• رویکرد رشته­ای

این استراتژی درصدد است تا دانش ­آموزان را از طریق محتوای دانش رشته­ های خاص نظیر تاریخ به عنوان شهروندان خوب تربیت کنند.

  • رویکرد حقوقی

این رویکرد تأکید می‌کند که دانش آموزان نیازمند درک روندهای سیاسی و قانونی هستند و این شناخت باعث می شود که دانش آموزان به عنوان یک شهروند در امور اجتماعی مشارکت داشته باشند.

  • رویکرد تفکر انتقادی

این راهبرد به دنبال پرورش مهارت ها و قابلیت های فراگیران به عنوان تصمیم گیرنده می‌باشد. این رویکرد بر این فرض مبتنی است که دانش آموزان به عنوان شهروندان خوب باید قادر باشند نقادانه بیاندیشند و همچون شهروندان خوب در اداره امور مشارکت نمایند.

  • فعالیت یا مشارکت مدنی

این رویکرد مبتنی بر این باور است که دانش آموزان از طریق مشارکت در جامعه مهارت ها و توانمندی مورد نیاز یک شهروند خوب را کسب کنند.

  • رویکرد مسائل اجتماعی یا عمومی

این رویکرد از این موضوع حمایت می‌کند که باید فراگیران شناختی عمیق و گسترده از برخی مسائل مبتلا به جامعه همچون صلح به دست آورند.

  • رویکرد شفاف سازی ارزش ها

این رویکرد بیان می­ کند که دانش آموزان باید قادر باشند درباره اینکه چه چیزی را کنترل کنند که شکل دهنده ارزش ها باشد، شناخت و آگاهی به دست آورند.

  • رویکرد رشد اخلاقی

رویکرد رشد اخلاقی دانش آموزان را با معضلات اخلاقی مختلف مواجه می­ کند و فراگیران دیدگاهشان را در این خصوص به چالش کشیده و توجیهات خود را بیان می­ کند.

  • رویکرد فعالیت مؤسسه‌­ای یا اصلاح آموزشی

این راهبرد یاددهی ـ یادگیری مبتنی بر کل محیط آموزشی بوده و دانش آموزان را به ارزشیابی از اعمال و فرایندهای خود با هدف همسو شدن با رویکردها و شیوه های دمکراتیک دولتی درگیر می­سازد.

  • رویکرد اجتماع­پذیری و القای عقیده

این راهبرد یاددهی ـ یادگیری بر این باور است که در جامعه مجموعه ­ای از هنجارهای اجتماعی حاکم است که دانش ­آموزان باید این هنجارها را بیاموزند تا بتوانند به عنوان شهروندان خوب مشارکت داشته باشند.

  • رویکرد موضوعات معاصر و وقایع جاری

این رویکرد بیشتر بر مسائل و موضوعاتی که به فراگیران مرتبط است متمرکز بوده و نسبت به سایر موضوعات و مسائل اجتماعی به لحاظ وسعت این موضوعات و ارتباط اندکی که با فراگیران دارد، اهمیتی اندک قائل است.

  • دیدگاه توسعه انسان­گرایی

این رویکرد علاقمند به پرورش جوانان کارآزموده می‌باشد. استراتژی یاددهی ـ یادگیری به دنبال شیوه هایی برای پرورش همه جانبه افراد است به طوری که بتوانند نقش خود را به عنوان یک شهروند خوب انجام دهند.

  • رویکرد وابستگی متقابل جهانی

کانون تمرکز این رویکرد بر افزایش دامنه ملی تربیت شهروندی بوده و در جهت پرداختن به وابستگی متقابل که در مقیاس جهانی شکل گرفته است، عمل می­ کند.

۲-۱۶- سیر تحول در برنامه درسی دوره راهنمایی تحصیلی ایران

یکی از عوامل مؤثر در پیشرفت نظام آموزش و پرورش هر کشور، محتوای برنامه های درسی و چگونگی برنامه ریزی درسی آن است. اهمیت این موضوع موجب شده است تا محتوای درسی به عنوان عنصر اصلی و هسته مرکزی برنامه های تعلیمی و تربیتی، همواره مورد توجه فلاسفه، علماء و مربیان تعلیم و تربیت و نظریه پردازان آموزشی و درسی قرار گیرد. امروزه برنامه های درسی را نخستین مظهر فلسفه تعلیم و تربیت و مهم ترین عامل اساسی در عمل یادگیری می دانند و از مهم ترین انواع برنامه ریزی در آموزش و پرورش به حساب می آورند.

در جهان معاصر مفهوم برنامه درسی و تعریف برنامه ریزی درسی، گسترده گردیده، به گونه ای که علاوه بر مواد درسی، کلیه فعالیت های یادگیری و تجارب دانش آموزان را در بر می‌گیرد (صافی، ۱۳۷۳).

مطالعه سیر تحول برنامه های درسی درایران نشان می‌دهد که با تصویب قانون اساسی، دولت ‌در تهیه و تدوین وتصویب برنامه های درسی دوره های مختلف تحصیلی دخالت ونظارت همه جانبه نداشته است. اگرچه با تأسيس وزارت علوم ‌در سال‌ ۱۲۷۲ هجری قمری، مدارس متعددی دایرگردید وبودجه ای ‌از طرف‌ دولت برای اداره آموزش و پرورش کشور اختصاص یافت، ولی این وزارتخانه در آغازکار، دخالتی در تنظیم برنامه وتدوین کتاب و روش تدریس در مدارس نمی کرد ومعلمان و موسسان مدارس عموما از فضلا و فرهنگ دوستان عصر خود بودند، آزادی عمل داشتند تا به هرنحو که مقتضی بدانند، برنامه کار خودرا تنظیم ‌و کتاب های درسی ‌را تدوین کنند.

دوره راهنمایی تحصیلی یکی از دوره های تحصیلی نظام آموزش و پرورش ایران است که به عنوان مرحله دوم تعلیمات عمومی از سال تحصیلی ۵۱-۱۳۵۰ در سراسر کشور آغاز شده است. در ساختار آموزش و پرورش مصوب سال ۱۳۴۴، دوره ابتدایی ۵ سال تحت عنوان مرحله اول تعلیمات عمومی و دوره راهنمایی تحصیلی به مدت ۳ سال پیش‌بینی گردیده بود. ‌در مورد وجه تسمیه راهنمایی تحصیلی و اهداف آن در یکی از اسناد رسمی وزارت آموزش و پرورش آمد است: امور راهنمایی از نظر تربیتی، خاص یک دوره تحصیلی معین نیست و در نظام آموزش و پرورش نیز ‌به این اصل کلی توجه شده است و آنچه مورد نظر بوده وارد شدن مفهوم راهنمایی در آموزش و پرورش و لزوم توجه به تفاوت های فردی و فراهم ساختن شرایط بهره برداری صحیح از استعداد ‌ها‌ است که در همه سطوح تعلیمات رسمی، باید مورد توجه باشد. از نظر تأکید در مسئله شناخت استعدادها و لزوم راهنمایی نوجوانان، مرحله دوم تعلیمات عمومی، از نظر شرایط رشد و ظهور استعدادهای فردی، برای مطالعه علمی و تربیتی در زمینه هدایت نوجوانان دوره مناسبی است. لذا این دوره را راهنمایی تحصیلی نامیده اند (صافی، ۱۳۷۳).

۲-۱۷- اهداف دوره راهنمایی تحصیلی

    1. پرورش فضایل اخلاقی و معنوی دانش آموزان

    1. کمک به ایجاد پرورش عادت نظم و تربیت و تفکر علمی که از دوره ۵ ساله ابتدایی آغاز شده است.

    1. افزایش تجارب و معلومات عمومی دانش آموزان برای بهتر زیستن در اجتماع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...