می‌توان در تغییر نهایی از زنجیره تأمین خطی درون‌سازمانی به شبکه مشارکتی یا مبتنی بر شبکه عرضه دلایل زیر را برشمرد (باسو و رایت[۵۳]، ۱۳۹۰):

تقاضا برای انعطاف‌پذیری مشارکت: در محیط بازارهای امروزی مشتریان دارای قدرت انتخاب بیشتری بوده و همچنین دارای توانایی بیشتری جهت مقایسه می‌باشند. در نتیجه انتظارات آن‌ ها روز به روز افزایش می‌یابد و احتیاجات آن‌ ها نیز مدام در حال تغییر است. ارزش‌ها در چنین محیط هدفی در حال حرکت می‌باشد. برای سازمانی که به صورت انفرادی فعالیت می‌کند، دارا بودن تمام توانایی‌های موردنیاز جهت دوام و بقاء امری دشوار است. امروزه سازمان‌ها در جستجوی تأمین‌کنندگانی هستند که قادر باشند مهارت‌ها و توانایی‌های لازم را در زمان نیاز فراهم نمایند. یک شرکت قادر است که به راحتی با وجود مهارت‌های مناسب تأمین‌کنندگان در هر زمان که لازم باشد مشارکت داشته باشد. هنگامی که تقاضا تغییر می‌یابد،مشارکت نیز مطابق با آن تنظیم می‌گردد.

پیشرفت‌های تکنولوژیکی: پیوند فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی از رشد مشارکت در زنجیره تأمین پشتیبانی می‌کند. این تکنولوژی‌ها باعث برقراری ارتباطات گسترده گشته است. امروزه به وجود آمدن شبکه های کامپیوتری، سیستم‌های استاندارد باز و شبکه های اینترنت افراد را قادر نموده است که در مناطق مختلف در ارتباط با زنجیره تأمین با هم همکاری داشته باشند و ارتباطات خود را به طور مداوم حفظ نمایند. از زمانی که تبادل اطلاعات آسان گشته است،نیازهایی که مرتبط به عملیات محدود در داخل مرزهای سنتی سازمان می‌باشد نیز کمتر شده است. توانمندی‌های جدید زنجیره تأمین الکترونیکی باعث به وجود آمدن توانایی‌هایی در جهت مشارکت در طول زنجیره تأمین و تبادل اطلاعات در زمان واقعی شده است که این امر باعث می‌شود آن دسته از شرکت‌هایی که با یکدیگر مشارکت دارند،موجودی‌های خود را در سطح پایین‌تری نگه دارند و بدین ترتیب هزینه های داد و ستد نیز کاهش می‌یابد. کمتر شدن هزینه ها باعث می‌شود که مشتری قیمت کمتری پرداخت کرده و ارزش بیشتری به دست آورد و به طور متناوب برای شرکت نگه داشته شود و سود شرکت نیز افزایش یابد.

شبکه مشارکتی: امروزه بسیاری از شرکت‌ها دریافته‌اند که بیشترین پیشرفت‌ها از طریق هماهنگی تلاش‌های شرکای در طول زنجیره تأمین حاصل می‌گردد. زمانی که شرکت‌ها تنها بر روی عملیات داخلی تمرکز می‌نمایند، این امر باعث می‌گردد که تصمیمات را در انزوا اتخاذ نمایند و در نتیجه عملکرد کلی زنجیره تأمین بدتر می‌گردد. همان طور که در آینده شاهد آن خواهیم بود، آن دسته از شرکت‌هایی که با هم و به صورت مشارکتی همکاری می‌کنند و تمام طرح‌ها و اطلاعات خود را میان یکدیگر تسهیم می‌کنند،قادر خواهند بود که عملکرد کلی زنجیره تأمین را جهت کسب سود متقابل بهبود بخشند.

به رسمیت شناختن شایستگی‌های اصلی شرکت: اخیراًً تغییراتی از امر تمرکز بر روی بازارها و محصولات به سوی در نظر گرفتن این موضوع که توانمندی‌های سازمان‌ها چه چیزی می‌باشد به وقوع پیوسته است. تمرکز بر روی شایستگی‌های اصلی به شرکت این اجازه را می‌دهد که بر روی آن دسته از مهارت‌ها و اطلاعاتی تمرکز نماید که باعث می‌شود که شرکت متمایز و رقابتی گردد. در واقع این شایستگی‌ها باعث می‌شود که شرکت به مزیت رقابتی دست یابد. شناسایی بهترین فرآیندها باعث می‌شود که شرکت بر روی این فرآیندها تمرکز نماید؛ که این امر منجر به آن خواهد شد که شرکت به صورت عقلایی تصمیم‌گیری نماید که چه کاری انجام دهد و همچنین با ظهور زنجیره تأمین هر یک از سازمان‌های همکاری کننده بر روی کاری تمرکز می‌کند که می‌تواند به تنهایی آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهد.

رشد در برون‌سپاری: رشد پویا در اقتصادهای بزرگ نوظهور در کشورهایی نظیر چین و هند و خصوصاًً در بخش تولید، وجود توانمندی‌های عرضه و همچنین ارائه خدمات فرصت‌هایی را برای سازمان‌های پیمانکار که با شرکت همکاری می‌نمایند فراهم نموده است. هنگامی که یک فرایند خاص از مزیت رقابتی به سوی تولید کالاهای مصرفی حرکت می‌کند و همچنین زمانی که یک تأمین کننده دارای عملکرد بهتری از شرکت می‌باشد، برون‌سپاری امری است که باید مورد توجه قرار گیرد (باسو و رایت، ۱۳۹۰). یکی از سازوکارهای مهم کسب مزیت رقابتی و تسخیر بازارهای داخلی و خارجی اتحاد استراتژیک است. اتحاد استراتژیک یک توافقنامه همکاری بین دو سازمان و یا تعداد بیشتری است که می‌خواهند از این راه موفقیت رقابتی کسب کنند و عملکرد خود را از طریق منابع مشترک بهبود بخشند. اتحاد استراتژیک در زمینه‌های زیر موجب کسب مزیت رقابتی خواهد شد:

    • سرمایه‌گذاری مشترک؛

    • اتحاد خدمات متقابل؛

    • موافقت‌نامه صدور مجوز؛

  • مشارکت در زنجیره ارزش.

اتحاد استراتژیک در سطح ملی و بین‌المللی موجب خلق بازار جدیدی در داخل مرزها و خارج مرزها خواهد شد ‌بنابرین‏، برای ایجاد سازگاری درونی و به وجود آوردن پایگاه‌های مستحکم داخلی لازم است ابتدا اتحاد استراتژیک را در سطح بومی به اجرا درآورد و سپس با تمرین و رفع نقاط ضعف آن به اتحاد استراتژیک در سطح بین‌المللی پرداخت (سلطانی، ۱۳۸۴).

ارتباط مناسب با اعضای زنجیره تأمین از جمله مشتریان برای اجرای موفق برنامه های مدیریت زنجیره تأمین لازم و ضروری است (موبرگ و همکاران[۵۴]، ۲۰۰۲).

در تعریف جدید از بازار و رقابت، ‌نقش و سهم تعیین‌کننده مشتری در تقاضا به قدری اهمیت یافته است که بقا در صحنه رقابت و تداوم حیات سازمان‌ها در عمل، منوط به شناخت کامل و علمی از مشتریان در بخش‌های مختلف بازار، شناسایی نیازهای بالفعل و بالقوه مشتریان و در گامی جلوتر، حتی تعریف و ایجاد نیازهای جدید برای مشتریان است. نمی‌توان کتمان کرد که پیشرفت ارتباطات در عصر تکامل اطلاعات و ظهور ابزارهای جدید ارتباطی نقش بسزایی در تقویت رابطه بین سازمان و مشتری ایفا نموده و بستری جدید و کاملاً رو به تحول و تکاملی را پیش روی سازمان‌ها برای ارتباط با مشتریان مهیا نموده است (رنجبریان، ۱۳۷۸).

با شدت گرفتن رقابت، امروزه شاهد پیشی گرفتن تمرکز بر روی روابط به جای تمرکز بر روی مبادله هستیم. در وضعیت جدید بازاریابی انبوه کارایی چندانی نداشته و از سودآوری کمتری برخوردار است. در شرایطی که میزان عرضه زیاد است و بیشتر بازارها در مرحله بلوغ به سر می‌برند، مشتریان جدید به سختی یافت می‌شوند. علاوه بر این اعلام شده است که کسب یک مشتری جدید حدود ۶ الی ۹ برابر حفظ مشتریان قبلی هزینه دربر خواهد داشت؛ ‌بنابرین‏، نیاز مبرم به نگهداری مشتریان فعلی به شدت در شرکت‌ها و بنگاه‌ها احساس می‌شود. بر اساس دیدگاه بازاریابی ارتباط با مشتری، رابطه بین طرفین مبادله، هسته اصلی پدیده بازاریابی قرار می‌گیرد. در این دیدگاه خریدهای مستمر و فرصت‌های فروش مجدد، از طریق مدیریت مناسب روابط پیگیری می‌شود (کاتلر، ۱۳۸۰: ۱۵-۱۷).

– تکنولوژی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...