دوم، از طریق کار کالایی تولید می شود یا خدماتی عرضه می گردد.
سوم، در قبال انجام کار دستمزدی پرداخت می گردد.
ب: بیکاری
بیکاری از مسائل عمده اقتصاد کلان است که به صورتی کاملاً مستقیم وشدید بر یکایک افراد جامعه اثر می گذارد. از نظر اکثر مردم از دست دادن شغل به معنای پایین آمدن سطح زندگی، از دست دادن اعتماد به نفس و ایجاد فشارهای روانی است. بیکاری وضعیتی است که در آن گروهی به کاراشتغال نداشته باشند یا درجریان انتقال به کار جدیدی باشند.
بنا به تعریف دفتر بین المللی کار تمام افرادی که در یک روز معین در جستجوی کارند، اما با وجود داشتن توان برای انجام کارموفق به کسب کار نمی شوند بیکار به حساب می آیند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ج: بیکار
بیکار در اقتصاد به فردی گفته می شود که در سن (۱۵تا۶۴ سال) است و در هفت روز قبل از مراجعه مأمور آمار به کاری مشغول نبوده باشد(مرکز آمار،۱۳۹۰). برای آنکه فردی بیکار به حساب آورده شود باید دارای سه ویژگی باشد:
۱- فاقد کار: دارای اشتغال مزد بگیری یا خود اشتغالی نباشد.
۲- آماده به کار: برای اشتغال مزد بگیری یا خود اشتغالی آمادگی داشته باشد.
۳- جویای کار: اقدامات شخصی را به منظور جستجوی اشتغال مزد بگیری ویا خود اشتغالی به عمل آورده باشد.
د: بزهکاری
بزهکاری از واژه لاتین Delinquency در معنای خطا کردن گرفته شده است. بزه یکی از پدیده هایی بود که با تجمع افراد به دور یکدیگر و شکل گرفتن جامعه تظاهر پیدا کرد. زیرا، گرد هم آمدن افراد موجب سرپیچی از برخوردهای گوناگون بین آن ها گردید و به همین دلیل دستورات و مقرراتی پدید آمد تا قدری آزادی افراد را به سود جامعه مقید گرداند وحدود هر یک از افراد جامعه مشخص گردد.
بررسی های جرم شناسی نشان می دهد که هر معلولی علتی دارد و هیچ چیز به خودی خود به وجود نمی آید بنابراین هر جرمی هم دارای علل سازنده ای است که بر روی افراد تأ ثیر می گذارد و او را به سوی ناسازگاری و ناهنجاری سوق می دهد.
بزهکاری اصولاً ازمجموعه ای ازجرائمی به وجود می آید که دریک زمان و مکان معین به وقوع می پیوندد و به همین جهت زمانی که مورد بررسی قرار می گیرند درحقیقت کلیه پدیده های اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی، سیاسی، مذهبی، خانوادگی و… یک جامعه عمیقاً مورد مطالعه واقع می شوند.
تعریف بزه و رفتاربزهکارانه در هرجامعه ای توسط قوانین حقوقی وهنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص می شود. باید اذعان داشت که قرن هاست رفتارهای قتل، دزدی، تخریب، نزاع، کلاهبرداری، تجاوز، آتش افروزی و… به عنوان رفتارهای بزهکارانه پذیرفته شده اند وهمه جوامع برای آن تعریف مشخصی دارند. تنها تفاوت مشهود، نوع ومیزان تنبیهی است که براساس قوانین حقوقی آن جامعه مشخص می شود. البته بزه براساس ارزش ها وتعیین ارزش ها برحسب زمان یا مکان تعریف می شود.
هیرشی معتقد است، بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند یا به طور کلی از بین بروند او این قیود را تحت چهارمفهوم بیان می کند (سلیمی و داوری،۳۹۱:۱۳۸۶):
وابستگی: درحقیقت یک نوع قید وبند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی می کند این وابستگی را همپایه وجدان اخلاقی و یا من برتر می داند.
تعهد: تعهد همپایه عقل سلیم یا خود است.
درگیر بودن: میزان مشغولیت فرد در فعایت های اجتماعی که باعث می شود او وقت، برای انجام کارخلاف نداشته باشد.
باورها: میزان اعتباری که فرد برای هنجارهای قراردای اجتماع قائل است.
