کتاب تاریخ رویان تألیف مولانا اولیاءالله آملی به نقل از فقیه همدانی صاحب کتاب “البلدان” که در سال ۲۹۰ قمری آن را گرد آوردی کرد در فصلی به عنوان « القول فی طبرستان » می نویسد: اما آنچه از خاک طبرستان که بطرف دیلمان است این شهر ها است: در پنج فرسنگی آمل شهری است که آن را ناتل می خوانند، پس از ناتل چالوس است که حد دیلمان است. این شهر ها در دشت و زمین های هموار قرار دارند. میان آبادی های کوهستانی، شهریست که آن را « کلار » می خوانند که خود نیز حد و سامان دیلمان است ( ۱۳۴۸: ۵ ).
در نزهت الغلوب حمدالله مستوفی از کلار این گونه سخن به میان می آید که: کورد شهرکی است و کلار ده بزرگی و ناحیتی به آن می رود و جمله غله و بوم است و هوای سرد دارد ( مستوفی، ۱۳۸۷: ۱۸۲ ).
چنانچه از نوشته های جغرافیا نگاران و گواهی های دیگر بر می آید، رویان در گذشته نام بخش هایی از باختر تبرستان و شامل نواحی تنکابن و کلارستاق و نوشهر و کجور و چالوس و رودبار و طالقان بوده است ( مهجوری، ۱۳۸۱: ۵۶-۵۵ ).
اومستد نیز راهی را یاد آور می شود که از قزوین به یک شاخه پهلوی به مازندران می رسید و استخری و مقدسی راه ری به آمل را که از پلور واسک می گذشت آورده اند. ضمن آنکه استخری راه آمل به کلار را یاد آور می شود که به دیلم می رسد ( یزدان پناه لموکی، ۱۳۸۳: ۷۸ ).
در کتاب« حدودالعالم من المشرق الی المغرب » که به سال ۳۲۷قمری تألیف شده آمده است که: خاک طبرستان از شرق به تمیشه و از غرب به چالوس می رسید، قسمتی از خاک طبرستان، سلطانی جداگانه داشت به نام ( استندار ) و شهر های ناتل و چالوس رودان ( رویان ) وکلار، جزء این قسمت بود ( فقیه نصیری، ۱۳۸۲: ۲۱ ).
منطقه کلاردشت شامل دشت کوهستان و نواحی کوهستان است. دشتی که امروز به آن قشلاق کوهستان گویند از قدیمی ترین ایام از طرف غرب به رود خانه نمک آبرود خم می شده و حد شرقی آن به رودخانه چالوس. نواحی کوهستان به بیرون بشم کلاردشت و کوهستان کلارستاق تقسیم می شده اند. ناخیه بیرون بشم که مرکز آن مرزان آباد است و ناحیه کلاردشت مرکز آن حسن کیف و دهکده های دارد که در کوه های اطراف این دشت قرار گرفته اند. کوهستان کلارستاق شامل دو بخش شرقی و غربی است ( ستوده ۱۳۳۵ : ۱۰۲-۱۰۱ ).
کلار نام شهر و قلعه باستانی در محدوده کلاردشت امروزی است و کلمه « کلار » در لغت نامه دهخدا به معنی غوک و وزغ می باشد. چرایی نامگذاری این بلاد به این نام شاید به این سبب باشد که در گذشته های دور در این سرزمین باتلاقی وسیعی وجود داشته است که اصطلاحاً به آن « لَش » می گفتند. این زمین ها محل تجمع غوک و وزغ می بوده است که هم اکنون روستایی به نام لَش سر نیز در دشت کلاردشت وجود دارد که بیشتر باتلاق امروزی کلاردشت در آن نقطه است. به نظر می رسد در گذشته وسعت این باتلاق بیشتر بوده است و این دشت مملو از جانوران مزبور بوده باشد که نام دشت کلار که بعدها کلاردشت نامیده شده است از آنها وام گرفته شده باشد ( ملک پور، ۱۳۷۷: ۹ ).
۲-۳: چشم انداز طبیعی کلاردشت
کلاردشت دشتی است در میان دره ای باز و گسترده که ییلاقات و آبادی های فراوانی را در بر گرفته است. کلاردشت با ۳۹ آبادی در دشت کوچکی در دامنه ی تخت سلیمان واقع و مرکز آن حسنکیف است. این منطقه با دو جاده فرعی به راه اصلی کرج – چالوس که از طرف شرق به مرزن آباد می رود و دیگری جاده عباس آباد از طرف شمال که از دل جنگل های انبوه به ساحل مازندران می رسد. از ویژگی های دشت مرتفع کوهستانی چراگاه های وسیع جنگلی و آب و هوای لطیف کوهستانی است. مجموعه کوه های تخت سلیمان با بیش از ۴۵ قله بالای ۴۰۰۰ متر یکی از کوهستان های کم نظیر ایران و جهان بشمار می رود. بلند ترین قله از مجموعه کوه های تخت سلیمان علم کوه نام دارد، که ارتفاع آن ۴۸۴۵ متر از سطح دریای آزاد است و در سمت شمال شرقی به دیواره ای به طول ۷۰۰ متر و عرض ۴۵۰ متر منتهی می شود. این دیواره به عنوان یکی از هشت دیواره سخت گذر جهان شناسایی شده و از این لحاظ برای کوهنوردان ایران و جهان بسیار مهم بشمار می رود. اولین گزارش در مورد شناسایی کوه های تخت سلیمان مربوط به سال ۱۲۸۱ هجری شمسی از برادران برن مولر گیاه شناسان آلمانی است. به غیر از مجموعه تخت سلیمان که در جنوب کلاردشت قرار دارد می توان از جنگل های انبوهی که در شرق و غرب و شمال آن یاد کرد که بهترین فضا را برای جلب توریست فراهم می آورد. از نمونه های طبیعی دیگر در منطقه کلاردشت می توان به رودخانه سرد آبرود اشاره داشت که از دل یخچال های تخت سلیمان سر چشمه می گیرد و از درون دشت کلاردشت سر ازیر می شود و بعد از گذر از جنگل به دریای خزر می ریزد. همچنین بناهایی از عصر پهلوی در این منطقه به صورت کاخ و ساختمان سازمانی وجود دارند ( فقیه نصیری، ۱۳۸۲: ۴۷-۴۱ ).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

هر چند رود خانه سرد آب رود به علت پر آب بودن و شتاب آن نمی تواند نهشته های آبرفتی زیادی در دشت کلار بجای بگذارد تا تقویت مکرر زمین های کشاورزی را در فرایند فرهنگی بلند مدت موجب شود اما بدون شک سنگ های بستر آن منبع غنی برای مصارف ساختمان سازی و ابزار سنگی مورد نیاز ساکنان دشت در دوره های مختلف بوده باشد (امیر عضدی، ۱۳۸۶: ۳۲ ).
۲-۴: آب و هوا و پوشش گیاهی و جانوری
کلاردشت در میان آّب و هوای سرد کوهستانی طبقه بندی شود، زمستان های طولانی و تابستان های کوتاه دارد و دمای کلاردشت در روزهای سرد زمستان به سی درجه سانتی گراد زیر صفر نیز می رسد و حتی در روزهای ابری و بارانی تیر و مرداد نیز از دمای هوا بشدت کاسته می شود که مجبور به پوشیدن لباس های گرم زمستانی می شوند. این امر باعث می شود در فصل بهار و تابستان در ارتفاعات علم کوه بارش برف را داشته باشد که پدیده کم نظیر بشمار می رود گرم ترین محل در سطح منطقه کلاردشت شهر مرزن آباد است که با دمایی مثبت ۳۵درجه بشمار می آید و سرد ترین منطقه رودبارک با دمای ۳۰- می باشد. باد ها نیز در منطقه کلاردشت اغلب از سمت غرب و از نوع باد ها مدیترانه ای بشمار می آید و آب و هوای غرب و شمال ایران آب و هوای کلاردشت را مورد تأثیر قرار می دهد. ویژگی دیگر آب و هوای کلاردشت وجود مه نسبتا دائمی در منطقه است و پدیده ای پایدار بشمار می آید.
بارندگی نیز در کلاردشت در فصول پاییز، زمستان و فروردین بیشتر و در اواخر بهار و ماه های تابستان شاهد بارندگی کمتری هستیم و بارش سنگین برف در زمستانهای گذشته به حدود ۱۷۰ سانتی متر نیز می رسد. از جمله رودهای مهم منطقه کلاردشت رودخانه سرد آبرود است که بعضاٌ( سرد رو ) نیز می گویند. این رود خانه از یخچالهای علم کوه و چشمه های مسیر سر چشمه می گیرد. سرد آب رود در حوضه کلاردشت و ناحیه علیای رود بارک با شیبی ملایم سرازیر می شود. سرد آب رود پس از گذراندن محله ها و روستا ها از کلاردشت خارج و بسمت چالوس و به دریای مازندران سرازیر می ریزد ( ملکپور، ۱۳۷۷: ۳۰-۲۹ ).
مهمترین نهرهای انشعابی از سرد آبرود عبارتند از:
۱- ملک جوی با طول ۴ کیلومتر از بالادست آباد های کلاردشت از رودخانه منشعب می شود ( ملک شاه )که در اصطلاح محلی به آن ملک جوی می گویند ( فقیه نصیری، ۱۳۸۲: ۶۸ ).
۲- کلک جوی غربی که آبگیر آن از داخل محله ولوال به طول ۸۰۰ متر طول دارد و حدود ۱۳ هکتار از اراضی را آبیاری می کند.
۲- آسیاب کیله به طول ۶ کیلومتر و محل آبگیر آن داخل محله رود بارک و در نزدیکی روستای لاهو به عباس کیله ملحق می شود و حدود ۲۲۶ هکتار از اراضی این منطقه را آبیاری می کند.
۴- عباس کیله به طول ۱۰ کیلومتر و محل آبگیر آن محله مکاء و حدود ۵۲۹ هکتار را آبیاری می کند ( ملکپور، ۱۳۷۷: ۴۰ ).
دریاچه
دریاچه ولشت با وسعتی حدود ۲۰ هکتار در ارتفاع ۱۰۵۰ متری در نزدیکی دهکده سماء واقع شده است که یکی از ده دریاچه شیرین ایران بشمار می آید. این دریاچه دائمی است و ۶۵۰ متر طول و ۳۰۰ متر عرض و ۳۰ متر عمق دارد ارتفاع دریا از سطح آبهای آزاد ۱۱۰۰ متر و از سطح دریای خزر ۱۱۲۸ متر می باشد. این دریاچه در عمق تپه های شرقی کلاردشت و شمال شرقی شهر مرزن آباد واقع است. محلی ها به آن کَئودریا یا کبود دریا می گویند که علت آن سبز تیره مایل به کبود رنگ آب است. در کنار دریاچه چشمه های جداگانه ای برای آب آشامیدنی وجود دارد. زمستانها نیز پرندگان مهاجری از قبیل، مرغابی وحشی، غاز وحشی به عنوان پناگاه زمستانی خود انتخاب می کنند ( فقیه نصیری، ۱۳۸۲: ۷۰ ).
پوشش گیاهی
کلاردشت همچون دیگر نقاط شمال کشور دارای بخش وسیعی را جنگل در بر گرفته است و مساحت جنگلی آن حدود۶۱۵۰ هکتار می باشد. کلاردشت منطقه ای سر سبز و پوشیده از انواع گونه های گیاهی که در کمتر جای این خطه نقطه خشک و بی آب و علفی به چشم می خورد. در میان مهمترین گونه های خودرو در مزارع و باغها می توان به نمونه هایی از گلپر، گزنه، پونه، گل گاو زبان، یونجه وحشی و گل ختمی اشاره داشت. از درختان میوه و گیاهان زراعی نیز می توان آلبالو، آلو، گردو، انگور، گیلاس و گلابی می توان نام برد. میان گونه های زراعی به اسفناج، گشنیز، سیب زمینی، کدو، کلم، سیب، خیار، پیاز، گندم، لوبیا، جو، از نوع درختان و بوته های جنگلی نیز از درخت آزاد، آل سفید، سپیدار، انجیر، چنار، افرا، راش، توسکا، ملج، تمشک وغیره… نام برد ( ملکپور، ۱۳۷۷: ۵۰-۴۷ ).
حیات جانوری
در کلاردشت بدلیل وسعت نسبی منطقه و وجود زیستگاه های حیات وحش، گونه های متنوع جانوری را می توان یافت. این ویژگی در گذشته و از دیر باز موجب جلب توجه شاهان و در باریان بوده و هر ساله سلاطین وقت برای شکار و تفرج به این خطه روی می آوردند. این تنوع جانوری در کنار تنوع پوشش گیاهی، طبیعت کلاردشت را از جایگاه ویژه ای برخوردار کرده است. از گونه های وحشی خزنده در کلاردشت می توان از مار، سوسمار و از نوع حشرات از پروانه، سوسک و مورچه و عنکبوت نام برد. از گونه پرنده های وحشی در کلاردشت که در نوزده گونه دسته بندی شده اند می توان از قوش، لاشخور، بلبل، قرقاول، کلاغ، جغد و گنجشک، دارکوب، بلدرچین و خروس وحشی و غیره… نام برد. ازنمونه های پستانداران وحشی می توان از گرگ، گورکن، شغال، گربه وحشی، و جوجه تیغی، بز کوهی، کَل، گوزن، خرس، پلنگ، خرگوش، خوک، اِشکار و بز اشاره کرد. همچنین از نمونه پستانداران اهلی نیز گاو، گوسفند، اسب، الاغ، سگ، خروس و اردک و بقلمون نام برد ( ملک پور،۱۳۷۷: ۶۰-۵۶ ).
۲-۵: موقعیت جغرافیایی تپه کلار
تپۀ کلار از موقعیت ممتاز جغرافیایی برخوردار بوده است، زیرا دور تا دور آن را کوه ها و جنگل های انبوه فراوان در بر گرفته اند و محوطه باستانی تپه کلار در میان دشت و شمال شرق شهر کنونی کلاردشت واقعه گردیده است.
این تپه به شماره ۴۸۹ به ثبت آثار تاریخی و جزئی از میراث فرهنگی در آمده است و از جایگاه بارزی برای گردشگری برخوردار است. تپه کلار با ارتفاع حدود دوازده تا هفت متر خود را از دشت های پیرامون خود تمایز گردانیده است و به شکل بیضی و حدودا ۶ هکتار وسعت را در بر می گیرد و کلاردشت نام امروزی خورد را از این تپه باستانی به عاریت گرفته است ( موسوی کوهپر، عباس نژاد، ۱۳۸۵: ۲۴ ) .با توجه به نمونه های بدست آمده در حفاری های تپه کلار می توان اینگونه بیان داشت که قدمت این تپه باستانی را ۳۶۵۷-۳۷۹۲ ق.م و دوره مس و سنگ میانی دانست پس می توان گفت سابقه سکونت در دشت کلاردشت را حدود ۶۰۰۰ هزار سال تخمین زد. تپه کلار در ردیف یکی ازمحوطه های مهم شمال کشور محسوب می شود که توالی دوره ها را در خود جای داده است ( موسوی کوهپر، عباس نژاد، ۱۳۸۵: ۱۲۷ ).
۲-۶: پیشینه سفالگری در ایران
سفال همواره در حکم کار آمد ترین عنصر از دوره نوسنگی تا دهه های اخیر در عرصه زندگی انسان حضور داشته است مناسب ترین وسیله برای هنر نمایی و تجلی گاه افکار و اعتقادات وعلوم و فنون در اقتصاد و ارتباط اقوام و ملتها محسوب می شود. بنابراین بررسی اشیاء سفالی به جا مانده از اقوام گوناگون در زمان های گوناگون به پژوهشگران امکان می دهد تا از جنبه های متعدد جوامع سازنده آن اشیاء را بهتر بشناسند چه بسا همین هنر و صنعت سفالگری الگویی برای هنر و دست آورد های دیگر بشر باشد ( کامبخش فرد، ۱۳۸۹: ۹ ).
اصطلاحی را که یونانیان برای نامیدن گل کوزه گری و در اصل به خاک ساخته شده اطلاق شده می شود را سفال جای دادند که در دمای بالاقرار می گیرد. از جمله هنرهای که اول بار در دوره نوسنگی پدید آمد، سفالینه سازی بود. ضروریت حضور سفال بیشتر به سبب تغیراتی شکل گرفت که وضعیت اقتصادی پدید آمد، یعنی جابجای و گرد آوری خوراک با تولید آن، سفالینه های اولیه عموما دست ساز بوده اند و اختراع چرخ سفالگری که تولید ظروف بزرگ و نیز صنعت کوزه گری را دگرگون کرده، چینی ها معتقدند که اول بار آنها به این مهم دست یافته اند اما این فن اولین بار در حوزه حلال حاصلخیز بوقوع پیوست و احتمالا قدمت سفالینه چرخ ساز در اور ۵۰۰۰ق.م می رسد ( معیری، ۱۳۸۹: ۲۳۳-۲۳۲ ).
طبق تحقیق های به عمل آمده قدیمی ترین سفال کشف شده را به دوازده هزار سال پیش بر می گردانند که از شرق دور بدست آمده است. در ایران در غاری به نام کمربند که در مازندران و شهر بهشهر واقعه است سفالی بدست آمده است که قدمت آن را به ده هزار سال پیش می رسانند که نمی توان گفت قدیمی ترین سفالی که بدست انسان در ایران ساخته شده است در این محوطه کشف گردیده است. سفال بدست آمده بسیار ضخیم، پخت نا کافی، خشن، و به رنگ قهوه ای است که مقدار قابل توجهی علف خرد شده را جهت چسبندگی ( شاموت ) در خمیر مایه سفال به کار برده شده و برای جلوگیری از ترک خوردگی سفال استفاده شده است ( توحیدی، ۱۳۸۶: ۴۶ ).
ازجمله محوطه هایی که دارای سفال های اولیه در ایران هستند مانند:
تپه سنگ چخماق، لایه های زیرین تپه سیلک، مناطق اسکان اولیه سراب کرمانشاه، و لایه های زیرین گیان، نهاوند، حاجی فیروز اشاره داشت. با شروع عصر نو سنگی و اختراع پدیده ای به نام سفال کم کم سفال روی ظریف تر و بهتر را به خود می گیرد و بعد از سفالهای که در کمربند از آن یاد شد نمونه ای بهتری همراه با نقوش جدید تری دیده شده است که می توان در جنوب غربی ایران از علی کش و محمد جعفر و بزمرده نام برد با تاریخی حدود ۶۶۰۰-۷۰۰۰ق.م با سفال نرم و سبک و دست ساز اشاره داشت. در فلات مرکزی ایران هم می توان از تپه زاغه نام برد که نزدیک دشت قزوین است که دارای سفالهای با نقوش حیوانی چهار پا که به شیوه خطی ترسیم شده است و حیواناتی که دارای شاخ و بدن رنگ آمیزی شده می باشد. از نمونه های شاخص در این زمان می توان به سفالینه های پیش از تاریخ سیلک اشاره داشت که توالی سفالینه سازی را بخوبی نمایش می دهد که از سفالینه های دست ساز که هنوز رسم نقش گیاهان و حیوانات متداول نشده بود تا سفالینه های که در گورستان بدست آمده با موضوع نقش تصویر جنگجویان، زین و برگ اسب و خورشید که این نمونه ها بسیار متنوع و بشکل قوری شکل و نوک دار هستند. به طور کلی سفالینه های دوره نوسنگی با سفال بیشتر از نقوش هندسی و گیاهی تبعیّت می کند ( توحیدی، ۱۳۸۶: ۵۴-۴۷ ).
براساس توزیع سفالهای مشخص در فرهنگ های بین سالهای ۲۰۰۰-۱۵۰۰، فلات ایران را می توان به چند دسته تقسیم کرد که عبارتند از:
۱- فرهنگ یانیق، شامل آذربایجان، غرب ایران و دشت قزوین.
۲- فرهنگ گیان و گودین، شامل قسمتهای شمال شرقی و لرستان.
۳- فرهنگ حصار سه، شامل شمال شرقی ایران و قسمتهای شرقی فلات مرکزی.
۴- تمدن ایلام، شامل دشت خوزستان و قسمتهایی از شرق ایران و کرمان.
فرهنگ یانیق با سفالهای دست ساز خاکستری روشن و تیره که با نقش کنده شده هندسی تزئین شده مشخص می شود. نفوذ فرهنگ یانیق پس از استقرار اولیه در شمال غربی ایران به ویژه در سمت جنوب شرق گسترش یافت ( طلائی، ۱۳۸۷: ۸-۶ ).
تپه های گیان و گودین در غرب و شمال غربی ایران واقع شده اند. مرحله اول تکامل فرهنگ گیان با سفالهای منقوش که به دو دسته تقسیم می شوند، سفال تک رنگ و رنگارنگ مشخص شده اند. سفالها اغلب قرمز و دارای نقوش سیاه که بر روی لبه و گردن نقاشی شده است. اغلب خطوط مستقیم و موجی و ترکیبات مختلف تشکیل می دهد ( طلائی، ۱۳۸۷: ۱۵-۱۱ ).
فرهنگ حصار سه با سفال خاکستری ظریف براق مشخص شده است. سفالهای داغدار و خاکستری این فرهنگ با خطوط متقاطع و هاشور نامنظم داغدار شده اند. تمدن ایلام نیز با فرهنگ سفالهای قرمز و زرد با رنگ سیاه منقوش شده و نقش های آن بیشتر هندسی که ازجمله، خطوط موجی، تصویر حیوانات و پرندگان است که شبیه به سفال شوش و گیان است (طلائی، ۱۳۸۷: ۲۰-۱۷ ).
از نمونه های سفالینه سازی در عصر آهن نیز که با فرهنگ سفال خاکستری- سیاه جلوه گر است می توان از سفالینه های املش، مارلیک، کلورز گیلان، کلاردشت مازندران و آذربایجان نام برد. پدیده سفال خاکستری از نیمه هزاره سوم قبل از میلاد آغاز شد و تا نیمه هزاره اول قبل از میلاد ادامه یافته است. گفتنی است که این گونه سفالینه­­ها با مهاجرت اقوام حرکت کرده است و جای سفالینه های نقش­دار دوره پبشین را گرفته است و آثار خود را در گورستان­های مسیر حرکت جای نهاده اند. حوزه فرهنگی این دوران را بیشتر در فلات مرکزی ایران جست و این پدیده فرهنگی از شمال شرقی شروع شده، تا خورین، سیلک و قیطریه امتداد یافته است. از مشخصه این دسته سفال بادوام و سخت، پوسته صیقلی و قابلیت دارد که روی اجاق قرار گیرد و آب جوش آورد و حبوبات را طبخ کند (کامبخش فرد، ۱۳۷۹: ۲۹۰-۲۵۰).
سفالینه های سده هفتم و هشتم قبل از مبلاد به صورت منقوش و پر تکلف ساخته می شده است یعنی بطوری که نقوش تمام سطح ظروف را می پوشانده و تقریبا فضای خالی کمی را در ظرف بجا می گذاشته است. اواخر قرن هشتم میلادی کاشی های لعاب داری بدست آمده که گفتنی است قدیمی ترین نوع سفال لعاب دار بشمار می آید و در دوران آشور می باشد و سفالینه های ساده و لعابدار و چند رنگ از دوران ماد و ماننایی در زیویه بدست آمده که کاسه ها، ظروف لعابدار و دسته دار، ساغر های مجسم به سر حیوانات، که تجسم سه بعدی از پرندگان، جانوران، و انسان در حال شکار و بز کوهی و اسب مزین گردیده است. تزیین با بهره گرفتن از نقوش جناقی و هندسی در سفالینه های این دوران نیز متداول بوده است. در این دوران که قدم در دوره تاریخی نهاده ایم می توان از کاشی های دوران هخامنشی یاد کرد، در هر صورت بعلت شکوفایی و رونق صنعت فلزگری در این دوران کمتر سفال مورد توجه امپراطوری بوده است. اما سفالینه های این دوران دارای نقوش رنگین و خطوط خلاصه رنگین بوده است و یا به صورت تجسم انسان و حیوان در ترکیب ظروف آمده است. در این زمان در نمونه های بارز می توان به کاشی های لعاب دار در شوش و تخت جمشید اشاره نمود که ترسیم نقوش حیوان و گل و گیاه می باشد که در رنگ های مختلف تزیین بندی شده است و این کاشی ها شاهکار هنر کاشیکاری هفت رنگ است (کامبخش فرد، ۱۳۷۹: ۳۵۱-۳۷۹ ).
سفالینه های دوران اشکانی را ارنی هرنیگ به نُه منطقه در ایران دسته بندی کرده است که در زیر به تعدادی از محوطه ها به شکل خلاصه اشاره خواهیم داشت:
در جنوب و جنوب غربی ایران انواع متنوع “سفال دالبری”، ودر اردبیل با سفال خشِن در این دوران مواجه هستیم که به “سفال مثلثی” مشهور است. تا سدهّ اول در فارس با “سفال نوازی” روبه رو می شویم. در غرب ایران از “سفال جلینگی” می توان یاد کرد که از سدهّ دوم پیش از میلاد تا سده سوم میلادی مشخص و تصویر می شد ( هرینگ، ۱۳۷۹: ۶۵-۲۴ ). درمنطقه شمال ایران در گیلان سفال خاکستری مایل به سبز کم رنگ تا تیره و قرمز تا قهوه ای تیره مشاهده می شودکه در دروه اولیه دارای شکل و گونه های خاص اند، پیاله ها با لبه نوار دار برگشته زاویه دار و تزیین نقش داغدار صیقلی به ویژه شبکه های تار عنکبوتی و پیچ است ( هرینگ، ۱۳۷۹: ۱۷۶ ). در ناحیه شمال شرقی ایران نیز سفالینه هایی که در منطقه گرگان، دامغان، گنبد کابوس با نام “سفال آوایی” که سفال خاکستری و خاکستری سیاه می باشد خاصِ این منطقه است ( هرینگ، ۱۳۷۹: ۲۱۳ ). درجنوب شرقی و منطقهّ ساحلی نیز در دوران اشکانی به سفالینه های “لوندو” بر می خوریم که در ساخت آن دقت کمی بکار رفته است ( هرینگ، ۱۳۷۹: ۲۴۵ ).
