-محمدزاده ابراهیمی و فرهاد برجعلی(۲۰۱۲) دریافتند که ‌ازدواج‌هایی از پایداری و صلابت برخوردارند که هنگام شروع زندگی مشترک،ویژگی های شخصیتی زوج ها مشابه باشد .تشابه شخصیت منجر به تعادل و روابط نسبتا خوب و موفق می شود. نتایج نشان داد بین مشابه بودن در خوشایندی و برون گرایی بارضایت زناشویی رابطه ی معنا داری وجود دارد و بین مکمل بودن در عامل شادکامی با رضایت زناشویی رابطه منفی وجود دارد.

-کوردوا و همکاران[۸۷](۲۰۱۳)، توانایی تشخیص و ابراز هیجان ها، صمیمیت و رضایت زناشویی را مورد بررسی قرار دادند. نمونه شامل ۹۲زوج متاهل بود. نتایج حاکی از آن بود که توانایی تشخیص و توانایی ابراز هیجان ها با سازگاری زناشویی توسط صمیمیت تعدیل شد.

-سوینی[۸۸] و همکاران (۲۰۰۹). به بررسی رضایت زناشویی، شادکامی و بهزیستی روانی ذهنی در میان دانشجویان پرداخت . وی مشاهده کرد دانشجویانی که رضایت زناشویی کمی دارند از بهزیستی روانی کمتری برخوردار هستند. وی عواملی مانند عزت نفس، نشانه های افسردگی، نگرش به تحصیل و ارزیابی از هدف های آموزشی و تربیتی را از عوامل مهم بهزیستی روانی می‌داند.

-کرید[۸۹] و همکاران(۲۰۱۰). به بررسی رابطه بین بهزیستی روانی، شادکامی و ناگویی هیجانی در بین دانشجویان متاهل پرداخت. نتایج پژوهش او نشان داد که بین شادکامی و ناگویی هیجانی رابطه معناداری و منفی وجود دارد. بین بهزیستی روانی و ناگویی رابطه معنادار نبود.

-شوارزر[۹۰] و فاچس[۹۱] (۲۰۱۲) در پژوهشی که تحت عنوان رابطه خودکارآمدی با خودبازبینی و ارتباط آن با ناگویی هیجانی در بین زوجین انجام دادند ، نشان دادند که بین خودکارآمدی و خودبازبینی رابطه مثبت وجود دارد .

-گادیانو و هربرت[۹۲] (۲۰۱۲) در پژوهش خود تحت عنوان خودکارآمدی جنسی و ناگویی هیجانی و خودبازبینی را در موقعیت­های اجتماعی را در بین زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داد تغییرات در ناگویی هیجانی و خودبازبینی به شدت با تغییرات موقعیت های اجتماعی هم­خوان است.

-اولسون (۲۰۱۰) برای مطالعه ناگویی هیجانی و شادکامی با رضایت زناشویی در مدیران شرکت، گروه کوچکی از کارکنان مرد را انتخاب و برنامه خلاصه شده را بر روی آن ها اجرا کرد. وی با بهره گرفتن از یک طرح شبه تجربی، اندازه های قبل و بعد از مداخله را برای آزمودنی ها جمع‌ آوری کرد و با بهره گرفتن از تحلیل واریانس نشان داد که سبک های ابراز هیجان و شادکامی با رضایت زناشویی در مدیران مرد رابطه مستقیم و معناداری با هم دارند.

-گراهام[۹۳] (۲۰۱۰) در پژوهش خود تحت عنوان ناگویی هیجانی و هیجان خواهی با رضایت زناشویی کارکنان نساجی و کارکنان شرکت های مواد غذایی نشان دادند بین ناگویی هیجانی و هیجان خواهی و همچنین بین خودکارآمدی با رضایت زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.

-در پژوهش هیکمن[۹۴] و همکاران ( ۲۰۱۲) بر روی تاثیر آموزش های غنی سازی در رضایت مندی زناشویی، صمیمیت زناشویی سی و هفت زوج شرکت کننده در دو برنامه ی غنی سازی و الگوی دیگری از غنی سازی با عنوان ماجراجویی[۹۵]، قبل و بعد از شرکت در گروه ها توسط پرسش نامه ی صمیمت وارینگ[۹۶] (WIQ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد، ارتباط بین فردی زوج های هر دو گروه، بهبود معناداری در مقایسه با گروه کنترل داشت و شرکت کنندگان در دو گروه آزمایشی تفاوت معناداری در بهبود رضایت مندی زناشویی نداشتند.

– جوهونی[۹۷] (۲۰۱۰) در پژوهش، خود تحت عنوان رابطه بین آلکسیتیمیا و خودکارآمدی در بین دانشجویان نشان داد؛ دانشجویانی که از خودکارآمدی ضعیفی برخوردارند؛ در بیان هیجانات خود با مسایل زیادی روبه رو هستند و این مسأله در دختران بیشتر دیده شده است.

– بال[۹۸] (۲۰۰۸) در پژوهشی به بررسی رابطه بین برانگیختگی عاطفی و تفکرات غیرمنطقی با ناگویی هیجانی بین دانشجویان دختر و پسر (۷۶۵=N) پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد افرادی که تفکرات غیر منطقی بالایی دارند؛ دارای آشفتگی هیجانی بیشتری و شادکامی کمتری هستند. او همچنین دریافت در دانشجویانی که تفکرات غیر منطقی وجود دارد؛ طرحواره های ناسازگار با نداشتن خویشتن داری و برخی نشانه های اختلالات روانی رابطه معناداری دارد.

– پیرو[۹۹] (۲۰۰۶) در یک مطالعه رابطه بین شرایط اقتصادی – اجتماعی، اضطراب و ناگویی هیجانی افراد را در ۵ کشور (فرانسه، انگلستان، ایتالیا، اتریش، یونان ) بررسی کرد. در این بررسی ۱۰۹۰۰ نفر شرکت کردند که نیمی از آنان را زنان تشکیل می‌دادند. او دریافت که سن، سلامتی و ناگویی هیجانی به طور قوی با اضطراب و رضایت کلی افراد در ارتباط هستند و این رابطه معکوس است.

– لیپورمرسکی[۱۰۰] و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهش خود بر روی دانشجویان (۲۳۰۰=N) شهر اوکلاهاما به میزان بررسی رابطه ناگویی هیجانی و سازگاری با موقعیت های زندگی پرداختند. آن ها معتقدند که به طور کلی افراد شاد به شرایط و اتفاقات به شیوه مثبت و سازگارانه تری پاسخ می‌دهند از این رو ناگویی هیجانی کمتری تجربه می‌کنند. و دارای سطح استرس کمتر و سیستم ایمنی قوی تر و خلاق تری از افراد ناشاد هستند. ‌بنابرین‏ افراد شاد به شرایط اتفاقات به شیوه مثبت تر و سازگارانه تری پاسخ می‌دهند. شادی امری مسری است یعنی شادی یک فرد می‌تواند در دیگران نیز شادی پدید آورد و زندگی را دلپذیرتر سازد.

-کافتسیوس[۱۰۱] (۲۰۰۱) بر مطالعه ایی برروی چهل زوج ،آثار دلبستگی و الگوهای همبسته تنظیم هیجان در ارتباطات نزدیک را بررسی کرد .توضیحات چهره­ای شرکت کننده­ها ضبط می­شد و هر یک از زوج­ها در ادامه حالت چهره ی شریک زندگی خود را توصیف می­کردند.نتایج نشان داد که تفاوت­های پیش‌بینی شده در تنظیم هیجان بین سبک های دلبستگی ایمن و نا ایمن ،تنها با توجه به عواطف منفی یافت شد.مشاهده گران مستقل نیز مردهایی با دلبستگی ناایمن را در توصیف هیجان ها در مقایسه با مردان با دلبستگی ایمن ، ناتوان تر یافتند.

– آدام و کینگراس[۱۰۲] (۱۹۸۲) ، به بررسی اثر بخشی یک برنامه غنی سازی ازدواج در افزایش صمیمیت زوج های متاهل پرداختند . نتایج نشان دهنده تاثیر برنامه غنی سازی بر صمیمیت و تغییر جهت فکری زوجین بود . همچنین نتایج نشان داد که برنامه می‌تواند به زوج ها در بهبود ارتباطات کمک کرده حتی به تغییر تصمیم آنان از طلاق به ادامه زندگی کمک کند .

۳-۱- مقدمه

در این فصل رو شناسی پژوهش بررسی می شود و روش تحقیق، جامعه آماری، حجم نمونه و نحوه ی گزینش آن ها، ابزارهای جمـع آوری اطـلاعات و روش هـای تـجزیه و تحلیل داده ها بیان می‌گردد.

۳-۲- روش پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...