فهرست نمودار ها
نمودار ۱-۴ نمودار رادار مولفه های منابع انسانی درون سازمانی ۱۴۴
نمودار ۲-۴ نمودار رادار مولفه های منابع انسانی برون سازمانی ۱۴۷
نمودار ۳-۴ نمودار رادار مولفه های حمایت و پشتیبانی ۱۵۰
نمودار۴-۴ نمودار رادار مولفه های تکنولوژی ۱۵۳
نمودار ۵-۴ نمودار رادار مولفه های قوانین ۱۵۶
نمودار ۶-۴ نمودار رادار مولفه های مراودات تجاری ۱۵۸
نمودار ۷-۴ نمودار رادار مولفه های نوآوری ۱۶۰
نمودار ۸-۴ نمودار رادار مولفه های توسعه عملکرد ۱۶۳
نمودار ۹-۴ فراوانی جنسیت نمونه آماری تحقیق ۱۶۵
نمودار ۱۰-۴ فراوانی تحصیلات نمونه آماری تحقیق ۱۶۷
نمودار۱۱-۴ تجربه کاری نمونه آماری تحقیق ۱۶۸
نمودار۱۲-۴ سن افراد نمونه تحقیق ۱۶۹
نمودار۱۳-۴ تعداد کارکنان مشغول درهر واحد تولیدی نمونه آماری تحقیق ۱۷۰
فصل اول:
کلیات طرح

۱- فصل یکم: کلیات

۱-۱ مقدمه

توسعه های واحد صنعتی مبتنی بر شرایطی خاص صورت می پذیرد و به همین دلیل است که الگو های متفاوتی را در این زمینه می توان شاهد بود. مجموعه تصمیم ها و اقدامات مدیریتی عملکرد بلند مدت یک سازمان را تعیین می کند و بررسی محیطی و تدوین استراتژی و اجرای استراتژی و ارزیابی و کنترل و رقابت در بازار آزاد شاید مهمترین دلیل وجودی استراتژی در سازمان ها و ارگان های اقتصادی باشد. اصولا مهمترین قسمت از مباحث مدیریت در هر سازمان «تشریح و تبیین ضعف ها و نارسایی ها، نقاط قوت، موقعیت ها و تهدیدها» است که مدیران و برنامه ریزان ضمن آن به مفروضات سیاسی، یعنی اوضاع و شرایطی که در آینده بر این اوضاع و شرایط اضافه می شوند، یا جانشین می گردند، نیز می پردازند.
محققان از دنیای امروز به عنوان عصر نبود تداوم یاد می کنند. به این معنی است که دیگر تجارب و راه حل های گذشته برای مسایل جاری و آینده سازمان کارگشا نیستند. باید به شیوه ای دیگر اندیشیده شود و به دنبال راهکارهای جدید سازمانی بود تا بتوان کالاها و خدمات را با کمترین هزینه و با کیفیت برتر، آن گونه که در شرایط بازار جهانی بتواند رقابت کند و برنده این مسابقه جهانی باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امروزه انسان در آستانه ورود به عصری نوین ایستاده که عصر خلاقیت و نوآوری نامیده می شود تا جایی که بزرگترین شبکه ارتباطی بشر حاصل حس کنجکاوی، آرمان گرایی، خلاقیت، نوآوری و ارزش آفرینی است که ارزشی در حد تاریخ کامل بشری در یک دوره کوتاه، اما بیشتر از تمامی اعصار گذشته به وجود آورده است. این کارآفرینی عظیم، بستری به پهنای استعدادهای بشری گستراند تا در آن حس دگرگونی طلبی و خودشکوفای انسانی به شدت در تکاپو باشد.
در عصر خلاقیت و نوآوری، سازمان ها نه با بازوی کارگران و نه با کار فکری دانشگران که با توان نوآوری انسان های آفریننده می گردنند. “ژوزف شومپیتر[۱]“ کارآفرینی را موتور توسعه اقتصادی و لوکوموتیوران این توسعه را کارآفرین معرفی کرد. وی با تاکید بر این که کارآفرینی یعنی مدیریت فرصت، بیان می کند که شرکت های جدید شرکت های قدیم را از بین می برند؛ این فرایند از راه چرخه نوآوری و کارآفرینی انجام می شود. اهمیت کارآفرینی به آنجا رسیده که بعضی از صاحبنظران، کارآفرینی را یکی از عوامل تولید مثل سرمایه و کار شناخته و از آن به عنوان موتور توسعه اقتصادی نام می برند (صمدآقایی، ۱۳۷۷).
تویوتا به عنوان سود آورترین خودروساز جهان که بالاترین حاشیه سود را در صنعت ساخت خودرو دارد، خود را تنها، سازنده خودرو معرفی نمی کند بلکه یک سازمان «انسان ساز» می داند و نام «سیستم انسان های متفکر»را بر خود نهاده است. در چنین سازمانی است که در سال ۲۰۰۵ تنها به وسیله کارکنان ژاپنی آن ۵۴۰ هزار ایده نو ارائه شده است. عملکرد تویوتا نشان می دهد که در دنیایی که چرخه عمر استراتژی در حال کوتاه تر شدن است، برای یک سازمان، تنها راه تضمین موفقیت پایدار، نوآوری و کارآفرینی است.
جهانی شدن چه مثبت و چه منفی، با سرعت فراوان خود در تمام کشورها از جمله کشور ما، در حال نفوذ است.در این حال مهمترین وظیفه ما این است که خود را برای استفاده هر چه بهتر از مزایا و جلوگیری از معایب آن آماده کنیم (کلباسی و جلائی، ۱۳۸۱). برای رویارویی با این پدیده لازم به نظر می رسد که کشورها به پدیده کارآفرینی بین المللی توجه کنند. کارآفرینی بین المللی فرایند شناسایی، تصویب، ارزشیابی و بهره برداری از فرصت ها با عبور از میان مرزها در جهت خلق کالاها و خدمات جدید است. روند عمومی در سازمان های ایران نیز موید این مطلب است که شرایط حاکم بر این سازمان ها، سنتی و غیر کارآفرینانه است و به نظر میرسد که یکی از مهمترین علل ناکارآمدی این سازمان ها در ایران ناشی از نبود کارآفرینی سازمانی است (میرزایی اهرنجانی و مقیمی، ۱۳۸۲).
در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروز که با تغییرها و تحول های سریع بین المللی همراه شده و فرایند گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی را ایجاد کرده از کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادی یاد می شود.
جهانی شدن واقعیتی است که مثبت یا منفی با سرعت بسیار شتابان در حال پیشروی است. اینکه آن مثبت ارزیابی شود و یا منفی، مقوله ای فرعی است، زیرا خواسته یا ناخواسته همه را در بر خواهد گرفت. در چنین اقتصادی، سازمان ها و کشورهایی می توانند موفق باشند که قابلیت تطبیق با این تغییرها را داشته باشند زیرا کارآفرینی لازمه توسعه فناوری و توسعه فناوری بستر کارآفرینی است و همچنین کارآفرینی تعیین کننده رشد اقتصادی بوده و سازمان ها و کشورهایی که در آنها میزان فعالیت های کارآفرینانه بالاتر است، قادر هستند تا در اقتصاد جهانی موقعیت بهتری را کسب کنند.
سرانجام اینکه، مدیران و سازمان ها باتوجه به لزوم کارآفرینی، برای حفظ بقای خود در عصر جهانی شدن،
می باید برای تقویت رفتار و تفکر کارآفرینی، با فراهم کردن زمینه های حمایتی، متغیرهای پنهان اثر گذار سازمان خود را نیز برای حمایت از رفتار کارآفرینانه تقویت کنند. تفکر و اقدام استراتژیک از هر لحاظ اولی تر و مهم تر از برنامه ریزی استراتژیک می باشند و می تواند بدون وجود به همراه برنامه های غیراستراتژیکی نیز موثر و مفید واقع گردند. به سادگی می توان دریافت که رسیدن به وضعیت مطلوب و ایده آل بر توسعه تأکید دارند و با وجود تعاریف گوناگون، توسعه را می توان ساخت، استفاده و دانش مربوط به ابزار، ماشین ها، تکنیک ها، سیستم ها یا روش های یک سازمان به منظور حل مشکل یا رسیدن به یک عملکرد خاص دانست، بنابراین، در یک نگاه فراگیر توسعه دو سوی عمده از یک سو دانشگاه و مراکز آموزشی و از سوی دیگر جامعه ویژه صنعت را دارد.
توسعه پایدار هرصنعت نیازمند پیوند مستحکم بین دانشگاه به عنوان مرکز تولید علم و فناوری ومنابع انسانی صنایع به عنوان استفاده کنندگان علم و فناوری است به علاوه تغییرات شتابنده و فزاینده بازارهای جهانی، همواره تولیدکنندگان را ناچار می سازد که خود را با این تغییرات هماهنگ و همراه کنند و این امر با تأثیر محیط های علمی و فناوری در صنعت جلوه ظهور می یابد.
بنابراین به منظور داشتن صنعتی پایدار و پیشرفته از نظر توسعه، باید پیوندهای آن را با مراکز آموزشی هرچه استوارتر ساخت، برای هدایت و راهبری این پیوند، شایسته است با نظامند کردن و هدایت فعالیت ها به سوی اهداف تعیین شده افق روشن تری را پیش رو قرار داد، برای رسیدن به این مطلوب باید تلاش شود توانمندی های مختلف در قالب امکانات آموزشی، فناورانه، آزمایشگاهی، پژوهشی و خدمات مشاوره ای دانشکده ها و مراکز پژوهشی دانشگاه ، تدوین و به صورت مناسب در اختیار صاحبان صنایع و نهادهای خارج از دانشگاه قرار گیرد.
موتور اصلی صنعت نیروی انسانی است و نیروی انسانی نیز در دانشگاه ها و مراکز آموزشی پرورش می یابند، بنابراین جایگاه دانشگاه بسیار ویژه است، دانشگاه در لایه های مختلف کسب و کار نقش آفرین است و تمامی گروه ها و شاخه ها در دانشگاه مرتبط با صنعت است. صنعت گر نمی داند مشکلات اساسی وی در چه حوزه ای است بنابراین برای مشکل نهفته راه حل جستجو نکرده و در نتیجه مراجعه به دانشگاه ندارد و این امر موجب می شود که تقاضا برای خدمات آموزشی و پژوهشی کاهش یابد.
اکثر صنایع ما جزو صنایع خرد و کوچک هستند و بنگاه خرد بنگاهی ضعیف است و نمی تواند هزینه پژوهشی را تأمین کند و از طرفی شناخت کافی در بنگاه وجود ندارد که برای این موضوع ارزش قائل شود. اکثر کسانی که دراداره ها در صنعتی مسئولیتی دارند به طور واقعی صنعت را نمی شناسند و در دوره آموزشی خاصی نیز شرکت نکرده اند بنابراین شکافی بین مسئولین در اداره ها و صنعت گران وجود دارد.
نهادینه نشدن فرهنگ تحقیق و توسعه، تخصیص بودجه ناکافی برای تحقیق و توسعه از سوی بنگاه ها، دانشگاه ها و نهادهای دولتی، تشخیص نادرست واقعیت های حاکم بر بخش صنعت توسط کارشناسان، کم اهمیت بودن موضوع ارتباط با صنعت در عمل و سهم ناچیز درآمدهای به دست آمده از محل تحقیقات در پوشش بودجه و هزینه های دانشگاه ها و عملکرد نامناسب حلقه های ارتباطی بین صنعت و دانشگاه از جمله چالش هایی است که باید مورد توجه قرار گیرد، انتخاب صحیح و اجرای صحیح فعالیت های پژوهشی و در نتیجه رسیدن به کارایی و اثربخشی از دیگر موارد مهمی است که در این حوزه باید مورد توجه قرارگیرد.
در شر ایطی که رقابت مابین صنایع در ادامه حیات یا نابودی بنگاه های اقتصادی عاملی تعیین کننده است، بذل توجه به مهار، کنترل و مدیریت منابع بر اساس یک الگوی توسعه امری اجنتاب ناپذیر است. در یک دنیای رقابتی، توقف در یک نقطه و ادامه جریان عادی امورعیناً مشابه آنچه از قبل بوده و عدم حساسیت و توجه به بهبود وضعیت جاری در کنار توسعه روز افزون رقبا به منزله زوال و از دست دادن بازار خواهد بود. همچنین لازمست تصمیم گیری ها برمبنای الگویی منطبق بر تفکری سیستمی و شناختی کامل از بازخوردهای ناشی از آن صورت پذیرد تا حتی الامکان از اتلافها و برخورد با موارد نامطلوب پیش بینی نشده اجتناب گردد. لذا دراین مقاله به بررسی مدل توسعه مناسب واحد های صنعتی کشورمان با مطالعه موردی الگوی توسعه کارخانه های چرم سازی تبریز خواهیم پرداخت.

