کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



شهرداری تهران با بهره گرفتن از اهمیت قائل شدن به شورایاری‌ها و تشکیل هیئت امنا در محله‌های شهر تهران توانسته است تا حد زیادی بعد اجتماعی خود را پررنگ نماید. از این رو پیشنهاد می‌شود این روند هم چنان ادامه یابد و هر سال بر قدرت شورایاری‌ها در اداره‌ی محله‌ها افزوده شود. چرا که از این طریق مردم شهر، خود نسبت به اداره‌ی شهر خود اقدام نموده و همین موضوع می‌تواند انگیزه‌ی بروز اعمال مفسدانه را به دلیل ذی‌نفع شدن مستقیم و محسوس در اداره‌ی شهر، در افراد خارج از سازمان کاهش دهد.
در بخش‌های پیشین این فرضیه که میان ادراک و تجربه‌ی پرسش‌شوندگان از فساد و سلامت اداری معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران تفاوت وجود دارد، رد نشد. اما این تفاوت در میان ادراک و تجربه‌ی مؤلفه‌های سلامت خیلی کم‌تر از فساد است. این امر می‌تواند دلایل گوناگونی داشته باشد، که محقق با توجه به پژوهش‌های پیشین و هم‌چنین تجربه‌های میدانی کسب کرده در این تحقیق می‌تواند علت احتمالی را چنین خلاصه نماید. به دلیل آن که سلامت اداری دارای ماهیت مثبتی است پرسش‌شوندگان چنان‌چه در این زمینه دارای تجربه‌ای نیز باشند به راحتی آن را بیان خواهند نمود اما در مورد فساد این موضوع کاملاً عکس است و به دلیل قبیح بودن اعمال فسادآمیز و یا ترس از تنبیه‌ها و مجازات‌های تبعی، افراد در بیان تجربه‌شان از فساد به اندازه‌ی بیان ادراکشان از فساد خود را آزاد نمی‌بینند. از این رو تفاوت ادراک و تجربه در فساد اداری به مراتب بیش‌تر از سلامت اداری است. هم‌چنین محقق با مقایسه‌ی داده‌های سنجش تجربه‌ی فساد و سنجش ادراک فساد در کشورهای دنیا این مسأله را نشان داد که تفاوت ادراک و تجربه در کشورهای توسعه‌یافته به مراتب کم‌تر از کشورهای در حال توسعه‌ای نظیر ایران است. با توجه به نظریه‌ها و پژوهش‌های موجود در این زمینه معمولاً در کشورهای توسعه‌یافته به دلیل وجود آزادی مطبوعات و آزادی بیان بیش‌تر نسبت به کشورهای در حال توسعه، افراد از دادن اطلاعات دقیق در مورد تجربه‌ی خود با استرس و مشکلات کم‌تری روبرو هستند حتی به گونه‌ای که در قوانین مبارزه با فساد اروپا و آمریکا قوانینی با عنوان حمایت از افشا‌کنندگان فساد[۵۶] وجود دارد و به قوت پیگیری می‌شود. از این رو اگر این علت برای تفاوت میان ادراک و تجربه به ویژه در مورد فساد اداری مورد قبول واقع گردد؛ می‌توان پیشنهاد داد تا محیط برای اظهارنظر صادقانه بازتر شده و حتی سازمانی مانند شهرداری تهران برای کارمندان و یا ارباب‌رجوعانی که نسبت به افشای امری فسادآمیز مبادرت ورزیده‌اند برنامه‌های حمایتی نظیر دادن پاداش در صورت اثبات درستی ادعا، محرمانه نگه داشتن هویت ایشان و … را اجرا نماید.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در فرضیه‌ی دیگر این تحقیق وجود تفاوت میان نظرات کارمندان، شهروندان، خبرگان و ارباب‌رجوعان تأیید شد. به این ترتیب که در بعد سلامت شهروندان نمره‌ی سلامت اداری معاونت شهرسازی و معماری شهرداری منطقه‌ی ۷ بهتر از کارکنان همین بخش دانسته و خبرگان کم‌ترین نمره را در میان ۳ گروه دیگر می‌دهد. در مورد فساد نیز شهروندان این معاونت را کم‌تر از ارباب‌رجوع و خبره و کارکنان فاسد می‌دادند. این تفاوت را می‌توان در عدم آشنایی شهروند و ارباب‌رجوع نسبت به سازمان دانست. این که شهروندان شهرداری را سالم‌تر از کارمندان و خبرگان سازمان بدانند، ضربه‌ی محکمی به سازمان نمی‌زند و در ضمن بیان‌گر ارزیابی دقیق و صادقانه‌ی کارمندان سازمان نسبت به خود است، اما اگر سازمان بخواهد از این تفاوت به راحتی بگذرد در واقع ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل خود را هدر داده است. در یک جمله‌ی ساده می‌توان گفت که شهروندان نمره‌ی بهتری به سلامت جامع شهرداری منطقه‌ی ۷ نسبت به واقعیت آن می‌دهند، از این رو شهرداری یک گام جلو است و چنان‌چه در عمل نیز به نمره‌ی سلامت بالاتری دست یابد به تلاش زیادی به منظور اصلاح تصویر خود در جامعه ندارد. اما همین موضوع گاهاً به شدت به ضرر این سازمان است از آن‌جا که به محض این که شهروندی به یک ارباب‌رجوع تبدیل می‌شود به شدت در نمره‌ای که به سازمان می‌دهد تغییر نظر داده و سازمان را فاسدتر معرفی می‌کند. چنین ارزیابی‌هایی در دراز مدت در جامعه تأثیر خود را به جا گذارده و از آن‌جا که تبلیغات دهان به دهان با سرعت بیش‌تری در جامعه پخش شده و در افکار عمومی تأثیر بیش‌تری دارد، شهرداری را دچار مشکل جدی خواهد نمود. از این رو سازمان از این ظرفیت موجود باید استفاده کرده و شرایط خود را بهبود بخشیده تا در هزینه‌های تبلیغات خود بکاهد. ‌
در ادامه تعدادی پیشنهاد در سطح برنامه‌ریزی‌های کلان سازمان نیز ارائه خواهد شد.
در بعد برنامه‌ریزی‌های استراتژیک در سازمان به شهرداری تهران توصیه می‌گردد با تهیه‌ی برنامه‌ای با نظارت ستاد ارتقای سلامت اداری، سنجش سلامت و فساد اداری را به طور سالیانه در شهرداری به موقع اجرا گذاشته (البته با تعیین وزن و مقدار ویژه‌ی ثابت و بدون امکان دست‌کاری)، تا به این ترتیب بتواند پایش سالیانه‌ای از وضعیت خود داشته و با مقایسه‌ی نمره‌های اکتسابی با سال پایه و سال‌های قبل، متوجه پیشرفت‌ها و یا ضعف‌های خود شود و با توجه به پیدا کردن ضعف‌ها اقداماتی در جهت مبارزه با آن نمایند.
در بخش برنامه‌ریزی‌های عملیاتی سازمان و با توجه به قابلیتی که مدل معرفی شده و روش سنجش نمره دارد شهرداری به راحتی می‌تواند نمره‌ی سلامت و فساد هر دپارتمان را به طور مجزا استخراج نموده و با مقایسه‌ی هر دپارتمان- این دپارتمان‌ها می‌تواند شهرداری مناطق ۲۲ گانه، سازمان‌ها و ادارات و … و یا هر تعریفی که محقق از دپارتمان داشته باشد. – گلوگاه‌های سازمان شهرداری استخراج شده و مشکل اصلی در هر بخش به طور مجزا مشخص شود. این مجزا بودن نمرات در هر بخش با توجه به ماهیت جداگانه‌ی برخی از سازمان‌ها و ادارات شهرداری در تهیه‌ی برنامه‌ای مؤثر و اثربخش می‌تواند کارایی بیش‌تری به برنامه‌ریز ارائه دهد.
به منظور نهادی شدن رفتارهای سالم در سازمان و دوری از اعمال فسادآمیز، پیشنهاد می‌گردد بخش متصدی سنجش، برنامه‌های تنبیهی و تشویقی را برای دپارتمان‌هایی که بیش‌ترین و کم‌ترین نمره‌ی سلامت جامع را کسب نموده‌اند و یا پیشرفت و افت چشم‌گیری در نمرات داشته‌اند طراحی نماید. پیش‌بینی محقق این است که با اهرم‌های تشویقی و تنبیهی احتمال کاهش نمره‌ی فساد اداری ممکن خواهد بود.
با توجه به آن که بر اساس نتایج به دست آمده از پرسش‌نامه‌ها معاونت شهرسازی و معماری، خدمات شهری و فنی و عمرانی از جمله معاونت‌هایی بودند که دارای بیش‌ترین احتمال بروز فساد بوده‌اند، به شهرداری پیشنهاد می‌شود که اولین برنامه‌های خود در مبارزه با فساد و ارتقای سلامت اداری را از این معاونت‌ها آغاز نماید.
نمره‌های به دست آمده در بعد سلامت، در معاونت شهرسازی و معماری شهرداری منطقه‌ی ۷ نشان می‌دهد که درست است که در تخصیص منابع اعم از بودجه، نیروی انسانی و تکنولوژی تخلف و امر خلاف قانون کم است، اما کارایی این بخش به شدت دچار مشکل است. در استفاده از تکنولوژی مناسب، سازمان باید به جای سیاست یکسان‌سازی، ابتدا نیازهای تکنولوژیک را سنجیده و به هر بخش متناسب با نیاز بودجه تخصیص داده و تکنولوژی مناسب را اختصاص دهد. اما پیش از این باید به لحاظ رفتاری در سازمان موضوع را با شفافیت با کارمندان در میان گذارده تا از نارضایتی‌های احتمالی بکاهد که با توجه به ظرفیت سازمان برای شفاف بودن، این موضوع دور از انتظار و دست‌نیافتنی به نظر نمی‌رسد.
۵-۵- پیشنهادها برای پژوهش‌های آتی
با توجه به این که محقق در این تحقیق به دلیل محدودیت‌هایی که در ادامه به آن‌ ها اشاره خواهد شد، قصد تعیین وزن مؤلفه‌های مدل را نداشت، به پژوهشگران آتی توصیه می‌شود که نسبت به تعیین دقیق وزن مؤلفه‌های دو بعد سلامت و فساد اداری از طریق روش دلفی و استفاده از نرم‌افزارهای دقیقی نظیر Topsis به منظور تعیین دقیق‌تر نمره اقدام نمایند.
استفاده از مقدار ویژه‌ای که در روش سنجش سلامت جامع مورد توجه طراح بوده است باعث می‌شود که نمره‌ی به دست آمده هر چه بیش‌تر به واقعیت متن و بستر جامعه نزدیک شود. از این رو توصیه می‌شود در پژوهش‌های آینده برای تعیین دقیق این مقدار تلاش شده و با بهره گرفتن از روش‌های مصاحبه‌ی عمیق و تحلیل محتوای رسانه‌ها، توزیع پرسش‌نامه‌های خبرگی و … استفاده شود. هر چند لازم به تأکید است که محقق پس از تعیین دقیق این مقدار همانند وزن‌ مؤلفه‌ها باید در دوره‌های متوالی یک مقدار ثابت در نظر گیرد تا نمره‌ی حاصل، نمره‌ای علمی، دقیق و قابل مقایسه باشد.
در این تحقیق تنها یک معاونت از یک منطقه در شهرداری تهران مورد سنجش قرار گرفته است، محقق معتقد است دیگر معاونت‌ها و سازمان‌های شهرداری نیاز دارند با بهره گرفتن از مدل و روش ویژه‌ی سنجش سلامت جامع، سنجش شده تا در ارائه‌ سیاست‌های کارآمد به این سازمان تصویر کامل‌تری در دست باشد.
شاید مهم‌ترین راهی که تحقیق سنجش سلامت جامع بر روی محقق‌های آتی باز می‌کند بررسی علل بروز فساد و یا سالم ماندن سازمان با توجه به مشخص شدن نمره‌ی هر بعد و هر مؤلفه در ظرف سازمان است. چرا که مقدمه‌ی هر تبیینی، توصیف است که مدل سلامت جامع و روش ویژه‌ی سنجش سلامت و فساد اداری، توصیف را صورت داده و گامی به جلو برداشته است. به ویژه محقق توصیه می‌کند که رابطه‌ی فساد اداری با نحوه و روش‌های تصمیم‌سازی در سازمان از طریق امتحان انواع مدل‌های تصمیم‌سازی مانند تجزیه و تحلیل هزینه-منفعت، مدل جایگزینی و …
به دلیل نو بودن مدل میزان حساسیت آن نسبت به اقدامات ضد فساد مشخص نشده است. پیشنهاد می‌شود که در تحقیق‌های آتی، محققان به منظور ارزیابی میزان دقت این مدل ابتدا برنامه‌ای ویژه برای مبارزه با فساد در معاونت شهرسازی و معماری منطقه‌ی ۷ شهرداری اجرا شده و سپس با اجرای مجدد سنجش، میزان دقت و حساسیت مدل مورد بررسی قرار گیرد.
۵-۶- محدودیت‌های این تحقیق
محقق در انجام هر پژوهشی با محدودیت‌های علمی و عملی بسیاری روبرو است و به طور کلی این ماهیت دانش بشری است که به طور دائمی با محدودیت نسبی دست و پنجه نرم کند. این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از این رو محقق می‌تواند عمده‌ی محدودیت‌ها را بدون در نظر گرفتن اولویت وزن‌دار هر یک از در مسیر پژوهش چنین بیان کند:
این پژوهش تنها در یک منطقه و معاونت از شهرداری تهران صورت گرفته است.
با توجه به این که بخش عمده‌ای از پژوهشِ یک محقق را مطالعه‌ی منابع دست اول و دوم تشکیل می‌دهد و امروزه با توجه به دسترس بودن داده‌ها در شبکه‌ی جهانی اینترنت، استفاده از پایگاه‌های داده‌ی بین‌المللی از جمله مهم‌ترین امکانات یک محقق در دسترسی به این داده‌ها است؛ اما متأسفانه در دسترس نبودن تمامی مقالات به روز و عدم وجود شرایط خرید مقالات برای محقق مانع بزرگی برای دسترسی به منابع به روز ایجاد نمود، که هر چند با اقدامات دانشگاه تهران تا حدودی این مشکل هموار شده است اما باز هم می‌تواند امکان دسترسی به اطلاعات گسترده‌تر شود.
با توجه به حساسیت‌برانگیز بودن موضوع فساد، جلب همکاری سازمانی و افراد پرسش‌شونده برای محقق در برخی از مراحل تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسید. به ویژه که در مرحله‌ی توزیع پرسش‌نامه اداره‌ی حراست شهرداری تهران با جدیت تمام از توزیع پرسش‌نامه میان کارمندان و ارباب‌رجوع جداً خودداری می‌نمود و به این ترتیب بخش اعظمی از انرژی و زمان محقق در فرایندهای اداری و فردی دریافت اجازه‌ی رسمی تلف گردید.
دریافت دقیق اطلاعات از تعدادِ کارمندان شاغل در سازمان نیز به دشواری مقدور شد، چرا که این اطلاعات نیز به زعم شهرداری تهران از جمله اطلاعاتی نبود که به راحتی در دسترس محقق قرار گیرد. همین حساسیت بیش از حد باعث شد که نمونه‌گیری با آمار و اطلاعات افراد شاغل در معاونت صورت گیرد که این موضوع می‌تواند باعث عدم نمونه‌گیری دقیق در میان کارمندان شود و متأسفانه این محدودیت از سوی محقق قابل رفع نبود. پس عدم کفایت نمونه‌ها نیز از دیگر محدودیت‌هایی است که بنا به شرایط موجود محقق با آن می‌تواند روبرو باشد.
از دیگر محدودیت‌های قابل اشاره در این تحقیق می‌توان به پایین بودن پایایی برخی از متغیرهای سلامت و فساد اداری اشاره کرد که با توجه به این که محقق اقدامات لازم جهت بالا بردن پایایی تا حد امکان خود را نموده بود، اما موفق به افزایش حجم نمونه به این منظور نگردید. از این می‌توان گفت از دیگر محدودیت‌های این تحقیق بوده است.
فهرست منابع و مآخذ:
احمدی زهرانی، م. (۱۳۸۸). بررسی علل گرایش کارکنان به فساد در شهرداری اصفهان (شهرداری منطقه ۹ اصفهان). تهران: دانشکده مدیریت- دانشگاه تهران- پردیس قم.
احمدی، گ. (۱۳۸۷). بررسی عوامل رفتاری و ساختاری موثر بر فساد اداری در سازمان منتخب (مطالعه موردی سازمان مسکن و شهرسازی استان تهران). قم: دانشکده مدیریت دانشگاه تهران پردیس قم.
استادی، ر(۱۳۸۸). تحلیل کیفی درباره احتمال شیوع پدیده فساد در ساختار نیروی انتظامی. تهران: دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.
افشاری نادری، ا. (۱۳۷۶). علل فساد و کج روی های کارمندان و مدیران اداری در ایران. نامعلوم: نامعلوم.
افشاری، ا. (۱۳۷۳). بررسی راه های جلوگیری از فساد مالی ناشی از پورسانت در معاملات توسط مدیران. تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
اکبر زاده، ر. (۱۳۸۷). بررسی عوامل مدیریتی مؤثر در ارتکاب به کج‌روی‌های مالی در سازمان های دولتی. نامعلوم: نامعلوم.
الوانی، سید مهدی؛ دانایی‌فر، حسن؛. (۱۳۸۰). گفتارهایی در فلسفه تئوری سازمان دولتی (نسخه چاپ اول). تهران: صفار.
الوانی، م. س.، زرندی، س.، و عرب سرخی، ا. (۱۳۸۸). مؤلفه های تدوین استراتژی مبارزه با فساد جمهوری اسلامی ایران. تهران: دانشگاه علامه و دانشگاه تهران.
سازمان بازرسی. (۱۳۷۹). بررسی کج روی های اداری و مالی در دستگاه های مشمول بازرسی. تهران: سازمان بازرسی کل کشور.
بازرگانی. (۱۳۹۲، آبان ۱۵). فساد و سلامت اداری در نیروی پلیس جمهوری اسلامی ایران. (ا. بحری، مصاحبه کننده)
برکچیان، س. ر. (۱۳۷۶). بررسی ارتباط فساد مالی در دستگاه های دولتی با حقوق و مزایا یا دستمزد. نامعلوم: نامعلوم.
بهمن، ی. (۱۳۸۹). بررسی تأثیر سیاست خصوصی سازی بر میزان فساد اداری. بررسی تأثیر سیاست خصوصی‌سازی بر میزان فساد اداری. تهران، تهران، تهران: دانشکده حقوق و علوم سیاسی- دانشگاه تهران.
توکلی، ع. (۱۳۸۶). طراحی شاخص های کلی سنجش فساد اداری در ایران. قم: دانشگاه تهران واحد قم.
توکلی، ع. (۱۳۸۹). طراحی شاخص‌های ملی سنجش فسد اداری ایران. قم: دانشگاه تهران.
جباری‌پور، م. (۱۳۸۹). تجزیه و تحلیل خط‌ مشی‌های مبارزه با فساد در برنامه‌های ۴گانه‌ی توسعه‌ی جمهوری اسلامی ایران. پایان نامه‌ی کارشناسی ارشد دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، ۱-۲۲۵٫
جفره، م. (۱۳۷۶). علل کج روی های اداری ایران. تهران: دانشگاه آزاد اسلامی.
جهانبخش، گ. (۱۳۸۷). بررسی رابطه بین استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و کاهش فساد اداری در بانک رفاه. قم: دانشکده مدیریت دانشگاه تهران واحد قم.
حبیبی، ل. (۱۳۹۱). تدوین الگوی مبارزه با فساد اداری در شهرداری کلانشهر های ایران شهرداری تهران. تهران: دانشگاه تهران- دانشکده مدیریت.
حبیبی، ل. (۱۳۹۱). تدوین الگوی مبارزه با فساد در شهرداری کلانشهرهای ایران شهرداری تهران. رساله دکتری دانشگاه تهران دانشکده مدیریت.
حبیبی، ن. (۱۳۷۵). فساد اداری. تهران: وثفی.
حسینی هاشم‌زاده، د؛ حبیبی، ل؛. (۱۳۹۱). مقایسه ادراکات، تجربیات و نگرش‌های کارکنان زن و مرد نسبت به فساد اداری. فصلنامه مطالعات رفتار سازمانی، ۱۱۹-۱۰۰٫
حسینی، س. د.، عابدی‌جعفری، ح.، و همکاران. (۱۳۸۹). نظر سنجی از خبرگان درباره ی استراتژی های مبارزه با فساد و ارتقاء سلامت اداری. تهران: مرکز سلامت اداری دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.
حسینی، س. د.، عابدی‌جعفری، ح.، و همکاران. (۱۳۹۰). ادراک ها ، تجربیات و نگرش های ارباب رجوع سازمان ها به فساد اداری. تهران: مرکز سلامت اداری دانشکده مدیریت دانشگاه تهران.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:02:00 ق.ظ ]




ج- خواندن
خواندن سومین مهارت ارتباطی است که به طور طبیعی آدمیان از شش سالگی آن را شروع می‌کنند، توانایی خواندن امتیازی است که انسان ها را به دو دسته باسواد و بی سواد تقسیم می کند و مهارتی است که این فرصت را ایجاد می‌کند تا ما بتوانیم از اندیشه‌های انسان های بزرگ که عمدتاً مکتوب است، بهره‌مند شویم.
واقعیت این است که ما چیزی درباره روش صحیح خواندن و مطالعه نمی‌دانیم و متأسفانه در مراکز آموزشی هم چیزی راجع به چگونه درس خواندن به ما نیاموخته‌اند. با این حال نکات مهمی است که به ما کمک می‌کند تا با درست خواندن به سوی یکی از اساسی‌ترین نمادهای خودشکوفایی یعنی نوشتن حرکت کنیم.
– هر کس، هر مطلب یا هر موضوعی را وقتی برای دومین بار می‌خواند بهتر و عمیق‌‌تر درک می‌کند. بنابراین تکرار در مطالعه ابزاری مهم در یادگیری است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

– برای مطالعه فعال، نوشتن نکات مهم در حین خواندن ضروری است. خواندن بدون یادداشت برداری علت مهم فراموشی است.
– خواندن با خط کشیدن زیر نکات مهم، حاشیه نوشتن، خلاصه‌نویسی و یادآوری دوام می‌یابد. حتماً باید در حال مطالعه خلاصه برداری کنید.
– پیش از مطالعه از صرف غذاهای چرب و سنگین خودداری کنید.
– حداکثر زمانی که افراد می‌توانند فکر خود را برای مطالعه روی موضوعی متمرکز کنند ۳۰ دقیقه است پس ازمطالعه ۱۰ دقیقه استراحت کنید.
– پژوهشگران ثابت کرده‌اند اگر ۳۰ درصد وقت خود را به خواندن و هفتاد درصد دیگر را به یادآوری اختصاص دهید، بسیار مفیدتر از آن است که تمام وقت خود را به خواندن بگذرانید.
– بهتر است پس از مطالعه، مطالب را به زبان خودتان بازگو نمایید. خواننده باید آنچه را می‌خواند، بفهمد. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۴۸)
د- نوشتن
زبان و خط عمده‌ترین شیوه‌های ارتباط کلامی است و انسان ها برای بیان احساسات بیشتر، از زبان و برای ابراز افکار عمدتاً از خط یاری می‌طلبند. توسعه علمی جهان نیز مدیون اختراع چاپ است که به تکثیر و توسعه افکار و نوشته‌های آدمیان انجامیده است.
اگرچه خوب نوشتن کار دشواری است و نوشتن سخت ترین مهارت ارتباطی است؛ اما چگونه بهتر بنویسیم:
– مدت کوتاهی قبل از آغاز نوشتن، درباره موضوع فکر کنید.
– نوشته کوتاه حداقل باید از سه بخش «مقدمه، متن و نتیجه» تشکیل شود.
– نوشته بلند حداقل بایستی دارای پنج بخش «تیتر، مقدمه، متن، نتیجه و منبع» باشد.
– برای خوب نوشتن به طور گسترده مطالعه کنید.
– غلط انشایی و یا املایی در نوشته تأثیر شگرف بر خواننده دارد.
– از نوشتن کلماتی که معنای آن را نمی‌دانید، خودداری کنید.
– دقت کنید نوشته‌ها از گفته‌ها تأثیر جدی‌تر و ماندگارتری بر دیگران می‌گذارد.
– همیشه بایستی متن نوشته پس از اتمام نوشتن و قبل از ارسال به گیرنده یک بار خوانده شود. (همان ۱۳۹۰، ۴۸)
۲-۲- مروری بر ادبیات نظری
۲-۲-۱- نظریه های ارتباطات انسانی
دیدگاه های مختلفی در خصوص ارتباطات انسانی وجود دارد. بر این اساس نظریه های مختلفی نیز در این خصوص توسط اندیشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی ارائه شده است که در این بخش، به تعداد محدودی که کاربرد بیشتری در ارتباطات موثر دارند، اشاره می شود. (همان ۱۳۹۰، ۵۰)
۱- نظریه نفوذ اجتماعی
نظریه نفوذ اجتماعی توسط «آلتمن» و «تایلر» ارائه شده است. بر اساس این نظریه؛ صمیمیت میان افراد به تدریج شکل می گیرد، در اثر مرور زمان افزایش پیدا می کند، از حالت تصنعی و مصنوعی خارج می شود و در رفتارهای واقعی طرفین ارتباط نسبت به هم بروز می یابد. افزایش این صمیمیت، نفوذ بیشتر افراد در هم و نزدیکی بیشتر میان آنها را به دنبال دارد. در نهایت افزایش نزدیکی میان افراد، به شناخت دقیق تر آنها از یکدیگر می انجامد. در این شرایط افراد به کوچکترین نشانه های رفتاری طرف مقابل واکنش نشان می دهند.
گفتنی است افزایش صمیمیت بیش از هرچیز، از طریق خود افشاگری (خودگشودگی) حاصل می شود. به مثالی در این خصوص توجه کنید: خانواده الف و ب، به تازگی به ساختمانی جدید اسباب کشی کرده اند. علی و امیر دو پسر این دو خانواده هستند، هردو هم سن و سال می باشند و در یک مدرسه نزدیک به منزل شان ثبت نام کرده اند. همزمان با آغاز سال تحصیلی با هم آشنا می شوند. آنها هر روز صبح یکدیگر را در راه پله های ساختمان می بینند، به روی هم می خندند و سلام می کنند. رابطه آنها مدتی در همین حد باقی می ماند تا اینکه روزی به پیشنهاد علی با هم به مدرسه می روند و در طول مسیر درباره مدرسه با هم حرف می زنند.
بعد از مدتی قرار می گذارند با هم به مدرسه بروند، رابطه آنها مدتی در همین سطح می ماند، اما شش ماه بعد آنها به دوستانی صمیمی بدل شده اند که به منزل یکدیگر رفت و آمد دارند و داستان روابط خانوادگی و خصوصی ترین خاطرات خود را با هم در میان می گذارند. صمیمیت آنها طی یک سال تحصیلی، روز به روز افزایش می یابد. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۰)
۲- نظریه تقلیل یا کاهش بی ثباتی
بر اساس این نظریه افراد به هنگام مواجهه با یکدیگر و از زمان شروع ارتباط سعی می کنند خود را به طرف دیگر رابطه اثبات کنند و برای رسیدن به این هدف انواع مهارت های ارتباطی نظیر ارتباط کلامی، ارتباط غیرکلامی، خود افشایی و… را به کار می گیرند. هرچه رابطه از مجرای این مهارت ها عمق بیشتری بیابد، بی ثباتی در رابطه کاهش می یابد. یعنی افراد با جرات بیشتری به هم اطمینان می کنند. به عبارت دیگر میزان استفاده از مهارت های ارتباطی با میزان ثبات ارتباط، رابطه عکس دارد. چنانچه نوع رابطه در نخستین گام برقراری ارتباط به گونه ای دقیق و روشن، تعریف شود، بی ثباتی رابطه هرگز ایجاد نمی شود.
به این مثال توجه کنید: فرید پسری خجالتی است و به همین دلیل به هنگام مواجهه با افراد جدید برای برقراری ارتباط پیشقدم نمی شود. او که به تازگی در یکی از دبیرستان های نزدیک منزل شان ثبت نام کرده، مواقع بیکاری در مدرسه تنها است و دوستی ندارد. علی و دو نفر دیگر از دوستانش در کلاس، جلوی فرید می نشینند. آنها که از دبستان در یک مدرسه درس خوانده اند، رابطه ای نزدیک با یکدیگر دارند و چندین بار تلاش کرده اند که با فرید طرح دوستی بریزند، اما هربار به دلیل امتناع فرید، موفق نشدند. فرید هیچگاه به پیشنهادهای غیرمستقیم آنها جواب مستقیمی نداد، اما هر بار ناخواسته به گونه ای رفتار کرد که علی و دوستانش فکر کردند، او آدمی خودخواه و متکبر است.
پس از دو ماه از آغاز سال تحصیلی فرید کم کم به علی نزدیک شد و سعی کرد به او بفهماند آدم خودخواهی نیست. او در باره خود و خانواده اش، با دوستان جدیدش صحبت کرد و بخشی از اطلاعات شخصی اش را به آنها انتقال داد. در نهایت، علی با توجه به شناختی که از فرید به دست آورد، به این نتیجه رسید که گوشه گیری های او تنها به دلیل خجالتی بودنش است و ربطی به خودخواهی و دیگر صفات ناپسند ندارد. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۱)
۳- نظریه تعاملی
نظام خانواده یکی از پایدارترین نظام های اجتماعی است. بنابراین، می توان گفت روابط حاکم میان اعضای خانواده نیز روابطی مستحکم است و در برابر تغییرات مقاومت بسیاری دارد. بسیاری بر این باورند که این روند به ویژه در خانواده هایی که بر اساس اصول و ارزش های سنتی شکل گرفته اند، بیشتر است. با این وجود زمانی که افراد یک خانواده سنتی در معرض روابطی مستحکم خارج از محیط خانواده قرار می گیرند، نظام خانواده با تغییر مواجه می شود.
به مثالی در این خصوص توجه کنید: رضا در خانواده ای متدین زندگی می کند، پدرش در بازار فرش فروش ها حجره دارد و همچنین در خانه ای بزرگ، با حیاطی وسیع زندگی می کنند که توسط جد پدری رضا ساخته شده است. خواهرهای رضا بر اساس تفکر غالبی که بر خانواده آنها حاکم است، پس از اخذ دیپلم خانه نشین شده اند و فقط او به عنوان تنها پسر خانواده اجازه تحصیل داشت. به این شرط که پس از اتمام دانشگاه شغل موروثی خانواده، یعنی فرش فروشی را ادامه دهد.
او که تحت تأثیر آموزه های خانوادگی برای پدر احترامی بسیار قایل بود و بدون اجازه او تصمیمی نمی گرفت و کاری انجام نمی داد، از مدتی پیش، عضو گروه دانشجویی در دانشگاه شده و به منظور انجام مسئولیت هایی که برعهده اش است، نمی تواند مانند گذشته در خانواده حضور داشته باشد. رضا تحت تأثیر نشست هایی که در گروه برگزار می شود، به این نتیجه رسیده که باید درسش را ادامه دهد و در زمینه مرتبط با رشته تحصیلی اش مشغول شود. اندیشه های جدید رضا که در تقابل با ارزش ها و اصول خانواده قرار دارد، کم کم او را از محیط خانواده دور می سازد. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۲)
۴- نظریه جدل رابطه ای
انسان ها از لحظه ای که به جمع دیگران وارد می شوند (به عبارتی می توان گفت از زمانی که پا به عرصه زندگی می گذارند) در حال برقراری ارتباط و کنش و واکنش های ارتباطی هستند. گاهی خود آغازکننده هستند و گاهی در معرض ارتباطی قرار می گیرند که از سوی دیگری جریان گرفته است. به هر حال، در هر یک از این شرایط کوشش هایی می کنند تا رابطه را به سویی که دوست دارند، هدایت کنند. این کوشش ها از تجربه های پیشین افراد که در جریان روابطی دیگر کسب شده است، نشأت می گیرد.
به عبارت دیگر می توان گفت بر اساس این نظریه انسان ها در تلاشی مدام، در حال جدال با روابط گوناگون هستند، گاهی در این جدال ارتباطی پیروزند و گاهی هم شکست می خورند.
به مثالی در این خصوص توجه کنید: نظر فرزانه درباره خود اینگونه است؛ من دختر زشتی هستم و شیوه برخوردم با دیگران به گونه ای است که آنها را جذب نمی کنم. به همین دلیل است که در مدرسه دوستان زیادی ندارم.
او بر اساس این برداشت از خودش، تصمیم می گیرد راهی را بیابد که به وسیله آن، برتری خود را به دیگران اثبات کند. نتیجه جست و جوی او، کسب علم و دانش است. فرزانه به این نتیجه رسیده: درحالی که از زیبایی بهره چندانی ندارم و مهارت های ارتباطی را نمی دانم و نمی توانم افراد را به خود جذب کنم، باید در رشته مورد علاقه ام که تاریخ است تا حدی مطالعه داشته باشم که در میان اطرافیان به عنوان فردی آگاه شناخته شوم و بتوانم با تکیه بر دانسته ها و محفوظاتم به دیگران نزدیک شوم و با آنها ارتباط برقرار کنم.
فرزانه که مانند هر انسان دیگری به تفریح، تماشای فیلم، معاشرت با دوستان، موسیقی و غیره نیازمند است، در جدالی مداوم با خود می کوشد از همه چیز چشم پوشی کند، تا با مطالعه کتاب های بیشتر و معاشرت با استادانی که سال ها از او بزرگتر هستند، بر هم دوره ای هایش پیشی بگیرد و به عنوان مورخی توانا در مرکز توجه دیگران باشد. (همان ۱۳۹۰، ۵۳)
۵- نظریه احتمال شرح و بسط
براساس این نظریه قانع کردن افراد در جریان برقراری ارتباط با آنها تنها در صورتی محقق می شود که پیام بدون ترغیب و تشویق، اجبار و تنها با تکیه بر تجزیه و تحلیل، شرح و بسط ویژگی های آن، در اختیار گیرنده قرار گیرد. تجربه ثابت کرده است، زمانی که فرستنده با بیطرفی سعی در انتقال مفهومی دارد، تغییر نگرش آسان تر صورت می گیرد تا زمانی که با ادله و دلایل شخصی می کوشد مخاطب تحت تسلط افکار خود یا گروهی خاص درآورد.
به این مثال توجه کنید: آقای فریدی و آقای درسایی از معتمدین یک منطقه در شهر هستند، مشکلات زندگی همسایه ها را حل می کنند، گاهی که درگیری مختصری در محل روی می دهد، دست به کار می شوند و پیش از رسیدن پلیس قائله را خاتمه می دهند.
با این وجود صحبت های آقای درسایی بیش از آقای فریدی مورد توجه مردم قرار می گیرد. اهالی محل به طور ناخودآگاه برای حل مسایل و مشکلاتشان ابتدا سراغ آقای درسایی می روند و در صورتی که او نباشد یا مشکلی داشته باشد، مسایل خود را برای آقای فریدی بازگو می کنند. مهم ترین دلیل این است که آقای درسایی به هنگام حل مشکلات مردم، کاملاً بی طرف است و به گونه ای صحبت می کند که باعث برانگیختن حساسیت دیگران نمی شود.
زمانی که به درستی راه حلی اعتقاد دارد، دیگران را به به کار بستن آن راه حل مجبور نمی کند، بلکه می کوشد روش مد نظرش را به درستی تجزیه و تحلیل کند و فواید عمل به آن را پیش چشم اهالی محل روشن سازد.
درحالی که آقای فریدی، با لحنی سلطه جو همواره نظرات خود را بی پرده و به مثابه امری غیرقابل تغییر بیان می کند و آشکارا می کوشد دیگران را قانع کند که راه حل او بهترین و موثرترین راه ممکن است. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ق.ظ ]




و برای نماز جمعه اذن سلطان شرط نیست؛ زیرا علی رضی الله عنه آن را با مردم اقامه کرد در حالی‌که عثمان در حصر بود و نیز چون از واجبات عینی است و در آن‌ ها اذن امام شرط نیست همانند نماز ظهر. احمد حنبل گفته است که حدود نه سال در شام فتنه بود و مردم اقامه جمعه می‌کردند؛ البته در صورت امکان اخذ اذن سلطان با فضیلت‌تر است. هم‌چنین در نقل ضعیفی از او اذن شرط دانسته شده است؛ زیرا در همه دوران‌ها فقط سلاطین و ائمه آن‌را اقامه می‌کنند. می‌توان پشت سر هر انسان خوب و بدی نماز خواند؛ به جهت حدیث جابر و نیز چون نماز جمعه از شعائر و مظاهر اسلام است و اختصاص به یک سلطان واحد دارد و چون ترک اقامه آن با فاجر نیز منجر به اخلال و تضعیف حکم می‌شود پس ترک آن جایز نیست و از این جهت مثل مسئله جهاد است که اقامه آن در راه‌ها و اماکن غصبی مباح دانسته شده است تا مبادا به فوت و ترک آن بینجامد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در فحوای این بیان چنین نهفته است که اساساً نماز جمعه ارتباط محکمی با مسائل اجتماعی و سیاسی دارد و اتحاد امت و نظم عمومی در آن از جنبه عبادی آن قوی‌تر است و به همین دلیل به جهاد تشبیه شده است تا مردم به هر نحوی آن را اقامه نمایند و لو پشت سر فردی فاجر. در نگاه مقاصد الشریعه‌ای به این نماز می‌توان گفت هدف شارع از تشریع نماز جمعه بیش‌تر جنبه سیاسی داشته است. به تعبیر دیگر نماز جمعه از ارکان صیانت از وحدت در برابر دشمنان شریعت و اجتماع اسلامی است؛ لذا فجور حاکم و امام جمعه خللی در آن ایجاد نمی‌کند.
ذکر این نکته مفید است که استدلال به رویه وعرف در اقامه نماز جمعه که عموما توسط ائمه و سلاطین اقامه می‌شده است فاقد وجاهت استدلالی است و نمی‌تواند بیان‌گر حکم خاصی در مسئله باشد. از این رو ابن قدامه ضمن بیان قول دوم – منسوب به امام احمد حنبل – به ضعف قول نیز‌اشاره می کند. هرچند ظاهرا این رویه تا حد زیادی نظر برخی فقها را برای فتوا به لزوم‌اشتراط اذن سوق داده است و حنفیه و اوزاعیه و ابوثابت به این رویه استدلال کرده‌اند.
در جای دیگر ابن قدامه با ذکر مطلب فوق و نحوه استناد به این رویه و نیز استناد به ماجرای اقامه نماز توسط حضرت علی در دوران حصر عثمان چنین فتوا می‌دهد:
ولا یشترط إذن الإمام وعنه یشترط. الصحیح أن اذن الامام الأعظم لیس بشرط فی صحه الجمعه وبه قال الامام مالک رحمه الله تعالى والامام الشافعی، والثانیه هو شرط روى ذلک عن الحسن والاوزاعی وحبیب بن أبی ثابت والامام أبی حنیفه لأنه لا یقیمها إلا الأئمه فی کل عصر فکان فی ذلک إجماعاً.
ولنا أن علیاً رضی الله عنه صلى الجمعه بالناس وعثمان محصور فلم ینکره أحد، وصوب ذلک عثمان رضی الله عنه، فروى حمید بن عبد الرحمن عن عبید الله بن عدی بن الخیار أنه دخل على عثمان وهو محصور فقال انه قد نزل بک ما ترى وأنت إمام العامه.
فقال الصلاه من أحسن ما یعمل الناس فاذا أحسنوا فأحسن معهم وإذا أساؤا فاجتنب اساءتهم. أخرجه البخاری.[۲۶۴]
… حمید بن عبدالرحمن از عبیدالله بن عدی بن الخیار روایت می‌کند که در زمان حصر عثمان بر او وارد شد و چنین گفت: چه بلایی بر سرت آمده است و حال آنکه تو امام امت هستی؟ پس عثمان چنین گفت: همانا نماز (جمعه) از بهترین و نیکوترین کارهای مردمان است؛ پس اگر مردم به خوبی و نیکوکاری پرداختند تو هم با آن نیکی نما و اگر بدی داشتند پس از سیئات آنان پرهیز کن. این را بخاری نقل کرده است.
همان‌طور که واضح است طبق این گفتار و نقل تاریخی بنا بر این بوده است که مردم حق اقامه نماز دارند و لو امام اذن ندهد و یا حتی بر امام خروج کرده باشند؛ لذا در بیان روایت فوق به حسن اقامه نماز تصریح شده است. البته حسن اقامه جمعه توسط مردم فرع بر عدم اختصاص آن به والی است؛ والا در صورت اختصاص آن به والی – که در برخی روایات نیز به آن‌اشاره شده است – نه تنها از امور مستحسن نخواهد بود، بلکه نوعی بدعت نیز محسوب می‌شود.
بند دوم: دیدگاه مالکیه
یوسف بن عبدالله از فقهاء مالکی در کتاب معتبر الکافی فی فقه اهل المدینه پس از ذکر شرایط نماز جمعه می‌گوید: «و تصح الجمعه بغیر سلطان و لا تصح بغیر الخطبه و…»[۲۶۵] یعنی اقامه نماز جمعه بدون حضور سلطان یا همان خلیفه وقت صحیح است و بدون خطبه و (سایر اجزاء و شرایط) صحیح نیست…
از این رو مالکی‌ها اقامه نماز جمعه را بدون امام و سلطان صحیح می‌شمارند و برای صحت نماز جمعه وجود سلطان را شرط نمی‌دانند. به روایت سحفون بن سعید از مالک بن انس، وی در پاسخ به اهل مغرب که پرسیده بودند والی نداریم گفته بود: «یجمعون الجمعه ان لم یکن وال»؛[۲۶۶] «اگر والی نباشد اقامه نماز جمعه توسط مردم انجام شود». چون به اعتقاد وی نماز جمعه از فرایضی است که هیچ عاملی نمی‌تواند مانع آن شود. مالک می‌گوید:
وَکَذَلِکَ الْقُرَى الَّتِی یَنْبَغِی لِأَهْلِهَا أَنْ یُجَمِّعُوا فِیهَا الْجُمُعَهَ لَا یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَالٍ، فَإِنَّهُ یَنْبَغِی لَهُمْ أَنْ یُقَوِّمُوا رَجُلًا فَیُصَلِّی بِهِمْ الْجُمُعَهَ یَخْطُبُ وَیُصَلِّی.
إنَّ لِلَّهِ فَرَائِضَ فِی أَرْضِهِ لَا یُنْقِصُهَا شَیْءٌ إنْ وَلِیَهَا وَالٍ أَوْ لَمْ یَلِهَا نَحْوًا مِنْ هَذَا یُرِیدُ الْجُمُعَهَ؛[۲۶۷]
….در زمین برای خداوند فریضه‌هایی است که هیچ چیز نمی‌تواند بهانه کاستی آنها شود؛ هرچند والی به اجرای آن همت نگمارد؛ پس همانا سزاوار است بر آنان که مردی را پیشتاز کنند تا برای آنان خطبه ونماز جمعه بخواند.
برای خدا فرایضی است بر روی زمین که چیزی مجوز کم شدن آنها نیست چه والی برای آنها باشد و چه نباشد….[۲۶۸]
بر همین اساس پیروان مذهب مالکی با صراحت فتوا داده‌اند که گرچه نماز بدون خطبه و جماعت صحیح نیست، بدون والی و سلطان مطلقاً صحیح است: «و للجمعه شروط و هی لاتتم الا بها و هی المصر… و الامام و الخطبه و الجماعه و الوقف و الیوم… و تصح الجمعه بغیر سلطان، و لاتصح بغیر خطبه و لا بغیرٍ جماعه و لا بغیر امامٍ».[۲۶۹]
در عبارت فوق نیز بوضوح تمامیت نماز بدون سلطان مورد‌اشاره واقع شده است. بنابراین، در دیدگاه فقهای مالکی نماز جمعه به امام نیاز دارد، چون قوام نماز جمعه به جماعت است، ولی نماز جمعه منصب حکومتی نیست؛ لذا به اذن سلطان احتیاج ندارد. محمدبن احمدبن عبدالله جزمی در کتاب القوانین الفقهیه هم چنین فتوا داده که لازم نیست امام جمعه والی باشد.[۲۷۰]
پس طبق مذهب مالکی، نماز جمعه منصب نیست؛ زیرا نماز جمعه فریضه‌ای چون سایر فرایض است و دلیلی بر شرطیت اذن سلطان برای اقامه‌ی آن به اثبات نرسیده است. عبارات فقهای مالکی در این مطلب بسیار بوده و از صراحت بالایی برخوردارند. همه این عبارات در یک مسئله متفقند که اساسا از دو جنبه سیاسی و جنبه عبادی نماز جمعه ترجیح و اولویت با جهت عبادی آن است ولذا مرضی الترک نیست و لو به بهانه عدم اذن حاکم.
در اینجا به نمونه‌ای دیگر‌اشاره می‌کنیم که اگر چه آن‌هم اذن را جزء شروط ندانسته و نهایتا استحباب آنرا مورد‌اشاره قرار می‌دهد اما فرع مهمی را درباره اذن سلطان بیان می‌دارد:
یُسْتَحَبُّ أَنْ یُسْتَأْذَنَ الْإِمَامُ فِی ابْتِدَاءِ إقَامَهِ الْجُمُعَهِ وَلَا یُشْتَرَطُ إذْنُهُ عَلَى الْأَصَحِّ فَإِنْ اُسْتُؤْذِنَ فِی إقَامَتِهَا وَمَنَعَ مِنْ ذَلِکَ فَتَجِبُ عَلَى النَّاسِ إنْ أَمِنُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ مِنْهُ فَإِنْ لَمْ یَأْمَنُوا مِنْهُ لَمْ تَجْزِهِمْ سَنَدٌ لِأَنَّهَا مَحَلُّ اجْتِهَادٍ فَإِذَا نَهَجَ السُّلْطَانُ فِیهِ مَنْهَجًا فَلَا یُخَالَفُ وَیَجِبُ اتِّبَاعُهُ کَحُکْمِ الْحَاکِمِ بِمُخْتَلَفٍ فِیهِ بَیْنَ الْعُلَمَاءِ فَإِنَّهُ مَاضٍ غَیْرُ مَرْدُودً لِأَنَّ الْخُرُوجَ عَنْ حُکْمِ السَّلْطَنَهِ سَبَبُ الْهَرْجِ وَالْفِتْنَهِ.[۲۷۱]
استحباب در اجازه گرفتن از امام در ابتدای اقامه نماز جمعه است البته طبق فتوای صحیح این اذن جز شروط نماز جمعه نیست. حال اگر از امام (سلطان) اجازه خواهی برای اقامه نماز جمعه صورت بگیرد و او از این نماز منع کند در اینحال بر مردم واجب است که اگر برای جان و مال خود تامین و امنیتی داشته باشند بازهم نماز جمعه را اقامه نمایند و اگر نتوانند امنیت خود را حفظ کنند به هیچ وجه جایز نخواهد بود؛ زیرا نماز جمعه محل نظر دهی حاکم بوده است و اگر حاکم روش و سیاست معینی را قرار داد تبعیت از آن لازم است پس نباید مخالفت شود و واجب است که اطاعت گردد همانند حکم حاکم در مواضع مورد اختلاف علما که واضح است که این حکم باید‌پذیرفته و انجام گردد و نباید رد شود چرا که خروج و قیام بر حاکم مسلط موجب بی نظمی و فتنه خواهد بود.
همانگونه که می‌بینید علیرغم قول به حرمت نقض حکم حاکم در آخر عبارت در صورت طبیعی و ابتدایی، لزوم اذن امام در صحت صلاه جمعه صریحا نفی شده است. نکته مهمی که نباید مغفول بماند این است که اگر چه نویسنده در قسمت دوم به حرمت نقض حکم حاکم و عدم جواز خروج بر حاکم تصریح می‌کند اما در یک صورت که مکلفین دارای تامین مالی و جانی در برابر حاکم باشند مجوز نقض رای حاکم را صادر می کند. این نکته موید مطلبی است که سابقا بیان شد و آن عدم حکومتی و سلطانی بودن امرنماز جمعه و غلیه جنبه عبادی بر جنبه سیاسی در آن است. شاید بتوان گفت صورت دوم نیز که در ان اقامه جمعه خروج بر حاکم بیان شده است بیشتر از جهت حصول و وجود خطر برای مکلفین حکم به عدم جواز شده است ونه برای حفظ حرمت ساحت سلطانی. به عبارت دیگر مبنا دفع ضرر است و نه حفظ سلطنت.
بند سوم: دیدگاه شافعیه
در کتاب الام امام شافعی چنین آمده است: «و الجمعه خلف کل امام صلاها من امیر و مأمور و متغلب علی بلدهٍ و غیر امیر، مجزئه»؛[۲۷۲] «نماز جمعه به امامت هر کسی که آن را اقامه کند، امیر باشد یا مأمور، به شهر مسلط باشد یا نه، مجزی است». مستند آنها نماز خواندن امیرالمؤمنین(ع) در هنگام محاصره عثمان است. کلمه غیر امیر در عبارت نشان دهنده فقدان سلطه وحکومت است و بالتبع عدم ضرورت تحصیل اذن از جانب والی می‌باشد.
توضیح: شافعی‌ها حضرت علی «علیه‌السلام» را در زمان حکومت عثمان مأمور تلقی می‌کردند؛ از این رو با توجه به واقعه تاریخی اتفاق افتاده وجود غلبه و سلطه از جانب والی، امام و خلیفه را شرط اقامه نماز جمعه ندانسته‌اند؛ زیرا حضرت علی(ع) را به‌عنوان نماینده امیر مغلوب برای اقامه نماز تلقی کرده‌اند و از طرفی با قبول صحت این عمل و حجیت فعل صحابی، به مطلق بودن نماز جمعه از جهت سلطه و سلطان فتوا داده‌اند.
مخفی نماند که این استدلال از نظر شیعه مخدوش است زیرا در واقع و از نظر اعتقادات شیعی حضرت امیرالمومنین «علیه‌السلام» امیر بحق و مستحق و متولی اصلی خلافت ، و عثمان مأمور بود. پس اقامه نماز جمعه توسط امیر و سلطان حقیقی برپا شد. و عدم اذن حضرت امیر از سلطان وقت ویا اقامه بدون اذن او اتفاق نیفتاده است.
ابراهیم بن محمد شیرازی، از فقهای مذهب شافعی، می‌گوید: « والسنه أن لا تقام الجمعه بغیر إذن السلطان فإن فیه افتیاتاً علیه فإن أقیمت الجمعه من غیر إذنه جاز لما روی أن علیاً رضی الله عنه صلى العید وعثمان رضی الله عنه محصور ولأنه فرض لله تعالى لا یختص بفعل الإمام فلم یفتقر إلى إذنه کسائر العبادات».[۲۷۳] شیرازی سنت و حسن را در این می‌داند که نماز جمعه منوط به اذن حاکم باشد چرا که عدم اذن سلطان و اقامه نماز بدون توجه به نظر او شکستن شان اوست ولی در مقام فتوادهی و نگاه فقهی به مسئله این استحسان را موجب صدور حکم فقهی ندانسته و لذا با توجه به سیره واقع شده بین اصحاب می‌گوید: «نماز جمعه فریضه الهی است همچون سایر عبادات و مشروط به اذن سلطان نیست» به این دلیل که: «لما روی ان علیاً صلی العید و عثمان محصور» حضرت علی‌ بن ابیطالب«علیه‌السلام» در زمان محاصره عثمان، نماز عید را اقامه فرمودند. ونیز از این رو که عبادات اساسا مشروط به اذن سلطان نیستند و نماز جمعه نیز از عبادات می‌باشد
لذا بنابر مبنای فقهای شافعی امامت نماز جمعه منصبی نیست، چون اولاً: نماز جمعه فریضه‌ای همچون دیگر فرائض الهی است و دلیل بر مشروط بودن آن به اذن سلطان، وارد نشده است. ثانیاً: به عمل حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب«علیه‌السلام» در جریان محاصره خلیفه سوم استناد شده است با آنکه حضرت هنوز به عقیده اهل سنت سلطان نبودند.
پس از این بحث و لزوم یا عدم لزوم اذن امام در صحت نماز جمعه بحث جالبی را در مورد ماهیت نماز جمعه از ماوردی شاهد هستیم که سابقا و در شروع بحث حنابله به آن‌اشاره کردیم و آن استقلالی ویا تبعی بودن نماز جمعه می‌باشد. وی در کتاب الحاوی چنین می‌گوید:
الْقَوْلَانِ مُخَرَّجَانِ مِنْ قَوْلِ الشَّافِعِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فِی صَلَاهِ الْجُمْعَهِ هَلْ هِیَ ظُهْرٌ مَقْصُورَهٌ بِشَرَائِطَ أَوْ هِیَ فَرْضٌ مَشْرُوعٌ بِذَاتِهِ؟ فَأَحَدُ قَوْلَیْهِ وَهُوَ الْقَدِیمُ: إِنَّهَا ظُهْرٌ مَقْصُورَهٌ بِشَرَائِطَ، بِدَلَالَهِ أَنَّ مَنْ فَاتَهُ الْجُمْعَهُ قَضَاهَا ظُهْرًا أَرْبَعًا، وَلَوْ کَانَتْ فَرْضًا بِذَاتِهِ قَضَاهَا جُمْعَهً کَالْأَدَاءِ فَعَلَى هَذَا تُجْزِئُهُ صَلَاهُ الظُّهْرِ قَبْلَ فَرَاغِ الْإِمَامِ. وَالْقَوْلُ الثَّانِی وَهُوَ الْجَدِیدُ: إِنَّ صَلَاهَ الْجُمْعَهِ فَرْضٌ مَشْرُوعٌ بِذَاتِهِ، وَلَیْسَتْ بَدَلًا مِنْ صَلَاهِ الظُّهْرِ، لِأَنَّ الْإِبْدَالَ عَلَى ضَرْبَیْنِ: بَدَلٌ مُرَتَّبٌ لَا یَجُوزُ الْعُدُولُ إِلَیْهِ إِلَّا بِالْعَجْزِ عَنِ الْمُبْدَلِ کَالتَّیَمُّمِ وَالرَّقَبَهِ فِی الْکَفَّارَهِ، وَبَدَلٌ هُوَ مُخَیَّرٌ بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْأَصْلِ کَالْمَسْحِ عَلَى الْخُفَّیْنِ وَجَزَاءِ الصَّیْدِ، فَلَوْ کَانَتِ الجمعه بدل مِنَ الظُّهْرِ لَمْ یَکُنْ عَاصِیًا بِتَرْکِهَا إِلَى الظُّهْرِ، وَلَکَانَ مُخَیَّرًا بَیْنَهُمَا، فَعَلَى هَذَا لَا تُجْزِئُهُ صَلَاهُ الظُّهْرِ قَبْلَ فَرَاغِ الْإِمَامِ.[۲۷۴]
درباره این‌که آیا نماز جمعه همان نماز ظهر است که در شرایط خاصی مقصوره شده و به دو رکعت تقلیل یافته است و یا نماز جمعه یک واجب مستقل تشریع شده بالذات است؟ دو قول از امام شافعی نقل شده است. قول قدیم شافعی این است که نمازجمعه همان ظهر مقصوره می‌باشد به این دلیل که هرکس نماز جمعه‌اش فوت شود و از شرط زمان که ظهر است ناتوان شود باید قضای آنرا به صورت چهار رکعت ظهر بجا بیاورد و اگر واجب مستقلی بود باید به صورت نماز جمعه ادا می‌شد پس بنابر این رای اگر قبل از اتمام جمعه توسط امام کسی نماز ظهر بخواند مجزی خواهد بود.
اما قول دوم که رای جدید اوست چنین است که همانا نماز جمعه یک واجب تشریعی بالذات ومستقل است و بدل از صلاه ظهر نمی‌باشد بدین دلیل که ابدال دو صورت دارد:
نوع اول بدل مترتب است که عدول به آن از مبدل منه و اصل جایز نخواهد بود مگر در صورت عجز از اصل همانند تیمم نسبت به وضو و تحریر رقبه در کفارات و نوع دوم بدل مخیر است که می‌توان همزمان آنرا بجای اصل انجام داد مثل مسح کفش بجای مسح پا و همانند جزاءات صید در حال احرام. و اگر نماز جمعه بدل از ظهر باشد به جهت ترک جمعه و اقامه ظهر کسی عاصی نخواهد بود و مخیر خواهد بود بین ظهر و جمعه (در حالیکه ترک ظهر در حین اقامه جمعه حرام است). بنا بر این قول دوم نماز ظهر قبل از اتمام اقامه جمعه مجز و مبرء محسوب نمی‌گردد.
در صورتی که قائل به واجب بالذات بودن نماز جمعه واستقلال آن در برابر نماز ظهر شویم، لا محاله حکم به تعیینی بودن آن و قبول آن بر عهده ما ثابت خواهد بود. بدیهی است که واجبات مستقل تعیینی نمی‌توانند مشروط به اذن سلطان و حاکم باشند چرا که در اینصورت تعیینی بودن آن در معرض نقض خواهد بود و در واقع نمی‌توان آنرا مشروط به چیزی کرد که چه بسا از اساس امکان تعطیلی و تخلف از اتیان آنرا ایجاد می کند ولذا در تصریحی دیگر از کتاب الحتوی شاهد این عبارت هستیم که:
«صَلَاهُ الْجُمْعَهِ لَا تَفْتَقِرُ إِلَى حُضُورِ السُّلْطَانِ، وَمَنْ أَدَّاهَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ بِشَرَائِطِهَا انْعَقَدَتْ بِهِ،»[۲۷۵]
نووی در بیانی دیگر قول به‌اشتراط نماز جمعه را به اذن حاکم قولی شاذ و منکر بیان می‌دارد:
«وَلَا یُشْتَرَطُ حُضُورُ السُّلْطَانِ، وَلَا إِذْنُهُ فِیهَا. وَحَکَى فِی (الْبَیَانِ) قَوْلًا قَدِیمًا: أَنَّهَا لَا تَصِحُّ إِلَّا خَلْفَ الْإِمَامِ، أَوْ مَنْ أَذِنَ لَهُ، وَهُوَ شَاذٌّ مُنْکَرٌ».[۲۷۶]
نکته‌ای که در بیان نووی از بیان شده است که در عبارات پیشین نبود این است که ایشان اساسا نه تنها اذن امام را لازم نمی‌داند بلکه حضور سلطان و وجود دولت اسلامی را هم در اقامه جمعه شرط نمی‌داند بدین معنا که فقدان سلطان عبارت اخرای عدم وجود امام و حاکم اسلامی در جامعه‌ای است که در معرض اقامه جمعه می‌باشد.
بند چهارم: دیدگاه حنفیه
۴ – ۱ – ۴ – ۱٫ نظر ابوحنیفه مبنی بر عدم وجوب تعیینی نماز جمعه بدون وجود سلطان
از میان مذاهب اربعه مشهور تنها حنفی‌ها صریحاً شرط بودن سلطان را برای اقامه نماز جمعه عنوان می‌کنند. ابوالحسن، احمدبن محمد قروی (۳۶۲ ـ ۴۲۸ق) رئیس حنفی‌ها در عراق در کتاب معروف خود می‌گوید:
«لاتصح الجمعه الا بمصر او فی مصلی و لاتجوز فی القری و لاتجوز اقامتها الا بالسلطان او من امره السلطان»؛[۲۷۷] «نماز جمعه صحیح نیست مگر در مسجد یا مصلای شهر و اقامه نماز جمعه در روستاها و بدون امام یا بدون اذن امام هم جائز نیست».
علاءالدین کاشانی در کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع پنج شرط را به‌عنوان شرایط اصلی نماز جمعه مطرح می‌کند که یکی از آن‌ ها سلطان است: «المصر الجامع و السلطان و الخطبه و الجماعه و الوقت»[۲۷۸] و در توضیح شرط دوم می‌گوید: «نزد ما سلطان شرط ادای نماز جمعه است و بدون حضور سلطان اقامه نماز جمعه جائز نیست».[۲۷۹]
فقهای حنفی برای منصب بودن نماز جمعه دو دلیل؛ یکی نقلی و دیگری عقلی را مستند نظریه خود قرار داده‌اند که می‌توان به عنوان مخصص یا مقید عمومات و اطلاقات نماز جمعه محسوب کرد.
در ابتدا بیاناتی از فقهای حنفی را مورد‌اشاره قرار می‌دهیم تا در بخش دوم که تقسیم و بیان ادله عقلی و نقلی ایشان است وضوح بیشتری را در ادعای خود داشته باشیم.
اولین نکته در بیان فقهای حنفی که توجه را بخود جلب می‌کند و می‌تواند به عنوان مقدمه‌ای باشد برای وصول به ضرورت وجود و اذن سلطان در اقامه نماز جمعه؛ بیان اختصاص وجوب آن به شهرنشینان است؛ بدین معنا که اساساً مفهوم شهر و شهرنشینی و شرطیت آن برای نماز جمعه در ابتدا بیان‌گر سقوط آن از عهده بخش مهمی از جامعه یعنی بدویان و بیابانگردان و روستاییان می‌باشد. در مرحله بعد پس از تحلیل اختصاص آن به شهرنشینان متوجه وجود مولفه مهم سلطه و حکومت و دولت در مقوله شهر می‌شویم. از این رو این اختصاص گام اول در ادعای‌اشتراط جمعه به اذن امام وسلطان محسوب می‌گردد.
شیبانی چنین می‌گوید:
هَل تجب على أهل السوَاد وَأهل الْجبَال قَالَ لَا تجب الْجُمُعَه إِلَّا على أهل الْأَمْصَار والمدائن قلت أَرَأَیْت قوما من أهل السوَاد اجْتَمعُوا فِی مَسْجِدهمْ فَخَطب لَهُم بَعضهم ثمَّ صلى بهم الْجُمُعَه قَالَ لَا تجزیهم صلَاتهم وَعَلَیْهِم أَن یُعِیدُوا الظّهْر…؛[۲۸۰]
…..چه رایی داری در قومی از بیابان نشینان که در مسجدشان جمع شده‌اند و یکی از آنان بر دیگران خطبه می‌خواند و سپس نماز جمعه به پا می‌کنند؟ نماز جمعه مجزی بر آنان نیست و برآنان است که ظهر را اعاده نمایند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ق.ظ ]




حاجزو حائل می شود وجدایی می افکند . ممکن است به معنای اندازه ومنتهای هر چیزی باشد چون حد عقوبتی است که اندازه ومنتهی و پایان آن واضح و روشن است وتخطی و تجاوز از آن جایز نیست. ممکن است به معنای منع و جلو گیری باشد زیرا در حد معنای منع نهفته است زیرا «الحدّه،المنع » [۳۹].وامری است که ازرجوع به شئ منع می کند .حدود در شریعت برای سر کشی وضع شده است وتجاوز از آن جایز نیست وخداونددرامورمخصوص به آن امر کرده است.[۴۰]اسباب حدود شش مورد است :زنا و آنچه تابع آن است.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳-۱-۱)دیات:شارع درهیچ موردی از خون مسلمانی که به ناحق ریخته شود ،نمی گذرد. حتی درقتل غیرعمد برای قاتل آن مجازات مالی دیه را درنظر گرفته است وحق مقتول است..قتلی که همراه با قصداست اما فعلش مجرمانه برای تحقق قتل نیست.پرداختن این مجازات بر عهده عاقله جانی است .حکم دیه درقصاص اعضا وجراحات عمدی آن جایی است که خوف هلاکت جانی برود.کاربرد دیه درحرمت خون مسلمان در قتل غیر عمد است فرقی نمی کند که مقتول انسان بالغ یا جنینی باشد که به مرحله دریافت کردن دیه رسیده باشد.دیات در لغت «حق القتیل،وقد ودیته ودیا »[۴۱]حق مقتول ،وَََدَیْتُ یعنی دیه را دادم.«الدیه بالکسر :حق القتل والجمع الدیات » [۴۲]دیه با کسره دال، داشتن حق قتل (آدمکشی ) است که جمع آن دیات است.دیه مصدر است واصلش از ودی است ها عوض از واو محذوفه است و فاءالفعل کلمه است وبه معنی اعطای دیه به مقتول است .دیه در اصطلاح شرع وفقه عبارت است ازمال واجبی بر جانی به علت وارد کردن جنایت برنفس یا اعضای انسان آزاد ،خواه مقدار دیه تعیین شده باشد یا تعیین نشده باشد که در صورت دوم ارش یا حکومت نامیده می شود[۴۳]دیه غرامت مالی شرعی است که به خاطر وارد کردن ستم بر انسان مسلمان غیرمستحق است .دیه مانند سایر اموال میت بین ورثه تقسیم می شود اگر شخصی با قتل کشته شود از قاتل دیه گرفته می شودبرای نفس ،دیه کامل است.[۴۴]دیه اصالتا در خطا وشبه خطا یعنی عمدی که شبیه خطاست ثابت می شود .خطای محض مانند اینکه تیری به سوی حیوانی پرتاب کند وبه انسان بخورد یاآنکه تیری به سوی فردی بزند ویه شخص دیگر بخورد .خطای شبیه عمد یا عمد شبیه خطا آن است که قاتل قصد انسان وشخص خاص را کرده باشد ، اما با وسیله ای که غالبا کشنده نیست عدوان نباشد .مانند آنکه کسی را برای تادیب بزند زدنی که مضروب را معمولا نمی کشد وبه مرگ او منجر نمی شود .اجرای حکم پرداخت دیه منوط به تشخیص صحیح قتل غیر عمد از جانب مقامات قضایی است که خوددراین امر خبره می باشند. درصورت تشخیص صحیح انواع قتل است که مجازات قاتل براساس انواع قتلی که مرتکب شده است، مشخص می شود که بایدقصاص شودیا دیه پرداخت کند. اگر نوع قتل اشتباه تشخیص داده شود موجب هدررفتن خون می شود.مثلا اگر قتل خطایی ،عمد تشخیص داده شود خون قاتلی که به سبب قتل خطا کشته شده هدررفته است هرچند که اوقاتل است ودیه برایش ،درنظرگرفته شود. برای تشخیص بهتر انواع قتل به تبیین آنها می پردازیم.
باشد و فعل به گونه ای است که غالبا کشنده نیست.[۴۵]
پرداخت دیه یکی از عوامل بازدارنده ازارتکاب قتل است وازتضییع خون جلوگیری می کند. مثلادرموردی که مجرمی به امراض عقلی مبتلا است وخواهر وفرزندش راباچاقوزده، روی آنهابنزین ریخته وسوزانده سپس ازمحل وقوع جرم فرارکرده وپانزده روزبعدآن زن (خواهرقاتل)فوت می شودوبچه زنده مانده است.حکمی که به طور معمول درجایی که قاتل عاقل باشد مترتب می شود،قصاص است اما کسی که سلامت جسمی وعقلی ندارد،دیه برعاقله است .اما دراین موردکه عقل وجنون مجرم محرزنشده قصاص نداردودیه برعاقله نمی آید.آری خون مسلمان ضایع نمی شودوازمال جانی پرداخت می شودودرصورتی که جانی مالی نداشته باشد ازبیت المال پرداخت می شود.[۴۶]پیامبر (ص)درمورداهمیت دیه فرموند:«لکل دم دیه»[۴۷]برای هرخونی دیه است.پس احکام الهی دارای ضابطه است ونمی گذارد خون هر انسانی به ناحق ریخته شودوزمانی ریختن خون به صورت غیرعمد باشد، برای عدم تضییع خون اودیه را تشریع کرده است.
۴-۱) دلالت کفاره درقتل خطایی برتوجه به حرمت خون مسلمان:
خدای متعال ضمن اینکه درموردقتل خطایی مجازات سنگین قصاص رابرداشته است قاتل را به حال خودواگذارنکرده تاخون مسلمان راضایع کند.بلکه دومجازات کفاره ودیه رابرای اوقرارداده است. مجازات کفاره حق الله است وخداوندآن رابرای خودمی خواهد نه این که نعوذبالله نیازمندآن باشدبلکه آن را برای تربیت قاتل واصلاح مشکلات اجتماع مانندفقر قرار داده است تا حیات مسلمین ازطریق اصلاح قاتل وسایر موارد ازامنیت برخوردار شود.
خطا یکی ازملاک های رفع تکلیف یاتخفیف درکیفر است.[۴۸]کسی که مرتکب قتل خطایی می شودپرداخت کفاره براولازم است خداوند متعال می فرمایدمن قتل مومنا خطاءفتحریر رقبه» کفار ه قتل خطایی آزادکردن بنده مومن است که منظور از رقبه ،بردگی وبنده مطلق است.منظور از مومن بودن بنده ،یعنی کسی که مطلقا اقرار به شهادتین کرده باشدوایمان خاص داشتن شرط نیست.چون اصل عدم داشتن شرط ایمان خاص است.[۴۹]
دلیل آزاد کردن بنده آن است که قاتل زمانی که مقتول را ازحیات محروم می کند ،بر اولازم و واجب است که نفس وانسانی را از قید بندگی ورقیت آزاد کند.وچون برده در جان وتصرفات خود تسلط واختیاری ندارد همانند میت است .[۵۰] وآزادی نوعی حیات است وقتی حیات یک نفر گرفته می شود به جبرانش بایدیک نفرراآزادکرد.[۵۱]آزادکردن بنده علاوه براینکه نوعی حیات است،تدارک حق اجتماع است یعنی به جای شخصی که قاتل کشته است یک برده خریداری نموده ودرراه پروردگارآزادکند وبه این وسیله دراجتماع فردی جایگزین مقتول خواهدشد.[۵۲]
کفاره فقط مختص قتل خطایی درکشته شدن مسلمان نیست بلکه در جنگ کفاربا مسلمین هرگاه مسلمین جنگجوی کافررا رابکشند سپس معلوم شودآن کسی که کشته شده مسلمان بوده است اما قاتل به گمان کافر بودن اوراکشته است یا عهد وپیمانی میان کفارومسلمین منعقد شده باشد برذمه قاتل کفاره مترتب می شود.و دیه هم دارد. عدم دیه در کشتن مسلمانان ساکن دارالحرب به این دلیل است که وجوب دیه برای اونیاز به این دارد که جنگنجوی مسلمان از هر شخص از افرادساکن دار الحرب تفتیش کند که آیا مسلمان است یا مسلمان نیست وموجب مشقت ونفرت از جهاد می شودچون آن کسی که سکونت دردارالحرب را انتخاب کرده ،خونش هدر است.[۵۳]
درکفاره قتل خطایی وقتی که رقبه مومنه یافت نشدقاتل بایددوماه پشت سر هم روزه بگیرد. گفتار خداوند متعال برآن دلالت می کند.«فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین» انجام کفاره مرتب به«فاء» است که مقتضی تعقییب ودرردیف بعد بودن است.اگر کفاره ممکن نشد حکم بعدی را باید انجام داد.منظور از نیافتن رقبه این است که قاتل مالک رقبه نباشد وثمن خریداری آن را نداشته باشد،یک ماه کامل واز ماه دوم ولویک روز پی درپی بدون فاصله روزه بگیرد.صفت تتابع ، درموردپی درپی بودن دوماه است نه ایام.بنابراین اگر دراثنای ماه اول به جهت عذری افطار کرد،بعداز برطرف شدن عذر دنباله آن را بایدادامه دهد.[۵۴]
روزه های پیاپی وسیله ای برای پاکسازی روح است .اسلام به بعدایمانی افرادتکیه دارد.آزادکردن بنده دیدنی است ولی روزه گرفتن دیدنی نیست وبااین وسیله انسان وجدان دینی واخلاقی خودراجریمه می کند.جان مومن بسیارمهم است وکفارات نوعی تخفیف وارفاق الهی است.دراسلام وقوانین آن بن بست نیست احکام اسلامی تعطیل نمی شودولی تخفیف دارد.دراسلام جریمه به مقدارتوان جسمی ومالی افراد است.[۵۵]تناسب مجازات باتوان جسمی ومالی موجب بازدارندگی ازارتکاب جرایم ودرنتیجه موجب حفظ حرمت خون مسلمان می شود.
۲)ارزش برابر خون:
جان وخون انسان به خاطر کرامتی که به اوعطاشده است محترم است.اهمیت ارزش برابر خون درحرمت خون مسلمان،درحفظ خون اوکاربردداردبه این شکل که در مجازات قاتل اووزمانی که خودش قاتل باشد به چه روشی عمل خواهدشد تأثیردارد؟ مثلا اگر قاتل اوهم مسلمان باشدبه خاطر ارزش برابرخون قاتل ومقتول، قاتل قصاص خواهدشد. واگرارزش خون قاتل ومقتول متفاوت باشدبه این صورت که ارزش خون قاتل برترازارزش خون مقتول باشد ،مانند حروعبد، قاتل قصاص نمی شودوریختن خونش حرمت دارد.
۱-۲)ارزش خون های مختلف:خون هرانسانی ارزش واهمیت مربوط به خودرادارد.ودارای درجاتی است.به عنوان مثال ارزش خون حروعبد یکسان نیست.زمانی که عبد،حررابکشدبه خاطربرتری ارزش خون حر،عبد کشته می شودولی اگر حر،عبدرابه قتل برساندبه خاطر پایین تر بودن ارزش خون عبد کشته نمی شود.البته خون عبد دربرابر عبد،حردربرابرحر،زن دربرابرزن ومرد دربرابرمرد ارزش یکسانی دارند. هرگاه عبدی ،عبددیگررابکشد به سبب کشتن شخصی که درخون با اوارزش برابردارد،بایدکشته شود.
درخون های باارزش غیریکسان، منع قصاص حردربرابرعبد به خاطر وجود نقصِ رقیتی است که درعبد است نه اینکه جان آنهاازنظر ظاهری برابر نباشندچون انسان هاازنظر خلقت باهم یکسان هستند. بدون رقیت،حردربرابر عبدی که دیگر رقیت ندارد وحرشده است، قصاص می شودچون اگرده نفر یک نفر را بکشند کشته می شوند وبرابر بودن جسم آنهابه لحاظ فیزیک بدنی وظواهر معتبر نیست هم چنین اگر مردی که جسم سالم داردمردی را که فلج است ،بیماری سخت دارد واعضایش قطع شده است را بکشد،کشته می شود. این به اعتبار مساوات درایجاب قصاص نفس نیست وکامل به خاطر ناقص قصاص می شود .[۵۶]
۲-۲)مجازات تعدّی در ارزش خون های برابر:هرگاه که قاتل ومقتول ازنظر ارزش خون بایکدیگربرابرباشند مثلا هردونفرعبدباشند،قاتل قصاص می شود. آیه« کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر والعبد بالعبدوالانثی بالانثی»[۵۷] درباره کشتگان ، برشماقصاص مقرر شده :آزادعوض آزاد،بنده عوض بنده وزن عوض زن .[۵۸]اساس استدلال در برابری ارزش خون است که مقتضای همسانی در وجوب قصاص رادارد.هم چنین آیه «النفس بالنفس»[۵۹]قصاص جان دربرابر جان واجب است. آیه مذکوربه توضیح برابری درقصاص خون های برابر می پردازد.نفس در مقابل نفس یعنی اگرانسانی انسان دیگررا به عمد بکشد مستحق قصاص می شودبه شرطی که قاتل عاقل ممیز باشد ومقتول وقاتل ازنظر شرایط قصاص مانند همسانی درحریت ورقیت وسایر موارد باهم برابر باشند .اگر قاتل حر مسلمان و مقتول کافر یامملوک باشد نزد امامیه کشته نمی شودولی بین فقهادراین مورداختلاف نظر وجودداردواگر قاتل مملوک یاکافرباشدومقتول ماننداودرارزش خون باشد یا بالاتر باشدبدون اختلافی قاتل کشته می شود.[۶۰]
جایز نبودن قتل حردربرابر عبدومذکر دربرابر مونث ،مورد اتفاق امامیه وتابع امامیه است .شافعیه ومالکیه هم به آن قائلند.اما بدون ضابطه نیست که هرگاه حر بخواهد بتواندعبد رابکشد وازاین مصونیتی که خدا به اوداده است سوء استفاده کند. روی عن علی علیه السلام :«انّ رجلاقتل عبده فجلده النبی صلی الله علیه وآله »از امام علی (ع)نقل شده است :مردی عبدش راکشت ورسول خدا(ص)اوراتازیانه زد.غرض از ذکر حردربرابر حر وعبد دربرابر عبد مجردنفی برتری است یعنی حردربرابر عبد ودونفردربرابر یک نفرکشته نمی شود. توضیح اینکه هرگاه ثابت شود عبدی،عبددیگررابه قتل رسانده است، قصاص می شودوزمانی که عبد، حررابه قتل برساند، قصاص عبددربرابر حر قطعی است .هم چنین هرگاه زنی ،مردی رابکشد،کشته می شودوبه اولیاءمقتول چیزی داده نمی شود.دراین دوموردکه ارزش خون مقتول از قاتل بالاتر است به همین شیوه عمل می شود یعنی قاتل حتما کشته می شودچون جنایتی بیش از جنایتی که قاتل مرتکب شده ،وارد نمی شود.[۶۱] اکثر مفسرین قائل به محکم بودن وغیر منسوخ بودن آیه مذکور هستندوامامیه هم براین نظر است.اماحنفیه قائل به نسخ آیه با آیه «النفس بالنفس والعین بالعین »[۶۲]جان دربرابر جان ،چشم دربرابر چشم ،هستند. ادعای آنها این است که ظاهر آیه بقره/۱۷۸«الحر بالحر» بیانگر وجوب قتل حر دربرابرعبد ومذکردربرابر مونث است .هم چنین به سخن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم استناد کرده اند :«المسلمون تتکافأ دمائهم»خون مسلمان برابر است و برتری درجان ها غیر معتبر است[۶۳].درتایید سخن امامیه می توان گفت: آیه۴۵مائده «النفس بالنفس»قصاص جان دربرابر جان واجب است وموافق حکم خدا و آنچه که درتورات بر بنی اسرائیل نازل شده است. چون حکم آیه مذکور ابتدا به بنی اسرائیل داده شده بود. نازل شدن حکم آیه بربنی اسرائیل درتورات نسبت به احکام مسلمین به دومعناست. اول: اینکه حکم خدابر بنی اسرائیل بر مامسلمین هم باقی است .دوم: گرفتن جان در وجوب قصاص عام است و شامل سایر انسان ها و جان ها می شود.[۶۴]
شافعیه ومالکیه ازآیه ۴۵/مائده«النفس بالنفس» اقتضای مماثلت درکیفیت قتل رادریافته اندوقاتل برای قتلش قصاص می شوداگر فرد دیگری را درآب خفه کند قصاص او این است که درآب خفه اش کنندو اگر دیگری را با سنگ کشته است با سنگ کشته می شود .حنفیه و حنابله در بیانی صحیح تر گفته اند مطلوب در قصاص تلف شدن نفس دربرابر نفس است وآیه بیش از این اقتضا ندارد. از شدادبن أوس از پیامبراکرم (ص) نقل شده که ایشان فرمودند :«إن الله کتب الاحسان علی کل شئ فإذاقتلتم فأحسنواالقتله،وإذاذبحتم فأحسنواالذبحه»خداونددرهرچیزی نیکی قرارداده است اگر انسانی را کشتیدپس درنحوه اجرای قصاص خوب رفتارکنیدواگر انسانی راذبح کردیددر اجرای مجازات ،خوب ذبح کنید.[۶۵]روایت، کشتن یاذبح کردن را خارج ازنیکی کردن نمی داند چون روشی مناسب دراحقاق حق مقتول است هرچند ازنظرقاتل یا مخالفین اجرای مجازات قصاص دراسلام، به ظاهر امری خلاف عواطف انسانی باشداما به خاطردستور اسلام ومصالح مسلمین واجتماع نمی توان ازآن صرف نظر کرد. پس درخون باارزش یکسان ،قصاص هم یکسان است یعنی قاتل فقط کشته می شود امادر خون هایی که ارزش های متفاوتی دارند روش های دیگری علاوه بر قصاص دارند که گاهی ضمیمه قصاص می شوندمانند دادن دیه به قاتل هرگاه مقتول مرد وقاتل زن باشد. گاهی هم مانند کشتن عبد بوسیله حر ،قصاص انجام نمی شود.
۳)برتری خون مسلمان بر غیرمسلمان:
خون مسلمان به سبب اسلام وایمان نسبت به غیرمسلمان برتراست.هرگاه مسلمان غیر مسلمان رابکشد،کشته نمی شوداما اگرغیرمسلمان ،مسلمان رابکشد،کشته می شود.هم چنین اگرمسلمان ،ذمی رابکشد،خونش محفوظ است.رسول خدا(ص)فرمودندومن السنهأن لایقتل بذی عهد»[۶۶]ازسنت است که مسلمان دربرابرکشتن کسی که دارای عهد است کشته نشود. پس تنها عنصری که موجب محفوظ بودن ومحقون شدن خون انسان مسلمان شده است ،اسلام است .رسول خدا(ص)افرمودند:«لایحلّ دم مسلم یشهدأن لاإله إلّاالله وإنی رسول الله »[۶۷]ریختن خون مسلمان یعنی کسی که به یگانگی خداشهادت دهدواینکه من فرستاده اوهستم؛حلال نیست.
آنچه موجب می شود که انسان ها نسبت به یکدیگر برتری داشته باشند ،تقواست.تقواداخل دراسلام است نمی شود کسی باتقواباشدومسلمان نباشد مثلا دروغ نگوید وبه علت مسیحی بودن نماز نخواندیا روزه نگیرد .دراسلام است که تقوا کامل می شود.
پیامبر اکرم (ص) فرمودندیامعشر قریش،إنّ حسب الرجل دینه،ومروءته خلقه،وأصله عقله» ای گروه قریش شرافت مردبه دینش ،جوانمردی به اخلاقش و اصیل بودن به عقلش است خداوند عزوجل می فرماید:«إن أکرمکم عندالله أتقاکم»[۶۸]گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.[۶۹] جابربن عبدالله گفته است پیامبر (ص)در ایام تشریق در خطبه الوداع فرمودند:«یاایهاالناس الاان ربکم واحدألاأن أباکم واحدألالافضل لعربی علی عجمی ولالعجمی علی عربی ولالأسود علی أحمر ولالأحمرعلی أسودالابالتقوی »ای مردم آگاه باشید که پروردگارتان وپدرتان یکی است آگاه باشید عرب بر عجم ،عجم بر عرب،سیاه بر سرخ وسرخ بر سیاه برتری ندارد برتری جز به تقوانیست.ابی امامه از رسول خدا(ص) نقل کرده است ایشان فرمودند ان الله أذهب نخوه الجاهلیه وتکبرهابآبائها کلکم لآدم وحوا کطف الصاع بالصاع وإن اکرمکم عندالله اتقاکم»خداوند نخوت جاهلیت را ازبین برد آنان که به وجود پدرانشان تکبرمی کردند .در حالی که همه آنها به خاطر انتساب به آدم و حوا مانند طف الصاع وبرابر اند .یعنی مانندسرپیمانه که وقتی پر می شود وسطحش یکسان است ،انسان ها هم برابرهستند .گرامی ترین شما نزد خدا باتقوا ترین شماست.در جایی دیگر ایشان فرمودندکلکم بنوآدم وآدم خلق من التراب»[۷۰] همه شما فرزندان آدم هستید و آدم ازخاک خلق شده است. درآیه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم»خداوند هشدار می دهدکه کرامت حقیقی کرامتی است که نزد اوست.شرف حقیقی آن است که انسان را به سعادت حقیقی برساند وآن حیات طیبه ابدی در جوار پروردگار عزیز است این شرف و کرامت تنها با تقوا ی خدای سبحان حاصل می شودکه تنها وسیله سعادت آخرت وبه تبع آن سعادت دنیا رادربردارد.خداوند متعال می فرماید:«و تزودوا فان خیر الزاد التقوی »بقره/۱۹۷زادوتوشه تهیه کنید بهترین زاد وتوشه تقواست.[۷۱]
همان طورکه قبلا گفته شددردین اسلام برای اموال ،آبرو،ناموس وخون مسلمان احترام وجود دارد که ما در رابطه با حرمت خون او بحث خواهیم کرد. منظوراز احترام خون مسلمان این است که خونش به هدر نمی رود واگر راهی برای تشخیص قاتل اونباشد دیه همچنان باقی است.[۷۲]
بخش دوم:حرمت خون مسلمان درآیات وروایات:
آیه اول:
۱)تعدی به حرمت خون مسلمان درقتل عمد:
یکی ازمواردی که خون مسلمان مورد هتک حرمت قرار می گیرد ،قتل عمد است.به همین جهت اگر مسلمانی ازروی عمد به قتل برسد به همین جهت خداوند متعال بامجازات قصاص قاتل ازهدر رفتن خون او جلوگیری می کند. « ومن یقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدین فیها وغضب الله علیه ولعنه واعد له عذابا عظیما»[۷۳]وهرکس عمدا مومنی رابکشد کیفرش دوزخ است که درآن ماندگار خواهد بود وخدابراو خشم می گیرد ولعنتش می کند وعذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.[۷۴]
۱-۱)شناخت قتل عمد دربی حرمتی به خون مسلمان:
قتل عمد یعنی هرگاه قاتل قصد کشتن کسی را بکند که می داند مؤمن است،کشتنش حرام است ومحقون الدم است.[۷۵] عمد محض آن است که هرکس دیگری را با آهن یا غیر آن به قتل برساند در حالی که قاتل آگاه ،بالغ و کامل العقل باشد.اگر قاتل قصدقتل باآهن کندیا عملش به گونه ای باشدکه معمولا موجب مرگ می شود،قصاص قاتل واجب است. امااجرای قصاص دراین موردچگونه است؟قصاص فقط باآهن اجرا می شودواگر قاتل به غیرآهن ،رفیقش راکشته باشدوقطع اعضایش ممکن نباشد،هرچندکه قاتل برمقتول چنین عملی راانجام داده ودست وپایش را بریده باشد،حکم به زدن گردن او می شود.وقاتل اعم از زن ومرد ،آزاد وبرده ،کافرومسلمان بودن در قصاص برای اولیای مقتول مساوی است چون برای آنان جزجان قاتل مهم نیست. ومطالبه دیه با آنها نیست واگر قاتل جانش را بامال فراوان فدیه داد و ولی دم به آن راضی شدند،جایز است.[۷۶] آیه۹۳/نساء درمورد مقیس بن صبابه نازل شده است اوبرادرش هشام را در بنی نجاردید که کشته شده بود وقاتلش معلوم نبود رسول خدا (ص)به بنی نجاردستوردادکه دیه هشام را به مقیس بن صبابه بدهند پس بنی نجار دیه را به مقیس پرداختند.پس ازآن مقیس بر مسلمانی حمله کردسپس مسلمان را به قتل رساندوبه مکه درحالی که مرتد شده بود،بازگشت.[۷۷]
۲-۱)اختلاف در توصیف تعدّی به خون مسلمان در قتل عمد:
همان طور که قبلا گفته شدقتل عمد قتلی است که قاتل درفعل ووقصدش تعمد داشته باشد.درتعریف اصلی آن اختلاف نظر وجودندارد.امادرنحوه ارتکاب قتل عمد اختلاف وجوددارد.مثلاکشتن با چه وسیله ای باشدیا علت کشتن مقتول چیست؟ معنای تعمد این است که شخصی را به خاطر دینش بکشد.کلینی ازسماعه ازامام صادق(ع) نقل کرده است که ایشان درمورد آیه۹۳/نساء فرمودند:کسی که مومنی را به خاطر دینش بکشد آن قتل عمد است.[۷۸] قومی گفته اند قتل عمد فقط با آهن اتفاق می افتد .ابوحنیفه و اصحابش وشافعی به این سمت رفته اند. گروه دیگر گفته اند:اگرکسی دیگری رابه قتل برساند معمولابه مثل آنچه مقتول راکشته ،کشته می شود چه با آهن داغ باشد مانندسلاح یاپرتاپ وسیله ی سنگین آهنی یا خفه کردن وسوزاندن یاغرق کردن یازدن با چوب یا سنگ کوچک باشد تااینکه بمیرد ،همه آنها عمد است که موجب قصاص است و.شافعی واصحابش آن راگفته اند وطبری آن را برگزیده است .
۳-۱)انواع بی حرمتی به خون مسلمان در قتل عمد:
ازشایع ترین وظالمانه ترین شیوه ای که خون مسلمان موردتعرض قرار می گیرد،قتل عمداست.درقتل عمدقاتل باقصدفعل وقصدنتیجه خون انسان مسلمان رابدون توجه به حرمت آن می ریزد.قتل عمدتنها به یک شیوه واقع نمی شود.بلکه«مباشرت وتسبب»[۷۹]است.وهرکدام ازمباشرت وتسبب دربردارنده روش هایی می باشند.باشناخت انواع قتل عمدمی توان ازوقوع آن جلوگیری کرد.مثلا ممکن است شخصی نداندکه اگربه فردی غذای سمی بدهدومقتول بخوردچونکه مقتول به اختیار خودش خورده است،قتل عمدباشدوهدف قاتل تنها دادن درس عبرت به مقتول یاتلافی امری شخصی باشد. وآن راجز قتل عمد ندانددرحالی که چون قاتل غذای سمی رادراختیارمقتول قرارداده است، ذهنیت اورابه سمت سالم بودن غذا سوق داده است وبا فریب دادن اوموجب قتلش شده است.پس درچنین حالتی قتل عمداست وقاتل باید قصاص شود.هم چنین باشناخت انواع قتل عمدروندرسیدگی ، بررسی واجرای مجازات قاتل تسریع می یابدوحرمت خون های ریخته شده باجدیت وسرعت بیشتری جبران می شود.
مباشرت وتسبیب برای تعدّی به خون مسلمان درقتل عمد:
الف)مباشرت: ازروش ها وابزارهایی که قاتل عمدباآنها به خون مسلمان بی حرمتی می کندآن است که خودقاتل مستقیما این حرمت را ازطریق خفه کردن،شمشیرزدن وسایر مواردزیرپا می گذارد.
پس هرگاه درمباشرت ازابزارها ووسایلی که قاتل ازآن استفاده می کند،جراحت عمیقی که معمولا کشنده است وقاتل درآن تعمد داشته باشد،قتل عمد است.[۸۰]
مباشرت شامل ذبح کردن،خفه کردن،سم دادن،زدن باشمشیر ،چاقو،وسیله سنگین یاسنگی که دربدن فرومی رود ،زخمی کردن گیجگاه مقتول هر چندکه آن راترمیم کند.[۸۱]همه موارد مباشرت درقتل عمدموجب قصاص قاتل می شودهرچند قاتل قصد قتل بامباشرت رانداشته باشد یاادعای جهل به کشته شدن مقتول بامباشرت رانماید.قاتل باعمل خودمنجربه هدررفتن خون مسلمان شده است.[۸۲]
ب)تسبیب :زمانی که قاتل غیرمستقیم به واسطه ابزاریاانسان دیگریاحیوانی سبب قتل انسانی شودوحرمت خونش رامدنظرقرارندهد.
سبب آن چیزی است که دراثر به وجودآمدن آن قتل رخ می دهدماننددادن طعام مسموم به مهمان.سبب عملی است که مرگ مقتول به دنبال آن عمل حاصل می شود.[۸۳]
تسبیب دربردارنده مواردی می باشد که به اختصارآن هارا بیان می کنیم.
۱):جانی به تنهایی سبب تلف شود:یعنی تسبیب به تنهایی موجب قصاص می شود.[۸۴] چون این موارد درضابطه موجب قصاص داخل می باشدومانندعلم به استناد فعلی است که غالبا کشنده است.[۸۵] اگر قاتل تیری پرتاب کندومقتول رابکشد،مقتول راباتیرکشته است چون غالبا باتیر قصدکشتن مقتول می شود.همین طور است اگرسنگ رابامنجنیق به طرف مقتول پرتاب کند.[۸۶] وباطناب مقتول را خفه کند وطناب را فشاردهدورها نکند تابمیرد یا نفس مقتول بریده بریده بیرون آید یازمین گیر شودوبمیرد.[۸۷]
۲)مباشرت مجنی علیه به جانی:مثلا زمانی که مجنی علیه باعدم آگاهی درخواست جانی رامبنی برخوردن غذای سمی بپذیردمجنی علیه مباشرت درخورن غذای سمی داشته است وموجب کشتن خود شده است اما اگر مجنی علیه ممیز باشدو باعلم وآگاهی به سمی بودن غذا آن رابخورد قصاص ودیه برقاتل نیست واگر نداند وغذای سمی را بخورد وسرانجام بمیرد حق قصاص برای ولی مجنی علیه است چون حکم مباشرت جایی است که خود مقتول این کار راانجام داده باشد، وباجهل مباشرساقط می شود .اگر قاتل سم را در غذای صاحب خانه قرار دهد سپس اوآن رابیابد وبخورد وسرانجام بمیرد ،در خلاف ومبسوط گفته شده قصاص ندارد.[۸۸]اگر سم به گونه ای باشد که فقط مقدار زیاد آن کشنده است وقاتل مقدار اندکی از آن را به مقتول باقصد کشتن داده است،برابر بادادن مقدار زیاد آن سم به مقتول است.اما اگر قصدکشتن اورانداشته باشد قصاص نمی شود .و تعیین مقدار کمی یازیادی سم واینکه آیا مقدار سم ریخته شده در غذایش غالبا کشنده است یانه ،بسته به مزاج های گوناگون و نوع غذایی که باسم آمیخته شده ،تفاوت دارد.اگر جانی سم را درغذای خودش ریخته سپس دیگری بدون اذن او آن را بخورد وبمیرد ضامن نخواهد بود چه قصد قتل اورا داشته باشد یانداشته باشد .[۸۹]
۳)مباشرت حیوان به جانی:مباشرت حیوان به همراه جانی سبب کشنده بودن است که حکم قصاص دارد وهرچه که کشنده باشد به خون مسلمان تعرض می کند.مانندهنگامی که قاتل رادردریا اندازد سپس ماهی اوراقبل از رسیدنش ببلعد براوقصاص است.چون دردریاانداخته که طبق معمول اتلاف رخ می دهد .ویک قول ضعیف می گوید قصاص ندارد چون قصداتلاف نداشته است.شهید ثانی هم قصد راشرط می داندامااگر به سمت ماهی اندازد واوراببلعد برای قاتل قصاص است چون ماهی ضرررسان است ومانند وسایل کشنده است.[۹۰]
۴)مباشرت انسان دیگر به جانی:مانندزمانی که قاتل اکراه برقتل شودکه دراین صورت مباشر قصاص می شودنه آمر.
حکومتی برای رفع اکراه درموردی که اکراه وجوددارد،نیست .دررفع اکراه خلاف امتنان بردیگری است بلکه اکراه درقتل داخل درعنوان تزاحم بین حرمت جنایت برغیرووجوب حفظ جان ازهلاکت،تلف وجنایت است.قول مشهورعدم جواز قتل بااکراه است که به مکرَه قصاص تعلق می گیرد وآمر زندانی می شود.قتل غیر باتقیه هرگاه غیرمشروع باشد داخل دراضطرار است پس کشتن بااکراه جایز نیست بلکه ممکن است به آنچه که دلالت بر حرمت قتل نفس محترمه دارد تمسک شود.[۹۱]
پس اکراه در قتل محقق نمی شود.در روایت علی بن رئاب «یحبس الأمر بقتله حتی یموت» اکراه محقق نمی شود آمر به قتل زندانی می شود تابمیرد .کشتن اکراه شده زمانی است که اوبالغ وعاقل باشد .اگر مانندطفل و مجنون غیر ممیز است ،قصاص بر اکراه کننده است چون مباشر در این جا مانند ابزار ووسیله است.[۹۲]
برای تحقق مباشرت وتسبب درقتل عمدباید به عرف مراجعه کرد.[۹۳]زیرا کشنده بودن دربسیاری موارد ازعرف به دست می آید که نمی توان همه آنها رادر فقه وقانون احصا نمود.
۴-۱)بازدارندگی مجازات اُخروی ازارتکاب قتل عمدوحفظ حرمت خون مسلمان:
همان گونه که درراههای عدم تضییع خون مسلمان ذکر کردیم ،خداوند متعال برای عدم تضییع خون مسلمان برای قاتل عمدمجازات درنظرگرفته است.
مجازات دنیوی قتل عمدقصاص است امادرآیه ۹۳/نساء به مجازات اخروی اشاره شده است که بسیارشدید است.[۹۴]وموجب بازدارندگی ازارتکاب قتل می شود.طریقه بیان احکام الهی این گونه است که ابتدامجازات اخروی را بیان می کندسپس مجازات دنیوی را به آن می افزاید.فقط مجازات اخروی کافی نیست چون درحالی که مجرمان نظم وامنیت اجتماع را به خطر انداخته اند.
بشارت ها وانذارهای اخروی برای بازداشت انسان ها از ارتکاب ظلم ومعصیت هاکافی نیست پس ناچار به اجرای عقوبات دنیوی هستیم بر کسانی هستیم که قوانین راترک یا آنها را مورد تعدی قرارمی دهند.[۹۵]
درآیه۹۳/نساءوعده مجازات شدید ودرنهایت تهدیدبه کسی است که مومنی را به عمدبکشد . ودرجهنم جاودانه وابدی است درحالیکه مورد غضب خداوند است وغضب خدا اراده مجازات وخوارکردن اوست .«َلعَنَهُ»درآیه۹۳نساء به معنی دوری ازرحمت خداونداست.[۹۶]بقا درجهنم به معنای ماندن طولانی درآن جاست که جدایی ازآن ممکن نیست و به این حکم شده که مرتکب کبیره تازمانی که توبه نکرده در آتش جاودانه است .البته فقط به ظاهر استدلال شده است چون ممکن است گفته شود آیه مخصوص کسی است که توبه نکند وتوبه کننده ازعموم آیه خارج است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ق.ظ ]




گوستافسون و رودس[۶۷](۲۰۰۶) بیش از تأثیر عملی فعالیت‌های جسمانی والدین بر فعالیت‌های جسمانی فرزندان، حمایت والدین از فعالیت‌های جسمانی فرزندان را بررسی کردند و نشان دادند که نه فقط حمایت­های والدین، بلکه مشارکت واقعی و عملی آنها در فعالیت‌های ورزشی، به افزایش فعالیت‌های جسمانی فرزندان کمک خواهد کرد[۷۷]
جارت [۶۸](۲۰۰۶) تحقیقی با عنوان “ادراک والدین دانش آموزان کلاس پنجم در مورد برنامه های درس تربیت‌بدنی” انجام داد، ۲۷ نفر از والدین دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد که اکثر والدین اطلاعات نادرستی از برنامه های درس تربیت‌بدنی دارند. تعداد کمی از والدین هم برای کسب اطلاعات درست تلاش می‌کردند. علاوه بر این همه والدین به دلیل اینکه خودشان از کلاس‌های ژیمناستیک تصور ناخوشایندی داشتند در مورد فرزندان خود نیز دید مثبتی نداشتند [۸۰].

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پریتوی و همکاران[۶۹](۲۰۰۷) با تحقیق روی ۹۹۵ دانش ­آموز پایه­ ششم تاهشتم، نشان دادند همه دانش ­آموزان نگرش تقریباً مثبتی نسبت به تربیت‌بدنی دارند[۹۱].
اریک سیگموند و همکاران[۷۰](۲۰۰۸) در تحقیق”رابطه­ بین فعالیت‌های جسمانی و رفتارهای کم تحرک کودکان ۱۳-۸ و والدین شان” نشان داد بین مدت زمانی که والدین صرف فعالیت­های کم تحرک مانند تماشای تلویزیون می­کردند با مدت زمانی که کودکان صرف این­گونه فعالیت‌ها می‌کردند رابطه­ مثبتی دیده شد. هم­چنین کودکانی که مادران­شان در هفته دو بار یا بیشتر به فعالیت‌های جسمانی سازماندهی شده می­پرداختند نسبت به کودکانی که مادران­شان هیچ گونه مشارکتی در فعالیت­های جسمانی نداشتند؛ مدت زمان بیشتری را صرف فعالیت‌های شدید جسمانی می­کردند. نتایج، رابطه­ نزدیک­تری بین فعالیت­های جسمانی مادران و فرزندان، نسبت به پدران و فرزندان نشان می­داد. اگر چه این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نبود، اما پدران تمایل داشتند که پسرهای خود را در فعالیت‌های جسمانی بیشتر مورد حمایت قرار دهند[۷۳].
ناصر اللهیبی[۷۱](۲۰۰۸) نگرش منفی نسبت به درس تربیت‌بدنی را در عربستان سعودی به دلیل امکانات و تجهیزات محدود، وجود دانش ­آموزان زیاد دریک کلاس، مشکل در برنامه ریزی و آموزش در شرایط نامساعد می­داند. وی عنوان می­ کند که برخی از دانش ­آموزان نه فقط فکر می­ کنند تربیت‌بدنی درس مهمی نیست، بلکه آن را درسی خطرناک می­دانند. در مقابل برخی دیگر از دانش ­آموزان این درس را دوست دارند و احساس می­ کنند تربیت‌بدنی می ­تواند به آنها در انجام بعضی کارها مانند دوست پیدا کردن، انجام ورزش­های مورد علاقه و سرگرم بودن کمک کند. هم­چنین دبیران، نظرات مختلفی نسبت به این درس دارند. مثلاً، برخی معلمان اظهار کردند تربیت‌بدنی درس مهمی نیست، از این رو دولت باید بر آموزش روی دروس دیگر متمرکز شود، تا وقت دانش ­آموزان را به بهینه‌ترین حالت ممکن برساند. در مقابل برخی دیگر از معلمان با این نظر مخالفند و احساس می­ کنند آموزش درس تربیت‌بدنی در مدرسه به این دلیل که دانش ­آموزان این درس را دوست دارند و هم­چنین به مثابه اساس و پایه­ای برای رشد و توسعه تندرستی و سلامتی در زندگی، بسیار مهم است. اللهیبی با بررسی نگرش دانش آموزان راهنمایی و دبیرستانی در عربستان، نشان داد که عوامل ۱٫ پایه­ کلاس، ۲٫ سن دانش آموز، ۳٫ برنامه­ی درسی، ۴٫ سطوح مهارتی، ۵٫ جنسیت، ۶٫ نژاد و ملیت، ۷٫ فعالیت­ها، ۸٫ معلمان و ۹٫ زمان بر نگرش دانش ­آموزان نسبت به درس تربیت‌بدنی اثرگذار است[۵۷].
جاگو[۷۲](۲۰۱۰) با تحقیق روی کودکان ۱۱-۱۰ ساله و نیز والدین آنها، بین فعالیت­های جسمانی والدین و فرزندشان رابطه­ای مشاهده نکرد. این عدم رابطه نشان می­دهد که استراتژی­ های ترویج فعالیت­های جسمانی والدین و فرزندان در این سن با یکدیگر موثر واقع نشده است، چون توانایی‌های تصمیم گیری و قدرت شناختی کودکان در این سن که شروع دوره­ نوجوانی است افزایش می­یابد و استقلال از والدین از این دوره آغاز می­ شود[۹۶].Top of Form
۲- ۳-۴) جمع بندی از تحقیقات داخل کشور
با توجه به تحقیقات ارائه شده در پیشینه تحقیق می‌توان موارد مورد توجه در درس تربیت بدنی مدارس را به صورت زیر خلاصه کرد:

    1. درس تربیت‌بدنی نسبت به سایر دروس در جایگاه پایین‌تری قرار دارد. دانش آموزان و والدین نسبت به اهداف آن شناخت کافی ندارند.
    1. نبود معلمان متخصص از لحاظ علمی و مهارتی، دستیابی به اهداف تربیت‌بدنی را مشکل ساز کرده است.
    1. وضیعت کمی و کیفی اجرای درس تربیت‌بدنی در مدارس مورد مطالعه مطلوب نیست. ضعف کیفی درس تربیت‌بدنی در مدارس می‌تواند نتیجه‌ی مجموعه ای از عوامل کمبود اساسی در زمینه های عدم توجه به نیاز های دانش آموزان، نبود امکانات و تجهیزات مناسب، باشد.
    1. کمبود امکانات ورزشی، نگرش و شناخت پایین نسبت به اهمیت درس تربیت‌بدنی، عدم تجهیزات و فضاهای ورزشی مناسب و کمبود معلمین ورزش متخصص مشکلات عمده درس تربیت بدنی در مدارس است.
    1. اولیاء دانش آموزان پیشرفت ورزشی فرزندان خود را نسبت به سایر دروس کمتر پیگیری می‌کنند.
    1. فقدان برنامه ریزی و ارزشیابی صحیح از مهم‌ترین مشکلات اجرایی درس تربیت بدنی در مدارس بوده است.
    1. افزایش میزان سرانه ورزشی مدارس و ایمنی فضای ورزشی برای تدریس در مدارس از ضروری‌ترین اقدام‌ها، برای بهبود وضعیت اجرای درس تربیت‌بدنی است.

۲- ۳-۵) جمع بندی از تحقیقات خارج از کشور

        1. در کشورهای توسعه یافته مثل ایالت متحده آمریکا، دیدگاه والدین دانش آموزان در مورد کلاس تربیت‌بدنی مدارس مثبت است. آنان بیشتر با اثرات مثبت جسمانی و روانی– اجتماعی تربیت‌بدنی و ورزش در مدارس معتقدند و اکثر آنان خواستار وجود برنامه تربیت‌بدنی در مدارس هستند.
        1. جایگاه واقعی درس تربیت‌بدنی در اکثر کشورها وضعیت مناسبی نسبت به سایر دروس دیگر ندارد.
        1. کشورهایی که از نظر اقتصادی توسعه یافته‌اند، عدم اجرای تربیت‌بدنی در آن کشورها با درصد کمتری همراه بوده است، اگر چه در آن کشورها نیز برخی موارد کم توجهی وجود داشته است.
        1. زمان کم برنامه درسی، منابع مادی ناکافی، کمبود امکانات مادی و نیروی انسانی از جمله مشکلاتی است که تربیت‌بدنی در مدارس بسیاری از کشورها با آن مواجه است.
        1. میزان ساعات اختصاص داده شده به درس تربیت‌بدنی در دهه های اخیر، در اکثر کشورها با کاهش ساعات رو بروست.
        1. در اکثر کشورها بیشترین زمان برنامه درسی در سال‌های پایین مدرسه در دامنه سنی ۹ تا ۱۴ سال وجود داشته است و دوم اینکه زمان اختصاص داده شده به برنامه درسی تربیت‌بدنی با افزایش سن کاهش می‌یابد.
        1. در مدارس بسیاری از کشورها تأکید زیادی بر پرورش ورزشکاران نخبه برای مسابقات بین مدرسه ای می‌شود، در حالی که تربیت‌بدنی عمومی برای مشارکت عمومی دانش آموزان مورد کم توجهی واقع می‌شود. در بسیاری از کشورها به کسب مدال‌های ورزشی به قیمت از دست دادن برنامه های تربیت‌بدنی پایه تأکید می‌شود.
        1. از چالش‌های مهم در اجرای درس تربیت‌بدنی در مدارس جهان، تهیه کامل امکانات ورزشی است. در بسیاری از مدارس در سطح دنیا امکانات به اندازه کافی تهیه نمی‌شود و مدارس تعداد کمی از کشورها از امکانات خوبی برخوردار است.
        1. تربیت‌بدنی در مدارس در اغلب کشورهای جهان و در قاره های مختلف در وضعیت خطرناکی قرار دارد و به سمت کاهش یا حذف برنامه درس تربیت‌بدنی پیش می‌رود.
        1. نگرش منفی نسبت به درس تربیت‌بدنی به این دلیل است که دانش آموزان احساس می‌کنند این درس، نیازهای شان را در زندگی برآورده نمی‌کند و دانش آموزان به درس تربیت‌بدنی مانند موضوعات آموزشی دیگر به صورتی یکسان توجه ندارند. آنها معتقد بودند این درس نمی‌تواند شانس آنها را در کسب شغل یا ورود به دانشگاه تحت تأثیر قرار دهد.

فصـل سوم:
روش شناسی تحقیق
۳-۱)مقدمه
در فصل حاضر با بهره گرفتن از روش علمی به بررسی روش پژوهش، جامعه و نمونه آماری، ابزار پژوهش، روش توزیع پرسشنامه و جمع­آوری اطلاعات، روش تجزیه و تحلیل آماری و در نهایت روش تحلیل عاملی پرداخته می­ شود.
۳-۲ ) روش پژوهش
پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ­ها، توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی است که به بررسی عوامل موثر بر ارتقای جایگاه درس تربیت‌بدنی پرداخته است. در این پژوهش با بررسی کتب، مقالات علمی، مرور پایان نامه­ های مرتبط و پرسشنامه ­های آن و به خصوص مصاحبه با کارشناسان و معلمان صاحب نظر ، مهم­ترین متغیرهای مؤثر شناسایی و تعیین شدند. متغیرهایی که بیشترین تکرار و تأکید را بر اساس مستندات و مقالات علمی داشتند به عنوان سؤالات پرسشنامه انتخاب شدند.
۳-۳ )جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان تربیت‌بدنی زن و مرد سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه بودند (۴۵۰ نفر). نمونه آماری بر اساس جدول مورگان به صورت نمونه گیری خوشه‌ای انتخاب شدند که در نهایت تعداد ۱۷۳ معلم تربیت‌بدنی در این پژوهش شرکت کردند. ضمناً با توجه به اینکه در پژوهش حاضر از روش تحلیل عاملی استفاده شده است و در آن تعداد نمونه­ها باید حداقل سه و حداکثر ده برابر تعداد سؤالات پرسشنامه باشند لذا این مورد نیز رعایت شده است (جدول ۳-۱).
جدول (۳-۱)، جامعه و نمونه آماری پژوهش

تعداد سمت

معلمان تربیت‌بدنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم