۲-۴- شاخصه های حاکمیت شرکتی

از جمله شاخصه های حاکمیت شرکتی که در متون مالی و حسابداری بدان اشاره شده است، عبارتند از: اقلام تعهدی غیرعادی، اعضای غیرموظف هیئت مدیره و سرمایه گذاران نهادی.

اقلام تعهدی غیرعادی اطلاعات حسابداری مالی، بربهبود عملکرد بنگاه های اقتصادی تأثیر می‌گذارد و به عنوان نهاده مستقیم سازه‌های کنترلی شرکت، ضمن منضبط کردن رفتار مدیران در انتخاب پروژه ها و فرصت های سرمایه گذاری، مانع سوء استفاده آنان از منابع سرمایه گذاران می‌گردد. بعلاوه، اطلاعات حسابداری موجب انباشت اطلاعات شده و از عملکرد مطلوب بازار سرمایه حمایت می‌کند. به عنوان نمونه، قراردادهای جبران خدمات مبتنی بر اعداد و ارقام حسابداری و قیمت های آگاهانه سهام برای مدیران انگیزه خلق ارزش را ایجاد می‌کنند. همچنین نقش حاکمیت اطلاعات مالی، از طریق تأثیر غیرمستقیم برصرف ریسک مورد تقاضای سرمایه‌گذاران، شرایط کاهش هزینه را فراهم می آورد (حساس یگانه و نادی قمی، ۱۳۸۵).
اقدام آگاهانه مدیر با هدف طبیعی نشان دادن سود شرکت، برای رسیدن به یک سطح مطلوب و مورد نظر،”مدیریت سود”،”دستکاری در سود” نامیده می شود. مدیریت سود زمانی اتفاق می افتد که مدیران جهت گمراه نمودن بعضی ذینفعان درباره عملکرد اقتصادی شرکت یا تحت تأثیر قرار دادن نتایج قراردادی که به ارقام حسابداری وابسته است، در گزارش های مالی تغییر ایجاد می‌کنند(جونز و شارما ،۲۰۰۱). قسمتی از سود حسابداری، نقدی می‌باشد. یعنی وجه نقد حاصل از عملیات شرکت (جریان وجه نقد) در داخل این سود قرار دارد و قسمتی دیگری از سود حسابداری را اقلام تعهدی (تفاوت بین سود و جریان های نقدی) تشکیل می‌دهد. بخش تعهدی سود به مراتب از بخش نقدی آن دارای اهمیت بیشتری در ارزیابی عملکرد شرکت می‌باشد. وجه نقد به دست آمده در طی یک دوره مالی، اطلاعات مربوطی به حساب نمی آید، چون وجه نقد شناسایی شده مشکلات زمانبندی و تطابق را دارد که می‌تواند منجر به اندازه گیری غیر صحیح عملکرد شرکت شود. برای کاستن از این مشکلات، اصول پذیرفته شده حسابداری در این مورد رهنمودهایی دارد تا دقت در اندازه گیری عملکرد شرکت را به وسیله استفاده از اقلام تعهدی، افزایش دهد تا مشکلات زمانبندی و تطابق گردش وجه نقد در سود حسابداری را اصلاح کند. اقلام تعهدی سود حسابداری به دو جزء اختیاری (غیرعادی) و غیراختیاری (عادی) تقسیم می‌شود. نتایج برخی از تحقیقات بیانگر آن است که اقلام تعهدی سود و اجزاء آن بر بازده سهام شرکت ها، ارزش بازار آن ها و هزینه سرمایه آن ها تأثیر گذار است (رسائیان و حسینی،۱۳۸۷) اقلام تعهدی غیرعادی، مقیاسی برای سنجش کیفیت اطلاعات مالی می‌باشد. فرانسیس و همکاران (۲۰۰۵) دریافتند، اقلام تعهدی غیرعادی بالا نشان دهنده کیفیت سود پایین و ریسک اطلاعات بالا برای سرمایه گذاران می‌باشد. همچنین تحقیقات آن ها نشان داد، این مقیاس، رابطه مثبتی با هزینه سهام عادی دارد.

اعضای غیرموظف هیئت مدیره: هیئت مدیره شرکت به منزله تکیه گاهی است که حقوق سهام‌داران را با تفویض اختیار به مدیران متوازن می‌کند. حاکمیت شرکتی مناسب مستلزم آن است که هیئت مدیره با هر ساختاری، برموضوعات بلندمدت تمرکز کند و خود را بیش از حد در مسئولیت‌های عملکردی روزمره درگیر نکند. به طور کلی، هیئت مدیره و اعضای آن باید وظایف از پیش تعیین شده و مشخصی داشته باشند و از محرک های انگیزشی مناسب به منظور ایفای صحیح وظایف محوله برخوردار باشند (حساس یگانه و مرادی، ۱۳۸۶). ازدیدگاه تئوری نمایندگی، حضور مدیران غیرموظف (غیراجرایی) مستقل ‌در هیات مدیره شرکت و عملکرد نظارتی آن ها به عنوان افرادی مستقل، به کاهش تضاد منافع موجود میان سهام‌داران و مدیران شرکت کمک شایانی می‌کند (فاما ، ۱۹۸۰(. البته باید توجه داشت که مدیران اجرایی شرکت، نقش مهمی را درایجاد ترکیب مناسبی از مدیران موظف و غیرموظف (غیراجرایی)، درمیان اعضای هیئت مدیره، ایفا می‌کنند. وجود چنین ترکیبی، ازعناصراصلی یک هیئت مدیره کارا ‌و موثر محسوب می‌شود، زیرا، در حالی که مدیران موظف، اطلاعات ارزشمندی درباره فعالیت های شرکت ارائه می‌کنند، مدیران غیرموظف با دیدگاهی حرفه ای و بی طرفانه، درمورد تصمیم‌گیری‌های مدیران ‌مذکور به قضاوت می نشینند (بیرد و هیکمن ، ۱۹۹۲ در گزارش کدبری (۱۹۹۲). توصیه شده است که هیئت مدیره باید حداقل دارای سه عضو غیرموظف باشد، تا اعضای مذبور توان تأثیرگذاری بر تصمیم گیری های هیئت مدیره را داشته باشند. همچنین، درگزارش مذکور بیان شده است که مدیران غیرموظف، باید دارای دیدگاه های مستقلی ‌در زمینه راهبرد، عملکرد، منابع، انتخابات و استاندارد های اجرایی شرکت داشته باشند. علاوه براین، قید شده است که اکثریت مدیران غیرموظف، باید مستقل ازمدیریت شرکت باشند و نباید هیچ گونه رابطه ای (به غیرازدریافت حقوق و مزایا و حق سهامداربودن) با آن ها داشته باشند که استقلال شان را با مخاطره روبرو سازد. فاما وجنسن (۱۹۸۳)، دریافتند که مدیران غیرموظف این انگیزه را دارند تا به منظور حفظ ونگهداری سرمایه اعتباریشان، ناظران مؤثری باشند وبه دلیل استقلال آن ها از اثرات مدیریت شرکت نسبت به مدیران اجرایی، برای حفاظت ازمنافع سهام‌داران ‌در مقابل‌ فرصت طلبی مدیریت، موقعیت بهتری دارند. همچنین تحقیقات آشبوق و همکارانش نشان داد، با نظارت بهتر مدیران غیر موظف ، فرصت طلبی مدیران کمتر شده و در نتیجه ریسک و هزینه سهام عادی کاهش می‌یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...