روش مشاهده ای (الگو یا سرمشق سازی) نگرش‌ها از طرق مختلفی از قبیل تجربه مستقیم با موضوع ،شرطی سازی و… شکل می‌گیرد. در عین حال تحقیقات نشان داده که نگرش‌ها از طریق مشاهده نیز در افراد شکل می گیرند. یادگیری مشاهده ای اگرچه با شکل گیری نگرش از طریق تقویت یا شرطی سازی فرق می‌کند، ولی تقویت نگرشهای شکل گرفته از طریق مشاهده یا الگو سازی می‌تواند در بادوام ماندن نگرش فرد تاثیر گذار باشد(بوردنز، هورویتز[۳۱]،۲۰۰۲) بندورا[۳۲](۱۹۷۷) در تحقیقات خود ‌به این نتیجه دست یافته بود که موقعی که کودکان فیلم‌های خشونت بار یا رفتارهای خشن دوستان خود را می بینند ، رفتارهای خشونت باری از خود نشان می‌دهند.

در معرض قرار گرفتن صرف نظریه زانیس که اولین بار آن را در سال ۱۹۶۸ مطرح کرد به بهترین شکل ممکن ، علت شکل گیری نگرش از طریق مواجهه صرف با یک موضوع را شرح دهد. زانیس می‌گوید وقتی مردم مکررا در معرض یک چیز قرار می گیرند و با آن مواجه می‌شوند ، غالبا نگرش ‌در مورد آن پیدا می‌کنند. در این پدیده یا اثر مواجهه صرف[۳۳] نیاز به اقدام خاصی نسبت به آن چیز و پیدا کردن هر گونه اعتقاد خاصی به آن چیز نیست(فرانزوی، ۱۳۸۵). انسان ها به طور طبیعی به چیزهایی که به صورت مکررا با آن مواجه می‌شوند ، بیشتر علاقه مند می‌شوند و نسبت به آن ها نگرش پیدا می‌کنند(همان منبع).

یادگیری از طریق مجاورت طبق قانون مجاورت پدیده ها ، اموری که نزدیک به هم قرار دارند بهتر درک و سهل تر آموخته می‌شوند. به عبارت دیگر، عناصری که در مجاورت با یکدیگر قرار داشته باشند به صورت یک کل یکپارچه در می‌آیند (سیف،۱۳۸۷). که این اصل در شکل گیری نگرش‌ها نیز حاکم است. فستینگر، شاختر و بک[۳۴] در تحقیقاتی نشان می‌دهند که بهترین راه برای پیش‌بینی دوستی هر دو آدم این است که معلوم کنیم محل زندگی آن ها چقدر از هم فاصله دارد. در بررسی الگوهای دوستی در مجتمع های آپارتمانی از سکنه خواسته شد سه تن را نام ببرند که او را بیشتر می بینند. ساکنان در ۴۱% موارد همسایه های دیوار به دیوار یعنی ساکنان آپارتمان مجاور را ، در ۲۲% موارد کسانی را که دو خانه دورتر بودند (در حدود ۱۰ متر فاصله) و تنها در ۱۰ درصد موارد کسانی را نام بردند که در انتهای راهرو زندگی می‌کردند (به نقل از اتکینسون و همکاران ، ۱۳۸۵). ‌بنابرین‏ مجاورت و نزدیکی نقش بسیار مهمی می‌تواند در شکل گیری نگرش‌ها داشته باشد.

نگرش‌ها و رفتار نگرش و تغییر نگرش‌ها در نتیجه به رفتار[۳۵] و تغییر رفتار می‌ انجامد که این امر اهمیت بررسی رابطه نگرش و رفتار و تاثیر نگرش بر رفتار را می افزاید. رفتار به اعمال و حرکات مختلف درونی و بیرونی فرد گفته می شود (سیف، ۱۳۸۷). مطالعات زیادی توسط صاحب‌نظران روانشناسی اجتماعی در خصوص میزان ارتباط رفتار فرد و نگرشهای وی صورت گرفته است (آیزر، پلیت[۳۶]، ۱۹۸۸). برخی رابطه و همبستگی کمی را بین نگرش‌ها و رفتارها قائل می‌شوند، اما بیشتر محققان و تحقیقات به رابطه نزدیک بین دو موضوع تأکید دارند (داکس، دان، رایتس من، ۱۹۹۳). کاترین و آربوست[۳۷](۲۰۰۹) معتقدند که در بسیاری از موارد تغییر در نگرش‌ها پیش نیازی برای تغییر در رفتار محسوب می شود، لذا در بسیاری از اوقات تغییر در نگرش باعث تغییر در رفتار می شود. ساچفر و تایت[۳۸](۱۹۸۶) اشاره می‌کنند که به طور آشکار سه عامل اصلی که رابطه بین نگرش‌ها و رفتار را بیان می‌کنند ،وجود دارد. این سه عامل عبارتند از : عادات، هنجارهای اجتماعی، نتایج مورد انتظار رفتار.

عادات:[۳۹] به فعالیت‌ها و اقدامات منظم و قابل تکرار بخشی از شخصیت فرد که یاد گرفته می شود و توسط دیگران قابل مشاهده است ، اشاره می‌کند.

هنجارهای اجتماعی:[۴۰] به معیارها و استانداردهایی که از طرف اعضای گروه اجتماعی به وجود آمده و مورد تأیید قرار گرفته و انتظار می رود که افراد آن را رعایت کنند.

نتایج مورد انتظار:[۴۱] به ارزیابی از شخصیت فرد و آنچه که از نتایج رفتارهای خاص او به دست می‌آید اشاره می‌کند. فیش بین و آجزن[۴۲] ‌به این موضوع اشاره می‌کنند که از طریق نگرشهای فرد می توان رفتار وی را پیش‌بینی کرد، اما موقعی که نگرش‌ها و رفتارها مورد ارزیابی قرار می گیرند سطوح کلی و عمومی رفتار و نگرش‌ها مد نظر است.‌بنابرین‏ نگرشهای کلی و عمومی را و نگرشهای ویژه رفتارهای خاص فرد را پیش گویی می‌کنند(سابینی،۱۹۹۵ به نقل از علیزاده ، ۱۳۸۹). کروس[۴۳](۱۹۹۵) اظهار می‌دارد نگرش‌هایی را که بیشتر در دسترس هستند ، به عبارتی فرد بیشتر با آن ها سر و کار دارد تاثیر بسیار مؤثری بر رفتار فرد دارند.در مجموع فورد و گال (۲۰۰۱) در زمینه رابطه نگرش و رفتار در زندگی انسان معتقد است که این دو در زندگی روزانه انسان به هم تنیده اند و تغییر در یکی منجر به تغییر در دیگری می شود. و هر چه بیشتر به ارتباط میان نگرش و رفتار و عواملی که این دو را تحت تاثیر قرار می‌دهند، توجه شود ، بهتر می توان به افراد در حل مسائل و مشکلاتشان کمک کرد. ‌بنابرین‏، یکی از راه های تغییر رفتار ، مطالعه نگرشهای افراد و تغییر آن ‌نگرش‌هاست (به نقل از کشاورز، باغبان و فاتحی زاده، ۱۳۸۴،ص ۵۳).

در مجموع، نگرشهای فردی به طرق مختلفی شکل می گیرند و به نوعی همبر رفتار تاثیر گذار هستند. برخی از نگرش‌ها ممکن است شکل گرفته، تقویت شوند و ادامه پیدا کنند و به نگرشی ثابت در فرد تبدیل شوند. اما برخی از نگرشهای جدیدی بر اثر عواملی جایگزین نگرشهای قبلی می شود، به عبارتی دیگر نگرش های فرد تغییر پیدا کند(فیش،نوبرج[۴۴]، ۱۹۹۰).

اصول تغییر نگرش‌ها

نظریه تعادل نظریه تعادل[۴۵] توسط فریتزهایدر[۴۶] مابین سال‌های (۱۹۴۶-۱۹۵۸) ارائه شده است. ‌بر اساس این نظریه نظام شناختی فرد متشکل از دو یا سه شخص(دو شخص یا یک شی) و رابطه بین آن ها و ارزشیابی فرد از آن ها است. در این نظریه ارزشیابی فرد از یک شی یا دو شخص احساسات مثبت یا منفی در فرد به وجود می آورد. در این شرایط چهار موقعیت برای فرد به وجود می‌آید. ۱) همه ارزشیابی ها مثبت هستند. ۲) همه ارزشیابی ها منفی هستند. ۳) یکی مثبت ودو تا منفی است. ۴) دو تا مثبت و یکی منفی است. و بر همین اساس ارزشیابی های فرد ممکن است از یک یا دو حالت به حالت‌های دیگر تبدیل شود تا در فرد تعادل شناختی به وجود بیاید. لذا اساس نظریه تعادل بر این اصل استوار است که نظام شناختی هر فرد تمایلی نسبت به حرکت از یک حالت عدم تعادل به حالت تعادل دارد(سادفر[۴۷]،۲۰۰۹ به نقل از علیزاده ،۱۳۸۹). دیدگاه تعادل ، این نکته را روشن می‌کند که در یک موقعیت مفروض راه های مختلفی برای حل یک ناهماهنگی وجود دارد. بدین ترتیب ، توجه ما را به یکی از مهمترین جنبه‌های تغییر نگرش جلب می کند. به عبارتی ، عواملی که تعیین می‌کنند کدام یک از شیوه های مختلف حل مشکل اتخاذ می‌شوند، برای ما مشخص می‌کند(کریمی،۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...