استفاده از ارزش دفتری، به این لحاظ میباشد که ارزش بازار دارایی ها میتواند به وسیله نقدشوندگی دارایی ها تحت تاثیر قرار گیرد و خالص نقدشوندگی را در بر گیرد. این موضوع توسط فیلیپس و ماکسینویک (۲۰۰۱) مورد بررسی قرار گرفته است. آن ها نشان میدهند که نقدشوندگی دارایی، سودآوری در صنعت را تحت تاثیر قرار میدهد و سودآوری بالاتر، میتواند ارزش های بازار را افزایش دهد.
۲-۳-۲) عوامل تاثیرگذار بر نقدشوندگی
به طور کلی نقدشوندگی به معیارهای زیر بستگی دارد:
عرض بازار:
نسبتی از کل بازار است که در حرکت قیمتی صعودی یا نزولی بازار مشارکت دارد. به عبارت دیگر، این معیار، میزان استحکام بازار را نشان میدهد. شاخص متداول اندازهگیری عرض بازار، فاصله بین قیمت های پیشنهادی خرید و فروش (شکاف قیمتی نسبی) است. به عبارت دیگر عرض به معنی تنوع بازار بر حسب مشارکت شرکتهای بزرگ و کوچک، انواع شرکتها از بخشهای مختلف صنعت و خارجیان میباشد. عرض ریسک کل بازار را کاهش میدهد، مالکیت گسترده را ترغیب میکند که به نوبه خود سرمایه را افزایش میدهد و شرکتهای کوچکتر را قادر میسازد تا به سرمایهای دسترسی داشته باشند که در غیاب شرکتهای بزرگتر در بازار موجود نبود. اندازهگیری برخی از ابعاد عرض بازار مشکل بوده و اطلاعات نیز به ندرت جمع آوری و گزارش میشوند. معیارهای قابل استفاده در عرض بازار نرخ تمرکز بازار ده شرکت، متوسط اندازه شرکتهای پذیرفته شده، ترکیب بخشی و نرخ قابلیت سرمایهگذاری است (فتحی و عسگرنژاد نوری، ۱۳۸۸، ۸۰)
عمق بازار:
بیانگرتأثیر معاملات با حجم زیاد بر تغییرات قیمت است. هر چه تعداد یک سهم مشخص در حجم بالا و به قیمت یکسان مورد معامله قرار گیرد، دلیل بر عمیق بودن بازار و نقدشوندگی بالای آن سهم است. مشخصه عمق اشاره به اندازه و نقدشوندگی بازار سهام دارد. اندازه بازار مهم است زیرا با توانایی برای تجهیز سرمایه و تنوعسازی ریسک همبستگی مثبت دارد. به عقیده پاگانو با افزایش اندازه بازار، توانایی آن برای کاهش ریسک ارتقاء خواهد یافت. ریسک بازار دو مؤلفه دارد: اولین مؤلفه ریسک نقدشوندگی بازار است که به معنی تغییر قیمت در جهت خلاف در واکنش یا پاسخ به سفارش خرید یا فروش است. دومین مؤلفه ریسک مرتبط با شوکهای تقاضای ناهمبسته است. پاگانو نشان میدهد که ریسک نقدشوندگی بازار و شوکهای تقاضای ناهمبسته با افزایش تعداد مشارکتکنندگان بازار کاهش خواهد یافت. بازار ثانویه عمیقتر، این امکان را برای شرکتها فراهم میکند تا با کاهش بازدهی مورد نیاز سرمایهگذاران و بالطبع مواجه شدن با هزینهای پایینتر، سرمایه خود را افزایش دهند. نشانه های عمق بازار میتواند توسط افراد مختلف معیارها شامل سرمایه بازار، حجم معاملات، نسبت گردش و تعداد شرکتهای به ثبت رسیده یا پذیرفته شده در بازارهای بورس اندازهگیری شود:
سرمایه بازار: کل ارزش تمامی سهام به ثبت رسیده یا پذیرفته شده در بازار که به صورت حاصل ضرب قیمت انواع کل سهام در تعداد سهام منتشر شده و به فروش رسیده محاسبه میشود. سرمایه بازار اغلب بر برخی از شاخصهای تولید (تولید ناخالص داخلی، تولید ناخالص ملی یا تولید صنعتی) تقسیم میشود که نسبت سرمایه بازار نامیده میشود و اندازه بازار سهام را نسبت به اقتصاد نشان میدهد.
ارزش معاملات: برابر است با کل ارزش بازار معاملات سهام. ارزش معاملات معیار نقدشوندگی بازار بوده و مکمل معیار اولی میباشد زیرا بازار میتواند بزرگ اما غیرفعال باشد. ارزش معاملات را نیز میتوان بر شاخصی از تولید تقسیم کرد که در این صورت نسبت ارزش معاملات نامیده میشود.
نسبت گردش: برابر است با کل ارزش بازار معاملات سهام تقسیم بر سرمایه بازار. نسبت گردش مکمل دو معیار اولی میباشد زیرا یک بازار کوچک با نقدشوندگی بالا نسبت گردش بزرگی خواهد داشت اما نسبت ارزش معاملات آن کوچک خواهد بود.
تعداد شرکت های پذیرفته شده در بازارهای بورس: تعداد شرکتهای پذیرفته شده در بازارهای بورس معمولا در طول زمان نسبتا ثابت باقی میماند؛ با این وجود تعداد بیشتر شرکتهای پذیرفته شده در بازارهای بورس در یک کشور نسبت به دیگر کشورها ممکن است نشاندهنده توسعه بیشتر باشد. علاوه بر این تغییری بزرگ در تعداد شرکتهای به ثبت رسیده در یک زمان خاص ممکن است نشاندهنده تغییر در تعادل ثابت و پایدار بازار باشد (فتحی و عسگرنژادنوری، ۱۳۸۸، ۷۹).
انعطافپذیری بازار:
مدت زمانی که پس از نوسان شدید قیمت باید طی شود تا بازار به حالت تعادل خود بازگردد. به طور معمول، این نوسانها بر اثر انتشار اخبار (معمولا اخبار منفی) یا معاملات با حجم بزرگ رخ میدهند. بازار انعطاف پذیر، بازار توانمندی است که در آن قیمتها در مدت زمان کوتاه به میانگین یا مقدار منطقی خود میرسند.
زمان:
دورهای که در آن معاملات توسط بازار جذب میشوند. در یک بازار نقد، معاملات با کمترین وقفه زمانی ممکن اجرا میشوند (کاشانی پور و همکاران، ۱۳۸۹؛ ۶۶)
نرخ گردش سهام:
حجم سهام معامله شده تقسیم بر تعداد سهام منتشره شرکت در یک بازه زمانی مشخص است. این معیار به دو صورت سالانه محاسبه میشود. از آنجایی که این نسبت با شکاف قیمتی نسبی عرضه و تقاضا همبستگی معکوس دارد، در بسیاری از پژوهشها از آن به عنوان معیار نقدشوندگی استفاده میشود. بالاتر بودن نسبت سهام معامله شده به تعداد سهام منتشره، بیانگر میزان روانی معاملات است و هر چه این نسبت بیشتر باشد، میتواند نشاندهی نقدشوندگی بالاتر باشد.
تعداد سهام منتشره شرکت ÷ تعداد سهام معامله شده = نرخ گردش سهام
تعداد روزهای معاملاتی:
به تعداد روزهایی اطلاق میشود که در یک بازه زمانی مشخص در آن مبادله سهم رخ داده است این معیار به صورت سالانه محاسبه میشود.
تعداد دفعات معاملات:
شامل تعداد معاملات یک سهم در بازه سالانه است. هر چه دفعات معامله سهام بیشتر باشد، به معنی پرمعامله بودن آن سهم است برای محاسبه این معیار، از مجموع دفعات معامله روزانه هر شرکت برای هر سال استفاده میکنیم.
حجم معاملات:
تعداد سهام معامله شده در یک بازه زمانی (سالانه) است.
ارزش معاملات:
از حاصلضرب قیمت معامله سهم در حجم معاملات در بازه یک ساله به دست میآید؛ این معیار به نوعی معیاری سنتی برای سنجش نقدشوندگی سهام محسوب میشود. بالا بودن این معیار نشاندهنده نقدشوندگی بالای سهام است.