۱۰- تحقیق میدانی در عین حال با سطوح بالایی از تنش روانی فردی، عدم قطعیت، وجود مسائل اخلاقی و ابهادم روبروست.
نتیجه:
در تحقیق میدانی مشاهده عنصر اصلی است و معمولاً کوششی یک طرفه است و از نظر فیزیکی خطرناک می باشد.
با توجه به اینکه بررسی فرهنگ عامه از طریق کار میدانی و استفاده از مصاحبه و ضبط نوار میسر است در اکثریت بخشها روش کار میدانی بوده است.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
بخش اول: فرهنگ و آداب و رسوم
فرهنگ عامیانه
فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل، احساس، آرزو و اندیشه های گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیباشناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند. علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست.
فرهنگ عامیانه و فولکور مجموعه ای از دانستنی ها و باورها و رفتارهای گروهی که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها بر حسب عادت، تقلید و همچشمی و سرگرمی است.
این دانستنی ها عبارتند از: آداب و رسوم، تولد، مرگ، ازدواج و نحوه زندگی، کشاورزی، جشن ها، پیشگویی ها، خرافات، طبابت ها، بازی ها، آوازها، قصه ها و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه زندگی مردم در طول اعصار مختلف است. (حسن انوشه و دیگران، دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، تهران، انتشارات دانشنامه، چاپ اول ۱۳۷۵، ج۱).
فولکور، متشکل از دو جزء folk به معنای دانش عوام و lor به معنی دانستنی ها و دانش و برای اولین بار در انگلیس عنوان مقاله ای قرار گرفت که درباره دانش عامیانه و آداب و رسوم سنتی بود بعدها توسط رشیدیاسمی عنوان مقاله ای قرار گرفت که به معنای دانش عامیانه و دانستنی های مردم انعکاس یافت.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ویژگی و خصوصیات فرهنگ عامیانه
۱- بر پایه میراث و اصول تمدنی قدیمی و کهن بنا شده است.
۲- با هیچ روش علمی و استدلال منطقی همراه نیست.
۳- ابداع کننده و زمان شروع آنها مشخص نیست.
۴- مقدار زیادی از آن اعمال و رفتارهای بی ادبانه و خارج از نزاکت است که در ادبیات رسمی جایی ندارد. (محمود روح الامینی، مبانی مردم شناسی، تهران، انتشارات متون درسی، چاپ اول، ۱۳۷۱، ص ۱۶۶-۱۶۵).
سنت ها و آداب و رسوم
سنت و آداب و رسوم عبارتند از اعمال و رفتاری که در خانواده، قبیله و جامعه از زمان های گذشته به ارث رسیده و برای انجام آن اعمال و رفتار، دلیل منطقی یا دستور صریح یا قانون مدونی وجود ندارد. سنن و آداب و رسوم که در شمار دانش عامیانه (فولکور) محسوب می شود دارای چند ویژگی است که عبارتند از:
– رواج و اجرای آن عمومیت داشته باشد.
– اجرای آن در جامعه تداوم داشته و حداقل از یک نسل به ارث رسیده باشد به طور عادی و غیر اجباری افراد جامعه به آن عمل کنند.
هر سنت معمولاً در بدو پیدایش بدعت شمره می شود و رفته رفته به دلیل تکرار به سنت مورد قبول عامه تبدیل می گردد. گاهی انسان اعتقادات خرافی را با سنت ها و آداب و رسوم در هم می آمیزد که باعث پیدایش گونه های متفاوت اعتقادات و سنت ها می گردد.
از آنجا که آداب و رسوم جز زندگی معنوی محسوب می شود. باورهای یک قوم در ارتباط با شرایط زیست محیطی با باورهای اقوام دیگر متفاوت است، زیرا این آداب و رسوم زاییده آنی نیستند، بلکه طی قرون متمادی در طول زندگی نسل های مختلف بوجود آمده اند با مطالعه این باورها در کنار عناصر دیگر فرهنگ می توان نحوه زندگی و تفکر آن قوم را شناسایی کرد.
آداب تولد
بشر برای آسایش زندگی و راحتی زاد و ولد همیشه به دنبال دور کردن نیروهای مرئی و نامرئی که زندگی انسان را مختل کرده اند، بوده است و ناگزیر آدابی را برگزیده است.
