۱۵- شخص سازگار پذیرش و تحمل اضطراب را یاد می‏گیرد.
۱۶- فرد سازگار برای شناخت انگیزه‏‏های خود بسیار تلاش می‏کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۷- روش‏‏های کاهش تعارض و ناکامی را فرد سازگار می‏داند و به کار می‏گیرد.
۱۸- فرد سازگار برای کاهش تعارض، ارضای انگیزه هایش را تا مدت قابل پیش بینی به تأخیر می‏اندازد.
۱۹- شخص سازگار باید بتواند بعضی از ناکامی‏ها را تحمل کند. تحمل ناکامی نشانه‏ی سازگاری مطلوب در شخص است.
۲۰- فرد سازگار می‏داند که تحمل ناکامی را، مانند عادت‏ها و گرایش و نگرش‏ها، می‏توان در عمل آموخت.
۲۱- کار مفید، سرگرم شدن به کار‏های مفید از نشانه‏‏های فرد سازگار است.
۲۲- پرهیز از هر گونه برانگیختگی عاطفی و هیجانی، مانند ترس، خشم و پرخاشگری در سازگاری مؤثر است. (اسلامی نسب، ۱۳۸۹)
۲-۲- پیشینه پژوهشی
۲-۲-۱- پژوهش‏های انجام شده در خارج از کشور
لیندر[۳۰] و همکاران(۲۰۱۰)، نشان دادند تفاوت‏‏های جنسیتی در الگوی‏‏های صمیمیت بین زوج‏ها نیز گزارش شده است. در برخی نیز نشان می‏دهد که زنان رفتار صمیمانه تری دارند.
هم چنین بر اساس برخی یافته ها، رفتار صمیمانه در زنان صرفا به این دلیل است که صمیمیت به شیوه‏ی زنان و سوگیرانه مفهوم سازی شده است(لیندر و همکاران، ۲۰۱۰).
در مطالعه باگنر[۳۱](۲۰۰۹)، تفاوت‏‏های جنسیتی در تجربه خشونت در روابط عاطفی و صمیمانه زناشویی گزارش نشده است.
شن [۳۲] (۲۰۰۸) طی مطالع‏های بر یک نمونه ملی متشکل از ۴۲۹۱ دانشجوی‌ تایوان نشان داد که تجربه خشونت بین والدینی و بدرفتاری جسمی در دوران کودکی تأثیر طولانی‌مدت و مخربی بر عزت نفس جوانان دارد. نتایج نشان می‏دهد که ۹/۰۶ درصد پاسخگویان نمونه تجربه خشونت نداشتند،شش درصد تجربه بدرفتاری جسمی در دوران‌ کودکی داشتند،۹۱/۲ درصد تنها با خشونت بین والدین مواجه بودند. شرکت‌کنندگانی که‌ در دوران کودکی هر دو نوع خشونت را تجربه کردند،در مقایسه با جوانانی که یک نوع‌ خشونت را تجربه کردند یا اصلا تجربه خشونتی نداشتند،عزت نفس پایین‌تری از خود نشان داده‌اند. در میان مردان مورد مطالعه آن هایی که در دوران کودکی هر دو نوع خشونت را تجربه کردند،در مقایسه با دخترانی که در دوران کودکی هر دو نوع خشونت را تجربه‌ کردند،مقدار پایین‌تری از عزت نفس را نشان داده‌اند.
مارتین [۳۳]، لانگلی [۳۴] و میلی چامپ [۳۵](۲۰۰۶) طی یک‌ مطالعه طولی گذشته‌نگر در خصوص شیوع و نوع خشونت مشاهده شده و برخی زمینه‌‏های خانوادگی و اجتماعی زمینه‌ساز خشونت روی ۲۶۹ نفر نشان دادند که یک چهارم(۴۲%) جوانان با اعمال خشونت‌آمیز یا تهدیدهایی از جانب یکی از والدین نسبت به دیگری‌ مواجهه داشتند.
بررسی مشاهده خشونت بین والدینی و برخی پیامد‏های روانی آن در مطالعهء حاج یحیی و بیروالد (۲۰۰۱) روی ۰۴۶۱ نوجوان عرب(۲۵%زن) نشان داد که ناامیدی،مشکلات تطبیق روانی،و عزت نفس پایین با مشاهده الگو‏های مختلف‌ پرخاشگری و خشونت جسمی تبیین می‌شوند،به‌طوری که ۹۲% از تغییرات عزت نفس‌ نوجوانان را به مشاهده الگو‏های مختلف خشونت بین والدین نسبت دادند.
