۱-۵-۳ سوءاستفادهی دوران کودکی نقش مستقیم در نقص در تنظیم هیجان دارد.
۱-۶ سؤالهای پژوهش
فصل اول: کلیات پژوهش
۱۰
۱)آیا مسیر علًی اندازه گیری شده با مدل نظری برازش دارد ؟
۲)آیا سوءاستفاده جنسی بواسطه تنظیم هیجان، بر نشانه های پرخوری تأثیر دارد؟
۱-۷ تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
۱-۷-۱ تعاریف نظری متغیرها
۱-۷-۱-۱ اختلالات خوردن:
اختلالات خوردن دارای خصوصیات بارزی از جمله مختل شدن رفتارهای متعادل تغذیه ای و اختلالات بارز در افکار فرد نسبت به غذا و خود میباشد و مهمترین آنها بیاشتهایی عصبی و پر اشتهایی عصبی است. بی اشتهایی عصبی با علایمی از جمله گرسنگی کشیدن عمدی به میزان زیاد، تمایل بیوقفه برای لاغری و ترس مرضی از چاقی و وجود علایم و نشانه های ناشی از گرسنگی کشیدن و روزه داری همراه است و پراشتهایی عصبی علایمی از جمله روش های نامناسب جلوگیری از افزایش وزن، دوره های پرخوری با بسامد بالا، رفتارهای جبرانی متعاقب پرخوری به منظور پیشگیری از افزایش وزن و ترس مرضی از چاق شدن را دربرمیگیرد (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[۵۳] ، ۱۹۹۴).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۷-۱-۲ سوءاستفادهی دوران کودکی:
۱۱
فصل اول: کلیات پژوهش
هرگونه رفتاری که آزار عمدی فیزیکی، هیجانی، جنسی و یا سهلانگاری و غفلت نسبت به کودک در پی داشته باشد، کودک آزاری محسوب میشود( سازمان بهداشت جهانی ). آثار روانشناختی طولانی مدت کودک آزاری بروز مشکلات رفتاری و روانشناختی عمده در دوران نوجوانی و بزرگسالی است(کریستوفرسون، پولسن و نیلسن، ۲۰۰۳ )[۵۴].
۱-۷-۱-۳ تنظیم هیجان:
تنظیم هیجان بعنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایندهای اجتماعی- روانی، فیزیکی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف میشود ( ویمز و پینا[۵۵]، ۲۰۱۰ ). در واقع تنظیم هیجانی تنها سرکوب هیجان ها نیست، بلکه شخص نباید همیشه در یک حالت آرام و ساکن از برانگیختگی هیجانی قرار داشته باشد. در عوض تنظیم هیجانی، شامل فرایندهای نظارت و تغییر تجربیات هیجانی شخص است (تامپسون[۵۶]، ۱۹۹۴ ).
۱-۷-۲ تعاریف عملیاتی متغیرها
۱-۷-۲-۱ اختلالات خوردن: اختلالات خوردن در این پژوهش توسط پرسشنامه سیاههی علائم اختلال خوردن[۵۷] (EDI) سنجیده شد و نمره فرد در این پرسشنامه، نشان دهندهی رفتارهای مخل خوردن بود.
۱-۷-۲-۲ سوءاستفادهی دوران کودکی: در این پژوهش سوءاستفادهی دوران کودکی به وسیلهی اجرای
پرسشنامه ضربهی کودکی[۵۸] (CTQ ) ارزیابی شد.
فصل اول: کلیات پژوهش
۱۲
۱-۷-۲-۳ نقص در تنظیم هیجان:
به منظور اندازه گیری متغیر تنظیم هیجان در این تحقیق از پرسشنامهی تنظیم هیجان[۵۹](ERQ) استفاده شد.
فصل دوم
پیشـینه پژوهــش
۲-۱ مقدمه
۱۴
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سوءاستفادهی دوران کودکی در نشانه های اختلالات خوردن با میانجیگری نقص در تنظیم هیجان است. در این بخش به بررسی مباحث نظری و پژوهشی در راستای اهداف پژوهش میپردازیم. در بخش نظری، اختلالات خوردن، سوءاستفادهی دوران کودکی و تنظیم هیجان تعریف و نیز پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
۲-۲ اختلالات خوردن
۲-۲-۱ تعریف
اختلالات خوردن، نتیجهی اختلالات رفتاری است که با عوارض فراوانی حتی مرگ همراه است (گلدن[۶۰]، ۲۰۰۳؛ کوگلین[۶۱]، گوآردا[۶۲]، ۲۰۰۶). اختلالات خوردن دارای خصوصیات بارزی از جمله مختل شدن رفتارهای متعادل تغذیه ای و اختلالات بارز در افکار فرد نسبت به غذا و خود میباشد. این اختلالات به سه شکل، بیاشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و شکل بینابینی وجود دارد. در متن بازبینی شدهی ویرایش چهارم کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( DSM-IV-TR ) بیاشتهایی عصبی، اختلالی تعریف شده است که در آن فرد از حفظ حداقل وزن طبیعی امتناع میکند، شدیدأ از افزایش وزن خود میترسد و به میزان زیادی در مورد بدن خود و شکل آن برداشتهای اشتباهی دارد. در DSM-IV-TR همچنین ذکر شده است که اصطلاح بیاشتهایی گمراه کننده است، زیرا فقدان اشتها به ندرت در مراحل اولیه این اختلال روی میدهد. قریب به نیمی از این افراد به علت کاهش شدید مصرف کلی غذا دچار کاهش وزن میشوند و برخی از آنها برنامههای ورزشی سفت و سختی را انجام میدهند. نصف دیگر این بیماران نیز رژیم غذایی سختگیرانهای را برای خود تنظیم میکنند، ولی کنترل خود را از دست میدهند و مرتب دست به پرخوری میزنند و سپس رفتارهای پاکسازی از خود نشان میدهند. برخی از این بیماران به طور معمول حتی پس از خوردن مقادیر اندکی غذا نیز پاکسازی میکنند. بیاشتهایی عصبی در زنان شایعتر از مردان است و معمولا در نوجوانی شروع میشود ( کاپلان و سادوک، ۱۳۸۷ ). زنانی که بلوغ را پشت سر گذاشتهاند و به بیاشتهایی عصبی مبتلا هستند، دچار بیقاعدگی، یعنی فقدان حداقل سه دوره قاعدگی متوالی میشوند. برخی از افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی ( تیپ محدود کننده[۶۳] ) برای کاستن از وزن خود به رفتارهایی مانند روزه گرفتن و ورزش کردن اجباری میپردازند. سایرین ( تیپ پرخور/تخلیه کننده[۶۴]) پرخوری میکنند و بعد خود را به تخلیه کردن هرچه که به تازگی خوردهاند، از طریق استفراغ عمدی یا مصرف نابجای ملینها و مدرها، وادار میسازند ( هالجین و ویتبورن، ۱۳۸۵ ).
پراشتهایی عصبی در متن بازبینی شدهی چاپ چهارم کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی، نوعی پرخوری توصیف شده است که همواره با روش های نامتناسب جلوگیری از افزایش وزن است. مزاحمت اجتماعی یا ناراحتی جسمانی- یعنی درد شکمی یا تهوع- پرخوری را خاتمه میدهد و اغلب پس از خاتمه پرخوری، شخص دچار احساس گناه، افسردگی یا نفرت از خود میشود. افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی همچنین برای جلوگیری از افزایش وزن، به رفتارهای جبرانی عودکنندهای نظیر پاکسازی ( استفراغ عمدی، استفاده مکرر از مسهل یا مدر )، روزه گرفتن یا ورزش مفرط میپردازند. بر خلاف مبتلایان بیاشتهایی عصبی، این بیماران ممکن است وزن طبیعی خود را حفظ کنند ( کاپلان و سادوک، ۱۳۸۷ ). دورهی پرخوری عود کننده حداقل هفتهایی ۲ بار و به مدت ۳ ماه مشخص میشود، به این ترتیب که در این دوره فرد احساس میکند حالت کنترل خود را از دست داده و و بیش از حد معمول و یک فرد طبیعی غذا میخورد. در مرحلهی خارج سازی این اختلال، فرد بولیمیک معمولاً خود را به استفراغ کردن تحریک یا از ملینها جهت جهت جلوگیری از افزایش وزن خود استفاده میکند. در دورهی غیر خارج سازی، ورزشهای سنگین و سخت معمولا رایج است (مظفری خسروی، حسین زاده شمسی انار، شریعتی بافقی، مظفری خسروی، ۱۳۹۰) گرچه در حال حاضر دانش ما در خصوص پاتولوژی این اختلالات محدود است ولی زمینه های ژنتیکی، ویژگیهای فردی، عوامل اجتماعی – فرهنگی، تبلیغات و رسانه ها، دوستان و خانواده از عوامل مهم بروز یاد شده است (گلدن، ۲۰۰۳؛ کوگلین، گوآردا، ۲۰۰۶).
۱۵
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
در حالیکه بیشتر مردم در مورد خودشان براساس عملکرد ادراک شده در حوزه های متعدد زندگی قضاوت میکنند، بیماران EDدر مورد ارزشمندیشان تا حد زیادی و یا منحصرأ بر اساس شکل و وزن بدنشان و تواناییشان برای کنترل آنها قضاوت میکنند. این ارزیابی بیش از حد از شکل و وزن، به تلاش برای کم کردن وزن و ترس شدید از کسب وزن و چاقی منجر میشود. نکته مهم این است که برای این افراد هدف کم کردن وزن است و نه رسیدن به یک وزن خاص، در نتیجه آنها هرگز به وزنی نمیرسند که احساس رضایت کنند. بسیاری از آنها حالتهای هیجانی و جسمانی ناخوشایند را به صورت احساس چاقی تفسیر میکنند و این حالات را با چاقی واقعی برابر میدانند. برخی از آنها مکررأ شکل بدنی خود را بررسی میکنند و روی قسمتهایی که دوست ندارند، تمرکز میکنند، که باعث میشود سایز خود را خیلی زیاد بدانند. بعضی دیگر بهطور فعال از دیدن بدن خودشان اجتناب میکنند، چرا که حدس میزنند چاق و غیر جذاب به نظر میرسند. در این بیماران ویژگیهای افسردگی، اضطراب، بیقراری، بیثباتی خلقی، مشکلات تمرکز، از دست دادن علاقه جنسی و نشانه های وسواسی رایج است. معمولا این نشانه ها با از دست دادن وزن بدتر شده و با کسب وزن بهتر میشوند. این یافته که ED به ندرت قبل از سن بلوغ دیده میشود، میتواند نشان دهنده این باشد که ترکیبی از رسش اجتماعی، جسمی وشناختی برای اینکه نگرانیهایی در مورد شکل ظاهری و اینکه چگونه ممکن است روابط را تحت تأثیر قرار دهد ایجاد شوند، مورد نیاز است ( گوورز[۶۵] ، گریین[۶۶]، ۲۰۰۹ ).
۱۶
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
شیوع انواع اختلالات خوردن در طول عمر در بزرگسالان در جوامع غربی در حدود ۶/۰ درصد برای بیاشتهایی عصبی و ۱ درصد برای پراشتهایی عصبی است ( جاکوبی[۶۷]، ویتچن[۶۸]، هولتینگ[۶۹]، هوفلر[۷۰]، فیشر[۷۱]، مولر[۷۲]، ۲۰۰۴). به طور کلی زنان بیشتر از مردان به اختلال خوردن مبتلا میشوند و شیوع این اختلالات در طول عمر در زنان ۹/۰ و ۵/۰ درصد و در مردان ۳/۰ و ۵/۰ درصد به ترتیب برای بیاشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی است (جاکوبی، ویتچن، هولتینگ، هوفلر، فیشر، مولر، ۲۰۰۴). همچنین شیوع این اختلالات در طول عمر، در مناطق شهری بیشتر از مناطق غیرشهری است (فاوارو[۷۳]، فرارا[۷۴]، ۲۰۰۳) و سن شروع بیماری در بیاشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی نسبت به گذشته کاهش یافته است (فوارو، کرگارو[۷۵]، تنسونی[۷۶]، بوسلو[۷۷]، سانتوناستاسو[۷۸]، ۲۰۰۹). بروز بیاشتهایی عصبی در زنان سنین ۱۵ تا ۱۹ سال بیشترین میزان را دارد و در میان زنان گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال، بروز بیاشتهایی عصبی از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۹۹ پیوسته افزایش داشته است (هوک[۷۹]، وان[۸۰]، ۲۰۰۳). نسبت مرد به زن در بیاشتهایی عصبی در حدود ۱ به ۱۰ تا ۱ به ۱۵ تخمین زده میشود (هرپرز- دهلمن[۸۱]، ۲۰۰۹). پراشتهایی عصبی در شروع نوجوانی و اوایل بزرگسالی بیشترین شیوع را دارد و در سنین دیگر کمتر دیده میشود. این اختلال اگر چه در مردان دیده میشود اما وقوع آن نادر است (کوپر و همکاران، ۲۰۰۹ ).
۱۷
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
شانس بهبودی ED کمتر از ۵۰% است و حدود ۲۵% افراد به طور مزمنی بیمار باقی میمانند و میزان مرگ ومیر تا حدود ۲۵% هم در این اختلال گزارش شده است. ایجاد بهبودی جزئی در بیماران ( در حالی که هنوز بعضی نشانه های ED را دارند ) آسان بنظر میرسد، اما در ۵۰% موارد یا بیشتر، در طول یک سال نشانه ها مجددأ عود میکنند. بنابراین ED اختلال مزمنی در نظر گرفته میشود ( سودرستون[۸۲]، ۲۰۰۶ ).
۱۸
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
۲-۲-۲ مدلهای نظری اختلالات خوردن
نظریههای متعددی در مورد اختلالات خوردن ارائه شده است که در این بخش به مهمترین آنها به اختصار پرداخته میشود.
۲-۲-۲-۱ دیدگاه زیستی ED
بیشتر از ۲۰ درصد کالری دریافتی توسط فرد در مغز مصرف می شود و مغز وابستگی زیادی به گلوکز دارد. بر این اساس، بافت مغزی به شدت در مقابل تغذیه نامناسب آسیب پذیر است و تغذیه نامناسب می تواند روی عملکردهای مغزی و اشتها تأثیر منفی بگذارد. مطالعات اپیدمیولوژیک نشان دادهاند که بیشتر اختلالات خوردن طی دوران نوجوانی پدید میآیند. در این دوران که مغز از نظر تکاملی در مرحله بسیار مهمی قرار دارد، وجود سوء تغذیه می تواند روی سیر این اختلالات تأثیر منفی زیادی داشته باشد. اساساً سه مکانیسم در کنترل ذایقه نقش دارند : ۱) سیستمی متشکل از ساقه مغز، هیپوتالاموس و اعصاب اتونوم که با تعامل با هورمونهای گوارشی در ایجاد حس گرسنگی یا سیری نقش دارند. ۲) سیستمی موسوم به سیستم محرک که با همکاری عناصری که در حافظه و آموختن نقش دارند، باعث ایجاد میل به غذا خوردن می شوند.
۳) سیستم خودتنظیمی که اشتها را بر اساس شرایط زندگی فرد تنظیم می کند(تریشور[۸۳]، کلادینو[۸۴] و زوکر[۸۵]، ۲۰۱۰ ). اختلال در هر کدام از این سیستم ها می تواند زمینه ساز ایجاد و تداوم اختلالات خوردن شده، از سوی دیگر خود این اختلالات حتی می توانند با تحریک سیستم محرک، به نوعی اعتیاد به غذا منجر شوند ( مارش[۸۶]، مایا[۸۷]، پترسون[۸۸]، ۲۰۰۹ ).
۱۹
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
طرفداران دیدگاه زیستی، اختلالالهای خوردن را ناشی از نابهنجاریهای زیست- شیمیایی با ارتباط احتمالی ژنتیک میدانند ( کلامپ[۸۹]، کای[۹۰]، و استروبر[۹۱]، ۲۰۰۱ ). شواهد روزافزونی حاکی است که افراد مبتلا به اختلالات خوردن به نابهنجاریهایی در سیستمهای انتقال دهندهی عصبی نوراپینفرین و سروتونین دچار هستند. به نظر میرسد که سروتونین به خصوص در تنظیم احساسهای گرسنگی یا سیری نقش دارد. ظاهرأ کمبود سروتونین با احساسهای گرسنگی ( که منجر به پرخوری میشود ) و مقدار اضافی آن با احساسهای سیری ( که به بیاشتهایی میانجامد ) ارتباط دارد ( هالجین و ویتبورن، ۱۳۸۸ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...