• توزیع درآمد: منظوراز توزیع درآمد در اقتصاد چگونگی تقسیم درآمد بین گروه­ ها و طبقات مختلف اجتماعی در نتیجه عملکرد سیستم اقتصادی و اینکه درآمد تا چه اندازه در گروه ­های خاص متمرکز است، می­باشد. (سهرابی و سلمانی آقاجانزاده، ۱۳۶۰، ۱۴)۲.
  • منحنی لورنز: منحنی لورنز در حقیقت نمایش هندسی منحنی توزیع درآمد واقعی افراد یک کشور است که ارتباط بین درصد تجمعی دارندگان درآمد (بر روی محور افقی) و درصد درآمد تمعی درآمد دریافت شده توسط آنان (بر روی محور عمودی) را نشان می­دهد. (ابوالفتح قمی، ۱۳۷۱، ۱۵)۱.
  • ضریب جینی: این ضریب مشهورترین و متداول­ترین شاخص اندازه ­گیری نابرابر توزیع درآمد می­باشد که میزان نابرابری را بر اساس منحنی لورنز محاسبه و به صورت یک عدد ارائه می­ کند.

(همان منبع،۱۳۷۱ ،۱۸)۲.
از نظر ترسیمی این ضریب برابر است با:
۱۰-۱ تعریف عملیاتی اصطلاحات
امروزه جهت بررسی موضوعات و سیاست­های مختلف اقتصادی در سطوح کلان از ابزارهای مختلفی استفاده می­گردد. دو نمونه از این ابزارها جداول داده-ستانده و ماتریس حسابداری اجتماعی می­باشند. چنانکه می­دانیم جداول داده-ستانده چارچوبی برای بررسی ارتباط میان صنایع و بخش­ها در اقتصاد یک کشور بوده و پیوندهای موجود میان بخش­های تولیدکننده و مصرف ­کننده در اقتصاد را نشان می­ دهند. هر چند جداول داده-ستانده در خصوص تجزیه و تحلیل­های اقتصادی نظیر ارتباط میان تقاضای نهایی و میزان ستانده رشته فعالیت­های مختلف، ساختار تقاضا، اشتغال، قیمت­ها و… ابزاری قوی می­باشند، ولی به­ دلیل اینکه چگونگی جریان ارزش افزوده به نهادهای اجتماعی توسط این جداول منعکس نمی­ شود، لذا نمی­توانند تأثیر سیاست­های اقتصادی اتخاذ شده را بر خانوارها و سایر نهادها نشان دهند. بر خلاف جداول داده-ستانده، ماتریس حسابداری اجتماعی عمدتاً بر نقش خانوارها در اقتصاد و چگونگی ایجاد و توزیع درآمد آن­ها متمرکز بوده. ماتریس حسابداری اجتماعی جزء مدلهایی است که تمام بخش های تولیدی، عوامل تولید و نهادهای اجتماعی و اقتصادی را دربرگفته و از این رو ساختار جامعی برای مطالعه اجزاء درآمد ملی فراهم می ­آورد. در این مدل چگونگی شکل گیری جریان درآمد و هزینه حساب های موجود مشخص می شود؛ هم­چنین در مراحل اولیه توسعه، اجرای سیاست­های اقتصادی موجب نابرابری توزیع درآمد می­گردند. لذا این احتمال وجود دارد که در مراحل بعدی اضافه درآمد ایجاد شده ناشی از رشد به گونه ­ای نابرابر توزیع شود. از طرف دیگر بررسی سیاست­های تأثیرگذار بر توزیع درآمد در مدلهایی که بتوانند تمامیت اقتصاد را دربرگیرند، موجب افزایش دقت نتایج حاصله میگردد، لذا این تحقیق به دنبال بررسی این موضوع است که با بهره گرفتن از ماتریس حسابداری اجتماعی، رابطه بین ارزش افزوده بخش کشاورزی و توزیع درآمد خانوارهای شهری و روستایی را بررسی کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۲ مقدمه
در این فصل که مقدمه­ای برای فصل بعدی خواهد بود بیشتر به مفاهیم کلیدی برای آشنایی و یادآوری مطالبی در خصوص توزیع درآمد، کشاورزی، جدول داده ستانده و ماتریس حسابداری اجتماعی می­پردازیم، تا این امر منجر به آسان­تر شدن ارائه مطالب در خصوص موضوع مورد مطالعه شود. در پایان هم به مقایسه دو روش جدول داده – ستانده و ماتریس حسابداری اجتماعی اشاره خواهیم داشت.
۲-۲ توزیع درآمد
منظور توزیع درآمد در اقتصاد چگونگی تقسیم درآمد بین گروه­ ها و طبقات مختلف اجتماعی در نتیجه عملکرد سیستم اقتصادی و اینکه درآمد تا چه اندازه در گروه های خاص متمرکز است، می­باشد. (سهرابی، ۱۳۶۰، ۱۴)[۹].
