مطرقهً همّاً ، و خائفهً
یا نفسُ لاتخفی
هذا عراقُ أمیرالمؤمنین
و هذی الأرضُ أرضُ علیِّ
ساکنُ النَّجَف
هذا العراقُ ، وَکَم مِن غاصبٍ
کَبُرَت أحلامُه ، ثُمَ لَم یَحصُد سِوَی التَّلَفِ
هذا عَراقُ العراقیین
عزّ تُهم فی النفس ، لا فی حقولِ النفطِ و الترف
هذا عراقُ الألی خطّت أناملُهم
شریعَه اللهِ فی الأحجارِ و الصُحُف
تکالبت حولَهم دُنیا مسیجه
بِالنّارِ وَالدَّمِ وَالصُّلبانِ وَ الصَّلَفِ
و استهد فوا رأسَ بَغدادِ
فَما اِنخَفَضَت رأسٌ
وزادت شموخاً وقفهُ الشرفِ
وَ أِقری اسلام إِذاجدَّ السلام
علی دارِالسّلام
و بوسی الأرضَ ، وانصرفی !
( الاعمال الکامله ، ص ۵۴۹ – ۵۵۴ )
یعنی : درحالی که خورشید نور خود را بر شانه ام انداخته بود و پرچم شعر در چشمانم پنهان نبود. و من در رؤیایم به سوی تو می دویدم و به تو شوق داشتم شاید بتوانم در تو سفر کنم .
و ای سرورم و ای کمان دایره نبوتها ایستادم و در بطن اشیاء نفوذ کردم و به آن گوش سپردم و اشک می ریختم و تو را می دیدم و می دانم که شأن تو بسیار بالاست و به خود اجازه دادم تا با صدایی آهسته و لرزان بگویم ؟ چرا نگرانی و شکوه می کنی ؟ ای نفس پنهان نکن این عراق امیرالمؤمنین است و این سرزمین ، سرزمین علی (ع) ساکن نجف است . اینجا عراق عراقی هاست که عزت آنها در نفس آنهاست نه در دشتهای نفت و رفاه ، اینجا عراق کسانی است که انگشتهایشان شریعت خداوند را بر روی سنگها و نوشته ها ترسیم نمود.
اما دنیا دور آنان حصاری از آتش و خون و صلیـب کشید و بـغداد را نشانـه گرفت اما بغداد سر
تعظیم فرود نیاورد و ایستادگی او بیشتر شد.
شاعر پس از به یاد آوردن بغداد بـار دیـگر به مدح حضـرت روی می آورد و می گویـد چه فـرد
غایبی که در زیر این گنبد حاضر است ، او از نفس خود می خواهد بردارالسلام ، سلام کند و زمین را ببوسد و برود.
۳ – ۲ – زندگی ادبی فیتوری
۳ – ۲ – ۱ – فیتوری شاعری گمنام
فیتوری شاعری است که اشعار فراوانی پیرامون موضوعات مختلف سـروده است ، اما ایـن شاعر
بزرگ ، این شاعر دردمند ، این شاعر پراحساس ، پرخروش ، بی قرار و بی پناه چرا همچنان ناشناخته مانده است.
فیتوری در این باره خود چنین می گوید : « من مـانند بسـیاری از شعرای معـاصر ، یک مشت
مبلّغ و تبلیغات چی در اختیارم ندارم و دستگاه های بزرگ تبلیغاتی پشت سر من نایستاده اند. »
او درست می گوید. زیـرا امروز هر شاعـر عـربی کـه بـخواهـد از وی در محافـل ادبـی غـرب و
کشورهای عربی نامی برده شود و خبرنگاران رادیو ، تلویزیون و مطبوعات یکی پس از دیگری برای انجام مصاحبه از او وقت قبلی بگیرند ، یا باید اشعار مستهجن بسراید ، یا علیه دین و مذهب بپاخیزد ، یا دَم از تجدد بزند و مبلّغ ارزشهای غربی باشد ، اما فیتوری چنین نیست ، او بر هویت اسلامی خویش می بالد و از آن سخت دفاع می کند.

از نخـستین سالـهای قـرن بـیستم و سرازیـر شدن گـروه زیـادی از دانشجـویان عرب به سوی
کشورهای غربی ، بسیاری از شعرا و نویسندگان عرب مسحور تمدن غرب شده و تنها راه رهایی انسان عربی از تنگناهای موجود را دست شستن از همه ارزشها ، سنتها و باورهای دینی و مذهبی دانسته اند.
امروزه « آدونیس » در رأس این طیف از شعر است. آدونیـس کـه نـام اصـلی او « عـلی احمـد
سعید » است ، هرچند در عرصه شعر و نقد ادبی ، دارای جایگاهی در خور توجه است ولی به خاطر طغیان علیه اسلام و همه باورهای اسلامی ، بیش از سایرین مورد توجه محافل غرب واقع شده است. وی از همان آغاز از اسلام خارج شد و به مسیحیت روی آورد و نام اسلامی خود را به یک نام غربی تغییر داد.
آدونیس می گوید : « جامعه عربی بر اندیشه ها و ارزشهایی بنا شده است که با « مـدرنیته » و
هر چیز نو و تازه ای در تناقض است. از این رو چنانچه زیر بنای کهن و قدیمی آن فرو نریزد ، نو کردن آن غیر ممکن و محال است ».
اما فیتوری در پاسخ به همین گفته آدونیس می گوید : « اینگـونه سخنان غـیر مسئولانه است.
زیرا تاختن به ارزشهای انسان عربی شایسته نیست. من مخالف مواضعی هستم که از خلال آن برخی سعی دارند به ارزشهای اساسی تمدن ما ضربه بزنند. جامعه عربی هرگز استوار نخواهد ماند ، مگر اینکه به ارزشهای خود پای بند بماند. اسلام با عقب ماندگی ، جهل و بردگی مبارزه کرده است.
( ولایتی ، ۱۳۷۷ ش ، ص ۵ )
فیتوری از بزرگترین ادبای دوره معاصر ( عصر نهضت ) در سودان بـه شمار می آید و بـین شعر
قدیم و جدید را جمع کرده است و دارای شخصیتی ادبی ، اجتماعی و سیاسی می باشد و فعالانه در عرصه های ادبی ، اجتماعی و سیاسی حضور داشته است.( بدیع یعقوب ،۲۰۰۴ م ، ص ۱۱۴۷ )
۳ – ۲ – ۲ – فیتوری نخستین شاعر آفریقا
با چهره ی سیاه و زنگی وار و موهـای مجـعد. ایـن شاعـر سودانی نخستـین شـاعر برجسته ی
عرب زبانی است که مسأله ی آفریقا را در شعر خویش تصویر کرده است. در شعر او طنین طبل های قبایل آفریقا را با صدای بلند می توان شنید. رنج و حرمان نژاد سیاه را در بیانی صمیمی و مؤثر می توان دید و از سوی دیگر مشکلات زندگی اقوام عرب را در آسیا و خاورمیانه نیز در این تصویر می توان ملاحظه کرد. او شاعری است که مشکلات آفریقا و مشکلات اعراب را با هم احساس کرده و به تصویر آن پرداخته است ، و در مرحله ی نهایی :
مشکل انسان رنج دیده عصر ما را در تمام جهان.
فیتوری یکی از شاعران برجسته ی نسلی است که پس از جنگ جهانی دوم به تجربه ی شعری
پرداخته اند و به اعتبار زمینه ی فکر اشتراکی و برندگی لحن و زبان شعر ، او را باید در صدر حرکت شعر پیشرو قرار داد. از چشم انداز ناقدان مارکسیست عرب. شعر او از « طراز » ی دیگر و « لونی » دیگر به شمار می رود.
محمود امین العالم – ناقد مارکسیست مصری – درباره ی او می گوید : « این سفری است شعری از طراز یگانه. شاعر ، این سفر را از جایی آغاز کرده است که گیاهان در زیر گام های پر لجن می شکنند … »
( الاعمال الشریه ، ۱۹۶۷ ، ص ۵۱ )
در خاطرات خود نوشته است : « که او به یاد دارد که قرآن را از آغاز تا انـجام حفظ کرده بود تا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...