ساپینگتون[۳۶](۲۰۰۰)، نشان داد تنبیه بدنی، بسیاری از مسائل مرتبط با خشونت را در آینده فرد تنبیه دیده درپی دارد. این مسائل شامل بزهکاری در نوجوانی و مخصوصاً رفتارهای خشن تر در بین بزهکاران جوان می‏باشد. آزار جسمی در کودکی هم‏چنین با انواع گوناگونی از مسائل بهداشت روانی از قبیل خودکشی و خودتخریبی در نوجوانان, اضطراب, افسردگی, افکار پارانوئید, شخصیت اسکیزوئید, اختلال شخصیت مرزی، هوشبهر پائین تر، مدرسه گریزی، فرار از منزل و اختلال در رشد طبیعی در دوران کودکی مرتبط است.
به‏علاوه، پژوهش‏های انجام شده در خصوص کودکانی که شاهد کشمکش و خشونت‏های زناشوئی والدین بوده اند نشان می‏دهد بسیاری از این کودکان اختلالات عاطفی، مشکلات رفتاری و مسائل سازگاری اجتماعی را نشان می‏دهند. علاوه بر این، شاهد خشونت والدین بودن، خطر قربانی خشونت بودن و یا مرتکب خشونت شدن را در نوجوانی افزایش می‏دهد(مولر[۳۷]، ۲۰۰۰).
در دهه‌‏های اخیر مطالعات فراوانی با هدف بررسی پیامد‏های مشاهده خشونت میان‌ والدین بر وضعیت روانی کودکان انجام گرفته است. آگاهی از پیامد‏های مواجهه کودکان با خشونت خانگی موجب شده تا از کودکان خانواده‌‏های درگیر خشونت با عناوین«قربانیان‌ خاموش،فراموش‌شده،یا غیرعمدی خشونت»نام برده شود (ادسون [۳۸]، ۱۹۹۹).
هال و همکاران[۳۹](۱۹۹۸)، نشان دادند کودکی که مورد آزار جسمی و تنبیه قرار گرفته باشد، مسائل و مشکلات رفتار جنسی درون فردی را تقریباً ۱۱ بار بیشتر از کودکی که تجربه تنبیه را نداشته باشد، از خود نشان خواهد داد.
ولاک و فینکلهور[۴۰](۱۹۹۸)، نتیجه گرفتند بچه‏ها و نوجوانانی که شاهد خشونت بین والدین خود بوده‏اند، بیشتر احتمال دارد که مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری، بزهکاری و مدرسه گریزی داشته باشند.
همچنین نتایج پژوهش‏‏های متعددی که تفاوت جنسیتی را در روابط زناشویی بررسی کرده اند، متناقض است. برخی تفاوت‏‏های کمی را گزارش داده اند(رهین، ۱۹۸۱) به هر حال برخی تفاوت‏‏های کیفی نیز بین مردان و زنان در زمینه هایی مثل ابراز علاقه و مدت زمان صرف شده با کودکان و نیز خشونت جسمانی و خشونت جنسی، بدست آمده است. برای مثال، نتایج پژوهشی که ۳۵ مطالعه را در کشور‏های مختلف در سراسر جهان مرور کرده است، نشان می‏دهد که در بسیاری از کشورها نسبت زنانی که از جانب همسران فعلی و یا قبلی خود خشونت جسمانی را متحمل شده اند از ۴/۱ تا بیش از ۲/۱ است(هیسه، ۱۹۹۳) در نخستین پیمایش ملی روی نمونه‏‏های متشکل از ۲۴۱۰ زن فلسطینی از ناحیه غزه نیز زنان بیشتر از مردان خشونت روان شناختی، جسمانی، جنسی و اقتصادی را در طی یکسال قبل از آغاز مطالعه تجربه کرده بودند و در مقایسه با زنانی که تجربه خشونت را نداشتند، اختلال‏‏های روان شناختی، خشم و ترس را بیشتر گزارش داده ‏اند(حاج یحیی، ۱۹۹۹) در مطالعه ای نتایج نشان داد که خشونت‏‏های روانی از سوی مردان، خطر ابتلا به افسردگی و اضطراب را در زنان افزایش می‏دهد. (تانگ، ۱۹۹۸) هم‏چنین یافته‏‏های پژوهشی دیگر حاکی از این است که در زنانی که مورد خشونت قرار گرفته اند میزان بیشتری از خودکشی، افسردگی و اعتیاد به الکل و مواد مخدر مشاهده شده است(گلدینگ، ۱۹۹۹) در سایر مطالعات تفاوت‏‏های جنسیتی در تجربه خشونت در روابط عاطفی و صمیمانه زناشویی مشاهده نشده است (باگنر، ۲۰۰۷ و لیندر، ۲۰۰۲) شواهد دیگر نشان می‏دهد که به رغم ساختار اجتماعی پدر سالارنه که معمولا خشونت مرد را نسبت به زن مطرح می‏کند، گاه زنان نیز نسبت به مردان انواع خشونت را اعمال می‏کنند(چریسلر، ۲۰۰۰). همچنین تفاوت هایی جنسیتی در الگو‏های صمیمیت بین زوج‏ها گزارش شده است در برخی از پژوهش‏ها، نشان می‏دهد که زنان رفتار صمیمانه تری دارند(فهر، ۱۹۹۶). بر اساس برخی از یافته‏ها، رفتار صمیمانه در زنان صرفا به این دلیل است که صمیمیت به شیوه ای زنانه اندازه گیری شده است، در غیر این‏صورت مردان نیز می‏توانند به اندازه زنان در روابط زناشویی صمیمیت نشان دهند و در واقع مردان نیز توانایی برقراری روابط صمیمانه را دارا هستند (راولینس، ۱۹۹۳).
۲-۲-۲- پژوهش‏‏های انجام شده در ایران
خمسه و حسینیان(۱۳۸۹)، در پژوهشی با عنوان بررسی نقش تجربه خشونت دوران کودکی در الگو‏های رفتاری خشونت و صمیمیت در دانشجویان متاهل نشان داد بین زنان و مردان مورد مطالعه از لحاظ ابعاد مختلف صمیمیت، تفاوت معنادار وجود ندارد. گروه مردان و زنان مورد مطالعه از لحاظ نمره کل خشونت، خشونت جسمانی و جنسی تفاوت معنادار نشان داده اند و از لحاظ خشونت اقتصادی و تجربه خشونت در دوران کودکی تفاوت دو گروه معنادار نیست.
پورنقاش تهرانی(۱۳۸۹)، در پژوهشی با عنوان مقایسه بهداشت روانی دانشجویان دارای تجربه خشونت خانوادگی و بدون تجربه خشونت خانوادگی در دوران کودکی نشان داد که تجربه خشونت در دوران کودکی میزان اضطراب، افسردگی، اختلال در عملکرد اجتماعی آزمودنی‏ها را افزایش و سلامت روان آزمودنی‏ها را کاهش می‏دهد. هم چنین بین نوع خشونت تجربه شده، به لحاظ روانی یا جسمانی بودن، با میزان اضطراب، افسردگی، اختلال در عملکرد اجتماعی و سلامت روان رابطه وجود داشت.
پژوهش محمدخانی در سال ۱۳۷۸ روی ۱۵۰ دانش آموز تهرانی نشان داد که در ۵۰ درصد موارد آزار دختران توسط برادر و در ۴۲ درصد موارد از سوی پدر بوده است. هم‏چنین مطالعه وی نشان داد که دانش آموزان آزاردیده دارای افت تحصیلی بیشتر بوده و اضطراب و افسردگی، اختلالات عاطفی رفتاری، مشکلات توجه، مشکلات اجتماعی، رفتار بزهکارانه و پرخاشگرانه در کودکان آزاردیده در آن‏ها نسبت به سایر دانش آموزان بیشتر است. هم‏چنین، مطالعه روی والدین آزاررسان نشان داد که والدین آزارگر از سلامت عمومی کمتری برخوردار بوده، دارای تحصیلات کمتر و وضعیت اقتصادی نامطلوب می‏باشند(آقا بیگلویی و دیگران، ۱۳۸۰)
در پژوهشی که در ایران بر روی ۱۰۰ دانشجوی متاهل انجام شد، نتایج نشان داد که نیاز مردان و زنان در برخی از ابعاد صمیمیت مشابه است و در واقع شاید نقش‏‏های جنسیتی مبتنی بر انتظارات جامعه و فرهنگ از مردانگی و زنانگی است که تفاوت در الگو‏های رفتاری صمیمیت را پدید می‏آورد(خمسه و همکار، ۱۳۸۷)
مطالعه‏ای با هدف بررسی مواجهه با خشونت خانگی در دانش‌آموزان دبیرستانی شهر تهران(وامقی و همکاران،۱۳۸۵)بر روی ۵۹۴۱ دانش‌آموز(۷۴/۲ درصد دختر)انجام شد. یافته‌ها نشان می‏دهد که در مجموع ۲۲/۸ درصد از دانش‌آموزان حد اقل یک بار مواجهه با خشونت جسمی بین والدین خود را گزارش کرده‌اند. این مقدار در دختران(۱۳/۲%)خیلی‌ بیشتر از پسران(۶۱/۱%)بوده است.
کامرانی فکور(۱۳۸۵)، در پژوهشی با عنوان شیوع خشونت‏های خانوادگی تجربه شده در کودکان فراری و غیر فراری نشان داد با توجه به فراوانی بسیار بالای تجربه خشونت جسمی و روانی از جانب والدین در فراریان، ممکن است تجربه تنبیهات جسمانی و تحقیر و سرزنش‏های روانی یکی از عوامل مهم فرار کودکان از منزل باشد. هم‏چنین، تجربه زیاد شاهد خشونت بین والدین بودن در کودکان فراری نشان دهنده متشنج و استرس زا بودن محیط خانوادگی آنان می‏باشد که این مساله در فرار کودکان بسیار موثر می‏باشد.
براساس مطالعات مقدماتی که در خصوص میزان وقوع خشونت خانوادگی در کشور ما انجام شده، نرخ همسرآزاری و بدرفتاری با زنان در طیفی از ۳۰ تا ۸۰ درصد برآورد شده است (مافی،۱۳۸۲، شمس و امامی پور، ۱۳۸۰)
فصل سوم
روش تحقیق
مقدمه
گزینش روش پژوهش بستگی به اهداف و ماهیت، موضوع پژوهش و امکانات اجرایی آن دارد. هدف از گزینش روش پژوهش آن است که مشخص نماید پژوهشگر شیوه و روشی را به کار گیرد تا اورا هرچه دقیق تر، سریعتر، آسانتر، ارزان تر در دستیابی به پاسخ هایی که برای پرسش‏‏های پژوهش در نظر گرفته شده است، یاری رساند. بر همین اساس در این فصل روش تحقیق، اهداف تحقیق، جامعه آماری، نمونه مورد مطالعه و روش نمونه گیری، قلمرو زمانی و مکانی تحقیق، منابع اطلاعاتی و روش‏‏های گردآوری اطلاعات، فرضیه‏‏های تحقیق، متغیر‏‏های تحقیق و نحوه تجزیه وتحلیل آن مطرح می‏شود.
۳-۱- روش انجام تحقیق:
از آنجا که این تحقیق به رابطه یک متغیر(تجربه خشونت در کودکی) بر متغیر دیگر(الگو‏های رفتاری خشونت و سازگاری) می‏پردازد لذا پژوهش حاضر از نوع همبستگی[۴۱] می‏باشد. تحقیق همبستگی که خود زیر مجموعه تحقیقات توصیفی(غیر آزمایشی) است با این هدف انجام می‏شود که رابطه میان متغیرها[۴۲] را نشان دهد.
۳-۲- قلمرو تحقیق
۳-۲-۱ دوره زمانی تحقیق:
دوره زمانی این پژوهش از تاریخ اول مردادماه ۱۳۹۱ الی اول بهمن ماه ۱۳۹۱ می‏باشد.
۳-۲-۲ مکان تحقیق:
پژوهش حاضر در شهر بندرعباس انجام گردیده است.
۳-۲-۳ جامعه آماری:
جامعه آماری تمامی عناصر تحت بررسی است که به گروه تعریف شده‏ای تعلق دارد و نمونه مجموعه اندازه هایی از جامعه آماری است که عملاً در جریان یک تحقیق گرد آوری می‏شود.
جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه هرمزگان بودند. مهمترین دلیل انتخاب این جامعه آماری، استاندارد و قابل اتکا و قابل فهم بودن اطلاعات مربوط به جامعه آماری می‏باشد.
۳-۲-۵ نمونه آماری:
از بین جامعه آماری ذکر شده تعداد ۲۷۰ نفر(۱۳۵ زن و ۱۳۵ مرد) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش نمونه این تحقیق با بهره گرفتن از فرمول کوکران بوده است.
در فرمول فوق معمولاٌ؛ حداکثر اشتباه مجاز(d) معادل ۰۵/۰، ضریب اطمینان ۹۵/۰، ۹۶/۱= t و مقادیر p و q نیز هرکدام معادل ۵/۰ و حجم جامعه =N در نظر گرفته می‏شود. مقدار P برابر با ۵/۰ در نظر گرفته می‏شود. زیرا اگر ۵/۰ = P باشد n حداکثر مقدار ممکن خود را پیدا می‌کند و این امر سبب می‌شود که نمونه به حد کافی بزرگ باشد(سرمد و همکاران، ۱۳۸۸).
۳-۳ روش و ابزار گردآوری اطلاعات:
پژوهش حاضر از نوع پژوهش‏‏های میدانی می‏باشد. هم چنین در قسمت چارچوب نظری و پیشینه تحقیق از مطالعات کتابخانه ای نیز استفاده خواهد شد.
۳-۴ ابزار گرداوری اطلاعات:
ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه‏‏های سازگاری زناشویی، خشونت و اطلاعات فردی بوده است. تجربه خشونت نیز با تهیه پرسش هایی مربوط به دوران کودکی اندازه گیری شد.
پرسشنامه سازگاری زناشویی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...