نگاهی به پژوهشهای انجامشده درباره : تقیّه … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
چنانچه در برهههایی از زمان چنین موقعیتی بر مکتب تشیّع تحمیل شده است. ضرورت بیشتری پیدا میکند زیرا آنها علاوه بر هدف حفظ خود، توسعه و رسیدن به قدرت اجتماعی را هم در برنامه جهادی خود دارند پس باید نسبت به محافظت خود، هدفهای میان راهی، هدفهای دراز مدت و نهایی، اسرار مبارزاتی و هر آنچه بطور مقطعی یا همیشگی پیروزیشان را با مشکل مواجه سازد. از دسترس مخالفان دور نگه دارند.
از این جهت امامان معصوم ♣، شیعه را به شدت از افشای اسرار آل محمد ♣ بر حذر میدارند و در برخی روایات این افراد را بدتر از دشمنان و کارشان را کاریتر از حربهی آنان علیه مکتب تشیّع دانستهاند. امام صادق ☻ فرمود:
«مَنِ اسْتَفْتَحَ نَهَارَهُ بِإِذَاعَهِ سِرِّنَا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ حَرَّ الْحَدِیدِ وَ ضِیقَ الْمَحَابِس»[۲۵۷]
آنکه روزش را به فاش نمودن راز ما آغاز کند، خداوند داغی آهن و تنگنای زندانها را بر او چیره خواهد کرد.
مفضل و فضیل دو نفر از شیعیان میگویند ما با گروهی در محضر امام صادق ☻ بودیم که برای ما مطالبی را افاده میفرمود. پس از آنکه میخواستیم از حضور ایشان مرخص شویم نزدیک درب منزل، برای خداحافظی، ایستادند و به طرف ما رو کردند و گفتند:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خدا شما را مورد رحمت خودش قرار دهد امر ما را اشاعه ندهید و از آن در جایی سخن نگویید مگر برای آنکه اهلیتش را دارا باشد، که همانا اشاعه دهندهی راز ما کارش به زیان ما از دشمن ما سختتر است بروید در پناه مهر الهی و راز ما را فاش نکنید. [۲۵۸]
در زمان امام سجاد ☻ به علت فشار وارد بر شیعیان از سوی حکومت و عامه، امام طی دستورالعملی کلی خطاب به شیعیان چنین میفرماید:
«إِذَا کُنْتُمْ فِی أَئِمَّهِ جَوْرٍ فَاقْضُوا فِی أَحْکَامِهِمْ وَ لَا تَشْهَرُوا أَنْفُسَکُمْ فَتُقْتَلُوا…»[۲۵۹]
هرگاه در میان حاکمان ظالم به سر میبرید احکام آنها را اجرا کنید و خود را آشکار نسازید که کشته خواهید شد.
بنظر میرسد یکی از مهمترین مشکلاتی که امام سجاد ☻ در دوران امامت خود به خصوص در اواخر عمر با آن مواجه شد رعایت نکردن اصول پنهانکاری از سوی شیعیان بود به گونهای که با شنیدن معارف بلند از امام، آن را در جامعهی کم ظرفیت آن روز پراکنده میکردند و موجبات دردسر برای خود و امام ☻ را فراهم میآورند. امام ☻ در مقام گلایه از این عمل چنین میفرماید:
«وَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنِّی افْتَدَیْتُ خَصْلَتَیْنِ فِی الشِّیعَهِ لَنَا بِبَعْضِ لَحْمِ سَاعِدِی النَّزَقَ وَ قِلَّهَ الْکِتْمَان»[۲۶۰]
دوست داشتم که قسمتی از گوشتهای بازوی خود را میدادم تا دو صفت شتابکاری و رعایت نکردن پنهان کاری از میان شیعیانمان رخت بربندد.
در بعضی از روایات، کتمان باعث حفظ عزت کتمان کننده تلقی شده است چنانکه امام کاظم ☻ میفرماید:
«…احْفَظْ لِسَانَکَ تُعَزَّ وَ لَا تُمَکِّنِ النَّاسَ مِنْ قِیَادِکَ فَتُذِل»[۲۶۱]
زبان خود را حفظ کن تا عزیز شوی و مردم را برگردن خود (بوسیله عدم کتمان) مسلّط نکن که ذلیل خواهی شد.
«…ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ☻ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ وَ لَکِنْ أَذَاعُوا عَلَیْهِمْ وَ أَفْشَوْا سِرَّهُمْ فَقُتِلُوا».[۲۶۲]
از امام صادق ☻ در تفسیر آیه (و پیامبران را به ناحق میکشند) نقل شده است که فرمود: به خدا قسم آنها را با شمشیرهایشان نکشتند بلکه سخن آنان را پخش کردند و رازشان را فاش نمودند و در نتیجه آن پیامبران کشته شدند.
