کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



منافع ملی
تهدیدات
فرهنگ استراتژیک
فصل دوم: فرهنگ استراتژیک امریکا
مقدمه
یافتن یک روش علمی برای مطالعه فرهنگ استراتژیک کشورها امری چالش برانگیز است. این موضوع بویژه در رابطه با فرهنگ استراتژیک امریکا به دلیل پیچیدگی هایش، بیشتر خودنمایی میکند. از این روی هر یک از متفکران این حوزه، فرهنگ استراتژیک امریکا را با روش های متفاوتی مورد مداقه قرار داده اند. این پژوهش قصد دارد در یک روش تلفیقی از روش های گوناگون در این حوزه، فرهنگ استراتژیک امریکا را در دو سطح کلان یا ملی (که مربوط به ساختارهای سیاسی، اقتصادی، سازمانی، موقعیت جغرافیایی،تجربیات تاریخی و ارزشهای جامعه امریکا در رابطه با بکارگیری زور است) و سطح خرد یا نظامی (که مربوط به شیوه های جنگیدن این کشور است) مورد بررسی قرار دهد و مولفه های برخاسته از این دو سطح را به عنوان شناسه های فرهنگ استراتژیک امریکا احصاء نماید که در واقع زمینه را برای انتخاب سیاست فراهم میسازند. البته باید توجه داشت که اینها را نمیتوان محصول ناب یکی از مولفه های مطرح شده در یکی از این سطوح دانست، بلکه ممکن است ریشه در سطوح دیگر نیز داشته باشند. لازم به توضیح است که ما در پژوهش حاضر تمرکز خود را بر آن دسته از ویژگیها و مولفه های فرهنگ استراتژیک ایالات متحده آمریکا قرار دادهایم که به نظر میرسد از پایداری و توان قوام بخشی طولانیتری نسبت به کلیت استراتژی و رفتار استراتژیک این کشور برخوردار است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سطح ملی
۱-۱ امنیت مطلق
اگر کمی با در نقشه ایالات متحده بنگریم، متوجه خواهیم شد که موقعیت جغرافیایی استثنایی سبب شکل گیری امنیت مطلق آن شده است. در سرتاسر تاریخ امریکا، موقعیت جزیره ای امریکای شمالی، همسایگان ضعیف در شمال و جنوب، محافظت شدن بوسیله دو اقیانوس آرام و آتلانتیک و سلطنت نیروی دریایی، ایالات متحده را در محیطی بی خطر شکل داده است (مانکن،۲۰۰۶: ۵) واقعیتی که ایالات متحده مجبور نبود خودش را با آماده کردن برای جنگ با همسایگانش خسته کند و همین امر آن را از سایر کشورها بویژه قدرت های بزرگ اروپایی جدا کرده است. به بیان روبرت کیوهن ایالات متحده کشوری است که خوش شانس متولد شد. به دور از سیاست قدرت اروپاییان، خودکفا در مواد خام، توانایی در گسترش در مقیاس قاره ای و… (راگی،۲۰۰۴) امریکا برخلاف اروپا که امنیت درآن همواره امری نسبی بود، هیچ وقت نه به یک ارتش بزرگ و پایدار نیاز داشته نه به یک سیاست خارجی پیچیده، البته این کشور در داخل قاره و سرزمین خود جنگ های بسیاری را شاهد بود. جنگ با مکزیک، اسپانیا و حتی ساکنان بومی. (آلگمایه،۲۰۰۱: ۳۳) اما بطورکلی امریکا از زمان جنگ های استقلال تا ۱۱سپتامبر۲۰۰۳ هرگز با تهدید جدی روبرو نشده است. موقعیت جزیره ای امریکا و وجود امنیت مطلق دیدگاهی را به بار آورده است که جنگ در آن انحرافی از قانون صلح است. امریکا کشوری است که هیچ گاه تجربه اشغال خارجی را نداشته است. همان گونه که سی ون وود وارد بیان داشت، عدم نگرانی درخصوص امنیت در گذشته، در کنار سایر عوامل نوعی خوش بینی ملی را سبب گردیده است و همین خوش بینی نسبت به امنیت مطلق در نگاه این کشور به جهان تاثیر داشته است. (مانکن،۲۰۰۶: ۶) در فرهنگ استراتژیک امریکا رسیدن به امنیت مطلق تنها از طریق قدرت و دستیابی به هژمونی قابل تحصیل است. بنابراین، امریکا در پرتو قدرت نظامی خود به دنبال تبدیل دشمنان به دوستان، دوستان به متحدین جدید و جانشین سازی متحدین جدید به جای متحدین قدیم و به طور کلی، رقابت در چارچوب رفاقت میباشد. تلاش امریکا برای جانشین سازی اروپای جدید به جای اوپای قدیم، روابط استراتژیک با برخی کشورهای اروپای شرقی مانند لهستان، بلغارستان و برقراری روابط دوستانه با دولتهای جدید در افغانستان و عراق برخی از چشم اندازهای سیاست خارجی امریکا است. سیاست خارجیای که در پرتو قدرت، به دنبال گسترش و تعمیق سیاست اتحادسازی با دیگر کشورها در مناطق حساس استراتژیک است، تا از این رهگذر بتواند به امنیت مطلق خود برسد. (متقی، بقایی و رحیمی،۱۳۸۹: ۱۷)
۲-۱- احساس ویژه بودن و استثناگرایی
استثناگرایی امریکایی، نظریه ای است که جامعهی امریکا را یک جامعه استثنایی و از نظر کیفی، با همهی جوامع دیگر متفاوت، میانگارد. این نظریه نخستین بار توسط «الکسی دوتوکویل» در سال ۱۸۳۱ در تحلیل علمی جامعهی امریکا مطرح شد. استثناگرایی امریکایی به این مفهوم است که امریکا به طور ماهوی از سایر ملل پیشرفته متمایز است. به زعم تحلیل دوتوکویل، منشا این تمایز، تاریخ خصوصیات فرهنگی، جامعه مدنی و نهادهای خاص سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این کشور است که منحصربفرد و یگانهاند. استثناگرایی امریکایی، در واقع تفکری است مبتنی بر امکانات اقتصادی و نظامی و نیز موقعیت ویژه امریکا در جهان. منتقدان این مفهوم، آن را حاکی از روحیهی نژادپرستی آمریکایی میدانند و برخی دیگر نیز آن را ناشی از سلطهجویی، برتری جویی و امپراتوری مآبی ایالات متحده آمریکا به حساب میآورند. (کسینجر، ۱۳۹۲: ۱۹)
به هر روی، ایالات متحده از ابتدا درجستجوی مجزا کردن خویش بوده است و این موضوع در استثناگرایی امریکایی تصدیق شده است. رهبران امریکا احساس می کنند جهان در این کشور خلاصه می شود. در مراحل آغازین انقلاب امریکا رهبران مذهبی پیورتن ها عنوان کردند که «ما امریکاییها، مردم خاص برگزیده هستیم، ما اسرائیل عصر خود هستیم» (اخوان زنجانی،۱۳۷۷: ۱۶) لذا امریکاییها خود را قوم برگزیده میدانند. امریکا کشوری است که مهاجران آن از سرزمینهای مختلفی به امید زندگی بهتر به آنجا مهاجرت کردند و این موضوع سبب گردید که این کشور دارای هویتی موزاییک گونه از اقوام مختلف باشد. همچنان که کالین پاول، وزیرامور خارجه ایالات متحده، در یکی از سخنرانی هایش بیان می دارد: هیچ کشور و ملتی در جهان نیست که به نوعی با ما مرتبط نباشد، زیرا ما ملتی متشکل از ملت های مختلف هستیم و افرادی ازکشورهای مختلف در میان ما وجود دارد. (لنتلیژان،۲۰۰۱: ۳۰) توسعه امریکا به عنوان یک ملت، تجربه منحصر به فردی در مقایسه با سایر کشورها است. مهاجران با گریز از سرکوب و به قصد ساختن کشوری جدید به این قاره پا نهادند و یک زندگی جدید برای خود و فرزندانشان بنا نهادند. در اینجا، موانع سیاسی، اجتماعی و مذهبی سابق کنار گذاشته شدند و سرزمین کاوش نشده، فتح شد و “جهان جدید” که به ظاهر از منازعات سیاسی اروپا به دور بود به یک پناهگاه امن تبدیل شد. به علاوه، موقعیت جزیره ای به امریکاییها اجازه داد که برای مدت زمانی طولانی تصوری از خود به عنوان «شهری روی تپه» یا «جهان جدید» پرورش دهند. (صدوقی،۱۳۸۴: ۱۱۵ و ۱۱۴) مردم امریکا ارزشهای خود را جهانی و استثنایی می دانند. آنها معتقدند کشورشان میراث دار تمدن های کهن است و باید تلاش کند دارایی های تمدن خویش را همیشگی و جاودانه کند. (مظفرپور،۶۸:۱۳۸۲) تلقی جامعه امریکایی این است که امریکا اولین ملتی است که بوسیله قانون نوشته یا مدون سازمان یافت. توسعه امریکا بعنوان یک ملت، تجربه منحصر به فردی در مقایسه با سایر کشورهاست. امریکاییها خود را یک ملت فوق العاده با یک نقش ویژه برای بازی در تاریخ بشر می دانند، ملتی که نه تنها یکتاست بلکه همچنین برتر نیز می باشد. این یکی از همان عناصر همان چیزی است که آن را استثناگرایی امریکایی می نامند. عنصر دوم این استثناگرایی این باور آنان است که امریکا برخلاف دیگر ملت های بزرگ محتوم به ظهور و سقوط نیست. عنصر سوم این باور آن است که جهان جدید متفاوت و مجزا از جهان قدیم اروپا است. این باور آخر را رابرت کاگان در مقاله خود تحت عنوان ” قدرت و ضعف” که در آن مدعی می شود اروپا و امریکا دیگر یک فرهنگ استراتژیک مشترک ندارند، بیان کرده است (صدوقی،۱۳۸۴: ۱۱۵و۱۱۴)
امریکاییان در رابطه با هویت لیبرالی خود نیز ، خود را مجزا و مستثنی از دیگر نقاط دنیا معرفی میکنند. همچنان که گیزن و آیزنشتاد، هویت لیبرالیستی را ” هویت مقدس” مینامند. آنان بیان میکنند، ما همان شهر درخشنده بر روی قله هستیم. ولی دیگران هم میتوانند خود را تغییر داده و مانند ما شوند.(گیزن و آیزنشتاد،۱۹۹۵: ۱۰۰-۷۵)
به این ترتیب، مفهوم استثناگرایی که بر اساس آن ایالات متحده هم از سایر ملل متمایز است و هم بر آنها برتری دارد و نیز وظیفه ای خداداد برعهده خود میبیند. به این نتیجه گیری منتهی میشود که هر چه برای امریکاییها خوب است، برای کل دنیا هم خوب است. (مشیزاده، ۱۳۸۶: ۱۷۰) بنابراین، این احساس خاص بودن و استثناگرایی در ، زمانی که انزواگرایی دیگر ممکن نبود، پذیرش رهبری جهان غرب را تسهیل نمود و منجر به شکل گیری دو رویکرد متفاوت در سیاست خارجی امریکا گردیده است: انزواگرایی و جهان گرایی.
۳-۱-کشش دائمی میان انزواگرایی و جهان گرایی
سیاست گذاران امریکایی در طول تاریخ نتوانسته اند سازشی میان کناره گیری از جهان با منافع ناشی از اصلاح آن ایجاد کنند. بدین معنی که آیا باید با اتخاذ سیاست انزوا، از جهان کناره گیری کنند و یا اینکه در مسائل آن درگیر شوند و همانند ویلسون به اصلاح آن بپردازند و مواضع خارجی این کشور همواره در میان دوره هایی از انزواطلبی و بین الملل گرایی یا جهان گرایی در نوسان بوده است. بنابراین، از ابتدای سالهای تشکیل ایالات متحده دو اردوگاه فکری وجود داشته است: انزواگرایان و جهان گرایان.
کشش دائمی که ناشی از تمایل حضور این کشور در عرصه های جهانی برای برای بهبود بخشیدن به اوضاع جهان و هراس از افتادن در دام معاملات سنتی قدرت و روی نهادن به تباهی است. (آلگمایه، ۲۰۰۱: ۳۳) از منظر انزواطلبان امریکا به عنوان سرمشق ترسیم می شود که هویت شهری بر روی تپه را از طریق عقب نشینی از صحنه جهانی هدف قرار می دهد. اینان از امریکا به عنوان فانوس دریایی یاد می کنند و معتقد به برتری اخلاقی امریکا هستند. این مکتب منافع و قدرتمندی را در ایجاد جامعه ای مرفه و مصلح وپرهیز از نظامی گری که پیامد اجتناب ناپذیر مداخله در صحنه جهانی است ترسیم ساختند و بدین روی خود را متمایز از دیگر بازیگران جهانی قلمداد ساختند. (دهشیار،۱۳۸۶: ۱۲) رویکرد ملی یا انزواگرایانه تمایز امریکا را از سایر جوامع می پذیرد و به رسمیت می شناسد. طبق این رویکرد امریکا نمی تواند جهانی شود و همین گونه باقی می ماند. سایر جوامع هم نمی توانند امریکایی شوند و بصورت آنچه هستند باقی می مانند. (هانتیگتون، ۱۷۱:۱۳۸۶) از بارزترین ریشه های این رویکرد میتوان به خطابه وداع جرج واشنگتن اشاره کرد که در آن او آمریکاییان را از هرگونه پیوند سیاسی با اروپا و ائتلاف دائمی برحذر میدارد و تبادل لیبرال را با اروپاییها کافی میداند. با وجودیکه از یک سو میتوان این توصیه را انزواگرایانه تلقی کرد، میتوان از منظر دیگر آن را به عنوان عدم پذیرش تعهد بین المللی از سوی امریکا تفسیر کرد که به نوعی می تواند به معنای پایان دادن به تعهدات دوران جنگ سرد امریکا باشد که خود در خدمت امپریالیسم قرار میگیرد. (مشیرزاده،۱۳۸۶: ۱۷۱) بطور کلی این مکتب بازتاب عدم علاقه به حضور فراقاره ای به لحاظ اعتقاد به مدل سازی در داخل بود. امریکاییان خودشان را بصورت دائمی در محاصره می دانند. این نگرش منجر به این گشته است که آنان به این باور باشندکه امنیت نظامی در ابتدا می بایستی از طریق کنترل کل قاره حاصل گردد. (دهشیار، ۱۸:۱۳۸۶)
مکتب فکری متعارض دیگری که ستون دیگر چرخه تاریخ امریکا محسوب می شود، امریکا را در قالب جنگجو و مبارز به تصویر میکشد که نه تنها وظیفه کالوینیستی و انجیلی حکم به ضرورت یک سیاست خارجی فعالی را ایجاب می کند، بلکه در کنار آن درک ماموریتی از کارکرد جهانی کشور یک سیاست خارجی فعالی را گریز ناپذیر می سازد، اینکه دنیا باید محیطی امن برای دموکراسی باشد شعار محوری جهان گرایان است.(همان،۱۲) رویکرد جهان گرایی اساسا شکل افراطی ناسیونالیسم و اعتقاد به یکتا بودن امریکایی هاست. بر پایه این دیدگاه امریکا یک استثناء است. نه به لحاظ اینکه یک ملت بی نظیر است بلکه بدین لحاظ که دارای این شایستگی است که در سطح جهانی مورد الگوبرداری قرار گیرد. این جهانی بودن امریکا بواسطه گرد آمدن مردمی از سراسر جهان در این کشور و پذیرش گسترده ی فرهنگ و ارزشهای امریکایی از سوی جوامع دیگر است. (هانتیگتون،۱۳۸۶: ۱۵۶) برای رهبران این مکتب این اعتقاد وجود داشت که مرزهای ما، امروزه در تمامی قاره ها است. تعهدات امریکا تا ده هزار مایل آن سوی آتلانتیک و هزاران مایل به طرف جنوب است. امریکا میتواند بسته به شرایط به دنبال انجام مسئولیتهای بین المللی خود باشد یا انزواگرایی پیشه کند. لذا زمانی که انزواگرایی دیگر ممکن نبود، این احساس ویژه بودن، پذیرش رهبری جهان غرب را تسهیل ساخت.
۴-۱- باور به قدرت مطلق امریکا
امریکاییها بر این باورند که ما در توان خود داریم که دنیا را از آغاز بنا کنیم. (دهشیار،۱۳۸۹: ۳۰۲) شاید بتوان گفت این امر بیش از هرچیز مرهون موفقیت های تاریخی- حماسی امریکا، گسترش طلبی موفقیت آمیز قاره ای، ساخت اقتصاد صنعتی برتر جهان، قهرمانی فناورانه و ایجاد یک جامعه دموکراتیک، آزاد و باثبات، است که یک احساس خوش بینانه ای را در شهروندان این کشور ایجاد کرده است. (صدوقی،۱۳۸۴: ۱۲۶) ایالات متحده در همه عناصرقدرت مادی، نظامی، اقتصادی، تکنولوژیکی و به لحاظ جغرافیایی از بقیه قدرت های بزرگ پیشی گرفته است (فارل،۲۰۰۵ :۴) و لذا تصمیم گیرنده غایی است و در مقابل کسی پاسخگو نیست. پیشی گرفتن امریکا در تمامی عناصر قدرت بویژه قدرت نظامی سبب گردیده امریکاییها خود را بهعنوان یک امپراتوری ببیند و اینگونه تصور کنند که هر آنچه را که می خواهند براحتی می توانند بدست بیاورند و این امر به نوبه خود مداخله گرایی این کشور را در عرصه جهانی سبب می گردد. چنان که کالین پاول نیز بیان می دارد : ما باید همواره ویژگی منحصر به فرد بودن نیروهای مسلح امریکا را در نظر داشته باشیم. ما تنها کشوری در جهان هستیم که نیروی نظامیمان قادر است در هر زمان و در هر نقطه ای از جهان مداخله کند و عملیات دور از خانه را به گونه ای کارا به انجام رساند. (لنتلیژان،۲۰۰۱: ۳۱)
از آنجایی که رسیدن به امنیت مطلق مهمترین خواسته قدرتهای بزرگی چون امریکاست لذا، تنها راه رسیدن به این مهم از طریق قدرت و دستیابی به هژمونی امکان پذیر است و همین امر یعنی، قدرت امریکا در زمینه تکنولوژیکی، نظامی، اقتصادی و سیاسی منجر به این گشته است که امریکا خود را متولی رهبری جهان قلمداد نماید و سیاست خارجی هژمونیک محور خود را بر تفوق بر قدرت های بزرگ رقیب چه در سطح بین المللی و چه در سطوح منطقه ای قرار دهد. آیکنبری یکی از عناصر سیاست یا راهبرد کلان امریکا را عدم اجازه ظهور قدرت یا ائتلافی از قدرتها که در برابر هژمونی ایالات متحده هژمونی جویی کند بیان میکند و لذا این موضوع به معنای نفی همیشگی موازنه قدرت است. (مشیرزاده، ۱۳۸۶: ۱۶۰) در همین راستا پال ولفویتز که نقشی اساسی در طراحی استراتژی تهاجمی امریکا داشته است، نیز می نویسد: ایالات متحده باید از ایجاد رقیبی برای خود در آسیا و اروپا جلوگیری کند. (گوهری مقدم، ۲۷۴:۱۳۸۷) او در جای دیگری نیز بیان میدارد: «استراتژی اساسی امریکایی بایستی بر پایهی جلوگیری از ظهور هر کشور رقیب باشد… برای همیشه» (متقی، بقایی و رحیمی،۱۳۸۹: ۱۵) همچنین به عقیده برخی از صاحبنظران این کشور همواره تمایل دارد قدرت خود را تا فاصله های بسیار دوردست اعمال کند. تهاجم به عراق و افغانستان نمودهایی از تجلی این فرهنگ استراتژیک امریکا هستند. پیروزی در جنگ استقلال، گسترش موفقیت آمیز قاره ای و دو جنگ جهانی، باور به قدرت مطلق امریکا را پرورش داد (صدوقی،۱۳۸۴: ۱۲۷)
۵-۱- باور به رسالتی تاریخی در رهبری جهان
ایالات متحده ویژگی های “خداگونه” مانند برتری قدرت و حضور همه جایی برای خود قائل است و وظیفه آن به مسیر درست بازگرداندن امور است و البته خوداین کشور است که مسیر درست را تعیین می کند و در این میان شر یا اهریمن باید نابود شود یا به تسلیم بی قید و شرط تن دهد. (مشیرزاده،۱۷۹:۱۳۸۶) امریکایی ها و بویژه نومحافظه کاران امریکایی مدعی هستند امریکا قبله عالم و مسیح جهان است. مطابق این دیدگاه امریکا از طرف خداوند برای رهایی بشر انتخاب شده است و هرآنچه در مقابل آن قرار گیرد شر و باطل است و سرانجام نابود خواهد شد. تنها راه رهایی دیگر کشورها الگو قرار دادن ایالات متحده است و این امر اجتناب ناپذیر تاریخ است. (بیگدلی،۶۸:۱۳۸۵) در راهبرد جدید امریکا، متحدان فی نفسه ارزشی ندارند. رامسفلد برآن است که ماموریت است که ائتلاف را تعیین میکند و نه بالعکس. این ایالات متحده است که تعیین میکند تهدید چیست و چگونه باید به آن پاسخ داد. دیگران فقط میتوانند واکنش نشان دهدن و بنابراین تعیین کننده نیستند. این ایالات متحده است که حق و باطل را تعیین و صلح را اعمال میکند. به بیان آیکنبری، ایالات متحده خود را لویاتان جهان میبیند. (مشیرزاده،۱۳۸۶: ۱۶۳) هافمن اعتقاد دارد مداخله امریکایی ها در امور سایرکشورها ناشی از سبک ملی آنهاست که نگاهی معلم گونه به جهان داشته و خود را ناجی ملل دیگر می پندارند. آنها تصور می کنند روی جزیره ای ایستاده اند وسایر ملت ها در حال غرق شدن دست خود را به سوی امریکایی ها دراز کرده و از آنها مدد می جویند. (عسگری،۱۳۸۴: ۸) در همین راستا بود که بعد از سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی در سال۱۹۹۰ جرج بوش پدر رئیس جمهور وقت امریکا در یک پیام رادیویی در تعطیلات آخر هفته ماه آوریل ۱۹۹۱،خطاب به جهانیان تئوری نظم نوین جهانی را به عنوان استراتژی ملی امریکا پس از جنگ سرد اعلام کرد و افزود جهان به این نتیجه رسیده است که نه نظام چند قطبی و نه نظام دو قطبی، بلکه تنها نظام تک قطبی است که می تواند صلح و امنیت جهان را تضمین کند واینک ایالات متحده امریکا به دلیل قدرت اقتصادی و نظامی بی رقیب بیش از هر کشور دیگری استحقاق رهبری نظام تک قطبی را دارد. (بیگدلی،۶۳:۱۳۸۵) حادثه ۱۱سپتامبر زمینه ساز تحولات بسیاری در فرهنگ استراتژیک امریکا و کشورهای اروپایی فراهم آورد. در خلال چند سال اخیر که امریکا در جنگ برای سرنگونی طالبان و صدام موفق ظاهر شده است، این امر بتدریج در فرهنگ استراتژیک این کشور اثر گذار بوده و موجب تمایل برای یافتن راه حلهای یکجانبه برای بحرانهای تهدید کننده منافع حیاتی آنها شده است. (عسگری،۱۳۸۴: ۱۹) لذا، برداشت امریکایی ها از نظم جهانی، برداشتی مبتنی بر نگرش یکجانبه می باشد. امریکایی ها دست کم در اعمالشان میل به عدم وابستگی به دیگران و استقلال عمل یکجانبه دارند و بر این باورند که امریکا می تواند خود را تنها کشوری بداند که شایسته ایجاد نظم جهانی است. (گوهری مقدم، ۲۶۰:۱۳۸۷) بطور کلی بیانات فراوانی در خصوص رسالت تاریخی که بر دوش رهبران امریکا برای نجات مردم جهان گذاشته شده است، وجود دارد که تبیین کننده سیاست خارجی رهبری گونه و امپراتوری طلبانه امریکا پس از جنگ سرد و بویژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر می باشد.
۶-۱- اداره جهان بر اساس ارزش های لیبرال دموکراسی
از زمان استعمار و استقلال، جامعه امریکایی عمیقا معتقد است که مقدر شده جهان بوسیله برداشت های لیبرال دموکراسی آمریکایی اداره شود. پیروزی این کشور در سال ۱۹۴۵ و فروپاشی شوروی به عنوان گواه نهایی این برتری یا تفوق از سوی امریکایی ها مطرح می شود. (صدوقی،۱۱۷:۱۳۸۴) امریکاییان بر اساس دیدگاه خود مبنی بر رهبری جهان آزاد و کانون دموکراسی جهان بودن بر این باورند که امریکا باید ارزشهای لیبرال دموکراسی خود را در جهان اشاعه دهد. امریکایی کردن دیگران نیز راهی برای برخوردار ساختن دیگران از این نظم الهی است.
در مراحل آغازین انقلاب امریکا پیورتن ها عنوان داشتند که ما حاملان کشتی آزدی جهان هستیم یا اینکه پروردگار ما را متصدی خوشبختی این مردم و تمام نژاد بشری نموده است. اگر تجربه امریکا موفقیت آمیز باشد مرحله جدیدی در امور بشریت آغاز خواهد شد. همه ی حکومت های متمدن باید با گذشت زمان خود را با اصول این حکومت وفق دهند. (اخوان زنجانی،۱۳۶:۱۳۸۶)
مردم سالاری نه تنها در گفتمانهای سیاسی داخلی بلکه در گفتمان سیاست خارجی امریکا نیز پدیدهای نوین نیست. انگاره صلح دموکراتیک به بیانی در گفتمان سیاست خارجی امریکا جای داشته است. فلسفه مسلط در قرن نوزدهم در امریکا این بود که قدرت طلبی جهانی ناشی از وجود حکومتهای غیردموکراتیک است و بنابراین با پیروزی مردم سالاری در سراسر جهان محکوم به امحاء است. فرض امریکاییها این است که به زودی زمانی فرا میرسد که با استقرار مردم سالاری در همه جا بازی سیاست قدرت به پایان خواهد رسید. رسیدن به این هدف نیز بخشی از رسالت امریکا قلمداد میشود. (مشیرزاده،۱۳۸۶: ۱۷۲) اساسا این تفکرکه هیچ دست نامرئی، محیط بین المللی را مستعد پذیرش ارزشها و منافع امریکا نمیکند و تنها دست آدمی و اغلب امریکایی است که میتواند چنین مسئولیتی را انجام بخشد، (سن شناس،۱۴۴:۱۳۸۴) سبب شد تا اداره جهان بر مبنای ارزش های لیبرال دموکراسی که در چارچوب نظم نوین جهانی معنا می یابد در دستور کار رهبران این کشور قرار گیرد. در چارچوب این نظم با گسترش ارزش های لیبرال دموکراسی به تمام جهان صلح و ثبات برای مردم دنیا به ارمغان خواهد آمد. اخلاق گرایی و آرمان گرایی ویلسون، امن کردن جهان برای دموکراسی همراه با ۱۴ اصل او، ایجاد نظم جهانی مبتنی بر ارزش های امریکایی روزولت (مانند سازمان ملل متحد)، سیاست کسترش دموکراسی و آزادگرایی کلینتون و… همه و همه جلوههای بیرونی تاثیرگذاری این عنصر فرهنگ استراتژیک ایالات متحده آمریکا بر سیاست خارجی آن است.
۷-۱- گرایش به تمرکز زدایی
شاخصه دیگر فرهنگ استراتژیک امریکا که طی دویست سال گذشته هیچ تغییری در اصل و اساس آن پیدا نشده، تمایل این کشور به تمرکز زدایی است. این خواسته از دو منبع سرچشمه می گیرد: یکی تمایل امریکاییان به عدم تکرار اشتباهات اروپاییان و دیگری ضرورت های عملی که یک ملت به شدت در حال رشد با آن روبروست. اتفاق نظری که اصولا برسر مسائل مربوط به امنیت ملی وجود دارد، از همین شاخصه ی فرهنگی ناشی می شود. (آلگمایه،۲۰۰۱ :۳۳)
سیستم آمریکایی قدرت را میان رییس‌جمهور و دو مجلس تقسیم می‌کند و با واگذاری بخشی از اختیارات به ایالت‌ها و دولت‌های محلی اجازه تغییر قوانین بر اساس قانون اساسی را به دادگاه‌ها می‌دهد. چنین سیستمی تعمدا موانعی بر سر راه یک دولت مستحکم قرار می‌دهد و علت آن نیز فرهنگ غالبی است که در آمریکا به شدت به تمرکزگرایی قدرت مظنون و بدبین است. اقتدار در جامعه سیاسی امریکا توزیع شده است و حتی گاهی اوقات بصورت چند پاره بنظر می رسد. لذا قانون اساسی میزانی از توزیع قدرت را نهادینه کرده است، اما میزان یا گستره واقعی آن بسته به گرایش ها و نگرش های عمومی متفاوت است. از دهه ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ این باور غالب بود که امریکا باید در زمینه موضوعات امنیتی با صدای واحدی حرف بزند. نتیجه این اعتقاد، تمکین و تسلیم در مقابل رئیس جمهور و مشاوران ارشد وی بود. جنگ ویتنام این رویه را فروپاشید. کنگره با وضع قانون اختیارات جنگی و اصلاحیه های بعدی، رهبری ریاست جمهوری را در خصوص امنیت ملی به چالش طلبید و با افزایش کادر کنگره یک وزنه در مقابل بروکراسی قوه مجریه ایجاد کرد. در امریکا توزیع قدرت به عنوان یک ضامن حیاتی آزادی فردی مدنظر قرار داده می شود. (صدوقی،۱۳۸۴ :۱۲۴) اما در عین حال این مولفه سبب میگردد روند تصمیمگیریها در عرصه سیاست خارجی به کندی پیش رود.
۸-۱- رویکرد عملگرایانه به حقوق بین الملل
ایالات متحده همیشه وصلت سختی با حقوق بین الملل داشته است. اگرچه این کشور رهبری ایجاد یک نظم قانونی بین المللی را بر عهده داشته و همراه با انگلستان طلایه دار توسعه سیستم قانونی بوده است اما همزمان بطور مکرر نسبت به تعهداتش به قوانین بین المللی بی اعتنایی کرده است بویژه هنگامی که اقدام یکجانبه ای را برای امنیت ملی ایالات متحده اتخاذ کرده است. این رویکرد بویژه در دکترین و دیپلماسی حکومت بوش بطور واضح قابل درک است. (فارل، ۲۰۰۵: ۹)
یکی از خصوصیات اصلی راهبرد نوین امنیت ملی و سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری بوش بر این پایه استوار بود که تنها راه حفاظت از ایالات متحده و حفظ منافع ملی آن رها شدن از محدودیتهایی است که ائتلافها، حقوق بین الملل و رژیمهای بین الملل بر این کشور تحمیل کرده اند. لذا در موارد بسیاری به نقض قواعد و حقوق بین الملل پرداخته اند که از آن جمله میتوان به نادیده گرفتن پیمان های خلع سلاح و کاهش تسلیحات استراتژیک مخصوصا پیمان موشک های ضد بالستیک، استراتژی حمله پیش دستانه، نادیده گرفتن سازمان ملل در حمله به عراق، عدم امضاء پیمان کیوتو، عدم پذیرش اساسنامه دادگاه جرائم بین المللی، دست زدن به اقدامات یکجانبه گرایانه و … اشاره کرد. (میرفخرایی،۱۸۵:۱۳۸۷) از آنجا که نو محافظه کاران خواهان حضور امریکا در صحنه جهانی و اشاعه قدرت و ارزش های امریکایی هستند به شدت بین الملل گرا و ملی گرا هستند. بنابراین از یک سو از سازمان ملل توقع دارند که در جهت پیشبرد اهداف و منافع امریکا فعالیت داشته باشد و از سوی دیگر نمی پذیرد که یک نهاد بین المللی برای امریکا تعیین تکلیف کند و محدود کننده تلاش های امریکا در تحقق منافع ملی اش باشد. (آذری نجف آبادی،۷۱۷:۱۳۹۰) در واقع، از نظر امریکاییها حاکمیت خود آنها مقدس تلقی میشود و هیچ چیز نباید آن را مخدوش کند. به همین دلیل است که گفته میشود حتی در دوران هژمونی هم امریکا همیشه به نحوی خود را از استلزامات بین المللی که برای دیگران ترتیب میداد، مستثنی میساخت. درواقع ، یک روایت ناسیونالیستی در امریکا نهادها و توافقات بین المللی را تهدیدی اساسی علیه حاکمیت امریکا میبیند. امریکاییها در فاصله سالهای ۱۸۰۱ و ۱۹۰۴ در ۱۰۱ مورد از زور استفاده کردند و همیشه هم اقدامات خود را متفاوت با دولتهای استعمارگر میدانستند. در دوران هژمونی امریکا نیز این کشور بارها به اقدام مسلحانه علیه سایر کشورها به ویژه در جهان سوم دست زد و اینها به عنوان اقداماتی از سوی ایالات متحده که به رسالت خویش عمل میکرد علیه کمونیسم بین الملل یعنی شر جهانی بازنمایی میشدند. (مشیرزاده،۱۳۸۶: ۱۷۱) بطور کلی عملگرایی امریکا را در خصوص نقض قواعد حقوق بین الملل را می توان با جمله هارولد کوح به پایان برد. او در این زمینه می نویسد: وقتی ایالات متحده از قدرت و ثروت استنثایی خود استفاده میکند استانداردهای دوگانه ای را ترویج می دهد. یکی برای خودش و دیگری برای بقیه جهان (راگی، ۳۱:۲۰۰۴ و۳۲).
سطح نظامی
۱-۲- جنگ به منزله جنگ صلیبی
فرهنگ استراتژیک ایالات متحده طی دوره طولانی از صلح شکل گرفته است و بواسطه آن جنگ هایی مانند جنگ ۱۸۱۲ جنگ های داخلی، جنگ جهانی اول و دوم بعنوان جنگ صلیبی، خوبی علیه بدی تلقی می گردد. (مانکن، ۲۰۰۶: ۶) امریکایی ها تمایل دارند جنگ هایشان را در قالب جنگ های صلیبی مطرح کنند. همچنانکه هانیگتون نیز در کتاب خود درهمین چارچوب جنگ های امریکا را بررسی کرد. این نگرش امریکایی ها به جنگ ریشه تاریخی دارد. در طول قرن بیستم امریکا علیه رژیم های استبدادی جنگیده است. از هیتلر آلمان و کیم یونگ ایل کره شمالی تا صدام حسین عراق و میلوسویک صرب. (پیشین، ۲۰۰۶ :۹) در فضای جهانی که امریکاییها به شکل سلسله مراتبی برمیسازند، ایالات متحده در مرکز قرار دارد، متحدان پس از آن قرار میگیرند، حلقه بعدی پیرامون است و بعد کشورهای اهریمنی قرار میگیرند. جهان میان حق و باطل قرار میگیرد. (مشیرزاده، ۱۳۸۶: ۱۷۰) در تمامی این موارد ایالات متحده به عنوان جبهه حق و خوبی و دشمنان آن تحت عنوان اهریمن وشر و بدی در نطر گرفته می شوند. در این راستا بعد از حمله تروریستی به برج های تجارت جهانی در ایالات متحده، جرج بوش پسر از مفهوم “جنگ صلیبی” استفاده کرد و کشورهایی مانند عراق، ایران، کره شمالی و عربستان را “محور شرارت” نامید. مورگنتا نیز نشان میدهد که چگونه در سنت سیاسی امریکا تعارض میان ملتهای دموکراتیک و غیردموکراتیک در وهله نخست تضادی میان خیر و شر است که تنها با پیروزی کامل خیر و محو شر از چهره زمین میتواند کاملا پایان یابد. (مشیرزاده، ۱۳۸۶: ۱۷۳) ایالات متحده به عنوان “هژمون خیر خواهانه ای” مطرح می شود که به دنبال شکست “امپراطوری شیطانی شوروی” رهبری جهان را بر عهده می گیرد. این ایالات متحده است که حق و باطل را تعیین و صلح را اعمال می کند و برای نابودی شرو بدی خود را ملزم به استفاده از تمام امکانات می بیند.
۲-۲- آستانه پایین تحمل آسیب
تجربیات ایالات متحده از جنگ و مواجهه نسبتا کم با شکست، منجر به یک ویژگی فرهنگی در این کشور شده که می توان آن را بدین صورت توصیف کرد: آستانه نسبتا پایین برای درد پایدار و این باور که پیروزی باید متضمن خسارات و آسیب های بالا نباشد. (صدوقی، ۱۳۸۴ :۱۹) مردم و بویژه رهبران امریکا از تحمل آسیب صدمات بیزارند. به همین جهت از تمام امکانات خود برای شکست هر چه سریعتر دشمن استفاده می کنند. تجربه شکست ویتنام این موضوع را بطور عینی ملموس تر ساخت. وقتی که جریان مداوم بازگرداندن کشته های جنگ حمایت داخلی در این کشور را فرسود. تعبیر” آرواره شیشه ای” ایالات متحده نیز دلالت به این موضوع دارد که ایالات متحده به سختی رنج وسختی و تنبیه را تحمل می کند (مانکن،۲۰۰۶: ۱۵) آنالیزگران دفاعی چین حساسیت امریکایی ها به خسارات را بهعنوان یک نقطه ضعف در نظر می گیرند که می توانند از آن بهعنوان فرصت بهره برداری کنند. آستانه تحمل پایین آسیب در ایالات متحده سبب گردیده تا رهبران این کشور در جنگها به پیشرفته ترین سلاحها متوسل شوند تا میزان خسارات را در پایین ترین حد ممکن نگه داشته و هر چه سریعتر جنگ را با موفقیت به پایان برسانند. اما همین موضوع نیز بهعنوان نقطه ضعف ایالات متحده در نظر گرفته می شود. چنانکه برای صدام حسین جنگ با تکنولوژی پیشرفته را نشانه ضعف امریکایی ها می دانست تا قوت آنها. (مانکن،۲۰۰۶ :۱۳) بنابراین، برای امریکاییها هدف تاکتیکی و استراتژیکی جنگ باید تحمیل اراده امریکا بر دشمن با حداقل آسیبهای ممکن باشد.
۳-۲- اعتقاد راسخ به فناوری
مشکلات عدیده ای که مستعمره نشینان در جریان تسخیر امریکای شمالی با آن روبرو شدند، باعث شکل گیری شاخصه دیگری از فرهنگ استراتژیک این مردم شد. شاخصه ای که هنوز هم همچنان به قوت سابق خود باقی است و آن چیزی نیست جز اعتقاد راسخ به فناوری و خوش بینی مفرط به راه حل هایی که این عرصه به بشر ارزانی داشته و می دارد. عقاید پیشرویانه ی مذهبی و سیاسی مستعمره نشینان در قاره امریکا رنگی مادی به خود گرفت که نمود آن بخصوص در چهره ی ارتش این کشور بوضوح نمایان گشت، آنجا که صنعتی سازی و غنای منابع معدنی منجر به پیدایش”شیوه ی امریکایی نبرد” شد و امکانات و ابزارات ارزش امریکا را در مقایسه با دیگر ارتش ها به شدت افزایش داد. (آلگمایه،۲۰۰۱ :۳۳) از نظر تاریخی اشتیاق فراوانی برای تکنولوژی جدید در نیروی نظامی ایالات متحده وجود دارد. در نیروی هوایی بیشترین علاقه و در نیروی زمینی بیشترین ترس نسبت به تکنولوژی وجود دارد. در این تضاد نیروی زمینی بطور سنتی بیشتر بر نیروی انسانی در جنگ تکیه دارد.(فارل،۲۰۰۵ :۷)گری ویژگی تکنولوژی محور بودن فرهنگ استراتژیک امریکا را در میدان جنگ بررسی کرد که بیشترین شاهد آن جنگ هوایی امریکا علیه ژاپن بود که کشته شدن ۹۰۰۰۰۰-۴۰۰۰۰۰ غیرنظامی ژاپنی نتیجه آن بود. یا فرش بمبی که در ویتنام شمالی پهن شد. مثال دیگر در استفاده مفرط تجهیزات جنگی در جنگ عراق و افغانستان بود. در منطقه خاورمیانه نیز موفقیت عملیات نظامی در جنگ اول خلیج فارس تا حدود زیادی هواداری از جنگ های با تکنولوژی پیشرفته و استفاده از قدرت هوایی را مشروعیت بخشید.(ریلی،۲۰۱۲ :۶۲) بطور کلی این تعصب و طرفداری شدید در استفاده از تکنولوژی در تمام ادارات نظامی و سایر افرادی که به نوعی درگیر موضوعات نظامی هستند ریشه دوانیده است.(پیشین،۲۰۰ :۷) هیچ ملتی، بجز ایالات متحده، در تاریخ اخیر وجود ندارد که تا این اندازه در جنگ ها بر نقش تکنولوژی تاکید نماید.
۴-۲- ادامه دادن جنگ تا تسلیم بی قید و شرط دشمن
از منظر امریکاییان جنگ به درستی پایان نمی پذیرد مگر با تسلیم بی قید و شرط ملت مهاجم وسرنگونی و انتقال رژیم سیاسی آن کشور. همچنانکه در تجربه جنگ عراق نیز امریکا تا سرنگونی رژیم صدام حسین جنگ را ادامه داد. چنانچه با دقت در تاریخ ایالات متحده نظر کنیم متوجه خواهیم شد که ایالات متحده همواره جانبداری قوی و طولانی مدتی را از برپا کردن جنگ به منظور اهداف سیاسی نامحدود را به نمایش گذاشته است. لینکلن برای اتحاد جنگید، در جنگ جهانی اول ژنرال جان جی پرشینگ کماندور نیروی اعزامی ایالات متحده طرفدار سیاست تسلیم بی قید و شرط امپراتوری آلمان بود یا در جنگ جهانی دوم نیز فرانکلین روزولت و کماندورهایش تصمیم داشتند جنگ به سمت سرنگون کردن دولت های آلمان، ژاپن و ایتالیایی که شروع کننده جنگ بودند، هدایت شود. در جنگ اخیر علیه جهادگرایی افراطی نیز هیچ تمایلی برای حل و فصل مذاکره ای وجود ندارد و فقط امریکایی ها جنگ را برای پایان دادن و تسلیم بی قید و شرط ترجیح داده اند. (مانکن،۲۰۰۶ :۸) برای امریکاییها هیچ جانشینی برای پیروزی وجود ندارد و تنها طریق کسب آن تسلیم بی قید و شرط دشمن است. اما زمانی که دشمن خارجی را نتوان به راحتی تسلیم کرد،کینه از آن برای دهه ها حفظ خواهد شد. برای مثال، امروزه بعضی از احساسات ضدچینی در امریکا به رفتار سوء آنان با ژنرالهای اطلاعاتی امریکا در طی جنگ کره برمیگردد. اقدام مردم ایران در تسخیر لانه جاسوسی(سفارت امریکا) و اقدامات و موضع گیریهای قذافی و کاسترو هرگز از فکر نوادههای جکسون فراموش نخواهد شد، مگر زمانی که به گناه خود معترف و اعتذار جویند. امریکا نمیتواند بدون حمایت تفکر جکسونی جنگی را آغاز نماید. وقتی که امریکا در یک جنگ درگیر میشود، سیاستمداران این کشور نمیتوانند با خیال راحت جنگ را بجز مطابق با شرایط جکسونی پایان دهند. (صدوقی،۱۳۸۴: ۱۲۰)
۵-۲- گرایش به پیروزی و حل و فصل سریع منازعه
تمایل به حل و فصل سریع منازعه عمیقا با نگرش تاریخی امریکا مرتبط است. در این راستا کالین گری اظهار می دارد که فرهنگ استراتژیک ایالات متحده به سوی حل مشکل جهت دهی شده و به راحتی ایده ها و رویکرد منازعه مداوم و دنباله دار را نمی پذیرد. در ایالات متحده گرایش شدیدی به رویکرد صنعتی نسبت به جنگ وجود دارد . (صدوقی،۱۳۸۴ :۱۱۶) از این روی امریکایی ها از تمام امکانات خود در راستای پایان دادن هر چه سریعتر به جنگ و حصول پیروزی استفاده می کنند. در فرهنگ استراتژیک ایالات متحده استفاده مفرط از فدرت شلیک از سویی سبب می گردد که زندگی سربازان امریکایی نجات یابد چرا که با کاهش خسارات و صدمات وارده جنگ سریعتر پایان پذیرفته و از سوی دیگر پیروزی قطعی را در میدان نبرد برای کشور به ارمغان آورد. شرمن یکی از بنیانگذاران سبک جنگ امریکایی اظهار داشته که «جنگ سبوعانه و ظالمانه است … ولی به هرحال باید زودتر پایان داه شود.» این ادراک امریکا درعملیات هوایی علیه عراق جلوه بارزی داشت. آندریو جکسون رئیس جمهور امریکا نیز معتقد بود درگیر شدن در جنگ دامنه دار یکی از پرهزینه ترین تصمیمات سیاسی است که یک رئیس جمهور می تواند اتخاذ کند. (همان،۱۲۰) بطور کلی فرهنگ استراتژیک ایالات متحده از ابتدا به این سمت جهت دهی شده است که منازعه و جنگ باید هرچه سریعتر پایان پذیرد و این پایان پذیرفتن جنگ مشروط به پیروزی حتمی و قطعی در جنگهاست.
بنابراین، مولفه های شکل دهنده به فرهنگ استراتژیک ایالات متحده آمریکا دارای ویژگی تهاجم محور بوده و سیاست خارجی این کشور را در عرصه روابط بین الملل شکل داده است.
بطور کلی، تاثیر فرهنگ استراتژیک ایالات متحده در سیاست خارجی این کشور بطور کلی در سه مکتب فکری خلاصه می شود:
* همیلتونیسم: همیلتونیسم برای جهانی شدن ارزش های امریکا اهمیت زیادی قائل است. علاوه بر این، متفکران همیلتونی به دنبال اهدافی در سیاست گذاری خارجی می باشند که بر اساس منافع اقتصادی ایالات متحده می باشد. حتی این اهداف ممکن است آنها را وارد جنگ کند. همیلتون اعتقاد داشت ایالات متحده باید به یک کشور صنعتی تبدیل شود.
* جکسونیسم: هویت جکسونی منسوب به جکسون هفتمین رئیس جمهور امریکا به جنگ طلبی مشهور بود. این تفکر معتقد به استفاده از قدرت نظامی امریکا است و اصولا دنیا را سیاه و سفید می بیند و اعتقاد زیادی به استفاده از دیپلماسی در روابط خارجی ندارد. تمایل به استفاده از توانایی های نظامی، خوب نشان دادن سیاست های امریکا و پلید نشان دادن دشمنان ایالات متحده از ویژگی های این مکتب فکری است.
* ویلسونیسم: مانند همیلتونیسم برای جهانی شدن ارزش های امریکا اهمیت زیادی قائل است اما نه صرفا از طریق استحکام بخشیدن به نهادهای داخلی سیاست های صرفا اقتصادی بلکه با ماجراجویی های خارجی و ملاحظات نظامی در نقاط مختلف جهانی. همچنین برای صلح باید دموکراسی را اشاعه داد چرا که کشورهای دموکراتیک با هم نمی جنگند. (حسینی،۱۳۹۱: ۱۶۱و۱۶۲)
هرچند سه مکتب فوق قبل از جنگ جهانی اول در ایالات متحده آمریکا شکل گرفته اما عموما سیاست خارجی امریکا تا کنون متاثر از یک یا تلفیقی از این سه رویکرد بوده و دکترینهای روسای جمهور امریکا حتی پس از جنگ جهانی دوم چون روزولت، ترومن، کندی، نیکسون، ریگان، بوش پدر، کلینتون و بوش پسر نیز به نوعی متاثر از یکی از مکاتب سه گانه یا ترکیبی از آنها بوده است. چنانچه دوران ریاست جمهوری بوش پدر بر اساس مکاتب جکسونیسم و ویلسونیسم و سیاست خارجی کلینتون بر اساس مکتب همیلتونیسم قابل بررسی است. بوش پسر نیز با تاسی فرهنگ استراتژیک هژمونیک محور و تهاجمی ایالات متحده آمریکا سیاست خارجی این کشور را بر مبنای تلفیقی از دو رویکرد جکسونیسم و ویلسونیسم بنا نهاده است. (سازمند،۱۳۹۰: ۲۵)
در همین راستا میتوان گفت شهروندان امریکایی از زمان استقلال این کشور در سال ۱۷۷۶ تاکنون شاهد هشت دکترین اصلی در زمینه سیاست خارجی بوده اند که همگی به نحوی متاثر از مکاتب سه گانه فوق الذکر میباشند. سخنرانی خداحافظی واشنگتن، دکترین مونروئه، سرنوشت محتوم، درهای باز، متوازن کننده ماوراء بحار، سدنفوذ، آزادسازی و در نهایت دکترین پیشدستی عناوین دکترین های هشت گانه میباشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:05:00 ق.ظ ]




همانطور که در فصل قبل نیز بیان شد؛ تمکین عام عبارت است از اینکه زن در منزلی که شوهر تعیین نموده، سکنی نماید، با او خوشروئی نماید ، در ادارۀ خانواده، معاون و یاور همسر خود باشد و این مفهوم، یک رفتار مستمر را می طلبد و با یک یا چند بار، محقق نمی شود. در مقابل، تمکین خاص، به معنای نزدیکی کردن و همبستر شدن با شوهر است که با یکبار نزدیکی این امر محقق می شود.[۸۱]
برخی از فقها[۸۲]و حقوقدانان، معتقدند که حق حبس مهریه، صرفا ً ناظر به خودداری از همخوابگی با شوهر است و شامل وظایفی نظیر حسن معاشرت یا زندگی زیر یک سقف با شوهر نمی باشد.[۸۳] این دسته معتقدند که بر خلاف ظاهر ماده، سابقۀ تاریخی وضع این ماده و قرینۀ موجود در مادۀ ۱۰۸۶ نشاندهندۀ آن است که قانونگذار، این ماده را شامل تمکین خاص دانسته است. در مادۀ ۱۰۸۶ قانون مدنی، چنین مقرر گردیده است : «اگر زن قبل از اخذ مهر، به اختیار خود به ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد قیام نمود، نمی تواند از حکم مادۀ قبل استفاده کند. معذالک حقی که برای مطالبۀ مهر دارد، ساقط نخواهد شد.» استدلال دیگری که طرفداران این دسته، آن را مطرح می نمایند، آن است که حق حبس در نکاح، یک قاعدۀ استثنائی و خلاف اصل است و نمی توان آن را به موارد مشکوک تسری داد.[۸۴]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در مقابل برخی دیگر از حقوقدانان و فقها، معتقدند که این حق شامل تمام وظایف زن می شود وحتی زن می تواند به اقامتگاه شوهر نیز نرود.[۸۵] از نظر این دسته، متن ماده، ناظر به کلیۀ وظایف بوده و شامل تمکین عام نیز می باشد. از طرف دیگر، جداکردن وظایف زناشوئی از یکدیگر بسیار دشوار می باشد. چگونه زنی می تواند در منزل مشترک با شوهر زندگی نماید اما از همبستر شدن شوهر با خود جلوگیری نماید.
نکتۀ مهم دیگر آن است که حق حبس در دو مورد از بین می رود:
۱ – در جائیکه مهر، حال نباشد و طرفین، برای ادای آن، اجلی معین کرده باشند.
این موضوع در قسمت اخیر مادۀ ۱۰۸۵ قانون مدنی، مورد اشاره قرار گرفته است: «… مشروط بر اینکه مهر او حال باشد….» . بنابراین وقتی زن به مؤجّل بودن مهر، رضایت می دهد، بدان معنا ست که از حق حبس خویش گذشت می نماید. شرط عند الاستطاعه بودن مهریه که در نکاحنامه های جدید آمده است، ناظر به همین مطلب است. مطلب در خصوص این قسمت، فراوان است لیکن از آنجائیکه این بحث به موضوع پایان نامه حاضر، ارتباطی ندارد، از تفصیل در خصوص آن خودداری می شود.
۲ – در جائیکه زن به اختیار خود، اقدام به انجام وظایف زناشوئی در قبال شوهر نموده باشد.
در این حالت زن به میل و ارادۀ خود، راضی به این اقدام گردیده و دیگر نمی تواند از حق حبس خویش استفاده نماید . مادۀ ۱۰۸۶ قانون مدنی چنین اشعار می دارد : « اگر زن قبل از اخذ مهر، به اختیار خود، به ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد، قیام نمود، دیگر نمی تواند از حکم مادۀ قبل استفاده کند.».
این موضوع نزد فقها محل اختلاف است. به عبارت دیگر برخی از فقها، معتقدند که زن می تواند حتی پس از نزدیکی نیز از حق حبس خویش استفاده نماید. دلیل و استدلال این گروه، آن است که منفعت ناشی از همبستر شدن با یک زن، یک منفعت آنی نیست و در طول زمان، مستمر می باشد و نمی توان با یکبار نزدیکی، قائل به این موضوع شد که کل این منفعت، به مرد، داده شده است.[۸۶] در مقابل مشهور، معتقدند که وطی در نکاح، به منزلۀ قبض در سایر معاوضات بوده و لذا با نزدیکی، مهر استقرار و حق حبس از بین می رود[۸۷] و قانونگذارایران، در این اختلاف، نظر مشهور فقها را پذیرفته است.
بنابراین به عنوان نتیجۀ این بند می توان گفت؛ اثر زناشوئی در موضوع حق حبس، اسقاط این حق و الزام زن به تمکین خاص و عام در مقابل شوهر، می باشد.
بند دوم : مهر المسمی
مهری را که ضمن عقد یا پس از آن، به تراضی طرفین یا شخص ثالثی، معین می شود، در اصطلاح حقوق، مهر المسمی می دانند.[۸۸] مطابق مادۀ ۱۰۸۰ قانون مدنی، تعیین مقدار مهریه، به تراضی طرفین بستگی دارد. زن و شوهر می توانند این تصمیم را با همدیگر اخذ نمایند یا با توافق به عهدۀ زن یا شوهر یا شخص ثالثی قرار گیرد. در صورتیکه این اختیار بر عهدۀ شوهر یا ثالث گذاشته شود، در انتخاب و میزان، آزادند، اما اگر این اختیار بر عهدۀ زن گذاشته شود، به تصریح مادۀ ۱۰۹۰ قانون مدنی، نمی تواند برای خود بیشتر از مهر المثل، تعیین نماید.
در صورتیکه ثالث، از قبول این وظیفه، امتناع نماید یا قبل از تعیین فوت نماید یا مجنون شود، اختیار تعیین مهر با دادگاه است. دادگاه در این مورد، مهر المسمی را به میزان مهر المثل تعیین می نماید، اما این امر تأثیری در تغییر ماهیت مهر المسمی ندارد. به عبارت دیگر؛ مهری که توسط دادگاه تعیین می گردد، از لحاظ مقدار، مانند مهرالمثل است، لیکن از باب ماهیت، همانند مهرالمسمی می باشد. بنابراین اگر طلاق پیش از نزدیکی واقع شود، زن مستحق نصف مهر خواهد بود.[۸۹] در حالیکه اگر آن را از لحاظ ماهیتی، همانند مهر المثل قلمداد نماییم، در صورت طلاق قبل ازنزدیکی، چیزی به زن تعلق نمی گرفت ، زیرا همانند آنچه که برخی از حقوقدانان، معتقدند؛ چنین نکاحی، را نباید در حکم ازدواجی دانست که در آن مهر تعیین نشده است، زیرا طرفین توافق کرده اند که زن مستحق مهر المسمی است.[۹۰] حتی می توان پا را فراتر از این مقدار نهاد و بیان نمود که در این حالت زن می تواند از حق حبس خویش نیز استفاده نموده و از نزدیکی با شوهرش خودداری نماید.
اما سئوالی که در این قسمت مطرح می شود، آن است که اثر زناشوئی بر مالکیت مهریه، چیست؟
در خصوص این موضوع، اختلاف عقیده وجود دارد:
برخی معتقدند که به مجرد عقد نکاح، زن مالک تمام مهر می شود و می تواند هر گونه تصرفی در آن بنماید. بنابراین حتی می تواند قبل از نزدیکی، کل مهریۀ خویش را مطالبه نماید و از حق حبس خویش نیز استفاده نماید و در صورتیکه کل مهر خود را گرفته باشد، باید از شوهر تمکین نماید و اگر بعد از دریافت کل مهریه و قبل از تمکین از شوهرش، طلاق واقع گردد، باید نیمی از آن را به شوهر باز گرداند. این نظر، نظر مشهور فقها و حقوقدانان بوده و قانون مدنی ما نیز از این نظر تبعیت نموده است.
برخی دیگر نیز بر این عقیده هستند که مالکیت زن در زمان قبل از نزدیکی، تنها بر نیمی از مهر مستقر می شود و او تا قبل از نزدیکی، فقط می تواند نصف مهر خود را از شوهر مطالبه نماید.[۹۱] البته این نظر با نظر مشهور فقها و حق حبس مقرر در قانون مدنی، کاملا ًمغایرت دارد.
مادۀ ۱۰۹۲ قانون مدنی در تأیید این نظر چنین مشعر می دارد : «هر گاه شوهر قبل از نزدیکی، زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر نصف مهر را قبلا ً داده باشد، حق دارد مازاد از نصف را عینا ًیا قیمتا ًًیا مثلا ًاسترداد کند.»
برخی نیز بر این عقیده می باشند که مالکیت زن، نسبت به نصف مهریه، قبل از نزدیکی، یک مالکیت مشاع و متزلزل بوده و با تحقق نزدیکی پایدار می شود.[۹۲]
بنابراین از جمع این دو ماده می توان نتیجه گرفت که به مجرد عقد نکاح، زن مالک تمام مهر می گردد و مالکیت او بر نیمی از این مهر، متزلزل بوده و با نزدیکی، این مالکیت، کاملاً مستقر می شود. حکم مادۀ ۱۰۹۲، مخصوص طلاق قبل از نزدیکی است و به عقیدۀ برخی از حقوقدانان، احکام مربوط به فسخ نکاح و فوت را شامل نمی باشد. در فسخ نکاح که صراحت قانونی وجود دارد و در قسمت فسخ نکاح در خصوص وضعیت مهریۀ زوجه، بدان پرداخته خواهد شد. لیکن در قسمت فوت، صراحت قانونی وجود ندارد و مجال برای اختلاف نظر، فراهم است. مشهور فقهای امامیه، معتقدند که اگر زوج یا زوجه، قبل از نزدیکی بمیرند، تمامی مهرالمسمی، به نفع زوجه، مستقر می شود.[۹۳] اما فقهای معاصر مانند امام خمینی معتقدند که : «اگر یکی از زوجین، قبل از نزدیکی بمیرد، اقوی آن است که همانند مورد طلاق، مهرالمسمی، تنصیف گردد، خصوصا ً موردی که زوجه فوت کند و زوج زنده باشد، ولی احتیاط آن است که میانشان، مصالحه شود، خصوصا ًدر صورت موت زوج».[۹۴]
سئوال دیگری که در این قسمت باید بدان اشاره شود، آن است که اگر زن، به اجبار و اکراه، از شوهرش تمکین خاص نموده باشد، قبل از اینکه مهریۀ خویش را کامل بگیرد، آیا می تواند پس از رفع اکراه، خواهان اعمال حق حبس خویش تا دریافت کامل مهریۀ خویش باشد یا خیر؟
در جواب مثبت به این سئوال، به سه استدلال می توان استناد کرد :
۱ – اسقاط حق، یا ارادی است و یا به حکم قانون، بنابراین اگر کسی، به اجبار و اکراه، وادار به انجام کاری گردید، مسلماً، شرعا ً و عقلاً، حق او ساقط نخواهد شد.
۲ – در اکراه، موجبی برای سقوط حق وجود ندارد و چون به وجود حق سابق، شک نمودیم، با توسل به اصل استصحاب، بقاء حق سابق را ثابت می نمائیم.
۳ – در مادۀ ۱۰۸۶ قانون مدنی، صراحتا ًبه واژۀ اختیار، اشاره شده است و از مفهوم مخالف این ماده در می یابیم که اگر زنی بر خلاف میل و اراده اش، وادار به همبستر شدن با همسرش گردید، حق حبس او ساقط نمی شود.[۹۵]
سئوال دیگری که در این قسمت مطرح می شود، آن است که اگر زن، قبل از دریافت کل مهریه اش، حاضر به تمکین از شوهرش باشد، لیکن شوهر او بواسطۀ بیماری یا مسافرت یا زندان، نتواند با او همبستر شود، حق حبس زن ساقط می شود؟
فقها در این خصوص، دچار اختلاف هستند:
عده ای بر این باورند که آنچه حق حبس زن را از بین می برد، وقوع نزدیکی و دخول است، بنابراین اعلام زن مبنی بر تمایل به تمکین، حق حبس او را ساقط نمی نماید.[۹۶]
عده ای دیگر معتقدند که همین مقدار که زنی حاضر به تمکین می شود، کافی است، زیرا او با این عمل، حق حبس خویش را اسقاط می نماید و در ادله، سقوط این حق، معلق بر وقوع نزدیکی نشده است.[۹۷] برخی از حقوقدانان ایران نیز با تأیید این نظر معتقدند که این نظر با ظاهر مادۀ ۱۰۸۶ قانون مدنی و استثنائی بودن حق حبس و محدودیت قلمرو شمول آن، سازگاری بیشتری دارد.[۹۸]
بند سوم : مهر المثل
مهر المثل، مهری است که به موجب قرارداد، تعیین نشده، بلکه بر حسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن و زیبائی، تحصیلات، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و امثالهم و با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان معین می گردد.(مادۀ ۱۰۹۱ قانون مدنی)[۹۹]
در موارد ذیل، به زن مهرالمثل تعلق می گیرد :
۱ – مادۀ ۱۰۸۷ قانون مدنی : هر گاه مهر در عقد تعیین نشده باشد و قبل از آنکه بر مهر معین تراضی شود، بین زوجین، نزدیکی واقع شود.
۲ – مادۀ ۱۰۸۷ قانون مدنی : هر گاه عدم مهر، در عقد شرط شده باشد و قبل از تراضی بر مهر، نزدیکی صورت پذیرد.
۳ – مادۀ ۱۱۰۰ قانون مدنی : هر گاه توافق طرفین دربارۀ مهر المسمی به جهتی باطل باشد، به عنوان مثال؛ مال تعیین شده برای مهر المسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد.
با توجه به ظاهر این ماده، ممکن است این توهم به ذهن متبادر شود که در این حالت، نزدیکی شرط نبوده و صرف بطلان مهر، کافی است. اما این توهم اشتباه می باشد، زیرا بر مبنای نظر اکثر فقهای امامیه، نزدیکی شرط استحقاق مهر المثل است.[۱۰۰]
۴ – مادۀ ۱۰۹۹ قانون مدنی : هر گاه نکاح ، باطل و زن، جاهل به بطلان بوده و نزدیکی هم واقع شده باشد.
سئوالی که در این قسمت مطرح می شود، آن است که مهرالمثل بر مبنای مقتضیات کدام زمان، در نظر گرفته می شود؟ سه زمان مطرح می شود؛ زمان عقد[۱۰۱]، زمان نزدیکی و حداکثر مبلغ میان عقد و نزدیکی. صاحب جواهر عقیده دارد که در روز دخول است که مهر المثل در ذمۀ شوهر ثابت می شود، پس قیمت همان روز باید ملاک عمل قرار گیرد.[۱۰۲] آنچه نصوص، دلالت بر آن دارد، آن است که زوجه از زمان عقد مالک تمام مهر می شود اما در جائیکه مهریه در ضمن عقد، بیان نشده و قبال از تراضی و توافق، نزدیکی صورت گرفته باشد، دلیلی بر مالکیت زوجه از زمان عقد وجود ندارد و این نزدیکی است که زوجه را مستحق دریافت مهر المثل می نماید. مادۀ ۱۰۸۲ ظهور در مهرالمسمی دارد و ذیل مادۀ ۱۰۸۷ قانون مدنی، نزدیکی قبل از تعیین مهر را موجب مهرالمثل دانسته است. [۱۰۳]
نکتۀ دیگری که در این قسمت باید به آن اشاره شود، آن است که اگر در عقد مهر معین نشده باشد یا عدم مهر در عقد شرط شده باشد، آیا زن می تواند تا زمانیکه مهر برای او تعیین و به او تسلیم نشده، از نزدیکی و زناشوئی با شوهر خویش، خودداری نماید؟
در خصوص این موضوع میان حقوقدانان، اختلاف نظر وجود دارد:
* برخی بر این باورند که در این موارد، به زن مهر المثل تعلق می گیرد و شرط تعلق مهر المثل به زن، وقوع نزدیکی است نه انعقاد عقد نکاح. از طرف دیگر، بر مبنای قواعد عمومی معاوضه، حق حبس، برای حقی ایجاد می شود که قابل مطالبه باشد. حق زن بر مهر المثل منوط به وقوع نزدیکی با شوهر است و زن تا زمانیکه این شرط محقق نشود، حقی بر مهر المثل نمی یابد تا بتواند برای اخذ آن، از حق حبس خویش استفاده نماید.[۱۰۴]
البته در خصوص این نظر باید گفت که اگر طرفدار آن دسته از فقهائی باشیم که وقوع یک بار نزدیکی را عاملی برای اسقاط حق حبس زن نمی دانند و معتقدند که بعد از آن نیز زن می تواند از حق حبس خویش استفاده نماید، پاسخ به سئوال مانحن فیه، متفاوت است، چراکه با وقوع نزدیکی، زن مستحق مهر المثل می گردد و پس از این مرحله می تواند از تمکین امتناع نماید تا کل مهرالمثل خویش را دریافت دارد. البته این نظر در میان مشهور فقها و حقوقدانان جائی ندارد.
برخی دیگر از حقوقدانان، معتقدند که اگر زن به نکاح بدون مهر نیز رضایت داده باشد، می تواند از حق حبس خویش استفاده نماید.[۱۰۵]
بند چهارم : مهر المتعه
مهری است که در نکاح مفوضه البضع، شوی به زن مطلقۀ خود که با او نزدیکی نکرده، می دهد و آنرا متعه هم گفته اند.[۱۰۶] مهر المتعه یا متعه، در اصطلاح حقوقی، مالی است که شوهر در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی و تعیین مهر، به تناسب وضع اقتصادی خود، به زن می دهد.[۱۰۷] نکاح مفوضه البضع، به فتح (واو) و کسر آن: زوجه را در عقد نکاحی که دائم بوده و مهر ذکر نشده باشد یا شرط عدم مهر شده باشد، مفوضه البضع نامند.[۱۰۸] مادۀ ۱۰۹۳ قانون مدنی در خصوص این نوع از مهریه، چنین مقرر داشته است : «هر گاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد، زن مستحق مهر المتعه است.»
بنابراین همانطورکه از متن مادۀ فوق الذکر، بر می آید، عدم وقوع نزدیکی، سبب استحقاق مهر المتعه می باشد. بنابراین، در صورت وقوع نزدیکی، مهر المتعه مندرج در این ماده، شامل زوجه نمی شود و باید مهر المثل دریافت دارد.
بند پنجم : وضعیت مهریۀ زوجۀ منقطعه
زوجۀ منقطعه، زنی است که به نکاح موقت، به زوجیت همسرش درآمده است. در این نکاح، بر خلاف نکاح دائم، مهریه، نقش اساسی را ایفا می نماید، به نحوی که عدم ذکر مهر در عقد، موجب بطلان آن می شود. (مادۀ ۱۰۹۵ قانون مدنی). مهری که برای این زن در نظر گرفته می شود، در عوض انتفاع از اوست و برخی از حقوقدانان، چنین زنی را به منزلۀ مستأجره می دانند.[۱۰۹]
در خصوص مهریۀ این دسته از زنان، نکات ذیل، قابل توجه می باشد :
۱ – مهر و میزان آن، باید دقیقا ًمعین و معلوم گردد، در غیر این صورت، به تصریح مادۀ فوق الذکر، نکاح باطل است. بنابراین مهر المتعه و مهرالمثل در نکاح موقت، راه ندارد. اما در خصوص مهر المثل، یک استثناء وجود دارد و آن در موردی است که نکاح، باطل و زن، جاهل به فساد آن باشد. در این صورت، به تصریح مادۀ ۱۰۹۹ همین قانون، زن پس از نزدیکی، مستحق مهرالمثل می گردد.
۲ – اما در خصوص مهرالمسمی تعیین شده در این نوع از نکاح باید گفت:
اولا ً: به موجب مادۀ ۱۰۹۶ قانون مدنی، فوت زن در اثناء مدت و عدم نزدیکی شوهر تا آخر مدت با زن، سبب سقوط مهریه نمی گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:05:00 ق.ظ ]




اهمیت رضایت مشتری صرفاً ناشی از رقابت‌های داخلی نیست. بلکه رقابت‌های جهانی در اهمیت رضایت مشتری نقش به سزایی دارند به گونه‌ای که ۳۰ درصد امتیازات کیفیت در جایزه مالکوم بالدریج به رضایت مشتری اختصاص دارد (Bester Field, 1999).
درک صحیح مفهوم انتظار مشتری برای تعریف کیفیت خدمات بسیار مهم است. مطالعات متعددی پیرامون این مفهوم انجام شده است. برمبنای یکی از این مطالعات خدمت مورد انتظار همان خدمت مطلوب و ایده‌آل است که بیانگر سطحی از خدمت است که مشتری امید دریافت آن را دارد. خدمت مطلوب تلفیقی از باورهای مشتری پیرامون این دو مطلب است که خدمت چگونه می‌تواند باشد و خدمت چگونه باید باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین، انتظار از خدمت بیانگر آرزوها و تمایلات مشتریان است به طوری که بدون این آرزوها و تمایلات احتمالاً تصمیم به خرید خدمت نیز صورت نمی‌پذیرد. اما در تمام شرایط امکان دسترسی به خدمت مطلوب و ایده‌آل وجود ندارد چرا که عوامل محدود‌کننده زیادی وجود دارد. در چنین شرایطی مشتری انتظارات سطح پائین‌تری را بر می‌گزیند که خدمت قابل قبول یا خدمت کافی نام دارد. خدمت کافی بیانگر حداقل انتظار قابل پذیرش است و نشان‌دهنده سطحی از خدمت است که مشتری معتقد است متناسب با امکاناتش می‌تواند از آن استفاده نماید (Parasuraman, 1991).
۲-۳-۱- انواع مشتری از نظر میزان رضایت
الف- مشتریان راضی
مشتری راضی کسی است که در حال حاضر، راضی بوده ولی هنوز جزء مشتریان ارزشی و وفادار و دائمی ما نیست. این مشتری در سطح خوبی قرار داشته ولی دمدمی مزاج بوده و رقیب ما می‌تواند نظر او را تغییر دهد و نسبت به سازمان ما بی‌تفاوت است.
ب – مشتریان شاد
این مشتری میزان وفاداریش به شما بیشتر است زیرا شما را باور دارد و از شما نزد دوستانش تعریف می‌کند و مشتریان جدیدی را می‌آورد. ولی این مشتری توقعاتی نیز دارد که باید در ابتدا خود را آماده براورده ساختن توقعات بعضاً نابجای او نمایید وگرنه نداشتن برنامه منطقی و مدون برای برآورده ساختن او می‌تواند او ر به مشتری ناراضی مبدل کند. برای این کار باید تخیف های مشخص و تعیین شده‌ای را در نظر بگیرید.
ج- مشتریان ناراضی
او به جای راضی بودن، متأسفانه در گروه مخالفان و ناراضیان شما قرار داد. زیرا شما نیازش را برآورده نکرده‌اید و رقبای شما بهتر از شما به او سرویس داده‌اند، بنابراین تلاش کنید تا با ارائه خدمات بنیانی از ابتدا مانع نارضایتی مشتریان شوید. زیرا این قبیل مشتریان اقدامات زیر را انجام می‌دهند :
الف – مشتری ناراضی مشکلش را حداقل با
۸ نفر در میان می گذارد و آنها را به سوی رقیب می‌برند.
ب – مشتری ناراضی اطلاعاتش را به ۲۰ نفر دیگر انتقال می‌دهد.
ج – ۹۸ درصد مشتریان ناراضی بدون شکایت و بدون اطلاع قبلی ما را ترک کرده و به سوی رقیب می‌روند.
د- مشتریان شیفته
اینها مشتریان متعصب و پروپاقرص سازمان شما هستند و با اصرار دیگران را به سوی سازمان شما می‌کشانند. حتی از خودشان هزینه می‌کنند تا سازمان شما را به شهرت برسانند.
اینها ارزشمندترین مشتریان شما هستند و باید با بهره گرفتن از شیوه‌های نافذ رهبری و از طریق جلب قلوب و نفوذ در دلها، اینها را جذب سازمان کرده، زیرا اینها بعداً جزء مشتریان وفادار خواهند شد.
هـ- مشتریان خشمگین

عملکرد شما و سازمانتان نه تنها موجب رضایت آنها نشده بلکه آنها را ناراحت و حتی خشمگین کرده است. این نوع مشتریان در پی انتقام‌گیری بوده و برای نابودی شما تلاش می‌کنند و کمترین خواسته آنها محو شما و سازمنتان از صحنه است. برای نابودی شما، وجود مقدار بسیار کمی از این نوع مشتری فوق العاده خطرناک است به طوریکه برای نابودی و از بین بردن شما چند نفر ازاینها کافی است. لذا نباید بگذارید مشتری به این حد خشمگین شود. نحوه برخورد با هر یک از این مشتریان به دلیل ذهنیتی مثبت و منفی که آنها از ما دارند بسیار متفاوت است
۲-۳-۲- روش های اندازه گیری رضایت مشتری
باتوجه به اهمیت رضایت مشتری، پژوهش های بسیاری درباره عوامل موثر بر رضایت مشتریان صورت گرفته است که از آن جمله می توان مدل سنجش رضایت مشتریان سوئد، مدل شاخص ملی رضایت مشتری آمریکا، شاخص ملی رضایت مشتری اروپا، شاخص ملی رضایت مشتری سویس، مدلی ملی رضایت مشتری مالزی و مدل سروکوال را نام برد که در بین این مدل ها ، مدل سروکوال خاص صنایع خدماتی ارائه شده است .
برای اینکه یک سازمان قادر باشد اندازه گیری رضایت مشتری را انجام دهد، باید مدل و روشی در این رابطه طرح ریزی نماید، به نحوی که از زیربنای نظری مستحکم و ساخت یافته ای برخوردار باشد وشاخص هایی برای این منظور تنظیم نماید تا بتواند با بهره گرفتن از آن به ارزیابی و اندازه گیری بپردازد.

شکل ۲-۲- روش های اندازه گیری رضایت مشتری( توفر، ۱۹۹۹ ، ص ۳۰)
مدل ها و الگوهای مختلف از سوی محققان علوم مدیریت کیفیت و دانشمندان علوم اقتصادی و بازاریابی برای اندازه گیری رضایت مشتری را می توان به دو دسته همانند شکل ۱ تقسیم کرد:
روش های عینی: این روش ها از طریق اندازه گیری شاخص هایی که همبستگی قوی با رضایت مشتریان دارند، به طور غیر مستقیم به اندازه گیری رضایت مشتریان می پردازند. به علت شک و تردید دراعتبار و صحت این روش ها، از این روش ها کمتر استفاده می شود.
روش های نظری یا مفهومی: در این روش ها به طور مستقیم از نظرات مشتریان در اندازه گیری میزان رضایت مشتریان استفاده می شود. لذا این روش ها اعتبار بیشتری نسبت به روش های عینی دارند.
۲-۴- خدمات
از مفهوم خدمت نیز مانند کیفیت یک تعریف واحد و جهان‌شمول ارائه نشده است که در ادامه به پاره‌ای از مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:
خدمات، فعالیت‌های اقتصادی هستند که در زمان و مکان معین برای مشتریان تولید ارزش می‌نمایند و این فعالیت‌ها در نهایت یک تعبیر مثبت دلخواه را به گیرنده‌ی خدمات خواهند رساند (Lovelock, etal, 1999).
تعریف دیگری که معتبرترین تعریف در زمینه خدمت است بر مبنای نوعی خروجی سیستم تولید شکل گرفته است. در این تعریف، صنایع را با توجه به نوعی خروجی به دو دسته خدماتی و ساخت – تولید تقسیم می‌کنند. با توجه به این تعریف، صنایع ساخت – تولید دارای خروجی فیزیکی و محسوس (کالا) هستند در حالی که صنایع خدماتی غالباً دارای خروجی غیرمحسوس (خدمت) می‌باشند. صنایع خدماتی عموماً جهت رفع نیازهای روحی و روانی ایجاد شده‌اند و خدمت نوعی کار است که برای دیگران صورت می‌گیرد. حمل و نقل، خدمات درمانی، بیمه و هتلداری نمونه‌هایی از صنایع خدماتی هستند (Gronross, 1992).
خدمت می‌تواند یک ایده، یک چیز مهیج، نوعی اطلاعات، نوعی تغییر در ظاهر یا سلامتی مشتری، ایجاد یک حالت روانی خوشایند، انجام کار در زمان و مکان درست و یا احساس امنیت باشد. به عبارت دیگر، خدمت یک بسته‌ی آشکار و پنهان از منافع و مزایایی است که با بهره گرفتن از کالاهای تسهیل کننده، تسهیلات و تجهیزات پشتیبانی کننده، پدید می‌آید (Cdlier, 1987).
ماشین یک کالای فیزیکی است اما نوع و رفتار با مشتری یک خدمت محسوب می شود، به دلیل همین گستردگی و پیچیدگی در طور دهه های ۶۰ تا ۸۰ طیف وسیعی از تعاریف در ارتباط با خدمت ارائه شده است . با این حال تعریف جامعی از خدمت ارائه نشده است . Gronroos.2000))
خدمت ، فعالیت یا منفعتی است که یک طرف به طرف دیگر عرضه می کند که اساسا نامحسوس بوده و مالکیت چیزی را در بر ندارد، نتیجه ممکن است محصول فیزیکی یا غیر مادی باشد.(سید جوادین و کیماسی ۱۳۸۴)
خدمت فرآیندی است که مستمل بر یک سری از فعالیت های کم و بیش نامحسوس که به طور طبیعی اما نه لزوما همیشگی ، در تعاملات بین مشتریان و کارکنان و یا منابع فیزیکی یا کالاها و یا سیستم های ارائده کننده خدمت ، روی داده تا راه حلی برای مسائل مشتریان باشد.( Gronroos.2000)
۲-۴-۱- مشخصه‌ های ویژه خدمات و وجوه تمایز آن با کالا
به‌طور کلی بخش خدمات تفاوت‌های زیادی با بخش تولید کالاها دارد. اما می‌توان چهار ویژگی اصلی که باعث تمایز خدمات از کالاها می‌شود را در مواردی چون ناملموس بودن، تغییرپذیری، تفکیک ناپذیری و غیرقابل ذخیره بودن خلاصه نمود. در قسمت ذیل هر یک از این ویژگی‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد (روستا و همکاران، ۱۳۸۳).
الف) ناملموس بودن خدمات: خدمات، ناملموسند. یعنی نمی‌توان آن‌ها را پیش از خرید دید، لمس کرد یا حس نمود. به همین دلیل در خرید خدمت توسط مشتریان همواره نوعی ابهام، تردید، نگرانی و عدم اطمینان وجود دارد. بنابراین مشتریان به دنبال شواهد ظاهری دال‌بر کیفیت خدمات هستند. بخشی از نتیجه‌‌گیری خریداران در خصوص کیفیت یک خدمت، ناشی از مشاهدات و ادراکات آن‌ها درباره مکان، اشخاص، تجهیزات، ابزارهای ارتباطی و …. می‌باشد. به همین دلیل در این پژوهش یکی از ابعادی که در ارتباط با کیفیت خدمات مورد سنجش قرار می‌گیرد، ملموسات و ظواهر فیزیکی است. وظیفه کارشناسان بازاریابی این است که به گونه‌ای خدمات را قابل لمس کنند و منافع کاربرد آن‌ها را نشان دهند. مثلاً بانک باید آسایش و امنیت مردم را در تهیه وجوه مورد نیاز خود در مناطق مختلف کشور، نشان دهد و آن را برای مردم ملموس کند. همچنین تهیه عکس، فیلم، کاتالوگ، معرفی مشتریان فعلی، دکوراسیون و تابلوها از جمله ابزاری هستند که می‌تواند برای محسوس‌تر کردن خدمات، مورد استفاده بازاریابانِ خدمات قرار گیرد.
ب) نامشابه بودن و ناپیوستگی خدمات: کیفیت خدمات بسیار متغیر است. بدین معنی که کیفیت یک خدمت بستگی به شخص ارائه‌کننده، زمان، مکان و نحوه ارائه خدمت دارد (کاتلر و آرمسترانگ، ۱۹۹۹). بنابراین با توجه به این که افراد قابلیت‌های گوناگون و حتی عملکردهای متفاوتی دارند، کیفیت ارائه یک خدمت، متفاوت می‌شود. کارکنانی که در یک هفته بسیار خوب و موفقیت آمیز عمل کرده‌اند، ممکن است چند روز بعد دچار تنبلی، ضعف و یا بی‌میلی شوند.
ج)تفکیک ناپذیری خدمات: کالا ابتدا تولید می‌شود، سپس احتمالاً انبار شده و در نهایت به فروش می‌رسد. ولی خدمت ابتدا فروخته می‌شود، سپس تولید شده و همزمان با تولید از «خدمت» مصرف می‌شود. در اغلب موارد مصرف کنندگان نه می‌توانند و نه می‌خواهند تا ارائه دهنده آن و وضعیت و شرایط دریافت خدمات، جدا سازند. برای مثال فرض کنید که یک مشتری برای افتتاح حساب به شعبه بانک مراجعه می‌کند. ممکن است که حساب و ویژگی‌های آن، برای او جذاب و ارضاکننده باشد. اما اگر او این ویژگی‌ها را در شرایط نامناسبی دریافت کند، نمی‌تواند از بانک راضی و خشنود باشد. مثلاً اگر امکانات و تجهیزات داخل شعبه مناسب و راحت نباشد یا این که برخورد کارمند باجه با او مناسب نباشد، علی‌رغم شرایط مناسب خودِ حساب بانکی، تجربه او از بانک خوشایند نخواهد بود.
د) غیر قابل ذخیره بودن خدمات :هر چند که می‌توان محصولات را برای فروش یا مصرف‌های بعدی انبار کرد، اما در مورد خدمات این ویژگی صحت ندارد. به عبارت دیگر خدمات فناپذیرند. بنابراین می‌توان گفت که هزینه ذخیره خدمات برابر است با هزینه کسی که خدمت را ارائه می‌دهد بعلاوه هر نوع وسیله مورد نیازِ او برای خدمت. در واقع کنار آمدن با نوسانات در میزان تقاضا دشوار است. زیرا تولید و مصرف خدمات هم زمان صورت می‌پذیرد. با توجه به این ویژگی، پیش‌بینی درست در مورد تقاضا برای حفظ تعادل عرضه و تقاضا بسیار مهم است. ممکن است مشتریان یک سازمان خدماتی یک دفعه وارد سازمان شده و بلافاصله تقاضای خود را مطالبه کنند. به همین دلیل مدیریت عملیات در ارائه خدمات، اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا می‌کند. از این رو هنگامی که تقاضا برای خدمات زیاد است می‌توان از به‌کارگیری نیروهای نیمه وقت، استفاده از مشتریان برای انجام قسمتی از خدمت مانند سلف سرویس و یا پرکردن فرم‌ها، استفاده از تکنولوژی‌های جدید و کارکردن سریع و کاهش عوامل اضافی به عنوان راه کارهای احتمالی نام برد.
۲-۴-۲ انواع خدمات
از لحاظ نوع ارائه خدمت می‌توان صنایع خدماتی را به سه دسته زیر تقسیم‌بندی نمود: (Cdlier, 1987)

    1. خدمات تخصصی[۱]: این نوع خدمات عبارتند از خدماتی که در انواع کاملاً محدود و بر اساس درخواست مشتری تولید شده و به مشتریان ارائه می‌گردند. مطلوبیت این نوع از خدمات کاملاً به نظر مشتری در مورد زمان، مکان و دیگر شرایط دریافت خدمات بستگی دارد. مواردی از قبیل آژانس‌های تهیه مسکن، مؤسسات مشاوره تحصیلی و شرکت‌های ساختمانی از این دسته‌اند.

۲٫خدمات انبوه[۲]: این نوع خدمات بیشتر در انواع محدود و خاص، به تعداد زیادی از مشتریان ارائه می‌شود. مقطع زمانی ارائه این نوع خدمات مشخص بوده و برای همه مشتریان به‌طور یکسان ارائه می‌شود. مؤسسات حمل و نقل و شرکت‌های بیمه عمدتاً این نوع از خدمات را ارائه می‌کنند.

    1. کارخانه خدماتی[۳]: در این نوع از خدمات، مشتری به صورت فعال در تولیدِ خدمت نقش دارد. به گونه‌ای که بدون حضور مشتری فرایند تولید خدمات، اجرا نمی‌گردد. این نوع صنایع که از آن‌ها به خود خدمت[۴]تعبیر می‌شود، شامل رستوران‌ها، مراکز آموزشی، بانک‌ها و …. می‌شوند.

۲-۴-۳- طبقه‌بندی خدمات:
خدمات را می‌توان به روش‌های مختلف طبقه‌بندی کرد که به شرح زیر هستند:
۲-۴-۳-۱- تقسیم خدمات بر اساس منشأ ایجاد آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:05:00 ق.ظ ]




۴-۶ تم اصلی پنجم: اشتغال به مثابه­ی چالشی فراروی تبدیل­خواهان:‌ جنسیت تجربه شده در تجربه­ اشتغال تبدیل­خواهان جنسی……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۶۵
۴-۷ تم اصلی ششم: روند زندگینامه­ای دوران تحصیل تبدیل­خواهان: تمایز به مثابه­ی تجربه­ زیسته………………….۱۷۷
۴-۷ تم اصلی هفتم: تجربه­ روابط جنسی تبدیل­خواهان: برساخت عادات و رفتارهای جنسی در «جریان کنش متقابل»………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۹۳
۴-۹ تم اصلی هشتم: راه­های پیشِ­روی تبدیل­خواه جنسی برای تامین هزینه­ های عمل تغییر جنسیت………………….۲۰۶

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۱۰ تم اصلی نهم: «خودکشی» به مثابه­ی راه حلی برای تغییر وضعیت کنونی…………………………………………………….۲۱۶
۴-۱۱ تم اصلی دهم: تجربه­ «داغ ننگ» به دلیل تبدیل­خواهی جنسی:‌ قرارگیری در وضعیت انگ و «هویت ضایع­شده»……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………۲۲۳
۴-۱۲تم اصلی یازدهم: نمود بیرونی تبدیل­خواهی در آینه­ی کنش متقابل اجتماعی……………………………………………….۲۳۷
۴-۱۳ تم اصلی دوازدهم: عدم تمایل به رابطه با ترنسکشوال جنس مقابل برای روابط عاطفی به دلیل ناهمخوانی عادت­واره­ها و بدن مورد انتظار………………………………………………. ………………………………………………. …………………………………۲۴۷
۴-۱۴ تم اصلی سیزدهم: قرارگیری در چاچوب «نظم»:‌ مواجه­ی توجیه­شده پلیس با تبدیل­خواهان جنسی………۲۵۳
۴-۱۵ تم اصلی چهاردهم: نحوه­ مواجه­ی تبدیل­خواه با ترنس­بودگیِ خود……………………………………………………………..۲۵۸
۴- ۱۶ تم اصلی شانزدهم: برساخت هویت دوگانه مبتنی بر تعارض بدن با ذهن(روح) …………………………………………..۲۶۸
۴-۱۷ تم اصلی هفدهم: «ازدواج» به مثابه­ی چالش فرارروی تبدیل­خواهان جنسی ……………………………………………….۲۸۶
فصل پنجم: بحث و نتیجه ­گیری
۵-۱ مقدمه………………………………………………. ………………………………………………. ………………………………………………. …………… ۲۹۵
۵-۲ جداول خلاصه یافته­های تحقیق: تم­های اصلی و فرعی………………………………………………. ……………………………………۲۹۶
۵-۳ گامی به سوی یک نظریه­ عام در خصوص تبدیل­خواهی جنسی…………………………………………………………………….۳۱۲
۵-۴ نتیجه ­گیری پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………………………………..۳۲۱
۵-۴-۱ پاسخ به پرسش‌های پژوهش………………………………………………………………………………………………………………….۳۲۱
۵-۴-۲ تجزیه و تحلیل و نتیجه‌گیری………………………………………………………………………………………………………………..۳۲۵
۵-۵ محدودیت‌های پژوهش………………………………………………………………………………………………………………………………………۳۲۸
۵-۶ پیشنهادهای پژوهش………………………………………………………………………………………………………………………………………….۳۳۱
فهرست منابع فارسی………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۳۳۲
فهرست منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………………………………………….۳۳۷
فهرست جداول
جدول(۳-۱) جدول مشخصات مشارکت­کنندگان MtF ………………………………………………………………………..100
جدول (۳-۲) جدول مشخصات مشارکت­کنندگان FtM ………………………………………………………………………100
جدول(۴-۱) تم اصلی نخست: برساخت دوگانگی جنس و جنسیت تجربه شده در دوران کودکی فرد تبدیل­خواه………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۱۱۰
جدول(۴-۲) تم اصلی دوم: تجربه­ آزار جنسی و تجاوز…………………………………………………………………….۱۲۳
جدول (۴-۳) تم اصلی سوم: برساخت عواطف تبدیل­خواهان مبتنی بر تجربیات عاشقانه­ی هم­پیوند با وضعیت تبدیل­خواهی………………………………………………………………………………………………………………………..۱۳۲
جدول (۴-۴) تم اصلی چهارم: واکنش خانواده در برابر تبدیل­خواهی جنسی……………………………………….۱۴۵
جدول (۴-۵) تم اصلی پنجم: اشتغال به مثابه­ی چالشی فراروی تبدیل­خواهان:‌ جنسیت تجربه شده در تجربه­ اشتغال تبدیل­خواهان جنسی………………………………………………………………………………………………..۱۶۶
جدول (۴-۶) تم اصلی ششم: روند زندگینامه­ای دوران تحصیل تبدیل­خواهان: تمایز به مثابه­ی تجربه­ زیسته……………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۷۸
جدول (۴-۷) تم اصلی هفتم: تجربه­ روابط جنسی تبدیل­خواهان: برساخت عادات و رفتارهای جنسی در «جریان کنش متقابل»………………………………………………………………………………………………………………………۱۹۴
جدول (۴-۸) تم اصلی هشتم: راه­های پیشِ­روی تبدیل­خواه جنسی برای تامین هزینه­ های عمل تغییر جنسیت…………………………………………………………………………………………………………………………………………..۲۰۷
جدول (۴-۹) تم اصلی نهم: «خودکشی» به مثابه­ی راه حلی برای تغییر وضعیت کنونی………………………..۲۱۷
جدول (۴-۱۰) تم اصلی دهم: تجربه­ «داغ ننگ» به دلیل تبدیل­خواهی جنسی: قرارگیری در وضعیت انگ و «هویت ضایع­شده»………………………………………………………………………………………………………………………….۲۲۴
جدول (۴-۱۱) تم اصلی یازدهم: نمود بیرونی تبدیل­خواهی در آینه­ی کنش متقابل اجتماعی…………………۲۳۸
جدول (۴-۱۲) تم اصلی دوازدهم: عدم تمایل به رابطه با ترنسکشوال جنس مقابل برای روابط عاطفی به دلیل ناهم­خوانی عادت­واره­ها و بدن مورد انتظار………………………………………………………………………………………….۲۴۸
جدول (۴-۱۳) تم اصلی سیزدهم: قرارگیری در چاچوب «نظم»:‌ مواجه­ی توجیه­شده پلیس با تبدیل­خواهان جنسی…………………………………………………………………………………………………………………………………………….۲۵۴ جدول (۴-۱۴) تم اصلی چهاردهم: نحوه­ مواجه­ی تبدیل­خواه با ترنس­بودگیِ خود………………………………۲۵۹
جدول (۴-۱۵) تم اصلی شانزدهم: برساخت هویت دوگانه مبتنی بر تعارض بدن با ذهن(روح)………………..۲۶۹
جدول (۴-۱۶) تم اصلی هفدهم: «ازدواج» به مثابه­ی چالش فرارروی تبدیل­خواهان جنسی…………………..۲۸۷
جدول(۵-۱) تم اصلی نخست: برساخت دوگانگی جنس و جنسیت تجربه شده در دوران کودکی فرد تبدیل­خواه………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۲۹۶
جدول(۵-۲) تم اصلی دوم: تجربه­ آزار جنسی و تجاوز……………………………………………………………………۲۹۷
جدول (۵-۳) تم اصلی سوم: برساخت عواطف تبدیل­خواهان مبتنی بر تجربیات عاشقانه­ی هم­پیوند با وضعیت تبدیل­خواهی……………………………………………………………………………………………………………………..۲۹۸
جدول (۵-۴) تم اصلی چهارم: واکنش خانواده در برابر تبدیل­خواهی جنسی……………………………………….۲۹۹
جدول (۵-۵) تم اصلی پنجم: اشتغال به مثابه­ی چالشی فراروی تبدیل­خواهان:‌ جنسیت تجربه شده در تجربه­ اشتغال تبدیل­خواهان جنسی………………………………………………………………………………………………..۳۰۰
جدول (۵-۶) تم اصلی ششم: روند زندگینامه­ای دوران تحصیل تبدیل­خواهان: تمایز به مثابه­ی تجربه­ زیسته………………………………………………………………………………………………………………………………………………۳۰۱
جدول (۵-۷) تم اصلی هفتم: تجربه­ روابط جنسی تبدیل­خواهان: برساخت عادات و رفتارهای جنسی در «جریان کنش متقابل»……………………………………………………………………………………………………………………….۳۰۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:05:00 ق.ظ ]




گفتار اول: معاملات ناقله در مورد‌رهن
با انعقاد عقد رهن، راهن همچنان مالک عین‌مرهون است و به تبع این حق منافع مورد‌رهن نیز از آنِ اوست. مرتهن حق استعمال یا انتفاع از این مال را پیدا نمی‌کند و می‌توان حق او را به «حق نگهداری» و «حق استیفای طلب» تعبیر کرده که حق نخست نیز مقدمه حق دوم است. بنابراین هیچ شاخه‌ای از مالکیت عین‌مرهون به مرتهن منتقل نمی‌شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با پذیرش بقای مالکیت عین و منافع برای راهن، نامبرده به تجویز ماده‌ی ۳۰ قانون مدنی حق همه‌گونه تصرف و انتفاع نسبت به مایملک خود را دارد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد. از طرفی انتقال عین و منافع اموال غالباً طی عقود «بیع»، «صلح»، «هبه» و «اجاره» صورت می‌گیرد که با بررسی جایگاه هر یک از این دو گروه عقود و ملاحظه تعارض یا عدم‌تعارض آن با حقوق مرتهن وضعیت سایر اقدامات و تصرفات راهن نیز روشن می‌گردد. (کاتوزیان ۱۳۷۷، ۴۹۴)
گفتار دوم: تملیک منافع مورد‌رهن (اجاره)
مطابق ماده ۴۶۶ قانون مدنی «اجاره عقدی است که به موجب آن مستأجر مالک منافع عین‌مستأجره می‌شود. اجاره‌دهنده را موجر و اجاره‌کننده را مستأجر و مورد‌اجاره را عین‌مستأجره گویند». ضمناً طبق ماده‌ی ۷۷۱ ق.م. مال مرهون وثیقه پرداخت دین بدهکار است و برای مرتهن جز حق استیفای طلب خود از عین‌مرهون، امتیاز خاص دیگری به رسمیت نمی‌شناسد. به علاوه وفق ماده‌ی ۷۸۶ ق.م. «ثمره رهن و زیادتی که ممکن است در آن حاصل شود، در صورتی که متصل باشد، جزو رهن خواهد بود و در صورتی که منفصل باشد، متعلق به راهن است مگر اینکه ضمن عقد بین طرفین ترتیب دیگری مقرر شده باشد».
بنابراین در تعلق مالکیت منافع مورد‌رهن به راهن تردیدی وجود ندارد و در این فرض انعقاد عقد اجاره و تملیک منافع مورد‌رهن به دیگری قابل تأمل است. گروهی از حقوقدانان همان‌گونه که در مبحث نخست اشاره گردید حق هیچ‌گونه تصرفی اعم از مادی و حقوقی برای راهن در مورد‌رهن قائل نمی‌باشند و در نتیجه، به اجاره واگذار نمودن عین‌مرهون را با اعتقاد به منافی بودن با حق‌مرتهن، صحیح نمی‌دانند. برعکس گروه دیگری از نویسندگان و پاره‌ای از فقیهان اجاره دادن مورد‌رهن را حداقل در صورتی که مدت آن کوتاه یا کمتر از اجل دین باشد نافذ شمرده‌اند.
این دو دیدگاه هر یک از جهاتی قابل انتقاد است. دیدگاه گروه نخست به لحاظ تفسیر موسع از امر استثنایی ماده‌ی ۷۹۳ قانون مدنی و نظریه گروه دوم به دلیل کم‌رنگ شدن شرط تعارض اقدامات راهن با حقوق مرتهن نمی‌تواند توجیه مناسبی بر تضییق حقوق مالکانه راهن باشد. بنابراین باید شرط ممنوعیت عقد اجاره در مورد‌رهن را صرفاً در صورت اثبات تعارض آن با حقوق مرتهن پذیرفت و در غیر این صورت، انعقاد چنین عقدی از مصادیق بارز تصرفات مالکانه مالک و فاقد منع قانونی است.(حسن ره پیک ۱۳۸۷،۱۵۴)به عبارت دیگر، مگر حق مرتهن چیزی جز حق عینی نسبت به مال‌مرهونه در جهت استیفا طلب می‌باشد؟ و یا مگر شخصیت راهن (به عنوان مالک منافع و متصرف) واجد شرط خاصی است که شخصیت مستأجر از آن بی‌بهره است؟ یا عقد رهن از عقودی است که شخصیت راهن، علت تامه انعقاد آن است؟ پاسخ به سؤالات مذکور منفی است و به ویژه در مواردی که عین‌مرهونه مال غیرمنقول بوده و تسلیم آن به مستأجر، حق مرتهن را در معرض خطر قرار نمی‌دهد، تنظیم قرارداد اجاره نسبت به عین‌مرهون بدون اجازه مرتهن جایز است. صرفاً در مواردی که اجاره تنظیمی باعث کاهش بهای مال یا کاستن از رغبت خریداران گردد، می‌توان به محدودیت اختیار راهن در تنظیم چنین قراردادی اظهارنظر نمود.
گفتار سوم: انتقال عین مرهونه (بیع، صلح، هبه)
تصرفات ناقل مالکیت در اعیان مرهونه‌ای که وثیقه دین مدیون قرار گرفته و مدیون و راهن یک‌نفر می‌باشند با حالتی که وثیقه توسط شخص ثالث معرفی و مورد قبول مرتهن قرار می‌گیرد. هم‌چنین تصرفات با اجازه یا بدون اجازه مرتهن دارای احکام متفاوتی است.
در شق اول حالت نخست عقد اصلی (قرض) و عقد تبعی (رهن) بین مدیون و راهن از یک‌طرف و مرتهن از طرف دیگر منعقد می‌گردد و در شق دوم عقد قرض بین بدهکار و طلبکار منعقد و شخص ثالث به عنوان وثیقه‌گذار طرف عقد رهن با مرتهن قرار می‌گیرد.
در حالت دوم اعم از اینکه وثیقه‌گذار مدیون باشد یا شخص ثالث، موافقت یا مخالفت مرتهن در انتقال عین‌مرهونه قابل بررسی است.
گفتار چهارم: انتقال با اجازه مرتهن
مرتهن در عقد رهن دارای حق عینی در مورد وثیقه است، به‌صورتی که اگر بدهکار با نقض تعهدات سپرده، نسبت به ایفای طلب طلبکار اقدام ننماید، وی می‌تواند مطالبات خود را از محل وثیقه استیفا نماید، همان‌گونه که اختیار دارد با اعراض‌از‌رهن، طلب خود را از سایر اموال بدهکار مطالبه نماید. این حق به مرتهن اختیار می‌دهد تا در صورت تغییر مالکیت مورد‌رهن با بهره گرفتن از حق تعقیب، فروش موضوع حق رهن را در دست هرکس باشد، بخواهد. بنابراین چون انتقال مورد‌رهن با اذن یا اجازه مرتهن صورت گرفته و در نتیجه تصرفات منتقل‌الیه نیز مورد تأیید مرتهن می‌باشد، منافات داشتن چنین انتقالاتی با حقوق مرتهن موضوعاَ منتفی و تنظیم این‌گونه اسناد، فاقد ممنوعیت قانونی است. چنانکه می‌توان ادعا نمود در این مورد، نظر مخالفی ابراز نگردیده است. (کاتوزیان ۱۳۷۷، ۴۹۴)
گفتار پنجم: انتقال بدون اجازه مرتهن
وثیقه قرار گرفتن مورد رهن برای وصول مطالبات مرتهن علت اصلی انعقاد عقد رهن می‌باشد و هدف این است که مرتهن بتواند در صورتی که مدیون از پرداخت دین امتناع کند یا معسر شود، طلب خود را از عین مرهونه استیفا کند. به‌جز حق استیفای طلب از عین مرهون، سایر حقوق مرتهن از اهمیت چندانی برخوردار نیست تا قسمتی از مقاله را به اصطکاک احتمالی انتقال عین مرهونه با حقوق مذکور اختصاص دهیم و لذا به پاسخ این سؤال بسنده کنیم که آیا انتقال عین مرهون (بدون اجازه) با حق استیفای‌طلب مرتهن منافات دارد؟ آیا در صورت انتقال عین مرهونه، حق مرتهن در استیفای طلب دچار خدشه می‌گردد؟ برای پاسخ، بدواً بین حالتی که عین مرهونه متعلق حق مدیون و جایی که مالک آن شخص ثالث است تفکیک قائل شویم.
گفتار ششم: عین مرهون متعلق حق مدیون
در این حالت عقد اصلی و تبعی دو طرف دارد؛ بدهکار و راهن از یک‌طرف و طلبکار و مرتهن از طرف دیگر. حال، وقتی که راهن به هر دلیل، قصد واگذاری مورد‌رهن را به غیر دارد، آیا تصرفات ناقله راهن نافذ است؟ در این مبحث، علما و استادان دارای نظرهای متفاوت و محاکم و مراجع دیگر دارای آراء و دیدگاه‌های مختلفی می‌باشند که برای تشحیذ ذهن به ذکر مواردی از آن می‌پردازیم؛
«برای راهن جایز نیست در مالی که آن را رهن داده تصرف کند مگر به اذن مرتهن، چه تصرف ناقل عین باشد مانند فروختن و چه ناقل منفعت چون اجاره».(امام خمینی ۱۳۸۵،۲۲۶)
«تصرفات ناقل ملکیت را مشهور، منافی با حق مرتهن می‌داند و منع می‌کند و ماده‌ی ۲۶۴ ق.آ.د.م. و لحن ماده‌ی ۳۴ مکرر قانون ثبت و مفاد ماده‌ی ۲۲۹ ق.ا.ح.نیز نظر مشهور را تأیید می‌کند».
راهن حق نقل مالکیت مال‌الرهانه را به غیر ندارد. نسبت به نقل منافع مال‌الرهانه به غیر تا حدی مجاز است که منافات با حق مرتهن نداشته باشد، هم‌چنین است تصرفات استثنایی او.
«طبق ماده‌ی ۷۹۳ ق.م. راهن نمی‌تواند در رهن تصرفی کند که منافی حق مرتهن باشد مگر به اذن مرتهن؛ فرقی نمی‌نماید که تصرف راهن در عین مرهونه عملیات حقوقی باشد مانند انتقال عین یا منفعت، یا تصرف مادی باشد مانند تخریب بنای خانه یا قطع اشجار».
«راهن حق ندارد بدون اذن مرتهن در عین_مرهونه تصرفی بنماید خواه به نقل عین باشد مثل بیع یا به نقل منفعت مثل اجاره»
«رأی وحدت رویه شماره ۶۲۰ ـ ۲۰/۸/۱۳۷۶… معاملات مالک نسبت به مال مرهونه در صورتی که منافی حق مرتهن باشد نافذ نخواهد بود اعم از اینکه معامله راهن بالفعل منافی حق مرتهن باشد یا بالقوه. بنا به مراتب مذکور در جایی که بعد از تحقق رهن، مرتهن مال مرهونه را به تصرف راهن داده اقدام راهن در زمینه فروش و انتقال سرقفلی مغازه مرهونه به شخص ثالث بدون اذن مرتهن از جمله تصرفاتی است که با حق مرتهن منافات داشته و نافذ نیست».
«نظر به اینکه از مسأله ۱۹ کتاب رهن تحریرالوسیله حضرت امام‌خمینی(ره) و ماده‌ی ۷۹۳ قانون مدنی استفاده می‌شود که راهن حق ندارد تصرف منافی حق مرتهن در‌عین‌مرهونه نماید مگر با اذن مرتهن در صورتی‌که مرتهن اذن بدهد، راهن تنها در محدوده اذن مجاز به تصرف است، مثلاً اگر مرتهن اجازه انتفاع داد راهن نمی‌تواند مورد‌رهن را اجاره دهد. یا اگر اجازه اجاره داد نمی‌تواند آن را بفروشد و اگر اجاره داد یا فروخت فضولی و متوقف بر اجازه مرتهن است». «ملکی که در رهن دیگری است قابل نقل‌و‌انتقال نیست مگر با حفظ حقوق مرتهن و با موافقت او». «عملیات اجرایی به منظور فروش ملکی که در وثیقه بانک یا سایر اشخاص طلبکار است قانونی نیست». «نظر به اینکه حسب پاسخ استعلام ثبتی شش‌دانگ آپارتمان مورد مالکیت آقای «الف» خوانده در رهن بانک می‌باشد و آقای «ب» خواهان الزام به تنظیم سند بدهی خود را از بابت وجه‌الرهانه به مبلغ ۴ میلیون ریال اذعان می‌دارد که این مبلغ را به بانک بابت قسمتی از ثمن معامله بدهکار است. از طرفی نظر به اینکه حسب ماده‌ی ۷۹۳ قانون مدنی راهن (فروشنده قبلی) نمی‌تواند در رهن تصرفی کند که منافی حق مرتهن باشد. بنابراین صدور نظریه با قید حفظ حق مرتهن کافی نیست و ضرورت داشت دادگاه از بانک مرتهن استعلام می‌کرد که با

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:05:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم