کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



از یک زاویه دیگر می‏توان نیازهای انسان را به نیازهای واقعی و نیازهای کاذب تقسیم کرد. نیازهای کاذب نیازهایی هستند که از هیچ واقعیت عینی نشأت نمی‏گیرد، بلکه شکل گرفته از مجموعه‏ای از پندارها و خیالات شعارگونه و بی‏محتواست، که گاه برای پیشبرد اهداف خاصی ایجاد و پی‏گیری می‏شوند. نیازهای واقعی، نیازهایی هستند که از یک واقعیت عینی مایه می‏گیرند. و خود به دو دسته «مادی» و «معنوی» تقسیم می‏شود. نیازهای مادی در محدوده بعد مادی انسان مطرح می‏شوند، بنابراین کاربرد محدودی دارد و نمی‏تواند در زمینه معنوی کارایی داشته باشد و انسان را به تلاش وامی‏دارد، ولی نیازهای معنوی با ورود به حیطه روح آدمی از کاربرد وسیعی برخوردار است.[۱۰۵]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکی نیست، ادیان الهی برای برطرف کردن نیازهای آدمی نازل گشته‏اند. نیازهایی که در صور مختلف تجلی می‏یابند گاهی مربوط به روح و روان آدمی‏اند و گاهی مربوط به جسم آدمی، و در این نکته هم شکی نیست که انسان بعضی از نیازهای خویش را ارتکازا می‏یابد، اما به وضوح از درک همه نیازهای حقیقی خویش عاجز است، خصوصا نیازهای جزئی و پیچیده در مورد جسم و روان شخص و حیات اجتماعی نکته اساسی در این بحث تمییز بین نیازهای واقعی و نیازهای تخیلی و وهمی است. دین برای برطرف کردن نیازهای حقیقی انسان، نازل گشته نه نیازهایی که انسان تخیل می‏کند و خود را محتاج آن می‏بیند. به نظر می‏رسد در میان اختیار دین و شناخت نیازها اصالت با اختیار دین است نه شناخت نیازها؛ یعنی این‏طور نیست که اول نیازهایمان را بشناسیم و بعد دینی متناسب با آن اختیارکنیم بلکه اول دینی را بر طبق ادله‏ای قانع‏کننده می پذیریم و بعد نیازهای خود را به نحو تفصیلی از دین باز می‏جوییم. ایمان به خدا و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و کتاب آسمانی و ائمه اطهار علیهم‏السلام مقدّم است بر تشخیص نیازهای انسانی، و بلکه اصلاً هدف اصلی دین، بیان نیازهای حقیقی انسان است. انسان خود به خود نسبت به نیازهای حقیقی خویش عرفان و اطلاع یقینی ندارد. مگر به بعضی نیازهای خیلی کلی،[۱۰۶] اسلام سعی دارد انسان را به گونه‏ای رشد دهد که تمام حرکات و فعالیت‏هایش او را به هدف نهایی آفرینش، که همان «قرب الهی» است، نزدیک‏تر کند. از نظر اسلام فقط ارضای نیازهای واقعی است که می‏تواند انسان را به هدف نهایی خلقت نزدیک کند. و اینکه گفته می شود دین انسانی است و برای انسان، منظور این است که دین قصد بر آورده کردن نیازهای واقعی انسان را دارد نه هر نیازی.
۲-۱-۱-۵-۳-۴-): نیازهای مادی و معنوی:
نیازهای انسان بعضی جنبه اختصاصی دارند و بعضی جنبه اشتراکی، آنچه جنبه اشتراکی دارد، نیازهای مادی‏اند. نیازهای مادی، نیازهایی‏اند که در اثر به هم خوردن تعادل شیمیایی بدن به وجود می‏آیند و در همه انسان‏ها ثابت هستند. نیاز به خوراک، پوشاک، مسکن، استراحت و همسر ازجمله نیازهای مادی‏اند. این نیازها هرچند در اصل وجود خود ارتباطی به اعتقادات فرد ندارد ولی نحوه ارضای آنها کاملاً بستگی به بینش و اعتقادات فرد دارد. یکی، این نیازها را با کم‏ترین مصرف تأمین می‏کند و دیگری پرخور، شکمباره و دامن‏باره است.
ارضای نیازهای مادی از اولویت بالایی برخوردار است ولی بعد از ارضای این نیازها جوامع باید به سمت ارضای نیازهای معنوی حرکت نمایند.
نیازهای معنوی، نیازهایی‏اند که از بعد روحانی انسان سرچشمه می‏گیرند و بعد از ارضای نیازهای مادی اساسی بدن، ظاهر می‏شوند. برای این ظهور، رسیدن به سن خاصی مطرح نیست برخلاف نیازهای جسمانی که بروز آنها به سن وابسته است؛ مثلاً رسیدن به سن بلوغ شرط بروز نیازهای جنسی است ولی نیازهای معنوی به اندام خاصی مربوط نیست و علت زیست‏شناختی ندارد و ارضای آنها انسان را به سوی کانون‏های غیر مادی می‏کشاند و معیار و ملاک انسانیت شمرده می‏شود.[۱۰۷]
اصولاً نیازهای معنوی والای بشر، زاده ایمان و اعتقاد و دلبستگی‏های او به برخی حقایق در این جهان است که آن حقایق، هم ماورای فردی است و هم عام و شامل و ماورای مادی است؛ یعنی از نوع نفع و سرمایه مادی نیست. این‏گونه ایمان‏ها و دلبستگی‏ها به نوبه خود، مولود برخی جهان‏بینی‏ها و جهان‏شناسی‏هاست که یا از طرف پیامبران الهی به بشر عرضه شده است و یا برخی فلاسفه خواسته‏اند نوعی تفکر عرضه نمایند که ایمان‏زا و آرمان‏خیز بوده باشد. به هر حال نیازهای والا، معنوی و فوق حیوانی انسان آنگاه که پایه و زیر بنای اعتقادی و فکری پیدا کند نام «ایمان» به خود می‏گیرد[۱۰۸] انسان با توجه به دو بعد روحی و جسمی دارای دو دسته از نیازهاست؛ مادی و معنوی. مسئله مهمی که در اینجا مطرح می‏شود، ارتباط بین این دو دسته از نیازهاست. ما چگونه می‏توانیم بین این دو دسته از نیازها یا به عبارت دیگر بین این دو بعد انسانی ارتباط برقرار کنیم؟ آیا انسان همواره از این دو زاویه به امور می‏نگرد؟ آیا خاستگاه این دو دسته از نیازها کاملاً منقطع است؟ اگر رابطه‏ای بین این دو دسته از نیازها یا این دو بعد انسانی وجود دارد، کیفیت آن چگونه است؟
آنچه مسلم است این است که انسان با وجود این دو دسته از نیازهای کاملاً متعارض، دارای هویت واحد است و استعدادها، نیازها، توانایی‏های متعارض موجب از هم پاشیدن آن هویت واحد نمی‏شود. نحوه ارتباط این دو بعد و حاکمیت هر یک بر انسان جهت‏دهنده وجود انسان است و انسان دائما بین این دو جنبه در حرکت است؛ یا به سوی حاکمیت و سیطره نیازهای معنوی و متعالی بر نیازهای مادی و غیرمتعالی، یا با نفی جوانب متعالی وارزش‏های نهفته وجود خویش، به طور مطلق درصدد پاسخگویی به نیازهای مادی خود است.
انسان‏ها چاره‏ای جز ارضای نیازهای مادی خود ندارند، ولی آنچه مهم است چگونگی ارضای این نیازهاست. محور بحث ما در این قسمت، توجه به کیفیت نگرش انسان است و این که از نظر دین، ارتباط نیازهای معنوی انسان با نیازهای مادی او که به بعد جسمانی مربوط می‏گردد، چگونه باید باشد. آنچه ما در صدد بیان آن هستیم این است؛ چگونه می‏توان نیازهای معنوی را در محور زندگی قرار داد و نیازهای مادی را در پرتو آن نیازهای معنوی ارضا کرد؟ تمامی فعالیت‏های اختیاری انسان ناشی از نظام اعتقادی او به مسائل است. دین به عنوان یک نظام اعتقادی قادر به جهت‏مند کردن فعالیت‏های انسانی به سوی هدف نهایی است. در این نظام، نه تنها اسلوب کلی رفع نیازهای معنوی مطرح گردیده است، بلکه نیازهای مادی او نیز مورد توجه قرار گرفته است.
انسان مانند دیگر جانداران برای تداوم حیات احتیاج به خوراک، پوشاک، مسکن، استراحت و همسر دارد. اگر فردی یا جامعه‏ای در رفع نیازهای مادی خود تسامح کند، امکان تأمین نیازهای معنوی برای او فراهم نمی‏گردد. لذا ملاک در تأمین این‏گونه نیازها، به وجود آمدن امکان رشد و تکامل در دیگر عرصه‏های وجودی است. علت توجه دین به کیفیت ارضای نیازهای مادی، فراهم کردن زمینه‏ای مناسب برای توسعه و تکامل و کسب بینش الهی و تقرب به خداست، بنابراین هرچه انسان را از توجه به تأمین نیازهای معنوی باز دارد و مانع از ترقی او گردد، اعم از این‏که ناشی از تفریط باشد یا زیاده‏روی و افراط و عدم توجه به نیازهای معنوی، مطرود است. و ارضای آنها، ارضای نیازهای کاذب تلقی می‏شود که باعث انحراف و دوری از مقصد نهایی است از همین رودر اسلام، ارضای نیازهای مادی تحت یک ضابطه خاصی قرار گرفته است و عدول از آن به منزله خروج از مسیری است که در نهایت انسان را به هدف نهایی می‏رساند. در قرآن، وقتی بحث از خوردن و آشامیدن می‏شود، انسان را می‏آموزاند که نباید نگرش تو نسبت به این امور زندگی مانند؛ نگرش غریزی حیوانات باشد که برای رفع نیازهایشان، به انجام هرکاری دست می‏زنند. از نظر قرآن بهره‏مندی از این نعمت‏ها برای کافر و مسلمان هر دو مهیاست، با این تفاوت که کافران، همچون حیوانات به آن نظر می‏کنند.[۱۰۹] ولی نگرش اسلام نگرشی الهی است که خود را به شبکه نیازهای مادی محبوس نمی‏سازد. منش او در تأمین نیازهای مادی تحت تأثیر دیگر منش‏های اوست که مهم‏ترین آن تقرب به خداست. در بینش الهی جوّ حاکم بر سلسله فعالیت‏های حیاتی ناشی از هدفی است که برای این فعالیت‏ها ترسیم می‏گردد. از آنجا که هدف کلی، دستیابی به قرب الهی و تأمین نیازهای معنوی است وظیفه هر انسان مسلمانی قرار گرفتن در مسیری است که به این هدف ختم می‏شود، بنابراین می توان اصلی ترین نیازهای معنوی انسان را اینگونه شمرد.
۲-۱-۱-۵-۴-): نیازهای واقعی انسان:
بعد از آنچه در طبقه بندی نیازهای انسان و اولویت و تقدم نیازهای معنوی بر نیازهای مادی در نگاه دین گفته شد، اینک به شمارش نیازهای واقعی انسان می پردازیم.
۱-): نیاز به حقیقت: یکی از نیازهای اصیل انسان نیاز به علم و دانش و معرفت واقعیت‏های جهان هستی است. این نیاز از همان کودکی بروز می‏کند و تا پایان عمر از انسان سلب نمی‏شود، سؤالات پی در پی کودکان، نشانه وجود این نیاز فطری است. انسان علم و آگاهی را تنها برای تسلط بر طبیعت و تأمین زندگی مادی نمی‏خواهد، بلکه نفس علم و آگاهی برای انسان خوشایند و لذت‏بخش است. علم گذشته از اینکه وسیله بهزیستی است، فی حد نفسه مطلوب انسان هم است. انسان‏ها روزمره به دنبال کشف هزاران رمز و راز از جهان هستی هستند که هیچ تأثیری در بهزیستی آنها ندارد. انسان ذاتا از جهل و تاریکی گریزان و به سوی علم و نور روان است. همه انسان‏ها این نیاز را به صورت فطری درک می‏کنند، لکن مانند همه درکهای دیگر در افراد شدت و ضعف دارد و به اینکه انسان چقدر آن را تربیت کرده و پرورش داده است، بستگی دارد. این نیاز، تا احاطه علمی کامل و همه جانبه بر جهان هستی ادامه دارد و ارضاء نمی‏شود. دایره این نیاز به قدری وسیع است که هیچ موجودی از آن خارج نمی‏ماند .سیر علمی انسان به وسیله حواس ظاهری شروع می‏شود و از مرحله نیروهای عقلانی می‏گذرد. چون سلسله عقل منتهی به ذات مقدس حق تعالی می‏شود، می‏توان نتیجه گرفت که سیر عقلانی انسان منتهی به خداشناسی می‏شود. نیاز به حقیقت با شناخت عقلانی هستی به پایان نمی‏رسد و به این حد از آگاهی کاملاً قانع نمی‏شود و خواستار آگاهی عینی و درک حضوری و شهودی حقایق هستی است و چنین درکی به وسیله مفاهیم و بحث‏های فلسفی حاصل نمی‏شود. آنچه عطش حقیقت‏جویی ما را کاملاً سیراب می‏کند علم حضوری و درک شهودی حقایق عینی است.[۱۱۰]
۲-): نیاز به خیر و فضیلت: نیاز به خیر و فضیلت یکی دیگر از نیازهای فطری و دایمی بشر است، که در همه افراد این نوع وجود دارد. انسان نیاز دارد به انجام افعال خیر و با فضیلت نه از آن جهت که منفعتی دارد و نیازی از نیازهای مادی او را برطرف و یا زیانی را از او دفع می‏کند، بلکه از آن جهت که آن امور خیر است و با وجود او سازگاری دارد. مقصود از فضیلت، همان ارزش اخلاقی است. نیاز انسان به فضایل اخلاقی از قبیل عدالت، صداقت، امانت‏داری، وفای به عهد، پاکدامنی، تعاون، تقوا، فداکاری و ایثار غیر قابل انکار است.
۳-): نیاز به جمال و زیبایی: یکی دیگر از نیازهای فطری انسان نیاز به زیبایی و جمال است. انسان زیبایی را در همه شئون زندگی دخالت می‏دهد و دوست دارد همه چیز از شکل ظاهری خودش تا مناظر جلوی چشمش زیبا و قشنگ باشد و تمام زندگی او را هاله‏ای از زیبایی فرا گرفته باشد.
۴-): نیاز به خلاقیت و ابداع: انسان نیاز دارد بیافریند، خلق کند و چیزی که وجود نداشت به وجود آورد. خلاقیت و نوآوری مثل علم و آگاهی هم وسیله‏ای برای رفع نیازهای زندگی‏ است و هم‏خودش برای‏ انسان هدف و مطلوب است.
۵-): نیاز به راز و نیاز و پرستش و لقای پروردگار: از جمله نیازهای فطری انسان خداپرستی و کرنش در مقابل یک موجودی بی‏نهایت کامل است. انسان اگر در موجودی کمال فوق‏العاده‏ای را ببیند به طور فطری در مقابل او خضوع می‏کند، این احساس کاملاً فطری است و در مراتب بالای آن، خضوع کردن جز در برابر پروردگار، آدمی را اشباع نمی‏کند. شیوه ارضای این نیاز ابراز محبت نسبت به پروردگار و خضوع در مقابل اوست، تا بی‏نهایت خضوع کامل در برابر معبود نباشد، این نیاز ارضاء نخواهد شد. در بین نیازهای معنوی، متعالی‏ترین آن، همین نیاز به تسلیم در برابر خداوند است و تمامی نیازهای دیگر، معنا و مکان خود را در سلسله مراتب نیازها با مراجعه به این بزرگ‏ترین نیاز به دست می‏آورند، بنابراین، همه تلاش‏های بشر باید برای تأمین این نیاز بسیج شوند.
۶-): نیاز به یافتن هویّت: انسان در مجموعه نظام آفرینش موجودی ارجمند است و مایه‏های ارجمندی و کرامت در جانش قرار داده شده، اما هنگامی که از این کرامتها و ارجمندیها و بایدهای وجودی خودش فاصله می‏گیرد، احساس بی هویتی، به طور ناخودآگاه در ضمیر باطنش به او دست می‏دهد، که البته در طول روزگاران کهن و قدیم به همین منوال بوده ولی امروزه با توجه به فراز و فرودهای ارزشهای اخلاقی و غلبه قدرتهای استعماری و استکباری و بنیادهای مالی و ثروتمندان بین المللی و باندهای قدرت، سوء استفاده از وجود انسانها در طریق مطامع استعماری؛ متأسفانه این احساس «بی‏هویتی» فزونی یافته.
و به گفته گابریل مارسل:
«در سبز فایل است که انسان یقینش را نسبت به ماهیت خود از دست داده و با خود بیگانه گشته و دیگر نمی‏تواند خود را «حیوان ناطق» یا «فرزند خدا» تعریف کند و راه خود را در عالم گم کرده است».[۱۱۱]
۷-): قدسیّت خواهی بشر: یکی دیگر از خواسته‏های نهادی و وجودی بشر، دستیابی انسان به منزلگاه های قدسی در عالم آفرینش است و این مسأله در طول تاریخ بشری به اشکال متغیر و گوناگونی خودش را نشان داده و ثابت گردیده که بشر موجودی قداست خواه است و لذا در طول دوره‏های حیات تاریخی خودش به پرستش موجوداتی پرداخته، ابتدا لباسی از قدسیت را برتن آنها پوشانده و سپس به پرستش آنها پرداخته و در مقابلشان کرنش کرده، خودش با همین انگیزه، بت‏تراشیده و پرستیده و پس از پی‏بردن به اشتباه خودش، آنها را شکسته.
بشر امروزی متوجه شده که گرایشهای طبیعی گرایانه نمی‏توانند آن جنبه درونی و تشنگی نهادی را فرو بنشانند و بشر باید سقف طبیعت را بشکند و از این سقف، پروازی تا ملکوت بنماید و قدسیت را فراچنگ آورد.
افکار کسانی همچون هابز، که از نمایندگان نگرش طبیعی گرایانه است، در زمینه مادی بودن عالم، تدریجا از پایه و بنیاد سست شده و دیگر انسان و جهان و عالم و آدم را نمی‏توان با تحلیلهای افرادی چون هابز و راسل و اگوست کنت ، تحلیل نموده و جنبه ماورایی روح انسان را که آرزوی پیوستن به منشأ قدسی عالم دارد، نادیده گرفت.
۸-): نیاز به آرامش و سکون: یکی از بزرگترین خواسته‏های ذاتی و نهادی بشر، دستیابی به آرامش و سکون است، چیزی که در دنیای معاصر، روزبه روز کاهش یافته و بیشتر در خفا و پرده ابهام فرو می‏افتد و در عین حال بیشترین مقوله مورد نیاز انسان معاصر است، یعنی تنشها و اضطرابها و نگرانی‏هایی که علم جدید و تمدن صنعتی به وجود آورده باید با عامل و شیوه‏ای مرتفع شود.
اندیشمند فرانسوی، آلکسیس کارل در کتاب خودش، تحت عنوان انسان، موجود ناشناخته، درباره احساس عرفانی و نیاز بشر به آن می‏نویسد:
«حقیقت چنین به نظر می‏رسد که احساس عرفانی، جنبشی است که از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلی است، تغییرات و تحولات این احساس، همواره با تحولات فعالیتهای دیگر باطنی انسان، احساس اخلاقی، سجیه و خوی و گاهی احساس زیبایی بستگی دارد، این احساس جزء بسیار مهمی از هستی خود ما است.»[۱۱۲]
۲-۱-۱-۵-۵-): تقدم نیازهای معنوی بر نیازهای مادی:
بعد از شناخت نیاز های انسان اینک نوبت تقدم هر یک بر دیگری رسید، در اینکه در انسان دو دسته نیاز وجود دارد، جای شک و تردید نیست، اما سخن در تقدم و اولویت این نیازهاست که کدامیک بر دیگری تقدم دارد؟ نظریه نیازهای مادی بر آن است؛ که نیازهای مادی اولویت و تقدم دارند و این اولویت و تقدم تنها در این جهت نیست که انسان در درجه اول در پی تأمین نیازهای مادی است و آنگاه که این نیازها تأمین شد به تأمین نیازهای معنوی می‏پردازد. بلکه خاستگاه نیازهای معنوی نیازهای مادی است و نیازهای مادی سرچشمه نیازهای معنوی است. چنین نیست که انسان در متن آفرینش خود با دو گونه نیاز و دو گونه غریزه آفریده شده باشد؛ بلکه انسان با یک گونه نیاز و یک گونه غریزه آفریده شده و نیازهای معنوی نیازهای ثانوی و در رتبه بعد است، همچنانکه آبراهام‏مزلو(Abraham Maslow)، روانشناس‏امریکایی(۱۹۰۸ـ۱۹۷۰)؛ نخستین‏باردر ۱۹۵۴م، در کتاب خود، با عنوان Motivation and Personality (انگیزش و شخصیت) عرضه کرد. بر طبق این نظریه، نیازهای بشر در پنج دسته قابل اندراج‏اند و سلسله مراتبی دارند: شدیدترین و مبرم‏ترین و فوری و فوتی‏ترین نیازها، نیازهای فیزیولوژیک به غذا، آب، اکسیژن، وروابط جنسی‏اند. اگر نیازهای فیزیولوژیک برآورده ‏شوند، نیازهای مربوط به امنیت و ایمنی سر برمی‏آورند و آدمی درصدد جست‏ وجوی محیط‏های امن و ایمن برمی‏آید. سپس نوبت نیازهای مربوط به عشق و تعلق خاطر و وابستگی می‏رسد و آدمی مشتاق دوست، عاشق و معشوق، و جایگاه‏ گروهی می‏شود. آنگاه نیازهای مربوط به‏ عزت وحرمت پدید می‏آیند وآدمی طالب عزت ‏نفس، احترام ‏دیگران، حیثیت ‏وشأن، ودستاوردها و موفقیت‏ها می‏شود، و سرانجام، و تنها در صورتی که همه نیازهای چهارگانه قبلی به وجهی معقول برآورده شده باشند، نیاز به خود شکوفایی پدیدار می‏شود.»[۱۱۳]
و در حقیقت نیازهای ثانوی وسیله‏ای است برای رفع بهتر نیازهای مادی. به همین جهت، نیازهای معنوی از نظر شکل و کیفیت و ماهیت نیز تابع نیازهای مادی است. انسان در هر دوره‏ای به تناسب رشد ابزار تولید نیازهای مادی‏اش شکل و رنگ و کیفیت ویژه‏ای دارد. نیازهای معنوی وی نیز که برخاسته از نیازهای مادی اوست، از نظر شکل و کیفیت و ویژگی‏ها متناسب با نیازهای مادی است. پس در حقیقت، میان نیازهای مادی و نیازهای معنوی دو نوع اولویت برقرار است: اولویت وجودی؛ یعنی نیاز معنوی، مولود نیاز مادی است و دیگر، اولویت ماهوی؛ یعنی شکل و خصوصیت چگونگی نیاز معنوی تابع شکل و خصوصیت و چگونگی نیاز مادی است. از این‏رو، طرز داوری علمی، تفکر فلسفی و ذوقی، احساس زیبایی و هنری، ارزیابی اخلاقی، گرایش مذهبی هر فرد تابع طرز معاش اوست.
نقطه مقابل این نظریه، نظریه اصالت نیازهای معنوی است. طبق این نظریه هرچند در فرد انسان نیازهای مادی از نظر زمانی زودتر جوانه می‏زند و خود را نشان می‏دهد، ولی به تدریج نیازهای معنوی که در سرشت نهفته است، می‏شکفند به طوری که در سنین رشد و کمال، انسان نیازهای مادی خویش را فدای نیازهای معنوی می‏کند. لذت‏های معنوی در انسان، هم اصیل است و هم نیرومندتر از لذت‏ها و جاذبه‏های مادی. انسان به هر اندازه آموزش و پرورش انسانی بیابد، نیازهای معنوی و لذت‏های معنوی و بالاخره حیات معنوی‏اش، نیازها و لذت‏ها و حیات مادی‏اش را تحت تأثیر قرار می‏دهد. جامعه نیز چنین است؛ یعنی در جامعه‏های بدوی نیازهای مادی بیش از نیازهای معنوی حکومت دارد، ولی به هر اندازه جامعه متکامل‏تر گردد، نیازهای معنوی ارزش و تقدم بیشتری می‏یابند و به صورت هدف انسانی درمی‏آیند و نیازهای مادی را تحت‏الشعاع قرار داده و در حد وسیله تنزل می‏دهند.[۱۱۴] پس باید گفت: هر چقدر جامعه مترقی و متکامل تر می شود، نیازهای معنوی ارزش و تقدم بیشتری پیدا می کند.
با توجه به مقدمات فوق به اصل سوال باز می گردیم که نیاز های انسان به دین در چیست؟ ودین کدام نیاز انسانی را برآورده می کند. و دین در برآوردنش بی بدیل است؟ و انسان به خاطر آن به دین رجوع می کند. و در یک کلام چرا انسان باید دینی باشد؟
بعد از این مقدمات مهم اینک نوبت به اصل مطلب می رسد. ما در این بررسی می‏خواهیم آن تشنگی، ناآرامی، عشق و عطش درونی انسان و اندیشه دست یابی به مطلوب فطری بشر را که از دیرباز وجود داشته، به عنوان چرایی نیاز مطرح نماییم و در این خصوص، چند عامل بنیادین را در دلایل نیاز بشر به دین، مورد اشاره و تامل قرار می‏دهیم، که البته این عوامل در درون وجود انسان نهفته‏اند وهرگز جنبه تحمیلی و قرار دادی و فاکتور جبر اجتماعی در آن وجود ندارد.
۱-): احساس فقدان هویت و گرایش به یافتن هویّت؛
انسان در مجموعه نظام آفرینش موجودی ارجمند است و مایه‏های ارجمندی و کرامت در جانش قرار داده شده، اما هنگامی که از این کرامتها و ارجمندیها و بایدهای وجودی خودش فاصله می‏گیرد، احساس بی هویتی، به طور ناخودآگاه در ضمیر باطنش به او دست می‏دهد، که البته در طول روزگاران کهن و قدیم به همین منوال بوده، ولی امروزه با توجه به فراز و فرودهای ارزشهای اخلاقی و غلبه قدرتهای استعماری و استکباری و بنیادهای مالی و ثروتمندان بین المللی و باندهای قدرت، سوء استفاده از وجود انسانها در طریق مطامع استعماری؛ متأسفانه این احساس «بی‏هویتی» فزونی یافته و به گفته گابریل مارسل:
«در سبز فایل است که انسان یقینش را نسبت به ماهیت خود از دست داده و با خود بیگانه گشته و دیگر نمی‏تواند خود را «حیوان ناطق» یا «فرزند خدا» تعریف کند و راه خود را در عالم گم کرده است».[۱۱۵]
بنابراین دین می تواند پشتوانه‏ای قطعی و ابدی و غیر قابل خدشه است، هویت می‏بخشد و بی‏قراری درونی و ناآرامی نهادی وجود بشری را به خوبی به قرار و امنیت و داشتن یک هویت معقول می‏رساند و لذا بشریت امروز می‏بایست از چشمه‏های کدر و تیره‏ای که توسط طیفهای ظلمت و فاقد معرفت ربوبی ایجاد شده و آتشهای افروخته گدازنده جان و روح بشر دوری جوید و به نوری که از شریعه حیات بخش دین و صراط نورانی معرفت الهی افروخته شده، چشم بیندازند و در پرتو آن ره بپویند.
در قرآن مجید به نقش حیاتبخش دین، در عالی‏ترین تعبیر آن اشاره شده.
«یا ایها الذین آمنوا استجیبواللّه‏ وللرّسول اذا دعاکم لما یحییکم»[۱۱۶]
«ای گرویدگان و ایمان آوردگان، اجابت کنید خدا و رسولش را زمانی که شما را به چیزی دعوت می‏کنند که شما را حیات می‏بخشد.»
با تصویری این چنین از دین و نیاز بشر به این حقیقت متعال، می‏توانیم. دین را رسیدن به عاقلانه‏ترین و جانبخش‏ترین نوع حیات بدانیم،
چنانکه اقبال لاهوری گفته:

چیست دین؟ برخاستن از روی خاک

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 02:35:00 ق.ظ ]




– تحول در نگرش‌های اجتماعی جامعه روستایی
– افزایش کیفیت زندگی
– اهمیت به تولیدات بومی
– متنوع سازی اقتصاد روستایی

گردشگری روستایی ابزاری برای توسعه پایدار
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

– جلب رضایت بازدیدکنندگان
– افزایش کیفیت زندگی
– افزایش میزان مشارکت مردم

– افزایش مشارکت مردمی در گردشگری و توسعه روستایی
– حفاظت از منابع طبیعی و فرهنگی
– تبدیل چرخه توسعه از محلی به بین المللی

۲-۲-۳-۳ گردشگری بوم زیستی
گردشگری بوم زیستی زیر مجموعه گردشگری روستایی است و شکلی از توسعه جهانگردی است که فرصتهای بی نظیر را برای ادغام توسعه روستایی با جهانگردی، مدیریت منابع و مدیریت نواحی حفاظت شده در بسیاری از نقاط جهان فراهم می سازد. به عبارت مشخصتر شکلی از جهانگردی در طبیعت است (جهانگردی در نواحی طبیعی و دست نخورده) که فعالانه مروج بقای محیط زیست است، و مستقیم برای جوامع و فرهنگ‌های محلی سودمند است و برای جهانگردان تجربه ای مثبت و آموزنده فراهم میکند. این نوع از گردشگری، عملاً شکلی از جهانگردی بدیل و پایدار است که به محیط روستایی وابسته است. از این رو، گردشگری بوم زیستی زیر مجموعه گردشگری روستایی محسوب می شود، اما هر نوع گردشگری روستایی، گردشگری بوم زیستی به حساب نمی آید. بنابراین : گردشگری روستایی عبارت است از فعالیت‌ها و گونه‌های مختلف گردشگری در محیط‌های مختلف روستایی و پیرامون آنها که دربردارنده آثار مثبت – منفی برای محیط زیست روستا، انسان و طبیعت است. ازسوی دیگر گردشگری روستایی را می توان از لحاظ مفهومی، به عنوان حالتی از ذهن، و از لحاظ فنی، بر اساس فعالیت‌ها، مقاصد و سایر خصوصیات ملموس و قابل اندازه‌گیری تعریف کرد و از منظر دیگر گردشگری روستایی، شکلی از فعالیت اقتصادی است که به حومه شهرها بستگی دارد و از آنها بهره برداری می کند. نکته حائز اهمیت این است که گردشگری روستایی صرفا به گردشگری کشاورزی، گردشگری سبز و گردشگری بوم زیستی و… محدود نمی شود زیرا مناطق روستایی گاهی واجد ارزشهای فراوان تاریخی و فرهنگی و… نیز هستند. بنابراین گردشگری‌های دیگری را می تواند دربر گیرد. مثل گردشگری فرهنگی، گردشگری تاریخی، گردشگری مذهبی. در انتها گردشگری روستایی فرصت تولید، بازآفرینی و بهره مندی از قابلیت‌ها و توان‌های محیطی و انسانی فضاهای برون شهری و محیط‌های حائل میان سکونتگاه‌های متمرکز شهری- روستایی در جهت توسعه انواع گردشگری است (سقایی، ۲۵-۱۳۸۲:۱۸).
۲-۲-۳-۴ اثرات مثبت و منفی توسعه گردشگری روستایی
مهمترین هدف توسعه گردشگری، توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق گردشگری است. بسیاری از کشورها کم و بیش به گردشگری توجه دارند زیرا مهمترین تأثیر گردشگری در اقتصاد جهانی، ایجاد درآمد و اشتغال زایی است. این صنعت با ٢٠٠ میلیون نفر شاغل، گردش مالی سالانه آن به حدود ۵/۴ تریلیون دلار می رسد. به بیان دیگر، این فعالیت ٨ درصد از کل اشتغال جهانی را در بر می گیرد. در کشورهای جهان، یعنی در بیش از ١۵٠ کشور، گردشگری یکی از پنج منبع مهم کسب ارز خارجی است و در ۶٠ کشور، رتبه ی اول را به خود اختصاص داده است (رضوانی، ۱۳۸۷:۱). مسلماً بخش کوچکی از گردشگری را گردشگری روستایی تشکیل می دهد که البته سهم مهمی را در اقتصاد مناطق روستایی دارد. توجه به بازده ناخالص و تعداد شغل‌هایی که گردشگری ایجاد کرده است بر فواید اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی حاصل از توسعه گردشگری در مناطق روستایی، سرپوش خواهد گذاشت. بنابراین فواید حاصل از توسعه گردشگری به طور خلاصه در زیر آورده شده اند.
۲-۲-۳-۵ اثرات مثبت و منفی اقتصادی گردشگری روستایی
گردشگری روستایی منبع مهم و جدید ایجاد درآمد برای نواحی روستایی است، بنابراین :
در کارهایی که با گردشگری مرتبط هستند مثل آماده کردن اتاق برای گردشگران، تهیه غذا، خرده فروشی، حمل و نقل و ایجاد سرگرمی، مشاغل جدیدی به وجود می آیند ؛
از فعالیت‌های خدماتی موجود مثل سیستم حمل و نقل، مراقبت‌های دارویی، صنایع و حرفه ای سنتی
روستایی حمایت می شود؛
تنوع اقتصاد محلی بیشتر و اقتصاد جوامع محلی گسترده و استوار می شود؛
از حرفه‌ها و خدمات موجود حمایت می شود؛
فرصت‌هایی را برای فعالیت‌های چندگانه به وجود می آورد و بدین وسیله از رکود اقتصادی موقتی جلوگیری کرده و از درآمدها حمایت می شود؛
مشاغل جدید و متنوع در مناطق مختلف ایجاد می شوند و به وسیله ی کم کردن هزینه‌های کشاورزی، اقتصاد محلی را تقویت می کند.
هچنان که گردشگری درآمدزاست و در ایجاد فرصت‌های شغلی نقش دارد، این کارکردها باید زیان‌های اقتصادی را به حالت تعادل درآورند، زیرا گردشگری روستایی :
هزینه ی خدمات عمومی مثل جمع آوری زباله، خدمات داروئی و تأمین مخارج پلیس را افزایش می دهد ؛
در هزینه‌های توسعه ای مانند ایجاد جاذبه توریستی، امکانات و به طور کلی اصلاحات زیربنایی دخالت دارد؛
غالباً منجر به افزایش قیمت زمین، کالا و خدمات می شود، به ویژه حضور مالکین خانه‌های ویلایی در مناطق روستایی بدین معناست که مردم محلی بیش از حد به این صنعت وابسته اند و در نتیجه نظارت جوامع محلی بر مناطق توریستی کم می شود.
۲-۲-۳-۶ اثرات مثبت و منفی اجتماعی گردشگری روستایی
توسعه ی گردشگری روستایی، سبب افزایش فواید اجتماعی مختلفی در نواحی روستایی می شود. از قبیل :
تقویت و حمایت از خدمات محلی مانند حمل و نقل عمومی و مراقبت‌های بهداشتی؛
ایجاد امکانات و جاذبه‌های جدید مثل امکانات فرهنگی، مراکز تفریحی یا ورزشی؛
افزایش روابط اجتماعی در جوامع دورافتاده روستایی و ایجاد فرصت‌هایی برای مبادله؛
ایجاد آگاهی بیشتر در زمینه ی اصطلاح فرهنگ‌های محلی، حرفه‌ها و هویت فرهنگی؛
افزایش نقش زنان در جوامعی که سنتی تر و دورافتاده تر هستند (باغیانی،۱۳۸۸:۲۳).
هجوم تعداد زیاد گردشگران می تواند تأثیراتی بر استحکام اجتماعی و فرهنگی جوامع روستایی داشته باشد. مدت زمان طولانی گمان می شد که گردشگری در روند آشنایی با فرهنگ‌های جدید و گوناگون محلی، تحول ایجاد می کند و این بیشتر در مورد جوامع دورافتاده سنتی و کوچک روستایی که برای تأثیرپذیری از محیط خارج آماده بودند صادق است، ولی باید در نظر داشت که توسعه گردشگری موجب تأثیرات منفی بر جوامع محلی و فرهنگ آن‌ها می شود، مانند :
١. جرم و جنایت و سایر رفتارهای ضد اجتماعی؛

  • تجاوز به حریم ساکنان روستا و تراکم و افزایش جمعیت؛
  • کاهش خدمات محلی؛
  • آشناسازی روستائیان با عقاید جدید، مد لباس و شیوه‌های نادرست رفتاری؛

۲-۲-۳-۷ اثرات مثبت و منفی زیست محیطی گردشگری روستایی
انگیزه اصلی بسیاری از گردشگران در بازدید از روستا، بهره گیری از فضای روستایی است. موفقیت گردشگری روستایی به محیط زیستِ جذاب بستگی دارد. بنابراین گردشگری :
درآمد ایجاد می کند؛
انگیزه ی حفظ، حمایت و آبادانی محیط زیست طبیعی روستا را به وجود می آورد؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ق.ظ ]




۲-۴-۱-دورنمای کلی اشعار دوره سلطنت رضاشاه پهلوی
رضا خان که در سال ۱۳۰۴ فرمانده کل قوا گشته بود،در اردیبهشت سال بعد(۱۳۰۵) تاجگذاری کرد و تخت سلطنت رسما” به او واگذار شد و این سرآغاز یک دوره خفقان شانزده ساله برای جامعه سیاسی و ادبی بود، شخصی که برای استحکام پایه های دیکتاتوری خود به نزدیک ترین افراد و حامیان خود رحم نکرد چگونه می توانست صداهای مخالف به خصوص شاعران مخالف پرداز را بشنود؟وی در راه اثبات استبداد خود هرکس را که لازم بود قربانی می ساخت، اعدام سردار اسعد و تیمور تاش و زندانی کردنی داور که از حامیان او بودند دلیل روشنی بر این ادعا است، تعطیلی اکثر مطبوعات مخالف، تصویب قانون منع فعالیت های اشتراکی، اجبار در تغییر وضع پوشاک مرد و زن و … همه و همه نشان می دهد که رضا شاه جامعه ای می خواست که یک دست مطیع و فرمانبردار اوامرش باشد در چنین شرایطی «آزادی قلم مقوله ای فراموش شده بود سانسور از مقالات گذشته حتی به کلمات تسرّی یافته بود، مثلا” قدغن شده بود کلمه ((کارگر)) نوشته نشود،باید به جای آن((عمله)) نوشته می شد…کار سانسور به آنجا کشیده شد که وقتی یکی از مأمورین سانسور، در یکی از روزنامه ها مصرع معروف (( رضا به داده بده وزجبین گره بگشا)) را می بیند فورا” به مدیر روزنامه تعرض نموده روی کلمه ((رضا)) خط می کشد و بالای آن می نویسد ((حسن)) شعر می شود (( حسن به داده وزجبین گره بگشا».( ذاکر حسین، ۱۳۷۷ : ۲۰) « فشار پلیس و سانسور به حدّی شدید بود که شهربانی دستور می داد اشعار غم انگیز ممنوع است و همه باید در شعر خشنودی و رضایت را بیان کنند، حتی شاعری در وصف جنگل شعر سروده بود، پلیس به بهانه اینکه ممکن است این همان جنگلی باشد که میرزا کوچک خان درآن بوده است انتشار این شعر را اجازه نمی داد» (همان : ۲۰)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در شعر دوره رضاشاه انتقاد اگر هست با توجه به چیزهای سطحی و روبنایی است، آن تندی که به ریشه مسائل می زند در این مرحله نیست رژیم این اجازه را به کسی نمی دهد که به مسائل عمیقی بیندیشد، ادبیات سیاسی را در مقوله ادبیات زیر زمینی می توان سراغ گرفت، در چنین شرایطی سخن پروران سیاسی و روشنفکران دوره غم انگیزی را می گذرانند به عنوان مثال عارف در تبعید است و سر به درّه ها نهاده است و صدایش را هیچ کس نمی شنود ، اشرف الدین گیلانی(نسیم شمال) در گوشه تیمارستان انداخته شده، فرخی مدتی را در گریز و فرار سپری می کند و سرانجام راه چاره را در بازگشت به وطن می بیند ولی در کنج دیوارهای محبس تهران گرفتار دژخیمان رژیم شده و سرانجام جان می دهد، ملک الشعرای بهار نیز، زمانی در تبعید، گاهی در زندان و در نهایت گوشه نشین می شود و در هیئت یک استاد دانشگاه و محقق ادبی نامی از او شنیده می شود، نیما نیز به اختیار خود خلوت گزیده است.« روی هم رفته در طی ۱۶ سال سلطنت رضا شاه که با بگیر و بند وتبعید و زجر و شکنجه و کشت و کشتار آزادی خواهان توأم بوده سروده های سیاسی شاعران کم ونادر است( النار و کالمعدوم) می توان گفت عصر رضاشاه دوره فترت و رکود سروده های سیاسی است» ( ذاکر حسین، ۱۳۷۷ : ۲۱)
در این دوره انتقاد از دستگاه حکومت یا بیان و ابراز حقوق و آزادی، آزادی های شخصی گناه بدون بخشش شمرده می شود و به قیمت جان نویسنده و شاعر تمام می شود، در یک نگاه کلی در این دوران عموما” دو صدا بگوش می رسد:یکی آواز شعرای سنتی مانند فرخی و ملک الشعرای بهار و دوم صدای تجدد نیما، در این میان تفاوت های عمده ای نیز دیده می شود، اول اینکه گروه اول کسانی بودند که همیشه در صحنه های سیاسی و جریان های گوناگون حضور مداوم داشته اندو صدای این حضور هم در اشعارشان شنیده می شود ولی نیما از ابتدا سیاست را کنار گذاشته بود امّا «به رغم دخالت نکردن در جریان های سیاسی، زندگی نیما حاصل اخلاقی درون جوش و اصولی سازش ناپذیر بود».(سپانلو، ۱۳۶۸ : ۵۱۷ ) دومین تفاوت این بود که هرگونه مخالفت، انتقادات سیاسی و اجتماعی و دفاع از محرومان و دیگر مسائل شعر اعتراض در اشعار شاعران گروه اول، صریح بود و هیچ گونه پیچیدگی و ابهامی در آن دیده نمی شود، اما در شعر نیما بجز در اشعار آغازینش اشعار درونی می شوند و گرایش او به نماد و سنبل زیاد می شود این درونی کردن و بیان راز گونه شعرهای نیما، نتیجه همان اختناق و فشارهای سیاسی و بیرونی است.
مفاهیم و محتوای شعر دوره رضاشاه تقریبا” همانند گذشته است ولی نسبت به گذشته تفاوت هایی دارد، در این دوره« صدای مشروطیت هم بیش و کم است امّا به دلیل سانسور و فشار شدیدی که روز به روز بر روشنفکران و ادبا وارد می آید و – خیلی هم با برنامه و تنظیم شده است- همان مفهوم وطن وآزادی هم زیر فشار دیکتاتوری رضاخانی خیلی کم رنگ می شود ولی هنوز ادامه دارد، جزء در مورد نیما و فرخی که صداهای تازه ای بر صداهای مشروطه افزودند… در شعر دوره رضاخانی انتقاد هست ولی متوجه چیزهای سطحی است و آن تندی که در شعر عارف و عشقی و بهار در سال های قبل بود و به ریشه مسائل می زد در این دوره نیست، رژیم این اجازه را به کس نمی دهد که به مسائل عمیق بیندیشد و این مسائل را در آثار خود منعکس کنند به جز در ادبیاتی که آن را باید در مقوله ادبیات زیرزمینی به حساب آورد مثل شعر فرخی و حتی نیما که نوعی ادبیات زیرزمینی است.هرچند نیما ستیز مستقیم با رژیم رضاخانی نداشت، اما شعرش پر از انتقاد بود» (شفیعی کدکنی، ۱۳۵۹ : ۴۹-۵۰)
از نظر زبان شعری، شعر این دوره نسبت به دوره قبل رشد بهتری داشت.« خصایص تکنیکی زبان شعر دوره رضاخانی متنوع و پخته تر است و آن اشتباهات فاحش شعر دوره مشروطه در آن دیده نمی شود… بر روی هم شعر این دوره از لحاظ مراعات بعضی مسائل زبان سنتی غنی تر شده است و به دلیل رشد نشر کتب و مباحث دستوری و وجود انجمن های تحت کنترل رضاخان مثلا” زبان شعر فرخی یزدی، بهار بسیار سنجیده و ورزیده است و آن گرایش به عامه گویی- متأسفانه – کم شده است و بیشتر کلمات ادبی و آرکائیک به کار می رود».( شفیعی کدکنی ، ۱۳۵۹ :۵۵-۶۰)به طور کل حکومت رضاشاه ادیبانی می خواست که ستایشگر و مداح حکومت و اقدامات آن باشند و یا این که حداقل آثارشان بی ضرر باشد«بیشتر ادبیات تعلیمی – از نوعی که رژیم می خواست- نشر پیدا می کرد – پایان این دوره یعنی سقوط رضاخان دوره بسیار پر تلاطم و متحولی در جامعه ایرانی به وجود می آید که از لحاظ ادبی هم کاملا” متحول است».( همان :۵۰)
در ادامه این فصل ما آثار شاعران این دوره را با توجه به مفاهیم و محتوای اشعار دسته بندی کرده و به تحلیل و بررسی آنها می پردازیم به طور خلاصه این آثار در دو دسته قابل تقسیم است: دسته اول که عمده این اشعار را در بر می گیرد مربوط به شاعران بازمانده از نسل مشروطه یعنی ملک الشعرا فرخی و عارف است و دسته دوم نوآوری های نیما در زمینه محتوا و شکل است که از دوره قبل آغاز شده بود، اندک اندک کامل می گردد و در دوره های بعد مورد استقبال قرار می گیرد.
الف – اعتراض به نظام رضاشاهی و استبداد وی
بعد از آنکه مجلس مؤسسان لایحه انتقال سلطنت را از قاجار به پهلوی به تصویب رساند، در جامعه ی ادبی ایران دوره ای آغاز گردید که می توان آن را « دوره سکوت ادبی» نام نهاد، علی اصغر حکمت در نخستین کنگره نویسندگان ایران (۱۳۲۵) دوران رضاشاه را (دوره دیکتاتوری) می نامد و معتقد است در این دوره ادبیات انتقادی و به نوعی هیاهو گر فرو می نشیند و به شکلی جدید تداوم می یابد، ادبیاتی که در این دوره شکل می گیرد به نوعی با فضای ایجاد شده در دوران رضاشاه در تعامل است، وی اعتقاد دارد که در این دوران به دلیل وجود حکومت های فردی و استقرار نازی ها و فاشیسم در بیشتر کشورهای اروپایی، در ایران نیز حرکت به سوی آزادی و حاکمیت ملی، بازگشتی قهقرایی داشته و اراده فردی واحد، حکمفرای اجتماع گردید، در ابتدا شاعرانی همانند ملک الشعرای بهار و فرخی یزدی، گویا هنوز قدرت دیکتاتوری جدید را باور نکرده بودند که دست به سرودن اشعاری زدند که مخالفت آنها را بیان می کرد، فرخی به عنوان شاعری که در طول زندگی همواره بر روی عقیده خود ثابت و پا برجاست، با انتخاب رضاخان به سلطنت بلافاصله غزلی در مخالفت با او سرود:

راستی نبود به جز از افسانه و غیر از دروغ
بی جهت از خادم مغلوب گوی ناسزا
پیش چشم مردمان چون شب بود رویت سیاه
از رضا جز نارضایی حکمفرما گرچه نیست

آنچه ای تاریخ وجدان کش حکایت می کنی
بی سبب از خائن غالب حمایت می کنی
زانکه در هر روز ای جانی جنایت می کنی
بعد از این از او هم اظهار رضایت می کنی

(فرخی یزدی،۱۳۸۰ : ۹۲)
فرخی در این شعر با صراحت رضاشاه را (خائن غالب) و (جانی) می نامد و این چنین به سلطنت رسیدن او را تبریک می گوید، با خواندن این غزل می فهمیم که به جاست اگر گفته اند « فرخی اقلاً دوازده سال دیر کشته شده است».(سپانلو، ۱۳۶۹ : ۴۲۲).
ملک الشعرای بهار نیز گویی هنوز به حمایت افرادی چون تیمورتاش و فروغی پشت گرم است که بلافاصله پس از انتقال قدرت و به سلطنت رسیدن رضاشاه قصیده زیر را می سراید:

پهلوی تاج بر سر گر نهد از بد کاریست
حبس و تبعید و زبان بستن و مردم کشتن
مملکت مفلس و مردم همه بیزار از شاه
طشت رسواییت از بام در افتاد ای شاه
خلق را کشتن و پس منتخب خلق شدن

کچلک بازی و دوز و کلک و عیاریست
بی سبب طاس میفکن که حریف آزاریست
الحق این خوب ترین شیوه مردم داریست
بهر تحصیل شهی زشتی و بدکرداریست
نیست آن تاج گذاری که کله برداریست

( دیوان بهار، جلد اول ۱۳۴۴ : ۴۱۳-۴۱۰)
در این شعر بهار شدیدترین اعتراض ها و سرزنش ها را به این دلیل که رضا شاه با زندانی کردن و تبعید و کشتن مخالفانش به سلطنت رسیده است به وی می کند، امّا بعد از این شعر، ملک الشعرا تغییر شیوه می دهد و چندین قصیده در مورد به تخت نشستن رضاشاه سرود، خود وی دلیل این تغییر روش را در رباعی زیر اینگونه بیان می کند:

من اگر مدحی از ابنا بشر می گویم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ق.ظ ]




لَنَــا مَعَ اللهِ حَــالاتَــهْ مَــا چِان
اَوْمِــن وَمِــن اَوْ، اَوْ وَ مِـن بِـزَان

۱) ترجمه بیت: برای من با خداوند حالتی است که من با او و او با من است و از آن حالت هیچ فرشته مقرب درگاه خداوند و پیامبری خبر و اطلاع نداشت، یعنی دستورات من را از خداوند بدان و مرا فرستادی خداوند بدان.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲) نکات بلاغی: اشاره دارد به حدیث معروف پیامبر: «لِی مَعَ اللهِ وَقْتٌ لَا یَسَعُنِی فِیهِ مَلِکٌ مُقَرِّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ»، مرا با خداوند ـ تعالی ـ وقتی است که درآن هیچ ملک مقربی نگنجد و نه پیغمبرمرسلی و اشاره به سوره القصص آیه(۸۸)که می فرماید: (وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). (ر. ک، همان، ۱۳۸۹: ۱۰۷و۱۱۸)، تلمیح به حدیث فوق داشت، چَان وبِزان قافیه، واج آرایی(ن، م و الف)، اَوْ مِنْ مِنْ اَوْ: صنعت قلب و تکرار.

لِـی مَـعَ اللـه وقت بـود آن دَم مــرا

لایَسَــعْ فِیـــه نَبــــیٌّ مُجتبـــی[۱۱]

(مثنوی۴/۲۹۸۱)

گِشْتِ سَایِه یِ حَقِن سَایِه مَثْنَوِی
نَـه سَـایِه یِ بـَدَن غَلـَط نَشـْنَوِی

۱) ترجمه بیت: تمام اشعار این سروده نشانه هایی ازحق است و زیر نظر خداوند است، آن را به اشتباه نشانه هایی از این جسم مادی ندانی بلکه آن سروده عقل و فطری است که مادی نیست.
۲) نکات بلاغی: مَثْنَوی با نَشْنَوی قافیه، مثنوی کنایه از دیوان خود شاعر ملاپریشان است، تصدیر و تکرار. تلمیح به آیات سوره یس آیه (۶۹)که می فرماید: (وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ) و سوره شعرا آیه(۲۲۴): (وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ) و«حضرت رسول می فرمایند: «أنَّ مِنْ ألْبَیَانِ لَسِحْراً، وَ إِنَّ الشِّعْرِ لَحِکَماً، وَ إِنَّ مِنَ الْقَوْلِ عَیاً، وَ إِنَّ مِنْ طّلَبِ الْعِلْمِ جَهْلاً»». (فتح الهی و سپه وندی، ۶۰:۱۳۸۹)

گفت پیغمبــرکـــه: اِنَّ فـیِ الْبَیــان

سِحْراً وحق گفت آن خوش پهلوان

(مثنوی ۳/ ۴۰۸۲)

۳) شرح مفاهیم عرفانی: در آیات و احادیث وحی را از شعر مبرا میداند، امّا در فرموده های پیامبر از شعر حکیمانه و متعهدانه تجلیل شده است. و شاعران متعهد اشعار خود را با آیات و ادحادیث متبرک
کردهاند. و مولانا استفاده از آیات را آمیخته شدن به روان انبیاء میداند، و شاعران عارف مسلک ایرانی به خوبی از روایات و احادیث استفاده نموده اند و مایه فخر خود دانستهاند. (ر. ک، فتح الهی علی وسپه وندی، ۱۳۸۹: ۵۹-۶۲)

سایــه ی حــق بـر سـر بنـده بــود

عــاقبت جــوینـده یـابنـده بـود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ق.ظ ]




تنظیم فعالیتهای بخش خصوصی موثر بر امنیت، سلامتی و رفاه اجتماعی شهروندان؛
۴- آماده ساختن خدمات و تسهیلات لازم برای پشتیبانی فعالیتهای مولد و عملیات کارامد و موسسات خصوصی در نواحی شهری؛

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵ – برنامه ریزی استراتژیک
امروزه شهرداری در جهت حفظ محیط زیست، مبارزه با فقر و محرومیت و انحرافات ناشی از فقر و اعتلای فرهنگ شهرنشینی می کوشد و به عنوان نهادی مدنی و برخاسته از مردم در جهت توسعه پایدار و توسعه انسانی گام برمی دارد. در تمام این عرصه ها شهرداریها نه فقط در ایجاد زیربناهای مربوط بلکه در برنامه ریزی، مدیریت و توسعه این عرصه ها نیز نقش دارند.
کنترل و هدایت گسترش کالبدی شهرها نیز از جمله وظائف مدیریت شهری شمرده می شود. سیاستها و تصمیمات نهادهای مدیریت شهری در رابطه با واگذاری زمین و مقررات ساخت و ساز، در گسترش شهرها بی تاثیر نیست. در این رابطه تدوین و ارائه ضوابط و مقررات شهرسازی و ساختمانی برای ساخت و ساز، پذیرش نقشه شاختمان، صدور پروانه ساختمان، تامین زیرساختهای اساسی شهری، تامین مسکن و ارائه خدمات شهری (ترافیک، امنیت و … )، نحوه بهره برداری از اراضی شهری، کنترل قیمت زمین، مالیات بر زمین و ساختمان، تعیین کاربری اراضی و ساختمان طبق پروانه های ساختمانی صادر شده، صدور پروانه نظارت برای مهندسان ناظر، نظارت بر ساخت و ساز، فروش تراکم، اجرای پروژه های انبوه سازی و نحوه تفکیک اراضی در گسترش کالبدی شهرها مهم هستند.(اکبری زاده ، ۱۳۸۸)
بنابراین رشد و گسترش آتی شهرها، چه از لحاظ گذربندیها، کاربری اراضی، مکانیابی تاسیسات عمده شهر و چه از حیث وضع و اجرای اسلوب ها و شیوه های صحیح اداره امور خدماتی و سرویس رسانی به تمامی نقاط مسکونی شهر، برنامه سازی و اجرای دقیق و پیگیری آنها توسط مدیران شهری در گسترش کالبدی شهرها از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

ساختار تشکیلاتی مدیریت شهری
ساختار تشکیلاتی مدیریت شهری در کشورهای مختلف دارای الگوهای بسیار متنوعی هستند. این الگوها به تبعیت از نوع روابط مدیریت شهری با حکومت مرکزی در یک طیف کاملاً تمرکزگرا تا کاملاً غیرمتمرکز قابل طبقه بندی هستند. در زمینه انواع این الگوها و کارایی سازمانی آنها، نتایج و تجارت زیر حاصل شده اند:
الف – الگوهای توزیع قدرت اجرایی در سیستمهای مدیریت شهری: سه الگوی انتزاعی اصلی در این زمینه به شرح زیر قابل تشخیص هستند: (۱) قدرت اجرایی متمرکز در دست یک شهردار اجرایی منتخب از سوی مقامات مافوق (الگوی برزیل)، (۲) قدرت اجرایی پراکنده در میان کمیته های شورای شهر (اگلوی اوگاندا و زیمبابوه) و (۳) قدرت اجرایی پراکنده میان شوراها، کمیته ها و ماموران انتصابی دولت (الگوی هندوستان).
ب – انواع ساختارهای دورن سازمانی شهرداریها: در این زمینه نیز چهار الگوی زیر قابل تشخیص هستند: (۱) تمرکززدایی اداری و اجرایی، (۲) حکومتهای درون سازمانی شهرداری، (۳) شهرداری یا حکومت شهری تحت نظارت سازمانهای منتخب و نمایندگان جامعه محلی، (۴) انجمنهای محلی مستقل
ج- لزوم وجود یک هیئت رئیسه قدرتمند: در سطح محلی و بویژه در حالت تقسیم بندیهای عملکردی، به دلیل توانایی آن برای وکالت منافع محلی در مقابل موسسات عمومی و دولتی و معامله بین آنها، می تواند بسیار سودمند باشد. در صورت عدم وجود حکومت شهری قدرتمند و عزم سیاسی لازم برای تدوین سیاستها و برنامه ریزی های مربوطه، حصول به راه حلهای جزیی و محدود به مراتب مشکلتر است .

مدیریت شهری یکپارچه در کشورهای توسعه یافته
نظام مدیریتی و اداره شهر در هر کشوری تابعی از نظام سیاسی حاکم بر آن کشور است. در نظامهای سیاسی و غیر متمرکز که الگوی حکومت در کشورهای شمال است، اداره امور شهرها نیز به صورت غیرمتمرکز و بوسیله نهادهای محلی انجام می شود. اساس حکومت در این کشورها بر مبنای مردم سالاری است. این ویژگی در نظام اداره شهرهای آنها نیز حاکم است. به عبارت دیگر مقامات مدیریت شهری بر اساس انتخاب تعیین می شوند و نظارت بر جریان اداره امور شهر از طریق شوراهائی انجام می شود که نمایندگان مردم در آنها عضویت دارند . در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی در تعدادی از جوامع در حال توسعه با شدت و شفافیت کمتر، امور محلی و مدیریت شهری یک رده حکومتی ویژه و نسبتاً مستقل در کار نظام حکومتی محسوب می شود. بر این اساس ارتباط آن با دولت مرکزی در قالب روابط دوطرفه و از طریق کانالهای قانونی مبتنی بر رسمیت جایگاه و وظائف حکومت محلی برقرار می شود .
بررسی کوتاه از سیستمهای مدیریتی در شهرهای بزرگ دنیا، اعم از شهرهای کشورهای دنیای سرمایه داری و یا سوسیالیستی حاکی از آنست که اکثراً مدیریتی مقتدر، مستقل و مردمی بر این شهرها حکومت می کند. بررسی چارتهای سازمانی در این کشورها نشان می دهد که مدیریت شهرها حتی در شهرهای کوچک نیز برای اداره شهر از هیچ نهاد خاصی دستور نمی پذیرد (مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، بی تا، ۸۳). در کشورهای مدرن، نخبگان و شهروندان به طور همزمان درباره امور شهر تصمیم می گیرند و اگر مشارکت در سطح کلان وجود نداشته باشد، تصمیم ها بی معنی خواهد بود و گروه نخبه مورد پذیرش عمومی قرار نمی گیرند .مدیریت شهری در اینگونه جوامع بیشتر حالت یک دولت محلی کوچک را دارد که دارای استقلال زیادی در اداره امور زندگی اجتماعی و اقتصادی جامع شهری خود هستند. لذا مسئولین اداره شهر خود را در برابر شهروندان مسئول می دانند، تا اینکه بخواهند در مقابل حکومت پاسخگو باشند. به دلیل همبستگی درونی بسیار قوی بین عناصر سیستم شهر، یعنی مدیریت، جامعه و کالبد، این نظام در برابر تغییرات محیطی اعم از سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی ثابت و مقاومت زیادی از خود نشان می دهد و تغییرات را به راحتی جذب و هضم می کند.(ابراهیم زاده ، ۱۳۸۹)
نظام مدیریت شهری در کشورهای شمال درونگرا و به صورت متقابل با سایر عناصر در ارتباط و تبادل اطلاعات و ارزشها است . مدیریت شهری بوسیله قانون حمایت می شود و در مباحث دموکراتیک هدف قانونی از یکسو تقویت موقعیت نظام منتخب مردم سالاری (یعنی موقعیت شورای محلی) و از سوی دیگر توسعه فرمهای جدید مشارکت مستقیم شهروندان است . همچنین حکومتهای شهری مستقل با دایره وسیعی از اختیارات، اداره شهر را از جنبه های گوناگون بر عهده دارند و زمینه برای مشارکت مستقیم مردم و بخش خصوصی در نحوه مدیریت شهر فراهم است .. بطور مثال در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی سرمایه گذاری و اداره و تهیه خدماتی چون آب، برق، تلفن، گاز و امور ترابری مسافر و بار و … پارکهای تفریحی و احداث جاده به عهده شرکتهای خصوص است و از این نظر شهرداری باری را تحمل نمی کند.
برنامه ریزی شهری نیز در اینگونه کشورها از دهه ۱۹۶۰ به بعد تغییر اساسی پیدا کرده و به ویژه در دو دهه آخر قرن بیستم دامه و عمق این تغییرات بیشتر شد. به گونه ای که به جای استفاده از الگوهای طرحهای جامع – تفصیلی که مبتنی بر اهداف کالبدی و مقررات منطقه بندی تاکید داشتند، از طرحهای ساختاری- راهبردی و فرایند دموکراتیک در برنامه ریزی شهری استفاده می کنند. این کشورها در برنامه ریزی برای شهرها به غیر از بعد کالبدی، مسائلی همچون توسعه پایدار، کیفیت زندگی، عدالت اجتماعی و حفاظت از محیط زیست و میراث فرهنگی را مد نظر قرار می دهند .در نتیجه مدیریت نظام شهری با بهره گرفتن از اختیارات و منابع دریافتی از جامعه تلاش می نماید .(ابراهیم زاده ، ۱۳۸۹)
فعالیتهای لازم را از طریق کالبد شهر، برای ارائه خدمات و رفع نیازهای شهروندان انجام داده و در صورت نیاز دخالت و اصلاح لازم را در کالبد شهر به عمل آورد تا بیشترین فایده را برای خود و شهروندان تامین نماید. لذا مدیریت شهر تلاش می کند تا از طریق تنوع بخشیدن به خدمات قابل ارائه از طریق کالبد و فعالیتهای تشکیلات خود، حداکثر حمایت سیاسی را برای تثبیت قدرت خویش به دست آورد. به عبارت دیگر فایده ای که مدیریت شهر از کالبد انتظار دارد، فایده سیاسی – اجتماعی است .(ابراهیم زاده ، ۱۳۸۹)
در یک نتیجه گیری کلی باید گفت مدیریت شهری در کشورهای توسعه یافته شفاف، پاسخگو، مشارکت پذیر، محاسبه پذیر و شهروندمدار است و عملکرد خود را بر اساس خواستهای شهروندان تنظیم می کند. رابطه ای متقابل بین جامعه و مدیریت شهر وجود دارد و نهادهای مدنی، بخش خصوصی و دولت در پدید آوردن یک نظام شهری پویا با هم مشارکت و همکاری دارند.

چالشهای مدیریت شهری یکپارچه
رشد سریع شهری در کشورهای رو به توسعه مشکلات عمده اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی پدید آورده است و شهرهای کشورهای جهان سوم را دچار مسائل و مشکلات جدی از قبیل آلودگیهای زیست محیطی و بیماری در شهرها، افزایش فقر و شهرها، ایجاد زاغه ها و مسکنهای غیر قانونی، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، بیگانگی شهروندان از یکدیگر، کمبود شدید تاسیسات و زیرساختهای شهری و مهاجرت گسترده و از روستا به شهر کرده است . بی گمان عدم توجه به این مقوله شهرهای جهان سوم را در مقابله با چالشهای آتی فراراه، ناتوان خواهد ساخت. بنابراین واکنش کارامد در برابر موضوعات و مشکلات شهرها چالشی است که مدیریت شهری با آن مواجه است. در یک نگاه کلی مشکلات نظام مدیریت شهری و در کشورهای جنوب را می توان در سه زمینه مسائل محیطی و کلی نظام مدیریت، مسائل اداری و تشکیلاتی و مسائل اقتصادی و مالی طبقه بندی کرد که برای شناخت بیشتر مسائل و مشکلات مدیریت شهری و چالشهایی که پیش رو دارد، در جدول زیراین چالشها در دو سطح کلان و خرد مورد بررسی قرار گرفته است.در یک جمع بنی می توان چالشهایی که در رابطه با نظام برنامه ریزی فضایی و مدیریت گسترش شهری در کشورهای رو به توسعه وجود دارد، را اینگونه ذکر کرد:
– چالشهای اقتصادی – اجتماعی که بازتاب وسیعی در شهرنشینی و شهر سازی دارند، نظیر رشد سریع مهاجرت و توسعه شهرنشینی، کمبود و گرانی زمین و مسکن، تخریب محیط زیست و اراضی زارعی در شهرها، انحطاط بافتهای تاریخی، افزایش آلودگیها، رشد اسکان غیررسمی و …
این عوامل هر گونه آینده نگری و برنامه ریزی برای هدایت و نظارت توسعه کالبدی- فضایی و ساماندهی سکونتگاه های شهری و روستایی را با انبوهی از مجهولات و تعارضات مواجه می سازند.
– چالشهای سازمانی و مدیریتی که در زمینه تصمیم سازی و تصمیم گیری وجود دارند، مانند بسیاری از قوانی و مقررات و مجموعه ای از سازمانها و نهادها که در زمینه توسعه و عمران ملی، منطقه ای و شهری شکل گرفته که هر کدام به نحوی در تحولات گسترش فضایی شهرها و مدیریت توسعه شهری و روستایی دخالت دارند.(ابراهیم زاده ، ۱۳۸۹)
– چالشهای روش تهیه طرحهای توسعه و عمران، روند تهیه این طرحها از بالا به پایین و به صورت متمرکز و با نقش محوری دولت انجام می شود و مغایر با اصول دموکراتیک و ماهیت پویای شهرها می‌باشد.
۲-۲۳- سوابق و پیشینه تحقیق
الف ) سوابق تحقیق در داخل :
حسین زاده دلیر کریم,پورمحمدی محمدرضا,سلطانی علیرضا (۱۳۸۹) به بررسی عوامل موثر در ناکارآمدی طرح های جامع شهری ایران (مطالعه موردی، طرح جامع تبریز) پرداخته اند. در این مقاله نویسندگان اعتقاد دارند که هم اکنون بیش از چهار دهه از زمان تهیه و اجرای طرح های جامع شهری در ایران می گذرد. به اعتقاد کارشناسان این طرح ها علی رغم صرف هزینه و انرژی زیاد در دست یابی به اهداف تعیین شده به دلایل مختلف ناموفق بوده اند. در این مقاله با علم به اینکه عدم هماهنگی سازمان های موثر در امر خدمات شهری، نحوه تهیه و اجرای طرح ها و عدم مشارکت مردم در ناکارآمدی این طرح ها تاثیر زیادی داشته، با تکیه بر مطالعات میدانی، اسنادی و کتابخانه ای پیرامون موضوع بحث شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که میان عدم وجود مدیریت واحد شهری، شیوه تهیه و اجرا و همچنین عدم دخالت مردم در تهیه طرح ها با ناکارآمدی آن ارتباط متقابل وجود دارد.
روح الامینی (۱۳۹۰) به بررسی موانع اجرا و پیاده سازی مدیریت واحد شهری در تهران پرداخته است. به اعتقاد ایشان عدم باور و اعتقاد مدیران اسزمانها و ادارات به اثربخشی مدیریت واحد شهری و نیز فقدان انسجام در بودجه ریزی و نبود زمینه فرهنگی مناسب برای پیاده سازی مدیریت واحد شهری از جمله موانع اصلی بر شمرده شده است.
موسوی زاده (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی تاثیر به کارگیری مدیریت واحد شهری در توسعه برنامه های گردشگری شهر اصفهان پرداخته است. در این تحقیق وی معتقد است که مدیریت واحد شهری در ایران پیش از آن که به موضوع گردشگری و توسعه آن بیندیشد باید به حفظ و انسجام اجتماعی و فرهنگی شهر توجه کند و میزان مشارکت و همکاری مردم را در اداره شهر توسعه دهد و در غیر در این صورت هر برنامه ای اگر با توجه به نیاز مردم و فرهنگ آنان به خوبی انجام نگیرد در آنان احساس جدایی از مدیران را ایجاد کرده و آنان را به سوی گریز از مشارکت و همکاری می کشاند.
مدیران شهر باید با افزایش همکاری و مشارکت خود و ایجاد تسهیلات در امور مردم اعتماد مردم را به کارهایی که انجام می دهند کسب کنند و با حمایت آنان و کسب همکاری و مشارکت با مردم آنان را در جهت فرهنگ شهری مناسب هدایت نمایند.
علایی (۱۳۸۹) در تحقیقی به بررسی تبعات و پیامدهای اجرای مدیریت واحد شهری در افزایش و بهبود ارائه خدمات به شهروندان پرداخته است. وی در این تحقیق معتقد است کهیکی از تبعات تحقق مدیریت واحد شهری تعطیلی یا کاهش قدرت برخی از صاحبان قدرت اجرایی است. در واقع هدفی که از تحقق مدیریت واحد شهری پیگیری می شود منجر به کاهش قدرت های کوچک و گاه بزرگ که در امور اجرایی دخالت دارند، می شود. بدین لحاظ می توان یکی از موانع موجود بر راه تحقق مدیریت واحد شهری را همین قدرت کوچک و بزرگ دانست. شاید مقاومت هایی که تا حال حاضر شده است یا حتی خلل هایی که در کار شورا پیش آمده است ناشی از مقابله به مثل این قدرت ها باشد. حال با توجه به اینگونه مقاومت ها که بی شک می تواند اثرگذار باشد و ضمن خشکاندن ریشه های مدیریت واحد شهری موجب خشکیدن درخت جوان شوراهای شهر کشور نیز گردد، ضرورت دارد برخی نکات و مسائل مهم حل شود. منجمله همین مساله کاهش قدرت های محلی است. این در حالی است که در صورت تبیین علمی بحث و بررسی جهات مختلف مشخص می شود که اصلاً هدف از تحقق مدیریت واحد شهری خلاف قدرت های اجرایی محلی مقاومت در برابر آنها نیست. در واقع هیچ چیز از هیچ کسی یا از هیچ سازمان و نهادی گرفته نمی شود.
ب) سوابق تحقیق در خارج:
مورگان (۲۰۱۰) معتقد است که کلان شهرها به دلیل پیچیدگی های ساختاری نیازمند به بهره گیری از مدیریت یکپارچه در زمینه اداره امور شهری می باشد.
اسکات (۲۰۱۱) در پژوهشی به بررسی تاثیر به کار گیری خدمات شهری در ارائه خدمات منسجم و یکپارچه به شهروندان پرداخته است. در این پژوهش که به صورت میدانی و در شهر لندن انجام شده است ، محقق نتیجه گرفته است که مدیریت یکپارچه توانسته است خدمات شهری را با کیفیت بیشتر و در زمان کمتر به شهروندان ارائه دهد.
دیویدسون (۲۰۰۹) اعتقاد دارد که صرفه جویی در هزینه های شهری و ارائه برنامه های مبتنی بر نیازسنجی شهروندان از جمله مهمترین مزایای به کار گیری مدیریت یکپارچه در روند اداره امور شهرها به شمار می رود.
اسمیت (۲۰۰۸) در پژوهشی به بررسی تاثیر اجرای مدیریت شهری در کاهش اسیبهای اجتماعی پرداخته است. به اعتقاد وی درکلان شهرها ، مدیریت شهری میتواند از میزان اسیبهای اجتمای نظیر تکدی گری و کودکان خیابانی و زدودن بافت ناهمگون شهری کمک نماید.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
مقدمه:
پژوهش و کنجکاوی از تمایلات طبیعی بشر است و میل به شناخت و ارضاء این حس، موجب دست یافتن به مجهولات زیادی شده است. اصول و قوانین علمی عمدتاً حاصل پژوهش‏های دانشمندانی است که روش‏های علمی را به کار گرفته و پژوهش‏های ارزنده‏ای را انجام داده ‏اند. باید توجه داشت آنچه موجب شده تا جوهر علمی رشد یابد شناخت و درک عمیق روش‏ها و شیوه‏هایی است که بشر از آن استفاده نموده تا به هدف نهایی تحقیق که روشن ساختن حقیقت یک موضوع است، دست یابد. پس باید روش مناسبی را انتخاب نموده تا بتوان دقیق‏تر و سریع‏تر و با حداقل خطا به مقصد رسید. هدف از انتخاب روش تحقیق این است که مشخص کند چه شیوه و روشی را اتخاذ کند، تا او را هر چه سریعتر در دستیابی به پاسخ‏های پرسش تحقیقی مورد نظر کمک کند. در این فصل به بررسی روش اجرای تحقیق، طرح تحقیق، جامعه آماری و روش نمونه‏گیری، ابزار جمع‏آوری داده‏ها و روش تجزیه و تحلیل داده پرداخته می‏شود.
۳-۱- روش و نوع تحقیق:
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و میدانی است. همچنین این پژوهش را می توان از نوع تحقیقات کاربردی و اکتشافی به شمار آورد. در تحقیق کاربردی، مواد و جنبه های عملی و کاربردی در مسایل واقعی و استفاده عینی از نتایج تحقیق کاملاً مورد توجه قرار می گیرد. هدف محقق از تحقیق کاربردی، دستیابی به اصول و قواعدی است که در موقعیت های واقعی و عملی به کار بسته می شوند و به بهبود محصول و کارایی روش های اجرایی کمک می کنند. (شریفی و شریفی، ۱۳۸۳: ۸۷)
همچنین پژوهش حاضر به لحاظ روش در جمله تحقیقات پیمایش (زمینه یابی[۵]) می باشد.
تحقیق زمینه یابی روشی برای بررسی ماهیت ویژگی ها و ادراک های شخصی (نگرش ها، باورداشت ها، عقاید و امور مورد علاقه) مردم از طریق تجزیه و تحلیل پاسخ به پرسشهایی است که به دقت تدوین شده اند. (روزنبرگ[۶] و دیلی[۷]، ۱۹۹۳)
۳-۲- روش گردآوری اطلاعات:
به منظور گرداوری اطلاعات ابتدا به منظور مطالعه ادبیات و تئوری های تحقیق در حوزه مدیریت واحد شهری از طریق روش کتابخانه ای اقدام شد و سپس به منظور جمع اوری داده ها و اطلاعات لازم از طریق روش میدانی اقدام گردید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم