{اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَ أَقِمِ الصَّلاَهَ إِنَّ الصَّلاَهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ}[۱۴۶]«آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند بازمى‏دارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است، و خدا مى‏داند چه مى‏کنید.»
و بدان سبب حج را واجب کرده تا انسان‌ها را از منافع مادی و معنوی آن بهره‌مند گرداند.
{وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَ عَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ * لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَهِ الْأَنْعَامِ فَکُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِی}[۱۴۷]
«و در میان مردم براى [اداى‏] حج بانگ برآور تا [زائران‏] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغرى- که از هر راه دورى مى‏آیند- به سوى تو روى آورند،* تا شاهد منافع خویش باشند، و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دام‌هاى زبان‏بسته‏اى که روزى آنان کرده است ببرند. پس، از آن‌ها بخورید و به درمانده مستمند بخورانید.»
و مسلمانان را بدان جهت از خوردن مردار، خون و گوشت خوک برحذر داشته است که این امور پلید بوده و برای آنان ضرر و مفسده دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

{قُلْ لاَ أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیم}[۱۴۸]«بگو: در آنچه به من وحى شده است، بر خورنده‏اى که آن را مى‏خورد هیچ حرامى نمى‏یابم، مگر آن که مردار یا خونِ ریخته یا گوشت خوک باشد که این‌ها همه پلیدند. یا [قربانی‌ای که‏] از روى نافرمانى، [به هنگام ذبح‏] نام غیر خدا بر آن برده شده باشد. پس کسى که بدون سرکشى و زیاده‏خواهى [به خوردن آن‌ها] ناچار گردد، قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است.‏»بایدگفت: منافع و مضرات این امور اختصاص به پیروان شریعت اسلام ندارد بلکه همین امور برای پیروان شرایع پیشین نیز دارای نفع و ضرر بوده است از این رو همان‌گونه که خداوند پیروان شریعت پیامبر خاتم را به اموری که برای دنیا و آخرتشان نفع داشته امر کرده و آنان را از اموری که برای دنیا و آخرتشان ضرر داشته منع کرده است، حکمت الهی اقتضا می‌کند که خداوند پیروان شرایع دیگر را به این امور نافع امر و آن‌ها را از امور مضر نهی کرده باشد. مؤید این امر روایتی است که برخی از این احکام را در همه شرایع ثابت دانسته است از جمله امام رضا× در روایتی فرمود:
«ما بعث الله نبیا قط الا بتحریم الخمر؛
خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد مگر این که خمر را در شریعت او حرام کرد.»[۱۴۹]از مجموع دلایلی که گفته شد به خوبی می‌توان وحدت و اشتراک شرایع الهی را علاوه بر اصول در فروعات دین نیز اثبات کرد. که در بخش بعدی این پژوهش به اصول و برخی از فروعات دین اسلام که در شرایع پیشین نیز وجود داشته است اشاره می‌کنیم.بخش دوم:مصادیق اشتراک شرایع الهیدر اصول و فروعهمان گونه که در بخش گذشته بیان کردیم همه‌ی شرایع الهی در اصول و کلیات دین و فروعاتی که بر این اصول مبتنی هستند با هم مشترکند. حال در این بخش به مصادیق این اصول و فروع می‌پردازیم و برای هر کدام شواهدی از آیات قرآن کریم می‌آوریم.۳ـ۲ـ۱ـ توحیدتوحید به عنوان اصل نخست و سنگ بنای رسالت همه پیامبران الهی بوده است.در واقع اولین چیزی که پیامبران مامور بودند تا مردم را به آن دعوت کنند، دعوت به توحید و پرستش خدای یگانه بوده است. اما شایسته است که در همین ابتدا اشاره ای کنیم به این که اصل وجود خدا در تمام ادیان آسمانی چندان مورد سؤال و شبهه نبوده است و اکثریت مردم در همه عصرها ـ حتی مشرکین نسبت به وجود خدا تردیدی نداشته‌اند و اگر جز خدا را در اعتقاد و عبادت دخالت داده و پرستش می‌کردند برای آن بوده که در صدد بودند تا از این راه به خدا تقرب حاصل نمایند. شاهد مدعای بالا آیه ۱۰ از سوره مبارکه ابراهیم است که با استفهام انکاری و بی شک وتردید قلمداد کردن اصل وجود خدا، می‌فرماید:{قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏}«پیامبرانشان گفتند: مگر درباره خدا ـ پدید آورنده آسمان‌ها و زمین ـ تردیدى هست؟»