فرصتهاى ‌سرمایه‌گذاری: هزینه کمبود وجه نقد در شرکت هاى با فرصتهاى ‌سرمایه‌گذاری بیشتر، به دلیل هزینه هاى فرصت ناشى از رها کردن طرح‌هاى ‌سرمایه‌گذاری با ارزش، بیشتر است.

‌بنابرین‏، انتظار مى‌رود که بین فرصتهاى ‌سرمایه‌گذاری و مانده وجه نقد، رابطه مثبت وجود داشته باشد. همچنین، در این نظریه پیش بینى مى‌شود که شرکتهاى با فرصتهاى ‌سرمایه‌گذاری بیشتر، هزینه هاى بحران مالى بیشترى دارند، زیرا در حین ورشکستگى، خالص ارزش فعلى مثبت طرح هاى مذکور از بین مى‌رود. شرکتهاى با فرصتهاى ‌سرمایه‌گذاری بیشتر، به منظور اجتناب از بحران مالى، مقدار بیشترى وجه نقد نگهدارى خواهند کرد.

میزان نقدشوندگى داراییهاى جارى: زمانى که شرکت‌ها با کمبود وجه نقد مواجه مى‌شوند، میزان قابلیت تبدیل دارایى‌هاى جاری به نقد، مى‌تواند جایگزین وجه نقد محسوب شود. ‌بنابرین‏، انتظار مى‌رود که شرکتهاى با قدرت نقدینگی بیشتر، وجه نقد کمترى نگهدارى کنند.

اهرم مالى: اهرم مالى، احتمال ورشکستگى را افزایش مى‌دهد و انتظار مى‌رود که شرکتهاى اهرمی براى کاهش مخاطره مالى، وجه نقد بیشترى را نگهدارى کنند. نسبت اهرم مالى، عاملى براى تعیین توانایى شرکت به منظور انتشار اوراق بدهى جدید محسوب مى‌شود. از این رو، اگر قدرت بازپرداخت هزینه های تأمین مالی در شرکتی افزایش یابد، انعطاف پذیری مالی بیشترى نیز دارد و ممکن است وجه نقد کمتری نگهداری کند. به همین دلیل، رابطه بین اهرم مالی و میزان وجه نقد را، با دقت نمی‌توان تبیین کرد(فریرا و ویللا،۲۰۰۴).

اندازه: بر اساس نظریه موازنه، رابطه مورد انتظار بین اندازه شرکت و نگهدارى وجه نقد، منفى است. از آنجایى که شرکتهاى بزرگ، انعطاف‌پذیرى بیشترى دارند، مى‌توان ‌جریان‌های نقد پایدارترى را براى آن ها انتظار داشت. در نتیجه کمتر با خطر ورشکستگى مواجه مى‌شوند و نسبت به شرکتهاى کوچک، دسترسى آسان‌ترى به منابع تأمین مالى دارند(تیتمن و وسلز[۳۳]،۱۹۸۸). شرکتهاى بزرگى که اعتبار بانکى دارند، به میزان بیشترى مى‌توانند استقراض کنند و قادر هستند که در صورت لزوم، وجوه را راحت‌تر کسب کنند. علاوه بر این، شرکتهاى بزرگ، همواره مى‌توانند بخشى از دارایى‌هاى غیرضرورى خود را براى کسب وجه نقد، بفروشند(اپلر و همکاران، ۱۹۹۹). همچنین از اندازه به عنوان شاخصى براى عدم تقارن اطلاعاتى، میان افراد زمانى که عدم تقارن اطلاعات سازمانى شرکت اندک است، استفاده مى‌شود.

جریان نقدی: از آنجایى که جریان نقدى، یک منبع نقدینگى در دسترس را فراهم مى‌‌کند، مى‌تواند جایگزین مناسبى براى وجه نقد در نظر گرفته شود. ‌بنابرین‏، انتظار مى‌رود که بر اساس این نظریه، بین جریان نقد و مانده وجه نقد، رابطه منفى وجود داشته باشد(کیم، مارو شرمان[۳۴]،۱۹۹۸).

عدم اطمینان جریان نقدى: شرکتهاى داراى نوسان‌هاى بیشتر ‌جریان‌های نقدى، احتمالاً بیشتر با کمبود وجه نقد مواجه مى‌شوند، زیرا جریان نقدى ممکن است به طور غیر منتظره کاهش یابد. ‌بنابرین‏، انتظار مى‌رود که بین عدم اطمینان جریان نقد و مانده وجه نقد رابطه منفى وجود داشته باشد(جانى و همکاران، ۲۰۰۴).

سررسید بدهى: تأثیر سررسید بدهى بر مانده وجه نقد، مشخص نیست. ‌شرکت‌هایی که بر بدهى کوتاه مدت اتکا مى‌کنند، قرارداد اعتبارى خود را باید در هر دوره تمدید کنند و اگر محدودیتی در تمدید قرارداد اعتبارى ایجاد شود، با خطر بحران مالى مواجه مى‌شوند. ‌بنابرین‏، با کنترل سایر عوامل مى‌توان انتظار داشت که سررسید به طور منفى، با مانده وجه نقد رابطه داشته باشد. اما بارسلى و اسمیت[۳۵](۱۹۹۵) نشان دادند که شرکت‌هاى با درجه اعتبار فراوان، به دلیل سهولت ایجاد بدهى، معمولاً از بدهى کوتاه مدت استفاده مى‌کنند و مانده وجه نقد کمترى نگهدارى مى‌کنند که این رابطه را مثبت مى‌کند.

پرداخت سود سهام: شرکتى که در حال حاضر سود سهام مى‌پردازد، مى‌تواند منابع را با کمترین هزینه از طریق کاهش پرداخت سود سهام تأمین کند. ‌بنابرین‏، انتظار مى‌رود که ‌شرکت‌هایی که سود سهام مى‌پردازند، در مقایسه با ‌شرکت‌هایی که سود سهام نمى‌پردازند، وجه نقد کمتری نگهدارى کنند(فریرا وویللا،۲۰۰۴).

۳- نظریه سلسله مراتب تأمین مالى

بر اساس نظریه مذکور، شرکت‌ها تأمین مالى را از منابع داخل شرکت به تأمین مالى خارجى ترجیح می‌دهند. (درابتز، گرانینگر و هیرچوگل[۳۶]،۲۰۱۰). ‌بنابرین‏، در بحث تأمین مالى، شرکت‌ها منابع ‌سرمایه‌گذاری را ابتدا از منبع سود انباشته تأمین مى‌کنند، سپس با بدهى‌هاى کم مخاطره و بعد با بدهى‌هاى پرمخاطره و سرانجام با انتشار سهام به تأمین منابع مالى مى‌پردازند. در نتیجه، از آنجایى که مدیریت، منابع داخلى تأمین مالى را بر منابع خارجى ترجیح مى‌دهد، به انباشت وجه نقد تمایل دارد تا بتواند در مرحله اول، تأمین مالى را از داخل شرکت انجام دهد و به خارج از شرکت رجوع نکند(فریرا و ویللا، ۲۰۰۴).

۲-۲-۲-۳ عوامل تعیین کننده وجه نقد از دیدگاه سلسله مراتبى

فرصتهاى ‌سرمایه‌گذاری: فرصتهاى ‌سرمایه‌گذاری بیشتر، براى انباشت بیشتر وجه نقد، تقاضا ایجاد مى کنند، زیرا کمبود وجه نقد، موجب خواهد شد که شرکت، فرصتهاى ‌سرمایه‌گذاری سودآور خود را از دست بدهد، مگر اینکه به تأمین مالى پرهزینه خارجى دست یابد. ‌بنابرین‏، انتظار مى‌رود که بین فرصتهاى سرمایه گذارى و نگهدارى وجه نقد، رابطه مثبت وجود داشته باشد.

اهرم مالى: درباره موضوع سلسله مراتب تأمین مالى، زمانى که ‌سرمایه‌گذاری از سود انباشته تجاوز مى‌کند، معمولاً بدهى افزایش مى‌یابد و زمانى که ‌سرمایه‌گذاری کمتر از سود انباشته است، بدهى کاهش مى‌یابد و ‌بنابرین‏، مانده وجه نقد از الگوى معکوس این فرایند پیروى مى‌کند، یعنى زمانى که ‌سرمایه‌گذاری از سود انباشته بیشتر مى‌‌شود، مانده وجه نقد کاهش مى‌یابد و زمانى که سرمایه‌گذاریهاى کمتر از سود انباشته است، مانده وجه نقد افزایش مى‌یابد. رابطه پیش بینى شده بین این عامل و مانده وجه نقد، بر اساس نظریه سلسله مراتب تأمین مالى، معکوس است.

جریان نقدى: با کنترل سایر متغیرها انتظار مى‌رود که شرکتهاى با جریان نقدى بیشتر، وجه نقد بیشترى داشته باشند.

اندازه: کنترل عامل ‌سرمایه‌گذاری، شرکتى که بزرگتر است، به طور پیش فرض موفق‌تر بوده است و از این رو، وجه نقد بیشترى باید داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...