یادآوری این نکته، خالی از فایده نیست که کوتاهی در حفظ اسرار و فراهم نمودن زمینه برای موفقیّت جاسوسان دشمن گناه و جرم بسیار سنگینی میباشد. امام باقر ☻ در این باره میفرماید: «یُحْشَرُ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ مَا نَدَا دَماً فَیُدْفَعُ إِلَیْهِ شِبْهُ الْمِحْجَمَهِ أَوْ فَوْقَ ذَلِکَ فَیُقَالُ لَهُ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِ فُلَانٍ فَیَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنَّکَ قَبَضْتَنِی وَ مَا سَفَکْتُ دَماً فَیَقُولُ بَلَى سَمِعْتَ مِنْ فُلَانٍ رِوَایَهَ کَذَا وَ کَذَا فَرَوَیْتَهَا عَلَیْهِ فَنُقِلَتْ حَتَّى صَارَتْ إِلَى فُلَانٍ الْجَبَّارِ فَقَتَلَهُ عَلَیْهَا وَ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِه»
بنده خدا در روز قیامت محشور شود و (با این که در دنیا) دستش به خونی آلوده نشده ( و خونی نریخته) به اندازهی یک حجامت یا بیشتر، خون به او بدهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان کس، عرض میکند: پروردگارا تو خود میدانی که همانا جان مرا گرفتی( و در آن حال) من خون کسی را نریخته بودم ( و هیچ خونی به گردنم نبود)، خداوند میفرماید: آری تو از فلانی روایتی چنین و چنان شنیدی و به ضرر او بازگو کردی، پس زبان به زبان به فلان جبّار (و ستمکار) رسید و به سبب آن روایت او را کشت، و این بهره تو از خون اوست.
و حتی از این بالاتر در کلام امام صادق ☻ آمده است: « مَا قَتَلَنَا مَنْ أَذَاعَ حَدِیثَنَا قَتْلَ خَطَإٍ وَ لَکِنْ قَتَلَنَا قَتْلَ عَمْد»[۲۶۳] امام صادق ☻ فرمود: کسی که حدیث ما را فاش میکند ما را به خطا نکشته بلکه مرتکب قتل عمدی ما شده است.
روشن است که این همه تاکید امام ☻ به عدم افشای اسرار مسلمانان بیانگر این مطلب است که کتمان اسرار و مخفی کردن آنچه که نباید بدست مخالفان و معاندان برسد در صیانت و نگهداری مکتب تشیّع عنصری مهم و اساسی به شمار میرود.
زیرا تشریع تقیّه و مبارزه پنهانی ( که یکی از ضروریات آن اخفا و کتمان اسرار است) اساسا برای حفظ و بقای مکتب است.
و صیانت و حفظ مکتب تشیّع آن قدر دارای اهمیّت است که برای آنکه دشمن به این اطلاعات دسترسی پیدا نکند باید سختیهای زیادی را تحمل کرد و حتی تا پای مرگ مقاومت کرد چنانکه بعضی از شیعیان در طول تاریخ چنین کردند که توانستند دین را به سلامت به دست آیندگان برسانند.
کشّی، در ارتباط با موضوع فشار حکومت بر شیعیان ،مطلبی را دربارهی ابن ابی عمیر نقل میکند: که علیه او در پیشگاه سلطان (مأمون عباسی) سعایت شده بود و به اصطلاح کسی او را لو داده بود که لیست اسامی شیعه پیش اوست هنگامی که از نامبردن اسامی شیعیان سرباز زد به دستور سلطان او را عریان نموده و به داری بین دو درخت خرما بستند و صد ضربه شلاق براو زدند. ابن ابی عمیر بعدا گفته بود وقتی ضربههای شلاق نزدیک به صد بود شدت صدمه و دردی که تحمل میکردم به قدری بود که نزدیک بود چند اسمی را به زبان آورم اما ناگاه صدای محمد بن یونس بن عبدالرحمن در گوشم طنینانداز شد که ای محمد به یاد جایگاهت نزد خدای تبارک و تعالی باش.
من از شنیدن این سروش رحمانی تقویت شدم و تا آخر استقامت کردم و بحمدالله چیزی افشا نکردم.[۲۶۴]
از موارد تقیّه کتمانی امامان بزرگوار ♣ میتوان به دورهی غیبت صغرای امامت حضرت حجت ♠ اشاره کرد که در این دوره امام ☻ بوسیلهی چهار نایب خاص با شیعیان خود در ارتباط بود.
