این تیپ شخصیتی رک، قاطع و رهبر است. برای او، نتیجه ها حایز اهمیت است. از حل مسأله و انجام کارها و دست یابی به هدف‌ها لذت می‌برد. از داشتن مسئولیت، لذت می‌برد. برای انجام کار و برنامه، استاندارد بالایی در نظر می‌گیرد (هم برای خود و هم برای دیگران). به توانایی هایش برای رسیدن به نتیجه ها اعتماد می‌کند. از چالش و رقابت لذت می‌برد، قدرت ریسک بالایی دارد و به وضع موجود اعتراض می‌کند و می‌تواند قوانین را نادیده بگیرد. به سرعت تصمیم می‌گیرد. او از هم نشینی چنین افرادی بی حوصله می شود، از جمله افرادی که وقت شان را با حرف زدن هدر می‌دهند، افراد بی صلاحیت و یا کسانی که در برابر تغییر، مقاوم هستند. خیلی راحت از دیگران انتقاد می‌کند. او به راحتی کسل و بی حوصله می شود. به سرعت عصبانی می شود و به همان سرعت نیز بر آن چیره می‌شود (قلی‌زاده، ۱۳۷۶).

او فعال و برون‌گرا است و همیشه عجله دارد با صدای بلند صحبت می‌کند و وقتی مردم مشغول بیان مطلب مهمی هستند، وسط حرف آن‌ ها می پرد. او دوست دارد مسئولیت برگزاری گردهم‌‌آیی‌ها و برنامه ها را به عهده بگیرد و قوانین را تعیین کند. او جسور، بی تعارف و کم طاقت است.

۲-۴-۲ – تعریف تیپ شخصیت B

تیپ شخصیتی B به اندازه ی تیپ های شخصیتی دیگر از استرس رنج نمی برد، مگر این که دلیل خاصی داشته باشد مانند ورشکستگی یا طلاق . این تیپ به طور کامل، نقطه ی مقابل تیپA است . اگر شما می خواهید تنها می خواهید تنها با یک کلمه، این تیپ را توصیف کنید، می توانید از عبارت «خونسرد» استفاده کنید .

این تیپ نسبت به همه چیز، آرامش دارد، کمتر به خود فشار میاورد و در کل، از سرنوشت و تقدیرش راضی است و به احتمال زیاد، برای رسیدن به هدف های غیر ضروری، کمتر تلاش می‌کند . او به دیگران اعتماد دارد ‌و کارها را به آن ها محول می‌کند و هرگز ضرورتی نمی بیند تا همه ی کارها را به تنهایی انجام دهد، تیپ B، فردی کم حرف ومنطقی است و سلامتی دراز مدت خود را به علت سبک زندگی پر استرس به مخاطره نمی اندازد. (قلی‌زاده، ۱۳۷۶).

۲-۴-۳- تعریف تیپ شخصیت A

شتاب زدگی و اهل رقابت بودن، دو ویژگی بارز تیپ شخصیتیA است.این تیپ شخصیتی، علاقه مند است تا کارهای زیادی را با سرعت بالا انجام دهد.او همیشه عجله دارد و در زندگی خود به برنامه ریزی و زمان بسیار اهمیت می‌دهد کمال گرا است و دوست ندارد کارها را خودش انجام می‌دهد.گاهی اوقات، کم طاقت و عصبی به نظر می‌رسد.خیلی بعید است که این چنین شخصی به خود کاوی بپردازد، ‌بنابرین‏ همه ی افراد مشکل دارند، به جز او. در کل این تیپ نمی داند که چرا این قدر به خودش فشار می آورد. از آن چه گفته شد. شما می توانید متوجه شوید که این تیپ، بهترین کاندید برای ابتلا به بیماری‌های روحی و یا بیماری های وابسته به آن هستند. با وجود این که این تیپ، بسیار پر انرژی است، ولی زمانی که او از انرژی های ذخیره اش استفاده می‌کند، ناگهان دچار در هم ریختگی روانی می شود. هم چنین او ریسک بالایی برای ابتلا به بیماری‌های قلبی دارد، زیرا مسائلی که استرس زیادی ایجاد می‌کنند، بخش مهمی از شخصیت این تیپ است. تنها راهی که می‌تواند به کاهش استرس آن ها منجر شود، عبارت است از پذیرش مسا یل و داشتن مسایل و داشتن آمادگی برای تغییر برخی از جنبه‌های شخصیتی و رفتاریشان. (قلی‌زاده، ۱۳۷۶).

۲-۴-۴- تعریف تیپ شخصیت C

تیپ شخصیتی C، برای ابراز احساس هایش مشکل دارد و هر چیزی را که موجب ناراحتی اش می شود، در درونش نگه می‌دارد. او به ندرت استرس خود را از طریق فریاد یا پرتاب چیزها نشان می‌دهد، گرچه ممکن است دوست داشته باشد مانند افراد معمولی، این کار را انجام دهد. او بی نهایت مواظب گفتار و رفتارش است. ‌بنابرین‏ تیپC، بسیار مستعد است تا در معرض استرس های طاقت فرسا قرار بگیرد. چرا که مطالعه ای بر روی بیماران مبتلا به سرطان نشان داده است که آن‌ ها دارای تیپ شخصیتی C هستند (قلی‌زاده، ۱۳۷۶).

۲-۴-۵ – نظریه های شخصیت

۲-۴-۵-۱- نظریه روانکاوی

نظریه های روانکاوانه شخصیّت شامل نظریه های روانکاوی فروید، یونگ، آدلر است. فروید به عنوان پیشتاز و ‌بنیان‌گزار نظریۀ روانکاوی شناخته شده است. وی به عنوان پزشک در بعضی بیماران خود متوجه ناراحتی هایی شده بود که منشأ جسمی‌نداشتند و معتقد شد که این ناراحتیها حاصل و تحت کنترل مغز دوم است و بعدها از آن به عنوان «ناخودآگاه» یا «ضمیر ناهشیار» نام برد.

شخصیّت از نظر فروید شامل سه وجه است نهاد که نماینده تمایلات و غرایز کور است و تابع اصل لذّت است. خود یا من که نمایندۀ واقعیتها است و تابع اصل واقعیت است. و فراخود یا من برتر نمایندۀ سانسورهای اجتماعی و وجدان شخصی است و مانع ارضای تمایلات می‌شود. به عقیده فروید شخصی برای حفظ و انسجام شخصیّت خود از یک رشته مکانیسم‌های دفاعی که عبارتند از: واپس زنی، جا‌به‌جایی، والایش، بروناخنکی، همانندسازی، درون فکنی، بازگشت، تثبیت، انکار، دلیل تراشی، تبدیل، جبران استفاده می‌کند ( شاملو، ۱۳۸۲).

یونگ که از شاگردان فروید بود به علّت اختلاف هــایی که با فرویــد پیدا کرد کتب روان شناسی تحلیلی را پی ریزی کرد. از نظر یونگ ساختار شخصیّت شامل من یا خود، ناهشیاری فردی، ناهشایر جمعی، صورت‌های ازلی، پرسونا یا نقاب، آنیما و آنیموس و سایه می‌باشد. یونگ شخصیت‌ها را به دو طبقه درون گرا و برون گرا تقسیم کرد. از دیگر همکاران فروید که مکتب روان شناسی فردی را بنیاد نهاد، آلفرد آدلر بود. در نظریه آدلر صول و ویژگی هایی وجود دارد که عبارتند از: اصل حقارت، اصل برتری جوئی، اسلوب زندگی، خودآگاهی، علاقه اجتماعی، نهایت و هدف زندگی و خود خلاّقی (شاملو، ۱۳۸۲).

۲-۴-۵-۲- ‌نظریه‌های شناختی

نظریّه جورج کلی که به عنوان یکی از ‌نظریه‌های شناختی شخصیّت شناخته شده محور بحث او این است که انسان از یک سو موجودی است عقلانی و دارای شناخت، و از سوی دیگر موجودی است که برای تعبیر و تفسیر رویدادهای زندگی خود از سازه هایی که خود می‌سازد استفاده می‌کند. هر انسان از نظر کلی دانشمندی است که عاقلانه و با روش علمی‌خاص خود پدیده‌ها را تعبیر و تفسیر می‌کند. طبعاً چون شیوه های شناخت افراد با هم متفاوت است تعبیر و تفسیرهای گوناگونی هم از زندگی و جهان اطراف خود دارند. کلی این ســازه‌ها را به عینــک‌های متفــاوتی تشبیه می‌کنــد که هر فــرد جهان بیرون را که در واقع یکی است از پشــت عینک خود به رنگ خاصّی می‌بیند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...