اگرچه در این مختصر هرف آن نیست که نقش سرمایه فیزیکی در توسعه را در مقابل سرمایه انسانی ناچیز و کم اهمیت جلوه دهیم.اما نقش نیروی انسانی کارآمد در استفاده بهینه از امکانات و تجهیزات موجود و مبدل ساختن آن به تولیدات وخدمات کیفی و برتر ، مقوله ای غیرقابل انکار است.به همین دلیل در دنیای معاصر کشورهای مختلفی را می توان سراغ گرفت که به رغم دارا بودن نیروی انسانی فرارون ، باز هم در زمره کشورهای در حال توسعه اند.کلید اصلی این معما و درک چگونگی آن در گرو توجه به کیفیت وصلاحیت کافی را دارا باشد، استفاده از امکانات بالقوه برای رشد و توسعه، امری امکان پذیر خواهد بود.

متأسفانه در بحث از نیروی انسانی در فرایند توسعه ، فقط به تربیت نیروی انسانی اکتفا می شود، در حالی که بهنگام کردن اطلاعات، آگاهی‌ها و توانمندی‌های نیروی انسانی شاغل در سازمان‌های مختلف نیز یکی از محورهای اساسی برای توسعه و رهایی از بند عقب ماندگی است.مسأله مهم این است که کاردانی و شایستگی افراد همواره ثابت و پایدار باشد؛ زیرا همواره با تغییرات عمیق و ساختاری در ابعاد مختلف زندگی ، روش‌ها و فنون اجرای کارها نیز دچار تحول می‌شوند و در نتیجه بهسازی توانایی‌ها و اطلاعات کهنه ضرورت می‌یابد.

۲-۱-۳-۳- اصول آموزش ضمن خدمت

بی گمان مبانی نظری واصول، نقش اساسی در آموزش‌های ضمن خدمت ایفا می‌کند .اصول آموزش ضمن خدمت که تا حد زیادی از دیدگاه ها و تجربیات تأییدشده و تعمیم یافته در عرصه آموزش بزرگسالان متأثر است.ابعاد عمده آموزش‌های ضمن خدمت وچهارچوب نظری ویژای را برای متصدیان این نوع آموزش‌ها فراهم می‌کند تا ‌بر مبنای‌ آن ها، فعالیت‌های آموزشی را دنبال نمایند.

به طور کلی مهمترین اصول آموزش ضمن خدمت را می توان به شرح زیر برشمرد.

۲-۱-۳-۳-۱- فعال بود یادگیرنده

مطالعات و پژوهش‌های متعدد نشان داده‌اند که یادگیری اثربخش وپایدار هنگامی رخ می‌دهد که نقش اصل یادگیری با کارآموز باشد(بورک،۱۱۹۰؛ لیب[۴۳]، ۲۰۰۱).بر مبنای بسیاری از نظریاتمعاصر روانشناسی تربیتی و یادگیری، نباید فراگیران را مانند ظرفی نگریست که باید پر شوند بلکه خود باید دانش خویش را شکل دهند.در صورتی که آموزش‌ها به نحوی طراحی شوند که مستلزم درگیری کارآموز با محتوای آموزشی و یادگیری از طریق تجربه و عمل باشد، دستیابی به اهداف آموزش ضمن خدمت آسانتر است.

معمولاً فعال بودن یادگیرنده، به عوامل متعددی نظیر ارتباط محتوا با مسائل شغلی و شخصی ، جالب بودن موضوع، ارتباط با تجربیات قبلی ، انگیزه و…بستگی دارد با این وصف آموزش ضمن خدمت باید به نحوی طراحی واجرا شود که اطلاعات و مهارت‌ها از طریق خود کارکنان و یا پژوهش و کنکاش فردی وگروهی حاصل گردد.

از اصل کلی فعال بودن یادگیرنده، مجموعه ای از پیامها و اشارات زیرقابل استخراج است از جمله(هس، ۱۹۹۳):

    • تأکید بر مشارکت فعال یادگیرندگان به جای پذیرش منفعلانه مطالب؛

    • تشویق یادگیرندگان به شکلدهی عقاید و نظریاتشان و آزمون آنان از طریق فعالیت‌های مختلف جسمی و ذهنی؛

    • فراهم کردن فرصت‌های مختلف برای یادگیرندگان به منظور بیان آزادانه و خلاق عقاید، مهارت‌ها و نگرشهای خویش؛

  • تأکید بر اندیشیدن، استدلال کردن و تصمیم گیری.

۲-۱-۳-۳-۲- احترام به یادگیرنده

آموزش ضمن خدمت ، بر احترام به بزرگسالان کارآموز وبر تلاش آنان برای یاد گیری، مبتنی است .این امر مستلزم تلاش برای درک و فهم شرایط آنان،نیازهایشان و سعی در از بین بردن موانع موجود بین مدرس و کارآموزان بزرگسال است(موسانه[۴۴]، ۲۰۰۰ )؛ به عبارت دیگر وظیفه مدرس آن است که گشوده ، صدق و مهربان با آنان برخورد نماید و محیطی را خلق کند که افراد در تجربیات و نظریات خود با یکدیگر سهیم شوند.نکته حائز اهمیت در احترام به یادگیرنده، اعتقاد و باور به توانایی یادگیرندگان بزرگسال است.اگرچه بزرگسالان به واسطه افزایش سن ممکن است اعتماد به نفس خود را در یادگیری از دست دهند، القای این باور به آنان که به رغم کاهش سرعت یادگیری بزرگسالان نسبت به نوجوانان و جوانان، توانایی یادگیری در سرتاسر حیات آدمی امکانپذیراست و این موضوع که کارکنان تجربیات و اطلاعات ارزشمندی دارند، یادگیری آنان را تسهیل می‌کند(مک براید[۴۵]، ۱۹۹۱).

۲-۱-۳-۳-۳- اصل تناسب

یادگیری در حقیقت دستیابی به برخی مهارت‌ها، دانش و نظام ارزشی ویژه است (لامب[۴۶]، ص ۴).

یکی از ویژگی‌های عمده آموزش ضمن خدمت آن است که یادگیرندگان تجربیات وسیعی در محیط کار و زندگی داند و از این ضروری است تا آموزش ضمن خدمت با دانش و تجربه آنان مرتبط باشد.این بیان بدان معنا است که طراحان برنامه های آمنوزش ضمن خدمت باید نسبت به بررسی و تجربه و تحلیل تجربیات و دانش قبلی کارکنان در خصوص موضوع دوره های آموزشی اقدام نموده، مباحثجدید را متناسب با تجربیات آنان ارائه نمایند.

رعایت اصل تناسب نیازمند آن است که دوره های آموزش ضمن خدمت، کارکنان را با محتوا و فعالیت‌های دگیر کند که به طور مستقیم با دنیای کارشان مرتبط است. د این زمینه، اصل تناسب اشارات زیر را در بر می‌گیرد:

    • طراحی دوره ها به نحوی که در برگیرنده موقعیتهای معنی دار و مبتنی بر تجربیات کارکنان است؛

    • فراهم کردن بازخورد مناسب بر اساس نتیجه طبیعی فعالیت کارآموزان؛

  • فراهم کردن انگیزش درونی به جای انگیزش برونی(هس، ۱۹۳۳).

۲-۱-۳-۳-۴- اصل تداوم

اصل تداوم آموزش‌های ضمن خدمت بیانگر این واقعیت است که روش‌ها و فنون اجرای کار با توجه به پیشرفت‌های علمی وفناوری دائم در حال تغییر است.یافته ها و اطلاعات بشری همواره در حال فزونی است و روش‌ها و شیوه های جدید برای انجام دادن امور به وجود می‌آید. از آنجا که همواره روش‌ها و الگوهای جدید برای افزایش بازدهی و پیشرفت کار مورد توجه تمام سازمان‌ها پویا و متحول است، در نتیجه سازمان‌ها ناگزیرند بر اساس تغییرات برنامه ریزی شده، منابع انسانی را برای این تغییرات آماده سازند؛ به عبارت روشنتر، تغییر و تحول سازمانی مستلزم آماده سازی نیروی انسانی به منزله مهمترین عامل در فعالیت‌های سازمانی است.از این رو ضروری است تا بر اساس نیازهای جدید و در حال تحول، نظام مستمری از آموزش ضمن خدمت برقرار شود.

۲-۱-۳-۳-۵- اصل مسأله – محوری

یکی از مهمترین ویژگی‌های آموزش ضمن خدمت ، مسأله –محوری است.در حقیقت توجیه منطقی برگزاری هر دوره آموزشی، وجود مسأله ، شکل یا ضرورت ویژه ای در سطح سازمان است و کارکنان نیز با شرکت در دوره های آموزشی به دنبال ‌هدف‌های‌ حرفه ای و شغلی معینی هستند. از این رو این نوع آموزش‌ها باید بیشتر به صورت عملگرا وو مبتنی بر مشکلات اساسی محیط کار افراد سازماندهی و اجرا شوند.(موسانه،۲۰۰۰). کارکنان ممکن است به دانش و اطلاعات به خاطر خود آن اطلاعات علاقه مند نباشند.از این رو باید برای شرکت کنندگان روشن باشد که دوره زیربط چه کمکی به آنان در اجرای بهینه وظایف شغلی شان می کند(همان؛ص۱۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...