مروری بر روند شکل‌گیری مدیریت زنجیره تأمین

در دهه شصت فرانسوا پرو با ارائه نظریات مربوط به قطب صنعتی و قطب توسعه، تجمع های مکانی بخش صنعت را از دیدگاه نظری مورد مطالعه قرار داد. پس از آن آلبرت هیرشمن با نظریه پیوندهای صنعتی به مبحث توسعه پیوندهای پیشین و پسین پرداخت. مباحث کلیدی نیمه دوم قرن بیستم بیشتر متمایل به برنامه ریزی و سیاست گذاری مناطق اقتصادی و مخصوصاً مناطق صنعتی بود، در مباحث کلیدی اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ به عناوین نظری چون تخصص های انعطاف پذیر، نواحی و خوشه های صنعتی، زنجیره ارزشی کالا بر اساس تقسیم کار و نیز بخش‌های ایجاد مزیت رقابتی و جایگاه خوشه‌ها در آن پرداخته شده است. پس از دهه هشتاد و مخصوصاً در دهه نود رویکرد به برنامه‌ریزی منطقه‌‌ای و صنعتی پر رنگتر بود و عنایت خاصی به خوشه‌سازی و تحلیل‌های خوشه‌ای در راستای توسعه منطقه‌ای مبتنی بر قابلیت‌های فناورانه گردید. با وجود این‌، خوشه‌ها مدت‌ها به‌ صورت ‌ناپیدا فعالیت‌ می‌کردند و در ‌گروه‌های‌ هم‌پوشان‌صنعتی‌ و ‌گروه‌های‌ بزرگتر صنعتی پنهان‌ بوده‌اند.(دین محمدی، دل انگیزان، صادقی، ۱۳۸۵)

در دهه نود پروفسور پورتر (Porter, 1990 & 1998) نوع دیگری از نگرش را ‌در مورد تحلیل مسائل مربوط به مناطق مطرح نمود که در آن نحوه قرار گرفتن بنگاه‌های اقتصادی در طول و عرض یکدیگر و ارتباطات عمودی و افقی بین آن ها در کنار نحوه تعامل با نهادهای ملی و محلی و تمامی عوامل درگیر در فرایند تولید به صورت یک کل به نام “خوشه” مورد بررسی قرار می‌گیرد. چارچوب تحلیل خوشه ای امکان جدیدی برای مطالعه اقتصادی مناطق به دست می‌دهد که در آن نقش و تأثیر هر یک از عناصر لازم در یک محیط اقتصادی به‌راحتی قابل درک و سیاست‌گذاری است. (دین‌محمدی، دل انگیزان، صادقی، ۱۳۸۵)

خوشه صنعتی امروزه از واژه ها و مفاهیم نو در ادبیات اقتصاد منطقه ای و اقتصاد صنعتی به شمار می‌آید. مناطق پیشرفته‌ای از جهان همچون آریزونا، کالیفرنیا، فلوریدا، مینه سوتا، شهرها و مناطق اروپایی چون ایتالیای شمالی، آلمان جنوبی، بریتانیای کبیر و دانمارک، ژاپن و کشورهای در حال توسعه ای چون هندوستان و چین و نیز کشورهایی چون کره، تایوان و مالزی همگی توسعه خوشه های صنعتی را مبنای استراتژی های توسعه صنعتی در مناطق مختلف خود قرار داده‌اند. به نظر می‌رسد با بهره گرفتن از تحلیل‌های خوشه‌ای و مجموعه مشخصی از مفاهیم برنامه ریزی توسعه، بتوان سؤالات اساسی در حوزه مطالعات اقتصاد منطقه‌ای و صنعتی را پاسخ داد. در میان مجموعه دانش‌های مطالعات منطقه‌ای، دانش خوشه‌ها نوآوری جدیدی است که نوآوری‌های جدید بیشتری را نیز به دنبال داشته و خواهد داشت (دین محمدی و دیگران ۱۳۸۵، ازFeser, 1998 Enright, 1996 😉

در یک فهم عمومی، تحلیل‌های “خوشه‌ای” می‌توانند به صورت یک مجموعه از فعالیت‌ها انگاشته شوند، که نظریات گرفته شده از رشته دانش‌های جغرافیا، مدیریت، علوم اجتماعی و اقتصاد را در خدمت رشد اقتصادی منطقه قرار می‌دهند. تحلیل‌های خوشه‌ای می‌توانند کمک شایانی به تجزیه و تحلیل رشد ثروت در اقتصاد منطقه‌ای داشته و با اشاعه و ارائه معانی فکری مؤثر درباره وابستگی های بین بخشی و درون بخشی، و ایجاد یک تصویر واحد از اقتصاد منطقه ای، امکان برقراری زمینه سیاست‌گذاری مؤثرتر را به وجود آورند. چارچوب تشکیل یک خوشه بر چند اصل مبتنی است:

اول وجود بنگاه‌های اقتصادی در عرض و طول یکدیگر.

دوم وجود نهادهای ملی ومحلی هماهنگ کننده و ارتباط دهنده.

سوم وجود قوانین و مقررات تسهیل کننده ارتباط.

تعاریف ارائه شده برای خوشه و خوشه‌ها بسیارند که ما فقط به چند تایی از آن ها اشاره خواهیم کرد:

خوشه عبارت است از تمرکز جغرافیایی نهادها و شرکت‌های مرتبط با یکدیگر در یک حوزه خاص (Porter, 1998).

به صورت معمول خوشه‌های صنعتی به صورت یک گروه از بنگاه‌ها و مؤسسات اقتصادی و غیراقتصادی هستند که به صورت افقی و عمودی با یکدیگر در ارتباطند، با یکدیگر همکاری دارند و همچنین با یکدیگر رقابت می‌کنند. زمینه‌های همکاری متنوعی بین آن ها وجود دارد، مانند خریدهای مشترک، استفاده از شبکه های توزیع مشترک، ارتباطات تکنولوژیکی، تحقیقات مشترک، زمینه‌های آموزش کارکنان، آموزش مشترک مدیران، برنامه های استاندارد سازی جمعی، مطالعات مشترک بازار، خرید تکنولوژی های قابل استفاده مشترک و نیز استفاده از زمینه‌های بازار کار مشترک مثل تشکیل ذخیره سرمایه انسانی مشترک.(Enright ,1996). انبوهی از شرکت‌های مجتمع شده در یک محدوده جغرافیایی نظیر تأمین کنندگان منابع و مواد اولیه و متقاضیان کالا و خدمات که برخی از ارتباطات را با یکدیگر دارا هستند. این شرکت‌ها معمولاً دارای تولیدات مکمل و یا مشابه در محصول، فرایند و یا یک منبع هستند (NGA, 2002).

آنچه که مهم است نکاتی است که در تمامی تعاریف به آن ها اشاره شده است:

    1. تمرکز در یک منطقه جغرافیایی

    1. وجود ارتباط درون بنگاهی و درون صنعتی بین بنگاه های عضو

    1. در طول هم قرار گرفتن بنگاه ها در درون خوشه (ارتباطات عمودی)

    1. وجود سازمان‌های غیرتجاری در کنار بنگاه های تجاری در درون یک خوشه

    1. همکاری بین بنگاه ها و انجام اقدامات مشترک و جمعی

    1. وجود رقابت بین اعضا

    1. هم رشته بودن بنگاه ها در یک شاخه یا دسته صنعتی خاص (تشکیل زنجیره ارزش)

    1. وجود تهدیدها و فرصت‌های مشترک برای بنگاه های درون خوشه

  1. پیدایش خدمات تخصصی فنی، مدیریتی و مالی در خوشه

۱۰- وابستگی به یک منطقه خاص جغرافیایی – اقتصادی

۱۱- برهم افزایی رقابت و همکاری در خوشه

۱۲- کارایی جمعی و بهره برداری از صرفه های اقتصادی بیرونی

۱۳- فرایندهای اصلی مدیریت زنجیره‌ی تأمین توسط اعضای عمومی زنجیره‌ی تأمین

(دین محمدی، دل انگیزان، صادقی، ۱۳۸۵)

بنگاه ‌های درون خوشه، نهاده‌ها را از سایر اعضای خوشه خریداری می‌کنند و با تکیه بر خدمات سایر بنگاه‌ها درون خوشه،به طور جمعی ظرفیت تولید خود را در کسب جایگاه در بازار های بین‌المللی افزایش می‌دهند.در مواردی نیز در صدد کسب و ارائه تصویر مشترکی از فعالیت های خوشه‌اند.اماخوشه‌ها نهادهای همکاری بین بنگاه نیست. بنگاه‌های درون خوشه با یکدیگر رقابت هم می‌کنند در واقع همان‌ طور که جدول زیر نشان می‌دهد کاهش رقابت بین اعضاء خوشه و انتقال ان به بیرون از خوشه و از طرفی تقویت همکاری در خوشه، مهمترین هدف در پیشرانی توسعه خوشه است.

فرایندهای اصلی مدیریت زنجیره‌ی تأمین توسط اعضای عمومی زنجیره‌ی تأمین (Global Supply Chain Forum) تعریف شده و عبارتند از:

    • مدیریت روابط مشتری (Customer Relationship Management)

    • مدیریت سرویس مشتری (Customer Service Management)

    • مدیریت تقاضا (Demand Management)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...