علامه طباطبایی ، آیه ۳۰سوره روم را تفسیر آیه ۱۱۹سوره نساء دانسته ومی نویسد : « خلاصه گفتار شیطان این است که من بندگانت را به وسیله ی عبادت غیر خدا وارتکاب گناه گمراه می کنم وبه آنان دستور می دهم به آرزو ها وخیال های باطل سرگرم شوند واز اشتغال به امر واجب روی گردانند و دستور می دهم گوش چارپایان را سوراخ کنند وآنچه را خدا حلال کرده ، برخود حرام کنند ودستور می دهم آفرینش خدا را تغییر دهند » (طباطبایی ،۱۴۱۷ق: ۸۶) .آنگاه با استشهاد از این آیه می نویسد «بعید نیست که مراد از تغییر خلقت خدا خارج شدن از حکم فطرت وترک دین حنیف باشد (همان ) . وانگهی پذیرش نظریه ممنوع بودن تغییر در مخلوق خدا لوازمی دارد که التزام به آن دشوار می نماید .از جمله حتی تغییر در گیاهان ،پیوند زدن درختان میوه ،کوتا کردن ناخن ومو ،درمان بیماری ، آرایش زن برای شوهر و…می بایست حرام باشد ، چون همگی نوعی تغییر در آفرینش خداست برخی صاحب نظران تلقیح نژاد برتر حیولنات با نژاد دیگر وهمچنین پیوند درختان با درختان دیگر را جایز می دانند ومعتقدند : «تغییر خلق اگر متوجه تبدیل به حسن باشد ، مانعی ندارد (سند ، ۱۳۸۱: ۱۰۰). همچنین احادیث ذکر شده نیز قابل مناقشه است . زیرا در حدیث دیگری آمده است : «واصله » و«موصوله » کسی است که در جوانی زنا می کند ودر پیری زنان را به مردان می رساند (حر عاملی ،۱۴۲۴ق: ۱۳۲).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲- اختلاط انساب
یکی از مهمترین دلایل عدم جواز اهدای جنین ،دخالت فرد ثالث است که در امر تولد مثل ،منجربه اختلاط در نسب می شود . به عنوان مثال مشخص نیست مادر طفلی که از طریق اهدای جنین متولد می شود ،زن صاحب تخمک یا زن صاحب رحم است ، همچنین پدر کودک کیست؟ رابطه وی با شوهر زن صاحب رحم چیست؟ چه رابطه ای بین وی وفرزند صاحب تخمک ، فرزندان صاحب اسپرم وفرزندان صاحب رحم وجود دارد ؟
به نظر می رسد اختلاط انساب ،حکمت حکم بوده وعلت آن نیست . بین علت و حکمت تفاوت می باشد ؛ حکمت مصلحتی است که زیر بنای یک قانون معین است ؛ مثل آ میخته نشدن نطفه ها که مصلحت مقررات راجع به عده ی طلاق است . اما علت یک قانون آن است که بود ونبود قانون ، بستگی به بود ونبود علت دارد ؛ مثل غبن فاحش در معامله که علت وجود خیار غبن است . علت حکم ، کلیت دارد وغیر قابل استثناست ، ولی حکمت حکم ، غالبی بوده ، کلیت ندارد واستثناپذیر است (جعفری لنگرودی ، ۱۳۷۸: ۲۴۷).
به علاوه بسیاری از فقها مشکل اختلاط انساب را در این موارد حل کرده ند . مثلأ برخی با استناد به آیه ی «ان امهاتهم الا اللائی ولدنهم » ( مجادله ، ۲) گفته اند : مادر، زنی است که طفل را متولد کرده ، یعنی زن صاحب رحم (خویی ، ۱۴۲۱ق:۳۲۰ ؛ روحانی ، ۱۴۱۴ق:۳۳۳). برخی با استناد به تکوین طفل از تخمک واسپرم ، معتقدند مادر ، زن صاحب تخمک است (خمینی ، ۱۴۲۱ق: ۵۹۲). برخی دیگر مثل اردبیلی نیز معتقدند طفل مزبور دو مادر دارد : زن صاحب رحم وزن صاحب تخمک ( جمعی از نویسندگان ، ۱۳۸۴: ۲۴۷). درباره ی پدر نیز اکثر قریب به اتفاق فقها ، طفل را منتسب به صاحب اسپرم می دانند (خمینی ،۱۴۲۱ق؛ خویی، ۱۴۲۱ق : ۳۲۰ ؛ روحانی ، ۱۴۱۴ق : ۳۳۳؛ سند ، ۱۳۸۱: ۱۱۱). در این حال مطابق ماده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...