ب-در حروف عطف
آن مال از سه چیز بیرون نیست یا از آن خدایست یا از آن بندگان خدای یا از آن تست.
(حروف ربط و اضافه، خطیب رهبر، ص ۵۰۷)
«إنّه لابُدَّ لِلّناسِ مِنْ أمیر بَرًّ أوْ فاجرٍ»
یعنی :‌ناچار برای مردم امیری لازم است، خواه نیکوکار یا بدکار باشد.

(ترجمه و شرح معنی الأدیب، حسینی، ج ۱، ص ۳۳۱)
۳۵- تکثیر در وصف(در حروف اضافه)
هر گاه حرف اضافه بر سر اسمی آید که آن اسم پیش از این حرف اضافه نیز آورده شده باشد یا بر سر صفتی آید که پیش از آن صفت، اسم اشاره « این» آمده باشد و از این ترکیب بسیاری توصیف، چیزی دریافت شود،‌گوییم حرف اضافه بر تکثیر در وصف، دلالت دارد:‌مانند:‌
جائی و چه جای از این مغاکی ماننده گور هولناکی
رُبَّ قالٍ القرآن و القرآنُ یلعنُهُ :‌(چه بسا تلاوت کننده قرآن که قرآن او را لعنت می‌کند). ( معانی حرف با شواهد از قرآن حدیث، دکتر رادمنش، ص ۵۳)
۳۶-تلخیص و وصل (در حروف ربط)
بر خلاصه کردن کلام و کوتاه گردانیدن سخن دلالت می کند، و پیوند بقیه سخن یا مطلبی را با قسمتهای پیش از آن می دهد، مانند:
گفت:‌اگر ما دل درین دیار بندیم، کار دشوار شود و چندین ولایت به شمشیر گرفته ایم و سخت با نام
است، آخر فرع است و دل در فرع بستن و اصل را بجای ماندن محال است.
(تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، ج۱، ص ۱۶)
در کتب نحوی غربی حرف عطف به این معنا یافت نشد.
۳۷- تمثیل (در حروف اضافه)
بر ذکر مثال ها دلالت می کند، مانند:‌
و بنده علی را بدان نصیحت کرده بودم از خوارزم چه به نام و چه به پیغام که آن مبالغه ها نباید کرد.
(تاریخ بیهقی ،تصحیحدکتر فیاض ،س۶۲) درکتب نحوی نحو حرف جر به این معنی یافت نشد.
۳۸-توالی و تعاقب ( در حروف اضافه)
بر پی هم آمدن دو چیز را نشان می دهد، مانند :‌
من از قومی به قومی نقل و تحویل می کردم و همه مخاطره و بیم بود إلّا آنکه خدای تبارک و تعالی خواسته که ما به سلامت از آنجا بیرون آییم.
(سفرنامه ناصرخسرو، به کوشش دکترنادر وزین پور،ص ۱۰۲) در کتب نحوی عربی حرف جر به این معنی یافت نشد.
۳۹-توبیخ و تقریع (در حروف ربط)
گاه از جمله شرط، توبیخ و سرزنش مقصود است،‌مانند.
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد آه اگر از پی امروز بود فردایی
(حروف ربط واضافه ،خطیب رهبر،ص۵۸)
در کتب نحوی عربی، حرف عطف به این معنا یافت نشد. ۴۰-توضیح (در حروف اضافه)
بر رفع ابهام دلالت می کند و معنی را آشکارتر ی نماید و امروز گاه بجای آن « از نظر و از جهت» بکار می برند، مانند:‌
یافتیم آن نواحی را خراب از حرث و نسل، چیزی نکاشته بر آن جایگاه رسیده که یک ذرّه گیاه بدیناری به مثل نمی یافتند. (تاریخ بیهقی ،خطیب رهبر، ج۳،ص۹۶۲)
و حُلّوا أساورَ مِنْ فِضَّهٍ (آنان در بهشت دستبندهایی از جنس نقره دارند) (انسان ،۲۱)
توضیح بیان جنس
(معانی حروف با شواهد از قرآن و حدیث، دکتر رادمنش، ص ۵۷)
۴۱-حال
الف- در حروف اضافه
بر صفت و هیأت و چگونگی فاعل و یا مفعول دلالت می کند،‌مثال:‌
به ره بر یکی پیشم آمد جوان به تک در پی اش گوسفندی دوان
(بوستان سعدی ، فروغی ، ص ۲۳۹)
ب-در حروف ربط
نشان می دهد که همزمان با وقوع فعل جمله پیش فعل جمله معطوف یا تابع نیز تحقق یافته است مانند:
در دیرِ مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست.
«أیأکُلُهُ الذئبُ، و نحنُ عُصبهٌ » (یوسف ،۱۵)
(جامع الدروس العربیه، غلایینی، جز سوم، ص ۹۹)
۴۲-زمان
نسبت وقوع میان دو فعل جمله اصلی و تابع را بیان می کند و بر چهار گونه است.
الف-مقارنت زمانی (در حروف ربط) بر همزمان وقوع دو فعل اصلی و تابع دلالت می کند، مانند:‌
چندانکه بر درمهاش اطلاع یافت ببرد. (ص ۱۱۰ گلستان سعدی)
ب- تقدم زمانی (در حروف ربط) بر وقوع فعل جمله تابع پیش از وقوع فعل جمله اصلی دلالت می کند مانند:‌پس از آنکه حصار شده آمد، لشکر دیگر اندر رسید. (ص ۱۱۶ تاریخ بیهقی)
ج- تأخر زمانی (در حروف ربط ) بر وقوع یافتن فعل جمله تابع پس از فعل جمله اصلی دلالت می کند، مانند :‌
پیش از آنکه امیر مسعود از نیشابور به هرات آمدی، از غزنین اخبار می رسید. (ص ۶۷، تاریخ بیهقی)
د- غایت زمانی:‌فعل جمله تابع بر نهایت زمان وقوع فعل جمله اصلی دلالت می کند مانند:‌
مرا کز عشق به ناید شعاری مبادا تا زیم جز عشق کاری (حروف ربط و اضافه، خطیب رهبر، ص ۵۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...