۳-۲۶-۲- ۳-روش دلفی (Delphi Technique): جهت بررسی دیدگاه های یک جمع صاحب نظر در مورد یک موضوع ویژه می توان از این تکنیک استفاده کرد. مانند «بررسی دیدگاه اساتید دانشگاه در باره یک طرح جدید آموزشی»
۳-۲۷- تحقیق همبستگی (Correlational Research)
در این نوع تحقیقات رابطه میان متغیرها بر اساس هدف پژوهش تحلیل می گردد. در تحقیقات همبستگی اگر هدف پیش بینی متغیرهای وابسته بر اساس متغیرهای مستقل باشد به متغیر وابسته متغیر ملاک و به متغیر مستقل متغیر پیش بین گویند. همچنین وجه تمایز تحقیق همبستگی با تحقیق آزمایشی در این است که در اینجا متغیرهای مستقل دستکاری نمی شوند. براساس هدف به سه دسته تقسیم می شود:
۳-۲۷-۱- همبستگی دو متغیری: هدف بررسی رابطه همزمانی متغیرها است به عبارت دیگر میزان هماهنگی تغییرات دو متغیر است. در بیشتر تحقیقات همبستگی دو متغیری از مقیاس فاصله ای با پیش فرض توزیع نرمال و محاسبه ضریب همبستگی پیرسون استفاده می شود. مثال: رابطه اسناد ثبات و مرکز علیت با موفقیت در عملکرد.
۳-۲۷-۲-تحلیل رگرسیون: در تحلیل رگرسیون هدف پیش بینی یک یا چند متغیر ملاک براساس یک یا چند متغیر پیش بین است. اگر هدف بررسی یک متغیر ملاک از یک متغیر پیش بین باشد از رگرسیون ساده استفاده می شود. اگر بررسی یک متغیر ملاک براساس چند متغیر پیش بین باشد از رگرسیون چندگانه (Multiple) استفاده می شود. اگر همزمان چند متغیر ملاک براساس چند متغیر پیش بین بررسی شود از رگرسیون چند متغیری (Multivariate) استفاده می شود.
۳-۲۷-۳- تحلیل کوواریانس: در برخی بررسی ها هدف بررسی مجموعه ای از همبستگی های دو متغیر متغیرها در جدولی به نام ماتریس همبستگی یا کوواریانس است که با پیشرفت در زمینه نرم افزارهای آماری میسر شده است. تحلیل عاملی و حل معادلات ساختاری از این دسته هستند.
۳-۲۸- تحقیق پس رویدادی (Ex-Post Facto)
به تحقیق پس‌رویدادی تحقیق علی-مقایسه‌ای نیز گویند. تحقیق پس‌رویدادی به تحقیقی گفته می شود که پژوهشگر علت احتمالی متغیر وابسته را مورد بررسی قرار می دهد. چون متغیر مستقل و و ابسته در گذشته رخ داده اند لذا این نوع تحقیق غیر آزمایشی را تحقیق پس رویدادی می گویند.
۳-۲۹- تحقیق آزمایشی
تحقیق آزمایشی به دو دسته تقسیم می شود: تحقیق تمام آزمایشی و تحقیق نیمه آزمایشی .(حافظ نیا،۱۳۸۲)
۳-۳۰- روش تحقیق
در تحقیق فوق نظر به اینکه هدف از انجام پژوهش بررسی یک موضوع و مطالعه ابعاد مختلف،و در نتیجه تحلیل توانمندی جمهوری اسلامی ایران با توجه به اطلاعات موجود می باشد می توان گفت پژوهش مذکور از نظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی می باشد. از سوی دیگر با توجه به اینکه در این پژوهش از روش های مطالعه کتابخانه ای استفاده شده است، می توان بیان کرد که پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش گردآوری داده ها، یک پژوهش توصیفی –تحلیلی می باشد.
۳-۳۱- متغیرهای تحقیق:
این پایان نامه شامل متغیرهای مستقل و متغیر وابسته به صورت زیر است:
۳-۳۱-۱- متغیر مستقل:
در این پایان نامه متغیر مستقل این تحقیق مؤلفه های ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران می باشد از جمله :جغرافیای طبیعی ،ژئوکالچر ایران ،ژئواکونومی ایران ،جایگاه هیرو پولیتیک،منابع انرژی ،عوامل اجتماعی،ساختار قومی و توزیع فضایی جمعیت در ایران،تنوع قومی عامل توزیع فضایی جمعیت،قومیتهای فرامرزی و قابلیت تعاملات اقتصادی، تنوع قومی و توسعه حوزه تأثیر ملی همه این عوامل تاثیرگذار در منطقه گرایی جمهوری اسلامی می باشد
۳-۳۱-۲- متغیر وابسته:
منطقه گرایی جمهوری اسلامی ایران متغیر وابسته تحقیق فوق می باشد امروزه منطقه­گرایی جایگاه مهمی در سیاست کشورها و در سیاست بین­الملل دارد، در همین راستا ضروری است این نکته را در نظر بگیریم که جهان شاهد توازن یا انتقال قدرت در نظام جهانی از غرب به سمت شرق هستیم. بازی بزرگ قرن بیست و یکم، لزوم جدیت در پیگیری سیاست نگاه به شرق را در سیاست خارجی کشور گوشزد می­ کند. تنهای یک ایران قدرتمند منطقه­ای می ­تواند کشوری موثر و با نفوذ در عرصه بین­الملل باشد، یک ایران منفعل و ایستا فرصت­های بین ­المللی و منطقه­ای را از کشور می­گیرد.
ایده پل منطقه­ای به دنبال گره زدن امنیت ملی ایران به امنیت کشورهای منطقه در مناطق چندگانه پیرامونی ایران است، این مساله می ­تواند گامی مهم در راستای ایجاد مجموعه­های امنیتی منطقه­ای باشد. پدیده ­های شومی همچون بنیادگرایی، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، مهاجرت­های غیرقانونی و … در منطقه به گونه ­ای است که می­توان تهدیدات مشترک را پایه­ای برای حرکت در جهت ایجاد فهم مشترک و به دنبال آن منافع مشترک در میان کشورهای منطقه برشمرد.

تحقیق حاضر از نوع کاربردی است و روش تحقیق در آن توصیفی _ تحلیلی بااستفاده از علوم جغرافیا(ژئوپلتیک)، علوم سیاسی و روابط بین الملل است.
در این تحقیق روش گردآوری اطلاعات به شیوه مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و تهیه گزارشات از طریق مراجعه به کتب و مجلات مرتبط می باشد و ابزار گردآوری با استفاده ازفیش برداری، سایت های اینترنتی و بانک های اطلاعاتی و همچنین استفاده از نقشه ها، نمودارها و جداول می باشد.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها و یافته‌های تحقیق
۴-۱- مقدمه
منطقه غرب آسیا از ابتدای دهه اول قرن بیست و یکم به ویژه پس از رخدادهای ۱۱ سپتامبر و تحولات پس از بحران سال ۲۰۰۳ عراق، در حال انتقال به نظم جدید سیاسی – امنیتی است که در آن، بازیگران مهم منطقه ای، در حال رقابت برای ایجاد نقش جدید خود در منطقه هستند. ایران نیز به عنوان یک قدرت نوظهور منطقه ای برای تغییر رده قدرتی خود به تقویت همکاری و گسترش تبادلات در سطح منطقه، تعامل با ملت ها و ایجاد ائتلاف های جدید در سطح دولت ها نیاز دارد. جمهوری اسلامی ایران برای دسترسی به اهدافی همچون : ۱- افزایش قدرت چانه زنی در مجامع بین المللی ۲- تقویت امنیت خود با گره زدن آن به سایر اعضاء ۳- تضمین اخذ حمایت سیاسی اعضاء ۴- تامین امنیت انرژی ۵- تقویت مواضع خود در خصوص فعالیت های صلح آمیز هسته ای ۶- افزایش سطح تعامل و همفکری اقتصادی در منطقه ۷- کاهش هزینه های نظامی خود با ایجاد یک نظام امنیتی مشترک ۸-گسترش توریسم ۹- فعال کردن نقش خود به عنوان حلقه اتصال آسیای میانه و قفقاز به حاشیه خلیج فارس و …. می بایست با حضور فعال در مسائل منطقه‌ای، ضمن تلاش در جهت تحقق اهداف مذکور، وزن استراتژیک خوددر صحنه نظام بین الملل را نیز افزایش‌دهد ، البته در حال حاضر زمینه های واگرائی در منطقه بیش از همگرائی است لذا جمهوری اسلامی ایران باید با اتخاذ سیاست درست در جهت کاهش واگرائی ها بکوشد ، برخی از زمینه های واگرائی موجود که تحقق منطقه گرائی را دچار چالش نموده عبارتند از : ۱- تفاوت ماهیت ایدلوژیک نظام جمهوری اسلامی ایران با ساختار قدرت و سیاست در منطقه و جهان عرب ۲- تفاوت سیستم اقتصادی و فرهنگی ایران با همسایگان به نحوی که این کشورها به جای اینکه مکمل هم باشند با هم رقابت دارند ۳- وجود زمینه های واگرائی تاریخی در مناسبات ایران با همسایگان عرب ۴- بحران مشروعیت در جهان عرب و نگاه آنها به ایران به عنوان همسایه ای نامطمئن ۵- وجود دیدگاه های متفاوت در تعاملات منطقه ای و بین المللی میان ایران و کشورهای منطقه ۶- نفوذ و مداخله قدرت های فرا منطقه ای . از بین مؤلفه های تشدید کننده واگرائی ، نفوذ ،تاثیر گذاری و مداخله قدرت های فرامنطقه ای به ویژه امریکا از یک طرف به عنوان قدرت هژمون ، اصلی ترین مولفه بیرونی چالش زا در سیاست منطقه گرائی ایران است . اگرچه امریکا تلاش دارد سیاست همگرائی ایران را به چالش بکشاند و تا حد زیادی نیز موفق بوده ولی برخورداری کشور ازمولفه هایی مانند: موقعیت ژئوپلیتیک ، ژئوکالچر ، ژئو اکونومیک و ژئو استراتژیک ، وسعت سرزمین، عمق استراتژیک و جمعیت که نمایانگر ظرفیت سیاسی کشور است و گره خوردن آن با رویکردهای سیاسی سنجیده و تعاملی می تواند ما را در همگرائی منطقه ای موفق نماید . در این فصل محقق با توجه به فرضیه تحقیق به دنبال این مطلب است که ضمن بررسی زمینه های واگرائی و همگرائی موجود در منطقه به تحلیل مهمترین عوامل تاثیر گذار در سیاست منطقه گرائی ایران و اهمیت منابع انرژِی و تاثیر گذاری جغرافیای طبیعی ایران وژئوکالچر در منطقه به عنوان قدرت برتر منطقه می پردازیم.
منطقه گرایی یکی از شکل های اولیه همگرایی محسوب می شود . یک منطقه تابعی از نظام بین المللی است . در تحدید حدود یک منطقه غالباً با مشکل مواجه می شویم؛ چرا که ملاک های متعددی ممکن است به کار گرفته شود که هرکدام نتیجه متفاوتی در پی خواهند داشت و نمی توان هیچ کدام از این معیار ها را کامل تر و درست تر از سایر معیار ها دانست.
بدیهی ترین معیار برای منطقه گرایی، همان نزد یکی جغرافیایی است، زیرا یک منطقه معمولاً مشتمل بر کشورهای هم جوار است . عامل دیگر در تحدید حدود، فاصله جغرافیایی از مرکز است. بنابراین یک منطقه به عنوان مجموعه ای از دوایر متحدالمرکز در نظر گرفته می شود . اما این امر متضمن آن است که این مرکز برای هر کس کاملا روشن و واضح باشد و این شاید از نظر سیاسی مجادله آمیز باشد، زیرا ممکن است که نه یک مرکز بلکه چندین مرکز فرهنگی، سیاسی و اقتصادی وجود اشته باشد و دلیلی هم ندارد که این مراکز با هم منطبق باشند(گورتز ،۸۱:۱۹۹۱)
معیار مهمتر در تعیین حدود یک منطقه، وابستگی و نز دیکی فرهنگی می باشد . این معیار در حقیقت دارای ویژگی متمایزکننده است که مورد استفاده ساموئل هانتینگون نیز قرار گرفته است. تشابهات و برابری فرهنگ معمولاً از بیرون بهتر مشاهده می شود تا درون . در ارتباط با مفهوم منطقه فرهنگی، این منطقه متشکل از جوامعی می شود که خود را متعلق به یکدیگر می دانند و سایر ملل جهان نیز تصدیق می کنند که وابستگی های فرهنگی این ناحیه به قدری است که می تواند به عنوان یک منطقه مورد شناسایی قرار بگیرد . از نظر جان کالینز منطقه یک عرصه پهناور جغرافیایی است که بخش های آن از دید فرهنگی یا طبیعی همسان و یک دست باشد (کالینز، ۵:۱۹۸۸)
اما در یک تعریف جامع منطقه به عنوان محدوده ای جغرافیایی که دارای پیوندهای فرهنگی، تاریخی و همبستگی های سیاسی – اقتصادی است تعریف می شود.این وضعیت ممکن است به صورت طبیعی وجود داشته باشد . هم چنین ممکن است اجزا و عنا صر آن به طور بالقوه وجود داشته باشد، اما لازم باشد اقداماتی در جهت تحقق و تشکیل آن صورت گیرد.(رضایی،۳۲:۱۳۸۴)
منطقه گرایی به عنوان راهبردی میانه که حد فاصل ناسیونالیسم و جهانی شدن محسوب می شود، ضمن پیوند دولت – ملت ها با نهادهای فرامنطقه ای، آن ها را به پذیرش هنجارهای مشترک از قبیل تساهل و تسامح ایدئولوژیک، پرهیز از اختلافات قومی، نژادی و فرهنگی، دوری جستن از تفکرات ناسیونالیستی افراطی، مشارکت در تصمی مگیری های منطقه ای، پذیرش تنوع و تکثر منطقه ای، اهتمام به کثرت ارتباطات و مبادلات، تحرک و مشارکت در همکاری های فرهنگی و استفاده از فناوری های جدید و مدرن ارتباطی در دهکده جهانی فرامی خواند(دهشیری،۸۴:۱۳۸۳)
در یک تعریف عمده، منطقه گرایی عبارت است از توجه ویژه به یک منطقه جغرافیایی مشخص که کمترین مکان برای تحقق منافع و آرمان ها به نظر می رسد . در این باره اشخاص حقیقی و حقوقی و دولت ها بازیگر هستند . این منطقۀ مشخص ممکن است در فراسوی مرز دولت ها، در همسایگی آن ها یا بخشی از قلمروشان باشد . اما آن چه در تعاریف مربوط به منطقه گرایی مشترک است، این که آن محدودۀ خاص برای تحقق اهداف مورد نظر بهترین کارایی را دارد(سیمبر،۱۳۴:۱۳۸۳)
آن چه که در تحقق و تشکیل یک منطقه لازم و ضروری است، فرهنگ مشترک است که معمولاً فرامرزی است . چرا که مرزهای ملی در بسیاری از موارد خطوطی ساختگی هستند که در درون یک منطقه فرهنگی گسترده ایجاد گردیده اند. میزان منطقه ای شدن یک محدوده مشخص با توجه ب ه پویایی منطقه ای آن می تواند کاهش یا افزایش یابد و در این راستا عوامل قومی، منطقه ای و همچنین جهانی مؤثر هستند . منطقه ای شدن از سطوح مختلف نظام جهانی اثر می پذیرد و نیز بر آن ها اثر می گذارد . در این سطوح، کل نظام جهانی، روابط بین منطقه ای و ساختار درونی منطقۀ مشخص به یکدیگر وابستگی دارند.
انتخاب همگرایی در منطقه آسیای غربی به نوعی گزینش اندیشمندانه در مقابل طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا است . در پی بروز تحولات گسترده در ساختار قدرت نظام بین الملل و شکلگیری قطب بندی های جدید، طرح این همگرایی منطقه ای کاملاً معنی دار است . زیرا شرایط جهانی در حال تغییر بوده و به دنبال به هم خوردن موازنه قوای قبلی، قطب بندی جدیدی در حال شکل گیری است . معمولاً در دوره های گذار قدرت در نظام بین الملل، کشور ها و بازیگران منطقه ای می توانند نقش های جدیدی را بر عهده بگیرند.
در محیط جدید بین المللی، ایالات متحده به بهانه جنگ با تروریسم وارد منطقه آسیای جنوب غربی شده و بر هنجارهای خاص خود در مقابل ارزش های فرهنگی دیگران تکیه می کند . هرچند تروریسم، امنیت و حتی نفت و سایر مسایل اقتصادی، بهانه حضور آمریکا و متحدین غربی آن در عراق و افغانستان شمرده می شود، اما به روشنی مشخص است که دلایل اصلی ورود آمریکا به منطقه آسیای جنوب غربی، این موارد نیستد بلکه موقعیت فرهنگی و جایگاه ژئوکالچر منطقه آسیای غربی ایجاب می کند که غرب برای نفوذ و افزایش سلطه خود با تصرف مناطق کلیدی به تغییر هویت این مناطق بپردازد و به مرورِ زمان بتواند هویت فرهنگی مناطق هم جوار دیگر را نیز تحت تأثیر قرار دهد. (کولایی،۱۱:۱۳۷۹)
در همین راستا متحد بزرگ سیاست های آمریکا در جنگ عراق و افغانستان یعنی تونی بلر نیز اینطور می گفت: جنگ ما به خاطر امنیت نیست، بلکه جنگ بر سر ارزش های فرهنگی است . ارزشهایمان ما را در نبرد علیه دیگران راهنمایی می کنند و بر دیگران مسلط نخواهیم شد مگر این که ابتدا در جنگ فرهنگی بر علیه دیگران پیروز باشیم.(بلر،۷۰:۲۰۰۷).
در اظهار نظری که کاملا مشابه و یکسان،کاندولیزا رای وزیر خارجه سابق آمریکا می گوید: یک نظم بین المللی که برگرفته از ارزش های فرهنگی ما باشد، تضمین کنندۀ منافع ملی ما خواهد بود . آمریکا از فرصت بی نظیری که در اختیارش قرار گرفته در جهت تغییر شکل دادن محیط فرهنگی منطقه استفاده خواهد نمود.(رایس،۲۶:۲۰۰۸)
امروزه غرب به رهبری ایالات متحده به دنبال ایجاد سلطه فرهنگی بر تمام جهان و به خصوص بر منطقه غرب آسیا است . رهبری ایدئولوژیک آمریکا در بستر فرایند جهانی شدن به وضوح از طریق بی تاریخ سازی و تهاجم فرهنگی به مردم غیر غربی در حال انجام شدن است . رهبری سلطه گرایانه ایالات متحده در بعد فرهنگ به این معنا است که مردم غیر غربی توانایی تشخیص درست از نادرست و توانایی حکومت بر خود و در دست گرفتن سرنوشت خود را ندارند. در این رهگذر کشورهای آسیای جنوب غربی می توانند در قالب منطقه گرایی و اتحادیه های منطقه ای از حقوق خویش محافظت کرده و امنیت فرهنگی، اج تماعی، سیاسی و اقتصادی خویش را تضمین کنند و با حمایت از هویت فرهنگی منطقه خود، گفتمان یکسان سازی و یکپارچه سازی فرهنگی قدرت هژمون را به چالش بکشند. ضرورت توجه به عنصر اندیشه و قدرت مفهوم سازی و نظریه پردازی و ساده سازی مفاهیم و تبدیل منطقه به قطب فرهنگی و تولید علم برای نخبگان فکری و فرهنگی، توجه به داشتن اطلاعات و ارتباطات، ارائه دیدگاه های بومی با اندیشه ای جذاب، کارآمد و علمی با ابزارهای متنوع، انسجام منطقه ای در حوزه های فرهنگی و افزایش خودآگاهی جمعی منطقه ای ایجاب می کند که همگرایی بر اساس مبنای انسجام بخشی هویت فرهنگی و اندیشه ای شکل بگیرد و در
این فرایند، فرهنگ ها و ارزش های اصیل و پایدار که بر مدار فطرت و سرشت پاک انسانی باشند، باقی خواهند ماند.(رهبر،۱۴۶:۱۳۸۷)
۴-۲- تجارب همگرایی
۴-۲-۱- همگرایی در اروپای غربی
یکی از تجارب موفقیت آمیز همگرایی اقتصادی همگرایی در اروپی غربی است. روند همگرایی، که با کشتیرانی روی رودخانه «دانوب» و اتحادیه عمومی «پست» در سالهای ۱۸۵۶ و ۱۸۷۴ آغاز شد، تا آغاز جنگ جهانی دوم از رشد مستمر برخوردار بود(کولایی،۱۰:۱۳۷۹)
در طول جنگ جهانی دوم، این روند سرعت بیشتری یافت و در ۱۹۴۷ با اجری طرح «مارشال»، سازمان همکاری اقتصادی اروپا شکل گرفت. دو سال بعد، با تشکیل سازمان «پیمان آتلانتیک شمالی» بر صحّت نظریه «کارکردگرایی» در همگرایی مُهر تأیید گذاشته شد که میگفت: همگرایی در یک جهت به تدریج، به جهات دیگر نیز منجر خواهد شد. تشکیل «جامعه زغال و فولاد» در سال ۱۹۵۰ و تشکیل «جامعه اقتصادی اروپا» (EEC) در ۱۹۵۷ گام مهمی در پیشرفت روند همگرایی اروپا محسوب میشد که تشکیلات اخیر به دستاوردهای عمده ای در همگرایی دست یافت که از آن جمله، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- ایجاد اتحادیه گمرکی؛
۲-ایجاد بازار مشترک کشاورزی؛
۳- توافق بری اتخاذ نظام واحد مالیات بر ارزش افزوده؛
۴-اتحاد پولی اروپا که ابتدا «اکو» و سپس «یورو» جی آن را گرفت.
۵- وحدت سیاسی اروپا (پیمان اتحاد اروپا) در دسامبر ۱۹۹۱ که به ایده «اروپی واحد» در پایان سال ۱۹۹۲ منجر گردید.
با نگاهی مختصر به این تجربه همگرایی، می توان دریافت که همگرایی اقتصادی در صورت عزم جدّی، میتواند به همگرایی سیاسی و امنیتی منجر شود و دستکم به صورت نسبی، با رونق تجارت درون منطقه‌ای، توسعه کشورهای عضو و قطع وابستگی از قدرتهای فرامنطقه‌ا‌ی، میزان مطلوبی از امنیت و صلح ایجاد شود و همین میزان از همگرایی برای منطقه مورد بحث (غرب آسیا) بسیار ارزنده و مهم خواهد بود. البته لازم به ذکر است که ویژگیهای منطقه‌ا‌ی اروپا و غرب آسیا را نباید یکسان فرض کرد.
در عین حال، فارغ از ویژگی های مزبور، سرگذشت اتحادیه اروپا به لحاظ روند همگرایی، درخور مطالعه دقیق و بررسی موشکافانه بری ایجاد همگرایی در غرب آسیا است و به نظر میرسد زمینه‌های بیشتری در اختیار کشورهای منطقه غرب آسیا برای همگرایی است.
۴-۲-۲- همگرایی در آسیای جنوب شرقی: یکی دیگر از تجارب قابل بررسی در روند همگرایی اقتصادی، اتحادیه ملتهای آسیای جنوب شرقی (آسه آن) است. این سازمان، در ۱۹۶۷ و با هدف تسریع رشد و توسعه منطقه، از طریق مشارکت همگانی کشورهای عضو، تضمین صلح و ثبات منطقه، و همکاریهای گسترده، در تایلند پیریزی گردید و به تدریج، بر دامنه همکاریها و روابط با کشورهای دیگر غیر از اعضا افزوده شد. توافق سران کشورهای عضو در ۱۹۹۲ مبنی بر ایجاد منطقه آزاد تجاری و دارا بودن منابع طبیعی و نیروی کار قابل ملاحظه، از این سازمان منطقه‌ای، سازمان مهم منطقه‌ای ساخته که با موفقیتهایی نیز همراه بوده است(دولتشاهی،۱۷۲:۱۳۷۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...