هنر و صنعت سفالگری در دوران ساسانی کم فروغ و کمتر مورد توجه بوده است. علت اصلی این موضوع را هم می توان چنین دانست که سلاطین بیشتر توجه و حمایت خود را همانند دوره هخامنشی صرف ظروف و صنعت فلزگری کرده بودند. به هر روی سفالینه در دوره ساسانیان جهت رفع احتیاجات روزمره ساخته می شده که در اختیار طبقه رعیت جامعه قرار داشته است. از ویژگی های هنر سفالگری ساسانی می توان به رنگ و لعاب آن اشاره داشت که از دو رنگِ سبز و آبی فیروزه ای استفاده می شده است، اما در برخی از مناطق ایران در داخل سفال آنها نوشته هایی به صورت مارپیچی دیده شده است و در وسط کاسه ها نقش اهریمن و دیو به طرزی ناشیانه کشیده شده است. این کاسه ها به صورت وارونه کشف شده و خطوطی به زبان پهلوی، عبری، و آرامی بر روی آن ها نقر گردیده است که احتمالاً دلیل مذهبی و اعتقادی داشته است ( هاشم پور مافی، ۱۳۸۷: ۱۵۹ ).
۲-۷: سفال تپۀ کلار
تپۀ کلار به عنوان یکی از محوطه های مهم باستانی منطقهّ شمال ایران می تواند نقش مهمی در روشن شدن ابهامات جدی در مطالعات باستان شناسی سواحل جنوبی دریای مازندران ایفا کند. بر همین اساس با توجه به کاوش و لایه نگاری تپۀ کلار این ناحیه توالی دوران پیش از تاریخ و دوران تاریخی را دارد.
گزارش های توصیفی کاوش لایه نگاری ترانشهّ مرکزی و ترانشۀ غربی و گمانه هایی جهت تعیین حریم آثار فرهنگی بدست آمده نشان می دهد که تپۀ کلار جزء معدود محوطه هادر شمال ایران است که از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با توجه به بررسی و لایه نگاری هایی که در ترانشه مرکزی انجام شده است داده های فرهنگی بدست آمده از قبیل آجر، اجاق، کف کوبیده، سفال خاکستری، قلوه سنگ چیده مان، درفش استخوانی و غیره… نشان می دهد. سفال های بدست آمده دارای رنگ خاکستری، خاکستری روشن و تیره هستندکه دو طرف آن صیقل داده شد و متصمن دارای نقش های قالب زیگزاگی و مثلث می باشد.
سفالینه های خاکستری تپۀ کلار دارای تکنیک نقش کنده و با نقش مایه های خطوط مواج ترسیم شده است. سفال سیاه تپۀ کلاراز خطوط مورب مانند برگ درختان برخوردار است. از نمونه نقش های دیگر در سفال تپه کلار نقوش هندسی مثلثی دندانه دار است که به شکل زیگزاگی دیده می شود و صیقلی ویژه ای دارد که سطح درون و بیرون آن آینه گون است. از تکنیک های بکار رفته در نقوش، نقش کنده و طرح قالب هندسی است که به صورت مثلث ایجاد شده است. اما بجز نقش هندسی مثلث دندانه دار در سفال تپه کلار، نقش هندسی متفاوتی به صورت چرخشی دور تا دور لبه سفال را در بر می گیرد و با نقوش سفالینه های دیگر تفاوت دارد. از طرفی با مطالعه روی خطوط موازی که دور تا دور لبه سفال را در بر می گیرد می توان اظهار داشت که هنرمند سفال گر این گونه نقوش را با شیئ فلزی نقر کرده باشد. از بین نمونه های موجود در مجموعه، می توان به سه دستهّ عمده اشاره کرد که عبارتنداز:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...