۲-۴-۵-۲۳ ضریب ارزش افزوده فکری[۱۰۸]

روش ضریب ارزش افزوده فکری، توسط پالیک [۱۰۹]تدوین شد و ابزار تحلیلی برای اندازه گیری عملکرد شرکت است. مدل ضریب ارزش افزوده فکری مبتنی بر این فرض است که اندازه گیری و توسعه ارزش افزوده شرکت ممکن است بر ارزش بازار شرکت تاثیر بگذارد. (پالیک، ۲۰۰۰) این روش به صورت عملی در بین ۲۵۰ شرکت به شکل تصادفی به اجرا درآمد و بر اساس نتایج حاصل شده، ارتباطی نزدیک بین کارایی ایجاد ارزش توسط منابع (که همان ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری است) و ارزش بازار شرکت ها اثبات گردید. ضریب ارزش افزوده فکری کارایی ایجاد ارزش در شرکت ها را اندازه گیری و مورد پایش قرار می‌دهد. کارایی سرمایه انسانی به عنوان زیر مجموعه ضریب ارزش افزوده فکری، کارایی سرمایه فکری شرکت را توصیف می کند. روش ضریب ارزش افزوده فکری بر اساس این اصل است که ایجاد ارزش برخواسته از دو عامل اولیه با عنوان منابع سرمایه ای فیزیکی و منابع سرمایه ای فکری می‌باشد. در حقیقت این ضریب کارایی مطلق ایجاد ارزش مربوط به تمامی منابع به کار گرفته شده را محاسبه می‌کند در حالی که کارایی سرمایه فکری[۱۱۰]، ارزش ایجاد شده توسط سرمایه فکری به کار گرفته شده را منعکس می‌کند. (پالیک، ۲۰۰۴).

۲-۴-۵-۲۴ چرخه ممیزی دانش[۱۱۱]

چرخه ممیزی دانش، روشی برای ارزیابی ابعاد دانش سازمان در چهار مرحله است : تعریف دارایی های اصلی دانش، شناسایی فرآیندهای اصلی دانش، طرح ریزی عملیات بر روی فرآیندهای دانش و اجرا و پایش پیشرفت و سپس بازگشت به مرحله اول می‌باشد. شناسایی فرآیندهای دانش متناسب با دارایی های اصلی دانش شکل می‌گیرد. در فاز سوم عملیات مرتبط (برای نمونه با توسعه فرآیندهای دانش)، برای بهبود دارایی های فکری برنامه ریزی می شود. (مار و اسکیوما[۱۱۲]، ۲۰۰۱)

۲-۴-۵-۲۵ نقشه دارایی‌های دانش[۱۱۳]

نقشه دارایی های دانش، توسط مار و اسکیوما تدوین شد و چهارچوبی گسترده از دانش سازمانی از هر دو منظر داخلی و خارجی فراهم می‌سازد. (مار و اسکیوما، ۲۰۰۱) نقشه دارایی های دانش چهارچوبی فراهم می‌کند که به سازمان‌ها در شناسایی حوزه های دانش کمک می‌کند. نقشه دارایی های دانش بر این اصل مبتنی است که دارایی های دانش سازمانی شامل مجموع دو منبع سازمانی یعنی منابع ذینفع و منابع ساختاری می‌باشد. منابع ذینفع به ارتباطات ذینفع و منابع انسانی تقسیم می شود. طبقه اول نظر به ارتباطات با ‌گروه‌های بیرونی داشته در حالی که طبقه دوم معطوف به افراد داخلی سازمان می‌باشد .منابع ساختاری با توجه به طبیعت مشهود و نا مشهود خود به ترتیب به دو بخش زیرساخت های فیزیکی و مجازی تقسیم می‌شوند. در نهایت زیرساخت های مجازی به سه بخش فرهنگ، تجربیات و دارایی فکری تقسیم می‌شوند. حال با در نظر گرفتن ساختار فوق، این امکان وجود دارد که برای هریک از دارایی های فکری طیف وسیعی از شاخص ها را تهیه نمود. با این وجود تیم مدیریت موظف است که با معناترین شاخص ها را شناسایی نماید که به ارزیابی دانش سازمان بر می‌گردد. توجه ‌به این نکته برای تمام مدیران ضروری است که دارایی های دانش برای هر سازمان و شرکتی منحصر به فرد است و از این رو معیارهایی باید تعریف شود که به طور واقع دارایی های کلیدی دانش را اندازه گیری کند. (مار و اسکیوما، ۲۰۰۴)

۲-۴-۵-۲۶ اندازه گیری و حسابداری سرمایه فکری

اندازه گیری و حسابداری سرمایه فکری، حاصل پروژه های با همین عنوان با حمایت اتحادیه اروپایی است که در حال توسعه روش اندازه گیری و نرم افزاری مبتنی بر عوامل بحرانی موفقیت با نگاه ویژه به سرمایه فکری است. ابزارهای اندازه گیری و حسابداری سرمایه فکری، شرکت ها را قادر به اندازه گیری ارزش های غیر مادی شان به روشی عملی و ساختار یافته می‌کند. واگنر[۱۱۴] و همکاران سرمایه فکری را به صورت ارزش افزوده کلیه منابع نامشهود شرکت تعریف می‌کنند. (واگنر و همکاران،۲۰۰۱) سرمایه فکری شامل دانش تعیین کننده شرکت است که برای تامین مزیت رقابتی ضروری است. این مدل مبتنی بر این عقیده است که در اندازه گیری سرمایه فکری باید مواردی از قبیل توان اصلی سازمان (سرمایه انسانی)، توانایی برای تبدیل این توان به محصولات و خدمات (سرمایه سازمانی)، شایستگی برای مدیریت و یکپارچه سازی وجوه مشترک بیرونی با ذینفعان سازمان (سرمایه بازار) و قابلیت توسعه و بهبود مستمر تمام توان ها و متغیرهای محیطی در نظر گرفته شود.

۲-۴-۵-۲۷ کارت امتیازی زنجیره ارزش[۱۱۵]

کارت امتیازی زنجیره ارزش توسط لیو[۱۱۶] تدوین شد و روش تحلیلی اندازه گیری دارایی های نامشهود می‌باشد که همچنان در فاز توسعه قرار دارد. کارکرد این روش شناسایی اجزای منحصر به فرد در فرآیندها و عملیات شرکت است ‌به این منظور که اثر آن ها به فرآیندهای ایجاد ارزش تفکیک گردد .به عبارت دیگر، منظور شناسایی راه هایی است که دانش تدوین شده، یکپارچه گردیده، تغییر شکل یافته و به کار گرفته شود. دستیابی ‌به این هدف نیازمند وجود ارتباطات وابسته متقابل در محدوده شرکت است. لیو توضیح می‌دهد که هدف این سیستم اطلاعاتی، تسهیل توسعه دو عامل مثبت اصلی است که جنبه‌های اساسی فرایند تصمیم سازی در سازمان ها و نیز بازار سرمایه می‌باشد. رواج مردم سالاری، یا افزایش مشارکت افراد در بازارهای سرمایه و برون سپاری عملیات، یا نیاز به رشد برای در برگیری عوامل بیرونی در عملیات روزانه دو هدف پیشگفته می‌باشد. از نظر لیو زنجیره ارزش، فرایند اصلی نوآوری می‌باشد که برای بقا و موفقیت سازمان، امری حیاتی است. زنجیره ارزش با کشف محصولات، خدمات و فرآیندها آغاز شده، سپس به سوی فاز امکان سنجی فن آوری و توسعه پیش می رود و در نهایت فاز بازاریابی محصول یا خدمت انجام می شود. با توجه به توضیحات ارائه شده در حقیقت کارت امتیازی زنجیره ارزش، ماتریسی از شاخص های غیر مالی است که در سه طبقه کشف/یادگیری، اجرا و تجاری کردن متناسب با چرخه توسعه گرد آمده است (لیو، ۲۰۰۲).

۲-۴-۵-۲۸ خطوط راهنمای مریتوم[۱۱۷]

خطوط راهنمای مریتوم حاصل پروژه مریتوم است که با موضوع اندازه گیری دارایی های نامشهود برای پیشرفت مدیریت نوآوری توسط اتحادیه اروپا در چهارچوب تحقیقات اقتصادی-اجتماعی پشتیبانی گردید. در این پروژه، محققان از شش کشور ‌اروپایی‌ (فرانسه، اسپانیا، دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد) همکاری نمودند. قسمت اصلی تحقیق در حد فاصل نوامبر ۱۹۹۸ و ماه مه ۲۰۰۱ انجام شد. خطوط راهنمای مذبور، مدلی برای مدیریت سرمایه فکری است و توصیه هایی را جهت چگونگی تهیه گزارش های سرمایه فکری پیشنهاد می‌کند. مدل ارائه شده مریتوم شامل سه مرحله به شرح زیر می‌باشد :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...