کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



ادواردز(۲۰۰۳) درستی و اثربخشی بکارگیری معنویت را برای حل مسائل در زمینه‌های غیرمعنوی مورد پرسش قرار داده است. خود او عقیده دارد این هوش تنها برای حل مسائل معنوی کاربرد دارد. در این رابطه، ایمونز (۲۰۰۰) از بکارگیری هوش معنوی برای حل مسائل روزمره بحث قرار می‌کند، ول‌من نیزهوش معنوی را فقط برای حل مسائل وجودی و اخلاقی مناسب می‌داند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یکی از عوامل مهمی که در این نگرش ادواردز و و ول‌من نادیده انگاشته می‌شود آن است که برای فرد معنوی، تمام جنبه‌های زندگی معنوی است. به نظر می‌رسد ایده جداسازی مسائل و امور معنوی از غیرمعنوی به منظور بکارگیری راهبردهای حل مسأله، بحث‌برانگیز است. در بسیاری از آیین‌های معنوی و مذهبی، زندگی در هر لحظه باید با آگاهی و حضور کامل همراه باشد. مثلا بسیاری از مسلمانان و مسیحیان برای انجام فعالیت‌های روزانه با احساس تقدس و ادراک حضور خداوند در تمام رویدادها و تجربیات‌شان ارزش قائلند.با بهره گرفتن از هوش معنوی، جستجوی معنا و توانایی دیدن تصویر بزرگ‌تری از زندگی فردی را می‌توان در هر رویداد یا تجربه از زندگی دنبال کرد. همچنین برخی توانایی‌ها و قابلیت‌های هوش معنوی از قبیل خرد، خودآگاهی، تعقل خلاق، انسجام، شفقت، و پرسش‌های چرایی، علاوه بر امور معنوی و وجودی، طیف بسیار وسیع‌تری از مسائل و امور را در بر می‌گیرند (ایمونز، ۲۰۰۰). مثلا، این قابلیت‌ها را می‌توان برای مفهوم‌سازی و شفاف‌سازی مسائل ارتباطی، و برنامه‌ریزی و تنظیم خط‌مشی‌ها و بیانیه رسالت سازمان بکار برد.
بنابراین می‌توان استدلال کرد که بسته به میزان حضور معنویت در زندگی روزمره و کارهای شخصی، می‌توان از هوش معنوی هم برای حل مسائل روزانه زندگی و هم برای امور معنوی و وجودی استفاده کرد.
کاربرد هوش معنوی در محیط کارهوش عقلایی با حقایق و اطلاعات سر و کار دارد، و برای تصمیم‌گیری از منطق و تحلیل استفاده می‌کند. هوش عاطفی نیز برای درک و کنترل عواطف و احساسات شخص و حساس بودن نسبت به احساسات و عواطف دیگران ضرورت دارد. به عقیده مایک جورج (۲۰۰۶) که مدرس دوره‌های هوش معنوی جهت بهبود مهارت‌های مدیریت و رهبری است، هوش معنوی لازم است برای:* یافتن و بکارگیری عمیق‌ترین منابع درونی که قابلیت توجه و قدرت تحمل و تطابق با سایرین را به ما می‌دهد.* ایجاد احساس هویت فردی روشن و باثبات در محیط روابط کاری متغیر* توانایی درک معنای واقعی رویدادها و حوادث، و قابلیت معنادار کردن کار* شناایی و همسو‌سازی ارزش‌ها با احساس هدفی روشن* زندگی کردن با این ارزش‌ها و بدون سازش‌پذیری که منجر به حس انسجام می‌شود* درک این که نفس کجا و چگونه مانع از کارهای بالا می‌شود، یعنی درک و اثرگذاری بر علت حقیقیکی از پیامدهای ایجاد و تمرین هوش معنوی توانایی حفظ آرامش و تمرکز در مواجهه با بحران و آشوب، گرایشی فداکارانه و عاری از خودخواهی نسبت به سایرین، و دیدگاه روشن‌تر و آرام‌تر نسبت به زندگی. با وجود این که بسیاری افراد تصور می‌کنند هیچ چیز معنوی در کار یا محیط کاری وجود ندارد، حوزه‌های بسیاری در زندگی کاری وجود دارند که می‌توان هوش معنوی را در آنها بکار گرفت. سه حوزه مهم‌ از نظر جورج (۲۰۰۶) عبارتند از:امنیت شخصی و تاثیر آن بر اثربخشی شخصی: هوش معنوی کمک می‌کند که ثبات و اعتماد به نفس افراد افزایش یابد و راحت‌تر با مسائل کاری کنار بیایند.ایجاد روابط و ادراک بین افراد: به بهبود ارتباطات و درک دیگران در محیط کار کمک می‌کند.مدیریت تغییر و از میان برداشتن موانع: به غلبه بر ترس‌های ناشی از تغییر کمک می‌کند.هوش معنوی، معنویت، مدیریت و رهبری:همانند بهره هوشی و هوش عاطفی، هوش معنوی نیز در مدیریت و رهبری بسار کاربرد دارد. بایرمن و ویتی ادعا می‌کنند یک پارادایم مدیریتی جدید که معنویت را در بر می‌گیرد در حال ظهور است. پارادایم جدیدی مدیریت حاصل تغییر در سطح هوشیاری کارکنانی و مدیرانی است که در محیط کار خود در پی معنای بیشتری هستند. افرادی که دیدگاهی معنوی دارند، نسبت به تغییر پذیراتر هستند، در زندگی خود احساس هدفمندی و معنا دارند، اهمیت اتصال به یک کل بزرگ‌تر را می‌فهمند، و ادراک و بیانی فردی از معنویت خود دارند. این افراد از ذهنیت وفور برخوردارند یعنی باور دارند که منابع کافی برای همه وجود دارد و نیازی به رقابت نیست. در نتیجه این افراد راحت‌تر به یکدیگر اعتماد می‌کنند، اطلاعات و کارشان را به مشارکت می‌گذارند و با هم‌کاران و اعضای گروه‌شان هماهنگ می‌شوند تا به اهداف متقابل‌شان دست پیدا کنند. افراد در سلسله مراتب سازمان‌هایی که گرایش معنوی دارند، برای توانمندسازی یکدیگر تلاش می‌کنند. افرادی که در پارادایم معنویت زندگی می‌کنند در تصمیم‌گیری‌ها بیشتر به بصیرت و عواطف توجه می‌کنند و در موقعیت‌های تعارض بیشتر از استراتژی‌های همکاری برد-برد استفاده می‌نمایند (بایبرمن و ویتی، ۱۹۹۷)اخیرا تحقیقات زیادی در زمینه معنویت در محیط کار انجام شده‌است. محققان بیان می‌کنند که تشویق معنویت در محیط کار می‌تواند منجر به مزایا و منافعی از قبیل افزایش خلاقیت، افزایش صداقت و اعتماد، افزایش حس تکامل شخصی، افزایش تعهد سازمانی، بهبود نگرش‌های شغلی کارکنان همچون افزایش رضایت شغلی، مشارکت شغلی، و نیز کاهش نیات ترک محیط کار، افزایش اخلاق و وجدان کاری، انگیزش بیشتر، و نیز عملکرد و بهره‌وری بالاتر شود (فتاحی، ۱۳۸۶)هوش معنوی و معنویت در محیط کار می‌توانند در ارتقاء سطح رهبری سازمان نیز به‌کار برده شوند. اخیرا مفهوم رهبری معنوی در ادبیات مدیریت و رهبری به‌طور جدی مطرح شده‌است. در دوران متلاطم امروز و با پیشرفت هر روزه فن‌آوری، بهترین عملکردها و فن‌‌آوری‌ها هم به سرعت پشت سر گذاشته می‌شوند. به همین علت شاهد تاکید بیشتر بر استراتژی، مدیریت و رهبری سازمانی هستیم، که در این میان توجه خاصی به جایگاه شهود در رهبری و مدیریت می‌شود (کاکاباتسه و دیگران، ۲۰۰۲، ص ۱۶۶). به خصوص بر چگونگی بکارگیری عقاید معنوی و ارضاء نیازهای معنوی کارکنان در محیط کار تاکید شده و معنویت را به عنوان پایه و اساس کار مطرح می‌کنند. به این ترتیب ما به رهبرانی نیاز داریم که به بعد دیگر زندگی انسانی، فراتر از روابط عادی رهبر پیرو توجه کنند (فرهلم ، ۱۹۹۶، ص ۱۲). رهبرانی که در برخورد با موقعیت‌ها بجای مداخله در امور، به ایجاد بصیرت بپردازند، بجای کنترل اعتماد کنند؛ به جای اعمال محدودیت استقلال بدهند، بجای اقدام تصویرسازی کنند؛ و به جای مطرح کردن خود، فروتنی نشان دهند. چنین رهبرانی را رهبران معنوی می‌نامند که دوست‌داشتنی، مهربان، بخشنده، آرام، صادق، سخاوتمند، باثبات، و الهام‌بخش باشند. رهبری معنوی مستلزم کنار گذاشتن مدل‌های رهبری انسانی است که بر مبنای نفع شخصی شکل گرفته‌اند. این مدل‌های رهبری بر ارزش‌های مشخصی چون قدرت، ثروت و اعتبار تاکید داشتند. ولی رهبری معنوی، بر ارزش‌های های اخلاقی مثل صداقت، درستی، آزادی و عدالت (که از روح انسان سرچشمه می‌گیرند) تاکید دارد. رهبران معنوی هویت اخلاقی پیروان خود را بهبود داده، تعهد عمیقی در آنان ایجاد می‌کنند و بین کارکنان روابط سازنده ایجاد می‌کنند. رهبری معنوی بر توسعه فردی، تصمیم‌گیری مشترک، و کمک به خودشکوفایی کارکنان تاکید دارد. رهبران معنوی بسیار اخلاقی هستند. وقتی ارزش‌های اصلی‌شان مورد تهدید قرار گیرد، هیچ گونه سازشی نشان نمی‌دهند، بلکه به جای تطبیق با عقاید و افکار دیگران، آنها را به چالش می‌کشند (فرهلم، ۱۹۹۶؛ کاکابادسه و دیگران، ۲۰۰۲؛ ویگل‌ورث ، ۲۰۰۴)مسلما هوش معنوی رهبران معنوی در سطح بالایی می‌باشد و در واقع آنها با بهره گرفتن از توانایی‌ها و ویژگی‌های هوش معنوی است که از دیگر رهبران فراتر می‌روند. گولمن (۱۹۹۵‌‌) عقیده دارد که بهره هوشی پیش‌نیاز رسیدن به پست‌های مدیریتی است و هوش عاطفی نیز پیش‌نیاز رهبری است. با اینحال هوش عاطفی بالا نیز موفقیت فوق‌العاده رهبری را تضمین نمی‌کند.زوهر در کنفرانسی که در سال ۲۰۰۱ برگزار شد، ۹ ویژگی را برای هوش معنوی ذکر کرد. اولین ویژگی که وی بیان کرده است، خودآگاهی است که ما را به یاد اولین مهارت هوش عاطفی می‌اندازد. البته این خودآگاهی فراتر از خودآگاهی مطرح شده در هوش عاطفی است و ما به کمک آن به نوعی احساس ارتباط با دنیا نائل می‌شویم. مطابق دیدگاه زوهر هوش معنوی عبارت است از: (به نقل از ویگل‌ورث، ۲۰۰۲)* خودآگاهی: یعنی شما بدانید که واقعا چه کسی هستید و چگونه با دنیای پیرامون خود ارتباط برقرار می‌کنید.* تعیین ارزش‌ها وچشم‌انداز (آرمان‌گرایی): نهایت انسانیت ما در چشم‌انداز و ارزش‌های ما مشخص خواهد شد.* قابلیت مواجهه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آنها:کنارآمدن با اشتباهات و مشکلات و درس‌گرفتن از آنها*کل‌نگر‌بودن: مشاهده ارتباط بین چیزها و امور: گشوده و مشتاق بودن نسبت به همه چیز* تنوع‌‌پذیری: به خوبی کنار آمدن با تنوع، برای مثال دیدن جنبه‌های متفاوت هر فرد و تشویق به دانستن ارزش این تفاوت‌ها و شکرگزاری بابت آنها* مستقل بودن (شهامت): واژه‌ای روانشناسیک که به معنای شهامت است نه سازگاری و همرنگ جماعت‌شدن داشتن شجاعت کافی برای عمل بر خلاف عرف رایج (استقلال از محیط )* تمایل به پرسیدن چرا؟: پرسیدن سؤالات اساسی و یافتن پاسخ‌های بنیادین* قابلیت چارچوب‌بندی دوباره موضوعات: مشاهده چیزها در زمینه‌ای وسیع‌تر
* خود‌جوش‌بودن: انجام اعمال بر اساس بینش خود و پاسخگو بودن بابت آنها به دنیا، ولی نباید بر اساس ترس و هوس عمل کرد.
جیم کالینز (۱۹۹۴) در کتاب پرفروش خود «ساختن برای ماندن:عادات موفق شرکت‌های بصیر » بر روی ۱۸ شرکت که در صنعت خود دارای موقعیت منحصر به فردی (بیش از پنجاه سال موفقیت) بودند، مطالعات عمیقی انجام داد.نتیجه اصلی مطالعه وی ین بود: شرکت‌های بزرگ و موفق، ارزش‌مدار وبصیر هستند. این دقیقا مطابق ویژگی دوم از ویژگی‌ها هوش معنوی است که زوهر بیان می‌کند. جیم کالینز (۲۰۰۱) در کتاب پرفروش دیگر خود «از خوب به عالی: چرا بعضی شرکت‌ها رشد فوق‌العاده دارند و بعضی خیر»، روی ۱۱ شرکت که از وضعیت خوب به وضعیتی فوق‌العاده تغییر کرده بودند، تحقیق کرده است. یکی از یافته‌های کلیدی این تحقیق آن است که این شرکت‌ها از رهبری سطح ۵ ، برخوردار بوده‌اند. تقریبا تمام ویژگی‌های هوش معنوی که زوهر (۲۰۰۱) بیان می‌کند، از ویژگی‌های رهبری سطح ۵ نیز می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:07:00 ق.ظ ]




– آموزش خدمه.– بازاریابی.
– انجام تحقیق(رنجبران و زاهدی،۱۳۸۴: ۲۸۴).
۲– ۲۵ – نقش برنامه ریزی در توسعه گردشگری پایدار
با اینکه جهانگردی نوین زاده ی دوران بعد از انقلاب صنعتی است، اما اندازه گیری منظم و علمی فعالت های جهانگردی از سده ی بیستم آغاز گردیده است(محلاتی،۱۳۸۰: ۱۹۵). از لحاظ تاریخی تا پیش از کنفرانس جهانی گردشگری سال ۱۹۸۰م در مانیل تنها معیار مورد استفاده کشورها برای ارزیابی گردشگری، سود آوری اقتصادی بود ولی این کنفرانس توجه کشورها را به اهمیت اجتماعی – فرهنگی گردشگری جلب کرد به نحوی که امروزه دیگر برنامه ریزی فیزیکی و اقتصادی گردشگری صرفاً مراحلی برای توسعه ی عمومی را در کنار سایر مراحل تشکیل می دهد و برای برنامه ریزی توسعه و مدیریت موفقیت آمیز در سطح کلان باید ملاحظات اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی – اجتماعی گردشگری به خوبی رعایت گردد تا از این راه به پایداری در توسعه گردشگری دست یافت(طیب،۱۳۷۹: ۲۱۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OECD) در سال ۱۹۹۴م اعلام داشت که روند توجه به گردشگری پایدار امری بین المللی و در حال رشد می باشد. بنابراین نقش برنامه ریزی برای دستیابی به توسعه گردشگری پایدار انکار ناپذیر است(خاکساری،۱۳۸۲: ۵۶).
توسعهگردشگری
برنامه ریزی
حفظمحیطزیستومنابعطبیعی
توسعهاقتصادی
توسعهاجتماعیوفرهنگی
شکل۲- ۳- نقشوارتباطبرنامهریزی وتوسعهگردشگری پایدار
مأخذ: (خاکساری، ۱۳۸۲: ۵۷)
فصل سوم:
اکولوژی طبیعی و انسانی منطقه
۳- ۱-اکولوژی طبیعی منطقه
۳- ۱- ۱-موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی ـ اداری شهرستان کوهدشتشهرستان کوهدشت در غرب ایران قرار دارد .شهرستان کوهدشت بین۴۶درجه و۵۱دقیقه تا ۴۷درجه و۵۸دقیقه طول شرقی .۲۳دجه و۳۲دقیقه عرض شمالی لز خط استوا در غرب استان لرستان واقع است .این شهرستان از غرب به استانهای کرمانشاه وایلام محدود می شود (نوریانی ،۱۳۸۰: ۶۴)
مساحت این شهرستان ۳۹۰۴کیلومتر مربع است از نظر وسعت سومین شهرستان استان است .ارتفاع متوسط شهرسان ارز سطع دریا ۱۱۹۵متر است و فاصله ان تا مرکز استان یعنی خرم اباد ۹۰کیلومتر است شهر کوهدشت مرکز سیاسی شهرستان کوهدشت است با مختصات جغرافیای ۴۷درجه و۳۶دقیقه طول شرقی لز نصف النهار گرینویچ و۲۳درجه و۳۲دقیقه از خط استوا قرار دارد وارتفاع متوسط شهر از سطع دریای ازاد ۱۱۹۵متر می باشد(مهندس مشاور فجر ۱۳۷۷ : ۵)
نقشه شهرستان کوهدشت:
شکل ۳- ۱-نقشه ی
مأخذ: استانداریلرستان، ۱۳۸۶
ترسیم: نگارنده
۳- ۱- ۲-ژئومورفولوژی
با عنایت به شرایط زمین ساختی, منطقه کوهدشت در بین رشته‌کوههای زاگرس واقع شده، ناهمواریهای آن و همچنین دشتها و جلگه‌های آن متأثر از عواملی است که زاگرس را تحت تأثیر قرار داده است. فاکتورهای سازنده ژئومورفولوژیکی آن از سه واحد مجزای غربی , شرقی و مرکزی تشکیل شده است.
۳- ۱- ۳-توپوگرافی
شهرستان کوهدشت سرزمینی است کوهستانی که جهت کوهها، همان جهت عمومی کوههای زاگرس می باشد، وبه طور کلی ارتفاعات شمالی نسبت به ارتفاعات جنوبی به طور نسبی مرتفع می باشد.(زمین شناسی۱۳۸۴-۳۱)ارتفاعات اطراف شهر دارای روند شمال غرب وجنوب شرقی اند.(مهندس مشاورفجر ۱۳۷۷-۴۵)
۳- ۱- ۴-ویژگی های زمین ساختی و تکتونیکیساختارهای عمده زمین ساختی شهرکوهدشت و اطراف آن، طاقدیس ها و ناودیس ها و گسل هایی است که ارتفاعات و دشت های منطقه را بوجود آورده اند.
شهر کوهدشت بخشی از پهنه زاگرس چین خورده است که این زون از نظر زمین شناسی ولرزه خیزی دارای پیچیدگی فراوانی است .براساس نقشه تکتونیکی استان لرستان تنها در جنوب شهرستان کوهدشت چند گسل ذر سطح زمین قابل مشاهده است علت این موضوع عدم وجود فعالیت های تکتونیکی در این بخشها نیست ،زیرا زاگرس یک منطقه میان ورقی است که دستخوش دگرشیبی شده است(مهندس مشاور فجر۷۷-۱۸)
شکل ۳- ۲- نقشه ی ساختار زمین شناسی استان لرستان

مأخذ: سازمان مسکن و شهرسازی لرستان ، ۱۳۷۹
۳- ۱- ۴- ۱- خصوصیات زلزله خیزی محدوده مورد مطالعهاز آنجا که ایران بر روی کمربند لرزه خیزی آلپ هیمالیا قرار گرفته است، مناطق مختلف آن طی قرون متمادی شاهد زمین لرزه های فراوان بوده است. یکی از این مناطق، رشته کوه زاگرس است که شهرستان کوهدشت در منطقه چین خورده آن واقع شده است.
نقشه گسلهای لرستان (کوهدشت)
۳- ۱- ۵-اقلیم شهرستان ممسنیاقلیم عبارتست از وضعیت دراز مدت جو ( اتمسفر ) (علیجانی,۱۳۷۴: ۵),همانطور که گفته شد شهرستان کوهدشت از نظر ناهمواری از دو ناحیه کوهستانی و دشتهای هموار تشکیل شده است که از نظر اقلیمی تفاوت زیادی با هم دارند. در نواحی شمالی و شمال شرقی شهرستان هوا نسبتاً سردتر و میزان بارندگی بیشتر و یخبندان نیز دیده می شود در صورتیکه نواحی جنوبی و جنوبی غربی شهرستان دارای آب وهوای گرم و خشک,بارش کمتر و فاقد یخبندان است.
براساس تقسیمات اقلیمی قسمت های مختلف کشور، شهرستان کوهدشت به علت دارا بودن موقعیت جغرافیایی متفاوت، از شرایط آب و هوایی یکسان برخوردار نیست. به طوری که آب و هوای این منطقه را می توان به سه گروه سردسیری، جلگه ای و گرمسیری تقسیم بندی کرد:
شکل ۳- ۴ – مسیر ورودی توده های هوا در فصول مختلف به روی فلات ایران
شکل ۳- ۵- اقلیم شهرستان کوهدشت
مأخذ: سازمان مسکن و شهرسازی لرستان ، ۱۳۷۹
۳- ۱- ۵- ۲- وضعیت تابش و ساعات آفتابی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:07:00 ق.ظ ]




ردیفعنوان مقالهنویسنده و سال
روش تحقیق و جامعه آماری
نتایج

۱عوامل موثر بر اجرای نظام پیشنهادها در دانشگاه علوم پزشکی قزوینآصف زاده سعید, علیجان زاده مهران, شیرعلی محمدحسین, داناصفهانی زهره/۱۳۹۲روش پژوهش تحلیلی/جامعه کارکنان دانشگاه
علوم پزشکی قزوین
عوامل رفتاری همچون وجود عدالت در اهدای پاداش، احساس وفاداری کارکنان به سازمان، تعهد و باور مدیران به نظام پیشنهادها و وجود بازخورد پس از ارائه پیشنهادها، به طور معنی داری با اجرای نظام پیشنهادها در حوزه های موفق ارتباط داشت. داشتند.

۲بررسی تاثیر ویژگی های شخصیتی و خصیصه ای کارکنان سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوی بر میزان مشارکت آنها در نظام پیشنهادهامقیمی مریم, مهرام بهروز، سعیدی رضوانی محمود, آقا محمدیان شعرباف حمیدرضا/۱۳۹۲علی مقایسه ای/ کارکنان آموزش و
پرورش خراسان
بر اساس یافته ها، میان ویژگی های شخصیتی منبع کنترل، سازگاری با موقعیت و عزت نفس کارکنان مشارکت کننده و غیر مشارکت کننده در نظام پیشنهادها تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین از میان مولفه های خصیصه ای، تنها عوامل جنسیت و مدرک تحصیلی، تفاوت معناداری را میان کارکنان مشارکت کننده و غیر مشارکت کننده در نظام پیشنهادها نشان می دهد.

۳عوامل موثر بر نظام مدیریتی دانشگاه های باز و از راه دور در مقایسه با دانشگاه های مرسومابراهیم زاده عیسی, حیدری مژگان/۱۳۸۷مطالعات کتابخانه ای
و میدانی/ از کلیه واحدها و دانشکده های دانشگاه تهران
نتایج نشان داد نظام مدیریتی دانشگاه پیام نور تحت تاثیر نظام آموزشی آن می باشد و فرایند یاددهی یادگیری در ساختار سازمانی دانشگاه ها تاثیر می گذارد.

بنابراین با توجه به مطالعات بیان شده در جدول می توان بیان نمود که سازمان ها سعی می نمایند با بهره گرفتن از نظام مدیریتی از ایده ها، نظرات و ابتکارات کارکنان در اداره امور خود استفاده نمایند و برای اجرای نظام مدیریتی از روش متفاوتی استفاده می شود که از میان آن ها،سیستم پیشنهادات مهمترین روش اجرای نظام مدیریتی و ایجاد تحولات اداری است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول ۲-۳)پیشینه تحقیق : پایان نامه

ردیفعنوان پایان نامهنویسنده و سال / دانشگاه
روش تحقیق و
جامعه آماری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ق.ظ ]




خطیب بغدادی در مورد عدالت صحابه می‌گوید: «کُلُّ حَدِیثٍ اتَّصَلَ إِسْنَادُهُ بَیْنَ مَنْ رَوَاهُ وَبَیْنَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَّ، لَمْ یَلْزَمِ الْعَمَلُ بِهِ إِلَّا بَعْدَ ثُبُوتِ عَدَالَهِ رِجَالِهِ , وَیَجِبُ النَّظَرُ فِی أَحْوَالِهِمْ، سِوَى الصَّحَابِیِّ الَّذِی رَفَعَهُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَّ , لِأَنَّ عَدَالَهَ الصَّحَابَهِ ثَابِتَهٌ مَعْلُومَهٌ بِتَعْدِیلِ اللَّهِ لَهُمْ وَإِخْبَارِهِ عَنْ طَهَارَتِهِمْ , وَاخْتِیَارِهِ لَهُمْ فِی نَصِّ الْقُرْآنِ»[۶۵۷] یعنی: «هر حدیثی که سندش از راوی تا پیامبر(ص) متصل باشد عمل بدان لازم نیست مگر پس از اثبات عدالت رجال سند؛ و بررسی احوال رجال ضروری است مگر احوال آن صحابی که آن را از پیامبر نقل کرده است؛ چرا که عدالت صحابه به واسطه بیان و اخبار الهی از طهارت آنان و برگزیدگی‌شان توسط خدا در نص قرآن ثابت شده و معلوم است».
ابن صلاح نیز در عباراتی مشابه مصونیت تمامی صحابه را از فحص و جستجو عدالت بیان می‌دارد: «لِلصَّحَابَهِ بِأَسْرِهِمْ خَصِیصَهٌ، وَهِیَ أَنَّهُ لَا یُسْأَلُ عَنْ عَدَالَهِ أَحَدٍ مِنْهُمْ، بَلْ ذَلِکَ أَمْرٌ مَفْرُوغٌ مِنْهُ، لِکَوْنِهِمْ عَلَى الْإِطْلَاقِ مُعَدَّلِینَ بِنُصُوصِ الْکِتَابِ وَالسُّنَّهِ وَإِجْمَاعِ مَنْ یُعْتَدُّ بِهِ فِی الْإِجْمَاعِ مِنَ الْأُمَّهِ». [۶۵۸] یعنی:« صحابه به طور عموم ویژگی‌‌ای دارند و آن این است که درباره عدالت هیچ یک از ایشان سوال پرسیده نمی‌شود. این (سوال از عدالت ایشان) کاری است که نیازی بدان نیست چون صحابه به طور مطلق (بدون هیچ قید و استثناء) توسط نصوص کتاب و سنت و اجماع کسانی از امت که در اجماع به حساب می آیند عادل شمرده شده‌اند».
ابن جماعه نیز به‌صراحت به عدالت صحابه اشاره می کند: «الصَّحَابَه کلهم عدُول مُطلقًا لظواهر الْکتاب وَالسّنه وَإِجْمَاع»[۶۵۹]
ابن حجر عسقلانی نیز نظر کلی اهل سنت که بعداً از آن تعبیر به اجماع نموده است، این‌گونه بیان نموده است: «وقد اتفق أهل السنه على أن الجمیع عدول، ولم یخالف فی ذلک إلا شذوذ من المبتدعه»[۶۶۰] این‌گونه است که بدون هیچ تردیدی مراسیل تمامی صحابه از سوی اندیشه «عدالت صحابه» موردقبول واقع‌شده است.[۶۶۱]
نورالدین عتر نیز با تصریح به عدالت تمامی صحابه علاوه بر کتاب، سنت و اجماع دلیل عقلی را نیز اضافه می کند.[۶۶۲]

دلایل عدالت صحابه

همان‌طور که گفته شد مستند اهل سنت در عدالت صحابه کتاب،[۶۶۳] سنت و اجماع است و برخی نیز دلایل عقلی اقامه نموده‌اند. در این مجال به دنبال نقد و بررسی ادله قائلان به عدالت صحابه نیستیم. لیکن صرفاً ازآن‌رو که اثبات نماییم ادله موردنظر آن‌ها متقن نیست و همچنین دلایل آن‌ها از سوی برخی از علمای بزرگ خودشان مورد خدشه واقع‌شده است به بررسی آیه ۱۰۰ سوره مبارکه توبه که یکی از مهم‌ترین شواهد عدالت صحابه است،[۶۶۴] می‌پردازیم.[۶۶۵]
«وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» (۱۰۰/توبه)

نقد و بررسی ادله عدالت صحابه

نقد و بررسی دلیل قرآنی

الف. با توجه به قید اولین در مهاجران و انصار و همچنین قید «اتبعوهم بأحسان» آیه دلالت مطلق و فراگیر نسبت به همه صحابه ندارد. بلکه ناظر بر افراد خاصی است، اختلاف‌نظر مفسران در دلالت مصادیق «السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ» نشان می‌دهد که تمامی صحابه را در برنمی‌گیرد[۶۶۶] تا جایی که برخی از مفسران مصادیق مختلفی برای آن برشمرده‌اند خصوصاً به اسلام و ایمانِ نخستین ایمان آورندگان به اسلام که در رأس آن‌ها علی بن ابیطالب و ده تن از اهل بدر[۶۶۷] و یا وفاداران به ایشان از ابوذر، مقداد و سلمان و عمار است اشاره نموده‌اند.[۶۶۸]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ب. قرینه «اتبعوهم باحسان» که دلالت بر پیروی از ایمان و عمل صالح در تأسی از مهاجران و انصار است[۶۶۹] و از معنای آن سایر صحابیان نتیجه شده است[۶۷۰] نشان می‌دهد که افراد موردِ تأسی خودشان دارای ایمان و عمل صالح بوده‌اند یعنی آنچه در این آیه امتیازی برای افرادش است ایمان و عمل صالح است نه مصونیت عمومی، این همان چیزی است که اعتبار عمل در عبارت « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم»[۶۷۱] بدان اشاره دارد.
ج. حتی اگر بپذیریم که این آیه دلالت بر عدالت تمامی صحابه دارد لیکن این بدان معنا نیست که یک نوع مصونیت ابدی برای آن‌ها قرار داده است، بلکه بیانگر حال افراد است اما از این‌که در آینده امکان دارد منحرف شوند ساکت است. شواهد قرآنی[۶۷۲] و تاریخی فراوانی نشان می‌دهد که احتمال چنین چیزی وجود داشته است.
ابن حجر که از طرفداران جدی عدالت صحابه است نقیض ادعای خود را بیان نموده است، وی در بحث از «ثعلبه بن أبی حاطب» می‌گوید به نقل از ابن اسحاق گفته‌شده است که وی از طراحان ترور حضرت در ماجرای مسجد ضرار بوده و همچنین وی همان کسی است که آیه ۷۵ سوره مبارکه توبه در مورد وی نازل شده است. باوجود صراحت تاریخ و شأن نزولهایی که ابن حجر خود از آن‌ها مطلع بوده است در ابتدا می‌کوشد بر فردی دیگر حمل نماید لیکن ازآن‌رو که از رویارویی با شواهد، عاجز بوده است، دست به توجیهاتی می‌زند که باعقل سازگاری ندارد.
روشن است که ابن حجر میان دو محذور قرارگرفته است زیرا یا باید واقعیت‌های تاریخی را بپذیرد که در این صورت با مبنای وی یعنی عدالت تمام صحابه ناسازگار است؛ یا این‌که واقعیت‌های تاریخی را منکر شود؛ بنابراین برای گریز از چنین محذوری به تکلف افتاده و دست به تأویل غیرمنطقی زده است و گفته: ثعلبه بن أبی حاطب یکی از اصحاب بدر است و پیامبر(ص) در مورد آن‌ها گفته است: «وقد ثبت أنه صلّى اللَّه علیه وسلم قال: لا یدخل النّار أحد شهد بدرا والحدیبیّه» وی در ادامه فراتر رفته است و می‌گوید: «وحکى عن ربّه أنه قال لأهل بدر: «اعملوا ما شئتم فقد غفرت لکم» فمن یکون بهذه المثابه کیف یعقبه اللَّه نفاقا فی قلبه، وینزل فیه ما نزل؟ فالظاهر أنه غیره. واللَّه أعلم»[۶۷۳]
تعلیل ابن حجر نشان می‌دهد که وی از رویارویی با شواهد متقن عاجز مانده است لذا برای تطهیر حاطب و ازاین‌جهت که مبنای وی مخدوش نگردد، گفته است: که اهل بدر چون از آتش رهیده‌اند، هر کاری می‌توانند بکنند زیرا مورد غفران واقع شده‌اند. این ادعای وی با صریح آیه قرآن[۶۷۴] مخالف است.
ایراد اصلی ابن حجر این است که وی قبل از بررسی زندگی اصحاب، حکم کلی در مورد آن‌ها صادر نموده است. فرایند برخورد وی با صحابه و حکم عدالت را هیچ عقلی برنمی‌تابد.
د. در معنای لغوی صحابه گفته شد که ملازمت با هر چیزی حتی حیوان و اشیاء نیز به معنای مصاحبت است. بنابراین به‌مجرد هم‌نشینی با پیامبر(ص) مصونیتی ایجاد نمی‌شود، بلکه فرصتی برای بهره گرفتن فراهم می‌شود. راز ارزش مصاحبت نیز در همین است مشابه این استدلال در مورد قرآن جاری است زیرا همان‌گونه که الزاماً هم‌نشینی با قرآن نیز به معنای مصونیت نیست. ماهیت شفابخشی قرآن لزوماً برای همگان یکسان نیست و حتی برای برخی جز خسران چیزی ندارد.[۶۷۵] بنابراین بلافاصله پس از آیه مورد استناد برای عدالت صحابه خداوند می‌فرماید: «وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَهِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلى‏ عَذابٍ عَظیمٍ»[۶۷۶] این آیه به‌صراحت نشان می‌دهد که در میان اهالی مدینه منافقانی وجود دارند که کسی جز خداوند از آن‌ها آگاهی ندارد. مگر این‌که ازنظر ابن حجر منافقان را در شمار اصحاب قرار دهیم.
ماجرای زیر به نقل از جابر نشان می‌دهد که مصاحبت با پیامبر(ص) به‌خودی‌خود تأثیری ندارد:
«کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی غَزَاهٍ فَکَسَعَ رَجُلٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ، فَقَالَ الْأَنْصَارِیُّ: یَا لَلْأَنْصَارِ وَقَالَ الْمُهَاجِرِیُّ: یَا لَلْمُهَاجِرِینَ فَسَمِعَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «مَا بَالُ دَعْوَى الْجَاهِلِیَّهِ فَأَخْبَرُوهُ بِالَّذِی کَانَ»، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَهٌ» قَالَ: وَکَانَ الْمُهَاجِرُونَ لَمَّا قَدْمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْمَدِینَهَ أَقَلَّ مِنَ الْأَنْصَارِ، ثُمَّ إِنَّ الْمُهَاجِرِینَ کَثُرُوا بَعْدُ، فَسَمِعَ بِذَلِکَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُبَیٍّ قَالَ: قَدْ فَعَلُوهَا وَاللَّهُ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ قَالَ: فَقَالَ عُمَرُ: دَعْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَضْرِبْ عُنُقَ هَذَا الْمُنَافِقِ، فَقَالَ: «دَعْهُ لَا یَتَحَدَّثُ النَّاسُ أَنَّ مُحَمَّدًا یَقْتُلُ أَصْحَابَهُ»[۶۷۷] یعنی:« همراه پیامبر(ص) در غزوه‌ای بودیم پس مردی از مهاجرین مردی از انصار را از پشت سر با دست زد، مرد انصاری گفت: ای انصار (به فریادم برسید) و مرد مهاجر نیز گفت ای مهاجران (به فریادم برسید). رسول خدا (ص) این را شنید پس گفت: چه شده که به شیوه جاهلیت ندا می‌دهید. پس ماجرا را به ایشان گفتند، حضرت فرمود: این دعوا را رها کنید که بدبوست. جابر گوید: مهاجران در ابتدا که پیامبر(ص) به مدینه وارد شد از انصار کمتر بودند اما سپس بیشتر شدند و چون عبدالله بن ابی این را شنید گفت: کارشان را کردند (و به نتیجه‌ای می‌خواستند رسیدند.) به خدا سوگند اگر به مدینه بازگردیم طرف عزتمندتر طرف ذلیل تر را از آن بیرون خواهدکرد. پس عمر گفت: ای رسول خدا بگذار گردن این منافق را بزنم، پیامبر ص فرمود: رهایش کن تا مردم نگویند که محمد اصحابش را می‌کشد».
در این ماجرا دو نکته استنباط می‌شود:
نخست این سخن پیامبر که «مَا بَالُ دَعْوَى الْجَاهِلِیَّهِ» نشان می‌دهد مهاجران و انصار به‌عنوان صحابی حضرت چنانچه اندک زمانی به خود واگذارده شوند سرشت جاهلی‌شان آشکار می‌شود و مصاحبت با پیامبر هنوز آن‌ها را از رسوم زشت جاهلی دور نکرده است. چنین افرادی هرلحظه امکان بازگشت به جاهلیت رادارند.
دوم اینکه پیامبر در این ماجرا به فردی که نفاق وی بر مردم آشکار بوده است، صحابی اطلاق نموده است. ادامه روایت به نقل از احمد بن حنبل نشان می‌دهد که مصاحبت با قرآن و پیامبر(ص) تضمینی برای مصونیت از گناه نیست. اگر در این ماجرا مناقشه شود که وضعیت عبدالله بن ابی روشن بوده است، باید بگوییم استشهاد ما در این ماجرا بر اطلاق صحابی بر یک منافق از سوی حضرت است. علاوه بر آن علم اجمالی به وجود «الذین فی قلوبهم مرض» در کنار منافقان که شناسایی آن‌ها سخت‌تر از منافقان است، نشان می‌دهد که همراهی با پیامبر(ص) و درک محضر آن حضرت نه‌تنها برای گروهی ملکه عدالت نساخته است بلکه روزبه‌روز باوجود همراهی و مصاحبت پیامبر(ص) بر پلیدی آن‌ها افزوده‌شده است و قرآن به‌روشنی به این حقیقت اشاره نموده است: «وَ أَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ» (۱۲۵/توبه)[۶۷۸]
توجه به انتهای این آیه که این افراد در حال کفر می‌میرند و در نظر گرفتن این بخش از تعریف ابن حجر با عبارت «خرج به مَن کَفر بعد إسلامه ومات کافراً» به‌خوبی می‌توان دریافت که مصادیق «الذین فی قلوبهم مرض» نمی‌توانند جزو اصحاب به شمار روند و ما پیش‌ازاین به مهم‌ترین مصادیق این تعبیر اشاره نمودیم.

نقد و بررسی دلیل روایی عدالت صحابه

شواهدی که در مورد مخدوش بودن عدالت صحابه گفته شد به‌تنهایی برای بی‌اعتبار ساختن روایات ناظر بر عدالت صحابه کافی است. رجوع به بحث تفصیلی که در مورد پیچیدگی جریان نفاق و «الذین فی قلوبهم» در میان مسلمانان از آن سخن گفتیم به‌روشنی گواه این است که هیچ روایتی نمی‌تواند عدالت تمامی صحابه را اثبات نماید. لیکن بررسی یکی از این روایات را بهانه‌ای قرار می‌دهیم تا ارتباط عدالت صحابه را با حدیث مشخص نماییم.
یکی از مهم‌ترین روایاتی که در تعلیل عدالت صحابه بدان استناد شده است روایت «أَصْحَابِی کَالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدَیْتُمُ اهْتَدَیْتُمْ» است.[۶۷۹]
احمد بن حنبل بیش از دیگران به این روایت توجه نموده است، عَبْدِ الرَّحْمَنِ الصَّیْرَفِیُّ از وی در مورد اینکه آیا می‌شود در آرای مختلف صحابه بررسی نمود تا نظر صحیح انتخاب شود. احمد در پاسخ وی از فحص در آرای آن‌ها بر حذر داشت و در این‌که چه نظری را انتخاب نماید به وی گفت: «تُقَلِّدْ أَیَّهُمْ أَحْبَبْتَ»[۶۸۰] توجه به این روایت سبب شده است که اختلاف اصحاب مصداق رحمت دانسته شود.
ابن حزم در باب «ذمّ الاختلاف» بر کسانی که اختلاف امت را رحمت دانسته‌اند و به روایت «اصحابی کالنجوم» استناد جسته‌اند به‌شدت انتقاد کرده است. وی روایت فوق را باطل و دروغی دانسته که توسط اهل فسق بنا بر ضرورت جعل‌شده است. مهم‌ترین ادله وی در رد این روایت و جعلی خواندن آن عبارت‌اند از:
الف. چنانچه به این روایت تکیه شود و اختلاف امت مصداق رحمت باشد باید اتفاق و وحدت آن‌ها ناپسند باشد. وی در ادامه با استناد به قرآن، آیات فراوانی را در ذم اختلاف و تفرقه بیان نموده است.[۶۸۱] و به شواهدی فراوانی اشاره می کند که پیامبر(ص) آرای صحابه را رد نمودند.[۶۸۲]
ب. شایسته نیست پیامبر به چیزی دستور بدهد که از آن نهی کرده است، ابن حزم در توضیح می‌گوید: «لم یجز أن یأمر بما نهى عنه وهو علیه السلام قد أخبر أن أبا بکر قد أخطأ فی تفسیر فسره وکذب عمر فی تأویل تأوله فی الهجره وکذب أسید بن حضیر فی تأویل تأوله فیمن رجع علیه سیفه وهو یقاتل وخطأ أبا السنابل فی فتیا أفتى بها فی العده»[۶۸۳] یعنی:« شایسته نیست پیامبر(ص) از چیزی که خود بدان امرکرده است نهی نماید و حضرت خبر داده است که ابوبکر در تفسیری اشتباه کرده و عمر در تاویلی در هجرت دروغ گفته و اسید بن حضیر در تاویل درباره کسی که شمشیرش در حال جنگ بر خودش برگردد و کشته شود و ابوالسنابل در فتوای که درباره عِدّه (زن) داده بود اشتباه کرده اند.»
ابن حزم علاوه بر این موضِع در باب «فی ابطال التقلید» موارد فراوانی را ذکر می کند وی در آنجا تأکید می کند که محال است پیامبر به پیروی از تمامی صحابه دعوت کرده باشد درحالی‌که برخی از آن‌ها چیزی را حلال و دیگری آن را حرام می‌کرده است. اگر چنین اقتدایی درست باشد باید خوردن خمر بر اساس اقتداء به سمره بن جندب حلال تلقی شود و خوردن برف بر روزه دار جایز باشد زیرا ابی طلحه معتقد بود که برف در زمره خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها نیست.
ابن حزم در اتقان شواهد تاریخی‌ای که بیان نموده، می‌گوید: «کل هذا مروی عندنا بالأسانید الصحیحه ترکناها خوف التطویل» وی در ادامه حتی انکار پیامبر از سوی برخی از اصحاب و همچنین فتوا دادن در عَرض فتوای پیامبر را نقل نموده و می‌گوید: «قد بینا آنفا إخباره علیه السلام أبا بکر بأنه أخطأ وقد کان الصحابه یقولون بآرائهم فی عصره صلى الله علیه وسلم فیبلغه ذلک فیصوب المصیب ویخطىء المخطىء فذلک بعد موته صلى الله علیه وسلم أفشى وأکثر فمن ذلک فتیا أبی السنابل لسبیعه الأسلمیه بأن علیها فی العده آخر الأجلین فأنکر صلى الله علیه وسلم ذلک وأخبر أن فتیاه باطل وقد أفتى بعض الصحابه وهو صلى الله علیه وسلم حی بأن على الزانی غیر المحصن الرجم حتى افتداه والده بمائه شاه وولیده فأبطل صلى الله علیه وسلم ذلک الصلح وفسخه …وقال عمر لأهل هجره الحبشه نحن أحق برسول الله صلى الله علیه وسلم منکم فکذبه النبی صلى الله علیه وسلم»[۶۸۴] یعنی: «چندی پیش روایت تخطئه ابوبکر توسط رسول خدا را بیان کردیم و (می‌دانیم که) صحابه در دوره حیات حضرت بر اساس رای خویش سخنانی می‌گفتند و حضرت برخی را صحیح و برخی را خطا می شمرد و این حالت پس از رحلت حضرت آشکارتر و بیشتر بوده است. از آن جمله است فتوای ابوالسنابل به سبیعه اسلمی که بر او (از میان دو موعد) عده بیشتر واجب است و پیامبر(ص) فتوایش را انکار کرده و گفت که فتوایش باطل است. (در مورد دیگری) برخی از صحابه در حال حیات پیامبر ص فتوا دادند که بر کسی که زنای غیرمحصن کرده است حد رجم واجب است تا اینکه پدر زانی ۱۰۰ گوسفند و یک کنیز (دختر) فدا داد (تا پسرش را نجات دهد.) پس پیامبر(ص) آن صلح را باطل وفسخ کرد. (و در مورد دیگری) عمر به کسانی که به حبشه هجرت کرده بودند گفت: ما به پیامبر خدا (ص) نزدیک‌تر از شماییم و پیامبر ص او را تکذیب کرد».
ج. رد اختلاف قرائات از سوی پیامبر(ص): موضوع اختلاف قرائات یکی از مهم‌ترین بحث‌های حوزه علوم قرآنی است، از زاویه نگاه تاریخی شاید امری طبیعی به نظر برسد. لیکن از جهت توجه به دیدگاه پیامبر در این زمینه ابن حزم به نکته درخور تحقیقی اشاره می کند وی روایاتی که بر جواز اختلاف قرائات دلالت دارد را بیان می‌دارد و آن‌ها را در تعارض با روایات دیگر رد می کند. اجمال سخن وی چنین است:
درمجموع این روایات پس از آگاهی پیامبر بر اختلاف قرائت دو نفر از صحابی با دو عکس‌العمل متفاوت و متناقض روبرو هستیم؛ در یک روایت پیامبر پس از شنیدن اختلاف در قرائت، خطاب به قاریان فرمود «کلاکما محسن» درحالی‌که در بیشتر روایات[مراد روایات معارض است] پیامبر پس از شنیدن اختلاف آن دو خشمگین شد و فرمود: «إنما هلک من کان قبلکم باختلافهم فی الکتاب»[۶۸۵]
د. افرادی که در سند روایت قرار گرفته‌اند افرادی هستند که ناقل روایات موضوعه هستند.[۶۸۶]
ابن حزم پس از مناقشه طولانی سندی و متنی در مورد حدیث «اصحابی کالنجوم» روایت را یقیناً ساختگی دانسته است و بیان داشته که این روایت در کنار حدیث ثقلین که تمسک به کتاب و سنت را بیان داشته جایگاهی ندارد.[۶۸۷]شواهد فراوانی مبنی بر عدم عدالت تمامی صحابه وجود دارد که ابن حزم به برخی از آن‌ها اشاره نمود، لیکن توجه به این موضوع از زاویه نگاهِ میزان باورپذیری جامعه، به عدم عقلانیت «عدالت صحابه» و صرفاً اعطای قداستی عمومی اشاره دارد.
ابو هلال عسکری ذیل عنوان «أول مولود ولد فى الاسلام قبل الهجره عبدالله بن عمر»( اولین کسی که در اسلام قبل از هجرت به دنیا آمد عبدالله بن عمر بود) به برخی از ویژگی‌های عبدالله بن عمر اشاره نموده و می‌گوید : «وکان اذا اغتسل من الجنابه غسل داخل عینیه حتى ذهب بصره، فاذا توضأ غسل بیده الى منکبه» یعنی:« و هنگامی که غسل جنابت می‌کرد داخل دو چشمش را می‌شست تا اینکه نابینا شد و هنگامی که وضو می‌گرفت دستش را تا سر کتف می‌شست». وی در ادامه تعجب خود را از کار ابن عمر نشان داده و می‌گوید: «وأعجب من غسل عبد الله داخل عینیه من الجنابه صنیع أنس بن مالک وأبى طلحه الانصارى» یعنی:« و عجیب تر از شستن داخل چشم توسط عبدالله بن عمر کارهای خودساخته انس بن مالک و ابی طلحه انصاری است». وی در ادامه بدین بهانه به برخی از بدعت‌های اصحاب اشاره می کند:
«أخبرنا أبو أحمد عن الصولى عن المغیره بن محمد عن على بن محمد بن سلیمان النوفلى عن أبیه قال: قلت لعیسى بن جعفر: وهو والى البصره، لو أحضرت عده من الفقهاء والأدباء، وأطایب الناس مجلسک فى کل أسبوع یوما، فتغدوا عندک وتذاکروا الفقه والآثار وأخبار الناس، فتستفید معرفه وذکرا حسنا، فقال: اختر لى منهم عشره، واقبض کل شهر الف درهم، وفرقه فیهم، فلما حضروا تذاکروا أنس بن مالک، فقلت: ولاه الحجاج نیسابور من أرض فارس، فأقام فیها سنتین یقصر الصلاه ویفطر، ویقول: ما أدرى کم مقامى ومتى یوافینى العزل، فانکر عیسى ذلک، فتبادر القوم بالأسانید بصحته، فقلت: أعجب من هذا صنیع أبى طلحه الانصارى، کان یأکل البرد فى شهر رمضان، ویقول: لیس بطعام ولا شراب، فأنکره عیسى، فتبادر القوم بالأسانید، فقال حماد بن زید: کأنک تحب أن تذکر مساوىء أصحاب رسول الله- صلّى الله علیه وسلم- فقلت: والله ما قصدت ذلک، ولا أبغضت واحدا منهم، ولکنى أعلمک أنک على خطأ اذا حدثت عن النبى أنه قال: (أصحابى کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم) فترسل هذا ولا توضحه فیسمعه من لا یدرى، فیفعل فعل أبى طلحه وأنس، فیکون الاثم علیک. وانما عنى- صلّى الله علیه وسلم- العلماء منهم، مثل عمر وعلى وابن مسعود ومعاذ بن جبل ومن شابههم، لا على الجمهور»[۶۸۸] یعنی:« به عیسی بن جعفر والی بصره گفتم ای کاش عده‌ای از فقیهان و ادیبان و مردم نیکو خصال را هر هفته یک بار در مجلس خود حاضر می‌کردی و آنان نزد تو به مباحثه فقه و آثار و تاریخ گذشتگان می‌پرداختند و تو از معارف و سخنان نیکو استفاده می کردی. عیسی گفت: ده تن از ایشان را برگزین و هر ماه هزار درهم بردار و بینشان تقسیم کن. چون فقیهان و اهل علم حاضر شدند انس بن مالک را یاداور شدند من گفتم: حجاج او را به ولایت نیشابور گماشت و او دو سال در آنجا سکونت داشت و در این دو سال نماز را شکسته می خواند و روزه نمی گرفت و می‌گفت نمی‌دانم چه مقدار اقامت خواهم داشت و کی حکم عزلم فرا می‌رسد. عیسی این گزارش را انکار کرد و عالمان مجلس اسناد خود را در صحت آن ارائه دادند. گفتم و عجیب تر از آن کار ابی طلحه انصاری است که در رمضان دانه تگرگ را می خورد و می گفت نه خوردنی است و نه آشامیدنی (روزه را باطل نمی کند) عیسی این گزارش را نیز انکار کرد و عالمان مجلس اسناد خود را در صحت آن ارائه دادند. پس حماد بن زید گفت: گویا تو دوست داری بدی های اصحاب رسول خدا (ص) را یادآوری کنی؟ گفتم: به خدا سوگند چنین قصدی ندارم و هیچ یک از صحابه را دشمن نمی دارم ولی به تو می گویم که در اینکه حدیث ا…. (اصحاب من چون ستارگان هستند که به هر یک اقتدا کنید هدایت می شوید) را بدون شرح و توضیح نقل می کنی در اشتباهی، چرا که افراد ناآگاه آن را شنیده و کار ابی طلحه و انس را انجام می دهند و گناهش بر تو نوشته می شود. مقصود حضرت در این حدیث عالمان اصحاب مثل عمر، علی، ابن مسعود، معاذ بن جبل بوده است نه همه اصحاب».ماجرای فوق به‌صراحت اشاره می کند که باوجود سنت پیامبر، پیروی از آراء و نظرات شخصی برخی از اصحاب موردتوجه بوده است که چنین پیروی‌ای از آن‌ها بنا بر فراز پایانی ماجرا ارتکاب گناه است.در دوره‌های بعد هر نظر شاذی از اصحاب با تکیه‌بر «أصحابى کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم» از سوی کسانی مقبول دانسته می‌شده است که به «مَساوی» صحابه اعتراف داشته‌اند لیکن روایت مورد بحث با «قداست بخشی» مانع از مناقشه در رفتار صحابه می‌شده است.
پاسخ به «حماد بن زید» نشان می‌دهد که عدم جستجو از بدی‌های اصحاب را از تبعیت محض از آن‌ها جدا نموده است، به بیانی دیگر حتی اگر بررسی افعال نادرست آن‌ها جایز نباشد. پیروی از آن‌ها هم جایز نیست. و همین دلیل برای رد روایت «اصحابی کالنجوم» به نفع تمامی اصحاب کافی است.
شواهد دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد از روایت اصلی بهره‌برداری نادرستی شده است، روایتی در «عیون اخبار الرضا» به روشنی به این موضوع اشاره دارد: «سُئِلَ الرِّضَا(ع) عَنْ قَوْلِ النَّبِیِّ (ص) أَصْحَابِی کَالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدَیْتُمُ اهْتَدَیْتُمْ وَ عَنْ قَوْلِهِ (ع) دَعُوا لِی أَصْحَابِی فَقَالَ (ع) هَذَا صَحِیحٌ یُرِیدُ مَنْ لَمْ یُغَیِّرْ بَعْدَهُ وَ لَمْ یُبَدِّلْ قِیلَ وَ کَیْفَ یَعْلَمُ أَنَّهُمْ قَدْ غَیَّرُوا أَوْ بَدَّلُوا قَالَ لَمَّا یَرْوُونَهُ مِنْ أَنَّهُ (ص) قَالَ لَیُذَادَنَّ بِرِجَالٍ مِنْ أَصْحَابِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَنْ حَوْضِی کَمَا تُذَادُ غَرَائِبُ الْإِبِلِ عَنِ الْمَاءِ فَأَقُولُ یَا رَبِّ أَصْحَابِی أَصْحَابِی فَیُقَالُ لِی إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ فَأَقُولُ بُعْداً لَهُمْ وَ سُحْقاً لَهُمْ أَ فَتَرَى هَذَا لِمَنْ لَمْ یُغَیِّرْ وَ لَمْ یُبَدِّل‏»[۶۸۹] یعنی: «از حضرت رضا علیه السلام درباره‌ی حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد که فرموده بود: «أَصْحابِی کالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدیْتُمُ اهْتدَیْتُم؛ یعنی اصحاب من مانند ستارگان آسمانند، به هر کدام اقتدا کنید، راه یابید». همچنین از حدیث «دَعُوا لِی أَصحابِی؛ اصحابم را به خودم واگذارید»، امام علیه السلام فرمود: این حدیث درست است. مقصود حضرت صلی الله علیه و آله و سلم از اصحاب، کسانی اند که دین را تغییر و تبدیل نداده باشند [و یا کسانی که خود پس از او تغییر حال پیدا نکرده باشند]، سؤال شد از کجا دانسته شود که اصحاب آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم دین را تغییر و تبدیل داده اند [و یا خود آنان تغییر یافته اند] فرمود: از آنجا که خود روایت کرده اند که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: در روز قیامت مردانی از اصحابم از حوض کوثر ممنوع می شوند، چنان که شتران غریب از آب منع می شوند، و من می گویم: پروردگارا! اصحابم! اصحابم! [من اینها را می‌شناسم، اینان یاران منند]، به من گفته می‌شود که: تو نمی‌دانی آنها بعد از تو در دنیا چه بدعتها و حوادثی ایجاد کردند. پس آنها را می‌گیرند و به طرف چپ (اصحاب الشّمال) می‌برند و من در آن هنگام (نفرین) می‌کنم و می‌گویم: «بُعداً لَهُمْ وَ سُحْقاً لَهُمْ؛ دوری و نابودی باد آنان را». آن گاه حضرت رضا علیه السلام فرمود: آیا گمان می بری که این نفرین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای کسی است که تغییر و تبدیل در دین نداده است؟».

نقد و بررسی دلیل عقلی عدالت صحابه

یکی از جامع‌ترین دلایل عقلی که برای عدالت صحابه بدان استناد می‌شود؛ دیدگاه سید قطب در کتاب «معالم فی الطریق» است، دلایل سید قطب و علت رجوع نگارنده به آن از دو جهت دارای اهمیت است:
نخست این‌که وی فصلی جداگانه به این موضوع اختصاص داده است؛ وی در فصل آغازین از کتاب خویش از صحابه به‌عنوان «جیلٌ قرآنیٌ فرید»[۶۹۰] یاد می‌کند و در پایان همین فصل دیدگاه سیاسی خود را در مورد جامعه خویش و بلکه جهان معاصر خود ابراز می کند و به تغییر اساسی ساختار نظام‌های حاکم دعوت می‌کند.[۶۹۱] نتیجه‌ای که سید قطب از این فصل می‌گیرد مانیفست سیاسی‌اش است که به‌ خصوص در سال‌های اخیر در محافل علمی و شبکه‌های اجتماعی مورد اقبال افراط‌گرایان، سلفیه و تکفیری‌ها قرارگرفته است، آنچه خطر را دوچندان می کند این است که نتایج وی مبتنی بر فصلی از کتابش است که تلاش عقلانی در جهت اثبات عدالت صحابه است. اهمیت اندیشه عدالت صحابه در تفکرات سلفیه ازاین‌رو حائز اهمیت است. لیکن بررسی رابطه تئوری عدالت صحابه با اندیشه‌های سلفیه و افراط‌گرایان تکفیری پژوهشی مستقل می‌طلبد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ق.ظ ]




فصل چهارم
ویژگی اخلاقی و رفتاری مربی
مقدمه:
بشر از ابتدا، طالب سعادت و خوشبختی بوده، و در مقابل از بدبختی و شقاوت، گریزان و اصولاً همه مردم مایلند خوشبخت و سعادتمند باشند، و هر چیزی که مایه سعادت و خوشبختی خویش بدانند، برای خود فراهم می نمایند، ولی مشکل بزرگ و اساسی، همین انسان، عدم شناخت اصل سعادت است، شکی نیست که برای رسیدن به این هدف بزرگ، راهی جز تزکیه و تهذیب نفس، کسب مکارم اخلاق و فضایل، و دوری از رذایل اخلاقی وجود ندارد، که انبیای کرام به عنوان مربیان الهی بر این طریقت رفته اند و طالبان حقیقت را به این راه دعوت نموده اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

چنانچه پیامبر عظیم الشان اسلام i فلسفه بعثت خود را تکمیل و اتمام اخلاق بیان کرده است. نظر به اینکه دستورات اخلاقی اسلام، نکته های بسیار زیبا و مهمی دارد، در این فصل بر آن شدیم تا در این زمینه به قدر وسع به ویژگیهای اخلاقی و رفتاری مربی در تربیت متربی بپردازیم.
۴-۱- اخلاق مربی:
برای موفقیت پیامبر i به عنوان مربی بزرگ انسانها، عوامل متعددی را میتوان برشمرد که یکی از مهمترین آنها جاذبه اخلاقی پیامبر i بود. صفات عالی انسانی و مکارم اخلاقی چنان در او جمع بود که دشمنان سرسخت وی را تحت تاثیر قرار میداد و به تسلیم در برابر او وامیداشت. اگر ما اخلاق ایشان را معجزه آن حضرت بنامیم، اغراق نکردهایم. ( مکارم شیرازی۱۳۸۰،ج ۲۴،ص ۳۷۷)
قرآن کریم اخلاق آن حضرت را به عظمت یادکرده و در باره اش فرموده است: y7¯RÎ)ur 4’n?yès9 @,è=äz 5OŠÏàtã (قلم،۴)؛ و راستی تو خلق و خویی نیکو و والا داری.
پیامبر اکرم i در دعای خود میگفت: «اللهم حسّن خلقی»(خدایا خوی مرا نیکو گردان) و یا می فرمود: «اللهم جنبی منکرات الخلاق» (خداوندا از اخلاق نکوهیده دورم ساز )(دهقان، اکبر،۱۳۹۰، ص۲۰۸)
امام حسن۸ می فرماید: حُسنُ الخُلق راس کلّ بِرّ(قرائتی،محسن،۱۳۸۹،ج۱۰،ص۱۶۹) خوش اخلاقی سرآمد هر کار نیک است.
“خُلق” به صفاتی گفته میشود که با سرشت و خوی انسان عجین شده باشد و به رفتارهای موسمی گفته نمی شود.
به تعبیر دیگر، خُلق ملکه خوبی است که به سبب آن، کارهای خوب از نفس آدمی به آسانی سر میزند بدون اینکه به اندیشه و تدبیر نیاز داشته باشد. ملکه نیز کیفیت ثابتی است در نفس، که به زودی از بین نمیرود.
بنابر این، اخلاق عبارت است از اینکه نفس انسان دارای صفاتی گردد که به صورت ملکه در آید، بطوری که افعال به آسانی و بدون فکر و محاسبه از وی صادر شود. آن ملکه ای که برای نفس حاصل شده است، اگر اعمال شایسته ای از نظر عقل و شرع از آن صادر شود، اخلاق نیکو، و چنانکه افعال زشت و قبیح از آن صادر گردد، اخلاق سوء نامیده میشود.(امین زاده، محد رضا،۱۳۷۶،ص۱۶۹)
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان(ج۶،ص۱۸۳) حدود۲۷ صفحه در زمینه اخلاق و سنن و آداب زندگی پیامبر اکرم i روایاتی را نقل نموده است که برخی از آنها به طور فهرست وار چنین است:
پیامبر اکرم i خود کفش خویش را میدوخت.
لباس خود را وصله میزد.
گوسفند را خودش میدوشید.
با بردگان، هم غذا میشد.
بر زمین مینشست.
بر الاغ سوار میشد.
حیا مانعش نمی شد که نیازهای خود را از بازار تهیه کند.
به توانگران و فقرا دست میداد و دست خود را نمی کشید تا طرف دست خود را بکشد.
به هر کس میرسید، چه بزرگ و چه کوچک، سلام میکرد.
اگر چیزی تعارفش میکردند، آن را تحقیر نمی کرد، اگر چه یک خرمای پوسیده بود.
کم خرج، کریم الطبع و خوش معاشرت بود.
بدون اینکه قهقهه کند، همیشه تبسّمی بر لب داشت.
بدون اینکه از خود ذلتی نشان دهد، همواره متواضع بود.
بدون اینکه اسراف ورزد، سَخی بود.
بسیار دل نازک و مهربان بود.
هرگز دست طمع به سوی چیزی دراز نمی کرد.
هنگام بیرون رفتن از خانه، خود را در آینه میدید، موی خود را شانه میزد و چه بسا این کار را در برابر آب انجام میداد.
هیچ گاه در مقابل دیگران پای خود را دراز نمی کرد.
همواره بین دو کار، دشوارتر آن را انتخاب میکرد.
هیچ وقت به خاطر ظلمی که به او میشد در صدد انتقام بر نمی آمد مگر آنکه محارم خدا هتک شود که به خاطر هتک حرمت خشم میکرد.
هیچ وقت در حال تکیه کردن غذا میل نکرد.
هیچ وقت شخصی از او چیزی در خواست نکرد که جواب نه بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نکرد.
نمازش در عین تمامیّت سبک و خطبه اش کوتاه بود.
مردم، آن حضرت را به بوی خوشی که از او به مشام میرسید، میشناختند.
وقتی در خانه مهمان داشت، اوّل کسی بود که شروع به غذا میکرد و آخرین کسی بود که از غذا دست میکشید تا مهمان راحت غذا بخورد.
بر سر سفره، همیشه از غذای جلوی خود میل میکرد.
آب را به سه نفس میآشامید.
جز با دست راست چیزی نمی داد و نمی گرفت و غذا نمی خورد.
وقتی دعا میکرد، سه بار دعا میکرد و وقتی سخن میگفت در کلام خود تکرار نداشت.
اگر اذن دخول به خانه مردم میگرفت، سه بار تکرار میکرد.
کلامش روشن بود به طوری که هر شنونده ای آن را میفهمید.
نگاه خود را بین افرادی که در محضرش بودند تقسیم میکرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم