۴-تأکید افراطی بر سرکوبی هیجان‌ها.

باور زیر بنایی در این طرح­واره این است که فرد باید تمامی تلاش خود را به منظور دستیابی به استانداردهای درونی شده بسیار انعطاف­ناپذیر در زمینه رفتار و عملکردش انجام دهد، تا ‌به این ترتیب از مورد سرزنش قرار گرفتن توسط دیگران اجتناب کند. غالب اوقات، این افراد احساس ‌می‌کنند که تحت فشار هستند و در کسب لذت، آرامش، اعتماد به نفس و رضایت در رابطه­ های بین فردی مشکلات اساسی دارند(رافائل و یانگ، ۲۰۱۱).

افراد با طرحواره خویشتن داری، فرد پی ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. علت­های عمده­ای که این افراد بیان ‌می‌کنند، عبارتند از پیشگیری از ایجاد هر گونه ناراحتی و درد در دیگران، اجتناب از احساس گناه ناشی از خودخواهی و تداوم ارتباط با دیگران این افراد نسبت به بروز ناراحتی و درد در دیگران بسیار حساس هستند. چنین سبک زندگی، فشار درون روانی زیادی را برای فرد پیش می آورد که منجر به تجربه خشم درونی و نفرت در فرد می شود(یانگ، ۲۰۰۹).

افراد با طرحواره محرومیت هیجانی بر این باورند که نیازهای هیجانی طبیعی آن­ها توسط افراد مهم زندگی به طور کافی برآورده نخواهد شد. سه شکل محرومیت هیجانی وجود دارد:

الف) محرومیت از مراقبت : فقدان توجه، عاطفه، گرمی یا محبت ؛

ب) محرومیت از هم دلی : فقدان درک، خودافشاگری، تبادل احساس­ها، و فقدان شنونده؛

ج) محرومیت حمایت: فقدان هدایت و راهنمایی دیگران.

مشاهده می شود که پدید آیی این طرحواره ها در تعامل با یکدیگر بوده، و نقص در یک طرحواره، شکل گیری طرحواره های دیگر را در فرد به وجود می آورد، چنان که در اینجا فرد بر اساس سبک زندگی که در طرحواره قبلی برای خود اتخاذ می‌کند، با طرحواره محرومیت هیجانی در خود رو به رو می شود، و بر اساس تئوری این طرحواره، می توان یکی از حوزه های اصلی افسردگی یعنی احساس طرد و انزوا مشاهده کرد(تامسون و گری، ۱۹۹۵).

در نهایت افراد با طرحواره رهاشدگی، درک ناپایدار و غیر واقعی درباره حمایت شدن و ارتباط با دیگران دارد. بیماران دارای این نوع طرح­واره بر این باورند که افراد مهم در زندگی شان، ارتباط­های خود با وی را ادامه نمی­دهند و در نتیجه همواره انتظار ترک شدن را دارند. این بیماران معتقدند که افراد مهم زندگی ­شان قادر نخواهند بود به حمایت هیجانی و ارتباط قوی و مستمر با او ادامه دهند، چون او فردی بی ثبات و پیش‌بینی ناپذیر است و در نتیجه وی را به خاطر فرد دیگری ترک خواهند کرد(ویلموت، ۲۰۰۱).

فرضیه سوم

مؤلفه‌ خشم سرکوب شده و مهار افراطی آن، به طور معناداری افسردگی دانشجویان افسرده را پیش ­بینی می­ کند.

برای آزمون فرضیه ی فوق از آزمون رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که هردو متغیر خشم سرکوب شده و مهار افراطی آن، سهمی معنادار در پیش‌بینی نمره افسردگی دارند. در میان سهم پیش‌بینی مهار افراطی خشم از سهم پیش‌بینی خشم سرکوب شده در پیش‌بینی نمره افسردگی بیشتر بود.

در ادبیات پژوهشی مربوط به متغیر خشم سرکوب شده و مهار افراطی آن، پژوهشی به طور مستقیم رابطه این دو را با افسردگی مورد بررسی قرار نداده اند. با این حال می توان نتایج این فرضیه را با گزاره هایی از ادبیات پژوهشی در این حوزه تبیین نمود.

خشم سرکوب شده، توسط دو خرده مقیاس از آزمون mmpi در این تحقیق، مورد محاسبه قرار گرفت. خرده مقیاس­های خشم سرکوب شده(HO) و مهار افراطی خشم(O-H).

متغیر خشم سرکوب شده، زمانی به شدت افزایش یافت که پژوهش ها نشان دادند مؤلفه‌ خشم در سنخ شخصیتی A ارتباط معناداری با مشکلات سلامتی بویژه بیماری­های قلبی – عروقی دارد(ویلیامز [۱۴۴]و همکاران، ۲۰۰۲). برفوت [۱۴۵]و همکاران(۲۰۰۳) طی ۲۵ سال پیگیری از پزشکانی که در دوره دانشجویی از آنان mmpi گرفته شده بود، نتیجه گرفتند که نمره ­های بالا در مقیاس HO ارتباط مثبتی با بیماری کرونر قلبی دارد و به علاوه میزان مرگ و میر دارندگان نمره ­های بالا، بیشتر بود. بر اساس مدل آسیب پذیری روانی – اجتماعی، افراد متخاصم فشارهای زیادی را در محیط بین فردی تجربه ‌می‌کنند و با میزان بالایی از تعارضات بین فردی و میزان کمتری از حمایت اجتماعی مواجه می­شوند. این رویدادها افراد متخاصم را بیشتر مستعد بیماری می­ کند. زیرا در این شرایط واکنش فیزیولوژیایی افزایش می­یابد و حمایت اجتماعی که به ‌عنوان سپری در برابر استرس است از بین می­رود. همچنین یکی از تابلوهای بالینی افراد با نمرات بالا در این خرده مقیاس، افسردگی و شکایت جسمانی است. در واقع فرد با از دست دادن سیستم حمایتی – اجتماعی خود، منزوی شده و تعارضات بین فردی زیادی در خود و محیط پیرامون خود تجربه می‌کند.

حال نگاهی به متغیر دیگر این مدل یعنی مهار افراطی خشم (O-H) می­اندازیم. همان‌ طور که قبلا اشاره شد، اشخاصی که شدیداً دارای مهار افراطی هستند، به طور بسیار انعطاف ناپذیری در مقابل ابراز هر گونه پرخاشگری بازداری نشان می­ دهند. این مشخصه­ای است که در افراد افسرده و به طور اخص در نمونه این تحقیق مشاهده شد(هم در نمره میانگین آنان و هم در سهمی که در پیش‌بینی افسردگی دارد). افراد دارای مهار زیاد، بیشتر اوقات واکنش پرخاشگرانه متناسب با تحریک نشان نمی دهند، اما گاهی اوقات در صورتی که تحریک زیاد باشد، امکان دارد به حالت بسیار پرخاشگرایانه برون ریزی کنند.از مشخصات بارز افراد با نمره بالا در این مقیاس این است که عصبانیتشان را نشان نمی دهند(گلدشتاین[۱۴۶]، ۲۰۰۵).

به طور کلی نمرات و همبسته های متغیر خشم سرکوب شده نشان می‌دهد، که افراد با نمرات بالا در این حوزه، نمرات پایین تری در حوزه سلامت روان دریافت می‌کنند، و آسیب پذیری بیشتری را در زندگی روزمره خود دریافت می‌کنند و نمرات آنان مؤلفه‌ کیفیت زندگی، به شدت کاهش یافته است(لاو، ۲۰۰۱).

محدودیت­های پژوهش

    • تعداد کم شرکت کنندگان و مشکل در انتخاب نمونه بزرگتر به علت پاره ای از محدودیت ها و مشکلات نظیر ریزش شرکت کنندگان

    • محدودیت زمانی در اجرای پژوهش با توجه به قوانین آموزشی و نیز امکان عدم همکاری آن ها در دوره زمانی طولانی تر

  • عدم کنترل طولی متغیرها در شرکت کنندگان به سبب بررسی پایایی اثرات به دست آمده در نمونه پژوهش

پیشنهادات

    • پیشنهاد می‌شود در آینده پژوهش‌هایی از این دست در دو جنس صورت بگیرد، تا بتوان به کمک آن تفاوت‌های جنسیتی افراد را در ‌پاسخ‌گویی‌ ‌به این شکل از درمان مقایسه کرد.

    • انجام این درمان در کنار سایر انواع گروه درمانی نیز می‌تواند امکان مقایسه و بررسی بیشتر میزان اثربخشی آن را در ارتباط با درمان‌های دیگر فراهم سازد.

    • استفاده از ابزارهای روانسنجی بیشتر، و تمرکز بر حوزه های متفاوت دیگر این اختلال به منظور بررسی دقیق تر میزان تاثیرات این درمان نیز می‌تواند مفید باشد

  • انجام پژوهش‌های مشابه با در نظر گرفتن متغیر هایی نظیر سن، تحصیلات، وضعیت تأهل و …

منابع

منابع فارسی

ابوالقاسمی، ر. (۱۳۸۶). شیوع افسردگی و رابطه ی آن با ویژگی‌های فردی در میان زوجین با حمایت اجتماعی پایین. مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز ـ دوره ۲۸ ـ شماره ۲ ـ ص ۸۶- ۸۳ .

آزاد، ر.(۱۳۸۷). افسردگی. تهران: اننتشارات موحد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...