۲-۱ بیان مسأله

صنعت چرم و پوست به گواه تاریخ سابقه ای پیش از ورود آریایی ها به ایران داشته و صنایعی که زمانی صاحب آوازه ای جهانی در زمینه تولید چرم بوده اند، در شرایط فعلی دوران رکود و از خود بیگانگی خود را تجربه می کنند. ده ها نام ماندگاربه جای مانده از صنعت چرم هر کدام حکایت مردانی است که آجر به آجر واحدهای صنعتی خود را روی هم نهادند تا پرچمی از سرافرازی و نمادی از توانمندی باشند اما این واحدها به جای آنکه توسعه روزافزون را شاهد باشند یک به یک به واحدهایی راکد و گورستان های صنعتی تبدیل می شوند(نصیریان، ۱۳۹۰). صنعت چرم با وجود اینکه همواره در اقتصاد کلان کشور، منطقه و حتی دنیا نقش مهم و اجتناب ناپذیری را ایفا کرده است اما اکنون با مشکلاتی مانند افزایش شدید قیمت مواد اولیه داخلی و خارجی، ورود کالاهای مشابه خارجی، از دست دادن نیروهای سابقه دار و اشتغال آن ها در مشاغل دیگر، نداشتن سرمایه در گردش، رکود اقتصادی، تورم و نیز عقب افتادن از جریان تولید جهان را تجربه می کند و فشار ناشی از این مشکلات در حال تبدیل چرخه آشنای تولید به چرخه غریبه ای است که بیش از هر زمان دیگری خطرناک و بحران زا به نظر می رسد.
نسبت رشد صنایع دامداری، پوست و کشتارگاه بسیار کم و غیر قابل مقایسه است و تحقق ارزشهای مورد نظر در صنعت چرم (کسب ارزش افزوده، ایجاد اشتغال و توسعه صنعتی) در کنار نیاز به توسعه متوازن صنعت چرم، ارتباط مستقیم با توسعه مطلوب صنایع دامداری، پوست، کشتارگاه وچرم و نهایتا تکمیل زنجیره ارزش این صنعت دارد، چراکه توسعه صنایع دامداری، پوست و کشتارگاه کشور در حال حاضر دچار مشکلات و موانع متعددی است. تولید صنایع دامداری، پوست و کشتارگاه نه تنها به بازارهای جهانی راه نیافته بلکه هنوز قابلیت رقابت را در بازار داخلی با محصولات مشابه پیدا ننموده و عموما بر اساس حمایت های غیر پایدار دولتی به حیات خود ادامه میدهد. علیرغم توجه ویژه سیاست گذاران، توسعه اینگونه صنایع هنوز در حد استانداردهای بین المللی نمی‏باشد. شرکت های فعال در این زمینه، هم از بعد درونی شرکت و هم از بعد خارجی شرکت، تحت فشار قرار دارند که همین امر باعث می‏گردد مسیر توسعه آنها با مشکل مواجه گردد.
دورنمای اصلی تمامی شرکت های تجاری و صنعتی دنیا، دستیابی به قابلیت های جهانی و به عبارتی بهتر، جهانی شدن است. برای رسیدن به این هدف، سازمان ها باید توانایی های خود را به کیفیت و استانداردهای مورد قبول بازارهای جهانی برسانند. بدون تردید سازمان های کنونی با ظهور تکنولوژی های جدید همراه با عمر کوتاه و تحول ها و تهدیدهای گسترده بین المللی رو به رو هستند؛ از این رو تضمین و تداوم حیات و بقاء سازمان ها نیازمند یافتن راه حل ها و روش های جدید مقابله با مشکل ها است .
صنعت چرم یکی از این صنایع است که به دلیل بازار تقریبا محدود(کفاشان و سراجان و رویه مبلی) خود مجبور است با هر شرایطی، مشتریان خود را حفظ کند. عدم پرداخت مطالبات در سررسید، طبیعیترین اتفاقی است که هر ارائه کننده خدمات و کالا به کفاشان و دوزندگان کیف و سراجان برای خود متصور است. همین مسئله صنعت چرم را به لبه ﭘرتگاه کشانده است.
تعدد واحدهای تولیدی چرم و کوچکی آنها به لحاظ اندازه، سبب بروز رقابتی کاهنده و تخریبی در بین صاحبان صنایع این صنعت شده است. از آنجا که فعالان این صنایع به دلیل کوچکی واحد خود، توان و تمایلی برای فعالیت دربازارهای بین المللی ندارند، معمولاً سود خود را در توسعه بازار داخلی با حذف رقیب میدانند. شایعترین نمونه آن شیوع کپیسازی محصول یا ایجاد تشکلهای متعدد و موازی است. به دلیل همین رقابت شدید داخلی و مشکل در تأمین نهاده‏ها، نرخ بهره‏برداری و حجم تولید نیز، دراین صنایع پایین است. این عامل در کنار هزینه‏ های بسیار بالای مالی ناشی از سرمایه در گردش و تورم بالا و نیز فناوری قدیمی و بهره‏وری اندک نیروی کارایرانی، موجب بالارفتن قیمت تمام شده آنها می‏شود. مسلماً محصولی با کیفیت نه چندان مناسب و فاقد پشتیبانی شبکه قوی بازرگانی که قیمت قابل رقابتی هم ندارد، امکان حضور در بازارهای صادراتی را نخواهد داشت که همین مسئله یعنی فقدان بازار (داخلی و خارجی) مجدداً عاملی برای کاهش نرخ تولید در واحدها می‏شود. بدین سبب برنامه ریزی اساسی برای توسعه صنعت چرم یک ضرورت اجتناب ناپذیر است و تا زمانیکه این موضوع را تبیین نشود، حرکتهای مقطعی و موردی ما را به سر منزل مقصود نخواهد رساند. با توجه به تاکید زیاد در سخنرانی ها و کنفرانس های مرتبط با صنعت چرم به گسترش صنایع چرم سازی، متاسفانه تاکنون تحقیق جامعی در زمینه تدوین و شناخت زیر ساخت های توسعه چرم انجام نیافته است، بنابراین محورهای مهم اساسی برای ترسیم مدل توسعه صنعت چرم را می توان به عنوان یک نیاز اساسی برای صنعت دانست.

۳-۱ اهمیت و ضرورت پژوهش

انجام این تحقیق ظرفیت‌ها و تنگناهای توسعه زیر ساخت های اقتصادی-اجتماعی صنعت چرم را بررسی نموده و به مدیران و سیاست‌گذاران و صنعتگران درعرصه چرم در ایفای مسؤولیت‌های خود یاری می‌رساند. رقابتی‌شدن بازارها، تغییر در نیاز‌ها و علایق مشتریان، فرایند جهانی‌شدن و ضرورت پیوستن به سازمان جهانی تجارت[۲] و پیشرفت فناوری و تاثیر آن بر تولید کالا‌ها و خدمات، ضرورت مطالعه و پژوهش را پیش از هرگونه فعالیت صنعتی و تجاری برای شرکت‌ها و مؤسسات در صنعت چرم بیش از پیش آشکار می کند و زمینه‌های مناسب برای تولید و فعالیت واحد ها و بنگاه‌های تولیدی چرم را مورد شناسایی قرار داده و به شناسایی معضلات و مشکلات آنها می پردازد و زمینه ارتقای کیفی سایر خدمات و فعالیت‌های سازمان های موجود در تولید چرم را نیز فراهم می‌آورد. با توجه به اینکه همیشه خلاء زیادی بین صنعت چرم و دانشگاه وجود دارد و تا به حال تحقیق و پژوهشی بسیار اندکی در زمینه صنعت چرم انجام گرفته است باید شرایطی محیا شود تا این خلاء پر شود.
۱- صنعت چرم می تواند با تهیه برنامه ای مشخص، گامی اساسی در جهت هدفمند کردن فعالیت های سازمانی خود بردارد.
۲-ایجاد ارتباط موثر بین صنعت چرم و دانشگاه
۳- ایجاد رابطه موثر بین ذی نفعان و صنعت چرم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...