کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



در پرده های دیده من، باغ گل دمید.
نام وطن چو بر ورق دفترم گذشت»
شاعر در دهه شصت که سرزمین ایران در گیر جنگ هشت ساله با عراق شد، شعرهای بسیاری در مورد وطن که خشونت و جنگ آن را در برگرفت، سرود. وطنی که خاکش مورد تجاوز بیگانگان قرار گرفته بود و نا امنی و خشونت را برای مردم به ارمغان آورد. شعرهای وطنی این دوره شعرهایی انتقادی است که وضع موجود را مورد نقد قرار میِدادند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شعر”شبِهای کارون” به خوبی نمایانگر وطن عزیزمان ایران، در دوره جنگ است:
شبِها که چون آوار تندر، نعره تیر
جانم شکافد هر زمان تا بانگ شبگیر
شبِها که وحشت می خروشد بر در و بام
شبِهای سرسام (مشیری، ۱۳۸۸ : ۸۴۴).
در شعر”شبِهای کارون”، لفظ شب، خود بیانگر همه تاریکیِِها و خفقانِها و آلودگیِهاست. شبِِهای زندان و شبِهای زنجیر. در این شعر پیامدهای جنگ را به خوبی تصویر کرده است. شبِهایی که آن قدر کشت و کشتار صورت میِگیرد که به جای آب در کارون، خون جریان میِیابد:
شبِها که در پهنای بی آرام کارون
دیگر نه آب است این
که لب پر میِزند خون !
شبِهایی که جنگ همه اقشار جامعه بی ِگناه و کوچک و بزرگ، پیر و جوان را در برمیِگیرد:
شبِهای غمناک
شبِها که خیل بی گناهان
چون برگ میِافتند بر خاک
همچنین شعرهای: آوایی از سنگر، هالهِی هول، از خون جوانان حرف میِزنم،از مجموعه «آه باران».
۴-۱-۴-۳٫ شعرهای اعتراضی – اجتماعی
نظر به اینِکه بعد از شعر دهه چهل، شعر اعتراض، اعتراض به وضع موجود است شعرهای اعتراضی – اجتماعی مشیری نیز بعد از این دهه شکل گرفته است و مردم و اجتماع برای شاعر تبدیل به یک دغدغه میِشود و غمِهای شاعر چون گذشته محدود به من فردی نیست بلکه شامل غمِهای مردم میِشود به طوری که زمزمهِهای این اعتراض ابتدا در «بهار را باور کن» شنیده میِشود و بعد در دیگر آثار مشیری به کمال میِرسد. هم چون:”شعرهای غبار آبی” ، “ستوه” ، “دیگر زمین تهی است”، “رقص ما”.
برای نمونه در شعر “ستوه”، شاعر به صراحت نسبت به وضع موجود اعتراض میِکند. جامعهِای که حتی شاعر نمیِتواند اندیشه های خود را به راحتی بیان کند:
در کجای این فضای تنگ بی آواز
من کبوترهای شعرم را دهم پرواز؟
شاعر با ایجاد این پرسش و پاسخِهایی که در ادامه شعر میِآورد، جامعه و اجتماع آن روز را به تصویر میِکشد جامعهِای که شهرش نفس در سینه پنهان کرده است. مردابی که بر سطح راکد آن نشانهِاش از آزادگی نیست و همه اینِها، تصویر گر همان فضای تنگ هستند که جایی برای فضایی باز و بیان آزاد وجود ندارد:
شهر را گویی نفس در سینه پنهان است
شاخسار لحظهِها را برگی از برگی نمیِجنبد.
آسمان در چار دیوار ملال خویش زندانی است.
روی این مرداب، یک جنبنده پیدا نیست.
آفتاب از این همه دلمردگیِها روی گردان است.
**************
بال پرواز زمان بسته ست.
هر صدایی را زبان بسته ست.
زندگی سر در گریبان است!
… در کجای این فضای تنگ بی آواز
من کبوترهای شعرم را دهم پرواز ؟ (همان، ج۱: ۴۶۳).
با این تفاصیل، به این نکته پی میِبریم که مشیری علاوه بر وجهه رمانتیک، شاعری اجتماعی نیز بوده است که بخشی از اشتهار وی را تشکیل میِدهد بدین گونه که وی حدود پانصد شعر اجتماعی و سیاسی نوشته است که بیشتر آنها چاپ نشده و خود شاعر گفته «من آنچه را میِتوانستهِام گفتهِام نه آنچه را که میِخواستهِام» (شاکری یکتا،۲۹۵:۱۳۸۷).
همچنین مشیری در مصاحبِهِای به این مدعای اجتماعی بودنش گواهی میِدهد:
«برخلاف تصور همه کسانی که مرا شاعری عاشقانه سرا میِدانند، من یک شاعر اجتماعی هستم ولی به خاطر اشعار عاشقانهِام (مانند کوچه) همیشه مرا به عنوان شاعر اشعار عاشقانه معرفی کردهِاند، در صورتی که من اشعار اجتماعی بسیاری هم سرودهِام و در این اشعار تمامی جریانِهای سیاسی اجتماعی وجود داشته است» (دهباشی، ۱۳۷۸: ۵۱۴)
۴-۱-۴-۴٫ انسان گرایی مشیری:
محور اصلی در شعر مشیری انسان گرایی است که از بسامد بالایی نیز برخوردار است. وی انسان را از جایگاه انسان بودنش میِنگرد و قابل ستایش میِداند:
ایمان به انسان، شب چراغ راه من بود …
شبِهای بی پایان نخفتم
پیغام انسان را به انسان باز گفتم! (همان، ج۲: ۹۷۵ )
مشیری در شعر «انسان باشیم» انسان کامل و یا انسان مطلوب خویش را به زیباترین وجه با بهره گرفتن از عناصر طبیعت به شکل نمادین تصویر میِکند. انسانی که از همه فضایل پسندیده انسانی بر خوردار است. وی توجه بسیار بالایی به انسان دارد و غالبا انسان را مخاطب خود قرار میِدهد و انسان برایش بسیار مهم است تا جایی که برای سرنوشت بشر میِگرید. رویکرد وی به انسان در این شعر، چنین است که باید هم چون خورشید، مهر بورزد و هم چون موسیقی رویش و رشد را در دیگر انسانِها به طنین اندازد. مانند ابر، ایثار و فداکاری را پیشه کند و چون رود برای شاد کردن دلِهای دیگران، سختیِها را تحمل کند.
قسمتی از شعر «انسان باشیم» را برای نمونه ذکر میِکنیم:
دانه میِچید کبوتر،
به سرافشانی بید
لانه میِساخت پرستو،
به تماشا خورشید.

سرخوشانند، ستایشگر خورشید و زمین
همه مهر است و محبت، نه جدال است و نه کین.
اشک می جوشد در چشمهِی چشمم ناگاه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:18:00 ق.ظ ]




از جمله وجوه متمایزی که در غرب برای شایسته سالاری علمی و تشویق به دانش جویی صورت گرفت، عبارت بود از این که: در اروپا به دانش جویان که دوره های خود را تکمیل می نمودند مدرکی دال بر موفقیت او در آن درس داده می شد و گرفتن آن مدرک از دانشگاههای اروپا نوعی مجوز برای تدریس و گواهی نامه صلاحیت بود که تنها توسط رییس دانشگاه و پس از آن که دانشجو توسط هییت علمی مورد آزمون قرار می گرفت اعطا می‌شد. و تلاش های فراوان انجام می شد تا برنامه درسی و آزمون های گواهی استاندارد شده و از این طریق مدرک اخذ شده از این دانشگاه ها اعتبار جهانی پیدا کند.[۲۵۶]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در مجموع تلاشهایی که برای کارآتر کردن علوم آموختنی انجام شد؛ موجب شناخت سرمایه‏های انسانی و رشد و تقویت آنها گردید ، در نتیجه این سرمایه در هر کجا و در هر جامعه‏ای شناخته و به کار گرفته می‌شد، می‏توانست توسعه و پیشرفت بیافریند، شهید مطهری در تایید این مطلب مطلب خود به نقش نیروی کار ماهر در پیشرفت کشورها، وضعیت موجود برخی از کشورهای اروپایی استناد نموده و می‏گوید:
الان بعضی از این کشورهای اروپایی این طور هستند. مثلاً انگلستان یک کشور تهی و خالی است که نمکش را هم باید از خارج بیاورند، همه چیز را باید از بیرون وارد کنند، ولی به ارزش یک چیز پی برده است، به ارزش ساختن افراد خودش، این معدن‏های انسانی را خوب کشف کرده‏اند. وقتی این معدن‏ها را استخراج و آماده می‏کنند، دیگر باک ندارند که هیچ چیز ندارند و همه چیز باید از بیرون بیاید. می‏گویند ما آدم داریم، آدم که داریم همه چیز داریم، ولی اگر آدم نداشته باشیم هیچ چیز نداریم.[۲۵۷]

۳- انقلاب های علمی در غرب

بدون شک مغرب زمین که در قرون وسطی به غیر از توحش و نادانی از آنان گزارش نشده است؛ دارای پیشینه علمی چندانی نبود که بتواند با تکیه صرف بر علم موجود خود بتواند کشتی تمدن خود را به حرکت درآورد. بلکه آشنایی با تمدن های دیگر و بروز اتفاقاتی در این سرزمین باعث به وجود آمدن تلقی جدید از زندگی، علم در آن ها گردید.

۱) نهضت ترجمه

پیشرفتهای غرب نیز مانند مسلمانان، از نهضت ترجمه آغاز شد. شاید مهمترین دره ای که باعث درک مغرب زمنی از علم گردید زمانی بود که جنگ های صلیبی آغاز گردید؛ از قرن ۱۱تا ۱۳، هشت جنگ صلیبی به وقوع پیوست و اگر چه سرانجام با پیروزی مسلمانان به پیایان رسید، گرچه به کشورهای اسلامی و مسیحی لطمات فراوانی را وارد کرد. اما این جنگ ها فرصتی را برای جمع زیادی از اروپاییان به وجود آورد که از نزدیک با تمدن اسلامی و شکوفایی و عظمت آن آشنا شوند. باید در عدم آشنایی اهالی مغرب با علم و دانش قبل از جنگهای صلیبی گفت: در ابتدا صلیبیون به حدی بی سواد بودند که اعتنایی به فلسفه و عموم مسلمین نداشتند اما نفس این آشنایی باعث شد تا اروپاییان به عقب ماندگی خود پی ببرند و در سفرنامه های خویش به عظمت و بزرگی از تمدن اسلامی یاد کنند.[۲۵۸]
ترجمه متون عربی از نیمه اول قرن ۱۲م به بعد یکی از فعالیت های مهم علمی در اروپا شد و اندلس در کانون جغرافیایی آن قرار گرفت. و دلیل آن هم وجود مراکز بزرگ فرهنگی اسلامی از یک سو و از سوی دیگر امکان ترجمه به زبان لاتین توسط مسیحیان از سوی دیگر بود.
جماعت های مسیحی و یهودی (معروف به مستعرب) در دوران تسلط مسلمین اجازه یافته بودند تحت لوای حکومت اسلامی دین خودشان را داشته باشند و پس از سقوط اندلس می توانستند واسطه و میانجیگر بین دو فرهنگ باشند. در نتیجۀ غلبه مسیحیان بر اسپانیا مراکز فرهنگ اسلامی و کتابخانه‌هایشان به زبان عربی بود، به دست مسیحیان افتاد. طلیطله که مهم‌ترین مرکز فرهنگ اسلامی بود در سال ۱۰۸۵ م سقوط کرد و در طول قرن ۱۲ بهره برداری از ثروت‌های کتابخانه آن, آغاز شد.
« در تولدو اندکی پس از استیلای مسیحیان و شکست مورها ، رمون، اسقف اعظم روشن فکر و پیشه ور آن شهر، گروهی از مترجمان را تحت رهبری دومینیکوس گووندیسالینوس گرد آورد(۱۱۳۰م) و آن ها را مامور ترجمۀ کتاب‌هایی کرد که درباره علوم و فلسفه به زبان عربی نوشته شده بود. اکثر این مترجمان یهودیانی بودند که آشنا به زبانهای عربی عبرانی اسپانیایی و گاهی نیز متبحر در لغت لاتینی بودند. پرکارترین فرد این گروه شخصی بود به نام یوحنا، که در میان اعراب به ابن داوود مشهور بود. یوحنا به ترجمه یک کتابخانه واقعی از آثار عرب و ترجمه‌هایی که فضلای یهودی از کتاب های ابوعلی سینا، غزالی، فارابی و خوارزمی بودند مبادرت جست و از طریق ترجمه کتاب حساب موسی خوارزمی، ارقام هندی و عربی را به مغرب زمین معرفی کرد»[۲۵۹]
در پایان قرن ۱۲، جهان مسیحیت لاتینی بخش های عظیمی از دستاوردهای فلسفی و علمی یونانی و اسلامی را به چنگ آورده بود؛ در طی قرن ۱۳ بسیاری از شکاف های بازمانده می بایست پر شود. این کتاب های ترجمه شده به سرعت در مراکز بزرگ تربیتی پخش شد، و در آنجا به انقلاب آموزشی و تربیتی کمک رسانید[۲۶۰] به اعتقادات ویل دورانت: تاثیرات تمامی این ترجمه ها در اروپای لاتین اثری انقلابی بود؛ روانه شدن سیل متونی از دنیای اسلامی و یونان، عشق به تحقیق و تتبع را به طرز عمیقی از نو در نهاد مردمان بیدار کرد، تحولات جدیدی را قهرا در دستور زبان و واژه شناسی به وجود آورد. برنامه دروس مدارس را توسعه بخشید و در رشد شگفت انگیز دانشگاه ها قرن ۱۲ و ۱۳ سهیم بود..جبر، رقم صفر و سیستم اعشاری از راه این ترجمه ها قدم به جهان مسیحی غرب نهاد.[۲۶۱] فرضیات و طرق عملی طب بر اثر ترجمه کتاب های اساتید یونانی، لاتینی، عرب و یهودی قوت یافت و طریق تکامل پیمود. ورود علم نجوم اسلامی یونانی بسط الهیات را اجباری ساخت. مفاهیم جدیدی در الوهیت به وجود آورد که خود دیباچه تحول عظیم تری بود که پس از کوپرنیک پدید می آمد دورانت، با توضیح اینکه اسلام با اشاعه دانش و تهییج اذهان وادار به ساختن معبد اسکولاستیک نمود می گوید:« سپس یک یک سنگ های آن بنای فخیم شکاف می داد تا در قرن ۱۴ آن دستگاه قرون وسطایی فرو ریزد و به دنبال عشق رنسانس، مقدمات فلسفه جدید فراهم آمد»[۲۶۲]

۲) واردات علم از مسلمانان

برخورها و روابط فراوانی که بین مسلمین و مغرب زمین صورت گرفت، باعث پخش علوم و فنون و اخلاق در بین هر دو طرف گشت. والبته چون مسلمین در آن زمان دارای تمدن و فرهنگ والاتری نسبت به مغرب زمین بود، سودی که غرب از ارتباط با اسلام برد به مراتب بیشتر از مسلمین بود. به برخی از مواردی که مغرب زمین از مسلمانان به سوغات برد، در فصول قبل اشاه شد. اما تاثیر نفوذ اسلام در غرب چنان برای مغرب زمین اعجاز کرد که مونتگمری وات در بیان تاثیرات حضور ونفوذ مسلمانان در غرب، می گوید:
« هنگامی که انسان تمام جنبه های درگیری اسلام و مسیحیت در قرون وسطا را در نظر بگیرد، این روشن خواهد بود که تاثیر اسلام بر جامعه مسیحیت بیش از آن است که معمولا شناسایی می شود. اسلام نه تنها در تولیدات مادی و اختراعات تکنولوژی اروپا شریک است است ؛ و نه تنها اروپا را از نظر عقلانی در زمینه های علم و فلسفه برانگیخت، بلکه واداشت تا تصویر جدیدی را از خود به وجود آورد.»[۲۶۳]
از ثمرات روزمره ای که دنیای غرب از آشنایی با شکوه تمدن غرب به ست آورد بسیار است. اما یکى از ثمراتی که جنگ هاى صلیبى براى اروپاییان داشت؛ رواج حمّام هاى عمومى بخار بود، که به تقلید از گرمابه‌هاى مسلمانانو با رفتن از سرزمنی های اسلامی به ساختن مشابه برای آن پرداختند.
در اوضاع بهداشتی و اهمیت این قضیه همین بس که، کلیسا با گرمابه هاى عمومى نظر خوشى نداشت; زیرا این گونه مراکز را مقدّمه واداشتن مردم به اعمال منافى عفّت مى دانست. این در حالى است که از مدت ها پیش از آن، در تمام شهرهاى اسلامى، حمّام هاى عمومى در تمامى محلّه ها وجود داشت و مردم مسلمان نظافت را از نشانه هاى ایمان مى شمردند. علاوه بر این، حتى مسیحیان داشتن مستراح را در خانه هایشان بد مى دانستند؛ ویل دورانت مى نویسد: «در قرن سیزدهم، پاریسى ها بول دان هاى خود را آزادانه از فراز پنجره به معابر خالى مى کردند و تنها تأمینى که عابر بیچاره داشت اخطار صاحب خانه بود که با صداى بلند مى گفت: خیس نشوى! مردم در حیاط ها، روى پلکان ها و از بالاى بالاخانه ها، حتى در کاخ «لوور»، پیشاب مى ریختند. پس از بروز طاعون در سال ۱۵۳۱م به موجب فرمان مخصوص، به عموم مالکان و خانه داران پاریسى اخطار شد که براى هر خانه اى مستراحى احداث کنند; اما بیشتر مردم زیربار نرفتند».[۲۶۴]

۳) نهضت اصلاح دینی

با توجه به وضعیت اسفناک کلیسا وبه ویژه استفادۀ کلیسا, دیرها و صومعه ها و ساخت و ساز و وابستگی سیاسی آنان، اخذ مالیات و عشریه ها، فروش آمرزش نامه ، و ..همه این امور نارضایتی گسترده ای را در میان مردم ایجاد کرده بود که نهایتا به نهضت اصلاح دینی انجامید. در قرن ۱۶، مارتین لوتر،که در یکی از شهرهای آلمان استاد دانشگاه و معلم رسمی کتاب مقدس بود، با فروش آمرزش‌نامه به مخالفت پرداخت و پاپ را ضد مسیح نامید و پاپ نیز وی را تکفیر کرد. نهضت لوتر به سرعت به آلمان و سایر مملک اروپایی کشیده شد وسرانجام پروتستان‌ها و طرفداران نهضت اصلاح دینی به جمعیتی تاثر گذار در غرب تبدیل شدند.
نهضت اصلاح دینی به طور غیر مستقیم موجب رشد عقلگرایی در مسیحیت شد. این نهضت، اقتدار کلیسا رابه چالش کشید و اعلام داشت که هر مومنی حق دارد اسفار کتاب مقدس را شخصا و بدون وساطت کلیسا تفسیر کند وبدین ترتیت فهم رسمی از مسیحیت و ظهور فرقه های متعدد در میان پروتستان ها پدید آمد. و همین امر زمینه مجادلات فکری فراوان را به وجود آورد و در نهایت عقل به عنوان مرجع رفع منازعات برگزیده شد. در حقیقت با سست شدن برخی اصول جزمی مسیحیت و آزاد شدن فهم کتاب دینی برای عموم مردم، زمینه بررسی های خرد گرایانه کتاب مقدس فراهم گردید؛ در کشورهای پروتستان قانون کلیسایی از میان رفت و در دانشگاههای آن، علم حقوق جانشین الهیات شد.[۲۶۵]

۴) کشفیات جدید علمی

بدون شک یکی از مهمترین عرصه های پیشرفت غرب در زمهی علم و کشفیات بود است . در نیمه دوم قرن ۱۹ از نظر کشفیات در تمام علوم ، دوره ای بی سابقه محسوب می شود. تنها یک بنای مجلل که بر روی پایه هایی که قبلا مردانی چون گالیله، نیوتن، بیل، لاوازیه، و کوویه بنا کرده بودند ، نبود، بلکه علوم جدید بسیاری به وجود آمد و قوانین کلی اساسی بسیاری بر قرار کرد. که مهمترین کارهای بزرک علمی قرن ۱۹ قوانین ترمو دینامیگ، تئوری امواج الکترو ماگنتیک، کشف ارتباط میکروب ها باامراض و پیشرفت تکنیک جراحی با اصول بهداشتی پیشرفت تلقیح برای پیشگیری امراض واز همه مهمتر از نظر استنباطاط فلسفی، تئوری تکامل تدریجی انواع بود. استفاده عملی از کشفیات علمی چنان انقلاب صنعتی را تسریع کرد که در ربع آخر قرن ، دومین انقلاب عظیم صنعتی را به وجود آورد[۲۶۶]

۵) انقلاب صنعتی

یکی از مهمترین دوران ، و از مهمترین دلایل رشد فزاینده غرب، بروز انقلاب صنعتی در غرب بود که این تمدن را از تمدن های دیگر به خوبی متمایز می کند؛ انقلابی که ننیجه اش در همه زمینه ها موازنه قدرت، علم، اقتصاد و…را به سمت غرب تغییر داد. و با تعمق در تحولات این دوره به این نتیجه می‌رسیم که علم و صنعت باهم، پایه های یکدیگر را برای پیشرفت ساختند.
انقلاب صنعتی تحولی فن‌آورانه و صنعتی و اجتماعی بود که در سده ۱۸م در انگلستان به آرامی آغاز شد. صنعتی شدن، در اصل به تغییر از کشاورزی به عنوان هدف اولیه کار آدمی و شیوه اصلی ایجاد ثروت به ماشینی شدن تولید کالاها در کارخانه انجامید. در نتتیجه، شیوه ای تازه از بقای آدمی شروع به شکل گرفتن کرد، یعنی تمدن صنعتی، ونوع آدمی همراه با آن به دوران تاریخی تازه ای قدم نهاد.[۲۶۷] تولید ماشینی شد، و نیروی آن از ماشین هایی با سوخت فسیل تامین گردید؛ صنعتی شدن در کشاورزی بسیاری نقاط انقلاب ایجاد کرد؛ تغییر ساختار گسترده جوامع، طبقه هاای کاملا تازه ای از مالکان ، کارگران، مدیران، رهبران سیاسی و مصرف کنندگان به بار آورد[۲۶۸]
پیشرفت تکنیکی در قرن ۱۹ چنان سریع انجام می شد که به نقل ویل دورانت، در این دوران « تمام کارخانه داران از خود اختراعی دارند و روزانه سرگرم بهبود اختراعات دیگران هستنذ»[۲۶۹] منابع جدیدی برای تولید نیروهای عضله انسان و حیوانات یکی پی از دیگری کشف شدند و روش های تولید انبوه نیز روز به روز ترقی کرد و زمینه رشد هر چه بیشتر اقتصادی اروپا و کشورهای صنعتی را از قرن ۱۸ به بعد را فراهم کرد.

۶) تربیت نیروهای ماهر

از مهمترین تاثیرات رشد اقتصادی و علمی، توسعه شهر نشینی و مدنیت در غرب بود و از سوی دیگر تداوم رشد اقتصادی و انقلاب صنعتی نیاز به نیروهای تحصیل کرده و تحقیقات علمی داشت. لذا یک همگرایی ای بین بازار کار و نیروهایی که دانشگاه باید تربیت می کرد به وجود آمد، دانش پژوهان که فرصت های شغلی خود را در گرو آموزش های پیشرفته می دیدند، انگیزه های بیشتری برای تحصیل پیدا کردند و منافع متقابل اقتصاد و آموزش علوم طبیعی سبب شد تا سرمایه کافی برای تحقیقات و آموزش های علمی فراهم آید.
امپراتوری‌های قدرتمند و طبقات مرفه با دیدن تاثیر علوم مختلف در زندگی، به خاطر علایق یا رقابت های اشرافی به حمایت از دانشمندان و مراکز علمی می پرداختند. بدین گونه بود که ثروتمندان هزینه ها را متقبل شدند و دانشجویان متخصص شدند و در کارهای دارای تخصص مشغول به کار شدند.
طبقه بورژوازی یا طبقه متوسط در اروپا، که به برکت تحولات اقتصادی دارای ثروت و مکنت شده و در تحولات بعدی اروپا نقش موثری را ایفا کرد.این طبقه در برابر اقتدار اشراف سنتی و روحانیون به مبارزه ای تدریجی پرداخت و در همه تحولات اروپای جدید به صورت موثری حضور یافت وسرانجام نظام سلطنتی را به نظام جمهوری تبدیل کردو زمینه را برای حضور مستمر خود در همه مشارکت ها را فراهم کرد. همچنین باید گفت، ثروت این دسته در اروپا موجب تضعیف نقش دین و کلیسا در جامعه غربی شد ودر نتیجه تمرکز به روی آموزش های مذهبی جای خود را به تدرج به حمایت از علوم طبیعی سپرد.[۲۷۰]

اهداف نظام آموزشی غرب

مغرب زمین با توجه با دیدگاه عقل گرایی صرف به امور، و به کاربردن عقل در راستای اهداف اومانیستی، از آموزش جز پیدا کردن راه های هر چه بهتر و بیشتر در راه استیلای عقلی به جهان هدفی نداشت؛ و همه مکاناتش را برای رسیدن به این خواسته ها به کار گرفت.
الف- آموزش و پرورش همگانی
از اهداف اولیه تعلیم در غرب آزادی انسانها برای تحصیل در هر مقطعی است. لذا طبق این شعار هر کدام از مغرب زمین برای کسب مدارج علمی بدون محدودیت، به دانگاهها هجوم آوردند.با توجه به تاکید تفکر لیبرالیستی درباره برابر دانستن انسان ها در برخورداری از حقوق اساسی شان، همه افراد در جامه لیبرال باید از حق تعلیم و تربیت رسمی و بدون تبعیض برخورددار بشند. پس برای رسیدن به ان هدف باید فرصت های برابری برای همه فراهم شود تا بتوانند استعدادهای خویش را شکوفا کنند.[۲۷۱]
ب- آموزش عملی و کاربردی
بعد از انقلاب صنعتی در غرب، گویا همه ازعلم، در غرب چیزی را می‌خواهند که بتوان از آن استفادۀ عملی کرد؛ بنابراین بسیاری از اهالی مغرب زمینۀ آموزشی‌ای را ارزشمند و قابل پذیرش می دانستند که جنبه عملی و کاربردی داشته باشد و فرد را برای موفقیت در زندگی فردی و توانایی ایفای نقشی مستقل در جامعه آماده کند. بنابراین ایده‌گیری عقیدتی و نظری که فاقد کاربرد عملی و شغلی در زندگی باشد، در اولویت نخواهد بود. و در این راستا بود که تاکنون دانشگاه ها در غرب با نیاز سنجی هایی که از وضعیت شغل و نیازهای تخصصی آینده بعمل می اوردند نیرهی فکری و کاری برای آن شغل و حرفه ها به وجود می‌آورند
به قدری در زمینه آموزش های کاربردر اهتمام داشته و دارند که دانشگاهها هم رتبه بندی می شوند و دانشگاههایی که کارهای بهتری اراده می دهند دانشجویان بهتری را هم از خیل داوطلبان می توانند انتخاب کنند.
ناگفته پیداست، امروزه‌ دانشگاهای غربی همیشه رتبه‌های بالای نظر سنجی‌ها را از لحاظ کیفیت‌های گوناگون علمی در اختیار دارند و با تربیت نیرروهای متخصص سعی در هر چه کاربردی‌تر کردن علوم برای ایجاد تحول در تمدن و اجتماعشان دارند.