در اینجا ضروری است که میان درآمد که مفهوم جریانی با روانه­ای۲ است و ثروت که مفهوم انباشته­ای۳ است ، تفاوت قائل شویم. به­عبارت دیگر باید گفت ثروت، حجم کل ذخائر انباشته شده یک فرد در هر لحظه از زمان را اندازه گیری می­ کند در حالی که درآمد، دریافتی کل یک شخص یا خانوار طی یک دوره معین می باشد.
به طور کلی اقتصاددانان برای مقاصد تحلیلی و کمی بین دو معیار اصلی اندازه ­گیری درآمد فرق می­گذارند:

  • توزیع کارکردی درآمد۴
  • توزیع شخصی یا مقداری درآمد۵

۱-۲-۲ توزیع کارکردی درآمد
این توزیع به توزیع درآمد بین عوامل تولید (کارگر، سرمایه، زمین ومدیریت) بر اساس مشارکت آنان در تولید اشاره دارد به­عبارتی دیگر، در این توزیع بررسی می­کنیم که چند درصد از کل درآمد ملی به هر یک از عوامل تولید رسیده است. توزیع کارکردی درآمد، عنصر مهمی در تخصیص کارای منابع می­باشد. (اورلی، ۱۹۸۷، ۵۵۷)۱.
۲-۲-۲ توزیع مقداری درآمد
این توزیع متداول­ترین مقیاسی است که بوسیله اقتصاددانان به کار برده می­ شود. این مقیاس صرفاً با اشخاص یا خانوا­رها و کل درآمدی که دریافت می­ کنند سروکار دارد و طریقه کسب درآمد در نظر گرفته نمی­ شود. آنچه مهم است این است که هر فرد چه مقدار درآمد حاصل کرده است، بدون توجه به اینکه درآمد تماماً از اشتغال حاصل شده باشد یا از منابع دیگری مانند بهره، سود، اجاره، هدیه، ارث و غیره.اگر دو نفر درآمد سالانه شخصی برابری داشته باشند هر دو در یک طبقه قرار می­گیرند. صرفنظر ازاینکه یکی ممکن است روزانه ۱۵ ساعت در مزرعه­اش کار کند و دیگری اصلاً کار نکند و صرفاً بهره ارثیه­اش را جمع­آوری نماید. (تودارو،۱۳۷۰،۲۱۵)۲.
توزیع شخصی درآمد بی ارتباط با توزیع کارکردی درآمد نیست بلکه مرتبط با آن است. شخصی که تنها صاحب نیروی کار است نسبت به شخصی که علاوه بر نیروی کار، صاحب زمین و سرمایه نیز می­باشد، احتمالاً درآمد بیشتری کسب می­ کند. بعلاوه مالکیت عوامل ارتباط نزدیکی با موقعیت شخص در توزیع شخصی درآمد دارد. معمولاً نیروی کار در طرف پائین رشته توزیع مقداری درآمد قرار می­گیرند و صاحبان سرمایه، زمین و مدیریت در طرف دیگر آن.
بخاطر داشته باشیم که توزیع کارکردی درآمد به ما نشان می­دهد که آیا درآمد به طور کارا بین عوامل تولید توزیع شده است یا خیر، در حالی که توزیع مقداری درآمد به ما می­گوید توزیع درآمد بین افراد جامعه تا چه اندازه برابر بوده است.
۳-۲ شاخص­ های نابرابری
الگوی توزیع درآمد هر جامعه و نابرابری درآمدی آن دارای ابعاد و جنه­های متفاوتی است که باید کشف و شناخته شوند تا بر اساس آن بتوان نسبت به ارائه و اجرای سیاست­های مناسب و منطقی اقدام کرد. برای آگاهی از این ابعاد و جنبه­ها در طی زمان دانشمندان اقتصادی و آماری مبادرت به ارائه روش­ها و نیز ضرایب و شاخص­هائی کرده ­اند. اما حالا به­خوبی مشخص است که این شاخص ­ها، رتبه ­بندی یکسانی از توزیع درآمد ارائه نمی­دهند. (ابوالفتحی قمی، ۱۳۷۱ ،۸)۳.
ویسکف[۱۰] در مطالعه خود بر روی کشورهای پرتوریکو، آرژانتین و مکزیک مشاهده کرد که بر اساس شاخص جینی و انحراف معیار لگاریتم درآمد، توزیع درآمد در پرتوریکو از برابری بیشتری نسبت به مکزیک برخوردار است اما وقتی ضریب تغییر به­عنوان شاخص نابرابری به­کار رود توزیع درآمد مکزیک ازبرابری بالاتری برخوردار می­ شود. به­خاطر این اختلاف در رتبه ­بندی، انتخاب شاخص مناسب مسئله­ای است که بسیاری از تحقیقات گذشته با آن روبه­رو بوده ­اند. در سال ۱۹۷۴ چمپرنون۲‌با بررسی شاخص­ های مختلف توزیع درآمد اظهار داشت که هیچ شاخصی را نمی­ توان بهترین شاخص توزیع درآمد دانست و بعضی شاخص ­ها برای بررسی جنبه­ های خاص از توزیع، از دیگر شاخص ­ها مناسب­ترند.
۱-۳-۲ ویژگی­های شاخص نابرابری
برای شاخص­ های نابرابری ویژگی­هایی را برشمرده­اند که در حالت کلی دارا بودن تعداد بیشتری از این ویژگی­ها، موجب ارجحیت یک شاخص بر شاخص دیگر می­ شود. برخی از مهمترین خصوصیات شاخص نابرابری توزیع درآمد عبارتند از:
سهولت محاسبه و برآورد شاخص نابرابری با بهره گرفتن از اطلاعات آماری موجود
تغییر دامنه اندازه شاخص بین صفر و یک
این ویژگی موجب تسهیل ارزیابی و مقایسه نابرابری درآمد الگوهای توزیع درآمد در طی زمان و مکان می­ شود.
عدم حساسیت نسبت به تغییر متناسب کلیه درآمدها
حساسیت نسبت به تغییر کلیه درآمدها به یک اندازه معین
عدم وابستگی به سایر ویژگی­های افراد جامعه (اصل تقارن)
حساسیت نسبت به انتقال درآمد بین افراد جامعه (اصل پیگو – دالتون)
یعنی انتقال درآمد بین دو فرد با درآمدهای متفاوت، باید موجب تغییر شاخص نابرابری شود.
حساسیت نسبی در مقابل انتقال درآمد بین افراد جامعه (اصل انتقال نزولی)
این اصل گویای این نکته است که به انتقال درآمد بین افراد با درآمد کم باید بیش از انتقال درآمد بین افراد ثروتمند اهمیت داده شود.
تجزیه پذیری
یعنی هرگاه جامعه مورد بررسی از چند زیر جامعه مختلف تشکیل شود (مثلا تفکیک جامعه کل کشور به دو زیر جامعه شهری و روستایی)، میزان نابرابری درآمد کل جامعه به­ صورت حاصل­جمع نابرابری درآمد بین زیر جامعه­ها و میانگین وزنی نابرابری درآمد داخل زیر جامعه­ها تعریف شود. (ابوالفتحی قمی،۱۳۷۱، ۸)[۱۱].
۲-۳-۲ شاخص­ های نابرابری توزیع درآمد
در اینجا به معرفی مختصر چند شاخص نابرابری که در مطالعات تجربی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته­اند، می­پردازیم:
۱-۲-۳-۲ منحنی لورنز
این منحنی یکی از ابزارهای اساسی وکلیدی مطالعات توزیع درآمد وثروت است که به طوروسیع مورد
استفاده قرار می­گیرد منحنی لورنز در حقیقت نمایش هندسی منحنی توزیع درآمد واقعی افراد یک کشور است که ارتباط بین درصد تجمعی دارندگان درآمد (بر روی محور افقی) و درصد درآمد تمعی درآمد دریافت شده توسط آنان(بر روی محور عمودی) را نشان می­دهد به شرط اینکه دارندگان درآمد بر حسب میزان درآمدشان به ترتیب صعودی مرتب شده باشند، به این ترتیب هر نقطه از منحنی لورنز مبین سهمی از کل درآمد جامعه است که توسط نسبتی از افراد جامعه کسب شده است که دارای مقدار معینی درآمد و یا کمتر از آن هستند. (همان منبع، ۱۳۷۱، ۱۵)۲.
اگر درصد درآمدهای دریافت شده دقیقاً برابر با درصد دریافت­کنندگان درآمد باشد، منحنی لورنز بر خط ۴۵درجه منطبق می­گردد (برابری کامل) و اگر فقط یک فرد یا یک خانوار تمامی درآمد را دریافت کند و بقیه افراد جامعه هیچ درآمدی کسب نکنند، در این حالت، منحنی به خط شکسته تبدیل می­ شود (نابرابری کامل)، البته در تمامی موارد واقعی، منحنی در جایی بین این دو حالت حدی قرار می­گیرد. هرچه خمیدگی منحنی از خط ۴۵ درجه برابری کامل دورتر باشد(سطح سایه­دار بزرگتر باشد) نابرابری توزیع بیشتر خواهد بود.
کاکوانی و پادر۳ تابع ریاضی ذیل را برای منحنی لورنز پیشنهاد کرده ­اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...