بعد از وفات نایب دوم نوبت به نیابت ابوالقاسم حسین بن روح رسید او فرد بسیار محتاطی بود و اصول امنیّتی را به دقت به کار میبست به گونهای که وقتی از یکی از شیعیان که بسیاری از شیعیان فکر میکردند امر نیابت ممکن است به او برسد پرسیدند: چرا این امر به تو واگذار نشد؟ او گفت: موقعیت من به گونهای است که اگر من به این کار گمارده میشدم و تحت فشار قرار میگرفتم شاید مکان آن حضرت را فاش میساختم، اما حسین به گونهای است که اگر آن حضرت در پیراهن او مخفی شده باشد و بدن حسین را با قیچی قطعه قطعه کنند آن حضرت را آشکار نخواهد ساخت[۲۶۵]
تقویت مبارزه پنهانی
همواره اقلیّتهایی بوده و هستند چه قبل و چه بعد از ظهور اسلام که تحت فشار و اختناق اکثریت حاکم قرار گرفتهاند و به جهت حفظ هویت و ادامه زندگیشان چارهای جز مدارا و همسویی ظاهری با گروه حاکم نداشتهاند، چرا که در غیر این صورت، مکتبشان نابود و آرمانشان به فراموشی سپرده میشد. شیعه نیز در طول تاریخ از اقلیتهای بوده که همواره (چه در زمان امویان و چه در زمان عباسیان و حتی پس از آن) تحت آزار، اذیت، شکنجه، حبس، محرومیت و قتل از ناحیه گروه حاکم قرار گرفته است تا جایی که در برخی از زمانها اگر کسی متّهم به مکتب تشیّع میگردید از لیست بیتالمال حذف و از حقوق اجتماعی محروم میشد و در صورت ثبوت تشیّع و ایستادگیاش در برابر حاکم جائری میبایست به مانند حجر بن عدی، میثم تمار و کمیل بن زیاد نخعی و … به وضع فجیعی کشته و جنازهشان سالها به دار آویخته و سرانجام خاکسرش به باد و دریا سپرده میشد!
از این رو برای جلوگیری از این شکنجهها و برای حفظ و صیانت از مکتب اسلام، پیشوایان شیعه با پیروی از تعلیمات قرآن و سنت، به پیروان خود دستور دادهاند که هرگاه در جامعه اسلامی چنین شرایطی حاکم باشد و شیعیان نتوانند به دلیل عدم توان کافی برای مبارزه علنی و مسلحانه آزادانه عقاید خود را ابراز و به تکالیف خود عمل کنند زیر سپر تقیّه کتمانی، خود و آرمانشان را حفظ کنند و گرنه گویا بیجهت خود را به هلاکت افکندهاند.
گرچه رکود یک نهضت، خود نابودی آن است، ولی نابودی نهایی و اساسی نهضت وابسته به از دست رفتن رهبری و نابودی مهرهها و از دست دادن زمینه اجتماعی و وجاهت ملّی است.
نقش تقیّه
نقش تقیّه استمرار نهضت و نجات از نابودی و اضمحلال آن است، آنجا که نمیتوان در برابر دشمن ایستاد، نمیتوان میدان را هم وداع کرد و در نتیجه باید منتظر فرصتی بود و به حفظ نیروها پرداخت، چون در لحظهای که تیغ تیز ستمگر در چرخش است، هر سرفرازی، بر سردار و بر روی صحنهی خون است و از آنجا که این تیغ، چرخش مستمر ندارد، آنها که نیروها را نگه میدارند و در فرصت دیگری سر برمیدارند، و تداوم مییابند.
در اینجا این نکته لازم است که گفته میشود که مقصود این نیست که بگذاریم آب راحت از گلوی ستمگر پایین برود و او به قلع و قمع و حیف و میل و عیش و نوش بپردازند و ما منتظر فرصت باشیم، بلکه مقصود این است که تمامی نیروها را نباید خرج کرد و آشکار نمودبلکه باید نیروهایی را ذخیره داشته باشیم که تقیّه این نقش را عهدهدار است.[۲۶۶]
هر چند اصل تقیّه مقتضی بود که حضرات ائمه ♣ خودشان را از جریانهای سیاسی که بر علیه حکومت فعال بودند، به صورت مستقیم دور نگهدارند، تا موجب هجوم دستگاه حاکمه به تشکیلات شیعی نگردد. اما قرائن و شواهد نشان میدهد که سیاست کلّی امامان ☻ حمایت و پشتیبانی از هر اقدام و حرکتی بود که منجر به تضعیف حاکمیّت جور و کاستن فشار از دوش شیعیان گردد.
چنانچه یکبار در محضر امام صادق ☻ از شخصی گفتگو کردند که قیام خواهد کرد، آن حضرت فرمود: پیوسته من و شیعیانم منتظر چنین روزی هستیم. دوست می دارم که کسی از آل محمد ☺ قیام و خروج کند و نیاز مالی و اقتصادی عیال آن را به عهده بگیرم.[۲۶۷]
از این روایت به این نتیجه میرسیم که امام غیر مستقیم اشاره میکند که به اینها از وجوهات شرعی برسانند و توضیح میدهند که این حرکتها و لو ناکام بماند این اثر را دارد که به هر حال موجب تضعیف حاکمیّت و کاستن فشار از دوش شیعیان میگردد. و این قیامها سبب تسریع زوال ظلم و ظالم میگردد.
یکی از روشهایی که در امر تقیّه وجود دارد و بسیار میتواند مؤثر باشد، تقویت مبارزه پنهانی است. در این مبارزه باید اصول پنهانکاری هرچه بیشتر مدنظر و مورد توجه قرار گیرد.همانطور که در بحثهای قبل اشاره شد، باید نسبت به محافظت خود، هدفهای میان مدت ، هدفهای دراز مدت و نهایی برای خود ترسیم کرد، و اسرار مبارزاتی و هر آنچه بطور مقطعی یا همیشگی پیروزی را با مشکل مواجه میسازد از دسترس مخالفان دور نگه داشت. تا دشمن به اطلاعات درونی راه پیدا نکند. توصیه به این امر از طرف پیشوایان دینی مکررا انجام میشد.
امام صادق ☻ به اصحاب و پایگاههای خود سفارش میکرد که در هر کار مخفیانه عمل کنند و در هر عملی که انجام میدهند توجه کامل داشته باشند که مخالفان و دشمنان متوجه آن نشوند و میفرمود: مبلغان خاموش ما باشید[۲۶۸]
سخنی از حضرت رسول ☺ در تایید افرادی که بطور پنهانی مبارزه میکنند حضرت چنین میفرماید:
«طُوبَى لِعَبْدٍ نُوَمَهٍ عَرَفَهُ اللَّهُ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ النَّاسُ أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الْهُدَى وَ یَنَابِیعُ الْعِلْمِ یَنْجَلِی عَنْهُمْ کُلُّ فِتْنَهٍ مُظْلِمَهٍ لَیْسُوا بِالْمَذَایِیعِ الْبُذُرِ وَ لَا بِالْجُفَاهِ الْمُرَاءِین»[۲۶۹]
پیامبر ☺ میفرماید: خوشا به حال بندهای که ناشناخته است خدا او را میشناسد و مردم نمیشناسند، آنان چراغهای هدایت و سرچشمههای علماند از وجود آنهاست که فتنههای کشنده برملا میشود، آنان اشاعه دهندگان و برملا کنندهی سرّ نیستند و ستمکاران ریا کار نمیباشند.
امام صادق ☻ در فرازی گلایه گونه به جناب محمد بن نعمان گوشزد میکند و میفرماید: به خدا سوگند سه دفعه تحقق این امر نزدیک شده بود ولی در اثر افشاگری [پیش از موعد] شما، خداوند آن را به تاخیر انداخت به خدا سوگند که شما هیچ راز [ونقشه سرّی] ندارید مگر آنکه دشمن داناتر از شما به آن است[۲۷۰]
با این توصیف آنچه پس از لو رفتن نقشهی مبارزه برای آن گروه باقی میماند وظیفهی ثانوی آنها مماشات و استتار و گمکردن ردپای هرگونه اتهام معارضه و دشمنی است تا دست کم عناصر انسانی از انقراض کامل مصون بمانند و استمرار نهضت را تامین کنند.
عدم آگاه شدن دشمن از امکانات و توانمندیهای جبههی مخالف
یکی از نقشهها و اهداف تقیّه استمرار نهضت و نجات از نابودی و اضمحلال آن است و این نقش زمانی به خوبی ایفا میشود که دشمن نتواند از امکانات و توانمندیهای جبههی مخالف آگاه و مطّلع شود.
وقتی حرکتهای شیعی را در طول تاریخ مورد بررسی قرار دهیم درمییابیم که با وجود ظلمها و محرومیتها و شکنجهها و تحت تعقیب قرار گرفتن شیعیانی که در اقلیت بودند و قدرت حاکمیت نداشتند و حتی در برهههایی از تاریخ اجازه اظهار عقیده نداشتند نقشی که تقیّه ایفا نمود رمز تداوم و حیات حرکت شیعی در طول تاریخ تشیّع میباشد.
واقیت این است آنجا که نمیتوان در برابر دشمن ایستاد و مقابله کرد. ولی نباید میدان را هم در مقابل او خالی کرد بلکه باید منتظر فرصتی بود و به حفظ و آمادگی و تدارک نیروها پرداخت البته دور از چشم دشمن بطوری که او از امکانات و توانمندیهای طرف مقابل آگاه نشود.
به این معنا که تمام امکانات و توانمدنی مادّی و معنوی نباید آشکار شوند، بلکه باید نیروها و امکاناتی را ذخیره داشت تا در وقت نیاز از آنها استفاده گردد، و تقیّه این نقش را عهدهدار است.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 02:45:00 ق.ظ ]
|