کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



زمانی فرد جهودی با موبد زرتشتی، در راهی هم‌سفر بودند. جهود، مردی تنگدست بود و مرکب و توشه‌ای نداشت. موبد زرتشتی، شتر و اسباب سفر با خود داشت. موبد زرتشت از جهود پرسید: مذهب و اعتقاد تو چیست؟ جهود گفت: می‌دانم که آفریدگاری دارم که او مرا خلق کرده و او را می‌پرستم. به او پناه برده و روزی خود را از او می‌خواهم و همه‌ی نیکی‌ها را برای خود و کسانی که به دین من هستند، می‌خواهم و ریختن خون کسانی که به دین من نیستند را، حلال می‌دانم. سپس جهود از موبد سؤال کرد که اعتقاد تو چیست؟ موبد گفت: من برای خود و همه‌ی مردم خوبی می‌خواهم و برای هیچ آفریده‌ای بد نخواسته و به دوست و دشمن خوبی می‌کنم. بدی را با خوبی پاسخ می‌دهم، زیرا می‌دانم که برای خدا، کوچک‌ترین اعمال مردم پوشیده نمی‌ماند و او به نیکوکاران، پاداش و به بدکاران، عذاب می‌دهد. جهود گفت: اعتقاد خوبی داری، امّا ای کاش این ادّعا راست بود! موبد گفت: چیزی از من دیدی؟ جهود گفت: من هم مثل تو انسان هستم، امّا پیاده و گرسنه با تو راه می‌روم و تو بر مرکب نشسته‌ای و به من کمکی نمی‌دهی، پس معلوم است که تو به اعتقادات خود عمل نمی‌کنی. موبد تحت تأثیر قرار گرفت. از شتر پیاده شد و توشه‌ی خود را با جهود همراه خوردند، سپس مرکب را در اختیار جهود قرار داد و با هم می‌رفتند. جهود وقتی اثر خستگی را در موبد دید، شتر را به سرعت تاخت و موبد را تنها گذاشت. موبد هرچه فریاد زد که خوبی مرا با بدی جواب نده، بی‌فایده بود. جهود گفت: پیش از این به تو گفته بودم که هر کس در آیین من نباشد، ریختن خون او حلال است. این را گفت و رفت. موبد رو به آسمان کرد و گفت: خدایا به آنچه اعتقاد داشتم، عمل کردم. می‌دانم که تو نیکوکاران را ثواب و بدکاران را جزا می‌دهی، حقّ مرا از این ظالم بگیر! هنوز موبد فرسنگی راه نرفته بود که شتر را دید در حالی که جهود را به زمین انداخته و رسیدن موبد را انتظار می‌کشد. موبد سجده‌ی شکر به جا آورد و بر شتر نشست و می‌خواست برود، امّا جهود التماس کرد که مرا با خود ببر و تنها نگذار، اگر من بد کردم به خودم کردم و تو از نیکی، بدی ندیده‌ای! موبد او را برداشت و به شهر برد. مراد از این حکایت، این است که هر کس به خاطر خدا نیکی کند، نیکی هرگز در درگاه خداوند بی‌پاداش نمی‌ماند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حکایت دوم: پشیمانی انوشیروان
روزی انوشیروان از بزرگمهر خشمگین شد و خواست او را زندانی کند. پس، از او پرسید: یک جایی انتخاب کن که همیشه آنجا باشی، لباسی انتخاب کن که همیشه آن را بپوشی و غذایی انتخاب کن که همیشه آن را بخوری. او سردابه‌ی خانه‌ی خود را انتخاب کرد که در تابستان، سرد است و در زمستان، گرم و از لباس‌ها، پوستین را انتخاب کرد و از غذاها شیر، که غذای کودکان است. با این رنج، مدّت‌ها در حبس بود، تا اینکه چشم‌هایش نابینا شد. سرانجام روزی پادشاه روم فرستاده‌ای همراه با جعبه‌ی سربسته نزد انوشیروان فرستاد و گفت: اگر قبل از باز کردن جعبه بگویی در این جعبه چیست، به تو مالیات می‌دهم، وگرنه تو بر من تسلّطی نخواهی داشت! انوشیروان می‌دانست که فقط بزرگمهر می‌تواند این کار را بکند. پس او را آزاد کرده و معذرت‌خواهی کرد و ماجرا را به او گفت. بزرگمهر فردای آن روز سوار مرکب شد و به سمت ملک انوشیروان رفت. به رکاب‌دار خود گفت: هر که را در راه دیدی، بگو. اوّل زنی آمد، از او پرسیدند: شوهرت کیست؟ گفت: هنوز ازدواج نکردم. زن دیگری در راه دیدند که شوهر داشت و باز زن دیگری دیدند که شوهرش فوت شده بود. پس وقتی به خدمت انوشیروان رفتند، به او گفت: «در این جعبه، سه مروارید است: یکی، مروارید سفته و دیگری، مروارید ناسفته و سوم، مرواریدی که یک طرف آن مدوّر و طرف دیگرش پهن باشد.» چون جعبه را باز کردند، درست بود. انوشیروان متعجّب شد و بر رفتار خود پشیمان شد و امّا این پشیمانی برای بازگرداندن بینایی بزرگمهر سودی نداشت.
حکایت سوم: گذشت و بخشش امام حسن (ع)
جمعی از سادات بنی‌هاشم به مهمانی امام حسن (ع) آمده بودند و با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردند. در آن بین، آشپز غذا آورد. ناگهان کاسه از دست او افتاد و بر سر امیرالمؤمنین ریخت. چنانکه از حرارت آن پوست صورت ایشان آسیب دید. غلام از ناراحتی بیهوش شد. چون به هوش آمد، گفت: خداوند می‌گوید مؤمنان خشم خود را فرو می‌خوردند. امام حسن (ع) گفتند: خشم خود را فرو خوردم. غلام گفت: و از خطای مردم می‌گذرند. امام (ع) فرمود: تو را بخشیدم و از مال خودم تو را آزاد کردم. غلام گفت: خدا نیکوکاران را دوست دارد. امام (ع) فرمود: پانصد درهم نیز به تو می‌دهم تا اسباب زندگی خود را آماده کنی و این کرم و بخشش از خاندان نبوّت عجب نیست.
حکایت چهارم: پادشاه و گناهکار
یکی از نزدیکان پادشاه عجم گناهی انجام داده بود و پادشاه از او ناراحت شده و می‌خواست او را شکنجه کند. پس با یکی از خواصّ خود در مورد این مجرم گفت‌وگو کرد. آن خواص نیز با این مجرم بد بود، گفت: ای پادشاه! این گناهی که او انجام داده اگر من بودم، او را می‌کشتم. پادشاه گفت: حالا که تو نیستی و منم و من برخلاف تو انجام می‌دهم و آن مجرم را بخشید و مورد لطف قرار داد و همه، این کار پادشاه را پسندیدند و فایده‌ی این حکایت آن است که پادشاهان باید به همّت خودشان کار کنند، نه به راهنمایی مشاوران.
حکایت پنجم: بازرگان حق‌ناشناس
در تاریخ نوشته‌اند که: فضل ربیع ـ وزیر هارون‌الرّشید ـ بود. وقتی خلافت به محمّد امین رسید، در مورد مأمون آشکارا به مخالفت برخاست و در برانداختن او تلاش کرد، امّا وقتی مأمون پیروز شد، به خلافت نشست و امین شکست خورد و کشته شد. فضل چون دید که عنایت خدا از او سبب شده و خوشی و آسایش او به اندوه تبدیل شده، خود را پنهان کرد. مأمون خدمتکاری به نام شاهک داشت و او به مأمون گفت: تو را خدمت نمی‌کنم تا اینکه فضل را پیدا کنی. وقتی مدّت پنهان شدن فضل طولانی شد و سخت از تنهایی رنجیده شده بود، ناشناس روزی از خانه بیرون آمد. یک سوار و یک پیاده از افراد مأمون می‌آمدند، در راه فضل را شناختند. او جوالی بر دوش داشت، به‌وسیله‌ی آن اسب را ترساند و سوار را بر زمین زد. فضل به خانه‌ی پیرزنی رسید. پیرزن او را امان داد. سوار، به خانه‌ی پیرزن آمد و از او در مورد فضل پرسید. پیرزن سوار را با حیله و گرو گذاشتن انگشتری، رد کرد و فضل از خانه‌ی پیرزن بیرون آمد و به خانه‌ای رسید. کوفته و خسته بود. وارد خانه شد. از قضا، آن خانه‌ی شاهک بود. شاهک فضل را دید و شناخت. شاهک گفت: این بیچاره‌ی دلسوخته، سزاوار آزردن نیست. پس با او خوب سخن گفت و غذایی برای او آورد. فضل گفت: بعد از خوردن غذا زنده خواهم ماند یا کشته می‌شوم؟ گفت: زنده می‌مانی. بعد از سه روز مهمانی، به او گفت: همچنان فرار کن و من در جستجوی تو می‌گردم. فضل به خانه‌ی بازرگانی که دوستش بود، رفت. بازرگان به او خوش‌آمد گفت و سپس به خلیفه خبر داد که فضل در خانه‌ی من است. شاهک رفت و فضل را آورد. فضل با دیدن مأمون، دلش از جا کنده شد. خلیفه به او گفت: ای فضل! هرچه از روز اوّل تا به حال بر تو گذشت، بگو. پس فضل قصّه را تعریف کرد تا رسید به قصّه‌ی پیرزن و گروگان. پس مأمون دستور داد بروید آن گرو را پس بگیرید و به او بدهید. وقتی به قصّه‌ی شاهک رسید و از مهمان‌داری او تعریف کرد، مأمون گفت: اگر این چنین نبود، مورد عنایت ما قرار نمی‌گرفت و در مورد بازرگان گفت: او را از شهر بیرون کنید که فرد پست و بدعهد در فرمانروایی ما راهی ندارد. پس، از فضل پوزش خواست و بعد از آن، فضل در دولت مأمون، روزگار خوشی داشت.
حکایت ششم: ایثار
حسن انطاکی که از جمله‌ی مشایخ بود، گفت: سی‌وچند نفر از یاران من جمع شده بودند و یک عدد نان بیشتر نداشتند. آن نان را تکّه کردند و چراغ را خاموش کردند تا آن کسی که می‌خورد، شرمنده نشود از اینکه بیشتر خورده یا کمتر! وقتی چراغ را روشن کردند. نان همچنان باقی بود و هیچ کس نخورده بود و بر یکدیگر ایثار کرده بودند.
حکایت هفتم: ایثار تشنگان
خلیفه‌بن‌عدی می‌گوید: در جنگ تبوک، افراد بسیاری شهید شدند و تشنگی بر افراد زخمی غلبه کرده بود. من آب برداشته و برای پسرعموی خود بردم. او از تشنگی، فقط یک نفس تا مرگ فاصله داشت. چون آب بردم، به من گفت: آب را به این یکی بده به نزد او رفتم، شهید شده بود. پس به نزد هشام رفتم. او نیز رحلت کرده بود. پس به نزد پسرعموی خود آمدم، او نیز شهید شده بود و هر سه شهید شدند و آب را بر یکدیگر ایثار کردند.
حکایت هشتم: فداکاری و ایثار
روزی شیخ ابوالحسن نوری را با گروهی از مؤمنان به تهمت کافر بودن گرفتند و نزد خلیفه بردند. خلیفه دستور داد تا آن‌ها را بکشند. پس در جایی که می‌خواستند آن‌ها را بکشند، ابوالحسن جلو آمد و به جلّاد گفت: اوّل مرا بکش. جلّاد گفت: این چه عجله‌ای است که تو داری؟ گفت: زندگی را یک ساعت بر یاران خود ایثار کردم. فردی این را به گوش خلیفه رساند. شیخ به او سخنانی گفت که خلیفه بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، گفت: آن‌ها را آزاد می‌کنم که اگر آن‌ها کافرند، در عالم دیگر مؤمن وجود ندارد.
۳-۱-۹٫ رازداری و امانت‌داری
حکایت اوّل: نتیجه‌ی فاش کردن راز
ابراهیم مدبّر می‌گوید که: زمانی که مأمون به روم رفته بود، او سپهسالاری به نام عجیب داشت. گفت: ای عجیب! می‌خواهم که اسب با تو بدوانم تا ببینم اسب تو چگونه راه می‌رود؟ پس با هم تاختند تا از چشم دیگران دور شدند. مأمون به عجیب گفت: هدف من از اینکار این بود که با تو خلوت کنم و رازی با تو بگویم و من از برادرم معتصم می‌ترسم و باید همواره مراقب من باشی و در مراقبت از من احتیاط کنی. وقتی برگشتند و مدّتی گذشت، عجیب روزی این راز را به معتصم گفت. وقتی نوبت خلافت به معتصم رسید، روز اوّل خلافت دستور داد تا عجیب را بکشند. عجیب گفت: ای خلیفه! گناه من جز هواداری تو چیست؟ خلیفه گفت: گناه تو فاش کردن راز برادرم است و من به تو دیگر اعتماد ندارم و افشای راز، باعث کشته شدن او شد.
حکایت دوم: رازداری
ولید عبدالملک گفت: روزی معاویه رازی با من گفت و گفت: این راز را نگه‌دار. وقتی به خانه رسیدم، به پدرم گفتم: معاویه رازی به من گفته، اگر صلاح بدانی به تو بگویم؟ پدر گفت: هر کسی راز نگه دارد، قادر است تا هر وقت که بخواهد آن را بگوید، امّا وقتی به کسی بگوید، اختیار آن را ندارد و نمی‌تواند بیشتر نگهداری کند. شایسته نیست زبان تو به گفتن آن باز شود. وقتی این حکایت را به معاویه گفتند، گفت: «هزار رحمت بر پدری که پسر خود را از چنین اشتباهی حفظ کرد».
حکایت سوم: طرّار امین
نقل کرده‌اند که: خواجه‌ای صبح زود می‌خواست به حمّام برود. دوستی در راه به او رسید و گفت: تا در حمّام تو را همراهی می‌کنم. وقتی مقداری راه را رفتند، آن دوست راه خود را عوض کرد و به راه خود رفت. دزدی زودتر از آن‌ها آمده بود تا دزدی کند و جیبی را بزند. خواجه وقتی به در حمّام رسید، رویش را برگرداند و چون هوا هنوز تاریک بود، دزد را با دوستش اشتباه گرفت و کیسه‌ای که در آن هزار دینار بود را به او داد و گفت: امانت را نگه‌دار تا برگردم و طلا را به دزد سپرد. وقتی از حمّام بیرون آمد، روز شده بود و خواست که برود، دزد گفت: ای خواجه! امانت خود را بگیر. خواجه نگاه کرد و کیسه‌ی زر را به دست دزد دید. از او پرسید: تو کیستی؟ او گفت: من دزد هستم. خواجه گفت: چرا کیسه‌ی زر را نبردی؟ دزد گفت: اگر به تلاش خودم می‌دزدیدم، حتماً می‌بردم و یک درهم را به تو نمی‌دادم، امّا چون آن را امانت به نزد من دادی، در امانت خیانت نمی‌کنم.
حکایت چهارم: عادت روزگار
یکی از دلّالان بازار کرخ حکایت می‌کرد که: هر سال از خراسان خواجه‌ای می‌آمد و نعمت‌های زیادی به بغداد می‌آورد. من سمسار و دلّال او بودم و چیزهای او را می‌فروختم و برایش چیزهای دیگر می‌خریدم. در عرض یکسال، وضع من خوب شد. یکسال آن خواجه نیامد و به این دلیل در کار من مشکل پیدا شد. در مغازه را بستم و از بیم طلبکاران در خانه مخفی شدم. روزی کنار دجله به خاطر گرمی هوا در آب دجله رفتم و در وقت بیرون آمدن، پایم در ریگ‌ها فرو رفت. دیدم چیزی در جلوی پایم افتاده که کیسه‌ای زر بود. آن را به خانه بردم و وزن کردم. هزار دینار بود. چون فقیر بودم آن را برای خودم برداشتم و گفتم هرگاه مالک آن پیدا شود، هزار دینار به او می‌دهم. خدا در کار من برکت داد و آن مقدار ده برابر شد و هفت سال گذشت. روزی در دکّان نشسته بودم که مردی با لباس‌های کهنه آمد. خواستم به او صدقه بدهم که روی از من برگرداند و رفت. پشت سر او رفتم. او همان خواجه‌ی خراسانی بود که سمسار او بودم. از دیدن او خوشحال شدم و گریستم و لباسی نو به او دادم و از احوال او پرسیدم. گفت: خداوند به من نعمتی داده بود. همانطور که دیده بودی و بازرگانی می‌کردم. یکسال عزم سفر داشتم و امیر ولایت دانه‌ی یاقوتی مسطّح مثل کف دست به من داد تا آن را بفروشم و برای او چیزی بخرم. آن را در کیسه‌ای دوختم و یک‌هزار دینار بر سر آن گذاشته، به بغداد آمدم. روزی در بین‌النّهرین بر لب رودخانه گذاشتم و در آب رفتم و وقتی از آب بیرون آمدم، کیسه را فراموش کردم. بعداً برگشتم، ولی نیافتم. با خود گفتم که قیمت آن سه‌هزار دینار است. در عوض مال خود را به امیر می‌دهم. آنچه او خواسته بود از مال خود خریدم و به امیر دادم. امیر گفت: گوهر من پنج‌هزار دینار ارزش داشت. گوهر را پس بده یا بهای آن را بپرداز. مرا هفت سال زندانی و اموالم را تصرّف کرد. پس از هفت سال سرشناسان شهر شفاعتم کردند و مرا آزاد کرد. طاقت سرزنش دشمنان را نداشتم. از آنجا رفتم و هدف من، تو بودی. پس راوی می‌گوید: چون او حکایت را گفت، من گفتم: خداوند به خاطر نیکی و حُسن اعتقاد تو، قسمتی از مال تو به تو رساند. او از چگونگی آن سؤال کرد، گفتم: هفت سال پیش در همانجا که گفتی، من کیسه‌ای را پیدا کردم به شرط امانت برداشتم و آن کیسه هنوز در دست من است. کیسه را به او دادم، گفت: همان است و کیسه را پاره کرد و یاقوت را بیرون آورد. خدا را شکر کرد و من هزار دیناری که در آن بود، به او دادم و او خودداری کرد و از آن فقط سیصد دینار برای مخارج سفر برداشت و بقیّه را به من پس داد. وقتی برگشت، از گروهی کمک خواست تا پیش امیر برود و گوهر را به او بدهد و همه‌ی ماجرا را تعریف کرد. امیر متحیّر شد، دستور داد که اموال او را به او پس بدهند. مردم بدانند عادت روزگار مکّار است که می‌دهد و می‌گیرد و جز دادوستد کاری ندارد.
حکایت پنجم: رسیدن حق به صاحب حق
نقل کرده‌اند که: یکی از سرشناسان، قصد زیارت خانه‌ی خدا را کرد و برای خرج راه، مقداری زر تهیّه کرد. گوهری که قیمتش سه‌هزار دینار بود، با آن زر در کیسه‌ای گذاشت و به کاری مشغول شد. وقتی فارغ شد، کیسه را فراموش کرد و رفت. در بین راه یادش آمد، ولی دیگر آن را نیافت.
چون اموال دیگری هم داشت، از گم شدن آن زیاد ناراحت نشد و چون اعمال حج را به جای آورد و به وطن برگشت، دچار محنت و سختی شد. در مدّت کمی همه‌ی اموال را از دست داد و مقروض شد. از ترس طلبکاران و شرمساری دوستان، وطن را ترک کرد. به روستایی رفت و در آن ده به علّت سرمای سخت، تمام پناهگاه‌ها و درهای امید بسته بود. از اتّفاقات نادر این بود که زن او درد زایمان گرفت و وقت وضع حمل او شد. نه قابله‌ای بود و نه چراغی. آن مرد می‌گوید: همسرم از من خواست حریره‌ای بپزم. من در آن حال چهارونیم دینار داشتم. به دکّان بقّالی رفتم، قدری روغن و شکر گرفتم و در کاسه ریختم و در راه به زمین خوردم و کاسه شکست و روغن ریخت، بسیار ناراحت شدم. مردی صدا زد: ای شیخ! چه اتّفاقی افتاده که فریاد می‌زنی؟ گفتم: با پولی که داشتم روغن خریدم و روغن‌ها ریخت. مرد گفت: این همه ناراحتی برای چهارونیم دینار می‌کنی؟ گفتم: ای خواجه! مسخره‌ام نکن که خداوند آگاه بر احوال بندگان است. روزگاری برای من ثروت و نعمت بود و کیسه‌ی گوهری از من گم شد. من برای از دست دادن آن، هیچ تأسّفی نخوردم، امّا اکنون به خاطر چهار دینار این‌چنین ناراحتم. آن مرد گفت: نشانی کیسه‌ی گوهر را بده. گفتم: ای خواجه! با شوخی و تمسخر مرا ناراحت نکن! خواجه گفت: شوخی نمی‌کنم. کجا این اتّفاق برایت افتاده؟ برای من ثابت شد که تو مرد ثروتمندی بودی و به اجبار و رنج افتاده‌ای، همسر تو کجاست؟ نشانی همسرم را دادم، او را به خانه آوردند و عدّه‌ای را مأمور کرد که از او پرستاری کنند و به من گفت: به تو سرمایه‌ای می‌دهم که با آن تجارت کنی. سیصد دینار زر به او داد که در مدّت زمان کمی به پانصد دینار رسید. همه‌ی آن‌ها را پیش او آوردم و او گفت: اکنون که از فقر نجات یافتی، اگر آن کیسه را ببینی می‌شناسی؟ گفتم: بله. آن کیسه را آورد و به من داد. وقتی فهمیدم کیسه مال توست، می‌خواستم همان زمان به تو بدهم، امّا گفتم شاید آن زمان نفس تو طاقت آن را نداشته باشد. اکنون که ظرفیّت آن را پیدا کردی، به تو دادم. من سر کیسه را باز کردم و پیش او گذاشتم و گفتم: ای خواجه! هرچه می‌خواهی بردار. او گفت: سال‌هاست که من به حفظ این مال در زحمت بودم و اکنون خلاص شدم و حق به حق‌دار رسید.
حکایت ششم: امان خدا
خلد ربیع گفت: روزی در مسجد نماز می‌خواندم و کیسه‌ای داشتم که در آن هزار درهم بود و از مال دنیا همین را داشتم. آن را در مسجد جا گذاشتم. گفتم: که مسجد جای غریبان است و هر کس بخواهد آنجا می‌رود و کیسه‌ی مرا برده‌اند و جستجوی آن بی‌فایده است. مدّتی گذشت و فقر من به اوج خود رسید. شبی به مسجد رفته، چند رکعت نماز خواندم و در مسجد گفتم: خدایا مال مرا به من برسان تا از خانه‌ی تو بروم. پیرزنی پشت ستون به من گفت: تو را چه شده است؟ به او قضیّه را گفتم. او گفت: کیسه‌ی زر پیش من است و یک سال است که مالک آن را جستجو می‌کنم. پس آن را به من داد و این حکایت به اهل یقین ثابت می‌کند که هیچ پناهگاهی چون درگاه خداوند نیست. هرچه در پناه خدا قرار گیرد، هیچ کس به آن دست نیابد.
حکایت هفتم: برکت امانتداری
فضیل عیّاض کاروانی را زده بود و از مردمان مال‌ها گرفته بود. مردی از آن جماعت، کیسه‌ای زر داشت. وقتی دزدان رسیدند، پیش فضیل آمد و کیسه را به امانت به او داد و دزدان کاروان را زدند. وقت نماز عصر فضیل به نماز ایستاد و قرآن خواند. آن مرد از یکی از دزدان پرسید: که او کیست؟ دزد گفت: او امیر ماست. پس مرد گفت: من طلای خود را به امانت به امیر دزدان داده‌ام؟ پس دل از آن‌ها برداشتم. چون فضیل مرا دید، گفت: تو همان مردی هستی که زر را به من امانت دادی؟ پس گوشه‌ی سجّاده را برداشت و زر را به من داد. مرد گفت: تعجّب می‌کنم دزدی و راهزنی با نماز و روزه چه رابطه‌ای دارد؟ فضیل گفت: در هر کاری باید جایی برای آشتی با خدا باز گذاشت. پس یکی از دزدان را تا شهر همراه من کرد تا نگهبان من باشد و به برکت آن امانتداری، فضیل از راهزنی توبه کرد.
حکایت هشتم: امانتدار تنگدست
در دمشق بازرگانی بود که مردم امانت‌هایی را به او می‌سپردند و از آن‌ها سود می‌برد تا اینکه خیانتی کرد و مردم از او گریزان شدند و تنگ‌دست و مقروض شد. او پسر عاقلی داشت و وقتی اوضاع پدر را دید، زهد و تقوا پیشه کرده و بر تنگدستی صبر کرد. در نزدیک او، سرهنگ عبدالملک مروان زندگی می‌کرد. برحسب اتّفاق، عبدالملک این سرهنگ را به جنگ روم فرستاد. سرهنگ، پسر بازرگان را صدا زد و در خلوت به او گفت: برای فرزندانم مقداری پول ذخیره کرده‌ام. اکنون من را به جنگ می‌فرستند، آن‌ها را به نزد تو امانت می‌گذارم، اگر به سلامت برگشتم، حق تو را می‌دهم و اگر اجلم فرارسید، یک‌دهم آن را برای تو حلال کردم و بقیّه را به فرزندانم بده. پسر بازرگان آن را قبول کرد و سرهنگ هزار دینار به آن داد و مدرکی نگرفت. سرهنگ در روم شهید شد. بازرگان از این پول آگاه شد و به پسر گفت: از این مال اگر کمی به عنوان قرض برداریم و خرج کنیم، چه ضرر دارد؟ پدر گفت: تو به خاطر خیانت به این روز رسیده‌ای، من هرگز خیانت نمی‌کنم! وقتی مدّتی گذشت و حال فرزندان سرهنگ بد شد، نزد پسر بازرگان آمدند و از او خواستند که شکایت‌نامه‌ای به عبدالملک بنویسد. عبدالملک گفت: هر کس کشته شود، سهم او از بیت‌المال قطع می‌شود. پس پسر بازرگان به آن‌ها گفت: پدرتان نزد من امانتی گذاشته و مرا به یک‌دهم آن وصیّت کرده و بقیّه را به شما داده است. من تا الان دست به آن نزدم و آن را به شما می‌دهم. آن‌ها بسیار خوشحال شدند و به اندازه‌ای که پدر وصیّت کرده بود، بیشتر به او دادند و احوال آن‌ها نیز بهبود یافت. پس خلیفه از احوال فرزندان سرهنگ سؤال کرد. ایشان ماجرا را تعریف کردند. خلیفه گفت: پسر بازرگان که تا این حدّ امانتدار است، مستحقّ خوبی‌هاست. پس خزینه‌داری را به او دادند و امانتداری او، سبب شد که به این مقام برسد.
۳-۱-۱۰٫ ادب
حکایت اوّل: تقسیم عادلانه
در کتاب حکما نوشته‌اند: زمانی در بیشه‌ای، شیری خونریز زندگی می‌کرد و گرگ و روباه او را خدمت می‌کردند و از باقی‌مانده‌ی شکار او می‌خوردند. یک روز شیر، شکاری را آورد و به گرگ گفت: این گوشت را میان ما قسمت کن. گرگ این گوشت را سه قسمت کرد. شیر چون این تقسیم‌بندی را دید، دوستی و غم‌خواری را فراموش کرد و با یک ضربت گرگ را کشت. سپس به روباه گفت: این گوشت را میان خود و من قسمت کن. روباه تمام گوشت را در پیش شیر گذاشت. شیر از ادب او تعجّب کرد و گفت: این ادب را از چه کسی آموخته‌ای؟ گفت: از شیر و گرگ و این حکایت در تنبیه عاقلان است که در کردار و گفتار از دیگران عبرت بگیرند و اخلاق دیگران را الگوی خود قرار دهند و آن‌چه باعث زحمت دیگری شده، انجام ندهند.
حکایت دوم: نتیجه‌ی دانش‌اندوزی
اصمعی می‌گوید: در زمانی که تحصیل می‌کردم، با فقر و تنگدستی روزگار من می‌گذشت و هر روز صبح لباس زاهدان را می‌پوشیدم و برای طلب علم از خانه بیرون می‌رفتم. در راه من، بقّال فضولی بود که می‌پرسید: کجا می‌روی؟ و من می‌گفتم: به نزد فلان حدیث‌گوی می‌روم. تا اینکه آن بقّال روزی به من گفت: چرا عمرت را هدر می‌دهی و به دنبال ثروتی نیستی؟ چرا کاری نمی‌کنی؟ این کاغذها به من بده تا در خمره‌ای کنم و آب بر آن ریزم و تو از آن هیچ فایده‌ای نمی‌بری! بقّال فضول چنین مرا سرزنش می‌کرد تا اینکه آن پیراهن نیز کهنه شد و قدرت خرید پیراهنی نو نداشتم. روزی خلیفه محمّد ـ امیر بصره ـ فردی را به دنبال من فرستاد. به او گفتم: من درویش عیال‌واری هستم و با این لباس کهنه چگونه می‌توانم به دیدار امیر بروم؟ خادم به نزد امیر رفت و حکایت را گفت. فوراً دیدم که هزار دینار زر و یک دست لباس نو آوردند و گفت: بپوش و بیا که کار واجب و مهمّی با تو دارند. به خدمت امیر رفتم. به من گفت: تو را جهت تربیت پسر خلیفه انتخاب کرده‌ام. آماده شو تا به بغداد برویم. در بغداد به دست‌بوسی هارون‌الرّشید رفتم. او گفت: تو را برای تربیت فرزندم انتخاب کردم. پس هیچ نکته از نکات تعلیم و تربیت را نادیده نگیر. مرا به مکتب‌خانه بردند و امیرمحمّد را آوردند. ماهی هزار درهم حقوق به من می‌داند که به‌وسیله‌ی آن در بصره عمارت‌ها ساختم. چون چند سال شد و امیرمحمّد، شایستگی کامل را به‌دست آورد، از خلیفه خواستم تا محمّدامین را امتحان کند. او فرمود: می‌خواهم روز جمعه خطبه بخواند. من گفتم: فکر این را هم کرده‌ام و ده خطبه‌ی شیوا یاد گرفته است. پس روز جمعه مراسم خطبه را به‌جا آورد و زر و گوهر افشاندند. سپس به من گفت: چه آرزویی داری؟ گفتم: اگر اجازه دهید به بصره برگردم. پس مرا به بزرگی به بصره فرستاد و به خانه‌ی قدیمی خودم رفتم. روزی بقّال فضول به نزد من آمد. وقتی او را دیدم، گفتم: ای شیخ آن کاغذها را در خمره کردم و آب روی آن‌ها ریختم. دیدی که چه فایده‌ای داشت؟ آن بیچاره عذرخواهی کرد و گفت: هر آن‌چه گفتم از سر جهل بود و معلوم شد که علم اگرچه دیر نتیجه می‌دهد، امّا فایده‌هایی دینی و دنیایی دارد.
حکایت سوم: نوش و نیش
روزی که امیر سعید نصربن‌احمد سامانی، امیرعلی را به طرف خراسان می‌فرستاد، او را صدا زد و با وی گفتگو کرد. در بین آن گفتگو، رنگ رخسار امیرعلی دگرگون می‌شد، اما سخن او را قطع نکرد تا آن گفتگو تمام شد و از آن‌جا بیرون آمد. لباسش را بیرون آورد. عقربی در لباس او رفته و او را نیش می‌زد. هفده جای بدن او را نیش زده بود. وقتی این خبر به امیر سعید رسید، بسیار تعجّب کرد و از او پرسید: چرا از همان اوّل آن عقرب را از خود دور نکردی؟ گفت: خجالت می‌کشیدم که شیرینی سخن تو را ترک کرده و به نیش عقرب توجّه کنم. اگر من در حضور تو به نیش عقرب، صبر نتوانم بکنم، در غیاب تو چگونه می‌توانم در مقابل دشمنان و بر شمشیر آن‌ها صبر کنم؟ امیرسعید از آن ادب او تعجّب کرد و جواب او را پسندید و در دادن ملک به او و افزودن درجه‌ی او کوشید و زمانی که او را پریشان و رنجور کردند، سبب نابودی دولت ایشان شد.
حکایت چهارم: غلام و ابراهیم ادهم
روزی ابراهیم ادهم غلامی خرید و او را به خانه برد. گفت: ای غلام چه چیزی می‌خوری؟ غلام گفت: آنچه تو به من بدهی. پس گفت: چه می‌پوشی؟ جواب داد: آنچه تو به من بپوشانی. پرسید: نامت چیست؟ گفت: آنچه تو مرا با آن صدا زنی. گفت: چه درخواستی داری؟ گفت: مرا با درخواست چه کار؟

بگذاشته‌ام مصلحت خویش بدو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:24:00 ق.ظ ]




ساختار آنزیم COX-2 انسانی، شباهت بسیار زیادی به COX-1 گوسفندی دارد. ساختار سه بعدی این ایزوفرم به تنهایی و به صورت کمپلکس شده با تعدادی مهارکننده در اختیار می‌باشد. مطالعات ساختار سه بعدی آن نشان داده است که این ایزو فرم نیز همانند COX-1 دارای سه ناحیه می‌باشد.(۵۳)مهم‌ترین جلوه‌های ساختاری COX-2 که سبب حساسیت جهت مهار توسط مهارکنندگان انتخابی شده است، تغییر چند اسید آمینه در جایگاه فعال سیکلواکسیژنازی می‌باشد که سبب افزایش سایز و محیط شیمیایی پاکت اتصال COX-2 شده است. مهم‌ترین تغییر، جایگزینی والین در COX-2 با Ile523 (اسید آمینه‌ای که سطح جایگاه فعال COX-1 را می‌پوشاند) می‌باشد. این تغییر به والین کوچکتر، در COX-2 اجازه‌ی دسترسی به پاکت، یا برآمدگی در نزدیکی دهانه و در همسایگی کانال مرکزی پاکت اتصال را می‌دهد که سبب افزایش حجم جایگاه فعال COX-2 می‌گردد.
دومین جایگزینی والین در COX-2 با Ile434 (که در دومین لایه‌ی اسید آمینه‌های پوشاننده‌ی جایگاه فعال COX-1 قرار دارد) می‌باشد که سبب افزایش تحرک و انعطاف‌پذیری phe518 شده که به این اسید آمینه اجازه می‌دهد تا از راه کنار رفته و در نتیجه سبب دسترسی به پاکت جانبی می‌گردد. به این ترتیب، کانال مرکزی بزرگتر و پاکت جانبی هر دو سبب شده‌اند که جایگاه فعال سیکلواکسیژنازی COX-2 حدوداً ۲۵% بزرگتر از COX-1 باشد.(۴۷)حضور این پاکت در COX-2، طیف وسیع‌تر سوبستراهایی که با این ایزوفرم اکسیده می‌شوند(اسیدهای چرب ۱۸ و ۲۰ کربنه)را توجیه می‌کند، علاوه بر این، حضور این پاکت علت اختصاصیت مهار کنندگی خانواده‌ی دی آریل هتروسیکل‌ها بر COX-2 می‌باشد. (۵۳) (شکل۲-۸)
شکل ۲-۸. نقش کلیدی جایگزینی اسید آمینه‌ی والین به جای ایزولوسین در COX-2 و افزایش حساسیت COX-2 در مهار اختصاصی توسط سلکوکسیب
دومین تعویض اساسی اسید آمینه‌ها بین COX-1 و COX-2 که سبب تغییر محیط شیمیایی پاکت اتصال می‌گردد، شامل جایگزینی آرژنین با His513 در پاکت جانبی است که از طریق جایگزینی والین با ایزولوسین امکان‌پذیر می‌شود. واکنشض استخلافات ۴-متیل سولفونیل فنیل یا ۴- سولفونامویل فنیل مهار کنندگان دی آریل هتروسیکل‌ها با این آرژنین جهت مهار وابسته به زمان COX-2 توسط این مهار کنندگان ضروری به نظر می‌رسد. Arg513 همچنین سبب افزایش اتصال و مهار وابسته به زمان مشتقات زومپیراک، دسته‌ای از مهار کنندگان می‌شود. به جای واکنش مستقیم با این مهار کنندگان، پیشنهاد شده است که Arg513 تشکیل پیوندهای هیدروژنی با دو اسید آمینه‌ی دیگر در پاکت اتصال Glu524 و Tyr355 می‌دهد و سبب می‌گردد تا مهار کنندگان با پایه‌ی زومپیراک محکم‌تر اتصال یابند. (۴۷)
در قسمت فوقانی جایگاه فعال COX-2، Phe503 با لوسین جایگزین شده است. این جایگزینی علاوه بر ایجاد یک فضای اضافی در قسمت فوقانی، انعطاف‌پذیری بیشتری به سایر اسید آمینه‌ها در این ناحیه داده و به مهار کنندگان حجیم‌تری اجازه‌ی اتصال می‌دهد.(۵۳) نتیجه‌ی مهم این تغییر اسیدهای آمینه در COX-2،افزایش سایز پاکت اتصال است که اجازه می‌دهد این ایزوزیم نسبت به COX-1 با مهارکنندگان حجیم‌تری واکنش دهد.(شکل ۲-۹)
شکل ۲-۹. مقایسه‌ی جایگاه فعال سیکلواکسیژنازی COX-1 و COX-2
۲-۱-۵-۳-۵. مقایسه ی COX-1 و COX-2 در اتصال به مهارکننده‌های سیکلواکسیژناز
بر خلاف عملکردArg120 در COX-1،Arg120 تنها یک نقش فرعی جهت پیوند NSAIDها و سوبستراهای اسید چرب با COX-2 ایفا می کند. نقش غیر ضروری Arg120 (Arg106 در COX -2) جهت اتصال NSAIDها و اسیدهای چرب در COX -2 احتمالاً به این دلیل است که این ایزوزیم پاکت سیکلواکسیژناز بزرگتری نسبت به COX -1 دارد. این سایز بزرگتر ممکن است به سادگی اجازه دهد تا اسیدهای چرب و مهار کنندگان، محکم‌تر در جایگاه فعال COX-2 متصل شوند که سبب کاهش اهمیت پیوند یونی با Arg120 می‌گردد. نتیجه‌ی دیگر جایگاه فعال بزرگتر COX -2 این است که می‌تواند سبب کاهش بار و ازدحام فضایی توسط Arg120 در دهانه‌ی این کانال شده و بنابراین سبب افزایش دسترسی و پیوند بیشتر توسط مهار کنندگان غیر اسیدی COX -2 شود. بنابراین Arg120 به طور غیر مستقیم در انتخابیت دارو مشارکت دارد از این طریق که مانع برقراری پیوند بین مهار کنندگان غیر اسیدی با جایگاه فعال متراکم COX -1 به نسبت جایگاه فعال بزرگتر COX -2 می گردد. (۴۷)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱-۵-۳-۶. بررسی ساختار کریستالی کمپلکس آنزیم COX1 و مهار کننده
همانطور که اشاره شد فعالیت COX-1 به طور قطعی وابسته به جهت‌گیری مناسب سوبسترای اسید چرب در جایگاه فعال سیکلواکسیژنازی به واسطه‌ی تشکیل پیوند یونی با Arg120 می‌باشد. به طوری که اگر آرژنین با اسیدهای آمینه‌ی دیگری با بار مثبت مثل لیزین جایگزین شود،COX-1 کاملاً فعال است.اگر چه جایگزینی با آسپارژین خنثی، آنزیمی با فعالیت کمتر از ۵% و جایگزینی با گلوتامات با بار منفی ایجاد COX -1 گوسفندی غیر فعال و COX -1 انسانی با تنها ۵% فعالیت می کند. به همین ترتیب Arg120 جهت برقراری پیوند و در نتیجه مهار توسط مهار کنندگان اسیدی سیکلواکسیژناز که شامل بزرگترین گروه از NSAIDهای غیر انتخابی می‌باشد، ضروری است. ساختارهای کریستالی به دست آمده از COX-1 کمپلکس شده با فلوربی پروفن نشان می‌دهد که، گروه کربوکسیلات این NSAID اسیدی در فاصله‌ی پیوند یونی از Arg120 قرار گرفته است. (۵۵)
جایگزینی Arg120 در COX -1 با گلوتامین یا گلوتامات، مهار توسط NSAIDهای اسیدی مثل ایندومتاسین، فلوربی پروفن، کتوپروفن، دیکلوفناک و مکلوفنامات را کاهش داده یااز میان می‌برد.
فلوربیپروفن که COX -1native را از طریق مکانیسم وابسته به زمان مهار می‌کند، COX-1mutant را تنها به صورت رقابتی مهار می کند که اشاره به این نکته دارد که پیوند بخش کربوکسیلیک اسید NSAID جهت تغییرات کونفورماسیونی همراه با مهار وابسته به زمان لازم می‌باشد. نکته‌ی جالب توجه اینکه، مهارکنندگان انتخابی COX-2 غیر اسیدی مثل Dup-697، COXmutant را ده مرتبه قوی‌تر از COX -1native مهار می‌کنند که این پیشنهاد را می‌دهد که Arg120 ممکن است پیوند ممانعت کننده (hinder binding) برای مهار کنندگان غیر اسیدی در COX -1 باشد. نتایج برخی مطالعات پیشنهاد می‌دهد که جایگاه فعال COX -1 دارای یک کانال بلند، باریک و هیدروفوب می‌باشد. در راس جایگاه فعال cox-1 اسید آمینه‌ی Tyr385 قرار دارد. جایگاه عمل آسپرین، Ser530 می‌باشد که تحت اثر آسپرین استیله می‌شود. Ser530 در قسمت زیرین Tyr385 واقع شده است. دهانه‌ی کانال COX -1 شامل بقایای اسید آمینههای قطبی مانند Arg120وGlu524 می‌باشد.
۲-۱-۵-۳-۷. بررسی ساختار کریستالی کمپلکس آنزیم COX-2- مهار کننده
مطالعات ساختمان سه بعدی آنزیم COX-2 به صورت کمپلکس شده با مهار کننده‌ها،اطلاعات فراوانی در مورد آنزیم و نحوه‌ی بر هم کنش آن با مهار کننده در اختیار ما قرار می‌دهد. در این باره sc-558 اولین مهار کننده‌ی انتخابی COX-2 بود که ساختار کریستالی آن تعیین گردید.(۵۶)sc-558یک مهار کننده‌ی دی آریل هتروسیکل است که حدود ۱۹۰۰ برابر برای COX-2 نسبت به COX-1 اختصاصی‌تر عمل می‌کند.(شکل ۲-۱۰)

شکل ۲-۱۰. ساختمان مولکولی sc-558
بررسی ساختار کریستالی کمپلکس آن با COX-2 نشان می‌دهد که این ترکیب نیز مانند ایندومتاسین و فلوربی پروفن به جایگاه فعال سیکلواکسیژنازی آنزیم متصل می‌شود. (شکل ۲-۱۱)
شکل ۲-۱۱. ساختار کریستالی کمپلکس COX-1 با فلوربی پروفن و COX-2 باsc-558
حلقه‌ی بروموفنیل این ترکیب، به سمت راس جایگاه فعال COX-2 جهت‌گیری می‌کند، داخل یک حفره‌ی هیدروفوب کوچک می‌شود و با Tyr385،Trp387،Ser530،Phe381،Leu384 و زنجیر اصلی Ala527 و Gly526 بر هم کنش هیدروفوب می‌کند. CF3 در موقعیت ۳ حلقه‌ی مرکزی پیرازول نیز داخل پاکت هیدروفوب مجاور آن قرار می‌گیرد که از Met113،Val116،Val349،Tyr355،Leu359و Leu531 تشکیل شده است.CF3 در sc-558 داخل همان حفره‌ای می‌شود که گروه کربوکسیلات فلور بی‌پروفن به آن متصل می‌گردد. کانال در قسمتی که محل اتصال sc-558 است به دو شاخه تبدیل می‌شود. یکی از شاخه‌ها تشکیل حفره‌ای را می‌دهد که پذیرنده‌ی حلقه‌ی برومو فنیل است. حفره‌ی دیگر که در COX-1 قابل دستیابی نیست، حلقه‌ی حاوی گروه سولفونامیدی را در خود جای داده است. حلقه‌ی فنیل آن توسط اسید آمینه‌های هیدروفوبی چون Leu352،Tyr355،Phe518،Val523و زنجیر اصلی Ser353 احاطه شده است. گروه سولفونامیدی آن به طرف ناحیه‌ای که نزدیک به سطح COX -2 بوده و نسبتاً پلار است امتداد پیدا می‌کند. گروه سولفونامیدی با His90،،Gln192،Arg513 و زنجیر اصلی Ser353 احاطه شده است. یکی از اتم‌های اکسیژن آن با His90 و دیگری با Arg513 پیوند هیدروژنی می‌دهد. نیتروژن آمید نیز با اکسیژن کربوکسیلات Phe518 پیوند هیدروژنی برقرار می‌کند. علت مهم اختصاصی بودن این ترکیب بر هم کنش گروه سولفونامیدی با اسید آمینه‌های مذکور در پاکت جانبی است. این پاکت در COX -1 قابل دستیابی نمی‌باشد و با توجه به اینکه NSAI‌های غیر اختصاصی، جزیی برای بر هم کنش با اسید آمینه‌های این پاکت جانبی ندارند، بااین ایزوفرم(COX-2)کمپلکس پایداری تشکیل نمی‌دهند. تغییر دیگری که نقش مهمی در اختصاصیت این ترکیبات دارد، جایگزینی His513 موجود در COX -1 با آرژنین در COX -2 است. انطباق دو ایزوفرم نشان می‌دهد که حلقه‌ی ایمیدازول در هیستیدین به اندازه‌ی کافی برای بر هم کنش با گروه سولفونامیدی امتداد پیدا نمی‌کند.(۵۶)
۲-۱-۶ .مهار کننده‌های سیکلواکسیژناز
هدف اصلی درمانی داروهای ضدالتهاب غیر استروئیدی (NSAIDs)، فعالیت سیکلواکسیژنازی آنزیم سیکلواکسیژناز می‌باشد. ترکیبات زیادی با ساختارهای شیمیایی متنوع این آنزیم را مهار می‌کنند. NSAIDهایی که دارای مصارف بالینی هستند را می‌توان به چهار گروه تقسیم نمود: (۷ و ۵۷)
مهار کنندگان انتخابی COX-1 (مانند Aspirin با دوز پایین)
مهار کنندگان غیرانتخابی COX (مانند Aspirin با دوز بالا و Indomethacin)
مهار کنندگان ترجیحی COX-2 (مانند Meloxicam)
مهار کنندگان انتخابی COX-2 (مانند Celecoxib)
تقسیم‌بندی فوق براساس تمایل داروی مورد نظر به ایزوفرم‌های آنزیم سیکلواکسیژناز می‌باشد.
۲-۱-۶-۱ .مهار کننده‌های کلاسیک (غیرانتخابی)
این داروها از پرمصرف‌ترین داروها در سراسر جهان می‌باشند و به عنوان داروهای ضد درد، ضدتب و ضدالتهاب مصرف می‌شوند.
۲-۱-۶-۱-۱. طبقه‌بندی ساختمانی مهارکنندگان غیر انتخابی آنزیم سیکلواکسیژناز
این ترکیبات تنوع ساختمانی زیادی دارند ولی به طور کلی می‌توان آنها را در پنج گروه زیر طبقه‌بندی نمود: (۵۶) (شکل۲-۱۲)
سالیسیلات‌ها: (مانند: Aspirin، Salicylamide، Salsalate، Diflunisal)

شکل۲-۱۲. ساختار مشتقات سالیسیلیک اسید
آریل و هتروآریل استیک اسیدها: (مانند: Indomethacin، Sulindac،Tolmetin sodium، Diclofenac sodium Etodolac، Nabumetone) (شکل ۲-۱۳)

شکل ۲-۱۳.ساختار مشتقات آریل و هتروآریل استیک اسید
آریل و هتروآریل پروپیونیک اسیدها: (مانند: Ibuprofen، Fenoprofen calcium، Ketoprofen، Naproxen، Flurbiprofen، Trimethamine،Oxaprozin)(شکل ۲-۱۴)

شکل۲-۱۴. ساختار مشتقات آریل پروپیونیک اسید
N- آریل آنترانیلیک اسیدها (فناماتها: (مانند: Mefenamic acid وMeclofenamate sodium وFlufenamic acid)(شکل ۲-۱۵)

شکل ۲-۱۵. ساختار مشتقات فنامات
مشتقات انولیک اسید (اکسیکام‌ها):(مانند: Piroxicam، Meloxicam)(شکل ۲-۱۶)

شکل ۲-۱۶. ساختار مشتقات انولیک اسید

شکل ۲-۱۷. واکنش انولیزاسیون
۲-۱-۶-۱-۱-۱. سالیسیلات‌ها
استفاده از سالیسیلات‌ها به قرن نوزده بر می‌گردد. سالیسیلیک اسید اولین بار در سال ۱۸۳۸ از سالیسین، گلیکوزیدی که در پوست درخت بید و صنوبر موجود است، به دست آمد. جالب توجه است که Hippocrates در قرن پنجم جویدن پوست بید را جهت رفع درد تجویز می‌کرده است. در سال ۱۸۶۰ سالیسیلیک اسید از سدیم فنوکسید و دی اکسید کربن سنتز شد. زمان اندکی بعد از آن مشتقات سالیسیلیک اسید مورد توجه قرار گرفتند. در سال ۱۸۷۵ سدیم سالیسیلات به عنوان ضد تب- ضد روماتوئید مورد استفاده قرار گرفت. استیل سالیسیلیک اسید در سال ۱۸۵۳ سنتز گردید ولی مصرف بالینی آن تا سال ۱۸۹۹ به تعویق افتاد. تعداد زیادی از مشتقات سالیسیلیک اسید سنتز و از نظر فارماکولوژی ارزیابی شدند ولی تنها تعداد نسبتا اندکی از آنها به مصارف بالینی رسیدند. از مشتقات سالیسیلیک اسید موجود در بازار دارویی می‌توان آسپرین و دیفلو نیزال (با فعالیت ضد التهابی افزایش یافته) را نام برد.
اثرات سالیسیلات‌ها مربوط به توانایی آن در مهار بیوسنتز پروستاگلاندین‌ها می‌باشد. آسپرین تنها NSAID می‌باشد که به طور کووالانسی آنزیم سیکلواکسیژناز را مهار می‌کند.(با استیله کردن Ser530 آنزیم COX-1 و Ser516 آنزیم COX-2 را مهار می کند. اگر چه آسپرین ۱۰ تا ۱۰۰ برابر جهت مهار COX-1 نسبت به COX-2 قوی‌تر عمل می کند. لازم به ذکر است که سالیسیلات‌ها علاوه بر اثرات ضد تب و ضد درد و ضد التهابی اثرات دیگری نیز دارند که ثابت شده است از نظر درمانی مفید هستند. اخیراً نسبت به توانایی سالیسیلات‌ها جهت مهار تجمع پلاکتی که می‌تواند در ارتباط با حملات قلبی و سکته مهم باشد توجه بیشتری معطوف شده است نقش آسپرین در کاهش مرگ و میر مورد مطالعه قرار گرفته است. آسپرین به صورت برگشت‌ناپذیر COX-1 را در غشای پلاکت‌ها مهار می کند. و این امر منجر به مهار سنتز ترومبوکسان A2 که فاکتور قوی در تجمع پلاکتی می‌باشد، منجر می‌شود و نهایت سبب کاهش خطر ترومبوزیس می‌شود. مطالعات دیگری بیان می‌کند که آسپرین و سایر NSAIDs می‌توانند در برابر سرطان کولون محافظت کننده باشند. عوارض جانبی سالیسیلات‌ها می‌تواند شامل عوارض گوارشی مثل دیس پپسی،خونریزی معده– دوازدهه باشد. (۱۴)
۲-۱-۶-۱-۱-۲.آریل آلکانوئیک اسیدها
بزرگترین گروه عوامل ضد التهاب غیر استروئیدی،آریل آلکانوئیک اسیدها می‌باشند. آریل آلکانوئیک اسیدها نیز خاصیت مهار بیوسنتز پروستاگلاندین را از طریق مهار COX-1 و COX-2 با درجات مختلف انتخابیت دارا می‌باشند. فاکتورهای چندی سبب گردیده است تا این گروه از ترکیبات، بیشترین کانون توجه در تحقیقات دارویی در سال‌های اخیر باشند. در نتیجه‌ی یک مطالعه در مورد فعالیت ضد التهابی تعدادی از مشتقات ایندول استیک اسید که از لحاظ ساختاری مرتبط با سروتونین و متابولیت‌های آن بودند، marck با مدیریت shen سنتز و فعالیت ضد تب و ضد التهابی قوی‌ترین ترکیب این سری، ایندومتاسین، را در اواسط دهه‌ى ۶۰ گزارش کردند. فعالیت ضد التهابی و ضد تبی ایندومتاسین بسیار بیشتر از فنیل بوتازون بود،این امر انگیزه‌ی قابل توجهی را در سنتز سایر مشتقات آریل و هترو آریل استیک اسید و پروپیونیک اسید ایجاد کرد. به طوری که معرفی ایبوپروفن در دهه ۷۰ بلافاصله با پیدایش فنوپروفن، ناپروکسن و تولمتین دنبال شد. سولینداک آنالوگ ایندومتاسین نیز در اواخر دهه ۷۰ معرفی شد. در دهه ۸۰، زمپیراک، بنوکساپروفن، کتوپروفن، فلوربی پروفن، سوپروفن و دیکلوفناک سدیم تولید شدند. در دهه ۹۰ کتورولاک،اتودولاک، نابومتون به بازار دارویی راه یافتند. البته این پیشرفت سریع با موانعی همراه بود. زمپیراک که در سال ۱۹۸۰ به عنوان ضد درد معرفی شد، در سال ۱۹۸۳ به دلیل واکنش‌های آنافیلاکتیک شدید به ویژه در بیماران حساس به آسپرین کنار گذاشته شد. بنوکساپروفن ۶ ماه بعد از مصرف آن در سال ۱۹۸۲ به دلیل مرگ‌های متعدد ناشی از یرقان کنار گذاشته شد. علاوه بر آن بنوکساپروفن واکنش‌های افزایش حساسیت به نور را ایجاد می‌کند. و همچنین سبب نرم شدن ناخن‌ها در برخی از بیماران می‌شود. سوپروفن که در سال ۱۹۸۵ به عنوان ضد درد معرفی شد دو سال بعد به دلیل ایجاد درد پهلو و نارسایی کلیه از بازار دارویی جمع گردید ولی در سال ۱۹۸۹ جهت مصارف چشمی مجدداً معرفی گشت هم اکنون تعداد زیادی از آریل آلکانوئیک اسیدها در سطوح مختلف آزمون‌های بالینی در حال ارزیابی می‌باشند. (۱۴)
۲-۱-۶-۱-۱-۳ . N– آریل آنترانیلیک اسیدها (فناماتها)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:24:00 ق.ظ ]




در ۳۰ ژانویه شهر قاهره به طور کامل از کنترل پلیس خارج شدو نیروهای ارتش و گروه های داوطلب مردمی سعی در کنترل اوضاع و جلوگیری از غارت داشتند. شایعات زیادی درمورد دخالت نیروهای پلیس در غارتها مطرح بود. چندین ساختمان مهم شهر در حال سوختن بودند و گروهی از معترضان که شب را در میدان آزادسازی به صبح رسانده بودند به تجمع اعتراضی خود برای سقوط مبارک ادامه میدادند. در اسکندریه و سوئز نیز وضعیت مشابهی حکمفرما بود. دولتهای فرانسه، بریتانیا و آلمان در بیانیه مشترکی از دولت مصر خواستند به اعمال خشونت علیه معترضان و مردم غیرمسلح خاتمه دهد.( الجزیره ، ۲۰۱۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

عصر این روز دوباره مقررات منع آمدوشد اعلام شد. ارتش نفربرهای بیشتری را به سوی میدان التحریر روانه کرد. هلیکوپترهای ارتش بر فراز شهر قاهره پرواز کردند ونیروی هوایی با به پرواز درآوردن جنگنده ها در ارتفاع پائین تلاش در متفرق کردن معترضان داشت. خیابانهای اصلی قاهره در کنترل تانکها و نفربرهای رزهی ارتش قرار داشت و استقرار نیروهای ارتش آشکارا به منظور مسدود کردن مسیرهای منتهی به میدان التحریر بود. گزارشهایی از حمله به چندین زندان در نقاط مختلف کشور منتشر شد. ۳۴ عضو زندانی اخوان المسلمین هم پس از اینکه زندانبانها پست خود را ترک کردند از زندان گریختند. صدها قاضی و پس از آن محمد البرادعی به جمع معترضان در میدان التحریر پیوستند. .( الجزیره ، ۲۰۱۱)
اوایل روز نیز یکی از رهبران اخوان المسلمین گفته بود که گروه های مخالف دولت محمد البرادعی را به عنوان نماینده خود برای مذاکره با حکومت تعیین کرده اند. خبرنگار الجزیره گزارش داد که یک بار یکی از نفربرهای ارتش برای متفرق کردن معترضان در میدان التحریر به تیراندازی هوایی اقدام کرد ولی معترضان از جای خود تکان نخوردند و فرمانده یکی از تانکهای ارتش به آن نفربر دستور داد محل را ترک کند، سپس مردم برای جشن به روی تانک رفته و سربازان را در آغوش کشیدند. ( الجزیره انگلیسی ، ۲۰۱۱)
یواس ای تودی گزارش داد که اعتراضات بسیار آرامتر از دو روز قبل شده و معترضان قصد دارند نشان دهند که برای هرج و مرج به خیابانها نیامده اند و انقلابی مسئولانه را در پیش گرفته اند. در نبود پلیس عده ای از شهروندان با وسایلی چون چاقو، چوب بیسبال و چوب گلف کنترل عبور و مرور را بر عهده گرفته اند و غارت و دزدی نسبت به روز شنبه بسیار کمتر شده است. خواسته اصلی معترضان همچنان رفتن مبارک است و محمد البرادعی در مصاحبه با سی ان ان گفته که مصریها از این خواسته کوتاه نخواهند آمد. الجزیره که دولت به دلیل پوشش کامل اخبار، دستور تعطیلی دفاتر آن در مصر را داده است،حکومت را به خفقان و سرکوب متهم کرده است( میشل ، ۲۰۱۱)
معترضان گروهی را برای مذاکره با دولت مصر تشکیل دادند که شامل ایمن نور، محمد البرادعی و یکی از اعضای اخوان المسلمین می شد. (http://www.bloomberg.com/news/2011-01-30/egypt)
دهها استاد تاریخ و علوم سیاسی دانشگاههای آمریکا هم در نامه سرگشاده ای از باراک اوباما رئیس جمهور کشورشان خواستند از جنبش دمکراسی خواهی مصریان پشتیبانی کند. (۲۰۱۱ Accuracy, 30 Jan )
در ۳۱ ژانویه اعتراضات همچنان ادامه یافت. معترضین که صدها قاضی و محمد البرادعی نماینده اپوزیسیون برای مذاکره با دولت مبارک نیز در میان آنان بودند، به تحصن خود در میدان التحریر ادامه دادند و شهر در اختیار نیروهای ارتش بود. شایع شده بود که پلیس قصد دارد دوباره به شهربرگردد. در مورد این عقب نشینی و بازگشت احتمالی نیروهای پلیس دو نظریه مطرح بود،عده ای معتقدند بسیاری از اعضای پلیس تصمیم گرفته اند به معترضان بپیوندند و برخی می گویند دولت با بیرون کشیدن پلیس از شهر به معترضین گفته است. شما میتوانید اعتراض کنید ولی نتیجه این اعتراض آشوب و هرج ومرجی است که شاهد آن می باشید. خروج پلیس ازخیابان ها شهر را به بهشت غارتگران تبدیل کرده و مردم ناچارند خود برای حفظ امنیت شهراقدام کنند. اپوزیسیون مردم را به یک راهپیمایی بزرگ در روز سه شنبه اول فوریه (فردا)فراخواند. جنبش ۶ آوریل گفته که انتظار دارد قاهره فردا شاهد یک تظاهرات میلیونی باشد. (الجزیره ، ۲۰۱۱)
شش خبرنگار الجزیره در بعدازظهر این روز برای چند ساعت بازداشت و وسایلشان توقیف شد. پلیس به برخی از خیابانهای قاهره و جیزه بازگشته اما بخش عمده شهر همچنان در کنترل ارتش و مردم عادی است. تعداد معترضان مستقر در میدان التحریر و حوالی آن به ۲۵۰هزار نفر رسیده و مبارک از نخست وزیر خود احمد شفیق خواسته با معترضان مذاکره کند.مبارک کابینه جدید خود را معرفی کرد. وزیر کشور جدید محمود وجدی رئیس سابق سازمان زندانهابود. اپوزیسیون از مردم برای شرکت در راهپیمایی فردا( ۱ فوریه) دعوت می کندو ازآنها خواسته تا از فردا یک اعتصاب نامحدود را آغاز کنند. عمر شریف بازیگر معروف از اعتراضات حمایت کرده و از مبارک خواسته از قدرت کنار برود. اینترنت همچنان در بیشتر مصر قطع بود. قیمت مواد غذایی، سوخت و کارت تلفن در قاهره به شدت افزایش یافت.( تلویزیون الجزیره ، زنده ، ۲۰۱۱)
در ۱ فوریه سخنگوی ارتش مصر در بیانیه رسمی که در تلویزیون دولتی این کشور منتشرکردبر حق قانونی ملت مصر تاکید کرد. بنا براین گزارش، ارتش مصر اعلام کرد، خواسته های مردم مصر را که از یک هفته پیش در خیابانهای این کشور علیه دولت تظاهرات می کنند، قانونی میداند. ارتش مصر در پیامی خطاب به مردم مصر اعلام کرد ارتش خواسته های مردم بزرگ مصر را قانونی میداند و به استفاده از زور علیه مردم مصر مبادرت نخواهد کرد. سخنگوی ارتش مصر دراین پیام که از سوی خبرگزاری رسمی مصر، منا، و تلویزیون دولتی این کشور منتشر شد، بر آزادی بیان به شکل مسالمت آمیز و تضمین شده برای همه تاکید کرد. تلویزیون دولتی مصر همچنین اعلام کرد ارتش اطمینان داده است علیه تظاهر کنندگان به زور متوسل نخواهد شد. بنابر این گزارش، بسیاری ازتحلیلگران نیروی نظامی ارتش مصر را آخرین سنگر مقاومت مبارک در مقابل خواسته های مردم مصر برای کنار رفتن از حکومت و سرکوبی این جنبش می دانند. تاکنون هیچ برخوردی بین نیروهای ارتش مصر و معترضان به وجود نیامده و مردم با آغوش باز از نیروهای ارتش مصر در خیابانها استقبال کرده اند. (تابناک ۲۰۱۱)
متعاقب این تحولات رهبران مخالفین دولت مصر از معترضین درخواست کردند تا در تظاهرات میلیونی روز سه شنبه۱ فوریه ۲۰۱۱ شرکت گسترده ای داشته باشند. این تظاهرات به(راهپیمایی یک میلیونی)[۶۹] دهان به دهان در مصر مصطلح شد. قرار است این راهپیمایی ازمیدان التحریر قاهره شروع شده و تا کاخ ریاست جمهوری
واقع در هلیوپولیس[۷۰] ادامه پیدا کند ( .۲۰۱۱ January ۳۱ Retrieved . .Abc.net.au)
با وجود اینکه فیس بوک و دیگر وب گاه های اجتماعی در مصر فیلتر بودند، با این وجود کاربران از طریق فیلترشکن ها به درگاه این وب گاه ها رسوخ کردند. برخی معترضین مصری تمثال حسنی مبارک را که منقش به خطوط و شعارنویسی بودندرا از مکانهای بلند در میدان التحریر آویزان کرده بودند. (رویترز ،۲۰۱۱)
نیمروز ۱ فوریه ۲۰۱۱ در هشتمین روز اعتراضات مردم مصر، میدان التحریر قاهره شاهد یک راهپیمایی بزرگ مردمی بود. این تظاهرات قرار بود به سمت کاخ ریاست جمهوری ادامه پیداکند اما بیشتر به صورت آرام در این میدان باقی ماند. ارتش مصر همان طور که در صبح روز ۱فوریه ۲۰۱۱ اعلام کرده بود، ابراز خواستهای مردم را قانونی دانست و در میدان التحریرمقابله ای در مقابل مردم نکرد. پلیس مصر نیز به صورت لباس شخصی در میان مردم فعال بود.گروهی از مردم نیز به صورت مسلح امنیت تظاهرات را برقرار کرده بودند. عمر سلیمان (رهبردولت موقت )منصوب از طرف حسنی مبارک نیز خواهان گفتگو با گروه های مختلف اپوزوسیون(قانونی) مصر شد، با این وجود محمد البرادعی اذعان داشت که در این مورد هیچ تماسی با من گرفته نشده است. سفیر آمریکا در مصر نیز امروز وارد مصر شد تا در مورد مسائل اخیر مصر با مقامات این کشور گفتگو کند. ( ویکی پدیا،۲۰۱۱)
میلیونها نفر نیز در شهرهای اسکندریه، منصوریه، المینا،سوئز و دیگر شهرهای مصر تظاهراتهای مختلفی برپا کردند. تعداد معترضین در قاهره که فریاد سرنگونی رژیم حسنی مبارک را سر دادند دو میلیون نفربرآورد شده است. این تظاهرات بزرگترین تظاهرات ضد حکومتی در خلال هشت روز اخیر در مصر بوده است. تشکیل دولت عمر سلیمان تاثیری در روند اعتراضات مردمی نداشت. مردم مصر ۱ فوریه ۲۰۱۱ را روز« کناره گیری» نامیدند. مردم مصر خواهان برکناری همه اعضای حکومت و دولت مصر شدند.
در همین روز نیروهای امنیتی مصر راه آهن این کشور را به منظور قطع ارتباط شهرهای مصر با قاهره تعطیل کردند، همچنین امروز پروازهای هواپیماها در مصر لغو گردید.( شبکه خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران۱/فوریه/۲۰۱۱)
البرادعی همچنین اعلام کرد، مبارک تا جمعه ۴ فوریه ۲۰۱۱ باید این کشور را ترک کند. جنبش جوانان ۶ آوریل نیز اعلام کرد مردم تا اخذ نتیجه و گرفتن مطالبات قانونی در خیابانها بمانند. (بخش فارسی اخبار بی بی سی ۱/فوریه /۲۰۱۱)
در همین روز نماز جماعتی در میدان التحریر قاهره برگزارگردیدو آدمک های سران مصر به خصوص حسنی مبارک به دار آویخته شد. امروز البرادعی با سفیر آمریکا ملاقات کرد، همچنین فرانک ویزنر دیپلمات آمریکایی و سفیر سابق ایالات متحده آمریکا در مصر، به منظور ملاقات مسئولین مصری وارد مصر شد. گروه اخوان المسلمین از سران آمریکایی خواست از پشتیبانی مبارک دست بردارند.( ۱ فوریه ۲۰۱۱ شبکه ۲ سیمای جمهوری اسلامی ایران ، اخبار ساعت ۳۰:۱۰ )
در شامگاه ۱ فوریه ۲۰۱۱ حسنی مبارک طی سخنرانی که از شبکه دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد که مردم حق اعتراض و انتقاد علیه حکومت را دارند و من به نظر آنها احترام می گذارم. او گفت با وجود اینکه علاقه ای به قدرت ندارم فعلا نیت استعفاء و برکناری را نیز ندارم. مبارک به مردم گفت که به عمر سلیمان گفته ام با سران اپوزیسیون گفتگو کند، اما متاسفانه آنها قبول به گفتمان نکرده اند. حسنی مبارک همچنین گفت کسانی که به اماکن دولتی آسیب رسانده اند باید به سزای اعمالشان برسند. وی همچنین اظهار داشت که قصد شرکت در دور بعدی انتخابات را (سپتامبر ۲۰۱۱ ) در سر ندارد. (بخش فارسی اخبار بی بی سی ۱/فوریه /۲۰۱۱)
حسنی مبارک افزود:
« این کشور من است، جایی که در آن زندگی کرده ام، برای سرزمینش جنگیده و از استقلال و منافعش دفاع کرده ام و در این سرزمین نیز خواهم مرد.» (سایت خبری سرخط ، ۲۰۱۱)
در مورخ ۲ فوریه موزه مصر آتش گرفت و ارتش برای خاموش کردن آن وارد عمل شد. علی جمعه مفتی اعظم مصر از حسنی مبارک تمجید کرده و ادامه اعتراضات را حرام اعلام کرد در دقایق ابتدایی این روز درگیری بین طرفداران و مخالفان مبارک و تیراندازی هوایی در اسکندریه دومین شهر بزرگ مصر، آغاز شد. خبرنگار الجزیره ازمیدان التحریر گزارش داد که معترضان از سخنرانی مبارک خشمگین هستند و از ارتش میخواهند او را از قدرت بردارد. گزارش شد که وائل غنیم از مقامات گوگل که در قاهره حضور داشته و در اعتراضات شرکت میکرده از روز پنجشنبه ناپدید شده است. (بعدا مشخص شد که وی در بازداشت نیروهای امنیتی مصر بوده و در ۷ فوریه آزاد شد)( الجزیره ، ۲۰۱۱)
باراک اوباما اقدام ارتش مصر در عدم اقدام علیه تظاهرات را تحسین کرد. مردم معترض مصری پس از سخنرانی شامگاه ۱فوریه ۲۰۱۱ حسنی مبارک، با وعده های او مخالفت کردند. در شهر اسکندریه عده ای با چماق و چاقو به مردم حمله ور شدند. مردم در بین خود وعده کردنددر روز جمعه ۴ فوریه ۲۰۱۱ تظاهرات گسترده ای علیه حکومت مصر تشکیل میدهند. وزیر دفاع آمریکا با همتای مصری خود ملاقات کرد. گزارشها حاکی است که سران چند کشور اروپایی با محمد البرادعی راجع به آینده سیاسی مصر تلفنی مکالمه کردند. باراک اوباما رییس جمهور آمریکا خواستار انتقال آرام قدرت در مصر شد.( ۲ فوریه ۲۰۱۱ شبکه یک سیمای ج. ا. ا – اخبار سراسری ساعت ۰۰:۱۴ )
وزارت بهداشت مصر شامگاه روز چهارشنبه ۲ فوریه ۲۰۱۱ اعلام کرد که در درگیریها بین طرفداران ومخالفان حسنی مبارک دراطراف میدان التحریر قاهره سه تن کشته و بیش از ۶۳۹ نفر زخمی شده اند. ( ویکی پدیا،۲۰۱۱)
طرفداران مبارک روز ۲ فوریه حدود ساعت ۲ بعدازظهر تجمع ده هزار نفری درمرکز قاهره آغاز کردند. دقایقی بعد درگیری خونین طرفداران مبارک و معترضین در میدان التحریر آغاز شد.سپس مردان سوار بر اسب و شتر به سوی معترضین میدان التحریر هجوم آوردند. طرفداران مبارک که در جستجوی خبرنگاران الجزیره بودند سه خبرنگارکه هیچ یک متعلق به الجزیره نبودندرا با خنجر مضروب کردند. یکی از معترضان کارت شناسایی یکی از مهاجمین را به دست آورده که نشان می داد او عضو پلیس است. عده ای نیز با پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف ازساختمانهای اطراف به معترضان حمله کردند. ارتش در این درگیری دخالت نکرد.دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا اقدام حکومت مصر در جهت ایجاد آشوب را غیرقابل قبول دانست. کاخ سفید هم در بیانیه ای رسمی از اعمال خشونت علیه رسانه ها و تظاهرات صلح آمیزابراز نگرانی کرد. (تلویزیون الجزیره ، ۲۰۱۱)
احمد حسنی فرید، وزیر بهداشت مصر چهارشنبه گفت: بیشتر زخمی ها بر اثر برخورد سنگ مجروح شده اند و کسی به علت اصابت گلوله زخمی نشده است. یک پزشک نیز به خبرگزاری رویترز نیز گفته است بیش از یک هزار و ۵۰۰ تن در درگیری های روز چهارشنبه قاهره زخمی شده اند. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا چهارشنبه از دولت مصر خواست تا درباره خشونت های روز چهارشنبه تحقیق کرده و مسببان را تحت تعقیب قضایی قرار دهد. فیلیپ کرولی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده که هیلاری کلینتون چهارشنبه تلفنی با عمر سلیمان، معاون رئیس جمهوری مصر گفت وگو و باردیگر تاکید کرده است که گذار سیاسی در مصر باید هم اکنون آغاز شود. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز روز چهارشنبه گفته حمله به تظاهرکنندگان غیرقابل قبول است. (سایت خبری سرخط ، ۲۰۱۱)
در روز ۲ فوریه ۲۰۱۱ حسنی مبارک نطق جدیدی را ایراد کرد. او فعالیت دو مجلس این کشور را به حالت تعلیق گذاشت. مبارک در این سخنرانی به مردم وعده داد که در قوانین مصر اصلاحات اساسی ایجاد می کند و دوره های ریاست جمهوری را به دوره هایی با زمان مشخص بدل می کند.اخوان المسلمین سخنان مبارک را رد کرد. .( ۲ فوریه ۲۰۱۱ شبکه یک سیمای ج. ا. ا – اخبار سراسری ساعت ۰۰:۱۴ )
درگیری بین معترضان و طرفداران مبارک از روز ۲ فوریه تا پیش از ظهر ۳ فوریه همچنان ادامه دارد، وزارت بهداشت مصر اعلام کرد در روز چهارشنبه ۲ فوریه سه نفر کشته و بیش از ۱۵۰۰ زخمی شدند.( ویکی پدیا عربی ، الاحتجاجات فی مصر ۲۰۱۱)
