(قناتی، ۱۳۸۹، ۲۷).

اهمیت جریان‌های نقدی

استفاده‌ کنندگان صورت‌های مالی نیازمند اطلاعات در خصوص چگونگی ایجاد و مصرف وجه نقد توسط واحد تجاری هستند این نیاز صرف‌نظر از ماهیت فعالیت‌های واحد تجاری و تلقی یا عدم تلقی وجه نقد به عنوان محصول واحد تجاری وجود دارد، چراکه علی‌رغم تفاوت این واحدها ازلحاظ فعالیت‌های اصلی درآمدزا، نیازها به وجه نقد عمدتاًً از دلایل مشابهی ناشی می‌شود به عبارت دیگر واحدهای تجاری جهت هدایت عملیات، تسویه تعهدات و پرداخت سود سهام تماماًَ به وجه نقد نیاز دارند. جریان‌های نقدی در یک واحد تجاری از اساسی‌ترین رویدادهایی است که اندازه‌گیری‌های حسابداری بر اساس آن‌ ها انجام می‌پذیرد و چنین تصور می‌شود که بستانکاران و سرمایه‌گذاران نیز تصمیم هایشان را بر همین اساس اتخاذ می‌نمایند. وجوه نقد از این نظر دارای اهمیت است که نشان‌دهنده قدرت خرید عمومی است و در مبادلات اقتصادی به سهولت می‌تواند به سازمان‌ها و یا اشخاص مختلف جهت رفع نیازهای خاصشان و در تحصیل کالا و خدمات انتقال یابد.

اگرچه صورت جریان وجوه نقد اطلاعاتی را درباره جریان‌های وجه نقد واحد تجاری طی دوره مالی مورد گزارش ارائه می‌کند. لیکن اطلاعات مذبور جهت ارزیابی جریان‌های نقدی آتی وجه نقد کفایت نمی‌کند. برخی جریان‌های نقدی وجه نقد ناشی از معاملاتی است که در دوره های مالی قبل رخ‌داده و بعضاًَ انتظار می‌رود منجر به جریان‌های وجه نقد دیگری ‌در یکی از دوره های آتی گردد بدین لحاظ برای ارزیابی جریان‌های وجه نقد آتی، صورت جریان وجه نقد معمولاًَ باید توأم با صورت‌های عملکرد مالی و ترازنامه و به‌طورکلی اقلام تعهدی به کار گرفته‌شده در صورت‌های مالی مورداستفاده قرار گیرد (قناتی، ۱۳۸۹، ۲۹).

اقلام تعهدی (اقلام پرداخت‌نشده) معرف مبالغ تخصیص داده‌شده به دوره تجاری از بابت دریافت‌ها و پرداخت‌های آتی مورد انتظار برای خدمات است و اقلام انتقالی به دوره های آتی مبین مبالغ تخصیص داده‌شده به دوره های جاری و آتی از بابت دریافتی‌ها و پرداختی‌های گذشته برای کالاها و خدمات می‌باشد. اقلام سود و ترازنامه که بر مبنای حسابداری تعهدی اندازه‌گیری شده است مبنای مفیدی از سنجش کارایی مؤسسه‌ و اطلاعاتی مرتبط با پیش‌بینی فعالیت آتی واحد تجاری و پرداخت سود سهام فراهم می‌کند.

اطلاعات تاریخی (اقلام تعهدی) مربوط به جریان وجوه نقد می‌تواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریان‌های وجوه نقد آتی به استفاده‌ کنندگان صورت‌های مالی کمک کند اطلاعات مذبور بیانگر چگونگی ارتباط بین سودآوری واحد تجاری و توان جهت ایجاد وجه نقد و در نتیجه ‌مشخص کننده کیفیت سود تحصیل شده توسط واحد تجاری است. علاوه بر این تحلیل گران و دیگر استفاده‌ کنندگان اطلاعات مالی اغلب به طور رسمی یا غیررسمی مدل‌هایی را برای ارزیابی و مقایسه ارزش فعلی جریان‌های وجه نقد می‌تواند جهت کنترل میزان دقت ارزیابی‌های گذشته مفید واقع شود و رابطه بین فعالیت‌های واحد تجاری و دریافت‌ها و پرداخت‌های آن را نشان دهد.

اطلاعات تاریخی (اقلام تعهدی) گردش وجوه نقد همانند جریانات وجوه نقد بودجه شده اطلاعات مرتبطی را به‌تنهایی و یا به عنوان مکمل گزارشات مرسوم مالی برای سرمایه‌گذاران، اعتباردهندگان و بستانکاران به منظور ارزیابی شرکت و پیش‌بینی سودهای پرداختی مورد انتظار فراهم می‌نمایند.

فرصت رشد

فرصت رشد‌ها مبنای بسیاری از تصمیم‌گیری‌هاست. از عوامل مهمی که اغلب اعتباردهندگان، سرمایه‌گذاران، مدیران و سایر فعالان اقتصادی می‌توانند به آن توجه کنند، عملکرد است. زمانی که معیارهای فرصت رشد به‌جای اعداد خام به شکل درصد یا نسبت اندازه‌گیری می‌شوند، این امکان به وجود می‌آید تا فرصت رشد‌ها را اعم از کوچک و بزرگ و در صنایع مختلف در طی یک دوره زمانی، آسان‌تر بسنجیم و مقایسه کنیم، به عبارت دیگر فرصت رشد، حاصل فعالیت‌ها و بازده سرمایه‌گذاری‌های آن در یک دوره معین است. در ادبیات مالی از معیارهای متفاوتی برای اندازه‌گیری فرصت رشد استفاده می‌شود، مانند بازده دارایی‌ها، شاخص توبین، بازده سرمایه‌گذاری‌ها، بازده حقوق صاحبان سهام، ارزش‌افزوده اقتصادی و سود هر سهم که هرکدام از این معیارها دارای مزایا و محدودیت‌هایی هستند. بحث ارزیابی فرصت رشد شرکت از دیرباز به عنوان یک‌ساله سهم مطرح بوده است و مباحث متعددی در حسـابداری و مدیریت به بحث فرصت رشد‌ها اختصاص‌یافته و بیشترین نوشته­هــای تئوریک در این زمینه است که کدام‌یک از معــیارهای ارزیــابی فرصت رشد‌ها از اعتبــار بیشتری برخوردار است برخی معتقدند یک شاخص ایده آل برای سنجش فرصت رشد‌ها وجود ندارد (صمدی و همکاران، ۱۳۹۲، ۱۲۲).

برای اندازه‌گیری و سنجش فرصت رشد و تعیین ارزش شرکت روش‌های مختلفی وجود دارد که هرکدام دارای معایب اساسی بوده چنانچه این روش‌ها به عنوان معیاری برای اندازه‌گیری فرصت رشد و تعیین ارزش شرکت در نظر گرفته شود قطعاً منجر به تعیین ارزش واقعی شرکت نخواهد شد. حال‌آنکه ارزیابی فرصت رشد شرکت یک ضرورت است و برای انجام آن باید از معیارهای پذیرفته‌شده‌ای استفاده شود که تا حد امکــان، جنبه‌های متفاوت ازلحاظ محدودیت در فعالیت‌ها و امکان بهره‌مندی از امکانات را موردتوجه قرار دهد. در یک تقسیم‌بندی کلی معیارهای سنجش و فرصت رشد را می‌توان به دو گروه معیارهای مالی و غیرمالی تقسیم کرد، معیار غیرمالی شامل معیارهای تولیدی، بازاریابی، اداری و معیارهای اجتماعی است و نسبت‌های مالی ازجمله تکنیک‌هایی است که به عنوان معیار مالی پیشنهاد شده است. برخی از پژوهشگران امور مالی پیشنهاد نموده‌اند که باید از شاخص ترکیبی (مالی و غیرمالی) استفاده شود. با این‌حال این معیارها هم نمودار است زیرا تعیین نوع معیارها، نوع همبستگی بین آن‌ ها و نیز تعیین ارزش و وزن هر یک از آن‌ ها درمجموع معیارها، کار ساده‌ای نیست توجه ‌به این موضوع که ارزیابی فرصت رشد از چه دیدگاهی و چه منظوری می‌باشد، ضروری است.

اشخاص و گروه‌های مختلفی به ارزیابی فرصت رشد‌ها پرداخته و از نتایج آن در تصمیم‌گیری‌های خود استفاده می‌کنند به نظر ایجری یوجی، معیارهای موردنظر هرکدام از افراد ذینفع ممکن است منطبق و هم سو با سایر ذینفعان نباشد. در این تحقیق تمرکز اصلی بر دیدگاه سرمایه‌گذاران و ارزیابی آن‌ ها از فرصت رشد شرکت است. برای محاسبه فرصت رشد‌ها در این تحقیق از رابطه زیر به عنوان نماینده اندازه‌گیری­ها برای فرصت رشد‌ها انتخاب‌شده است

(صمدی و همکاران، ۱۳۹۲، ۱۲۴).

‌بنابرین‏ فرصت رشد در این پژوهش برابر است با نسبت مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و ارزش دفتری بدهی‌ها به ارزش دفتری دارایی‌ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...