در ذیل این آیه می‌توان گفت: هنگامی که رسولان الهی امت‌های خود را دعوت به خداپرستی کردند این امت‌ها نخست در رسالتشان و سرانجام در اصل وجود خدا اظهار شک و ریب کردند که قرآن با جمله ای کوتاه و مستدل می‌فرماید: آیا در وجود خدا که مسبب الاسباب است تردیدی است؟ یعنی هیچ شکی نیست که این هستی به عنوان پدیده، آفریننده خواهد داشت. چرا که این عالم بدون فاطر و خالق نخواهد بود. بنابر این وجود خداوند از حقایق و معارفی است که در اسلام و دیگر شرایع الهی چون حضرت نوح و حضرت موسی^ و … مطرح و در حد بدیهیات بوده است.قرآن کریم در آیات مختلفی، به اصل توحید و یکتاپرستی در شرایع پیشین اشاره می کند. یکی از این آیات، آیه ۳۶ سوره‌ی نحل است این آیه اشاره‌ی کوتاه و جامعی به وضع دعوت پیامبران کرده، می‌گوید:{وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏}«ما در هر امتی رسولی فرستادیم سپس اضافه می‌کند که محتوای دعوت همه‌ی این رسولان این بود که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.»به این ترتیب می‌توان گفت : دعوت به سوی توحید و مبارزه با طاغوت اساس دعوت تمام پیامبران را تشکیل می‌داده و نخستین چیزی بوده است که همه پیامبران بدون استثنا به آن دعوت می کردند. چرا که اگر پایه های توحید محکم نشود و طاغوت‌ها از جوامع انسانی ومحیط افکار طرد نگردد هیچ برنامه اصلاحی قابل پیاده کردن نیست.آیه دیگر، آیه ۵۹ از سوره مبارکه اعراف است:{لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظیم‏}
«همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم. پس گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست، من از عذاب روزى سترگ بر شما بیمناکم.»
این آیه داستان حضرت نوح× و این که چگونه مردم را به توحید و ترک شرک دعوت می نمود، را بیان می کند. در این آیه حضرت نوح× بخاطر این که به مردم بفهماند که او خیرخواه آنان است و می خواهد مراتب دلسوزی خود را نسبت به آنان برساند. می‌گوید : ای قوم من، بیایید به دین توحید بگرایید. سپس در جمله آخر آیه، آنان را انذار نموده و تهدید می کند و چون مقصودش از این عذاب، عذاب روز قیامت است، پس می‌توان گفت: در این دو جمله، دو تا از اصول دین که همان توحید و معاد است را به آنان گوشزد نموده است.[۱۵۰]علاوه بر این آیات خداوند در آیه‌ی ۳۶ سوره نساء مسلمانان را دعوت به توحید می‌کند و می‌فرماید:{وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئا}«و خدا را بپرستید، و چیزى را با او شریک مگردانید»این آیه مردم را دعوت به عبادت و بندگی پروردگار و ترک شرک و بت‌پرستی می‌کند که ریشه اصلی تمام برنامه‌های اسلامی است.
۳ـ۲ـ۲ـ نبوت
در این جهان جمعی آمده‌اند که با‌ فضیلت‌ترین مردان عصر خویش بودند و خود را برگزیدگان خداوند و فرستادگان او به سوی بشر معرفی کردند. اینان مدعی بودند که ما از سوی آفریدگار جهان مبعوث شدیم تا بشریت را به سعادت دعوت کنیم و نیک بختی آنان را در هر دو جهان تامین نماییم. این دسته خود را با خدا مربوط می‌دانستند و می‌گفتند: سخنان ما از اوست و ما با قدرت ماوراء الطبیعه ارتباط داریم، از آن مبدا الهام می‌گیریم و به فرمان وی سخن می‌گوییم. این ادعای کسانی هست که خود را پیامبران آسمانی معرفی کرده‌اند و قوم خویش را به پیروی از راه و روش خود که از طریق وحی مشخص گردیده، دعوت کرده‌اند.[۱۵۱] این مطلب که از آن به نبوت یاد می‌شود یکی از اصول اساسی دین است که در شرایع الهی پیشین هم وجود داشته است. قرآن کریم در موارد متعدد به این امر اذعان داشته است. خداوند در سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران آیه‌ی ۳۳ به مقام نبوت انبیای گذشته اشاره می‌کند. در این آیه آمده است:{إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ}
«به یقین، خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است‏.»
در این آیه از کلمه «اصطفی» استفاده می‌شود کسی را که خدا بر می‌گزیند باید معصوم و لایق مقام نبوت باشد و الا امتیازی بر دیگران نخواهد داشت در صورتی که این آیه در صدد بیان امتیاز برگزیدگان خدا می‌باشد. در واقع منظور از این اصطفی و برگزیدن انبیا مقام نبوت و رسالت آنان می‌باشد که احدی از مردم معمولی دارای آن مقام نمی‌باشد. پس معنای برگزیدن حضرت آدم این است که خدا آن حضرت را از میان اهل و فرزندان خویش برای مقام نبوت برگزید همچنین حضرت نوح × و آل ابراهیم و آل عمران. [۱۵۲]همچنین خداوند در سوره مبارکه انعام آیات ۸۴ تا ۸۹ به مسئله نبوت انبیاء گذشته از جمله نبوت حضرت نوح×، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و دیگر پیامبران اشاره می‌‌کند. همچنان که از ظاهر جملات آیه به دست می‌آید. این آیات متضمن منت بر حضرت ابراهیم× و بر انبیا دیگری که نامشان با او ذکر شده در نعمت نبوت است. سپس خداوند متعال در آیه ۸۹ به صورت روشن به سه امتیاز مهم که پایه همه امتیازات انبیا بوده اشاره کرده و می‌فرماید:
{أُولئِکَ الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّه}
«آنان کسانى بودند که کتاب و داورى و نبوت بدیشان دادیم‏.»[۱۵۳]علاوه بر این آیات، آیه ۲۶ از سوره مبارکه حدید است در این آیه آمده است:{وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهیمَ وَ جَعَلْنا فی‏ ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَ الْکِتاب‏}
«و در حقیقت، نوح و ابراهیم را فرستادیم و در میان فرزندان آن دو، نبوّت و کتاب را قرار دادیم‏.»
در اینجا نیز بعد از ذکر مسائل پیشین درباره ارسال رسولان همراه بینات و کتاب و میزان و همچنین لزوم سبقت مردم بر یکدیگر در وصول به غفران پروردگار و سعادت جاویدان از بعضی از اقوام و پیامبران پیشین نام می‌برد و این اصول کلی را در زندگی آن‌ها مجسم می‌سازد. نخست از نوح و ابراهیم که شیخ الانبیاء و سر سلسله رسولان حق بودند شروع کرده می‌فرماید: ما نوح و ابراهیم را فرستادیم و در دودمان آن‌ها نبوت و کتاب آسمانی قرار دادیم. اما همگی از این میراث بزرگ بهره نگرفتند گروهی در پرتو آن هدایت یافتند و بسیاری از آن‌ها فاسق و گنهکارند. آری نبوت توام با شریعت و آیین از نوح × شروع شد و بعد از او ابراهیم × این خط را تداوم بخشید و همچنان در طول اعصار و قرون در دودمان آن‌ها ادامه یافت.[۱۵۴]با توجه به آنچه گفته شد و شواهدی که از قرآن کریم آوردیم وجود مسئله نبوت در شرایع الهی گذشته به خوبی اثبات می‌گردد.
۳ـ۲ـ۳ـ معاد
یکی از اصول جهان‌بینی الهی که از ارکان اعتقادی همه ادیان آسمانی به شمار می‌رود اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی است. ایمان به عالم آخرت شرط ادیان توحیدی است. یعنی اگر کسی این ایمان را از دست بدهد و انکار کند از زمره موحدان خارج است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...