چشم روشنی یکی از مراحل تولد نوزادان است پس از تولد نوزاد در زمان قدیم رسم بر آن بود که ابتدا یک غربال (گویش محلی کمو) در جلو خانه پدر و مادر نوزاد آویزان می کردند و اندکی پس از تولد نوزاد، یعنی بعد از گفتن اذان و اقامه توسط مامای محلی یا موذن یا بزرگترها در گوش چپ و راست نوزاد، سرشب برای نوزاد شب نشینی می گرفتند به کسانی که تا صبح بیدار بودند علاوه بر صرف آجیل و تنقلات شبانه مقداری آجیل به صورت پاداش داده می شد، و این سه شب را با انجام دادن انواع بازی ها (از قبیل شاه و دزد) خواندن سرود و شعرهای محلی و بیان قصه و نقل تاریخ زندگی گذشتگان و بزرگان محل تا صبح سپری می کردند.
آداب و رسوم شب شیشه هنگام تولد نوزاد
یکی از آداب و رسومی که از قدیم الایام در شهر زرند مرسوم بوده است گرفتن شب شیشه هنگام تولد فرزند است که در شب ششم بعد از تولد انجام می گیرد که البته در گذشته ها این رسم خیلی پرشورتر و بانشاط تر برگزار می شد.
ابتدادر شب ششم تولد، نوزاد را در یک سینی می خواباندند و همچنین مقداری روغن روی یک تکه نان به همراه یک شیشه بالای پشت بام منزل می گذاشتند و در این مراسم تمامی اقوام و خویشان را دعوت کرده و با میوه و شیرینی و آجیل و شام از میهمانان پذیرایی می کردند و اکثریت آشنایان شب را تا صبح بیدار می ماندند و بعضی ها خود را با شکستن تخمه و آجیل سرگرم می کردند گروهی از پیرمردها و جوانان نیز با اجرای نمایش و بازی و گفتن قصه و داستان به این شب نشاط و شادابی می بخشیدند و بازی مخصوصی که در این شب بیشتر مرسوم بود اینکه تعدادی به صورت دایره نزدیک هم می نشستند و یک نفر هم در وسط می نشست و با بهره گرفتن از یک کلاه نمدی که پیرمردها می پوشیدند بازی را شروع می کردند و می بایست افرادی که بصورت دایره ای نشسته اند کلاه را از زیر پاهای خود رد دهند تا نفر وسط آن را نگیرد و یا اینکه با کلاه به بدن یا سر نفر وسط ضربه بزنند. البته فلسفه خواباندن نوزاد در سینی و اینکه اطراف او مقداری ارزن می ریختند به گفته سالمندان این است که شیشه بیاید ارزن ها را بخورد و به بچه آسیبی نرساند یا اینکه گذاشن نان و روغن و یک شیشه آب در پشت بام به این عنوان که شیشه بیاید و نان روغن و آب را بخورد اما بچه را نبرد و بچه همیشه سالم و تندرست باشد. البته گرفتن شب شیشه هنوز هم مرسوم است و بعضی ها در همین شب نوزاد را عقیقه می کنند.
رسم های دیگر بعد از تولد نوزاد
– یکی از آداب و رسوم قدیم مردم شهر زرند بر پایی شب شیشه می باشد و تاکنون ادامه دارد ولی با تغییراتی، شب و روز ششم تولد نوزاد را جشن می گرفتند و آن را شب شیشه می نامیدند. غروب شب ششم مقداری نان را در روغن گوسفندی و آب و شکر مخلوط کرده (در گویش محلی چنگمال نام دارد) در بالای پشت بام برای شیشه (موجودی خرافاتی) می گذاشتند و اعتقاد داشتند که شیشه چنگمال را می خورد و به نوزاد صدمه نمی رساند. آنها معتقد بودند نوزاد روی زمین گذاشته نشود و روی آن پارچه قرمز رنگی می انداختند و تا صبح در آغوش بستگان قرار می گرفت. اگر می خواستند آن را روی زمین بگذارند می بایستی روی یک سینی مسی او را بخوابانند ولی در مقابل پنجره و شیشه نباشد زیرا شیشه که چال نامیده می شد ممکن بود از پشت شیشه یا پنجره به نوزاد به خصوص نوزاد پسر صدمه زده و او را بکشد، مهمان ها در این شب که تا صبح بیدار می مانند با تخمه و آجیل و شیرینی و چای و شام مفصل پذیرایی می شوند تا صبح روز ششم که دیگر خطر رفع می شد.
– هنگام تولد نوزاد به عنوان هدیه بعضی ها بشقاب سبزی می برند و بعضی ها هم اجناسی از قبیل عرقیجات، خیار و اگر کسی پولدار باشد مبلغی پول می برد.
– اگر نوزاد پسر بود تا هفت سال او را ختنه نمی کردند و حتی بعضی ها را تاسن پانزده سالگی ختنه نمی کردند ولی بعد از ختنه کردن مراسم جشن بسیار باشکوهی می گرفتند و ساز و آواز به راه می انداختند.
– رسم بود که زیره، بابونه و میتخم را در روغن حیوانی سرخ کرده و با شکر و آب مخلوط می کردند و وقتی مادر نوزاد بعد از ده روز که از زایمانش می گذشت به حمام می رفت و از حمام برمی گشت و این معجون را می خورد و می گفتند که بسیار مفید است.
– نوزاد را در همان لحظه تولد شستشو می دادند و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه می گفتند و کام او را با تربت کربلا برمی داشتند.
– اگر زنی موقع وضع حملش به راحتی وضع حمل نمی کرد یک نفر پشت بام می رفت و اذان می گفت.
آداب ازدواج
– مراسم عروسی : دو روز قبل از عروسی چند نفر داوطلب می رفتند بیابان و هیزم می آورند و انها چند الاغ را با خود به بیابان برده و دُربون (هیزم) می کندند و می آورند خانه داماد برای پخت نان و غذا، پدر داماد به آن هایی که هیزم می آوردند پیراهن و کله قندی هدیه می داد. روز قبل عروسی نان می پختند و خانواده داماد به زن ها و آشپزها روسری (چارقد) هدیه می دادند. روز عروسی ابتدا مردان داماد را به حمام برده و در جلوی در حمام با زدن دایره (تمبک) و تار و با رقصیدن منتظر داماد می ماندند تا از حمام بیرون آید داماد و عروس حنا می بستند یعنی کف دست ها و موی سر را حنا می کردند. وقتی داماد از حمام بیرون می آمد از جلوی حمام تا خانه داماد مردم با رقص و چوب بازی داماد را همراهی می کردند و دلاک آیینه جلوی داماد می گرفت هنگام ورود به خانه خانواده دلاک آیینه قرآن و بویی (اسپند) خوش کرده و داماد از زیر قرآن عبور کرده با بوسیدن قران و خوردن لیوان شربت و گذاشتن مبلغی پول در سینی به عنوان هدیه وارد خانه می شد. همراهان داماد که از زیر قرآن عبور می کردند هدیه ای در سینی می انداختند این هدیه ها برای دلاک و خانواده او بود. بعد نوبت عروس خانم بود که به حمام برود. تشریفات بردن عروس به حمام مانند داماد بود منتهی وقتی عروس می خواست از حمام به خانه داماد بیاید داماد خود به استقبال عروس می رفت عروس وقتی به خانه داماد می رسید می ایستاد و پاانداز می خواست. داماد و پدر و مادر و بستگان درجه یک داماد می آمدند و پاانداز می دادند. آن موقع پاانداز بیشتر نقدی بود یا یک میش و یا بره و یا یک قوچ و یا یک نری و … بود. پس از مراسم حمام مراسم عقد برگزار می شد و بعد از مراسم عقد و خواندن خطبه عقد توسط عاقد، خانمی که آرایشگری بلد بود، عروس را در حضور همه خانم ها آرایش می کرد. مردان هم بیکار نمی‌نشستند و با زدن دایره و تار و رقصیدن و پای کوبی کردن به شادی می پرداختند. لوطی ای که لباس زنانه می پوشید در بین مردان می رقصید و با در دست گرفتن کلاه در مقابل افراد ثروتمند و بزرگان فامیل برای خود هدیه جمع می کرد. پس از صرف شام عروس و داماد را در حجله می کردند در این هنگام اعتقاد داشتند یکی از بستگان عروس باید پشت در اتاق عروس و داماد نگهبانی دهد. شاید بدین منظور بوده که دشمنی بر آن ها تعرض نکند. صبح روز بعد تمام اقوام داماد و عروس و دعوت شدگان برای عرض تبریک و دادن هدیه به عروس و داماد به دیدن آنها می رفتند. در این بین عروس و داماد روی تشک در کنار هم می نشینند. جشن و شادی همچنان برقرار بوده و ظهر نیز از طرف خانواده عروس پذیرایی شیرینی و نهار به عمل می آمد. پس از صرف نهار مراسم به اتمام می رسید و شب بعد از عروسی، عروس و داماد به پاگشا خانواده عروس و بعد داماد و بقیه فامیل دعوت می شدند. این برنامه پاگشا ممکن بود بیش از یک ماه طول بکشد.
– گاهی می شد تا هنگام عروسی، عروس و داماد یکدیگر را نمی دیدند و فقط شب عروسی یکدیگر را می دیدند.
– هنگام خواستگاری مقداری قند، روسری، چادر و … را در سینی می گذاشتند و روی سر می‌بردند و آنها را به خانه عروس می آوردند.
– عروس شب خواستگاری برابر انظار عمومی نمی آمد و در اتاق پنهان بود تا سه روز این عمل تکرار می شد.
– سه روز بعد از عروسی جهاز عروس را با مراسمی خاص به خانه داماد می بردند.
– جهاز عروس شامل صندوق چوبی بود که تمامی وسایل داخل آن سفره آرایی، هفت کیلو مس، رختخواب، آفتابه مس و …
– در روز سوم (سه روز بعد از عروسی) جشن می گرفتند و عروس را به حمام می بردند و نهار می دادند.
– در قدیم مهریه بسیار کم بود مثلاً: شش کیلو مس یا تعدادی گوسفند که شامل دو یا سه راس می شد یا رختخواب و یا فرش.
آداب مرگ
مرگ از مسائلی است که دو جنبه سنت و شرع را هر دو در بردارد مسائل شرعی آن مانند کفن، دفن، نماز میت در اکثر مناطق اسلامی مشابه است. وقتی که مسائل شرعی مرده را انجام دادند و آن را به خاک سپردند و قبل از آنکه مرده را به سوی قبرستان ببرند بر روی یک سینی قند و خرما، یک عدد نان، شمع و یک سفره بر روی آن می اندازند که انرا به عنوان پیش راهی مرده محسوب می کنند و در قدیم و امروز رسم بر این است که بعد از مراسم خاکسپاری به خانه صاحب عزا می روند و بعد از آن به خانه های خود می روند و گوسفندی را که جلوی مرده می کشند شب اول غذایی درست می کنند که به ان شام گور می گویند. که نزدیکان و آشنایان از آن می خورند و روز اول پیش از طلوع آفتاب فرزند ارشد خانواده پیش از طلوع آفتاب با یک دسته گل و شیشه گلاب به قبرستان برای سلام دادن خاک می رود و شیشه گلاب را می شکند و دسته گل را روی خاک گذاشته و سلام می دهد و برمی گردد. روز سوم که روز ختم «پرسه» نامیده می‌شود به نزدیکترین مسجد محله می روند و مراسم پرسه را ختم می کنند و پس از هفت روز مراسم هفتم می گیرند که بعد از ظهر به سر مزار متوفی رفته و بعد برای قرائت فاتحه و صرف عصرانه به خانه آن مرحوم برمی گردند و تا چهل روز محاسن خود را اصلاح نمی کنند و لباس مشکی دارند و مراسم چهلم هم به همان گونه مراسم هفتم برگزار می شود و هر پنج شنبه تا سالگرد متوفی به سر مزار آن می روند و در اعیاد به خانه آن مرحوم می روند و بازماندگان را تسلی می دهند و یکی از اقوام لباس رنگی گرفته و برای درآوردن لباس مشکی بازماندگان به خانه آن مرحوم می روند و مراسم سالگرد پس از یک سال برگزار می کنند همانند مراسم هفتم و چهلم می باشد. در زرند علاوه بر مراسم های فوق رسوم دیگری هم دارند که عبارت از:
– وقتی کسی به حال احتضار می افتاد بالای سرش سوره یس می خواندند و او را پا به قبله می کردند و چندین نفر دور او را می گرفتند و اگر جان کندن او سخت بود مقداری زعفران به او می دادند و اگر باز سخت جان می داد موادی را از روده گوسفند درست می کردند تا دچار تلخی جان کندن نشود و وقتی هم جان می داد یک نفر بالای پشت بام می رفت و صلاه (کلماتی شبیه اذان است) می گفت و به همگان خبر می داد که فلانی از دنیا رفته است و بعد همه جمع می‌شدند تا در تشییع جنازه شرکت کنند. صاحب عزا هم به مدت ۷ روز مراسم ختم می گرفت و به همسایگان غذا می داد.
– وقتی مرده را از خانه بیرون می بردند سر جایش، سنگی می گذاشتند به عنوان سنگینی که عقیده داشتند دیگر کسی پشت سر او نرود و به اصطلاح نمیرد.
– خمیر آماده می کردند و داخل این خمیرها شمع می گذاشتند و جلوی جنازه حرکت می‌دادند و در پایان خمیرها را به غسال می دادند و بعد مقداری خرما و قند هم جلوی جنازه حرکت می دادند و آنها را هم به غسال می دادند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...