پرخاشگری :

پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده‌اند که هدف آن صدقه زدن به خود یادگیری باشد آنچه در این تعریف حائز اهمیت است قصد و نیت رفتار کننده است ، یعنی آسیب رسانیدن تصادفی به شخص دیگر ، پرخاشگری نیست . مثلاً اگر توپ فوتبال سهواً به بازیکن دیگر اصابت کند ، پرخاشگری نیست . اما اگر فردی مخصوصاً بازیکنان را با پا بزند ، هل بدهد ، تنه بزند و یا فحاشی کند ، پرخاشگری است شاید این تعریف کمتر عینی باشد زیرا می توان از نیات فرد استنباطهای مختلفی کرد . علاوه بر این ، این تعریف شامل رفتارهایی که ما معمولاً بدانها « پرخاشگری » می گوییم نمی شود .

انواع پرخاشگری :

روان شناسان اجتماعی دوگونه پرخاشگری را از هم تمیز می‌دهند .

۱- پرخاشگری هدفی : که در آن پرخاشگری خودش هدف است و غالباً با ایجاد درد و هیجان همراه است .

۲- پرخاشگری وسیله ای : این نوع پرخاشگری به دلیل خشم یا برای هیجان ایجاد نمی شود بلکه هدف به دست آوردن پاداش‌های مطلوب ، همچون پول یا کالای با ارزش است به بیان دیگر ، هدف پرخاشگری ابرازی دستیابی به پاداش است نه آزاد قربانی رفتار .

نظریه زیستی پرخاشگری :

فروید کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می‌کند و می‌گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود : یا به بیرون ، به صورت پرخاشگری و خشونت و دیگر کشی و یا به درون ، به صورت اعمال خود – تخریبی و خود کشی . به همین دلیل است کهنمی توان خشونت را به طور کلی ریشه کن کرد و حداکثر کاری که می شود کرد و الایش آن است ؛ یعنی هدایت کار مایه ( انرژی ) این غریزه در جهتی که مورد قبول اجتماع و به سود آن باشد مثل ورزش ، فعالیت‌های سیاسی و رقابت های سالم حرفه ای لورنز( ۱۹۶۶ ) نیز مانند فروید معتقد است که انسان و حیوان هر دو ذاتاً پرخاشگرند ، با این تفاوت که حیوان در طول تکامل خود برای حفظ گونه خود به ساز و کارهایی دست یافته اند . که تکانه های پرخاشگرانه ی آن ها را بر ضد گونه خود مهار می‌کند حال آنکه ‌در مورد انسان‌ها چنین نیست از جمله این ساز و کارها در حیوانات ، رفتارهای آدا بگونه ( Vitualistic ) آن ها به هنگام جنگ است که مانع از گسترش خشونت می شود .

کروموزوم های جنسی :

در زمان حاضر ، بعضی از پژوهندگان برای اینکه اثبات کنند پرخاشگری پایه و مبنای زیستی ( بیولوژیکی ) دارد ، به ‌کروموزوم‌های جنسی اضافه اشاره می‌کنند . گاه یک یا چند کروموزوم به الگوی طبیعی کروموزمها اضافه می شود و به صورت XYY یا XXY در می‌آید در نتیجه موجودی پا یه عرصه وجود می‌گذارد که واحد آمادگی بیشتری برای پرخاشگری و بزهکاری است .

با تحقیقات انجام شده مشخص گریده است ، مردانی که دارای یک یا چند کروموزوم Y و X اضافی هستند ، بسیار پرخاشگرند و در میان مرتکبان جنایت های خشن درصد بالاتری تشکیل می‌دهند . در سال ۱۹۶۶ ریچارداسپک که متهم به کشتن هفت پرستار در شیکاگو شده بود ، الگوی کروموزومی XYY داشت ( کوئن ۱۳۷۲ : ۱۶۳ ) . پس از کشف این قضیه پژوهش‌های گوناگونی در ایالات متحده امریکا صورت گرفته تا معلوم دارد آیا میان کروموزوم و رفتار پرخاشگرانه رابطه ای وجود دارد یا نه ، تا این زمان هیچگونه دلیلی دال بر رابطه میان آن ها پیدا نشده است . ( ستوده ، هدایت ا… ، ۱۳۸۲ ) .

انواع پرخاشگری و رفتار ضد اجتماعی :

علی رغم پیوستگی قطعی و طولی رفتار ضد اجتماعی تصور بر این است که فعالیت های پرخاشگرانه و ضد اجتماعی کاملاً متفاوت می‌باشند . اکثر پژوهش های انجام شده در زمینه رشد پرخاشگری بر اهمیت تقسیم این حیطه به طبقات قابل مشخص ( از لحاظ نظری و تجربی ) تأکید کرده‌اند توصیف این تفاوت‌ها ممکن است به شناخت انواع فرعی این اختلال کمک نماید .

نخست اینکه ، پرخاشگری بین فردی ممکن است کلامی ( فحاشی ، تهدید کردن و … ) یا فیزیکی ( زدن ، جنگیدن ، حمله کردن ) باشد این تفاوت نه تنها از لحاظ توصیفی بلکه همچنین از لحاظ رشدی نیز تأیید شده است پرخاشگری فیزیکی در اوایل رشدی نیز تأیید شده است پرخاشگری فیزیکی در اوایل رشد و سال های پیش دبستانی آشکار می شود در حالی که پرخاشگری کلامی در مراحل بعدی شروع می شود . ینابراین تداوم سطوح بالای پرخاشگری فیزیکی تا اواسط دوران کودکی همانند شروع پرخاشگری کلامی در سال های پیش دبستانی مستلزم توجه بالینی می‌باشد .

دوم اینکه ، پرخاشگری ممکن است به عنوان پرخاشگری ابزاری یا وسیله ای ( هدفمند ) و خصمانه طبقه بندی شود نوع خصمانه بر اساس محتوای رفتار مشخص می‌گردد برخی سطوح پرخاشگری ابزاری بهنجار تلقی می شود به عبارت دیگر ، پرخاشگری خصمانه در سطوح شدید آن در هز سنی مستلزم ارزشیابی می‌باشد .

سوم اینکه ، با این تفاوت بین پرخاشگری مستقیم و غیر مستقیم نیز مورد بررسی قرار گیرد پرخاشگری غیر مستقیم بیشتر در دختر ها مشاهده می شود تا پسرها . در میزان پرخاشگری و رفتار ضد اجتماعی نیز تفاوت های جنسی نیز وجود دارد .

چهارم اینکه : رفتار پرخاشگرانه ممکن است درون کنش ( فحاشی یا تهدید کردن ) یا برون کنشی باشد . محققان در برنامه های پژوهشی منظم نشان داده‌اند که پرخاشگری بدون کنشی ( نه درون کنشی ) با نقایص مختلف و تحریف های پردازش اطلاعات اجتماعی شناختی ( مانند کابرد ناچیز نشانه ها در تصمیم گیری های بین فردی و اسناد نیت های خصمانه به دیگران در موقعیت های بین فردی مبهم و مواجهه با محیط های سوء استفاده کننده ) مشخص می شود ‌بنابرین‏ ف این تفاوت از لحاظ نظری و تجربی حائز اهمیت می‌باشد . ( توزنده جانی ، توکلی زاده ، کمال پور ۱۳۸۳ )

هیجان پذیری :

ظرفیت دریافت هیجان‌ها ، این مفهوم غالباً به معنای هیجان پذیری انحرافی به کار می رود و در این معنا تاثیر پذیری خاص در برابر هیجان است .

هیجان‌ها غالباً به وسیله محرک‌های خارجی برانگیخته می‌شوند و جلوه های هیجان معطوف به آن دسته از محرک‌های محیطی است که هیجان را برانگیخته اند .

اکثر رفتارهای برانگیخته یا جلوه های هیجان یا عاطفی همراهند ، هر چند ممکن است در لحظه معین ما چنان درگیر تلاش برای رسیدن به هدف باشیم که نتوانیم توجهی به احساسات خود داشته باشیم .

در بحث از هیجان ، تجارب ذهنی و عاطفی همانند با رفتار را مورد توجه داریم معمولاًاز هیجانهای خود هنگامی آگاه می‌شویم که یا کوشش‌های ما برای رسیدن به هدف با مانعی بر بخوریم ( خشم ف نومیدی ) یا سرانجام به هدفمان دست بیابیم ( لذت و شادی ) هم اینک اکثر هیجان ها را می توان مطبوع ( مانند شادی ، عشق ) و یا نا مطبوع ( مانند خشم و ترس ) به حساب آورد علاوه بر این بسیاری از واژه هایی که بیانگر هیجان هستند را می توان از لحاظ شدت درجه بندی کرد . جفت واژه هایی مانند ناخشنودی خشم ، رنج ، عذاب ، اندوه و غصه به تفاوتهایی در میزان شدت هیجان‌ها اشاره دارند بعضی از روانشناسان اصطلاح هیجان را به حالت شدیدتری اطلاق می‌کنند که تغییرات گسترده ای در وضع فیزیولوژیکی بدن همراهند ، و حالت ملایمتر را احساسات می‌نامند . اما بین تجارب ملایم مطبوع و هیجانهای شدید ، حالت های بسیار وجود دارد ( منصور ، محمد ، دادستان پریرخ ، میناراد ، لغت نامه روانشناسی ۱۳۵۶ ) .

بی قراری :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...