تعریف امنیّت
امنیّت در مبنای عینی، یعنی، فقدان تهدید نسبت به ارزش‌های کسب شده و در معنای ذهنی، یعنی فقدان هراس.. از اینکه ارزش‌های مزبور مورد حمله قرار گیرد.[۲۳۲]
یکی دیگر از اهداف تقیّه مداراتی، تامین امنیّت در جامعه است، امنیّت برترین موهبت الهی برای فرد و جامعه‌ی انسانی است و اسلام بر ضرورت تامین آن به عنوان یک معروف تأکید نموده است. از آن‌جا که همه‌ی مسلمانان اعضای یک خانواده‌ی بزرگ هستند و در یک خانواده آن‌چه برای رشد و تداوم و ثبات آن مهم است، امنیّت و صلح و صفای اعضای آن است، بنابراین هرچه این عوامل را تهدید می‌کند محکوم است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امنیّت، اساسی‌ترین نیاز بشر است و تأمین آن نخستین وظیفه حکومت‌هاست تعبیرات آیات و روایات نشان می‌دهد که آبرو و حیثیت افراد همچون مال و جان آن‌هاست.[۲۳۳] بلکه از بعضی از جهات مهم‌تر ست، اسلام می‌خواهد در جامعه اسلامی امنیّت کامل حکفرما باشد. نه تنها مردم در عمل به یکدیگر هجوم نکنند. بلکه از نظر زبان مردم، و از آن بالاتر از نظر اندیشه و فکر آنان نیز در امان باشند. و هرکس، احساس کند که دیگری در منطقه افکار خود تیرهای تهمت را به سوی او نشانه‌گیری نمی‌کند، و این امنیتی است که در بالاترین سطح که جز در یک جامعه مذهبی و مؤمن امکان‌پذیر نیست.[۲۳۴]
حضرت ابراهیم ☻ بعد از بنای کعبه، نخستین خواسته خود از خدا را مساله امنیّت برای مردم آن سرزمین قرار داد. [۲۳۵]
از این رو می‌بینیم اذیّت مؤمن (به هر شکلی) حرام است. بر این پایه ورود ناهنجار به مقدسات ملی و مذهبی هر قوم و طایفه‌ای نیز بر دیگران حرام می‌شود و این بعد دیگر تقیّه است که نمود اخلاقی- اجتماعی دارد. بدیهی است رسیدن به اهداف عالیه‌ی هر مکتب و دینی جز در پناه سپر امنیّت میسّر نیست و بدون داشتن امان از دشمن و نفوذ تخریبی وی، آن اهداف تحقق نخواهند یافت.
رعایت موازین اخلاقی در نگه‌داشتن خود از تعرّض به حریم مقدّسات دیگران تا آن‌جا در نظر قرآن مهم است که مسلمانان را از دشنام دادن به کفار و پاروی مقدسات آنان نهادن منع می‌کند و می‌فرماید: وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوَا بِغَیرْ عِلْمٍ کَذَالِکَ زَیَّنَّا لِکلُ‏ِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىَ‏ رَبهِّم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُون‏[۲۳۶]
(به معبود) کسانى که غیر خدا را مى‏خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى‏کردند، آگاه مى‏سازد (و پاداش و کیفر مى‏دهد)
مسلمانان در میان خود نیز وظیفه دارند نسبت به شخصیت یکدیگر احترام بگذارند و حرمت همدیگر را نگه‌دارند و کاری نکنند که موجب رنجش دیگری را فراهم سازند. انگشت‌گذاری قرآن بر مصادیقی مانند: مسخره‌نکردن، منت‌نگذاشتن، غیبت نکردن و… نشان دهنده‌ی آن است که شخص مسلمان باید نسبت تعرض به حریم اخلاقی و حریم شخصی یا اجتماعی دیگران پا روی نفس خود بگذارد و خود را از ورود به آن بازدارد. یعنی به خلاف خواسته‌های درونی یا آن چه می‌پندارد خوب است و وظیفه اوست عمل کند و این همان معنای تقیّه است.
روشن است که این آموزه‌ها به منظور حفظ امنیّت روانی افراد جامعه و مصلحت کلی نظام اسلامی امت اسلام است و توجیه عقلی آن نیز بر کسی پوشیده نیست.
