دانلود پژوهش های پیشین درباره بررسی سه تیپ شخصیتی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
کرد بسیاری طلب تا هیچ هست؟
ج
هیچ جز، بادش نمی آمد به دست
ج
کرد صد لاحول کار خویش را
خنده آمدزان سبب درویش را
دزد گفتش: « با چنین خانه ی تهی
ج
خنده چون می آیدت؛ بس ابلهی!
با چنین خانه که در عالم کم است
ج
نیست جای خنده، جای ماتم است
در حکایت فوق شاهد « طنز موقعیت » هستیم ، مواجه شدن دزد با خانهی تهی و ذکر « لاحول» گفتن؛ به خودی خود خنده دار و عجیب است.
دزد نادان ظاهربین، درویش صاحبدل را به خاطر خندهاش « ابله» می خواند که از جملهی هجویات است؛ خنده درویش ناش ی از حقیقت بینی و درک پوچی حیات دنیا و خنده به نادانی دزد است که دیدن خانهی بی اثاث؛ برایش عادی نیست ، البته دزد دارای عقل معاش است و واکنش او طبق منطق حیات دنیوی طبیعی است؛ اگر چه او از نظر عرفا نادان است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
حکایت چهارم مقالهی نوزدهم ۱۹/ ۴ ص ۲۸۹ [ در ستایش حقیقت جویی و پرهیز از ظاهر بینی]
هندوی شوریدهای بود که در طریق عشق؛ از صاحبدلان به شمار می آمد. هنگام حج قاقلهای را دید که عازم مکه هستند، راجع به حج و مکه و. سؤال پرسید : به او گفتند در مکه، خانه خدا وجود دارد، هر که لحظه ای به آن جا برود از عذاب جاودانی ایمن می ماند .با این سخنان، شور عجیبی در دل هندو ایجاد شد و با آنان همراه گشت.وقتی به مکه رسید و چشمش به کعبه افتاد پرسید: شما گرد سنگی میگردید؛پس صاحب خانه کو؟ چرا مرا فریب دادید؟ من اگر می دانستم خانه، خالی از خداست نمی آمدم ؛ حال که مرا اینجا آوردید یا صاحب خانه را باید به من نشان دهید یا ا ینکه مرا به خانه خودم باز گردانید. مسلمانان گفتند: ای دیوانه! خدا کجا در خانهاش هست! خجالت بکش، خانه منسوب به اوست ولی او در آن خانه نیست. این موضوع را هرکس ی دیوانه نباشد، به خوبی می داند.
هندوی دیوانه از آن جا که دیدگاه منحصر به فردی دارد و در پی حقیقت بینی محض است. از سهل انگاری حاجیان حیران میماند و از اینکه آنها به انجام اعمال ظاهری مذهبی میپردازند و تمایل زیاد به کسب ثواب اخروی دارند؛ بسیار تعجب می کند، او علی رغم مشاهده تعجب و اعتراض هم سفرانش باز خالصانه و بی ریا افکارش را بیان می کند و ابایی ندارد که دیگران به او خرده بگیرند. هدف او علاوه بر بروز افکارش ؛ نوعی هشیار کردن اطرافیان ظاهر بینش نیز بود. او با بصیرتی عارفانه شاهد خاموشی دل حاجیان و تهی بودن روح آنها از گوهر های معانی است، پس مثل تمام دیوانگان عاشق و با قربانی کردن خود و ملامت شدن؛ به بیداری و انذار آنها می پردازد ؛ اینکه او به دنبال خدا می گردد خلاف هنجار اجتماعی و عقل معاش است. سخنان او طبق معیارهای عقل مادی، بوی بلاهت می دهد ولی پس از واکاوی سخنان او پی میبریم؛ که حاجیان نادان و دیوانه داناست.
حکایت ششم مقاله نوزدهم ۱۹/۶ ص ۲۹۱ [در ستایش حقیقت بینی و پرهیز از ظاهر نگری]
آن یکی پرسید از مجنون ی مگر
کز «کدامین سوی قبله ست، ای پسر؟
ج
گفت: « اگر هستی کلوخی بیخبر
ج
اینکت کعبه ست، در سنگی نگر!»
کعبهی عشاق، مولی آمده ست
آن مجنون، روی لیلی آمدهست
چون تو نه اینی نه آن، هستی کلوخ
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 02:27:00 ق.ظ ]
|