ب- تربیتی- اخلاقی

امروزه مسلمین هم اعتراف میکنند که در برخی امور تربیتی مغرب زمین به رشد بیشتری دست یافته اند. حتی کسانی چون سید جمال ها با دیدن صفات مثبت مغرب زمین ، اعتقاد پیدا کردند که ، ما در غرب اسلام دیدیم گر چه مسلمان ندیدیم.
قبل از ظهور انقلابات گوناگون در غرب، زندگی سنتی اهالی مغرب زمین، همه چیزش شکل سنتی خود را داشت. جایگاه هر کس طبق همان زندگی سنتی تعریف می شد. پدر نقش محوری ای در این خانواده ایفا میکرد و مادر، از شأن و جایگاه همان زندگی های سنتی برخور دار بودند و در برهه‌ای هم که زندگی ها عقل گرایانه شده بود سعی در رفتارهایی می شد که به سنت کلیسایی نزدیک تر باشد.

۱- مسیحیان، همزیستان مسلمانان

ما در دنیایی زندگی می کنیم که به مغرب زمین به خاطر برخی افکار و عقایدشان به راحتی از باقی صفات خوبشان هم عبور می کنیم . اما همین غرب، که مسیحی هستند و در پرتو آموز‌های مسیحیت رشد اخلاقی یافته بودند؛ یادمان نرود که در صدر اسلام یکی از نکات مثبت که در مورد مسیحیان مغرب زمین دیده می شود؛ و در قرآن نیز بدان اشاره شده است روحیه همزیستی خوب این ها در صدر اسلام با مسلمانان بوده است. ( ما اینجا فقط به خاطر مسیحی بودنشان مورد توجه قرار دادیم نه غربی بودن. تا نگاه کاملا سیاه به غرب مسیحی هم نداشته باشیم)
گرچه در زمان حضرت رسول، مسیحیت دین منسوخ بود و بیشتر آموزه های آن تحریف شده تحویل نسل بعد داده شد؛ اما باز هم تاثیر آموزه ها در میان این جمع بود و لذا به خاطر برخی صفاتی که بین آنان بود، مورد عنایت قران وقع شدند. قران رمز دوستی با آنان را چنین بیان می کند :
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشرَْکُواْ وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّهً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى‏ ذَالِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْبَانًا وَ أَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبرُِونَ.[۲۷۲]
در این آیه خداى تعالى جهت نزدیک‏تر بودن نصارا را به اسلام بیان فرموده و در جهت اینکه آنان نسبت به سایر ملل انس و محبتشان به مسلمین بیشتر است، سه چیز را معرفى مى‏فرماید که آن سه چیز در سایر ملل نیست، یکى اینکه در بین ملت نصارا علما زیادند. دوم اینکه در بینشان زهاد و پارسایان فراوانند، سوم اینکه ملت نصارا مردمى متکبر نیستند، و همین سه چیز است که کلید سعادت آنان و مایه آمادگى شان براى سعادت و نیکبختى است.[۲۷۳] آن ها نه تنها همزیستان خوبی برای مسلمین بودند؛ بلکه در ابتدای پاگرفتن اسلام، نجاشی حاکم حبشه به فراریان مسلمان برای خلاصی از شر کفار به آنها پناه داد.
اهمیت این نگاه به مسیحان، از وقتی بیشتر احساس می‌شود که، متوجه می شویم نسبت به یهود کاملا دید برعکسی دارد و دائم از بدی و بدرفتاری های آن ها سخن به عمل می آورد. پس همین مسیحیانی که امروزه بیشتر در غرب زندگی میکنند دارای صفات خوبی بوده‌اند که حتی در قرآن مورد عنایت واقع شده اند.

۲- نظم و انضباط اجتماعی

این رکن از اخلاق رفتاری در غرب، ظهور ویژه‌ای در بین اهالی مغرب زمین مدرن پیدا کرده است، چرا که ظاهرا با بروز عقل‌گرایی افراطی در غرب، حتی فکر علمی و معقول و اقتصادی در زمینه‌های رفتاری انسان غربی بروز کرد، دیگر انسان غربی، باید طرز رفتارها و ارتباطش باید مثل اجزای ساعت دقیق می‌بود، تا در مجموع تشکیلات به هم بافتۀ غرب به خوبی کار کند، لذا در طول زمان این طرز فکر نظم و انضباط عجیبی و مطابق اصولی را بین مردمان غربی به وجود آورده است . انسان غربی همه اموراتشان با برنامه‌های از پیش تعیین شده صورت می‌گیرد. ساعتها و دقایق برایشان ارزشمند است.
خلاصه اینکه: در ذهن اکثر جوامع، از نخستین چیزهایی که از رفتار مغرب زمین به ذهن متبادر میشوند علم و انضباط آن هاست است.در واقع نظم یکی از موارد نیاز دنیای عصر مدرن است. اهالی مغرب زمین با توجه به محیطی که در آن زیست می کنند دریافته‌اند که، بدون رعایت نظم فردی و اجتماعی موفق به انجام امور خود نمی شوند لذا تمام سعی خود را برای ارائه نظم بیشتر در زندگی به کار می‌گیرند. و نظم، یکی از شاخصه‌های مهم تمدن غربی به شمار می آید.

۳- حقوق بشر

در مغرب زمین، مفهوم حقوق به مقوله‌ای بسیار معتبر و قطعا مرتبط و پیوسته و بدل شده است و عرضه این اصل اخلاقی و الزام شدن مغرب زمین به آن بسیار کمتر از مقولاتی چون برابری، دموکراسی و حتی آزادی جنجال برانگیز بوده است. غرب، در نیمه دوم قرن بیستم شاهد گسترش نگرانی های مربوط به حقوق بشر به طور کلی و همچنین شاهد توجه به حقوق ویژه گروه هایی از جامعه بشری بوده است( مانند زنان، کودکان، سالمندان، معلولان، به دنیا نیامدگان و حتی نسلهای آینده) نهادهای خاصی به منظور ترویج و تعالی حقوق بشر تاسیسی شده است.[۲۷۴]
در یکی از مواری که این قانون به کار مردم آمد، مربوط به پرونده ای است که در سال های اخیر بررسی شد که طبق آن لردهای انگلستان در مورخ ۲۴ مارس۱۹۹۹در مورد دیکتاتور شیلی به خاطر جنایت شکنجه و تبانی برایی شکنجه، گروگان گیری، و تبانی برای قتل عمد و بری دفاع از آسیب دیدگان، وزارت کشور انگلستان اجازه یافت تا رسیدگی برای استرداد پینوشه مورد بررسی قرار بگیرد.. این پرونه علیرغم نتیجه نهایی‌اش‌، در حقوق بشر پرونده مهمی است به خاطر این که فرسایش مفهوم مصونیت دولت برای جنایات بین المللی را به عنوان نتیجه لازم الاجرا شدن کنوننسیون منع شکنجه تایید کرد[۲۷۵]
در موارد متعددی استناد به همین قانون در مغرب زمین، منجر شده است که افراد با نفود و متمول نتوانند به آزادی ادیان آسیبی برسانند و افراد فاقد مقام از آن ها توانسته اند از لحاظ قانونی مستندتر جلوه کنند. و پویا حقوق بشر پیشتون اطمینانی قرار دادشده، در برابر طغیان مردم؛ پرا که؛ بند سوم مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اشعار میکند: «….حقوق بشر باید از حمایت حاکمیت قانون بریخوردار باشند تا مردم مجبور نشوند که، دست کم، به عنوان آخرین چاره در برابر ظلم و تعدی به عصیان برخیزند«[۲۷۶]

۴- رشد اخلاق محیط زیستی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:17:00 ق.ظ ]




محمدابراهیم: بلند شو ببینم. نکبت. چند ساله حموم نکردی؟ چارتا صابون بیار ببینم.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۲۷)
و در برابر مقاومت شدید «غلامرضا» میگوید:
* «محمدابراهیم: پاشو، پاشو. من نذر دارم چهارچوب رو ول کن.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۲۸)
این جملهی «محمدابراهیم» حجتی آشکار بر وجود این ویژگی شخصیتی ذکرشده میشود، وقتی حمام بردن برادرش را بهای انجام نذرش قرار میدهد، دلیل محکمی بر وسواس و انزجار او از انجام این کار دشوار و ناخوشایند است.
گذشته از این موارد ذکر شده در فیلمنامه، صحنهای دیگر هم در خود فیلم وجود دارد که دلیلی بر این مدعای ما میشود؛ در صحنههای آغازین فیلم، وقتی «محمدابراهیم» و «غلامرضا» زودتر از بقیه در خانهی مادر حاضر میشوند، «محمدابراهیم» پارچهی سفید و تمیزی را بر روی پله پهن میکند، مینشیند و مشغول نوشتن متن اعلامیهی مرگ مادر میشود. این رفتار در متن فیلمنامه آورده نشده است.
ازآنجایی که او در محیط خصوصی خانوادهاش مردی رام و مطیع در برابر خواسته های همسرش است، سعی میکند برای جبران این نقیصه مردی و مردسالاری را در خانهی مادری برپا کند؛ چنانکه خود، در جواب انتقاد مادر از مانع شدن او از دیدار «اوس مهدی» و «ماه طلعت»، میگوید:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