طرفداران حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر پنجشنبه ۳ فوریه ۲۰۱۱ به سوی تظاهرکنندگان در میدان التحریر تیراندازی کردند که دو تن کشته و شماری نیز مجروح شدند. به گزارش ایلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، درگیری ها در میدان التحریر قاهره همچنان ادامه دارد و شاهدان عینی اعلام کردند که تیراندازیهای پراکنده حامیان مبارک به سوی معترضان از ساعت چهار بامداد پنجشنبه ۳ فوریه آغاز شده بود. اعلام کناره گیری حسنی مبارک از انتخابات ریاست جمهوری مورد قبول کسانی که به خیابانها ریخته بودند، قرار نگرفت و روزچهارشنبه نیز اعتراضات ادامه یافت.مردم اعلام کردند در روز جمعه ۴ فوریه تظاهرات گسترده ای به راه خواهیم انداخت. روز جمعه از جانب مردم، روز برکناری مبارک نامگذاری شده است. مردم معترض مصری خواهان محاکمه حسنی مبارک شدند. نیروهای امنیتی مصر تعداد شش پل بر روی رود نیل را بستند تا مانع پیوستن تظاهرکنندگان شوند. رسانه های غربی از احتمال بروز جنگ داخلی در مصر میان معترضین ضد مبارک و طرفداران مبارک و ایجاد یک خشونت شدید بین دو طرف که حاصل آن تا به حال هزاران کشته و زخمی است، خبر دادند. خبرگزاری مصر گفت: به دستور دادستان کل کشور، سه وزیر سابق دولت ممنوع الخروج شدند، وزیر کشور از جمله این وزراء بود. همچنین احمد شفیق گفت، درهای مذاکره با گروه ها باز است. احمد شفیق در یک مصاحبه تلویزیونی از مردم به خاطر درگیری های دیشب عذرخواهی کرد. همچنین روز یکشنبه یک عضو حزب الله از زندان فرار کرد. دربرخی از شهرهای مصر دکه های پخش آب و نان برقرار شده است. مردم معترض مصری به ساخت بمبهای بنزینی و کوکتل مولوتوف روی آورده اند. طی درگیری های دیشب و امروز ارتش مصر بیشتر ناظر حوادث بود و کاری با مأمورین امنیتی نداشت. مردم همواره می پرسند چرا ارتش ساکت است و مقابل نیروهای امنیتی نمی ایستد. مردم از ارتش انتظار کمک دارند. احمد شفیق همچنین اظهار داشت ما به نیروهای امنیتی دستور نمی دهیم.( اخبار شامگاهی بی بی سی فارسی ۳ فوریه ۲۰۱۱)
در بیروت تظاهرکنندگانی که قصد اشغال سفارت مصر را داشتند با پلیس درگیر شدند. بسیاری از تظاهرکنندگان پوسترهای جمال عبدالناصر را در دست داشتند. وزارت بهداشت مصر اعلام کرد در درگیریهای شب گذشته ۱۳ نفر کشته و ۱۲۰۰ نفر مجروح شدند. سه خبرنگار الجزیره بازداشت و ساعاتی بعد آزاد شده و یک خبرنگار یونانی در میدان التحریر به ضرب چاقو مجروح شد. تظاهرات عظیمی هم در منصوره و اسکندریه برای سرنگونی مبارک بر پا شد. محمد البرادعی، اخوان المسلمین و جنبش کفایه پیشنهاد احمد شفیق برای مذاکره را رد کردند اما برخی گروه های دیگر از جمله حزب وفد جدید آن راپذیرفتند. ( وی کی پدیا ،۲۰۱۱)
اعتراضات و تظاهرات مردم مصر علیه رژیم حسنی مبارک،در ۴ فوریه که به جمعه وداع نیز معروف شده است، ادامه پیدا کرد. بندر اسکندریه که قطب اقتصادی مصر به شمار می رود امروز کاملا” بسته بود. مامورین امنیتی و پلیس تقریبا” کنترل شهرهای سوئز و المنصوره را از دست داده اند. تجمع کنندگان برای یازدهمین روز اعتراضات، در میادین تحریر و مصطفی محمود قاهره جمع شدند. شهرهای اسماعیلیه، سوئز و اسکندریه غرق در اعتراضات مردمی می باشد. عمر موسی دبیر کل اتحادیه عرب گفت که احتمال دارد در انتخابات ریاست جمهوری آینده مصر شرکت کند. اتحادیه اروپا برای چندمین بار از مسئولین مصر خواست تا برای اعمال اصلاحات خواسته معترضان اقدام کنند. (بخش فارسی اخبار بی بی سی ۴/فوریه /۲۰۱۱)
برخلاف دو روز گذشته خشونت چندانی در اعتراضات این روز دیده نشد. علاوه بر راهپیمایی معترضان، طرفداران مبارک هم تجمع هایی را در نزدیکی میدان التحریر و شهر جیزه در حومه قاهره بر پا کردند اما درگیری مهمی اتفاق نیفتاد. معترضان که میدان التحریر را در اختیار خود داشتند، در صبح این روز برای جلوگیری از ورود نیروهای امنیتی و پلیس کارت شناسایی افرادی را که قصد ورود به میدان التحریر داشتند، کنترل می کردند. در کارتهای شناسایی مصر پیشه افراد مشخص شده است. عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب نیز به جمع معترضان در میدان التحریر پیوست. محمدحسین طنطاوی، وزیر دفاع مصر، هم برای بازدید از وضعیت و گفتگو با معترضان به میدان التحریر آمد و سعی داشت تا آنها را به پایان اعتراضات متقاعد کند. احمد محمد محمود خبرنگار مصری که چند روز پیش بر اثر شلیک گلوله زخمی شده بود، از دنیا رفت. وی اولین خبرنگاری است که در این اعتراضات کشته میشود. در اسکندریه در هنگام برگزاری نماز جمعه، مسیحیان و افراد دیگری که نماز نمیخوانند با تشکیل یک زنجیره انسانی به دور نمازگزاران از حمله احتمالی جلوگیری کردند. این تحول فقط یک ماه پس از بمبگذاری کلیسایی در این شهر اتفاق میافتد که منجر به مرگ تعداد زیادی از مسیحیان شد. دفتر بخش عربی الجزیره در قاهره و دفتر وبسایت اخوان المسلمین هم مورد حمله قرار گرفتند. رسانه های مونته نگرو گزارش دادند که ممکن است حسنی مبارک به این کشور بیاید و جمال مبارک و دوستان نزدیکش در حال آماده کردن شرایط برای ورود او هستند. ( ویکی پدیا،۲۰۱۱)
روز۵ فوریه در خط لوله انتقال گاز مصر به اردن در شبه جزیره سینا، انفجار مهیبی روی داد و منجر به آتش سوزی در منطقه “العریش” شده. تلویزیون مصر ابتدا انفجاررا در خط لوله انتقال گاز به اسرائیل گزارش کرده بود و آن را به خرابکارانی نسبت داده بود که از وضعیت امنیتی سوء استفاده کرده اند اما مقامات مصری بعدا اعلام کردند که دلیل انفجار نشت گاز بودهاست. خط لوله انتقال گاز مصر به اردن و اسرائیل یک خط لوله در صحرای سینا به دو شعبه تقسیم شده و یکی به اسرائیل و دیگری به اردن میرود. امروز مبارک با وزرای اقتصادی خود در کابینه جدید ملاقات کرد. مردم مصر هفته در پیش رو را هفته مقاومت وایستادگی نامگذاری کردند. مردم تظاهراتی عظیم را برای فردا (یکشنبه) به یکدیگر وعده دادند.( اخبار سراسری ساعت ۱۴ روز ۵ فوریه ۲۰۱۱ شبکه یک صدا و سیمای ج.ا.ا)
در همین روزتمامی اعضای شورای مرکزی حزب دموکراتیک ملی حزب حاکم مصر، از جمله جمال مبارک، استعفا کردند. اخبار متناقضی هم در استعفا یا ادامه رهبری حسنی مبارک بر حزب منتشر شده است. ( وی کی پدیا،۲۰۱۱)
در ۶ فوریه که به روز یکشنبه شهدامعروف شد. اخوان المسلمین اعلام کرد که وارد گفتگو با دولت عمر سلیمان در مورد راه های حل بحران کشور خواهد شد. این درحالی بود که اخوان المسلمین پیشتر اعلام کرده بود تا پیش از رفتن مبارک از مذاکره با دولت خودداری خواهد کرد. محمد البرادعی از این گفتگوها انتقاد کرده و نظام کنونی را فاقد مشروعیت دانسته است. اما جمعیت میهنی برای تغییر یک نماینده را برای گفتگو اعزام داشته است. حزب لیبرال وفد، حزب چپگرای تجمع و نمایندگان گروه های جوانان طرفدار دمکراسی که سازمان دهنده اعتراضات بوده اند، نیز در این مذاکرات شرکت دارند.( تایمز ، ۲۰۱۱)
مردم مصر روز سه شنبه (۱۹ بهمن-۸ فوریه- روز عشق با مصر) سال ۱۳۸۹-۲۰۱۱ برای پانزدهمین روز متوالی با -برگزاری تظاهراتی گسترده کناره گیری حسنی مبارک رئیس جمهور این کشور از قدرت را خواستارشدند.همچنین هزاران نفر از مردم مصر در خیابان رامسس تجمع کرده و خواستار انحلال پارلمان شدند.در همین حال مبارک به منظور مقابله با گسترش اعتراضهای مردمی، تشکیل کمیتهای برای ایجاد اصلاحات در قانون اساسی این کشور را تصویب کردو از افزایش ۱۵ درصدی در حقوق کارمندان و بازنشستگان مصر خبر داد. اما معترضان در واکنش به این تصمیم، این افزایش حقوق را دیر و میزان آن را کم خواندند.( پرس تیوی ، ۲۰۱۱)
در ۹ فوریه چندین اتحادیه کارگری اعلام اعتصاب عمومی کرده و حدود ۲۰ هزار نفر دست از کارکشیدند. خواسته های بعضی کارگران اقتصادی است و تنها خواهان افزایش دستمزدها وشرایط کاری بهتر هستند اما انگیزه برخی دیگر سقوط مبارک است.( الجزیره ، ۲۰۱۱)
متعاقب این تحولات درگیری شدید در وادی الجدید بین معترضین و پلیس که از روز گذشته آغاز شده بود، در این روز ادامه یافت و دستکم سه کشته به جا گذاشت. معترضین به ساختمانهای رسمی از جمله ایستگاههای پلیس و ساختمان حزب حاکم حمله کرده و پلیس هم به سوی آنها آتش گشود. این اولین برخورد جدی معترضان و پلیس از روز ۲۸ ژانویه است که پلیس به طور عمده از شهرها خارج شده و کنترل آنها را به ارتش سپرده بود. وادی الجدید در جنوب غربی مصر قرار دارد و از چند واحه در صحرای بزرگ آفریقا تشکیل میشود و این اولین تجمع ضدحکومتی قابل توجه در آن از آغاز اعتراضات به شمارمیرود.( رویترز ، ۲۰۱۱)
در ۱۰ فوریه معترضان مانند روزهای پیشین در میدان التحریر به تظاهرات خود ادامه دادند، آنان در مقابل ساختمان پارلمان نیز تجمعاتی داشتند. کارگران و پرسنل کارخانجات، کارمندان صنعت گردشگری و کارکنان سامانه های ترابری مصر نیز امروز همگی در اعتصاب بودند. حدود سه هزار نفر از وکلای سندیکای وکیلان مصر نیز امروز در قاهره تظاهرات کردند. همچنین حدود هزار نفر از پزشکان مصری با پوشیدن کفن در حمایت از مردم مصر و معترضین به میدان التحریر آمدند و با کف زدن و اعلام مخالفت به جمع اعتراض کنندگان پیوستند. ( ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
در همین روز احمد محمد شفیق نخست وزیر جدید مصر طی مصاحبه ای با بی بی سی گفت احتمال دارد مبارک امشب از قدرت کنار برود و ممکن است این کناره گیری را امشب در سخنرانی خود به عموم مردم اعلام کند. (بی بی سی فارسی اخبار ساعت ۱۹، ۱۰ فوریه ۲۰۱۱)
زنده یا ضبط شده بودن سخنرانی حسنی مبارک هنوز مشخص نشده است. لئون پانتا رئیس سازمان سیا نیز گفت«احتمال قوی وجود دارد که حسنی مبارک امشب از قدرت کنار برود.»(رویترز ، ۲۰۱۱)
احمد محمد شفیق همچنین اعلام کرد، همه چیز در دست حسنی مبارک است و هنوز هیچ تصمیمی اتخاذ نشده است.( http://apnews.myway.com//article/20110210)
در سخنرانی تلویزیونی حسنی مبارک که از ساعت ۴۵:۱۰ دقیقه شب به وقت قاهره آغاز شد، مشخص شد که وی فعلاً پست خود را ترک نخواهد کرد و قصد استعفا ندارد. وی اعلام کرد در سمت خود باقی خواهد ماند تا شرایط را برای انتقال صلح آمیز قدرت آماده کند اما راههایی برای حل بحران از جمله اصلاح ۶ اصل قانون اساسی و ابطال یک اصل آن را اعلام کرد. (الجزیره ، ۲۰۱۱)
حسنی مبارک مانند سخنرانی های پیشین، دوباره قول داد در انتخابات ریاست جمهوری که در ماه سپتامبر ۲۰۱۱ انجام می شود، نامزد نشود، او بخش زیادی از مسئولیت های خود را به عمر سلیمان واگذار کرد. او همچنین کشته شدگان اعتراضات اخیر را در مصر شهید خطاب کرد. مبارک در این سخنرانی خود را یک میهن پرست خواند و اذعان داشت که در دوران مسئولیت هایش به خاطر مصر فداکاری های زیادی انجام داده است.( بی بی سی فارسی – پخش زنده سخنرانی حسنی مبارک-شامگاه ۱۰ فوریه۲۰۱۱)
معترضین متحصن در میدان التحریر که تا قبل از سخنرانی رئیس جمهور غرق در شادی بودند، خشمگین علیه او شعار میدهند. و هزاران معترض بسیار خشمگین به سوی ساختمان تلویزیون دولتی حرکت کردند. جان برادلی نویسنده کتاب« درون مصر: سرزمین فرعونها در آستانه انقلاب»پیش بینی کرده که انقلاب از فردا آغاز خواهد شد و شمار غیرمنتظره ای از مردم به خیابانها خواهند آمد.( الجزیره ، ۲۰۱۱)
در یازدهم فوریه، حسنی مبارک، پس از اینکه در شب قبل بخش اعظم قدرتش را به عمر سلیمان واگذاشت، خود، جمعه به پناهگاهش در سیناء در شرم الشیخ (در دریای سرخ، ۲۵۰ مایلی قاهره) رسید. عدم صحت خبر کناره گیری مبارک در شب دهم فوریه، خشم معترضان را برانگیخت. (واشنگتن تایمز ، ۲۰۱۱)
در ۱۱ فوریه نیز دهها هزار نفر از مردم مصر همانند روزهای گذشته در میدان التحریر تجمع کرده و با سر دادن شعارهای ضد دولتی خواهان برکناری حسنی مبارک شدند. پس از سخنان دیشب حسنی مبارک مردم نسبت به روزهای قبل خشمگین تر بوده و خواهان برچیده شدن کل حاکمیت مصر شدند. گروهی از مردم نیز با تجمع در مقابل ساختمان رادیو و تلویزیون مصر، در برابر این ساختمان دولتی شعارهایی علیه مبارک سر دادند. همچنین دسته های مختلف مردم نیز با گرد آمدن در مقابل کاخ حسنی مبارک (کاخ العابدین) شعارهایی را بر ضد مبارک سر دادند. پس از پایان نماز جمعه، معترضین دوباره به تظاهرات خود ادامه دادند و خواهان سقوط مبارک و کل حاکمیت مصر شدند.
ارتش در بیانیه ای اعلام کرد در صورت بازگشت کشور به آرامش، وضعیت اضطراری را لغو کند. ارتش همچنین در بیانیه دیگری اعلام کرد، تضمین می کند که انتخابات آزاد و عادلانه برگزار گردد. باراک اوباما رییس جمهور آمریکا نیز میگوید به نظر نمی رسد تغییرات آنی در مصر، قابل ملاحظه و کافی باشد. او شدیدا از سخنان حسنی مبارک انتقاد کرد و گفت دولت مصر باید با مردم خود واضح صحبت کند.نیکولاس سرکوزی نیز در بیانیهای گفت، من از ته قلبم برای دموکراسی در مصر دعا می کنم. او همچنین از لزوم جلوگیری از تشکیل یک حکومت دیکتاتوری مذهبی درمصر صحبت کرد. ایهود باراک وزیر دفاع اسراییل نیز گفت اگر طی ۹۰ روز آینده در مصر همه پرسی برگزار شود، اخوان المسلمین قدرت را به دست خواهد گرفت. او از به قدرت رسیدن اخوان المسلمین ابراز نگرانی کرد. گزارشها حاکی از این است که دردیگر شهرهای مصر نیز نا آرامی هایی علیه حکومت حسنی مبارک وجود دارد.( ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
عاقبت، در یازدهم فوریه )بیست ودوم بهمن( عمر سلیمان اعلام کرد حسنی مبارک پس از سی سال از مقام ریاست جمهوری استعفا داد و هماکنون، قدرت در دست ارتش مصر است. (.,اخبار شبکه ا- بی –سی ، ۲۰۱۱ )
۴-۴- نقش اینترنت در موفقیت جنبش مصر:
به نظر می رسد که نقش وسایل ارتباط جمعی در گسترش اعتراضات روز‌به‌روز افزایش می‌یابد. نکته قابل توجه اینکه حکومت‌های مورد اعتراض هم به خوبی به این نکته واقف هستند. به این ترتیب قبل‌ یا هنگام بروز اعتراضات اجتماعی، سعی می‌کنند با قطع یا محدود کردن شدید دسترسی به وسائل ارتباط جمعی،‌ این‌گونه حرکتها را در نطفه تحت‌کنترل درآورند. دراین میان اینترنت نقش ویژه‌ای دارد. ( شایگان ، ۲۰۱۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:24:00 ق.ظ ]