ﻫ : بزهکار
از دیدگاه روان کاوی بزهکار کسی است که نیروهای غریزی در وجود او به خوبی اداره نشده است و ذهن آگاه فرد به خوبی بر نیروهای غریزی نظارت ندارد. بنابراین چنانچه ذهن آگاه نتواند راهی برای خروج نیروهای غریزی پیدا کند که مورد قبول جامعه باشد، فرد دست به رفتارهایی برخلاف هنجارهای اجتماعی می زند و یا میان دو دسته از فشارهای درونی وبیرونی قرارمی گیرد و دچار نوعی بزهکاری می شود. همچنین اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد کنند، کجروی اجتماعی تلقی می شود و فرد تخطی کننده بزهکار است.
هرسازمان یا هر جامعه ای، ازاعضای خود انتظار دارد که از ارزش ها و هنجارهای خود تبعیت کنند، افرادی که همساز و هماهنگ با ارزش های جامعه باشند، همنوا وسازگار و افرادی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند، ناهمنوا، ناسازگار و یا بزهکار هستند. کسانی که رفتار انحرافی و ناهنجاری آن ها دائمی باشد و گذرا نباشد منحرف خوانده می شوند.
برخی ویژگی های شخصیتی افراد بزهکارعبارتنداز: بی قاعدگی ارتباط بین فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای ناهنجار و خلاف مقررات اجتماعی، افراد بزهکاراصولاً نسبت به ارزش ها و هنجارها و مقررات اجتماعی بی تفاوت هستند یا کمتر آن ها را رعایت می کنند. برخی دیگراز مشخصه های بارز این افراد، خود محوری، پرخاشگری، پرجوشی، روابط هیجانی بین فردی، نگرش خودمدارانه، عدم احساس مسئولیت و… می باشد (افضلی،۶:۱۳۸۶).
و:انحرافات اجتماعی
غالباً درتصورعامیانه، برداشتی که از انحراف می شود،بعد اخلاقی و بالاخص جنسی است و ازاین منظر، منحرف کسی است که از هنجارهای جنسی جامعه تخطی نماید. چنین برداشتی اگر از دیدگاه جامعه شناسی مورد نظر قرار گیرد، صرفاً یک جنبه از انحراف تلقی می شود. در واقع از منظر جامعه شناسی، منحرف کسی است که مطابق انتظارات و هنجارهای جامعه رفتار نکند. بدیهی است، اگر هنجارها وانتظارات را در دو بخش رسمی و غیر رسمی طبقه بندی نماییم،انحراف عملی است که خلاف قانون (رسمی) بوده و معترض به هنجارها و عرف اجتماعی (غیر رسمی) باشد. با توجه به این مطلب تعریف انحراف خیلی گسترده می نماید و روی هرگونه عمل ضد اجتماعی را پوشش می دهد. با عنایت به این معنی از انحراف، نیز می توان گفت: انحراف از دیدگاه حقوقی _ که تأکیدش بر عمل خلاف افرادی است که توسط مراجع رسمی و قضایی محکوم گردیده اند_ جزیی از انحراف مورد نظر جامعه شناسی است (بنی اسدی۱۱:۱۳۸۳).
ی:منحرف
در دانشنامه جرم شناسی منحرف کسی است که رفتارش در یک برهه زمانی، نابهنجار باشد. چنین افرادی ممکن است شامل افراد غیر عادی،بیگانه، دیوانه، بدسرشت یا افراد عادی باشند که رفتار نابهنجار آن ها موقتی است. در واقع از منظر جامعه شناسی منحرف کسی است که مطابق انتظارات و هنجارهای جامعه رفتار نکند (همان:۱۰).
گفتار دوم: تاریخچه بیکاری
الف: تاریخچه بیکاری در جهان
برای اکثر ما کار بیش از هر نوع فعالیت دیگری اوقات زندگی ما را به خود اختصاص می دهد. ما غالباً مفهوم کار را به زحمت و مشقت ربط می دهیم، یعنی مجموعه وظایفی که دوست داریم آن ها را به حداقل برسانیم، و اگر ممکن باشد یکسره از آن ها بگریزیم. اما کار مزیت هایی جز زحمت و مشقت نیز دارد وگرنه مردم به هنگام بیکار شدن تا این حد احساس سرگشتگی و خسران نمی کردند.
کار همیشه در متن نظام وسیع تر اقتصادی قرار می گیرد. در جوامع مدرن، این نظام وابسته به تولید صنعتی بوده است. صنعت مدرن، با نظام های تولید پیشامدرن، که عمدتاً مبتنی بر کشاورزی بود، تفاوت بنیادی دارد. در نظام های تولید پیشامدرن اکثر مردم در مزرعه ها کار می کردند یا دامدار بودند. در مقابل در جوامع مدرن فقط نسبت اندکی از جمعیت در بخش کشاورزی کار می کنند، و حتی کار زراعت نیز صنعتی شده است. کار و زندگی اقتصادی، همچون بسیاری از جنبه های دنیای اجتماعی ما دستخوش دگرگونی های زیادی شده است. برای بررسی و شناخت اثر بیکاری بر جرم و انحرافات اجتماعی لازم است ابتدا این مسأله روشن شود که از چه زمانی بیکاری به عنوان یک مسأله و معضل اجتماعی مطرح شد.
قبل از انقلاب صنعتی بیکاری چندان به عنوان یک معضل شناخته نشده بود. در جوامع کشاورزی معمولاً اقتصاد باثبات و پایدار بود و سال به سال تغییر اندکی در آن صورت می گرفت.
بعد از انقلاب صنعتی، اقتصاد کشورهای جهان به ویژه کشورهای صنعتی در مواقعی با رونق و در مواقعی با رکود اقتصادی مواجه می شد. رکود اقتصادی که در پی بحران های مالی اتفاق می افتد، همواره بر همه جنبه های اقتصادی یک جامعه و به ویژه بر وضعیت اشتغال آن جامعه تأثیر می گذارد و موجب تشدید بیکاری می گردد.
از مهمترین بحران های مالی که در جهان به وقوع پیوست می توان از بحران مالی دهه ۱۹۳۰ میلادی نام برد. این بحران مالی که ابتدا از اقتصاد امریکا شروع شد کم کم اقتصاد کل جهان را با معضل بزرگی روبه رو کرد. آثار این بحران در امریکا، کانادا و اروپا فراگیرتر بود. پیامدهای بحران مالی دهه ۱۹۳۰ میلادی در سایر کشورها و به ویژه قاره اروپا با چند سال تأخیر در همه زمینه ها احساس شد.
پس از بحران مالی دهه ۱۹۳۰ میلادی از بیکاری های مهم دیگر، بیکاری های پردامنه ۱۹۵۷ و ۱۹۵۸ میلادی بود. سازمان بین المللی کار در نشریهThe World Employment Situation نسبت به بیکاری های این دوره چنین اظهار کرده بود: از زمان جنگ دوم جهانی به بعد بیکاری های شایع در اواخر ۱۹۵۷ میلادی، از پردامنه ترین بیکاری هایی بود که از ۲۲ کشور از ۴۴ کشوری که بیکاری در آن ها مورد بررسی قرار گرفت نشان دهنده تشدید بیکاری در آن کشورها بود (سپهر،۲۰۳:۱۳۴۵).
تشدید بیکاری بین افراد منجر به تظاهراتی از سوی بیکاران می گردید، از جمله در ۱۳ نوامبر ۱۸۸۷ میلادی، یک تظاهرات توده ای در میدان ترافالگر در لندن توسط بیکاران برگزار شد، که این تظاهرات منجر به درگیری هایی بین مردم و نیروهای امنیتی شد و در نهایت منجر به مرگ یکی از تظاهرکنندگان شد و این رویداد تحت عنوان یکشنبه خونین معروف شد.
در فاصله سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰میلادی، نیز مجموعه ای از تظاهرات در لندن شکل گرفت، که هدف از این تظاهرات انجام اقداماتی توسط دولت برای کاهش نرخ بیکاری بود که موفق هم شدند و با ایجاد صنایع جدیدی چون ساخت خودروها، هواپیماها و… از آمار بیکاری کاسته شد. حتی می توان گفت در پی این چنین تظاهراتی، دولت ها شاخصه هایی را برای حمایت از بیکاران در نظر گرفتند. یکی از شاخصه های اصلی برای کاهش فشارهای ناشی از بیکاری، بیمه بیکاری بود.
از آنجا که یکی از پیامدهای بحران اقتصادی تشدید بیکاری است وگسترش بیکاری به نوبه خود آسیب های فردی و اجتماعی به همراه دارد، در پی این بحران های مالی، علاوه بر دولتمردان توجه جامعه شناسان و جرم شناسان نیز به معضل بیکاری معطوف شد.
ب: تاریخچه بیکاری در ایران
۱- قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
نقطه شروع بررسی وضعیت اشتغال وبیکاری در زمان قبل از انقلاب جمهوری اسلامی ایران را دوران جنگ جهانی دوم- به دلیل موقعیت استراتژیک ایران در این جنگ- در سال ۱۳۱۸ هجری شمسی قرار می دهیم.
جنگ برای اجتماع چون تب شدیدی است که در آن حالت، کلیه عناصر، فعالیت و شدت عمل مضاعف ناپایداری را پیدا می کند که پس از رفع این وضع فعالیت های غیر عادی به حالت عادی تبدیل می گردد. با توجه به عوامل ذیل می توان گفت سطح اشتغال در دوران جنگ جهانی دوم در کشور ما توسعه کافی داشته است. زیرا:
۱ -۱) به مناسبت ارسال مهمات و لوازم جهت اتحاد جماهیر شوروی و استفاده فوق العاده که از طریق شوسه و راه آهن ایران به عمل می آمد عده زیادی کارگر از قبیل راننده، مکانیسین، عمله جاده، کارگران فنی مختلف به سازمان های جنگی متفقین جذب شدند.
۱-۲) به علت پیدایش فعالیت های پر استفاده که نتیجه وجود مراکز حمل ونقل و اردوگاههای متفقین بود، عده ای تاجر و کاسب جدید پیدا شد که مؤسسات آن ها نیز به نوبه خود حجم تقاضای کار را افزایش داد (سپهر،پیشین:۲۲۸). اما به تدریج که جبهه های جنگ از سرحدات این کشور دور می شد، کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری از قید اسارت و تسلط آلمان ها بیرون می آمدند و لزوم ارسال مهمات از طریق ایران برای اتحاد جماهیر شوروی کمتر می شد. در نتیجه عده زیادی راننده، مکانیسین، عمله جاده و… که در اثر احتیاجات روز در دستگاه متفقین مشغول کار شده بودند دیگر در راه آهن و طرق و شوارع به وجودشان احتیاجی نبود و به تدریج بیکار شدند. کشورهایی که از جنگ جهانی اول تجربه کافی داشته و می دانستند بیکاری از عواقب خطرناک بیماری جنگ است طرح هایی تهیه و خود را برای مبارزه با عواقب جنگ آماده ساختند.
بیکاری که در نتیجه این حوادث در کشور ما رخ داد همراه با مشکلات و مخاطرات اجتماعی بود. بنابراین در خاتمه جنگ که تأسیس وزارت کار مورد توجه قرار گرفت، رسیدگی به مسئله بیکاری نیز مطرح و برای رسیدگی به وضع بیکاران در این وزارتخانه سازمانی تشکیل گردید که از جمله وظایف این سازمان چنین بود:
“اداره تهیه کار موظف است تقاضانامه های تهیه کار را در دفاتر مربوط ثبت و برای کارگران بیکار، دفترچه های انتظار خدمت تهیه نماید. ضمناً تقاضانامه های کارفرمایان را نیز ثبت و کارگران بیکار را به موجب کارت های معرفی نامه به کارفرمایان معرفی نماید. برای انجام این منظور کارت ها و دفاتر و معرفی نامه های مخصوص روی این اصول جدید تنظیم نموده و فعلاً هم کارگران بیکار را ثبت نام نماید…”
در سال های بعد از جنگ نیز همچنان نرخ بیکاری افزایش یافت. نتایج سر شماری ها نشان می دهد که نرخ بیکاری در سرشماری سال های ۱۳۳۵، ۱۳۴۵، ۱۳۵۵ به ترتیب ۶/۲، ۶/۹، ۲/۱۰ بوده است. از آنجا که بیکاری یکی از معضلات اجتماعی است که تبعات و پیامدهای مخربی به همراه دارد توجه دولتمردان، اقتصاد دانان و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است.
۲- پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصولی در قانون در جهت تقویت بنیان های اقتصادی پیش بینی شد و به تصویب رسید. بر اساس اصل ۴۳ قانون اساسی، تأمین آزادگی انسان و نگرش به اقتصاد تنها به صورت وسیله ای برای حفظ آزادگی اوست.
بند دوم از اصل ۴۳ می گوید: “تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسائل کار ندارند…”
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال۱۳۶۰ هجری شمسی، به دلیل وجود شرایط بی ثبات و تعطیلی کارخانه ها و مؤسسات تولیدی، اقتصاد کشور با رکود شدیدی رو به رو شد. در کنار این عوامل به موانع خارجی از قبیل شوک نفتی در سال ۱۳۵۸ و کاهش صدور نفت، تحریم اقتصادی کشور از جانب کشورهای حامی رژیم سابق، فرار سرمایه ها و بالاخره جنگ تحمیلی نیز باید اشاره کرد، که خود باعث عمیق تر شدن رکود به وجود آمده در بخش تولیدی کشور شده و از عوامل ایجاد بحران در کشور در سه سال اول پس از پیروزی انقلاب محسوب می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...