* «محمدابراهیم: تو خونه خودمون که زنذلیلیم، اینجام توسریخور داماد؟ آبجیکوچیکه مونه، میتونیم بزنیم تو سرش. حالا ما آقایی میکنیم و دست بزن نداریم امریست جداگونه، والله.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۴۱)
نکتهی بسیار قابل ملاحظه در باب شخصیت «محمدابراهیم»، کنش و واکنش او در برابر مادر است. نمونهی آن را در صحنهای که همهی اعضای خانه در حیاط گرد هم جمع شدهاند مشاهده میکنیم؛ او سعی میکند با طعنه و کنایه و تحقیرِ مادر، او را برنجاند و به حرف بیاورد ولی همواره با سکوت او مواجه میشود. این سکوت، تنبیه آزاردهندهای برایش است ولی او کودک سازگاری نیست که با این تنبیه ادب شود بلکه بیشتر بر سر لج میآید و گستاخی و پرحرفیهایش را بیشتر میکند. همچنان به این کار ادامه میدهد تا اینکه به اذیت و آزار خواهر و برادرهایش متوسل میشود؛ اینجاست که مادرِمدافع حق، دربرابرش میایستد و او را مورد عتاب قرار میدهد. او به هدفش یعنی جلبتوجه مادر و رنجاندن او از خود میرسد ولی خشم او را طاقت نمیآورد و در برابر سرزنش مادر با غروری کودکانه همجوابی میکند:
* «محمدابراهیم: انقدر دیگه ما رو عاق والدین نکن از اون بالا. ما یه سر خاک و فاتحه باهاس بیایم که خب اونم میایم. جخ فاتحهاشام میشه از همین راه دور پیشکی حواله کرد، فاتحه….» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۱۴)
اما با این حال، عتاب مادر کار خود را میکند، «محمد ابراهیم» از کوره در میرود، به خواهرش تشر میرود، به «غلامرضا» ناسزا میگوید، با «جلال الدین» جروبحث میکند و در نهایت، با کلافگی تمام، قصد ترک خانه را میکند.
اگرچه او فرزندی ناسازگارولجوج است اما در برابر توجه، محبت و احترام، کاملاً رام و ضعیف است. پس از درگیریهای لفظی که بین او و مادر صورت میگیرد و درگیریهای دیگرش با «جلال الدین» و «جمال» که منجر به شکستهشدن غرورش میشود، در اتاق خودش بر روی تخت دراز کشیده است که مادر به بهانۀ دادن قوارهی چادری، که به همسرش بدهد ولی در اصل به قصد نزدیک شدن به او، به سراغش میرود. با این بزرگواری مادر در ایجاد ارتباط، فرصتی مییابد تا صحبت کند و از دردهایش برای مادر بگوید. پس از این ارتباط محبتآمیز مادر، «محمدابراهیم» عاصی و نافرمان، رام میشود، گویی همهی لجاجت کودکانهی او به خاطر این بود که احساس میکرد مادر او را از مهر و محبت خود محروم کرده است و به خاطر این احساس بود که به مقابلهی منفی با او میپرداخت. دلیل دیگر بر وجود این ویژگی شخصیتی ذکر شده، برخورد او با «ماه طلعت» است؛ چنانکه در داستان میبینیم، رفتار«محمدابراهیم» نسبت به او خوشایندتر از برخوردش با سایر خواهر، برادرهایش است. دلیل این تفاوت، در تفاوت رفتار «ماه طلعت» است. «ماه طلعت» به خوبی نقطهضعف عاطفی برادرش را دریافته است؛ روی حرف او حرف نمیزند، در برابر او مطیع است، برای دلبری از برادرش شیرینزبانی میکند و احترام و محبت خود را نسبت به او کاملاً ابراز میکند. در اوایل داستان که اعضای خانواده کم کم در خانه جمع میشوند، «محمدابراهیم»، ناراضی از آمدن «جلال الدین»، به «ماه طلعت» میگوید:
* «محمدابراهیم:…داش آبیته پیژامتم که تشریفات فرمودن آبلیمویحالبر. مار از پونه بدش میاد…
ماه طلعت: سلطان مار هم وقتی از جلدش در میومد عاشق عطر پونه بود.
محمدابراهیم: صد رحمت به پونه. زبون درازی آبجی کوچیکه دیگه از بو گند گلاب هم گندتره.
ماه طلعت: غلط کرده آبجی کوچیکه بخواد زبون درازی بکنه.
محمدابراهیم: خوبه، خوبه، شیرین نشو. زولبیا. روت واشه. برو رد کارت.
ماه طلعت:چشم خان داداش.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۰۷)
وکمی بعد که همه در اتاقهایشان ساکن شده اند، «ماه طلعت» برای آنها چای میبرد؛
* «محمدابراهیم: چایی کمرنگه مال داداش خوش آب و رنگه اس؟
ماه طلعت: همه چی سرگلش مال خان داداشه.
محمدابراهیم: قند نشو قندون هس. برو ردّکارت.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۰۹)
«محمدابراهیم» توسط مادری معتقد و باایمان تربیت شده است و این تربیت، تأثیر خود را در شخصیت او گذاشته است. چنانکه آشنایی و اعتقاد به اصطلاحاتی نظیر «عاق والدین»، «توکل»، «مشغول الذمه»، «نذر»، «حلال و حرام» و…را از لابه لای گفتههایش درمییابیم. اما این آشنایی و اعتقادات در جریان زندگی، رنگ و اهمیت خود را از دست میدهند. به خاطر تأمین نیازهای مادی اهل خانهاش و راضی نگه داشتن آنها، مجبور میشود ارزشهای اخلاقی را زیر پا بگذارد و مخالف اعتقادات خود عمل کند. برای مثال، حق «جلال الدین» را زیرپا میگذارد و «غلامرضا»ی وابسته و احساساتی را به آسایشگاه معلولین ذهنی میفرستد.
* «حکایت غلامرضا رو گفتم که مشغولذمّه از دار دنیا نرم. اروای خیکت ما که تو دنیا بز آوردیم. حساب آخرتمونم که حکما یازده،یازدهست. هردوسو سوختیم.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۱۷)
این عبارت، نشاندهندهی دلمشغولی «محمدابراهیم» نسبت به اعتقاداتش و احساس گناهی است که به خاطر زیر پا گذاشتن آنها گریبانگیرش شده است.
«محمدابراهیم»، شخصیتی پویا دارد و این پویایی به خاطر تحولی است که در شخصیت و عملکرد او رخ میدهد. اما این تحول چنانکه انتظار میرود، یکباره و ناگهانی نیست و انگیزهها و دلایلی زمینهی پیدایش آن را فراهم میکند. هنگامی که رفتار خانواده مادریاش را مشاهده و آن را با رفتار شریک زندگی اش مقایسه میکند، به نکات مهمی دست مییابد که زمینهی تحول و تغییر رویه را در او فراهم میکند. رفتار صادقانه و بدون چشمداشت اطرافیانِ خود را با توقعات فراوان همسر و خانوادهاش میسنجد. برای مثال، در برابر توجهات غیر منتظره و بیریای «ماه طلعت» متعجب میشود و با بیتوجهیهای بیباکانهی همسرش مقایسه میکند.
* «محمدابراهیم: …طلعت. اون کت صاب مرده ما رو بده بریم پی زندگی نکبتیمون.
ماه طلعت با سینی چای به سوی محمدابراهیم میرود.
ماه طلعت: چشم. تا خان داداش چاییشو بخوره، آبجی کوچیکه کتشو آورده. زیر بغلش شیکافته بود. دوختم.
محمدابراهیم: اگه شیکم ما رو کارد سلاخم بشکافه، عیالمون دستش به سوزن نخ نمیره، جراح خانوم. اما تا دلت بخواد ووگ و بوردا میخره، الگو ور میداره واسه رخت تو خونه توله هاش.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۱۷)
در برابر محبت خالصانه و بیدریغ مادر تسلیم میشود و به این گفتهی او ایمان میآورد:
* «مادر: همه نمیشن مادر. هرکی آدمو واسه وجود خودش میخواد. رفیق آدم، زن، اولاد، همه.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۳۱)
و اینچنین، محمدابراهیمی که در آغاز فیلمنامه، نسبت به قضیهی مرگ مادر کاملاً بیتفاوت مینمود و خود را برای مواجهه با این امرعادی، آماده میکرد، چنان از محبت مادر سرشار میشود که از فرط خواستنش، به خاطر تعریف «ماه طلعت» از وضع سلامتی مادر، به او پرخاش میکند.
* «ماه طلعت: امروز که سرحالتر از دیروزین.
محمدابراهیم: بگو ماشاالله زولبیا. امان از چشم بد. جخ چشم خودی بیشتر کارگره. البت از زور خواستن.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۴۲)
غلامرضا
فرزند دوم مادر است که مبتلا به نارسایی ذهنی است. پس از رفتن مادر به آسایشگاه سالمندان، مسئولیت نگهداریاش به برادر بزرگش، «محمدابراهیم»، سپرده میشود، اما به دلیل مخالفت همسرش، او را به آسایشگاه معلولین ذهنی میسپارد.
معلولیت ذهنی او را همچنان، کودک نگه داشته است؛کودکی بزرگسال که کودکانه به حوادث و پدیده های جهان اطراف خود مینگرد. بازیگوش و علاقمند به بازی با دستگاه «کمودور» و بچههای محل است. پرخور و عاشق خوراکیهای خوشمزه است و به خاطر وحشتش از آب داغ به حمام نمیرود.
اما گذشته از این ویژگیهای ظاهری شخصیتیاش، خصوصیات روحی قابلتوجهی نیز دارد؛ او از مهربانی و لطف ذاتی فراوانی برخوردار است. حس علاقه و وابستگی فراوانش نسبت به مادر از همان اوایل داستان، هنگامی که مادر و «ماه طلعت» وارد خانه میشوند، مشاهده میشود.
* «غلامرضا به عادت زمان کودکیش در را باز میکند و پشت در پنهان میشود. مادر و ماه طلعت وارد میشوند. غلامرضا دنباله چادر مادر را گرفته میبوسد.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۰۷)
او کودکانه به مادر عشق میورزد و به داشتن او احساس نیاز میکند؛ این نیاز را در گفتگویش با «جمال» به خوبی درک میکنیم:
* «جمال: غواصهای پیر نقل میکنند در قعر بحر یک پیرزن نشسته فوق بناتات بحری گهواره میجنباند. هر غواصی حوالی طفلش نگردد یک مقدار صدف صید میکند.
غلامرضا: خوبه، منو با کشتیت ببر ته دریا، میخوام بخوابم تو گهواره ننه دریا. مادر میخواد بمیره.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۳۴)
این کودکی و نارسایی ذهنی، در دیدگاهش نسبت به مرگ نمود کاملی پیدا میکند. در باور او انسانی که میمیرد، همچنان زنده است و گذر سالها بر عمر و وضعیت جسمی او تأثیر میگذارد. مرگ برای او پایان زندگی و رشد و نمو نیست بلکه تنها مفهومی از جدایی و دیر برگشتن است؛ همچون رفتن به یک سفر دور و دراز همراه با امیدی کمرنگ به بازگشت. «غلامرضا» مرگ پدرش را سفر میپندارد و هنگامیکه «جمال» از درب پشتی خانه را به صدا در میآورد، میگوید:
* «غلامرضا: ا آقام اومد. آقامه. فقط آقام از این در میاد، با چکمه و شمشیر و عصا. بیچاره پیر شده از بسکه مرده.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۱۷)
چنانگه گویی آمدن پدر، در نزد او، امری ممکن و باورپذیر است.
او فردی احساساتی است و افراد، با مهر و محبت خود، او را کاملاً به خود جذب میکنند؛ به خاطر محبت و توجه «جلال الدین»، همواره سعی میکند که بیشتر با او و در کنار او باشد تا با «محمد ابراهیم». با آمدن «ماه منیر»، به وجد میآید، به پیشبازش میرود، چمدانش را بر روی سرش گذاشته و به داخل خانه میبرد. «ماه منیر» او را محبت، کمک و درک میکند، به او دیکته میگوید و همبازی او در سفر خیالیاش میشود؛ به همین خاطر، «غلامرضا» با او احساس نزدیکی میکند. «ماهطلعت» و«جمال» هم با او رفتاری دوستانه دارند. تنها «محمدابراهیم» است که او را مورد ظلم قرار میدهد؛ به او دشنام میدهد، مسخرهاش میکند، زور میگوید و حتی کتک میزند. با این همه، احساسات و مهربانی پاک و بیریایش را از «محمدابراهیم» نیز دریغ نمیکند؛ پس از آنکه «محمدابراهیم»، او را به زور و خشونت به حمام میبرد، و به خانه بر میگردند،
* «غلامرضا به طرف تخت مادر میرود و در کنار مادر مینشیند.
مادر: بیا جلو، مادر ببینه که پاکیزه شدی، ماشاالله، ماشاالله، هزار ماشاالله. بشکنه دستش خیر نبینه، کی صورتتو سیاه و کبود کرده.
محمدابراهیم: من، عوضش سر و تنشم شستم. دیگه نمیدونستم دستمزد دلاکی ناله و نفرینه. نمیرفت زیر آب داغ. زدمش.
غلامرضا: نه نزد که، خودم خوردم زمین. صابونو قورت دادم لیز خوردم، چشمم رفت تو دوش. به خدا.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۲۹-۱۱۲۸)
و از این طریق، سعی میکند برادرش در معرض سرزنش قرار نگیرد.
مادر نیز مهر و محبت فراوان خود را نثار او میکند. محبتی که نثار «غلامرضا» میکند، با آنچه به دیگر فرزندان نثار میکند، متفاوت است؛ نوعی حس ترحم و دلنگرانی نسبت به حال وآیندهی «غلامرضا» در محبتش به او مشاهده میشود؛ اوج این احساس محبت و دلواپسی نسبت به او را در جریان پنهان شدن او پس از دیدن صحنهی قربانی میبینیم:
* «مادر: …برین پسرا پی برادرتون، خدا پشت وپناهتون. کجاست برهی گمشدهی این گوسفند پیر صحرا، وقت ذبح نزدیکه و قربانی مشتاق و منتظر. برّک پروار من. غلامرضا.» ( مجموعه آثار علی حاتمی:۱۱۴۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:17:00 ق.ظ ]




هیچ عملی بدون خلوص کامل برای حضرت حق، مقبول درگاه جمال بی­همتای حضرت معشوق واقع نمی­ شود؛ حتی نماز و جهاد. آدمیان علی العموم بر سبیل ناخالصی­اند مگر کاملان. بنا به قول برخی از عرفا، اخلاص شامل هشت مرتبه است که پایین­ترین مرتبه­ی آن تصفیه عمل، از شائبۀ رضای مخلوق است.[۸۴]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مولانا در گفتمان دوازدهم دفتر اول، با طرح دو حکایت و برخورد حضرت علی (علیه‌السلام) با «عمرو بن عبدود» در جنگ خندق و «ابن ملجم مرادی» امیرالمؤمنین این شخصیت الهی، اسطوره­ی مدارا و جوانمردی را به تصویر می­کشد. مولانا در این دو حکایت به زمامداران و سالکان پیام می‌دهد: اگر علوی هستید، جایگاه خویش را نسبت به جایگاه حضرت علی (علیه‌السلام) دریابید، بلکه تا فرصت هست به تصحیح اعمال خویش بپردازید که فردا دیر است.
در اولین داستان، مولانا برخورد علی (علیه‌السلام) با «عمرو بن عبدود» پهلوان کافران را ترسیم می­ کند.حضرت علی (علیه‌السلام) در کشاکش نبرد تن به تن با پهلوان، وی رابر زمین می­افکند تا هلاکش گرداند، او در این حال آب دهان خویش بر چهرۀ مبارک حضرتمی­اندازد. علی (علیه‌السلام) بی­درنگ شمشیر بر زمین می­افکند و در پاسخ دشمن مغلوب که چرادست از جنگ کشیده می­فرماید: «شیر حق و مجاهد راستین هرگز برای انتقام شخصی کسی رانمی کشد و آزار نمی‌دهد. او تنها بر ارادۀ حق گردن می‌نهد، نه بر امیال شخصی.»
در داستان دوم، مولانا جریان گفتگوی ابن­ملجم و حضرت علی را به تصویر می­کشد:
حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌ و آله) به ابن ملجم فرمود: «روزی فرا می­رسد که علی را به شهادت می­رسانی». ابن ملجم از حضرت علی درخواست کرد پیشاپیش او را بکشد تا این جنایت از او سر نزند، لیکن علی فرمود: «کشتن تو در این زمان، قصاص قبل از جنایت است، نمی­توانم ترا بکشم. »
محور­های اصلی حکایت:
شأن حضرت علی (علیه‌السلام) در کائنات:

درغـزا بـر پهـلـوانی دست یافت
او خـدو انـداخت بــر روی علــی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه

زود شمشیری بـر آورد و شتافت
افـتـخـار هـر نبـــی و هــر ولـــی
سجــده آرد پیش او در سجـده گـاه[۸۵]

حضرت علی (علیه‌السلام) در مقام نفس مطمئنه و مَرضی خداوند ـ یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه.[۸۶]ـ شأن بی­همتایی در سلسله­ی اولیاءالله دارد. علی (علیه‌السلام) افتخار رسولان و اولیاء الهی است.

در مـروت شـیـــر ربا نیستی
در مروت ابـر مـوسـیـی به تـیه

در مـروت خـود که دانـد کیستی
کامد از او خوان و نان بی شبیه[۸۷]

ای علی، تو در شجاعت، شیر خدا هستی و در جوانمردی کسی را ازبلندای مقام تو آگاهی نیست. تو در جوانمردی همانند ابر موسی در بیابانی که از آن، خوان ونان بی مانند بر قوم بنی اسرائیل نازل شد.

گفت من تیـــغ از پــی حق می­زنـم
شیـــر حـقـــــم نیستـــم شیــر هـــوا
مـا رمیت اذ رمـیـتـــم درحــــراب
رخت خــود را مـن ز رهبـرداشـتم
سـایـه­ای­ام کـدخـــــــداام آفتـاب
من چو تیغـم پر گهــــرهای وصــال
خـون نـپـوشـد گـوهـــر تـیــــغ مـرا
کـَه نیـم کوهـم ز حلم و صبر و داد
آن که از بادی رود از جا خسی­است
بـاد خـشــــم و بــادشهـــوت بـاد آز
کـوهــم و هستــی مـن بنیــاداوست
جــز بـه بـاد او نجنبــــد مـیــــل مـن
تـیـــغ حلمــم گــــردن خشمـم زدست
روضه گشتم گر چـه هستـم بو تراب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:17:00 ق.ظ ]




Sztucki ↑
Herczeg ↑
Danilenko ↑
Jasentuliyana, Nandasir,’’ Perspectives on International Law’’, Springer,1995, p475.

ابراهیم گل،علی رضا؛مسئولیت بین المللی دولت :متن و شرح مواد کمیسون حقوق بین الملل ،انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش،چاپ پنجم،۱۳۹۲،ص۲۵۸٫ ↑
فلسفی،هدایت الله،حقوق بین الملل معاهدات،انتشارات فرهنگ نشر نو،چاپ اول،تهران،۱۳۷۹،ص۵۲۲٫ ↑
O’Connell, Daniel Patrick,’’ The Influence of Law on Sea Power’’, Manchester University Press, 1975,p114.

جالب است که بدانیم برخی اوقات تهدید به کاربرد تسلیحات متعارف و توسل به زور در دریاهای آزاد منجر به انعقاد مو.افقت نامه های بین المللی شده است از جمله مشهورترین آن را می توان انعقاد موافقت نامه های ماهی گیری ایالات متحده با کشورهای شرق آسیا در دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی در آب های آزاد اقیانوس آرام شمالی دانست.به دنبال تصویب قانون کنترل،ارزیابی و نظارت بر تاثیر ۱۹۸۷ توسط کنگره ایالات متحده ؛وزیر امور تجارت آمریکا از طریق وزیر خارجه این کشور و در مشورت با وزیر کشور ایالات متحده ملزم شدند تا در مورد انعقاد موافقت نامه های همکاری با کشورهایی که در دریاهای آزاد مبادرت به ماهی گیری صنعتی می نمایند مذاکره کنند. این قانون به ویژه خواستار مذاکره در مورد برقراری برنامه های نظارت و ارزیابی در ارتباط با بکارگیری برنامه های علمی در زمینه کشتی های صنعتی ماهی گیری شده بود.موافقت نامه های مشابهی می بایستی در ارتباط با نحوه اجرای قانون،تنظیم مقررات حاکم بر فعالیت کشتی های صنعتی ماهی گیری در دریاهای آزاد مورد مذاکره قرار می گرفتند.هم چنین مقرر شده بود که اگر ظرف ۱۸ ماه از تاریخ پذیرش این قانون،ایالات متحده آمریکا نتواند موافقت نامه هایی را با کشورهای مورد نظر منعقد نماید در این صورت وزیر امور تجارت ملزم می باشد تا این موضوع را به ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا اطلاع دهد.در این صورت ریاست جمهوری آمریکا اجازه داشت تا در مورد اعمال تحریم های اقتصادی و احتمالا کاربرد زور از جمله کاربرد تسلیحات متعارف علیه کشتی های دولت های خارجی اقداماتی را انجام دهد. بدون شک این اقدام ایالات متحده آمریکا مخالف با ماده ۵۲ کنوانسیون بین المللی حقوق معاهدات ۱۹۶۹ می باشد که در آن تهدید یا توسل به زور برای انعقاد موافقت نامه بین المللی ممنوع و در صورت اثبات،سند مزیور باطل اعلان می شود.برای اطلاعات بیشتر ن.ک به :

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

…..,’’ The Regulation of Driftnet Fishing on the High Seas: Legal Issues’’, Food & Agriculture Org., 1991,pp62-63.

چرچیل ،رابین و لو،آلن؛حقوق بین الملل دریاها،ترجمه بهمن آقایی،انتشارات گنج دانش،چاپ هفتم،۱۳۹۳،ص۴۷۰٫ ↑
ماده ۹۸ کنوانسیون بین المللی حقوق دریاها مقرر می دارد: ((هر دولتی نسبت به تصاحب یک کشتی که با پرچم آن قعالیت می کند مادام که بتواند این عمل را بدون هیچ گونه خطر جدی به کشتی مزبور و خدمه و مسافر آن انجام دهد،ملزم می باشد.: الف-ارائه کمک به هر شخصی که در خطر گم شدن در دریا یافت شود؛ب-رهسپار شدن با تمامی سرعت ممکنه به منظور نجات اشخاص مضطر در صورتی که از ضرورت به کمک آنها مطلع بوده و تا جایی که این اقدام به صورت معقول از آن دولت انتظار می رود؛ج-ارائه کمک به کشتی ها ،خدمه و مسافران آنها در صورت تصادم دریایی و اطلاع به سایر کشتی ها ی متبوع خود و نزدیک ترین بندر به محل تصادم تا آنجا که ممکن است برای ارائه کمک به کشتی های دچار تصادم؛۲-هر دولت ساحلی می بایستی استقرار،اجراء و حفظ خدمات مناسب و موثر تفتیش و نجات در ارتباط با عملیات امنیتی بر روی و فراز دریاها وقتی که شرایط اجازه می دهد را از طریق انعقاد موافقت نامه های متقابل منطقه ای با کشورهای همسایه ساحلی برای این هدف انجام دهد.)) ↑
Elliott Butler, William,’’ The Non-Use of Force in International Law’’, Martinus Nijhoff Publishers, 1989,p185.

اصل تبعیت یک کشتی از صلاحیت دولت متبوع خود در دریاهای آزاد یکی از قدیمی ترین اصول حقوق بین الملل دریاها تلقی می شود به گونه ای که دریادار سر ویلیام اسکات(Sir William Scott) در قضیه لی لوییس (Le Louise) در سال ۱۸۱۷ خاطر نشان می سازد: ((من می بایستی در مورد سوال اول مبنی بر اینکه آیا در زمان صلح حق به تفتیش(دریایی آزاد) وجود دارد یا نه خاطر نشان سازم که دو اصل حقوق بین الملل عمومی ،معمولا به عنوان اصول بنیادین آن شناخته می شوند.یکی از آنها ،برابری کامل و استقلال کلی تمامی دولت های مستقل از یکدیگر است.قدرت نسبی (یک دولت)تفاوتی در این حق ایجاد نمی نماید…..و هر گونه مزیتی که بر آن مبنا بدست آورده شود؛غصبی تلقی می شود . این اصل مبنای کلی حقوق عمومی است که … به صورت کلی در ارتباط با صلح بشریت هم در قابلیت های عمومی و هم خصوصی است که بدون نقض باید حفظ گردد.دومین اصل ،کاربرد پیاپی و غیرمنقطع از بخش های غیرتصاحب شده اقیانوس ها برای دریانوردی است.در محل هایی که هیچ اقتدار محلی وجود ندارد و در محل هایی که اتباع تمامی دولت ها با در نظرداشت برابری و استقلال کامل با هم دیدار می نمایند ،هیچ دولتی یا هر یک از اتباع آن حق ندارد تا مدعی یا مجری اقتدار بر روی اتباع دولت های دیگر باشد.من نمی توانم منبعی را پیدا کنم که حق به انقطاع دریانوردی دولت ها در میانه ی دریاهای آزاد اجازه داده باشد مگر آنکه حقوق جنگی به هر یک از دول متخاصم نسبت به کشتی ها دول بی طرف به دست می دهد.این حق که گاها ممکن است اعمال آن نسبت به دولت هایی که در معرض آن قرار می گیرند،ناراحت کننده باشد کاملا در رویه حقوقی دولت ها برقرار شده است که بنیان آن در ضرورت های دفاع مشروع،جلوگیری دشمن از تامین شدن با ابزار جنگی و جلوگیری از تداخل در مزیت های تجارت دریایی می باشد.))برای اطلاعات بیشتر دراین مورد ن.ک به :
Sohn,Louis B,’’Peacetime Use of Force on the High Seas’’,International Law Studies ,Volume 64,p40 ↑
موارد وقوع تخلف جدی در بند ۱۱ ماده ۲۱ موافقت نامه اجرای مقررات کنوانسیون بین المللی حقوق دریاها ۱۹۸۲ راجع به حفظ و مدیریت ذخایر ماهیان مهاجر و دوکاشانه ای به شرح ذیل آمده است:الف-صید بدون مجوز،اجازه نامه یا پروانه صادره از سوی کشور صاحب پرچم طبق جزء (الف)بند ۳ ماده ۱۸؛ب-عدم نگهداری سوایق دقیقی از صید و داده های مربوط به صید به گونه ای که سازمان یا ترتیبات ذیربط منطقه ای یا منطقه ای مدیریت شیلات مقرر کرده یا ارائه گزارش نادرست از صید برخلاف الزامات ارائه گزارش صید سازمان یا ترتیبا مزبور؛پ- پ – صید در منطقه محصور، صید درطول فصل ممنوع یا صید بدون دریافت سهمیه معین شده ازسوی سازمان یا ترتیبات ذیربط زیر منطقه‌ای یا‌منطقه‌ای مدیریت شیلات یا صید بعد از دریافت سهمیه مزبور، ت – صید مستقیم از ذخایری که مشمول ممنوعیت موقتی صید بوده یا اینکه صید آنها ممنوع شده است، ث – بکارگیری ابزار و ادوات غیرمجاز صید، ج – جعل یا پنهان کردن علامت گذاری‌ها، شناسایی یا ثبت شناور صیادی، چ – پنهان کردن، جعل یا تغییر مدارک مربوط به تحقیقات، ح – تخلفات مکرری که در مجموع به عدم رعایت آشکار اقدامات حفظ و مدیریت منجر می‌گردد، یا، خ – تخلفات دیگری که ممکن است در تشریفات مقرر شده از سوی سازمان یا ترتیبات ذیربط منطقه‌ای یا زیرمنطقه‌ای مدیریت شیلات مشخص شده‌باشد. ↑
The United Nations Agreement for the Implementation of the Provisions of the United Nations Convention on the Law of the Sea of 10 December 1982 relating to the Conservation and Management of Straddling Fish Stocks and Highly Migratory Fish Stocks (in force as from 11 December 2001) for more information about this agreement’s text see:
http://www.un.org/depts/los/convention_agreements/texts/fish_stocks_agreement/CONF164_37.htm
بند ۷ ماده ۲۱ موافقت نامه اجرای مقررات کنوانسیون بین المللی حقوق دریاها ۱۹۸۲ راجع به حفظ و مدیریت ذخایر ماهیان مهاجر و دوکاشانه ای ↑
بند ۸ ماده ۲۱ همان ↑
بند ۸ ماده ۲۱ همان ↑
بند ۱۰ ماده ۲۱ همان ↑
بند ۱۰ ماده ۲۱ همان ↑
بیگدلی،محمد رضا؛حقوق بین الملل عمومی،ص۳۵۰٫ ↑
بر مبنای ماده ۱۱۱ کنوانسیون حقوق بین الملل دریاها می بایستی شرایطی برای تعقیب فوری رعایت شود: ۱-تعقیب زمانی آغاز شده باشد که کشتی خارجی با قایق های او هنوز در آب های داخلی،آب های مجمع الجزایری،دریای سرزمینی یا منطقه مجاور کشور تعقیب کننده باشند؛۲-هر گاه کشتی خارجی متخلف در منطقه مجاور باشد،تعقیب باید در صورتی انجام گیرد که آن کشتی،آن حقوق حمایتی را نقض کرده باشد که موجب تاسیس این منطقه شده است؛۳-حق تعقیب در منطقه انحصاری اقتصادی یا فلات قاره،حتی مناطق امنیت اطراف تاسیسات واقع در فلات قاره نیز وجود دارد به شرط اینکه قوانین و مقررات کشور ساحلی در مناطق یاد شده نقض شده باشد؛۴-صرف سوءظن نباید موجب تعقیب شود،بلکه مقامات کشور ساحلی باید دلایل موجهی داشته باشند که کشتی خارجی،از قوانین و مقررات کشور ساحلی سرپیچی کرده است.بنابراین اگر معلوم شود که تعقیب یا توقیف کشتی خارجی بی اساس بوده و اصولا عمل خلافی انجام نگرفته،کشور ساحلی تعقیب کننده،مسئول جبران خسارات وارده است؛۵-تعقیب باید مداوم باشد و قطع نگردد. به بیان دیگر،ادامه تعقیب در آن سوی دریای سرزمینی یا منطقه مجاور در صورتی مجاز است که در آن وقفه ای حاصل نشده باشد.کشتی ای که دستور توقف به کشتی خارجی در حال حرکت در دریای سرزمینی یا منطقه مجاور را می دهد،لازم نیست آن نیز به هنگام ردیافت دستور از سوی کشتی مربوط،در آن منطقه باشد؛۶-حق تعقیب در صورتی ساقط می شود که کشتی مورد تعقیب وارد دریای سرزمینی کشور متبوع خوخود یا کشور دیگر شده باشد؛۷-تعقیب زمانی شروع شده محسوب می شود که کشتی تعقیب کننده،با کمک وسایل مورد استفاده ای که در اختیار دارد،اطمینان حاصل کند که کشتی مورد تعقیب داخل محدوده ی دریای سرزمینی،منطقه مجاور،منطقه انحصاری اقتصادی و یا فلات قاره شده باشد؛۸-تعقیب ممکن لسا فقط پس از صدور یک دسترو شنیداری یا دیداری مشعر بر توقف از مسافتی که کشتی مورد نظر بتواند بشنود یا ببیند،آغاز گردد؛۹- حق تعقیب تنها با کشتی های جنگی یا ناوهای هوایی نظامی یا سایر کشتی ها یا ناوهای هوایی است که دارای علائم مشخصه خارجی بوده و نشان دهنده که در خدمت دولتند و برای این کار مجازندتعقیب ممکن است توقیف و ضبط کشتی متخلف را نیز به دنبال داشته باشد.برای اطلاعات بیشتر در این مورد ن.ک به : ↑
The Migration Act 1958 ↑
‘’Reasonable Force’’ ↑
مواد فوق مقرر می دارند: ((در جایی که کشتی در خارج از دریای سرزمیتی در شرایطی متوقف یا توقیف شده است که اجرای حق تعقیب فوری را توجیه نمی کند،زیان یا خسارتی که در اثر اقدام مزبور ممکن است به کشتی مزبور وارد شده باشد،جبران خواهد شد.))برای اطلاعات بیشتر ر.ک به:طلایی،فرهاد، حقوق بین الملل دریاها،انتشارات جنگل،چاپ اول؛۱۳۹۰،ص۱۸۰٫ ↑
چرچیل،رابین و لو،آلن؛حقوق بین الملل دریاها،ترجمه بهمن آقایی،انتشارات گنج دانش،چاپ هفتم،۱۳۹۳،ص۲۶۰٫ ↑
Treves, Tullio,’’ Piracy, Law of the Sea, and Use of Force: Developments off the Coast of Somalia’’, The European Journal of International Law Vol. 20 no. 2,2009,p401. ↑
Santa Maria ↑
Achille Lauro ↑
White, M. W. D.,’’ Australian Offshore Laws’’, Federation Press, 2009,pp144-145.

‘’Armed Robbery’’ ↑
در مورد پیمان دیتون باید گفت که پس از فروپاشی شوروی و ایجاد موج های جدید ناسیونالیسم در کشورهای کمونیستی اروپای شرقی،منطقه بالکان عامل وحدت بخش خود را از دست داد و در خلاء قدرت ایجاد شده در نظام بین الملل،در میانه ی دهه ی ۱۹۹۰ یک بار دیگر منازعات قومی و هویتی سرباز کرد و شش جمهوری مقدونیه،بوسنی و هرزگوین،مونته نگرو،صربستان،اسلونی و کرواسی وارد جنگی سه ساله و خونین در فاصله سال های ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ گردیدند که وسعت و شدت قتل عام ها و نسل کشی های قومی،نژادی و مذهبی به ویژه از سوی صرب ها علیه مسلمانان یکی از بزرگترین تراژدی های تاریخ معاصر را رقم زد.در پایان جنگ های داخلی با وساطت قدرت هایی چون آمریکا،روسیه،اتحادیه اروپا و سازمان ملل پیمان صلح دیتون بین جمهوری های یوگسلاوی منعقد گردید و پس از آن به مرور زمان،دولت های جدید در منطقه بالکان تاسیس شدند.برای اطلاعات بیشتر ن.ک به:کوزه گر کالجی،ولی؛استقلال کوزوو ابعاد و پیامدها،اسفند ۱۳۸۶ و فروردین ۱۳۸۷،شماره ۱۹۵ و ۱۹۶،ص۱۰۰٫ ↑
The 1997 Convention on the Prohibition of the Use, Stockpiling, Production and Transfer of Anti-Personnel Mines and on their Destruction(Ottawa Convention) ↑
The Convention on Prohibitions or Restrictions on the Use of Certain Conventional Weapons Which May Be Deemed to Be Excessively Injurious or to Have Indiscriminate Effects as amended on 21 December 2001(CCW) ↑
The Convention on Cluster Munitions (CCM) ↑
UN Commission for Conventional Armaments (UNCCA) ↑
disarmament, demobilisation and reintegration (DDR) ↑
security sector reform (SSR) ↑
Wikipedia,’’Gun Control’’, http://en.wikipedia.org/wiki/Gun_control,p1(last visit 14/11/2014) ↑
ذاکریان،مهدی؛آقاعلیخانی،مهدی؛بررسی دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق؛فعالیت ها و دستاوردها،فصلنامه سیاست خارجی،سال بیست و ششم،شماره یک،بهار ۱۳۹۱،ص۲۱۴٫ ↑
Camilleri, Joseph,’’ Worlds in Transition: Evolving Governance Across a Stressed Planet’’, Edward Elgar Publishing,2009,p488

ساعد،نادر؛فرایند خلع سلاح و کنترل تسلیحات در حقوق بین الملل منشور:از نظر تا عمل،فصلنامه حقوق دانشگاه تهران،پاییز ۱۳۸۳،شماره ۶۵،ص۶۰٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:17:00 ق.ظ ]