امام باقر در این باره می‌فرماید: « مَنْ أَطَابَ الْکَلَامَ مَعَ مُوَافِقِیهِ لِیُؤْنِسَهُمْ وَ بَسَطَ وَجْهَهُ لِمُخَالِفِیهِ لِیَأْمَنَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ وَ إِخْوَانِهِ فَقَدْ حَوَى مِنَ الْخَیْرَاتِ وَ الدَّرَجَاتِ الْعَالِیَهِ عِنْدَ اللَّهِ مَا لَا یُقَادِرُ قَدْرَهُ غَیْرُهُ »[۲۳۷]
کسی که با موافقانش به نیکویی سخن گوید تا با آن‌ها انس گیرد و با مخالفانش با خوش‌رویی برخورد کند تا از خطر آنان برخود و برادرانش ایمن شود، نزد خداوند به چنان درجاتی دست می‌یابد که غیر از او هیچ‌کس به اندازه‌گیری آن درجات قادر نیست.
این سخن امام ☻ به خوبی بیانگر نقش تقیّه در ایجاد امنیّت جامعه است.
یکی از تقیّه‌های ائمه ♣ که در این باب می‌توان بیان کرد تقیّه امام حسن عسکری ☻ است دوره کوتاه امامت ایشان در اوضاع سخت سیاسی آن زمان به گونه‌ای بود که خود و خانواده‌اش کاملا زیر نظر حکومت بودند تا مبادا فرزندی از امام زنده بماند از آن‌جا امام ☻ به خوبی متوجه خطر بود تولد فرزندش را که در سال ۲۵۵ قمری واقع شده بود حتی از بسیاری از شیعیان مخفی کرد.
امام ☻ طی نامه ای به یارانش می‌فرماید: (هنگام عبور من) کسی بر من سلام نکند و با دستش به من اشاره نکند زیرا شما در امنیّت نیستید ( و ممکن است با این کارها خود را به دردسر بیندازید[۲۳۸] هم‌چنین آن حضرت ☻ خطاب به یکی از شیعیان خود می‌فرماید: … هرگاه شنیدی کسی به ما دشنام می‌دهد تو راهت را بگیر و برو ( و کاری به کار او نداشته باش) مبادا که جواب او را بدهی یا این که خود را بشناسانی زیرا ما در شهر بدی زندگی می‌کنیم.[۲۳۹]
و در پایان می‌فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَتَعَرَّضُوا لِمَقْتِ اللَّهِ بِتَرْکِ التَّقِیَّهِ وَ التَّقْصِیرِ فِی حُقُوقِ إِخْوَانِکُمُ الْمُؤْمِنِین‏»[۲۴۰]
تقوای الهی پیشه کنید و خود را بواسطه ترک تقیّه و کوتاهی در ادای حقوق برادران مؤمنتان در معرض غضب خداوند قرار ندهید.
از آن‌جا که بنیادی‌ترین نیاز بشر نیاز به امنیّت است که از وجوه امنیّت که در دین مورد تاکید قرار گرفته حفظ نفس و تأمین امنیّت جانی انسان‌هاست. یکی دیگر از وجوه امنیّت این است که افراد باید از امنیّت اعتقادی برخوردار باشند که باورهای درستی داشته باشند و باورهای دینی و شخصیّت‌های مذهبی آن‌ها بی حرمتی قرار نگیرند. امام سجاد ☻ می‌فرمایند: «وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی‏»[۲۴۱]
ج- تقیّه کتمانی
یکی از اقسام تقیّه، آن است که در دوران حکومت باطل تا ظهور دولت حق، فی‌نفسه مطلوب می‌باشد و این همان تقیّه‌ای است که نقطه‌ی مقابل اذاعه و اظهار و انتشار حق بوده و مترادف با کتمان و راز داری است. یعنی تقیّه کننده حق و واقع را کتمان می‌کند.
مقصود اصلی از این قسم تقیّه، حفظ مذهب حقّه اهل بیت ♣ در برابر قدرت‌های باطل و حکومت‌های جائر است، به این نحو که چنان‌چه پیروان اهل بیت ☻ ، به ظاهر در تحت سیطره و قدرت حکومت باطل و ضد شیعه قرار گیرند و طبعا این چنین حکومتی، قدرت و توان کشف خویش را با توطئه‌ها و نیرنگ‌های مختلف، جهت از بین بردن مذهب حقّه امامیه صرف می‌کند و هر چه بیش‌تر سعی خود را در راه محو آثار این مذهب عزیز معطوف می‌دارد. در چنین شرایط حساس که حفظ کیان اسلام بستگی به کتمان و پنهان نمودن مذهب دارد. لازم است شیعیان چنین تقیّه‌‌هایی را رعایت نمایند در قرآن شریف خداوند به این تقیّه در مورد مؤمن آل فرعون اشاره فرموده است. «وَ قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَه‏»[۲۴۲]
مرد مردم از آل فرعون که ایمانش را پنهان می‌کرد گفت…
امامان معصوم ♣ درباره تقیّه کتمانی تاکید فرآوان نموده و برای حفظ اساس مذهب و کیان اسلام واقعی، آن را مورد سفارش کامل قرار داده‌اند. تا جایی که در مورد کسانی که این تقیّه را رعایت نکنند فرموده‌اند که او دارای دین نخواهد بود.[۲۴۳]
امام صادق ☻ می‌فرماید:« وَ الْمُذِیعُ لِمَا أَرَادَ اللَّهُ سَتْرَهُ مَارِقٌ مِنَ الدِّینِ»[۲۴۴] کسی که فاش می‌کند آن‌چه را که خدا خواسته پوشیده‌ ماند از دین خارج است.
معلی بن خنیس از امام صادق ☻ نقل کرده که فرمودند:
ای معلی، امر و مسلک ما را کتمان کن و آن را فاش و پخش نکن، همانا کسی که آئین و فرامین ما را پنهان سازد و آن را منتشر نکند خداوند در دنیا به او عزت می‌دهد و نوری در پیش روی او در آخرت قرار می‌دهد که او را به بهشت می‌رساند و اگر کسی مسلک ما را پنهان نسازد و آن را شیوع دهد، خداوند او را مورد مذلت و خواری قرار می‌دهد و در آخرت نور را از وجود او می‌گیرد و پیش روی او ظلمتی قرار می‌دهد که او را به جهنم می‌کشاند.[۲۴۵]
حدیث دیگری از امام صادق ☻ در این رابطه است که چنین می‌فرماید:
تحمل امرما تنها به تصدیق و پذیرفتن آن نیست از جمله تحمل امر ما پنهان‌داری و نگه‌داشتن آن از نااهل می‌باشد به شیعیان ما سلام برسان و به آن‌ها بگو: خدا رحمت کند بنده‌ای را که دوستی مردم (مخالفین ما) را به سوی خود جلب کند آن‌چه را می‌فهمند به آن‌ها بگویید و آن‌چه را نمی‌پذیرند از آن‌ها بپوشید. سپس فرمود: به خدا قسم کسی که به جنگ ما برخاسته زحمتش برای ما از کسی که چیزی را که نمی‌خواهیم از قول ما می‌گوید، بیشتر نیست چون دانستید کسی (امر امامت و احادیث مخصوص ما را) فاش می‌کند نزد او بروید و او را از آن بازدارید اگر پذیرفت چه بهتر و گرنه کسی را که بالاتر از اوست و از او حرف شنوی دارد بر او تحمیل کنید (تا منعش کند و بازش دارد)
همانا شما در برآوردن حاجت خویش هرگونه چاره‌جویی و لطافت را به کار می‌بندید. پس با حاجت من نیز همان گونه رفتار نمایید (یعنی با لطافت او را از فاش کردن اسرار ما بازدارید) اگر از شما پذیرفت چه بهتر و گر نه سخنش را زیر پای خود دفن کنید( نشنیده بگیرید) و نگویید او چنین و چنان می‌گوید زیرا با نقلتان مردم را بر من و خودتان می‌شورانید به خدا قسم اگر شما آنچه را من می‌گویم بگویید اعتراف می‌کنم که شما اصحاب منید…[۲۴۶]
امام باقر ☻ در روایتی به یاران خود چنین می‌فرماید:
عقیده خود را نسبت به جبت و طاغوت و رجعت ابراز نکنید اگر گفتید شما که در گذشته چنین عقیده‌ای داشتید به آنان بگویید امروز دیگر چنین حرفی را نداریم و با این سخن دل مخالفان را بدست آورید تا از آزارشان در امان باشید پیامبر ☺ در این راه پول‌ها خرج می‌کردند شما حاضر نیستید که با زبانتان این کار را انجام بدهید.[۲۴۷]
با توجه به این روایات و روایات مشابه آن مشاهده می‌شود که ائمه معصومین ♣ مؤمنین را به پنهان کاری عقیده در مواضع لزوم فرمان می‌دهند و شرط رضایتشان را عمل به تقیّه می‌دانند.
«عبدالعزیز بلخی» می‌گوید:
روزی در راه منتهی به بازار گوسفند فروش‌ها نشسته بودم که ناگهان چشمم به جمال امام حسن عسکری ☻ منوّر شد، با خود گفتم، خوبست فریاد کنم: مردم این حجّت خداست او را بشناسید، امّا امام ☻ انگشت سبابه‌اش را بر دهان گذاشت و به من فهماند که سکوت کنم… شب همان روز خدمت حضرتش رسیدم، رو به من کرد و فرمود: اگر تقیّه نمی‌کردی کشته می‌شدی، یا تقیّه و پنهان‌کاری یا مرگ و کشته شدن، پس تقیّه کنید و نفس‌های خود را نگه دارید.[۲۴۸]
این روایت ترسیم کننده بارزترین شکل اختناق و فجایعی است که در آن عصر سایه شوم خویش را بر جامعه گسترده بود، از این رو امام عسکری ☻ امر زندگی و ادامه حیات سیاسی را در چنین جامعه‌ای، دایرمدار میان انتخاب دو گزینه می‌داند، تقیّه و حفظ حیات، عدم تقیّه و کشته شدن. و بی‌جهت نبود که حضرت به یارانش می‌فرمود: «آگاه باشید، بزرگترین واجبات خداوند بعد از دوستی ما و دشمنی با دشمنان ما بکار بردن اصل تقیّه برای حفظ خود و برادران دینی و آشنایان‌تان است.»[۲۴۹]
اصولا در آن زمان که امکان ارتباط امام ☻ با یارانش بسیار مشکل بود امام بسیاری از حقایق را مخفیانه و بوسیله نامه برای اصحاب بیان می‌کرد و در بیان علت این کار می‌فرمود: «وَ لَوْ لَا مَا یَجِبُ مِنْ تَمَامِ النِّعْمَهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکُمْ لَمَا أَرَیْتُکُمْ مِنِّی خَطّاً وَ لَا سَمِعْتُمْ مِنِّی حَرْفاً مِنْ بَعْدِ الْمَاضِی‏»[۲۵۰]
اگر نبود این که خداوند می‌خواهد نعمت را بر شما تمام کند شما هیچ‌گاه بعد از امام سابق، نه از من نوشته‌ای می‌دیدید و نه کلامی می‌شنیدید.
و در حدیثی حضرت از اصحاب خود می‌خواهد که برای فراگرفتن معارف و احادیث اهل‌بیت ♣ به اصحاب خاص که مورد اطمینان آن حضرت‌اند مراجعه کنند که حضرت اسرار را به آن‌ها گفته و آنان را قابل و لایق بیان احکام و معارف شیعه دانسته است و درگفته‌های این گونه افراد شک روا ندارند[۲۵۱]
وضعیّت سخت زمان امام حسن عسکری ☻ ادامه داشت تا در زمان فرزندشان، که حتی شیعیان از نام آن حضرت نیز بی اطلاع بودند و آن را هم باید کتمان می‌کردند در زمان امام حسن ☻ زمانی که یکی از شیعیان خاص از امام بعد از او می‌پرسند امام ☻ نام او را نمی‌آورد و با نشانه‌هایی همچون آن کس که پاسخ نامه‌های مرا از تو طلب خواهد کرد، یا آن کس که بر من نماز خواهد خواند یا آن کس که تو را از آن‌چه در کیسه است خبر می‌دهد، او را معرفی می‌کند[۲۵۲]
در زمان نایب دوم امام زمان ♠ شیعیان اصرار فراوانی داشتند که نام آن حضرت را بدانند اما آن حضرت نامه‌ای به وسیله محمد بن عثمان ( نایب دوم) فرستاده و چنین فرمود: «لِیُخْبِرَ الَّذِینَ یَسْأَلُونَ عَنِ الِاسْمِ إِمَّا السّکُوتَ وَ الْجَنَّهَ وَ إِمَّا الْکَلَامَ وَ النَّارَ فَإِنَّهُمْ إِنْ وَقَفُوا عَلَى الِاسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ وَقَفُوا عَلَى الْمَکَانِ دَلُّوا عَلَیْهِ »[۲۵۳]
باید به اطلاع آنان که از اسم (من) می‌پرسند رسانیده شود یا باید سکوت کنید و وارد بهشت شوید یا آن‌که سخن گفته (و افشای راز کرده) و وارد آتش شوید آن‌ها اگر نام مرا بدانند آن را فاش می‌کنند و اگر مکانم را مطلع باشند دیگران را به آن مکان راهنمایی می‌کنند.
شیعیان با اقتدا کردن به شیوه‌ی تقیّه کتمانی امام معصوم ♣ راه آنان را ادامه دادند.
التفات به مطلب زیر نشان می‌دهد که چگونه دانشمندان مبرزی چون جابربن یزید جعفی به خاطر اختناق حاکم نمی‌توانسته‌اند رسالت تعلیمی – تبلیغی خود را در جامعه‌ی ظلمت نشان به خوبی ایفا نمایند و در نتیجه گوهر‌های حکمت ناب رسالت را با خود به گور ببرند.
جابر می‌گوید امام باقر ☻ نود هزار حدیث به من آموخت که تا کنون به احدی نگفته‌ام و هرگز هم نخواهم گفت. جابر سپس می‌گوید به امام ☻ گفتم با این همه رازهای ناگفتنی بارگرانی بر دوش من نهاده‌ای، اکنون با توجه به این که باید آن‌ها را به احدی نگویم بسا ممکن است سینه‌ام دچار خفقان شود و به چیزی مثل جنون دچار شوم. فرمود: ای جابر هر وقت چنین احساسی کردی به صحرا برو، گودالی بکن و سرت را در آن فرو ببر و بگو محمد بن علی به من چنین و چنان گفت[۲۵۴]
در خاتمه این بحث به حدیثی از امام صادق ☻ استناد می‌کنیم. عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق ☻ نقل می‌کند که ایشان چنین فرمودند: دین خود را حفظ کنید و آن را با حجاب تقیّه بپوشانید همانا کسی که تقیّه ندارد ایمان ندارد. شما در میان مردم (مخالفین) مانند زنبور عسل در میان پرندگانید. همان‌طوری که اگر پرندگان بدانند آن‌چه را در دل‌های زنبور عسل هست چیزی از آن باقی نمی‌گذارند اگر مردم از آن‌چه که قلب‌ها و ضمیرتان وجود دارد علم پیدا کنند که همان محبت و دوستی ما اهل‌بیت است یقینا با زبان‌هایشان شما را مورد هلاکت قرار می‌دهند و زنبوروار شما را در پنهانی و آشکارا مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند. خداوند کسی را که بر ولایت ما ثابت قدم باشد رحمت کند.[۲۵۵]
کتمان اسرار و حفظ مکتب تشیّع
رازداری و کتمان اسرار، یک راهبرد عملی و موفقیت آمیزی برای همه‌ی شرایط زندگی است که البته در موقعیّت تقیّه هم برای خود و هم برای جمع یک الزام طبیعی محسوب می‌شود که پیروزی و موفقیت را به دنبال دارد. قرآن هم به این نکته اشاره دارد که یک سری مسائل محرمانه در زندگی است که برملا شدن آن‌ها پیش از موقع موجب خساراتی گاه جبران ناپذیری می‌شود و باید تا حصول نتیجه پوشیده بمانند و چنین می‌فرمایند: « یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَسْلُواْ عَنْ أَشْیَاءَ إِن تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ ».
ای مؤمنان از چیزهایی می‌پرسید که برملا شدن آن‌ها سبب ناراحتی شما شود.[۲۵۶]
افشای یک سری مسائل محرمانه علاوه بر آن که پیامد منفی روانی برای عموم مردم دارد چه بسا موجب لو رفتن نقشه‌ی حرکت خنثی‌گرانه نیز باشد و هدف مدیریت جامعه را عقیم گرداند. توجه به لزوم تحفظ و پنهان‌کاری نسبت به مسائل مهم در وضعیت تقیّه و به خصوص آن زمان که یک اقلیت تحت تعقیب بوده باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...