کلّیّات تحقیق
۱-۱٫ بیان مسأله
الف) تشریح ابعاد مسأله
بررسی و معرّفی زندگی محمّد عوفی، مهم‌ترین آثار و تأثیر عوفی بر نویسندگان بعد از خود، تحلیل و شناخت حکایت‌های اخلاقی، ساختار و عناصر آن‌ها، پیام‌ها و درون‌مایه‌های حکایت «جوامع‌الحکایات» و بازنویسی آن‌ها.
ب) پرسش اصلی
اصلی‌ترین موضوعات و درون‌مایه‌ها، پیام‌های اخلاقی و اجتماعی، فرهنگی که در جوامع‌الحکایات از بسامد بالاتری برخوردارند، چگونه است؟
ج) پرسش‌های ویژه
۱- کاربرد نوع ادب تعلیمی و موضوعات اخلاقی و دینی و فرهنگ جوامع‌الحکایات چگونه است؟
۲- مهم‌ترین درون‌مایه‌ها و پیام‌های جوامع‌الحکایات و لوامع‌الرّوایات چیست؟
۳- بسامد کلّی فضایل اخلاقی و رذایل اخلاقی در جوامع‌الحکایات چیست؟
۱-۲٫ اهداف تحقیق
الف) هدف کلّی
بررسی و معرّفی زندگی محمّد عوفی، مهم‌ترین آثار و تأثیر عوفی بر نویسندگان بعد از خود، تحلیل و شناخت حکایت‌های اخلاقی، ساختار و عناصر آن‌ها، پیام‌ها و درون‌مایه‌های حکایت «جوامع‌الحکایات» و بازنویسی آن‌ها.
ب) اهداف فرعی
۱- معرّفی نوع ادبی تعلیمی و موضوعات اخلاقی و دینی و فرهنگی جوامع‌الحکایات و لوامع‌الرّوایات.
۲- معرّفی مهم‌ترین درون‌مایه‌ها و پیام‌های کتاب جوامع‌الحکایات و لوامع‌الرّوایات.
۳- معرّفی آموزه‌های اخلاقی جوامع‌الحکایات که بسامد بالاتری را دارند، از قرن هفتم تاکنون.
ج) هدف کاربردی
آشنایی دوست‌داران ادب و فرهنگ ایرانی با شرح و تحلیل آموزه‌های اخلاقی در حکایات سدیدالدّین محمّد عوفی.
۱-۳٫ فرضیّه‌ها
۱- آموزه‌های دینی و اخلاقی در کتاب جوامع‌الحکایات از ویژگی بالایی برخوردار است.
۲- مهم‌ترین درون‌مایه و پیام جوامع‌الحکایات و لوامع‌الرّوایات، موضوعات دینی، اخلاقی و فرهنگی است.
۳- موضوعات دینی و اخلاقی در کتاب جوامع‌الحکایات از نوع ادبیّات تعلیمی است.
۱-۴٫ پیشینه‌ تحقیق
الف) گزیده‌ی سخن پارسی (جوامع‌الحکایات و لوامع‌الرّوایات)، دکتر جعفر شعار، ۱۳۸۲، تهران.
ب) تحلیل و بررسی قسم دوم (جوامع‌الحکایات) عوفی، بانو مصفّا، ۱۳۶۲، تهران.
ج) شرح و تحلیل داستان‌های «جوامع‌الحکایات»، قسم دوم، اعظم زارعیان، دانشگاه آزاد اسلامی یزد، ۱۳۸۸٫
۱-۵٫ اهمّیّت و جنبه‌ی نوآوری تحقیق
درباره‌ی زندگی آثار و ویژگی‌های نثر عوفی، تألیفات و تحقیقات مختصر و پراکنده‌ای صورت گرفته است، امّا درباره‌ی آموزه‌های دینی و اخلاقی و فرهنگی و بررسی بسامد آن‌ها، فعّالیّت تحقیقی کامل و مستقلّی پدید نیامده که نگارنده می‌کوشد با تجربه و تحلیل و بررسی حکایات جوامع‌الحکایات عوفی و با بهره گرفتن از پیشینه‌ تحقیق به اهداف یاد شده دست یابد.
۱-۶٫ روش کار
الف) نوع روش تحقیق
روش کلّی تحقیق، بنیادی – نظری، به شیوه‌های تاریخی و ادبی است.
ب) شیوه‌های جمع‌ آوری و توصیف و تحقیق
روش گردآوری اطّلاعات، به روش کتابخانه‌ای و با بهره گرفتن از یادداشت‌برداری، بانک اطّلاعات و شبکه‌های اینترنتی صورت گرفت و در نهایت با توجّه به یادداشت‌های مربوط به توصیف و تجزیه و تحلیل، طبقه‌بندی و مقایسه و ارزیابی، نتیجه‌گیری شد.
۱-۷٫ محدودیّت‌ها
به دلیل اینکه کار منسجم و کاملی در مورد کتاب جوامع‌الحکایات انجام نشده است، منابع خیلی کامل و دقیق در دست نبود.
فصل دوم
شرح احوال و آثار و افکار عوفی
۲-۱٫ نام و لقب عوفی
سدیدالدّین محمّد بن عوفی‌بخارایی، از اعقاب عبدالرّحمن‌بن‌عوف ـ از صحابه‌ی رسول‌اکرم (ص) ـ و حنفی‌مذهب است. لقب او به خلاف مشهور سدیدالدّین است، نه نورالدّین و همه‌ی معاصران هم، او را به همین عنوان یاد کرده‌اند.
جدّش، امام شرف‌الدّین ابوطاهر از علمای ماوراءالنّهر است که در جوامع‌الحکایات از او اسم برده و اشاره کرده است، که نزد وی درس می‌خوانده است. محلّ تولّدش بخاراست؛ در تاریخی مبهم و نامعلوم، که به حدس و تخمین بین سال‌های ۵۶۷ و ۵۷۲، زیرا در سال ۵۹۷ که از بخارا به امید یافتن منصب و مقام خارج می‌شود و به دربار سلطان جلال‌الدّین ابراهیم‌بن‌الحسین طمغاج‌خان سمرقندی (دوران حکومت او بین سال‌های ۵۷۴-۵۹۷ هجری قمری است) می‌رود و در مناظرات و مباحثات ادبی با دانشمند آن زمان، موسوم به امیر عمید بهاء‌الدّین شرکت می‌کند، باید مرد کامل و پخته‌ای باشد که به سنّ بیست‌وپنج، سی رسیده باشد.
دوره‌ی کودکی و نوجوانی‌اش را در بخارا به تحصیل علوم پرداخته و در خدمت امام برهان‌الاسلام تاج‌الدّین عمربن‌مسعود ـ از معاریف آل‌برهان که معاصر با قلج طمغاج ابراهیم و پسرش بود ـ فقه زمخشری خوانده و از محضر امام رکن‌الدّین مسعودبن‌محمّد امام‌زاده، از علمای ماوراءالنّهر که در سال ۶۱۷ در فتح بخارا به دست مغولان کشته شد، در مدرسه‌ای در فارجک، کسب دانش کرده است و این دانش‌آموزی را در خدمت شیخ مجدالدّین شرف‌ابن‌المؤیّد بغدادی و قطب‌الدّین سرخسی ـ کاتب لغات ازهری و کتابدار کتابخانه‌ی سر پل بازارچه ـ و شیخ‌الاسلام حارثی به کمال رسانده و اجازه‌ی روایت کسب کرده است. (بانو مصفّا، ۱۳۶۲: ۹-۱۱)
۲-۲٫ مسافرت‌های عوفی
سال ۵۹۷، عوفی برای سفرهای علمی از زادگاه خود خاج می‌شود. نخست به سمرقند رفته و توسّط دایی‌اش مجدالدّین عدنان‌سرختکی، که از اطبّای خاصّه‌ی سلطان قلج طمغاج‌خان ابراهیم است، به سلطان و پسرش معرّفی می‌شود و به مدد علم و اطّلاع فراوان، عهده‌دار سرپرستی دیوان انشاء او می‌شود. پس از ماوراءالنّهر، به خوارزم در سال ۶۹۹ سفر می‌کند. به شهر نور و سپس به خراسان و نیشابور می‌رود و تحت لوای سلطان علاءالدّین محمّد خوارزمشاه، به سوی پیشرفت و ترقّی گام برمی‌دارد. بعد از نیشابور به مقصد سجستان، او را در هرات می‌بینیم که از مصاحبت فخرالدّین الخطّاط‌الهروی و بدرالدّین نورالدّین الهروی بهره‌مند شده است. در مرکز حکمرانی سجستان، با جاسوس‌الافلاک فریدالدّین علی المنجّم‌السّجزی، که گوشه‌ی عزلت گزیده بود، دوستی می‌کند. بعد از سجستان، احتمالاً سیر و سفر او تمام می‌شود و در حالیکه مردی کامل و واعظ و شاعر دانشمند است، از طریق مرو و آموی به بخارا زادگاه خود برمی‌گردد. ظاهراً آشوب و بیقراری حاکم بر خطّه‌ی خراسان، او را متوجّه هندوستان می‌کند و برای تحصیل و زندگانی بهتر، به هند می‌رود. تحت حمایت وزیر قباجه عین‌الملک فخرالدّین حسین‌ابن‌شرف‌الملک رضی‌الدّین ابوبکر اشعری در سال ۶۱۷، به تألیف کتاب لباب‌الالباب و در سال ۶۲۰، شروع به ترجمه‌ی فرج بعد الشّده می‌کند. کتاب جوامع‌الحکایات را هم بنا به خواهش سلطان ناصرالدّین قباجه طرح‌ریزی می‌کند، ولی در ایّام دولت شمس‌الدّین ایلتتمش شکل می‌گیرد. (بانو مصفّا، ۱۳۶۲: ۱۲-۲۱)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۳٫ اخلاق عوفی
عوفی، مردی دقیق و متّبع و معتقد و با ایمان و متّکی به اصول اخلاقی بوده است و در هر فرصتی که پیش می‌آمده، از ارشاد فروگذاری نمی‌کرده است.
یکی از دلایل مهاجرت عوفی به هندوستان، یافتن مقام و منصب در یکی از دستگاه‌های حکمرانی است. هنگامی که به سرزمین سند می‌رسد، به درگاه ملک ناصرالدّین قباجه و در صف ملازمین وی پناه می‌جوید. کتاب لباب‌الالباب که به نام وزیر ناصرالدّین عین‌الملک فخرالدّین حسین اشعری تألیف شده است و ترجمه‌ی فارسی فرج بعد الشّده، که به ناصرالدّین قباجه اهدا کرده، یادگار این دوره‌ی حمایت و عنایت است. عوفی جوامع‌الحکایات را به خواهش ناصرالدّین قباجه طرح‌ریزی کرده و در سال ۶۳۰ ه‍ . ق به دولت شمس‌الدّین ایلتتمش و به نام وزیر او ـ نظام‌الملک جنیدی ـ به پایان می‌برد. (همان: ۲۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:24:00 ق.ظ ]




«ذَلِکَ الَّذِى یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ قُل لَّاأَسَلُکمُ‏ْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فىِ الْقُرْبىَ‏ وَ مَن یَقْترِفْ حَسَنَهً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُور»= این (بهشت ابد) همان است که خدا به بندگانى که ایمان آورده و نیکوکار شدند بشارت آن را داده است. بگو: من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید (و دوستدار آل محمّد باشید، که این اجر هم به نفع امت و براى هدایت یافتن آنهاست)، و هر که کارى نیکو انجام دهد ما نیز در آن مورد بر نیکوییش بیفزاییم که خدا بسیار آمرزنده گناهان و پذیرنده شکر بندگان است. (۲۳/ شوری)
به نظر نگارنده عزاداری در مصائب ائمه- علیهم السلام – در واقع یک حرکت اجتماعی و فرهنگی بر ضد ظلم و جور و احیاء عدل و سنّت پیامبر- صلی الله علیه وآله- است و عزاداری شیعیان در حقیقت اظهار برائت از ستمگران زمان و زنده کردن ارزشهاست و یکی از نمونه های بارز آن انقلاب اسلامی ایران و بیداری اسلامی در حال حاضر در شمال آفریقا و خاور میانه کنونی است که مردم با الهام از مکتب عاشورا و قیام امام حسین- علیه السلام – بر علیه حاکمان جور قیام نمودند و به ارزش های اسلامی جان تازه ای بخشیدند.
مگر آیات شریفه قرآن و روایات، همواره توصیه به صبر در برابر مصائب نمی کنند! پس این گونه اظهار حزن و عزاداری و جزع و گریه شیعیان برای – حسین بن علی – چه معنایی دارد؟

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

انسان موجودی است دارای عواطف و احساسات که در حوادث و پیش‌آمدهای ناگوار و جان سوز، تحت تأثیر قرار گرفته و اندوهناک می ‌شود و گاهی جزع و فزع و بی ‌تابی و اظهار نارضایتی می کند، و حتی گاهی ممکن است قلب او که مرکز احساسات و عواطف اوست ایستاده و جان ببازد. خداوند در باره این موضوع آیات متعددی دارد که بر حسب نیاز به چند مورد اشاره می کنیم :
۱٫« إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(۱۹) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا(۲۰) وَ إِذَا مَسَّهُ الخَْیرُْ مَنُوعًا(۲۱)»= که انسان مخلوقى طبعا سخت حریص و بى‏صبر است. (۱۹)چون شر و زیانى به او رسد سخت جزع و بى‏قرارى کند.(۲۰)و چون مال و دولتى به او رو کند منع (احسان) نماید. (۲۱) (معارج /۲۱-۱۹)

    1. « الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنِ‏ُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنِ‏ُّ الْقُلُوب»=آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام مى‏گیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام‏بخش دلهاست( ۲۸/ رعد)

از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می ‌زند، و راه مبارزه با پیش‌آمدهای ناگوار را نشان داده، با زبان های مختلف به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات فرا می‌خواند:

    1. « وَ الْعَصْرِ(۱)إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ(۲)إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقّ‏ِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرِ(۳)»= قسم به عصر (نورانى رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم یا دوران ظهور ولى عصر علیه السّلام).(۱)که انسان هم در خسارت و زیان است. (۲)مگر آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند و به درستى و راستى و پایدارى (در دین) یکدیگر را سفارش کردند. (۳) (والعصر/ ۵-۱ )

با بینش، امتحان و آزمایش زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می‌دهد.
« وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشىَ‏ْءٍ مِّنَ الخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِینَ(۱۵۵)الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ(۱۵۶)أُوْلَئکَ عَلَیهْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(۱۵۷)»= و البته شما را به پاره‏اى از سختى‏ها چون ترس و گرسنگى و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده. (۱۵۵)آنان که چون به حادثه سخت و ناگوارى دچار شوند (صبورى پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‏ایم و به سوى او رجوع خواهیم کرد. (۱۵۶)آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهى و رحمت خاص خدایند و آنها خود هدایت یافتگانند. (۱۵۷). (بقره / ۱۵۷-۱۵۵)
صبر از مقامات عالی است، که در تمام میدان‌های زندگی فردی و اجتماعی، جشن و عزا، جنگ و صلح و …. کاربرد دارد، لذا‌ست که برای آن اجری بی ‌پایان و مزد بی حساب قرار داده است.
« قُلْ یَاعِبَادِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ فىِ هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ إِنَّمَا یُوَفىَّ الصَّابرِونَ أَجْرَهُم بِغَیرْ حِسَاب»= (اى رسول ما، از قول من به امت) بگو: اى بندگان من که ایمان آورده‏اید، خدا ترس و پرهیزکار باشید، که آنان که متّقى و نیکوکارند (علاوه بر آخرت) در دنیا (هم) نصیبشان نیکویى و خوشى است، و زمین خدا بسیار پهناور است (اگر در مکانى ایمان و حفظ تقوا مشکل شد به شهر و دیارى دیگر روید و به راه دین صبر پیشه کنید که) البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد (۱۰ / زمر)
و ائمه شیعه نیز بارها مردم و شیعیان را به صبر و شکیبایی توصیه و سفارش نموده‌اند، از جمله امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ که خود از گریه کنندگان برای عزای جدش حسین
ابن علی ـ علیه‌السّلام-بود، و از مصادیق اکمل صابران است، به یکی از یارانش می‌فرماید: «اما انّک ان تصبر توجر»- بدان که با صبر و مقاومت پاداش می‌بری.(حرعاملی،۱۴۰۹،۲/۹۱۳)
حال باید دید این توصیه‌ها و سفارش‌ها به صبر و بردباری، با عزاداری شیعیان برای ائمه اطهار، مخصوصاً حسین ابی علی ـ علیه‌السّلام- منافات دارد یا خیر؟
اولاً باید گفت: صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است اختصاص به صبر بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدان‌های زندگی مطرح است و شاخص ‌ترین موارد آن، در روایات ذیل آمده است.
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
«الصبر ثلاثه صبر عند المصیبه و صبر علی الطاعه و صبر عن المعصیه = صبر بر سه گونه است،

    1. صبر در مصائب.
    1. صبر بر بندگی و طاعت خداوند.
    1. صبر در برابر معصیت منظور تحمل در مقابل شهوات و تمایلات نفسانی و پرهیز از گناه در این مرتبه از صبر می باشد .» (حرعاملی،۱۴۰۹،۲/۹۱۳)

در نتیجه این آیات فقط در مقابل بی‌صبری در مصائب قرار ندارد.
ثانیاً: باید دید مراد از صبر در این آیات و روایات چیست؟ و مصداق بی‌صبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات مذکور و آیات دیگر، این نکته به خوبی به دست می‌آید، که مراد از بی صبری گریه و اشک و عزاداری نیست، بلکه مراد جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است، چنان‌که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مصیبت فرزندش ابراهیم، در حالی که اشکش جاری بود فرمود:
«و انّا بک لمحزونون، تبکی العین و یدمع القلب و لا نقول، یسخط الرب عز‌ّو‌جل» – فرزندم، برای تو غمناک هستیم، چشم می گرید و دل می‌سوزد اما چیزی که موجب نارضایتی خداوند گردد بر زبان نمی‌آوریم. در روایات دیگر چنین آمده است:
«یحزن القلب، وتدمع العین، ولانقول ما یسخط الرب وانّا علی ابراهیم محزونون.» (مجلسی، ۱۴۰۹،۷۰/ ۹۰)
« بعد از دفن ابراهیم در قبرستان بقیع، برای آن کودک آن‌قدر گریه کرد، که اشک از محاسنش جاری گردید به آن حضرت اعتراض کردند، ای رسول خدا تو دیگران را از گریه منع می‌کردی اکنون خود گریه می‌کنی؟ آن حضرت فرمود: لا لیس هذا بکاء غضب انما هذا رحمه و من لایرحم لایرحم این گریه خشم و نارضایتی نیست بلکه گریه رحمت و رأفت است، و هر کس رحم نکند، مورد رحمت واقع نمی‌شود. معلوم می ‌شود آن عزاداری وگریه‌ا‌ی مخالف صبر است، که از روی غضبناکی بر قضای الهی و نارضایتی باشد نه گریه سوز و عاطفی که خود رحمت است و نشانه عاطفه و دل ر‌حمی انسان می باشد.»(مجلسی، ۱۴۰۳، ۷۹/۹۰)
به عقیده ی نگارنده اشک و گریه برای عزیز یا عزیزان هرگز مصداق بی‌صبری نیست، چرا که اسلام همیشه واقعیت‌ها را در نظر داشته و احساسات و عواطف انسان ها را می داند، مگر می‌شود انسان در مرگ فرزند و پدر… خویش اشک نریزد؟ مگر از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ صبورتر می توان یافت؟ با این حال در مرگ فرزندش اشک می‌ریزد، قلبش ناراحت است، ولی بی ‌تابی و نارضایتی نمی کند.
عزاداری های که شیعیان انجام می دهند موارد و مصادیقی دارد که ذیلا اشاره می شود واز بیان فوق روشن شد که هرگز مصداق بی تابی وجزع وفزع که ممنوع است، نمی باشد.
۱٫« یکی از مصادیق وموارد عزاداری برگزاری جلسات عزاداری، برای دلداری و تسلیت دادن به مصیبت زدگان و توصیه آنان به صبر است، این نحوه عزاداری که در بین عموم مسلمانان رایج است، در راستای تقویت اراده و ایمان و احترام به احساسات و عواطف بازماندگان قرار دارد و اسلام هم سفارش فرموده است، که پس از مرگ مسلمانی، سایر مسلمانان جمع شده و به بازماندگان تسلّی و تعزیت دهند و در آن مجالس برای از دست‌رفتگان از درگاه خداوند متعال در‌خواست آمرزش نموده، و قرآن تلاوت کنند و بازماندگان را به صبر و استقامت توصیه نمایند در این باره روایات فراوانی نقل شده است.» (حر عاملی ،۱۴۰۹،۲/۸۷۱)
امام صادق ـ علیه‌السّلام ـ به نقل از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می ‌فرماید: «من عزّی مصاباً کان له مثل أجره من غیر ان ینتقص من أجر المصاب شیئ.»- کسی که مصیبت دیده‌ای را تعزیب دهد از پاداشی به مانند پاداش او برخوردار خواهد شد، بدون این‌که از پاداش مصیبت دیده کم شود. روشن است که با این توصیه‌ها، این مصداق هیچ تنافی با صبر و بردباری ندارد.» ( همان، ۱۴۰۹، ۲/ ۸۷۱)

    1. بزرگداشت یاد و خاطره از دست رفتگانی که نزدمردم احترام خاصی داشته نظیرعلما, شهداو… مصداق دیگری است برای عزاداری. این عزاداری ‌ها در راستای بزرگداشت خاطره شهیدان، علما و اندیشمندان که با فکر و اندیشه و با نثار جان خود جامعه اسلام را حیات بخشیدند، برگزار می ‌شود، این عزاداری، افزون بر آثار و ثواب تسلّی و دلداری بازماندگان، ثواب احترام به علم و عالم و شهید را دربر دارد و نشان می‌دهد که آن‌ چنان که آنان در پیشگاه خداوند متعال ارزش دارند و از حیات و زندگی خاصی برخوردارند، نزد مسلمانان نیز از احترام ویژه برخوردار می ‌باشند. قرآن کریم می فرماید:

« الَّذِینَ قَالُواْ لِاخْوَانهِمْ وَ قَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْ قُلْ فَادْرَءُواْ عَنْ أَنفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِین»=آن کسانى که در جنگ با سپاه اسلام همراهى نکرده و درباره برادران خود گفتند: اگر آنان نیز سخنان ما را شنیده بودند (و به جنگ احد نرفته بودند) کشته نمى‏شدند، بگو: (شما که براى حفظ حیات دیگران چ
اره توانید کرد) مرگ را از خود دور کنید اگر راست مى‏گویید. ( ۱۶۸/آل عمران )
۳٫نحوه دیگری از عزاداری وجود دارد که دارای مرتبه بالاتری است، این عزاداری ویژه انسان‌های بزرگ، یعنی پیامبران و اوصیای آن ها، بویژه پیامبر اسلام-صلی الله علیه و آله وصلم -واهل بیت آن حضرت است.
عزاداری د‌ر هنگام رحلت و شهادت و شادی در هنگام تولّد آنان از ویژگی هایی است که در پرتو آن درس‌های سازنده تربیتی و اخلاقی آموخته می‌شود. امام علی ـ علیه‌السّلام ـ فرمودند: «خداوند متعال برای ما پیروانی برگزید که ما را یاری می‌کنند، یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا.» برای شادی ما شاد و برای غم ما اندوهناک می ‌شوند. (مجلسی،۱۴۰۳، ۴۴ / ۲۸۷)
به نظر نگارنده در فرهنگ اسلامی احترام همه شهیدان لازم است. ولی برخی شهیدان مانند سرور و سالار شهیدان کربلا از ویژگی ‌هایی خاصی برخوردارند که بر اساس دستورات رسیده، هر سال در ایام شهادت آنان مجالس و محافل عزاداری و سوگواری برگزار شده و مراسم خاصی نیز اجرا می‌گردد. از این رو نباید این مراسم را با عزاداری کسی که پدر یا عزیزی را از دست داده مقایسه نمود و گفت: چون خداوند توصیه به صبر نموده باید در عزای ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ چیزی نگفت، و در مقابل هر آن چه ستمگران در طول تاریخ انجام داده‌اند سکوت کرد، و با سکوت خود رفتار آنان را امضا نمود. آیا روح دستورات اسلام با چنین برداشتی مخالف نیست؟!
نتیجه می گیریم عزاداری شیعیان یعنی گریه کردن و اشک ریختن در عزای عزیز مصطفی، حسین بن علی، که قطعا در درجه و رتبه ی بالاتر قرار دارد. نه تنها بی‌صبری نیست، بلکه هماهنگی با سیره و روش پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیزمی‌باشد، میتی که گریه کننده ندارد از عزت و احترام هم برخوردار نیست.
آیا عالمان اهل تسنن نیز مانند عالمان شیعه روایت و یا روایاتی درباره اهمیت عزاداری امام حسین ـ علیه السلام ـ از ائمه مطرح کرده اند؟
بدون تردید امام حسین ـ علیه السلام ـ فرزند رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ویکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بیت پیامبر ـ علیه السلام ـ می باشد که در قرآن کریم محبت و دوستی شان با آیه مودت ( ۲۳/ شوری ) بر مسلمین واجب گردیده است. و نیز روایاتی که از طریق اهل سنت نقل شده بر این محبت و دوستی تاکید دارند. یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا آغاز می گردد و به جمله ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحه الجنه» به پایان می رسد.(زمخشری،۱۴۰۷،۴/۲۲۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:24:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم