۲-۱۰-۲) مدل تداخل

این مدل بر این احتمال تأکید می ورزد که در محیط های دارای جمعیت متراکم، مردمان دیگر مانع رسیدن شخص به هدف یا استفاده او از منابع کمیاب می‌شوند .تحقیقات تجربی در این زمینه، کم شدن نمره های دانشجویان را در اتاق های دو نفره که سه نفر را در آن ها جای داده‌اند، نشان داده است.

۲-۱۰-۳ ) مدل کنترل

در مدل کنترل، استرس ، برخاسته از ناتوانی در نفوذ و کنترل روی رویدادهایی است که او می کوشد کنترل خودرا بر آن ها اعمال کند.

پاسخ به از دست دادن کنترل شخی ممکن است شامل کنار کشیدن از دیگران، یا خصومت داشتن بوده، و اگر ادامه یابد به درماندگی آموخته شده منجر شود. برخلاف مدل اضافه بار که پیش‌بینی می‌کند چگونه مردم با ازدحام کنار می‌آیند، مدل کنترل آنچه را که پس از شکست در کنار آمدن پیش می‌آید، پیش‌بینی می‌کند(حسن زاده، ۱۳۸۷).

۲-۱۰-۴ ) مدل تنظیم حریم

این مدل پیش‌بینی می‌کند که فردی که تماس اجتماعی بیش از حد را تجربه می‌کند، از میان راهبردهای گوناگونی که برای تنظیم تماس اجتماعی او وجود دارد دست به انتخاب می زند. از جمله کنار کشیدگی فیزیکی، اجتناب از تماس کلامی، و اعلام مرزبندی قلمرو اگر این کوشش های مربوط به «کنترل مرزها» مکرراً با شکست روبه رو شوند، شخص ممکن است سرانجام دچار استرس شده و حتی ممکن است در تمیز خود از دیگران دچار اشکال شود.

۲-۱۰-۵ ) تورم

این مدل ‌در مورد «زمینه رفتار» است یعنی، یک مکان قابل تشخیص با ویژگی های فیزیکی معین، و مجموعه ای از نقش های شناخته شده برای شرکت کنندگان در آن. ازدحام ممکن است وقتی به وجود آید که یک زمینه رفتاری دارای تعداد نفراتی بیش از حد مورد نیاز برای ایفای نقش آن باشد.

موقعیتی که «تورم» خوانده می شود. ممکن است منجربه احساس از خودبیگانگی در کسانی شود که احساس می‌کنند نقش ایفا نمی کنند.

۲-۱۰-۶ ) اهمیت زمینه

احساس ازدحام در محیط های نخستین (یعنی جاهایی که یک فرد بیشتر وقت خود را در آن ها می‌گذارند، با مردم بر اساس فردی تماس دارد و در گستره وسیعی از فعالیت ها که از نظر او مهم اند درگیر است بیشتر خواهد بود، مثلاً در محیط زندگی شخصی. استوکلوز معتقد است که در محیط های نخستین ، منابع ازدحام از قبیل اضافه بار، ناکام کننده بودن و تورم، «امنیت روان شناختی» فرد را مورد تهدید قرار می‌دهند.در محیط های ثانوی، برعکس، رویا رویی با دیگران نسبتاً موقتی ناشناخته و بدون پیامد است. مراکز خرید، پیاده روها، راهروها در مدرسه و آسانسورها مثال هایی از نمونه اخیرند. ازدحام در چنین محیط هایی ممکن است کمتر تهدید کننده باشد زیرا مردم معمولاً می‌توانند هر وقت بخواهند آن جاها را ترک کنند.

۲-۱۰-۷ ) اهمیت ادراک ها

بعضی از نظریه پردازان بر این عقیده اند که ازدحام بستگی به نحوه درک ما از یک موقعیت دارد.

پاترسون بر این باور است که ازدحام وقتی می‌تواند روی دهد که مردم انگیختگی ناشی از مجاورت بسیار نزدیک با دیگران را تجربه می‌کنند، اما تنها وقتی که آن ها واکنش خود را به عنوان پاسخی منفی به مردمان دیگر تلقی کنند. دیگر محققان این گفته را تأیید کرده و اظهار می دارند که اسناد انگیختگی به چیزی علاوه بر آدم های داخل یک اتاق می‌تواند تجربه ازدحام را کاهش دهد.

۲-۱۰-۸ )مدل احساس محور استرس حرفه ای

فرض می‌کند افرادی که احساس استرس زا می‌کنند زمانی که در معرض یک رویداد درمحیط های خاص قرار بگیرند ممکن است سویه های شغلی را تجربه کنند.

۲-۱۰-۹ ) نظریه احساس کانن ـ بارد

این نظریه بیان می‌کند وضعیتی که یک شخص دچار استرس های فیزیولوژیکی شده است به عنوان مثال، حمله قلبی، ممکن است با استرس روانی به عنوان مثال، بیماری روانی همزمان باشد.

۲-۱۰-۱۰ ) نظریه برانگیختگی شناختی اریکسون[۱۲۹]و یورسین[۱۳۰]

از تنوع های استرس که احساس ناامیدی، ناتوانی و عدم توانایی در کنار آمدن با موقعیت های استرس زای یک فرد برانگیزد می‌تواند سلامت احساس را کاهش دهد. که به طور بالقوه می‌تواند منجربه احساس ناامیدی، محرومیت و یا نارضایتی شود. به عنوان مثال: اگر فرد احساس کند در کنار آمدن با شرایط استرس زاناتوان است منجربه احساس نارضایتی از شغلش می شود.

۲-۱۰-۱۱ ) نظریه خودکار آمدی بندورا

بیان می‌کند که اگر یک فرد دارای خودکار آمدی بالایی (یعنی باور به توانایی اش در اجرای یک راهکار) باشد این افکار منفی شناختی اش استناد نخواهد شد. استفاده از این تئوری در یک مدل استرس حرفه ای نشان می‌دهد که اگر یک فرد دارای خودکارایی بالا یعنی اعتقاد به مدیریت احساساتش باشد به طور مؤثر عوامل استرس زای شغلش را کاهش خواهد داد و سلامت احساس اش را افزایش می‌دهد وسطح استرس روانی را پایین می آورد.

۲-۱۱ ) استرس و شغل

تقریباً همه مردم، زمانی به استرسی که با شغل آنان مرتبط است، دچار می‌شوند. اغلب این استرس ها جزیی و کوتاه مدت است و تاثیر کمی بر فرد دارد. اما برای بسیاری از مردم، استرس شدید و طولانی مدت است.وظایف محوله ممکن است موجب ایجاد استرس شوند. اول این که، امکان دارد حجم کار خیلی زیاد باشد. بعضی افراد خود را ملزم به انجام دادن کارهای سخت و طولانی مدت می بینند، به دلیل آن که یا به پول آن نیاز دارند یا آن که تصور می‌کنند رئیس شان از آنان راضی نخواهد بود. نتایج پژوهش‌ها نشان داده که حجم زیاد کار با تعداد حوادث و مشکلات بهداشتی مرتبط است. دوم این که، بعضی از کارها بیش از فعالیت های دیگر استرس زا هستند. برای مثال، کارهای تکراری که از توانایی‌های کارگر در آن ها استفاده نمی شوند، موجب استرس می‌شوند.

مسئله دیگری که امکان دارد استرس زا باشد، ارزشیابی کار کارمند است، فرایندی که هم برای رئیس و هم کارمند مشکل است.

کارهایی که با جان مردم سروکار دارند نیز استرس زا هستند. مثلاً حجم کار کارکنان پزشکی بسیار زیاد است و آنان اغلب با شرایط حساس مرگ و زندگی سروکار دارند.

کوچک‌ترین اشتباهی ممکن است پیامدهای جبران ناپذیری داشته باشد. در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان، بسیاری از موقعیت های اضطراری پیش می‌آید که لازم است تصمیم های آنی گرفته و بی درنگ و دقیقاً اجرا شود. این گونه شرایط و نظایر آن ها در حرفه پزشکی، تاثیر خود را می‌گذارند و اغلب موجب فرسایش روانی شاغلان این حرفه ها می‌شوند(مسلش ،۱۹۸۲).

جنبه‌های دیگری از شغل نیز ممکن است موجب افزایش استرس کارمندان و کارگران شوند. به عنوان مثال، استرس می‌تواند در نتیجه موارد زیر ایجاد گردد:

۲-۱۱-۱)محیط فیزیکی

سروصدا، حرارات، رطوبت و روشنایی شدید می‌تواند موجب افزایش استرس شود.

۲-۱۱-۲ )کنترل نداشتن بر قسمت هایی از کار

کنترل کم بر مراحل یا سرعت کار، موجب ایجاد استرس می شود.

۲-۱۱-۳ ) روابط میان فردی ضعیف

در صورتی که رئیس یا همکاران، تندخو، از خود راضی ، بی تفاوت یا سخت گیر باشند، استرس شغلی نیز یاد خواهد بود.

۲-۱۱-۴) ارتقا و تأیید ناکافی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...