تکنیک های فعال سازی رفتاری شامل برنامه ریزی فعالیت ها،مسائله گشایی رفتار های مسئله ساز مربوط به افکار،تمرکز بر اجتناب،پیش گیری از عود می‌باشد.

درمانگران فعال سازی رفتاری همچون مربی فعال و خلاق عمل می کنندونقش تسهیل گری را در تمام جلسات درمان رعایت می کنندو درمانگران سبک وسیاق این رویکرد را که شامل موارد زیر می‌باشد در نظر می گیرند:

-حفظ ساختار هر جلسه درمان

-رویکرد کنش محور

-تأیید تجارب درمانجو

-همکاری با درمانجو برای اتخاذ تصمیمات مناسب

-غیر قضاوتی بودن

-ابراز صمیمیت و صادق بودن با درمانجو

-تقویت گزارش ها یا نمونه هایی از رفتار که درمانجو در جلسه درمان عرضه می‌دارد.

ساختار هر جلسه درمانی این رویکرد شامل:هدف؛مرور آنچه بعد از جلسه ی قبل رخ داده؛تنظیم دستور جلسه؛توجه به درک درمانجو از فرایند درمان؛باز خورد خواستن از درمانجو؛تعیین تکلیف خانگی وحفظ تمرکز بر فعال سازی است(دیمیدجیان،دون،۱۳۹۲).

مدل فعال سازی رفتاری، همچنین بر نقش نشخوار فکری در ایجاد وتداوم افسردگی تأکید می ورزد. درمان فعال سازی رفتاری آشکارا بر کاهش نشخوار فکری از دیدگاه کارکردی –تحلیلی تمرکز می‌کند(آدیس و مارتل،۲۰۰۶).

درمانگران فعال سازی رفتاری به جای محتوای نشخوار فکری، فرایند آن را مورد هدف قرارمی دهند.در مدل فعال سازی رفتاری نشخوار فکری به عنوان شکلی از اجتناب مفهوم سازی شده است که مراجع را از رو به رو شدن با موقعیت های دشوار باز می‌دارد.درمان گران فعال سازی رفتاری به مراجعان کمک می‌کنند چندین تکنیک را یاد بگیرند تا با افکارشان مقابله کرده و در فعالیت های مهم زندگی شان در گیر شوند(مارتل،دیمیدجیان و هرمن،۲۰۱۰).

درمانگران فعال سازی رفتاری برای مقابله با افکارنشخوار گون از ‌تکنیک‌هایی مانند:توجه برگردانی، برجسته سازی افکار نشخوارگون، مسئله گشایی، تمرکز مجدد به فعالیت در حال انجام،توجه موشکافانه به ادراک حسی،استفاده می‌کنند.(دیمیدجیان-دون،۱۳۹۲).

فعال سازی رفتاری ازیکسری فعالیت ها و مهارت‌ها برای پیشگیری از عودبیماری مثل:تشخیص عناصر رفتار ضدافسرده، تعمیم دان فعال سازی به بافتار زندگی،تشخیص و آماده شدن برای موقعیت های پر خطر،برگزاری جلسات تقویتی و نگهدارنده، می پردازد.

در رویکرد فعال سازی رفتاری اجتناب یکی از موانع اساسی مسئله گشایی است،مقابله با اجتناب درمانجو،بخش مهم گشایش مسائل در این درمان به شمار می رود.

درمان فعال سازی رفتاری جزء درمان های موج سومی است که تکنیک عینی و با قابلیت اجرای آسان را برای درمان افسردگی ارائه می‌دهد و در مطالعات و ‌گروه‌های تحقیقاتی متعدد اثر بخشی خود را به اثبات رسانده است.(وان استراتن[۴۵]، اندرسون[۴۶]، ۲۰۰۸و ریکاردز[۴۷]، گیلبد[۴۸]،۲۰۰۸و مازوک چلی[۴۹]، کن وریس[۵۰]،۲۰۰۹).

۲-۸-۱-اصول بنیادین فعال سازی رفتاری

رویکرد فعال سازی رفتاری بر اساس این ده اصل بنیادین انجام می شود:

اصل۱:راه حل تغییر احساس افراد، کمک به آنان برای تغییر فعالیتی است که انجام می‌دهند.

اصل۲:برخی از تغییرات زندگی ممکن است به افسردگی دامن بزند،و راهبرد های کوتاه مدتی که افراد برای مقابله با آن به کار می گیرند ممکن است برای همیشه در دام افسردگی گرفتارشان کند.

اصل۳:سر نخ های سردآوردن از رفتارهای که نقش رفتار ضد افسرده را برای درمانجو ایفا می‌کند در پیشایند ها و پسایندهای رفتارهای مهم وی نهفته است.

اصل۴:فعالیت هایی را ساخت بندی و برنامه ریزی کنید که از طرحی مشخص پیروی می‌کنند،نه از حالت خلقی.

اصل۵:تغییر هنگامی راحت تر صورت می پذیرد که درمان را با گام های کوچک آغاز کنید.

اصل۶:بر فعالیت هایی تأکید کنید که به طور طبیعی تقویت می‌شوند.

اصل۷:همچون مربی فعالیت کنید.

اصل۸:بر رویکرد تجربی مسئله گشایی تأکید،واز کار ساز واقع شدن تمام نتایج، اطمینان حاصل کنید.

اصل۹:فقط حرف نزنید،عمل کنید!

اصل۱۰:موانع واقعی و احتمالی فعال سازی را حل و فصل کنید (دیمیدجیان، دون،۱۳۹۲).

اصول اساسی که فعال سازی رفتاری از آن استفاده می‌کند به صورت زیر می‌باشد:

خاموشی[۵۱]:

هم در فعال سازی رفتاری(BA) و هم درفعال سازی رفتاری کوتاه مدت BATD)) از تحلیل عاملی راهکارها برای شناخت تقویت کننده های مثبت و منفی که باعث تثبیت و تقویت رفتار افسرده می‌شوند، استفاده می‌گردد.این تقویت کننده ها با هدف کاهش و حذف رفتارهای افسرده ارائه می‌گردند که بر اساس اصول خاموشی در رفتارگرایی مطرح شده اند( فرستر۱۹۷۳٫لوینسون ۱۹۷۴). روش‌هایی که بیشترین ارتباط را با این اصل در BA دارند، آنهایی هستند که تلاش می‌کنند رفتارهای اجتنابی را خاموش کنند. درمانگران BA با هدف خاموش کردن رفتار اجتناب، اقدام به بررسی اولیه نتایج و عملکرد رفتار افسرده می‌کنند ( بی علاقگی و انفعالی بودن نمونه هایی از رفتارهای افسرده هستند).بیماران برای تشخیص این رفتارهای افسرده هدایت می‌شوند.بروز این رفتارها موجب کاهش تماس با محیط می‌گردد و در دراز مدت باعث بدتر شدن افسردگی فرد می شود.بر این اساس کار درمانگران BA به خاموش کردن این رفتارها متمرکز می شود و این کار را با ارائه تقویت محیطی از طریق به کارگیری روش های رفتاری انجام می‌دهند و با گذشت زمان این فرایند ارزش تقویت کننده ها را افزایش می‌دهد و رفتار اجتنابی را خاموش می‌کند.

در درمان BATD از تکنیک خاموشی برای تغییر رفتار افراد خانواده و دوستان بیمار که ممکن است با تقویت مثبت و منفی باعث تثبیت رفتارهای افسرده او شوند، استفاده می‌گردد.

حذف کردن[۵۲]:

روشی در رفتارگرایی است که در آن محرکی تازه همراه محرکی قدیمی که پاسخ به آن پیشاپیش آموخته شده است، ارائه می شود.محرک قدیمی تدریجاً از نظر شدت و اندازه کوچکتر شده و وضوح خود را از دست می‌دهد و محرک تازه کنترل پاسخ را به عهده می‌گیرد(پورافکاری، ۱۳۸۲).

علاوه بر خاموشی، BA بر اصل حذف کردن نیز استوار است. البته فرض بر این نیست که بیمار دارای توانایی لازم برای شرکت در فعالیت های روزمره نمی باشد بلکه فرض بر این است که بیمار به کمک برنامه حمایتی فعال سازی، قادر به حذف پاسخهای نامناسب خواهد بود.

شکل دهی[۵۳]:

ایجاد تدریجی رفتار عامل از طریق تقویت تقریب های متوالی.شکل دهی با بهره گرفتن از تقویت انتخابی به منظور تبدیل رفتارهای ساده به الگوهای پیچیده پاسخدهی عمل می‌کند(پورافکاری۱۳۸۲).

شکل دهی به عنوان جزء مکمل BA نمی باشد، چون تمرکز شکل دهی بر تقریب های موفق رفتارهایی است که در حال حاضر در حیطه رفتاری فرد بیمار موجود نمی باشند. نکته مهم در BAو BATDاینست که رفتارهای طبیعی در حیطه رفتاری بیمار موجود می‌باشد ولی فراوانی آن کم است، یا تاکنون بروز نکرده است، خاموش شده است و یا تقویت کافی نشده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...