۴- ارزش های اجتماعی نظام ارزشی مدیر با رشد اخلاقی دانش آموز رابطه دارد.
۵- ارزش های سیاسی نظام ارزشی مدیر با رشد اخلاقی دانش آموز رابطه ندارد.
۶- ارزش های مذهبی نظام ارزشی مدیر با رشد اخلاقی دانش آموز رابطه دارد.
-لطف آبادی( ۱۳۸۱) در تحقیقی با عنوان «چگونگی رشد اخلاقی، ارزشی و دینی در نوجوانی و جوانی» چنین بیان میدارد که: چگونگی رشد اخلاقی، ارزشی و دینی در نوجوانان و جوانان از موضوعات مهم روان شناسی رشد است که روان شناسان بزرگ درباره ی آن به تحقیق و نظریه پردازی پرداختهاند. این تحقیق تلاشی دیگر در این راستا است که میکوشد تا چگونگی رشد و پرورش اخلاقی و دینی نوجوانان و جوانان را هم بر پایه دانش روان شناسی رشد و هم با تکیه بر یافتههای دانش روان شناسی تربیتی، تبیین نمایدو سعی آن بر این است که با نگرشی نو چگونگی رشد اخلاقی و ارزشی نوجوانان و جوانان را بررسی و نظریه تازهای را در باب مراحل شکل گیری و رشد دینی ارائه دهد.
کیفیت تعامل اجتماعی با دیگران و پیامهای اخلاقی که در این ارتباطها به نوجوانان و جوانان داده
میشود بسیار قویتر از آموزشهای مستقیم اخلاقی است که معلم یا استاد در کلاس ارائه میکند.
برای آن که معلمان و والدین سهم مثبتی در رشد اخلاقی و دینی نوجوانان و جوانان داشته باشند باید روابط محترمانهای را با آنان ایجاد کنند. نوجوانان و جوانان نیاز به راهنمایی دارند و این راهنمایی باید در جریان یک ارتباط متقابل محترمانه به آنان ارائه شود. چرا که رشد اخلاقی و دینی نه فقط ناشی از تواناییهای فکری؛بلکه همچنین حاصل چگونگی روابط با والدین و مربیان و معلمان و همسالان و نوع ارزش های اجتماعی ـ فرهنگی و عاطفی است که در این ارتباطها با نوجوانان و جوانان مبادله میشود. ترکیب پویای ویژگیهای انگیزشی، شناختی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی باعث میشود وی پذیرای رفتار اخلاقی باشد، یعنی هم به ارزش های اخلاقی اولویت بدهد و هم به خداوند و جاودانگی خیر و فضیلت و ارزش انسانی خود و دیگران ایمان داشته باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
– طالبی (۱۳۸۰) در رسالهای تحت عنوان «بررسی تعارض بین ارزش های اخلاقی ،مذهبی و کنشهای اجتماعی» نتایج تحقیق خود را چنین بیان میکند:
۱- بین کنشهای اجتماعی و ارزش های اخلاقی مذهبی نوجوانان تعارض وجود دارد.
۲- در مورد ارزش های اخلاقی مذهبی عقیده جمعی وجود دارد، ۵/۹۸ درصد از نوجوانان ارزش های مذکور را قبول دارند.
۳- تغییرات تعارض بین کنشهای اجتماعی و ارزش های اخلاقی مذهبی تحت تأثیر عوامل ذهنی
و عینی مختلفی قرار دارد.
۴- یافتهها نشان میدهد که نوجوانان ارزش های اخلاقی را میشناسند و میپذیرند پس تعارض بین کنشهای اجتماعی و ارزش های اخلاقی نوجوانان پدیدهای اجتماعی است و تحت تأثیر عوامل اجتماعی است؛لذا برای بهبود وضع موجود باید زمینهها و علل اجتماعی مؤثر بر موضوع اصلاح شوند.
– شریفی (۱۳۸۲)در پژوهشی تحـت عنوان «بررسی سلسله مراتب ارزش های دانشجـویان وعوامل
اجتماعی موثر برآن» دستاوردهای تحقیق خود را چنین بیان میکند:
۱٫سلسلـه مراتـب ارزش های دانشجویان بر حسب اولویت به ترتیـب شامل ارزش های اجتماعی،
ارزش های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
۲٫سلسله مراتـب ارزش های دانشجـویان برحسب عضـویت در گروههای اجتـماعی تفـاوت نسبـی میپذیرد. همچنین مقایسه ارزش های همسان نشانگر آن است که برحسب عضویت یا عدم عضویت در گروههای مذهبی،در تمامی سطوح ارزش هابه جز ارزش های فرهنگی و در گروههای سیاسی در سطوح ارزش های اجتماعی و سیاسی ،تفاوت میانگینها معنیدار است.
۳٫سلسله مراتب ارزش های دانشجویان برحسب میزان دینداری آنها و والدینشان و میزان ارتباط یا علاقه مندی به گروههای مرجع متفاوت است.
– سعیدی مقدم (۱۳۷۵) در طرح پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه بین ساخت تربیتی و مذهبی خانواده با ارزش های اخلاقی و نوجوانان شهر تهران» بیان میدارد که:
۱- پایبندی به ارزش های اخلاقی نوجوانان دختری که مادران مذهبی دارند بیشتر از نوجوانان دختری است که مادران غیر مذهبی دارند.
۲- در مسئولیت پذیری ،دو گروه از نوجوانان (دارای مادران مذهبی و غیر مذهبی) تفاوتی ندارند.
۳- احساس مسئولیت نوجوانان در رابطه با الگوهای خارج از خانواده مانند همسالان و معلمان از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است.
– حسین زاده (۱۳۷۶) در تحقیقی با عنوان «بررسی شیوههای دعوت انبیاء الوالعزم در قرآن» چنین بیان میدارد که این تحقیق با توجه به اهمیت روشن در تحقق اهداف مبلغان، به بررسی شیوههای دعوت انبیاء الوالعزم در قرآن پرداخته است. در این زمینه به روش الگویی به عنوان مؤثرترین شیوه دعوت اشاره کرده و از روشهای تحول شناختی و تحول عاطفی نیز یاد گردیده است.شیوههایی که به عنوان شیوههای مرتبط به هم، در تبلیغ گفتاری قلمداد میشوند. اگر در مورد اشخاص، هیچ یک از راههای مورد بحث مؤثر واقع نشود، روش های قهر آمیز پیشنهاد میشود.
– حکیم زاده و موسوی (۱۳۸۷) در مقالهای تحت عنوان «آموزش ارزش ها در محتوای کتاب درسی دینی دوره راهنمایی ـ بررسی وضعیت موجود و ارائه راه کارهایی برای وضعیت مطلوب» نتایج خود را چنین بیان کردهاند که در مجموع کتاب های درسی دینی دوره راهنمایی ارزش های اعتقادی ۴۳/۴۵ درصد، ارزش های عبادی ۹/۲۴ درصد، ارزش های اجتماعی ۵۱/۱۳ درصد، ارزش های اخلاقی ۲۸/۱۰ درصد و ارزش های اقتصادی اسلام ۸/۵ درصدِ کل ارزش ها را به خود اختصاص میدهند. نتایج به دست آمده از طریق آزمون های آماری نشان میدهد که کتابهای درسی از نظر توجه متوازن به حیطههای ارزشی با هم تفاوت معنیداری دارند و وضعیت کتابهای دینی از جامعیت و شمول مجموعه ارزش های اسلامی به دور است و لذا به بررسی و بازبینی مجدد کتابهای دینی پیشنهاد شده است.
– لطف آبادی (۱۳۸۵) در مقالهای تحت عنوان «آموزش شهروندی ملی و جهانی همراه با تحکیم هویت و نظام ارزشی دانشآموزان» چنین بیان میکند که اگر آموزش و پرورش ایران بخواهد هویت ملی و نظام ارزشی و مهارتهای شهروندی کودکان و نوجوانان را تحکیم بخشد باید آنان را برای زندگی در عصر جهانی شدن در قرن حاضر آماده کند و این مستلزم تغییر نگرش آموزش و پرورش به برنامههای درسی و فعالیتهای کلاس و مدرسه در آموزش عمومی است. مطالعات این تحقیق نشان میدهد که درصد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان ایرانی دچار ضعفهای اساسی در هویت اجتماعی و مدنی و گرفتار نگرشهای ضد اجتماعی و خلافکاری و روحیه سرکشی هستند؛ لذا آموزش حقوق و مسئولیت های محلی، مدنی و جهانی در جوانب گوناگون شهروندی در برنامهها و فعالیت های کلاس و مدرسه وآموزش رفتارمبتنی بر تفکر درست و مسئولیت پذیری و تصمیمگیری اندیشمندانه ضرورت دارد.
– شاهد (۱۳۷۹) در تحقیقی با عنوان «نظام تربیتی و دگرگونی ارزش ها با اشاره به ویژگی مدرنیسم»، یعنی تغییر ارزش ها و باورها، به نگرانی نسل انقلاب از وضعیت نسل سوم اشاره کرده و با بررسی پاسخها به این پرسشها که «دلیل نا مطلوب بودن وضع فرهنگی نسل سوم چیست؟» ناکارآمدی «نظام تربیتی» را پاسخ صحیح دانسته و در جهت تثبیت این پاسخ، به ویژگیهای نظام تربیتی نا کارآمد اشاره می کند.
– بوستانی (۱۳۸۱) در تحقیقی با عنوان «تبیین دیدگاههای ارزش شناسی علامه طباطبایی (ره) و دلالتهای آن بر تربیت اخلاقی (اهداف و محتوا)» چنین بیان میدارد که در دیدگاه ارزش شناسی علامه (ره) منبع ارزش ها خداوند است و ارزش های اخلاقی فطری میباشند. در بحث از زیبا شناسی علاّمه (ره) بر زیباییهای پایدار تأکید دارد. بر اساس یافتههای تحقیق تربیت اخلاقی از دیدگاه علامه دارای رویکردی مطلق گرا، دارای خاستگاه الهی و بر جنبههای اجتماعی تأکید دارد. در مورد اهداف تربیت اخلاقی،« تقوی، حیات طیبه، سعادت، رضوان و ابتغا فی وجه الله» به عنوان اهداف تربیت اخلاقی از دیدگاه علاّمه (ره) مطرح شده است. ابتغا فی وجه الله هدف نهایی تربیت اخلاقی علاّمه (ره) میباشد.همچنین در زمینه محتوا ابتدا معیارهای انتخاب محتوا از دیدگاه علامه (ره) مطرح شده که عبارت است از انتخاب محتوا بر حسب سن و توان درک یاد گیرنده، براساس احساس نیاز و تناسب با فطـرت باشد. محتـوی تربیت اخلاقی نیز از دیـدگاه علامـه (ره)
شامل شناخت خدا ، شناخت فضایـل و رذایـل اخلاقی و نحوه تحقیق بخشیـدن به آنها، آموزش
عادات اخلاقی نیک و معرفی الگوهای اخلاقی میباشد.
– فرید (۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان «اثر بخشی روشهای آموزش مستقیم، آموزش شناختی اخلاق، شفاف سازی ارزش ها و تلفیقی بر قضاوت و رفتار اخلاقی دانش آموزان دختر و پسر پایه اول دبیرستان ناحیه ۴ تبریز» انجام داده است. آزمودنیهای این پژوهش را ۲۴۴ نفر از دانش آموزان (۱۱۶ دختر و ۱۲۸ پسر) اول دبیرستانی ناحیه ۴ تبریز تشکیل میدهند. آزمودنیها به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب شدهاند؛ بدین صورت که از بین دبیرستانیهایی که دانش آموز اول دبیرستانی شدند یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه به تصادف انتخاب شدند و از هر مدرسه نیز ۵ کلاس به تصادف انتخاب شدند. هر کدام از کلاسها یکی از روشهای چهارگانه آموزش را دریافت کردند. یک کلاس از دختران و یک کلاس از پسران هم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون از آزمون قضاوت اخلاقی DIT جیمز رست و چک لیست محقق ساخته رفتار اخلاقی استفاده شد .برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانش و اندازهگیریهای مکرر استفاده شد .نتایج تحقیق نشان داد که روشهای آموزشی باعث افزایش قضاوت اخلاقی و رفتار اخلاقی دانش آموزان میشود. از بین روشهای آموزشی، آموزش شناختی اخلاق بیشترین تأثیر را داشت، همچنین مشخص شد که تعامل روش و جنسیت در قضاوت اخلاقی معنی دار نیست؛ اما در رفتار اخلاقی معنی دار است. یافته دیگر پژوهش آن بود که آموزش توانست تفاوتهای از قبل موجود قضاوت و رفتار اخلاقی را کاهش دهد و بالاخره تفاوت معنی داری در رفتار اخلاقی پس از آزمون و پیگیری دانش آموزان مشاهده شد.
–خسروی و باقری( ۱۳۸۷) در تحقیقی با عنوان راهنمای درونی کردن ارزش های اخلاقی از طریق برنامه درسی چنین میگویند: بحث درونی شدن ارزش ها بر اساس این پایه نظری انجام میشود که عمل آدمی بر مبنای سه گانه شناختی، گرایشی و ارادی شکل میگیرد. بنابراین، درونی شدن ارزش های اخلاقی به این معناست که مبانی شناختی، گرایشی و ارادی مناسب در مورد رفتارهای ارزشی، در درون فرد فراهم گردد. با نظر به مبنای شناختی رفتار اخلاقی، درونی کردن ارزش ها به معنای آن است که فرد، نسبت به ویژگیهای رفتار مورد نظر، آگاهی یافته باشد و رفنار وی مبتنی بر آگاهی مزبور ظهور کند. هنگامی که ارتباط این بعد را با محور شیوههای تربیتی در نظر میگیریم، میتوان از سه دسته روشهای مستقیم، نیمه مستقیم و غیر مستقیم برای فراهم آوردن مبنای شناختی رفتار اخلاقی سخن گفت. در این جا، از روش «تبیین ارزش ها» به منزله روش مستقیم، از روش «بحث و گفتگو» به منزله روش نیمه مستقیم و از روش «الگوپردازی عملی» به منزله روش غیر مستقیم سخن گفته شده است. با نظر به مبنای گرایشی نسبت به رفتارها و هنجارهای اخلاقی نیز میتوان از این شیوههای سه گانه استفاده کرد. در این مورد، از روش مستقیم تحت عنوان «تشویق رفتارهای ارزشی»، از روش نیمه مستقیم تحت عنوان «تأکید بر شخصیتهای اخلاقی در قالب داستان گویی» و از روش غیر مستقیم تحت عنوان «الگوپردازی عملی» سخن به میان آمده است. سرانجام، برای فراهم آوردن مبنای ارادی ارزش ها نیز میتوانیم از شیوههای مستقیم، نیمه مستقیم و غیر مستقیم استفاده کنیم. در اینجا از شیوه مستقیم تحت عنوان «توصیه به انجام رفتار ارزشی»، از شیوه نیمه مستقیم تحت عنوان «به کار گیری افراد در قالب طرحهای اجتماعی اخلاقی» و از شیوه غیر مستقیم تحت عنوان «طرح و اقدام خودجوش دانش آموزان در فعالیتهای اجتماعی» سخن گفته است.
۲-۴٫ چکیده انجام شده در خارج از ایران:
– شاملی(۱۹۹۹) در رساله ای تحت عنوان «در تکاپوی رسیدن به مدلی از توسعه فرهنگ و ارزش های اسلامی» جستاری در نظریه پیشنهادی علامه متفکر شهید آیت الله سید محمد باقر صدر (رحمه الله)»بیان میدارد که توسعه و سامان دهی تحول اجتماعی دغدغه مشترک تمامی ملت های توسعه یافته و در حال توسعه است. محقق چنین بیان می دارد که: شهید صدر (رحمه الله) طی پردازش عناصر متعدد نظریه خود میکوشد جهت گیری بحث توسعه را از شکل «اجتماعی – کلان» به «فردی – خرد» بودن مبدل سازد. یک الگوی اسلامی توسعه از نگاه شهید صدر (رحمهالله) پیش و بیش از هر چیز مدلی برای توسعه نظام ارزشی انسان هاست. وی بر این باور است که در یک جامعه دینی توسعه فرهنگ و ارزش ها باید خاکریز اول هر نوع توسعه و سامان دهی اجتماعی باشد .چرا که ،چنین جوامعی ملاک نهایی توسعه را قرب الی الله از مسیر التزام به احکام و سیستم ارزشی و اعتقادی اسلام میدانند؛ لذا آموزش و پرورش ارزش ها زمانی در یک جامعه اسلامی موثر و مفید میافتد که دنبال کننده راهکارها در نظام تعلیم و تربیت نبوی باشد. به نظر شهید صدر(رحمه الله) انبیاء در نظام آموزش و پرورش خود در تلاشند که به انسانها بیاموزند برای رسیدن به قرب اللهی، چگونه خود را توسعه و تکامل دهند؟ وی در مدل ابتکاری خود توسعه اقتصادی را قبل از استقرار عدالت اجتماعی ناممکن میداند و استقرار عدالت اجتماعی را نیز قبل از هر چیز حاصل توسعه فرهنگ وارزش ها عنوان میکند که این نیز نتیجه حل درست و کامل تنازع درونی ارزش ها در انسان است. (در هم تنیدگی جهاد اکبر و جهاد اصغر)
– زارعان (۱۹۹۹) در پایان نامهای تحت عنوان «تحول ارزشی در سیستم آموزش و پرورش ایران پس از انقلاب اسلامی ۱۳۷۵» چنین بیان می کند: فرهنگ که میتوان آن را مجموعهای از آداب و رسوم ارزش ها و روشهای جاری یک جامعه در ابعاد گوناگون آن تعریف کرد از نکات مثبت و منفی فراوانی برخوردار است که معمولاً این نکات از دید کسانی که در خود مجموعه زندگی میکنند پوشیده مانده و لذا اقدام کمتری از سوی عموم مردم آن جامعه برای استفاده بهتر از آن «در جهت نکات مثبت» و اصلاح آن در«جهت نکات منفی» صورت میگیرد. اما به هر حال هیچ فرهنگی در جهان از دید ناظران بیرونی و گاه چشمان بیدار داخلی که معمولا اندکند مخفی نمیماند. فرهنگ ایرانی نیز از این قائده مستثنی نیست. در این پایان نامه، نویسنده در ابتدا درباره ورود اسلام به ایران و نفوذ آن دراین فرهنگ بحث میکند و ورود به این بحث را زمینهای برای مقایسه مقایسه نظام آموزشی قبل و بعد از انقلاب و اهداف و سیاستهای آنها مساله فاصلهگیری یا نزدیکی به فرهنگ اسلامی- ایرانی به عنوان یک معیار مورد ارزیابی قرار میدهد و یکی از ویژگیهای موفق آموزش پرورش ایران را، هماهنگی آن با اصل کلی فرهنگ حاکم میداند. محقق عنوان میکند که سعی در فاصله گرفتن از ارزش های فرهنگی جدای از مثبت یا منفی بودن این فاصله گیری میتواند عامل مشکل ساز در موفقیت سیستم آموزشی و یا شکست آن باشد؛اما در مقابل، هماهنگی جامعه با ارزش های اصیل جامعه میتواند بر رشد و بالندگی امر آموزش بیافزاید.
جمع بندی:
اگر چه تحقیقات انجام شده ، به طور مستقیم به موضوع تحقیق حاضر اشاره ای ندارند،اما در غالب آن ها به تاثیر نظام ارزشی برجنبه های مختلف و رابطه رشد اخلاقی و عوامل خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی بر شکل گیری نظام ارزشی افراداشاره شده است که هرکدام به نوعی می توانند از جوانب مختلف درآموزش ارزش ها قابل تامل باشند .رحیمی نژاد (۱۳۸۵)به تاثیر ارزشی های نظری ،اجتماعی و مذهبی مدیران بر رشد اخلاقی دانش آموزان اشاره نموده است و با تحقیق حاضر از این جهت همسو است که به نقش پذیری و الگو پذیری نوجوانان از بزرگترها به ویژه اولیاءمدارس اشاره داردولذااز این ویژگی می توان در امر آموزش استفاده کرد. لطف آبادی(۱۳۸۱)در بررسی چگونگی رشد اخلاقی ،ارزشی و دینی نوجوانان و جوانان ،کیفیت تعامل اجتماعی با دیگران را قوی تر از آموزش های مستقیم اخلاقی می داند و لذا برای آموزش کودکان ونوجوانان ،وجود رابطه ای محترمانه و دوستانه را حائز اهمیت می داند و در این راستا می توانددرامرآموزش ارزش ها به محقق ایده بدهد.طالبی (۱۳۸۰)تعارض بین کنش های اجتماعی و ارزش های اخلاقی و رفتار اخلاقی را ناشی از عوامل و علل اجتماعی می داند و بهبود وضع موجود را منوط به اصلاح این عوامل می داند و از این جهت می تواند برای تحقیق حاضر حائز اهمیت باشد که عوامل اجتماعی می توانند بر امر آموزش ارزش ها نیز موثر باشند ولذا زمینه سازی و بستر سازی اجتماعی می تواند از عوامل موفقیت فرایند آموزش ارزش ها باشد.شریفی (۱۳۸۲)سلسله مراتب ارزش های دانشجویان را با عضویت آن ها در گرو ه های مذهبی و میزان دین داری آن ها و والدینشان مرتبط می داند و این تحقیق از این جهت با تحقیق حاضر مرتبط است که به نقش گروه همسالان و والدین در شکل گیری نظام ارزشی نوجوانان و جوانان اشاره دارد و در امر آموزش ارزش ها باید مورد توجه قرار گیرد.سعیدی مقدم (۱۳۷۵)هم، در تحقیق خود به همین نکته اذعان دارد و به رابطه مستقیم ساخت تربیتی و مذهبی خانواده با ارزش های اخلاقی نوجوانان اشاره می کند.حسین زاده (۱۳۷۶)از روش الگویی و روش تحول شناختی و عاطفی و روش های قهر آمیز به عنوان روش های دعوت پیامبران الوالعزم یاد کرده است که از این روش ها می توان در جهت آموزش ارزش ها الهام گرفت.حکیم زاده و موسوی(بی تا)با بررسی محتوا های کتاب های درس دینی به دور بودن این کتاب ها از جامعیت و شمول ارزش های اسلامی اشاره نموده است و لذا لزوم تحقیقی در رابطه با آموزش ارزش ها را بیشتر نمایان می کند.شاهد (۱۳۷۹)نیز دلیل نا مطلوب بودن وضع فرهنگی نسل سوم را ناکارآمدی نظام تربیتی می داند و لذا می توان اذعان داشت که نظام تربیتی موثر می تواند در ساخت نظام فرهنگی موثر باشد ودر راستای این تحقیق لزوم آموزش ارزش ها بیشتر نمایان می شود.بوستانی (۱۳۸۱)، فرید (۱۳۸۹)،فرید (۱۳۸۹)و لطف آبادی (۱۳۸۵)، به ترتیب بر این باورند که «آموزش »درافزایش قضاوت اخلاقی و رفتار اخلاقی ، در تغییر و اصلاح رفتار نسل جوان ودرایجاد موقعیت و شرایط بهتر و مساعد تر تاثیر مستقیم دارد و لذااز این جهت با تحقیق حاضر (که در آن محقق به لزو م آموزش ارزش ها و شناخت روش هایی در جهت ارائه مناسب و کارآمد فرایندآموزش برای ایجاد جامعه ای سالم پی برده است) همسوهستند .تحقیق خسروی و باقری (۱۳۸۷) از جهت ارائه سه روش« تبیین ارزش ها ،بحث و گفتگو والگوپردازی عملی در جهت درونی کردن ارزش ها» از سایر تحقیقات به تحقیق حاضر نزدیک تر است؛زیرا آموزش ارزش ها خود وسیله ای در جهت درونی کردن ارزش هاست. شاملی (۱۹۹۹)توسعه فرهنگ و ارزش های دینی را خاکریز اول هر نوع توسعه سامان دهی اجتماعی می داند و زارعان (۱۹۹۹) به این نتیجه رسیده است که هماهنگی با ارزش های اصیل جامعه می تواند بر رشد و بالندگی امر آموزش بیافزایدویکی از عوامل موفقیت آموزش و پرورش ایران راهماهنگی آن با اصل کلی فرهنگ حاکم بر جامعه می داند .دو تحقیق حاضر به حیاتی بودن و لزوم وجود زمینه وبستری مناسب به عنوان عاملی موثر در آموزش ارزش ها اذعان دارندو از این جهت با تحقیق حاضر همسو هستند.با بررسی و مرور تحقیقات گذشته ، می توان ملاحظه کرد که اگر چه تحقیقات یاد شده، هر کدام به نوعی از جهت بررسی عوامل موثر در آموزش ارزش ها با تحقیق حاضر ارتباط دارند ؛اما هیچ کدام به موضوع تحقیق حاضر یعنی روش شناسی آموزش ارزش ها نپرداخته اند و فقدان و ضرورت تحقیق حاضر در میان تحقیقات انجام شده به خوبی مشهود است.
فصل سوم
نکات مرتبط با
آموزش دهنده
یا مربی
۳-۱٫مقدمه :
مبحث ارزش ها جز اصول اساسی در تشکیل ساختار شخصیت و همچنین سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی متربیان میباشد و از طرفی شخصیت مربی دارای چنان اثر عمیق و پایداری در افکار و قلوب متربیان است که خصوصاً در سنین پایین به عنوان معیاری در ذهن آنها باقی خواهد ماند.
سپردن وظیفهی آموزش و تعلیم ارزش ها به هر کسی شایسته و بایسته نیست. فردی را میطلبد که از جمیع جهات خود مجهز به ارزش های والای انسانی باشد. این شخص بایستی از چنان ویژگیهایی برخوردار باشد تا لیاقت عهدهدار شدن چنین وظیفهی خطیری را دارا باشد. در قداست منزلت مربی و معلم همین بس که هر جا ارزش و فضیلتی موج میزند، قطعاً ریشه در کلام و بیان مربی یا معلم دلسوز دارد و چه بسیارند بزرگان و دانشمندان متدینی که مسیر نورانی و معنوی علم را با هدایت و روشنگری مربی و معلم آگاه و خردمند پیموده و به قلههای رفیع علم و معنویت نائل آمدهاند. مسلماً تنها، کسی میتواند مربی انسان باشد که خود، انسانی کامل و واصل به درجات عالی انسانیت باشد.
تأثیر استاد و نوع ارزش ها، نگرشها و جهانبینی و ایدئولوژی او در شاگردان بر کسی پوشیده نیست. تجربه نشان داده که شاگردان هر اندازه هم که مقاومت کنند نمیتوانند از تأثیرگذاری آشکار و نهان استادان در روند زندگی خود مصون شوند به همین دلیل است که انتخاب استاد و معلمی شایسته و وارسته همواره مورد توجه و تأکید فراوان اولیاء دین است(شریفی، ۴۸:۱۳۸۷) . با توجه به اهمیت نقش مربی در آموزش ارزش ها در این فصل به بیان نکات مرتبط باآموزش دهنده یا مربی که وظیفه آموزش ارزش ها را به عهده دارد پرداخته میشود.
۳-۲٫نکات مرتبط باآموزش دهنده یا مربی:
۳-۲-۱٫ تزکیه:
لازم است که مربی آموزش ارزش ها به ویژه ارزش های دینی و اخلاقی، از لحاظ تزکیه نفس در مرتبهی بالایی قرار داشته باشد، لذا بر وی واجب است که قبل از اقدام به آموزش دیگران، به تزکیه نفس خویش پرداخته و از جمیع جهات خود را شایستهی مقام تربیتِ دیگران سازد؛ زیرا شیطان همواره در کمین انسان است تا از ظریفترین و باریک ترین راه ممکن در نفس نفوذکرده
و آنرا مورد حمله و تخریب قرار دهد؛ پس لازم است تا مرتباً از نفس خود مراقبت نماید و اعمال
[سه شنبه 1401-04-14] [ 02:53:00 ق.ظ ]
|