن انجیل، تقاضای عفو از خداوند و... در بعد تجربی، احساس حضور در مقابل خداوند، احساس تنبیه‌شدن از سوی خدا و وسوسه‌شدن از جانب شیطان. در بعد دانش دینی، آشنایی با متون دینی و تاریخ ادیان و در بعد پیامدی، عفو نسبت به خطاکاران، درستکاری با مأموران مالیات و درستکاری در داد و ستد، از جمله شاخص‌هایی است که برای اندازه‌گیری دینداری مورد توجه گلاک و استارک قرار گرفته است.
مرحوم علامه محمدتقی جعفری در ارزیابی مدل گلاک و استارک اظهار می‌دارد: «به نظر می‌رسدکه این تقسیم‌بندی درباره جنبه‌های مختلف دین‌گرایی یکی از عالیترین تقسیم‌بندی‌هاست که در این زمینه انجام شده و لذا توجه به آن برای محققان ضرورت درجه اول را دارد. بدون این تقسیم‌بندی، جامعه‌شناسی دین قطعاً ناقص خواهد بود» (جعفری، ۱۳۷۷: ۸۱).
ویلم[۶۷] نیز در بیان مزیت مدل فوق می‌نویسد که اگرچه این مدل نیز بسیار بحث‌انگیز بوده، لیکن این مزیت را دارد که برای هر جهان مذهبی که مورد بررسی قرار می‌گیرد می‌تواند جای نسبی که هر یک از این ابعاد در آن اشغال می‌کند را مورد ملاحظه قرار داد (ویلم، ۱۳۷۸: ۸۱).
برخی از پژوهشگران که دینداری یا موضوعات مرتبط با آن را در ایران مورد بررسی قرار داده‌اند (سراج‌زاده، طالبان، انوری، حشمت‌یغمایی) کوشیده‌اند تا ابعاد دینداری مدل یاد شده را بر اسلام منطبق کنند. از آنجا که پژوهشگران در مورد چندبعدی بودن دینداری به دیدگاه واحدی نزدیک می‌شوند و همچنین مزیت نسبی مدل گلاک و استارک مورد تأیید برخی از صاحبنظران قرار گرفته است و بعضی پژوهش‌های مربوط به دینداری در ایران نیز بر اساس آن انجام شده، در پژوهش حاضر نیز سعی بر این است که برای سنجش دینداری مدل یاد شده مورد استفاده قرار گیرد و بدین منظور ابعاد این مدل با دین اسلام تطبیق داده شده است.
بر مبنای برخی از شاخص‌های مناسب جهت سنجش دینداری مسلمانان جمعاً ۱۳ گویه طراحی شده است که ابعاد اعتقادی، پیامدی، عاطفی، دانشی و مناسکی را در بر میگیرد.
گویه‌های مربوط به بعد اعتقادی:
– قران کلام خداست و هر چه می‌گوید حقیقت محض‌است.
– هنوز مطمئن نیستم که قیامتی هم وجود داشته باشد.
گویه‌های مربوط به بعد عاطفی:
– اگرگناهی مرتکب ‌شوم از خداوند تقاضای بخشش می‌کنم.
– هنگام زیارت اماکن متبرکه، احساس خوبی به من دست می‌دهد.
– خدا توبه بندگان خود را می‌پذیرد.
– برخی از مشکلات زندگی، امتحان الهی هستند
گویه‌های مربوط به بعد پیامدی:
– درمورد خریدوفروش مشروبات الکلی نباید این‌قدر سختگیری شود.
– وقتی آدم مالیات می‌دهد پرداخت خمس ضرورتی ندارد.
– من در کارهای روزمره‌ام حلال و حرام شرعی را رعایت می‌کنم.
گویه‌های مربوط به بعد مناسکی:
– معمولاً هر چند وقت یکبار در دعای توسل یا کمیل شرکت می‌کنید؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ق.ظ ]