فایل های دانشگاهی- – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
زندگی برای کسی که اعتقاد دارد مرگ آخرین مرحله حیات اوست با هدف و با کیفیت و روحیه خاصی است و برای کسی که معتقد است مرگ پایان بخشی از زندگی است با هدف و جهت و روحیه دیگری است. فرق میکند که انسان فردائی و ماورائی پس از پایان این ساعت برای خودش معتقد باشد یا نباشد و فرق میکند که شما درسی را که میخوانید معتقد باشید این درس پس از یک ساعت، پس از یک روز، پس از یک سال، پس از بیست سال به کار شما خواهد آمد، یا معتقد باشید که نه، هرگز به کار شما نخواهد آمد.
بزرگترین تضمین کننده سلامت عمل و سلامت اندیشه و روحیات انسان و مصلحتهای انسانی اعتقاد به آخرت است و اعتقاد به اینکه همه این ها یک روز «فی رق منشور» در یک دفتر گشوده شدهای عرضه خواهد شد. طبق آیات قرآنی هر یک از این اعمال تجسم پیدا خواهد کرد. ولذا قائل بودن به آخرت صرف یک اعتقاد محض نیست که حالا بگوئیم یکی عقیده دارد، یکی هم عقیده ندارد، چه فرقی میکند؟ (قراملکی، ۱۳۸۷،).
همچنین تاکر و دیگران ارزشهای اخلاقی شخصی مدیران و کارکنان را شامل اخلاقی رفتار کردن، اخلاص، صداقت، مسئولیت پذیری و اعتماد معرفی می نماید. ضمن آنکه اخلاقی بودن و سعه صدر دو جزء لاینفک بوده و تصور یکی، بدون وجود دیگری امری محال و غیر قابل دسترس خواهد بود ( تدین، ۱۳۸۵).
۲-۲-۱۰-۵٫ نوع شخصیت:
منظور از شاخص نوع شخصیت، آن دسته از خصایص شخصیتی بوده که لازمه و زمینه فرایند تصمیم گیری اخلاقی را ایجاد می نماید. رابطه معناداری بین ویژگیهای شخصیتی و تصمیم گیری اخلاقی توسط محققین تشخیص داده شده است. با وجود تحقیقات صورت گرفته، نتایج تحقیقات کوهلبرگ، همچنان به عنوان مرجع اصلی در ویژگیهای شخصی در تصمیم گیری اخلاقی لحاظ میگردد( آلیسون و دیگران، ۲۰۰۷).
نتایج تحقیقات نشان میدهد که خودکارآمدی از جمله شاخص های تاثیرگزار بر فرایند تصمیم گیری اخلاقی بوده است. اگرچه نتایج تحقیقات اندکی در این حوزه در دسترس است لیکن تحقیقات انگشتشماری وجود این رابطه را تأیید نموده است. برای مثال دانشجویان با سطح پایینترخودکارآمدی، تقلب کردن را در مقایسه با دانشجویان با خود کارآمدی بالا، کمتر به عنوان یک عمل غیر اخلاقی درک نموده اند. همچنین کارکنان با خود کارآمدی بالاتر توان بالاتری در درک و توان استدلالگری اخلاقی داشته اند (اکپارا و واین[۲۰]، ۲۰۰۸).
۲-۲-۱۰-۶٫ عوامل زمینهای مدل
عوامل زمینهای شامل آن دسته از شاخصههایی است که به صورت ناخودآگاه و نامحسوس در طی زمان در سازمان پدیدار گشته و این شاخص ها در سازمان وجود داشته و بر فرایند تصمیم گیری اخلاقی تاثیرگزار میباشند. درغالب تحقیقات مدیریتی، عوامل زمینهای به عنوان عوامل تاثیرگزار مدنظر قرار میگیرد و شاخص های فراوانی در این حوزه مورد اشاره و بررسی قرار گرفته است. لیکن در اینجا آن دسته از شاخصهایی که بر فرایند تصمیم گیری اخلاقی مدیران تاثیرگزار خواهد بود، مد نظر قرار گرفته است که بر اساس ادبیات موضوع شامل جو اخلاقی، فرهنگ اخلاقی، نوع رهبری، میزان اهمیت دیگران، سیستم جبران پاداش و نوع نقش فرد میباشد.
۲-۲-۱۰-۷٫ جو اخلاقی:
کوهلبرگ (۱۹۸۱) بیان داشته که همچنان که افراد از نظر سطح اخلاقی پیشرفت مینمایند، از فلسفه و دیدگاه جدیدی در برخورد خود با موضوعات اخلاقی استفاده مینمایند. وی بیان میدارد که پیشرفت اخلاقی امری چند مرحله ای و پله پله بوده که به طور مستمر صورت میگیرد. بر این اساس وی سطوح پیشرفت اخلاقی افراد را بر سه دسته خود دوستی ، مراقبت و نوعدوستی و قانونمداری تقسیم می نماید، که است تقسیم بندی مبنایی برای جو اخلاقی نیز قرار گرفته است (اسونسون و وود[۲۱]، ۲۰۰۷).
جو اخلاقی شامل ۳ عامل اصلی بوده که بر آن اساس شکل میگیرد:
محیط اخلاقی که خود شامل دو عامل رفتار مدیریت عالی و مشوقهای اخلاقی میگردد. برای مثال چه مقدار مدیران عالی مراقب مسائل اخلاقی بوده و یا اینکه چه مقدار رفتار اخلاقی مورد تقدیر قرار میگیرد؟
میزان پیروی از دستورالعملها و قوانین در سازمان که بیانگر سطحی است که از کارکنان انتظار میرود که به آنچه به آنان گفته می شود عمل نمایند. بیان شفاف و توضیح کدهای اخلاقی در سازمان برای تمامی سطوح و افراد مختلف.( اکپارا و واین، ۲۰۰۸).
جو اخلاقی کار به عنوان ادراکات جمعی کارمندان از رویدادهای اخلاقی، کارهای اخلاقی ، و رویه های اخلاقی تعریف می شود که به دو بُعد شامل معیارهای اخلاقی به کار رفته در تصمیم گیریهای سازمانی و حیطه تحلیل به کار رفتهی مرجع در فرایند تصمیم گیریهای اخلاقی، بستگی دارد ( تدین، ۱۳۸۵).
۲-۲-۱۰-۸٫ فرهنگ اخلاقی:
فرهنگ اخلاقی شامل هنجارها و رهنمودهایی میگردد که از آن طریق رفتارهای اخلاقی برای افراد روشن و تبیین میگردد. سه دسته اصلی فرهنگ اخلاقی را شامل: ۱- وجود ارزشهای اخلاقی آمیخته شده با سیاستها، فرآیندها و فعالیتهای سازمان، ۲- وجود برنامه اخلاقی مدون در سازمان شامل تدوین کدهای اخلاقی، آموزش اخلاق، آموزش تصمیم گیری اخلاقی و غیره و ۳-وجود رهبری اخلاقمدار در سازمان، میداند. وی بیان میدارد اگر چه این سه عنصر متمایز از یکدیگر میباشند، لیکن دارای نقاط اشتراک فراوانی نیز میباشند (خسروی، ۱۳۸۷).
وجود قوانین و ارزشهای ریشهای و مستدل، امری ضروری و پایهای در ایجاد فرهنگ اخلاقی میباشد. برای مثال اینکه آیا افراد به دوست خود اطلاعات محرمانهای را مبنی بر آنکه وی ممکن است بازخرید یا اخراج شود، اطلاع بدهند یا خیر؟ و یا اینکه پذیرش کادو و هدیه به مناسبتهای مختلف در سازمان امکان پذیر میباشد و یا خیر؟ رایجترین مدل در اندازه گیری فرهنگ اخلاقی در این مطالعه مبنای تحلیل قرار گرفته است که بر این اساس ۱۱ شاخص های را برای ایجاد فرهنگ اخلاقی مناسب لازم میداند -یک چارچوب اخلاقی ۲- تبیین کدهای رفتاری ۳- تخصیص مسئولیت ها ۴-ایجاد کارگروه اخلاق حرفهای ۵- ایجاد ارتباطات ۶- آموزش مستمر ۷-تقویت پیوسته ۸-الگو کاوی ۹-گزارش رسیدگی به شکایات ۱۰- توجه ویژه به رهبری ۱۱-مدلسازی نقشها برای گروههای مدیریت عالی (خسروی، ۱۳۸۷).
۲-۲-۱۰-۹٫ نوع رهبری:
از رهبران اخلاقمدار انتظار میرود سیستم پاداش و تنبیه متناسب با تقویت رفتار اخلاقی را ایجاد نموده. همچنین انتظار میرود رهبری اخلاقمدار ساختار مناسب به منظور گزارش مسائل اخلاقی را ایجاد نمایند. چنانچه در بخش سرفصلهای قبلی اشاره شد رهبری اخلاقمدار بر اساس پارادایم اسلامی را میتوان بدین صورت تعریف نمود:
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 12:52:00 ق.ظ ]
|