کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



طاووس گفت: کفش­هایم را در کنار بساط تو در آوردم؛ زیرا شبانه روز پنج بار کفش­هایم را در مقابل پروردگار در می‏آورم و او نه مرا توبیخ می‏کند و نه از من خشمگین و عصبانی می‏شود. و اما اینکه چرا با عنوان امیر المؤمنین سلام نکردم؟[۶۸۶]
بدین جهت است که همه مؤمنان از امیری تو راضی نیستند و من ترسیدم اگر [چنین‏] بگویم دروغ گفته باشم. و اما اینکه می‏گویی چرا با کنیه خطاب نکردی؟ زیرا خداوند در قرآن کریم پیامبران خود را با نام صدا می‏کند و می‏فرماید: یا داوود، یا یحیی، یا عیسی، و دشمنان خود را با کنیه مخاطب ساخته و می‏فرماید: «تَبَّتْ یدا أَبِی لَهَبٍ … »[۶۸۷]و اما اینکه گفتی کنار من نشستی؛ زیرا از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که فرمود: «هر گاه خواستی به فردی از جهنمیان بنگری، به کسی بنگر که خود نشسته و عده‏ای در اطراف او ایستاده‏اند.»
هشام گفت: مرا پندی بده! گفت: از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که می‏فرمود: «در دوزخ مارهایی هستند همچون ستون­های شناور و عقرب­هایی بسان قاطر. هر امیری را که در حق زیر دستان خود عدالت نورزد می‏گزند». آنگاه برخاست و رفت.[۶۸۸]
او آیه‏ «وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً» را در مورد امور زنان می‏شمارد و می‏گوید: انسان ضعیف‏ترین موجود در برابر امور زنان می‏باشد.[۶۸۹]
گونه­ های تفسیری
۶-۱- تفسیر باطنی
در تفسیر آیه شریفه‏ «… أُولئِکَ ینادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ؛[۶۹۰] آنان را از جایی دور ندا می‏دهند، طاووس گفته است: یعنی دور از دل­های ایشان ندا می‏دهند.[۶۹۱]
۶-۲- تفسیر به معنای اخص
در تفسیر آیه شریفه‏ «… خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً»[۶۹۲] گفته است: منظور کار زنان است که در هیچ چیز درمانده‏تر از کار زنان نیست.[۶۹۳]
ویژگی تفسیری موالی (دوره تابعین)[۶۹۴]
۱- پیدایش روحیه استقلال در بین مفسرین
با اینکه تابعین در تفسیر اجتهاد می‏کردند، اما نقل احادیث و روایات صحابه یکی از اصول لا یتغیر آنها به شمار می‏رفت. تابعین در برخورد با آیاتی که سخنی از گذشتگان درباره آن نرسیده بود، توقف نکردند و با اجتهاد خویش به تفسیر و روشنگری آن پرداختند. می‏توان گفت که اثر اجتهاد تابعین در دو محور ذیل کاملا روشن است:
اول، مخالفت با نظرات صحابه؛ در بسیاری از موارد، تابعین با نظرات صحابه حتی اساتیدخویش مخالفت ورزیده‏اند.[۶۹۵]
دوم، پرداختن به تفسیر آیاتی که سخنی از قول رسول خدا و یا صحابه درباره آن نرسیده است؛ آیات متعددی در قرآن وجود دارد که تابعین –به­ ویژه موالی- با اجتهاد خویش به تفسیر آن پرداخته‏اند.
غالب مطالب مطرح شده از جانب تابعان بدون سند بود. یا اینکه سندهایی که نقل شده، ضعیف و غیر قابل اعتماد می‏باشد.[۶۹۶]
۲-کوتاهی و گویایی
کوتاهی و گویایی از دیگر ویژگی­های تفسیر در دوران تابعین است. به نظر می‏رسد که مهمترین علت چنین رویکردی به ممنوع بودن کتابت و نگارش حدیث برگشت پیدا کند؛ از آنجا که منع نگارش حدیث به زمان رحلت پیامبر اکرم و بر کرسی خلافت نشستن خلیفه اول مسلمین بر می‏گردد. ذهبی در این باره می‏گوید: «ابوبکر در آغاز خلافت، شروع به جمع آوری احادیث و روایات پیامبر (ص) نمود و تعداد پانصد حدیث در یک مجموعه گرد آورد و بعد از آن، آنها را سوزاند.»[۶۹۷] عمر هم در آغاز، تصمیم نگارش و جمع آوری احادیث پیامبر را داشت و در این باره با یاران پیامبر به مشورت نشست. همه آنها موافقت خویش را با نگارش حدیث اعلام کردند[۶۹۸]اما خلیفه مسلمین مدت یکماه تأمل کرد و بعد از آن گفت: «من می‏خواستم احادیث را بنویسم اما به یاد قومی افتادم که شروع به نگارش کتاب کردند و از کتاب آسمانی شان دور شدند. به خدا قسم من هرگز کتاب خدا را با چیز دیگری در نمی‏آمیزم.»[۶۹۹]عثمان هم سیره خلفای قبلی را پیمود و به شدت با نگارندگان حدیث برخورد کرد. او به ابو هریره گفت: «ما هذا الحدیث عن رسول اللّه (ص) لقد اکثرت، لتنتهینّ أو لألحقنّک بجبال دوس.»[۷۰۰]یعنی: این همه حدیث چیست که از رسول خدا نقل می‏کنی؟ اگر به نقل حدیث ادامه بدهی، تو را به کوه­های دوس می‏فرستم. همچنین معاویه به شدت با نگارش حدیث مخالف بود. ابن عساکر در این باره نقل می‏کند که: «معاویه بر منبر دمشق به مردم گفت: بر حذر باشید از نقل احادیث و روایات رسول خدا، مگر احادیثی که در زمان عمر نقل شده‏اند.»[۷۰۱]
اینچنین بود که تا زمان حکومت عمر بن عبد العزیز (۹۹- ۱۰۱) نگارش حدیث به طور رسمی به تأخیر افتاد. او نامه‏ای برای ابو بکر بن عمرو بن حزم نوشت که: «دقت کن در حدیث رسول خدا (ص) و سنت گذشته و حدیث عمره و آن را بنویس؛ زیرا من برای از بین رفتن علم و از دنیا رفتن علماء بیمناک هستم.»[۷۰۲]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳- رویگردانی از پرداختن جدی به تفسیر
تابعین و شاید بتوان گفت بیشتر آنها از تفسیر قرآن کریم روی بر می‏گرداندند و به هیچ وجه درباره تفسیر قرآن سخن نمی‏گفتند. عبید اللّه بن عمر درباره اندیشمندان علوم اسلامی مدینه اینگونه می‏گوید: «فقیهان شهر مدینه را ملاقات کردم، آنها درباره تفسیر قرآن سخن نمی‏گفتند و افراد ذیل از جمله آنان است: سالم بن عبد اللّه، قاسم بن عبد اللّه، قاسم بن محمد، سعید بن مسیب و نافع[۷۰۳][۷۰۴]
«هشام بن‏ عروه درباره پدرش می‏گوید: «هیچگاه پدرم را ندیدم که به تفسیر قرآن کریم بپردازد.»[۷۰۵]
مسروق می‏گوید: «از تفسیر بپرهیزید، زیرا تفسیر روایت از خداوند است.»[۷۰۶] ابراهیم نخعی گفته است: «اصحاب ما از تفسیر قرآن پرهیز می‏کردند و آن را بزرگ برمی‏شمردند.»[۷۰۷] اینچنین بود که تفسیر در دوره گسترش، بیشتر از کسانی نقل شده است که تحت تأثیر فضای سیاسی قرار نگرفته و اکثرا آن را به طور پنهانی نگاشته‏اند.
۴- روایات تفسیری
بیشترین روایات تفسیری از میان تابعان از مدرسه‏های مختلف، از افراد زیر است: سعید بن جبیر، مجاهد بن جبر، عکرمه، طاووس بن کیسان، عطا بن ابی رباح، سدّی کبیر، جابر جعفی، قتاده، حسن بصری و ضحّاک بن مزاحم.[۷۰۸]
۵-تکیه بر ظن
تکیه بر ظن: از آنجا که تابعان از عصر رسالت فاصله گرفته بودند، بیشتر تکیه آنان بر ظن بوده و بدین جهت برخی از آنان به تفسیر به رأی نیز متهم هستند.[۷۰۹]
فصل چهارم
بررسی کارکردهای زیانمند وسودمند موالی در تفسیر قرآن کریم
۴-۱- کارکردهای منفی موالی در تفسیر قرآن کریم
۴-۱-۱- نقش موالی هم در پیدایی لحن و هم گرفتار شدنشان به آن
مقدمه
پس از فتوحات اسلامی لغت عرب در سراسر ممالک اسلامی سیادت و برتری یافت زبان سیاسی و لسان علمی هم منحصر به لغت عرب شده و غلبه زبان عرب تاکنون هم به حال خود باقی بود، همچنین دین اسلام بر کیش­های دیگر برتری یافته، اغلب مردم ممالک اسلام آن را استقبال نمودند کمتر کسی مانده بود که دین خود را داشت. با اینکه این دو چیز که یکی دین و دیگری لسان است غلبه و برتری پیدا کرده بود، خود متزلزل و مختل گردید، زیرا لغت عرب دچار لحن و غلط شده، به طوری که برای آن قواعد و اصول وضع نموده تا آن را حفظ نمایند ابوعبیده گوید:« عبدالله بن الاهتم گروهی از موالی را دید که در نحو بحث می­کردند. گفت: اگر شما زبان عرب را اصلاح کردید، خودتان هم نخستین کسانی بودید که آن را فاسد می­کردید». بعضی از لغات ایرانی بر لغت عرب غالب شده بود، همچنین فکر و خیال و معنی و مضمون پارسی کاملاً بر لسان عرب غلبه یافته بود. دین اسلام هم تحت تأثیر فکر دیگران واقع شده بود. مسلمین به چندین فرقه تفرقه یافتند، مذاهب و عقاید مختلفه نیز پدید آمده و قرآن هم از روی عقاید و کتب دیگران تفسیر شده بود. فرقه­های اسلام گاهی با زبان و زمانی با تیغ مشغول نبرد شدند.[۷۱۰]
می­توان گفت رغم جایگاه بلند موالی در عرصه ­های علم و ادب، آمیزش آنان با تازیان، زبان عرب را به تباهی کشاند و لغزش­هایی گفتاری که در اصطلاح به آن «لحن» می­گفتند، فراگیر شد. کسانی چون عبیدالله بن زیاد فرماندار خون­ریز سکوفه و بصره، زیاد بن سلیمان اعجم شاعر، محمد بن کرام سجستانی، ابوعطاء سندی شاعر و حتی محدثان و فقیهان برجسته­ای چون زیاد بن ابی­زیاد، نافع برده عبدالله بن عمر، مکحول شامی، عبدالعزیز بن محمد دراوردی، مالک بن انس و استادش ربیعه بن ابی عبدالرحمن، دچار این لغزش­ها شدند.
مسئله لحن علت اولیه ایجاد علم نحو به شمار می­رود، بهتر است قدری در مفهوم، و بیان نمونه­هایی از آن دقت کنیم.
۴-۱-۱-۱-معنی لحن
لحن معانی متعددی دارد که یکی از این معانی که در این­جا منظور ماست همان( خطای لغوی) برای اولین بار زمانی به کار رفته که مسلمانان غیرعرب با عرب­ها آمیزش یافتند و از آنجا که تعبیرات مسلمانان غیرعرب نادرست بود، فرق میان صحیح و ناصحیح برای اعراب آشکار شد( تعرف الاشیاء بأضدادها)؛ زیرا بسیاری از عجم تلفظ درست حروف و مخارج آن را نمی­دانستند و در نتیجه واژه­ی لحن در این معنا به صورتی عرفی وضع شده است. مدلول اصلی واژه­ی لَحَن و مشتقات کلمه همه دارای مفهوم میل و چرخش از هیئت و وضع مألوف دارند.
۴-۱-۱-۲-نمونه­هایی از لحن
۴-۱-۱-۳-لحن در زبان عامه
لحن در کلام در دوران حیات رسول اکرم(ص) و خلفای اربعه، پدیده­ای همگانی و شایع نبود، بلکه درمیان افراد تازه مسلمان غیرعرب رواج داشت که چون با زبان عربی آشنایی نداشته­اند، امری طبیعی به نظر می­رسید. در این­جا به ذکر چند نمونه از لحن اشاره می­کنیم:
الف. ابوالاسود دئلی به بصره نزد زیاد آمد. مردی نزد زیاد گفت: اصلح الله الامیر توفی أبانا و ترک بنونا. ابوالاسود گفت: باید بگوید توفی ابونا و ترک بنینا.[۷۱۱]
ب. روزی عمر بن خطاب بر گروهی که تیراندازی می­کردند، گذر کرد و ایشان گفتند: انا قوم متعلمین که باید انا قوم متعلمون می­گفتند و عمر بر آنها پرخاش کرد.
ج. روزی دختر ابوالاسود به پدر گفت: یا ابت ما اَحسَنُ السماءِ( پدر چه چیز آسمان از همه زیباتر است). پدر گفت: النجوم. دختر گفت: می­خواستم شگفتی خود را نسبت به آسمان بیان بکنم. پدرش گفت: باید بگویی، ما اَحسَنَ السماءَ( آسمان چه زیباست).[۷۱۲]
د. نویسنده کتاب الانساب ذیل ماده« الشّاربی» به فتح شین و کسر راء آورده است که این نسبتی است که به شارب داده شده و در بغداد به سقاء، شارب گفته می­ شود و این­ها لحن در زبان عامه است برای اینکه شارب کسی است که آب می­نوشد نه کسی که آب و نوشیدنی­ها را حمل می­ کند.[۷۱۳]
۴-۱-۱-۴-لحن در قرائت قرآن
لحن در قرائت قرآن در دوره­ بنی­امیه که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نژادهای گوناگون به اسلام گرویدند و همچنین در زمان عباسیان که زمام امور بیشتر در دست غیراعراب بود، رواج یافت و زبان عربی را تباه کرد و این آفت نه تنها در میان عوام رایج شد، میان خواص نیز راه یافت و در میان طبقه­ی سخنوران و بلیغان رخنه کرد.
لحن تنها در گفتگو و محاوره محدود نشد بلکه در قرآن کریم نیز پدید آمد. لحن در قرآن و قرائت آن محدود به اعاجم و موالی نبود بلکه در بیوتات عربی نیز در قرائت قرآن دیده می­شد. برای مثال حجاج بن یوسف که سخنوری توانا بود، « إِنَّا مِنَ المُجرمون مُنتقِمُونَ[۷۱۴]» قرائت می­کرد.[۷۱۵]
حسن بصری می­خواند: « ص و القرآنُ »[۷۱۶] و « ما تَنزلت به الشَیطون»[۷۱۷] ابوجعفر از وزرای عباسی در عرفات خواند: فَمن تَعَجلَ فِی یومَن فلا ثُم عَلِیه و مَن تَأخَّرَ فلا ثُم عَلِیه.[۷۱۸]
جاحظ در کتاب البیان و التبیین فصلی خاص در لحن سخنوران گشوده است که نمونه ­ای از آن را نقل کردیم.[۷۱۹]
در روایتی آمده که ابومالک بن أبی بهز البجلی از عبدالله بن صالح از ابی­یوسف نقل کرده که گفت: ابوحنیفه به من گفت: این افراد کسانی هستند که در آیه­ای از سوره یوسف لحن وارد کردند؟ گفتم آن چیست؟ گفت: ( لا یأتِیکُمَا طَعَامٌ تُرزَقَانِهِ)[۷۲۰] گفتم پس چگونه است؟ گفت: ترزقانُهُ.[۷۲۱]
۴-۱-۲-تفسیر به رأی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:49:00 ق.ظ ]




بولینگر[۵۲] و همکاران (۲۰۱۰) در مدلی پیشرفت روش‌های وب برای آسان‌سازی فعالیت‌های محققین در سطوح مختلف را، مطابق شکل ۲-۴ نشان می‌دهند. در لایه اول به محققین امکان داده‌ می‌شود به مقادیر زیادی اطلاعات و دانش از منابع مختلف دسترسی داشته‌باشند. (مانند پایگاه‌های علمی و موتورهای جستجو) اما دیدگاه اجتماعی کمتری را در بر می‌گیرد. تکنیک‌های لایه دوم به محققین اجازه می‌دهد موضوعات مرتبط با تحقیق خود را به اشتراک بگذارند. مانند مقاله‌های تحقیقاتی، گزارش‌های پیشرفت، پروپوزال و … تکنیک‌های این سطح روی به اشتراک‌گذاری و تبادل موضوعات مرتبط با تحقیق تمرکز دارند. (متمرکز بر محتوا) و تعداد کمی از آن‌ ها ارتباط مستقیم با محققان را شامل می‌شود. تکنیک‌های لایه سوم پایگاهی برای محققان فراهم می‌کند که اجازه می‌دهد پروفایل خود را نشان داده و با دیگر محققین که به آن علاقه نشان می‌دهند ارتباط برقرار کنند. تکنیک‌های این لایه مبتنی برکاربر هستند که در آن‌ ها محققین می‌توانند به طور مستقیم با یکدیگر در ارتباط باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل ۲-۴- روند تکامل خدمات اینترنتی برای محققان (منبع: بولینگر و همکاران، ۲۰۱۰)
به طور کلی می‌توان گفت محققان از ابزارهای رسانه‌های اجتماعی برای مباحثه در مسائل مرتبط با ۶ موضوع استفاده می‌کنند (مینوچا و پتر، ۲۰۱۲):
گفتگوی رسمی با همکاران
تعاملات غیررسمی با سرپرستان، همکاران و جوامع تحقیقی
نوشتن مطلب
فضای انعکاس نظر
درگیرشدن با جوامع بزرگ‌تر
به‌روز نگهداشتن خود
مزایای شبکه های اجتماعی علمی و پژوهشی مجازی
شبکه‌های اجتماعی علمی و پژوهشی به دانشجویان و اساتید، فارغ التحصیلان، چه در داخل و چه خارج مؤسسه فعلی خود امکان برقراری ارتباط می‌دهند. محققان شبکه‌های اجتماعی را به خاطر توانایی آن‌ ها در جذب، انگیزه‌بخشی و درگیرکردن دانشجویان در رفتارهای ارتباطی معنادار، تبادل محتوا و ایجاد همکاری تحسین می‌کنند (میلز، ۲۰۱۱).
از عمده مزایای استفاده از شبکه‌های اجتماعی علمی و پژوهشی مجازی توسط محققان و اساتید دانشگاه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره‌کرد:
انعطاف‌پذیری
انعطاف‌پذیری به معنای پیش‌بینی‌کردن و پاسخ د‌ادن به نیازهای مدام درحال‌تغییر مخاطبان، محققان، یادگیرندگان و اجتماعات است. این شبکه‌های اجتماعی به کاربران خود درباره نوع، مکان، زمان و چگونگی یادگیری و تحقیق حق انتخاب می‌دهند. این سایت‌ها از انواع مختلف یادگیری الکترونیکی پشتیبانی می‌کنند. انعطاف‌پذیری یکی از جذاب‌ترین عناصر یادگیری برخط در شبکه‌های اجتماعی است. رویکردهای ترکیبی که آموزش رودررو و برخط را در بر دارند، به آموزش برخط انحصاری ارجحیت دارند. کلاس‌های رو در رو در تحریک سطوح بالای احساس یادگیری محتمل‌ترند اما راحتی و انعطاف‌پذیری اجزای برخط می‌تواند به افراد برای تکمیل وظایف آموزشی انگیزه دهد (زیدیه، ۲۰۱۲).
تکرار پذیری
این خاصیتی‌ست که روش‌های سنتی آموزشی ندارند. شبکه‌های اجتماعی مجازی با داشتن این امکان اجازه می‌دهند افراد اطلاعات مورد نیاز خود را به‌سرعت یا در زمان دیگری استفاده کنند (زیدیه، ۲۰۱۲).
راحتی و در دسترس‌بودن
شبکه ‌اجتماعی در امکان دسترسی، بازبینی، به‌روز‌ رسانی و ویرایش نیازهای ‌یادگیری، در هر زمان و مکانی سریع و آسان است (چونگ، ۲۰۰۲). علاوه بر این شبکه ‌اجتماعی به کاهش میزان استرس و افزایش رضایتمندی کمک می‌کند و به هرکس اجازه می‌دهد با سرعت خود پیش برود. هر زمان می‌توان در بحث‌ها شرکت ‌کرد یا با افراد دیگر ملاقات کرد (زیدیه، ۲۰۱۲).
دیگر مزایا نیز شامل موارد زیر می‌شود: (هیلتز و تروف، ۲۰۰۵؛ لیپکا۲۰۰۷؛ رزول،۲۰۰۸؛ عقیلی و جعفری،۱۳۹۲)
کمک به دریافت اطلاعات جدید و علمی
حفظ ارتباطات علمی قبلی و ایجاد ارتباطات جدید در سراسر دنیا
افزایش همکاری در خصوص موضوعات علمی و پژوهشی
بالارفتن تعداد ارجاعات به مقالات پژوهشی
ارتقاء رتبه علمی محققان
دسترسی آسان به مقالات از طریق موتورهای جستجو و امکان جستجوی راحت‌تر آنها
حمایت از تحقیق و توسعه[۵۳] .
ترویج انباشتگی سرمایه ‌اجتماعی
افزایش انگیزه یادگیری
تبدیل اساتید و معلمان به مشاورانی بهتر
جاافتادن جانشینی روش‌های آموزش از راه دور
جلوگیری اختلاط مرزهای زندگی شخصی و حرفه‌ای با حضور در شبکه‌های اجتماعی علمی و پژوهشی اختصاصی
توسعه مشارکت‌های اجتماعی
افزایش قدرت تحلیل و تقویت روحیه انتقادی
معایب شبکه‌های اجتماعی علمی و پژوهشی مجازی
چالش‌های موجود در خصوص شبکه‌های اجتماعی در آموزش را می‌توان به اختصار چنین بیان کرد:
حریم شخصی محقق
یکی از مهمترین نگرانی‌های کاربرانی که در این سایت‌ها ثبت‌نام می‌کنند موضوع حریم شخصی‌ است. اطلاعاتی که کاربران در شبکه‌های اجتماعی قرار می‌دهند چقدر خصوصی‌است؟ چه کسانی به اطلاعات آن‌ ها دسترسی خواهند ‌داشت؟ و از این اطلاعات به چه منظوری استفاده می‌شود؟ مسئولیت شناساندن حقوق حریم ‌شخصی به کاربران با چه کسی‌ است؟ این سوالات را همه از خود می‌پرسند. موضوع حریم شخصی یکی از موانعی است که در بحث کاربرد شبکه‌های اجتماعی در امر آموزش و پژوهش وجود دارد (زیدیه، ۲۰۱۲).
دوستی واقعی
از طریق شبکه‌های اجتماعی، یک فرد دوستان زیادی دارد اما کیفیت و میزان صمیمیت این نوع دوستی‌ها همیشه صحیح نیست. از طرف دیگر، داده‌های این شبکه‌های مجازی برای یک فرد همیشه ۱۰۰% صادقانه و قابل استناد نیست و اطلاعات شخصی مانند سن و محل‌زندگی توسط این سایت‌ها تایید نمی‌شوند. وقتی سایت‌ها فرصتی برای هر فرد ایجاد می‌کنند تا تصویر شخصی مثبت از خود ارائه دهند، به همان مقدار پتانسیل استفاده نادرست از این فضای باز وجود دارد. بنابراین، داشتن دوستان زیاد از طریق شبکه‌های اجتماعی می‌تواند بیشتر از مفید، مضر باشد. این امر نیز می‌تواند استفاده شبکه‌های اجتماعی در آموزش و پژوهش را تحت ‌تأثیر قرار دهد.
زمان‌بر بودن
در مطالعه‌ای که توسط سایت آزوریم[۵۴] انجام شد میزان زمانی که توسط هر فرد با افراد دیگر به طور برخط سپری می‌شود را نشان داد. این زمان می‌تواند روی سلامتی افراد اثر بگذارد، زیرا گذراندن زمان زیاد برای جستجو در این سایت‌ها می‌تواند بر ژن‌های بدن انسان تأثیر بگذارد و سطح ایمنی و هورمون‌های بدن و عملکرد عروق بدن را تحت‌تأثیر قراردهد. علاوه بر این، استفاده از شبکه‌های اجتماعی در امر پژوهش به دلیل نشستن زیاد در مقابل کامپیوتر می‌تواند کمی کسل‌کننده باشد، به ویژه اگر هیچ‌گونه تصویر و صدایی در کار نباشد (رزول،۲۰۰۸).
عدم برقراری ارتباط به شکل صحیح
در ارتباطات اینترنتی نمی‌توان موقعیت‌های شفاف‌سازی و توضیح دادن که در تعامل رو در رو اتفاق می‌افتد را داشت. بعضی افراد در بیان دیدگاه‌ها و افکار خود به صورت نوشتاری مشکل دارند، همچنین بیشتر افراد ترجیح می‌دهند افکار و نظراتشان را به صورت زبانی بیان کنند، روشی که سالیان سال از آن استفاده کرده‌اند، درحالی‌که کاربران اینترنتی برای بیان آزادانه عقاید خود، باید مهارت‌های نوشتاری کسب کنند. ارتباطات رو در رو به افراد اجازه می‌دهد تا نشانه‌های فیزیکی مانند تن‌صدا و زبان بدن دیده و فهمیده شود، اما در محیط‌های برخط این مزیت وجود ندارد.
هرچند در کنار نقاط مثبت شبکه‌های اجتماعی علمی و پژوهشی، تصور پیامدهای منفی آن‌ ها و چالش‌هایی که ایجاد می‌کنند دور از ذهن نیست، اما نباید با بدگمانی و برخورد انفعالی از نتایج مثبت آن جلوگیری کرد. بلکه می‌توان با فرهنگ‌سازی مناسب و نظارت کارشناسانه و مستمر بر فضای مجازی و آموزش‌های صحیح از مزایای این فناوری به بهترین نحو استفاده کرد.
معرفی شبکه‌های اجتماعی علمی و پژوهشی مجازی
آکادمیا[۵۵]
سایت آکادمیا یک پایگاه برخط برای دانشگاهیان است تا آنان مقالات پژوهشی خود را به اشتراک بگذارند، دیگر دانشگاهیان را با علاقمندی یکسان دنبال کنند و آمار انتشارات هرکس را در پروفایلش ببینند. نتایج پژوهش مینوچا و پتر(۲۰۱۲) نشا‌ن‌می‌دهد که محققان، زندگی شخصی و حرفه‌ای خود را در رسانه‌های اجتماعی متمایز می‌کنند، به‌طوریکه درخواست همتایان حرفه‌ای خود جهت برقراری ارتباط در محیط‌هایی مانند فیس‌بوک را ردکرده یا نادیده می‌گیرند و به جای آن از شبکه‌های‌اجتماعی مانند آکادمیا جهت برقراری ارتباط با آن‌ ها استفاده ‌می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ق.ظ ]




وزارت کار و امور اجتماعی در واحدهایی که بیش از ۳۵ نفر شاغل دائمی دارند به تشکیل شورای اسلامی کار اقدام نمایند. بدین ترتیب ماده مذکور وزارت کار را ملزم ساخته است که در کلیه واحدهایی که بیش از ۳۵ نفر کارگر دارند شورا تشکیل دهد و امور مربوط به اداره واحد از طریق همکاری مدیریت و شورا انجام پذیرد.نکته جالب در این زمینه که خود موید آن است که تشکیل شورا و تمسک به مشورت حقی برای کارگران تلقی می شود اینکه هرگاه کارگران یک واحد تولیدی برای تشکیل شوراهای اسلامی کار اقدام نمایند واحد کار و امور اجتماعی محل بلافاصله در اجرای قانون فوق اقدام به انجام تشریفاتی برای تشکیل شورا می نماید و اگر مدیریت با این امر مخالفت نماید ماده ۱۷۸ قانون کار مجازات هایی تا حد زندان برای مدیریت پیش بینی کرده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در مورد واحدهایی که کمتر از ۳۵ نفر کارگر دارند نیز قانون تشکیل انجمن های صنفی و انتخاب نمایندگان کارگران را مقرر داشته است. قانون گذار بدین طریق حقی برای کارکنان و کارمندان و کارگران در سازمان ها و واحدهای مختلف پیش بینی کرده و ضمانت اجرایی نیز برای مواردی که مسئولان و مدیران و ایجاد این قبیل شوراها خودداری کنند پیش بینی کرده است.
۲-۳-۴-۳- تعامل پلیس با دستگاه قضایی:
تعامل و همکاری برایند استقلال و اختیار نهادها است و تنها زمانی که آنها استقلال یکدیگر را محترم بشمارند و در پیوند با یکدیگر کار کنند، یک همکاری هدفمند مبتنی بر تعامل به وجود می آید. زیرا در صورتیکه مناسبات خصمانه، زورمدار یا وابسطه باشد، اساساً تعامل بی معنا خواهد بود. تعامل در معنای معاصر امری کاملاً قابل کنترل، بی واسطه، آنی و توسعه ای است که برقراری آن نیاز به طرح ها و آموزش های پیشرفته و پیچیده و بازه های زمانی دراز مدت ندارد و هر روز و هر ساعت فرصتی برای برقراری آن در اختیار نهادها و کارکنان آنها وجود دارد. (کاظمی، ۱۳۸۷: ۳۸۴)
نگاه سنتی در خصوص روابط پلیس با دستگاه دادگستری بیشتر نمود می یابد، چرا که در فهم کلاسیک از کارکرد این دو، همواره بر این امر تأکید شده که رابطه قاضی با پلیس، عمودی است و در صورت دستور از سوی مقام قضایی، پلیس ملزم به اطاعت است و هر گونه صحبت از تعامل، معنای تمرد به خود می گیرد. بسیاری از موازین بین المللی و داخلی در موارد متعددی به ضرورت رویکرد تعاملی در ساحت عدالت، به ویژه بین دو بازیگر اصلی این عرصه یعنی دادگستری و نیروی انتظامی اشاره کرده اند. (همان: ۴۱۲)
۲-۳-۴-۴- الگوی مشارکت
مشارکت به مفهوم یاری دادن در جهت پدید آوردن و پشتیبانی کردن از چیزی، می تواند در دو مفهوم جداگانه ولی به هم پیوسته و مرتبط روی دهد. یکی در مدیریت و اداره امور، دیگری در پدید آوردن و مالکیت فراورده ها، این مفهوم را می توان در شکل زیر آشکارا ملاحظه کرد:
شکل الگوی مشارکت(گنجه ای،۱۳۸۷، ص۳۹)
مشـارکـت
انسانی کردن کار و یکپارچگی فرد و جمع
بالندگی معنوی
توجه به نیاز های سطح بالا
عامل خودشکوفایی
در مدیریت
سهیم شدن در قدرت
مشارکت در فرا گرد
در قلمرو امور اجتماعی، سیاسی وفرهنگی
در مالکیت
رفاه و آسایش مادی
توجه به نیاز های سطح پایین
عامل نگهداری
مشارکت در فرآورده
سهیم شدن در منافع
در قلمرو تولیدی و صنعتی
شکل۲-۲-مفهوم مشارکت
گسترده شدن دامنه مشارکت و تعمیم آن به تمام جنبه های زندگی اجتماعی مردم، می تواند جامعه را به سوی پایدار کردن ارزش های مردم سالاری سوق دهد و اصل فرمان راندن مردم بر مردم (دموکراسی) را پدیدار کند. پیشرفت های فوق العاده ای که در بالا رفتن سطح دانش و کاردانی مردم به طور کلی دیده می شود و رغبت و شوقی که آنان به آموختن از خود نشان می دهند آنان را به پذیرش نقشی سازنده تر در هدایت کارهای زندگی دلبسته تر می سازد. آشکار است با بالا رفتن سطح آگاهی و آموزش و پرورش مردم، درخواست آنان برای مشارکت فزونی می گیرد. در چنین وضعیتی تنها راه بسیج همه توانایی ها می توان به برتر کردن کیفیت زندگی کاری در سازمان ها و بالا بردن حس خشنود زستن انسان ها در جامعه یاری موثر داد.
درخواست برای مشارکت در حقیقت حالت شور انگیزی برای پذیرش مسئولیت به شمار می آید هرگاه در سازمانی یا در جامعه ای مردم دل به سوی پذیرش مسئولیت داشتند آنگاه می توان امید داشت که انگیزه های متعالی انسان به کار افتاده و راه برای کامیابی های بزرگ انسانی فراهم خواهد شد.
فلسفه انجام امور پلیسی جامعه محور مبتنی بر این دیدگاه است که پلیس و جامعه در کنار یکدیگر کارهایی را انجام می دهند که هر یک به تنهایی قادر به انجام آن نخواهند بود.بنابر این پلیس برای انکه بتواند دغدغه های امنیتی را در جامعه بر طرف کند،نیازمند شناخت جامعه است وبایستی در بطن جامعه قرار گیرد و خود را بخشی از جامعه بداند.یکی از راه حل های برقراری ارتباط با جامعه،حل عملی مشکلات به جای طرح راه حل های سریع و لحظه ای است.(کشفی،۱۳۹۱ : ۹)
تحقق کامل حقوق کودکان و پیشبرد مصالح عالیه آنان در یک نظام عدالت مطلوب،به اقدامات مثبتی نیاز دارد که بسیج کلیه منابع و امکانات موجود را دربر می گیرد.این امر مستلزم آن است که نهادهای متولی در این عرصه با یک دیگر تعامل مثبت و فعال داشته باشند.پلیس به جهت جایگاهش و ارتباط گسترده با جامعه و نهادها نقش مهمی در این زمینه بازی می کند.تعامل پلیس با سایر نقش پردازان عرصه عدالت برای اطفال و نوجوانان از جمله رفتارهایی است که توان آن را به سیاست افتراقی در قبال کودکان و نوجوانان تعبیر کرد؛این تعامل در چارچوب درون نقشی و فرانقشی و همچنین در سه سطح کلان،خرد و میانی قابلیت تحقق دارد.(کاظمی،۱۳۸۷: ۱)
۲-۳-۴-۵- مراحل شکل گیری مشارکت بین سازمان‌ها
مراحل شکل گیری مشارکت در بین سازمان ها بشرح ذیل می باشد:
۱-احساس نیاز به مشارکت در فعالیت‌های مورد نیاز با سازمان‌هایی که واجد شرایط همکاری و مشارکت هستند.
۲- احصای نیازهای سازمانی و بررسی ابعاد مختلف آن از لحاظ تبیین معایب و محاسن.
۳- احصای مشخصات سازمان‌هایی که واجد شرایط همکاری و مشارکت هستند.
۴- ایجاد ارتباط و انجام رایزنی‌های لازم با رده‌های مختلف سازمان هدف .
۵- ایجاد احساس نیاز متقابل در مسئولان و مدیران سازمان هدف با ارائه و بزرگنمایی محاسن، ارزش افزوده، منافع مشترک، فرصت‌های جدید ایجاد شده.
۶- امضای تفاهم نامه‌های همکاری و انعقاد قراردادهای مختلف مورد نیاز در زمینه‌ فعالیت‌های مورد علاقه دو سازمان.
۷- تشکیل گروه‌های کاری مشترک جهت اجرایی نمودن مفاد تفاهم نامه‌ها و قراردادهای منعقد شده فیمابین با شرکت در جلسات متعدد.
۸- ایجاد دفاتر یا شعب کوچک سازمان‌ها در سازمان مقابل در صورت نیاز.
۹- ایجاد انعطاف‌پذیزی لازم در سازمان جهت ارائه تسهیلات، رفع موانع احتمالی، بازنگری و تعدیل قوانین و مقررات مغایر با تعامل بین سازمانی.
۱۰- تشکیل گروه‌های نظارت و حل اختلاف متشکل از کارشناسان و نمایندگان تام‌الاختیار مدیران دو سازمان جهت بررسی و رفع مشکلات، موانع و اختلافات احتمالی بین سازمانی جهت تحقق اهداف تفاهم نامه‌ها و قراردادهای فیمابین دو سازمان و پیشگیری از انحرافات و تخلفات احتمالی.
۱۱- تمدید قراردادهای موجود جهت ادامه مشارکت و همکاری متقابل و یا در صورت نیاز توسعه دامنه همکاری با انعقاد قراردادهای جدید یا امضای متمم قراردادهای قبلی.
۱۲- خاتمه همکاری و مشارکت با اتمام مدت قرار داد و یا فسخ قرار داد یکطرفه یا دو طرفه به جهت وجود اختلاف شدید غیر قابل حل و یا تغییر شرایط و ماهیت حاکم بر علت وجودی اهداف تفاهم نامه‌ها و قراردادهای فیمابین دو سازمان.
امروزه راهبرد مشارکت، همکاری متقابل و تعامل بین سازمانی در اکثر سازمان‌ها نهادینه شده است به طوری که مدیران جدید سازمان ملزم هستند تعهدات قبلی را به انجام رساننده و یا آن‌ ها را توسعه بخشند. صاحب‌نظران مدیریت، که سازمان‌ها را به عنوان یک موجود زنده فرض می‌کنند، ادامه حیات و رشد آنان را بدون تعامل و مشارکت با محیط اطراف غیر ممکن و محکوم به فنا می‌دانند. بنابراین از دید آن‌ ها کلیه سازمان‌ها برای حفظ ماهیت خود ناچار به مشارکت و ایجاد تعامل با دیگر سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی هستند. در مدیریت مشارکتی بسیاری از ذی‌نفعان و مشارکت کنندگان در خارج از سازمان هستند اما به نوعی در خدمات سازمان و منافع آن سهم دارند.
سازمان‌های آموزشی و نظامی و انتظامی نیز طیف وسیعی از ذی‌نفعان را در سطح دولت، جامعه، بنگاه‌ها و بازار، صنایع، خانواده‌ها، جمعیت‌ها و… تحت پوشش خدمات خود دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ق.ظ ]




ـ ترکیب شناخت‌ها، احساس‌ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معیّن را نگرش شخص نسبت به آن چیز می‌گویند. (کرچ، کراچفیلد، و بالاکی[۸۳]، ۱۹۶۱، به نقل از: کریمی، ۱۳۸۸: ۷)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ـ نگرش، سازمان با دوامی از باورهاست حول یک شیء یا موقعیت که فرد را آماده می‌کند تا به صورتی ترجیحی نسبت به آن واکنش نشان دهد. (راکیچ[۸۴]، ۱۹۶۷، به نقل از: کریمی، ۱۳۸۸: ۷)
ـ ما نگرش را به عنوان ارزیابی کلی فرد از یک موضوع تعریف می‌کنیم. (جرد بونر و مایکل وانک[۸۵]، ۱۹۵۹، به نقل از: بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۹)
بنابراین، می‌توان نگرش را نوعی متغییر مداخله‌گر پنهان فرض کرد که به صورت میانجی، میان محرک و پاسخ (رفتار)، در درون فرد رفتارکننده، عمل می‌کند تا عکس‌العمل قابل مشاهدۀ او را شکل دهد.
۱ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ اجزای نگرش
اندیشمندان حوزۀ مطالعات روان‌شناسی اجتماعی، نگرش را پدیده‌ای مرکب از سه عنصر «شناختی»، «عاطفی» (احساسی) و «آمادگی برای عمل» (رفتاری) می‌دانند و بر این باورند که این اجزای سه‌گانه، با هم همبستگی دارند؛ بدین معنی که شناخت‌های فرد دربارۀ چیزی، از احساسات و شور او دربارۀ آن چیز و هم‌چنین تمایلات او برای عمل نسبت به آن چیز تأثیر می‌پذیرند. هم‌چنین هر تغییری که در شناخت شخص دربارۀ چیزی رخ دهد، در احساسات او نسبت به آن و نیز در آمادگی او برای عمل و رفتار نسبت به آن تأثیر می‌‌گذارد. (کرچ و همکاران، ۱۹۶۱، به نقل از: کریمی، ۱۳۸۸: ۱۰)
از آن جا که یکی از پیش‌زمینه‌های هر نگرشی را شناخت تشکیل می‌دهد، بنابراین موضوع نگرش می‌تواند هر چیز مادی و غیر مادی قابل درک، شناخت و استنباط در دنیای بشر باشد. پس، می‌توان چنین نتیجه گرفت که نگرش‌های افراد، محدود به شناخت‌های آنهاست، در نتیجه اگر کسی که نسبت به پدیده‌ای شناخت نداشته باشد، اصولاً نگرشی هم در مورد آن نخواهد داشت. با این تفاسیر، به بررسی مختصر اجزاء سه‌گانۀ نگرش می‌پردازیم:
الف. جزء شناختی نگرش: شامل اطلاعاتی می‌شود که فرد در خصوص موضوع نگرش دارد. البته مهم‌ترین این شناخت‌ها آنهایی هستند که با نوعی ارزیابی همراه باشند.
ب. جزء احساسی نگرش: این جزء شامل احساساتی است که موضوع نگرش در شخص بر می‌انگیزد؛ به این معنا که موضوع نگرش، ممکن است برای فرد، خوشایند یا ناخوشایند باشد. اهمیت بُعد احساسی نگرش در این جاست که نقش انگیزشی بر رفتار فرد دارد. تحقیقی که به وسیلۀ آندرسون انجام شده است، نشان می‌دهد که حتی پس از این که محتوای یک نگرش (جزء شناختی آن)، فراموش می‌شود، ارزشیابی نسبت به موضوع آن نگرش، هم‌چنان برقرار می‌ماند و این نتیجه، تأکیدکنندۀ این نکته است که عنصر عاطفی، بادوام‌تر و اصلی‌تر از عنصر شناختی است. (کریمی، ۱۳۸۸: ۲۰)
ج. جزء آمادگی برای عمل در نگرش: این جزء به این معناست که نگرش، شخص را آماده می‌کند تا در برخورد با موضوع نگرش، رفتاری از خود نشان دهد. بدین ترتیب، چنان که نگرش شخص نسبت به موضوعی مثبت باشد، آماده است که کمک کند، ستایش کند، حمایت کند، یا پاداش دهد و بر عکس، اگر نگرش شخص نسبت به موضوعی منفی باشد، آماده است به آن آزار برساند، بی‌اعتنایی کند، و یا حتی در جهت نابودی آن بکوشد.
یک طرفدار محیط زیست، ممکن است قویاً باور داشته باشد که آلودگی هوا، لایۀ اُزُن را تخریب می‌کند که نتیجۀ آن افزایش خطر ابتلا به سرطان است(بُعد شناختی)؛ او ممکن است از انقراض گونه‌های جانوری در معرض خطر، عصبانی یا ناراحت شود (بُعد عاطفی)؛ و یا در اثر این نگرش، ممکن است به جای وسیلۀ نقلیۀ شخصی، از وسایل نقلیۀ عمومی استفاده کند یا به استفاده از کالاهایی که از راه بازیافت تولید شده‌اند، مبادرت ورزد (بُعد رفتاری).
یافته‌های اخیر روان‌شناسان اجتماعی، حاکی از تفاوت تأثیر و اهمیت این سه عنصر در شکل‌دادن به نگرش‌های افراد است؛ یعنی در برخی نگرش‌ها، عامل شناختی مهم‌تر است، در برخی عامل عاطفی و در برخی دیگر، عامل رفتاری. بنابراین، نگرش‌ها می‌توانند مبتنی بر شناخت، عواطف و یا مبتنی بر رفتار و یا مبتنی بر ترکیب دو یا هر سه آن‌ ها باشند (زانا و رمپل[۸۶]، ۱۹۸۸، به نقل از: کریمی، ۱۳۸۸: ۲۱). بر همین اساس، در این پژوهش، سعی شده است از انواع نگرش‌های شناختی، احساسی و رفتاری، برای سنجش نگرش افراد نسبت به ابعاد مختلف مفهوم فرهنگ بهره گرفته شود.
نکتۀ قابل توجه در خصوص اجزای نگرش، این جاست که هر یک از این اجزاء، خود، تحت تأثیر دو مؤلفۀ بسیار تأثیرگذار قرار دارند که در سمت و سو و شدت بخشیدن به موضوع نگرش نقش مهمی ایفا می‌کنند. اوّلین مؤلفه، شدت[۸۷] است. در واقع شدت هر یک از اجزاء، درجه نیرومندی یا شدت عمل هر یک از این اجزاء را با موضوع نگرش مشخص می‌کند. برای مثال برای سنجش نگرش شخصی نسبت به یک پدیدۀ خاص، می‌بایست میزان (شدت) شناخت، درجۀ نیرومندیِ احساس (مثبت یا منفی) نسبت به موضوع نگرش، و نیز میزان (شدت) آمادگی او برای عمل در خصوص موضوع مورد نگرش را مورد بررسی قرار داد. این کار امروزه در حوزۀ تحقیقات علوم اجتماعی معمولاً با دو طیف «لیکرت» و «تورستون» اندازه‌گیری می‌شود که در طراحی سؤالات مربوط به پرسشنامۀ این پژوهش نیز مدّ نظر قرار گرفته است. مؤلفه دومی که بر روی هر یک از اجزاء سه‌گانۀ نگرش تأثیر می‌گذارد، «درجۀ پیچیدگی» (تکثر) هر یک از این اجزاء است. در واقع این که بدانیم هر یک از این اجزاء، در ذهن فرد یا افراد، از چه میزان درجۀ پیچیدگی یا تکثر برخودارند، تأثیر بسزایی در سنجش نوع نگرش آن‌ ها دارد. برای مثال اگر بخواهیم نگرش کسی را در مورد یکی از شخصیت‌های سیاسی بررسی کنیم، درجۀ پیچیدگی هر یک از این اجزاء سه‌گانۀ می‌تواند در نوع نگرش فرد نسبت به آن شخصیت نقش ایفا کند؛ این که جزئیات شناخت آن فرد نسبت به آن شخصیت تا چه اندازه است و چه ابعادی از زندگی و شخصیت او را می‌شناسد، و یا این که احساسی (مثبت یا منفی) که نسبت به آن شخصیت دارد، از ترکیب چه احساساتی نسبت به او ایجاد شده است، و در نهایت این که آمادگی عمل او در قبال شخصیت مورد نظر، تابع چه عواملی خواهد بود، همگی در نوع نگرش فرد نسبت به آن شخصیت تأثیرگذار هستند.
۲ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ ارتباط نگرش‌های مختلف با یکدیگر
مجموعۀ نگرش‌های یک فرد نسبت به موضوعات مختلف، در نهایت، یک کلیت در هم‌تافته‌ای از نگرش‌های او را نسبت به پدیده‌های پیرامونش تشکیل‌ می‌دهد که شاید بتوان آن را در قالب «جهان‌بینی»[۸۸] آن فرد تفسیر کرد. اما نکتۀ قابل توجه در این میان این است که تعداد کمی از نگرش‌های ما از نگرش‌های دیگرمان، به کلی جدا و مستقل هستند. اغلب نگرش‌های ما با دیگر نگرش‌های‌مان مجموعه‌ای هماهنگ به نام «خوشۀ نگرش‌ها» را ایجاد می‌کنند. اهمیت این هماهنگی در این است که به میزانی که نگرش‌های شخص با هم تناسب و همبستگی داشته باشد، به همان میزان می‌توان گفت که شخصیت او دارای وحدت و یکپارچگی است. چنانچه بین نگرش‌های شخصی نسبت به امور مختلف، تناسب و همبستگی کامل وجود داشته باشد، گفته می‌شود که این شخص دارای فلسفۀ زندگی مشخص یا یک ایدئولوژی معیّن است (کریمی، ۱۳۸۸: ۱۴).
۳ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ ویژگی‌های نگرش:
ـ نگرش، یک نوع حالت و آمادگی درونی است
ـ موضوع نگرش می‌تواند شامل هر چیز مادی و غیر مادی قابل درک و استنباط در محیط پیرامون فرد باشد.
ـ نگرش‌ها به صورت ذاتی در درون فرد وجود ندارد و در اثر محرک‌هایی در ذهن فرد شکل می‌گیرند.
ـ نگرش در تمام ابعاد شناختی، عاطفی، و رفتاری رخ می‌دهد
ـ معمولاً عامل «ارزشیابی» در نگرش‌ها نهفته است.
ـ نگرش همیشه پیش از رفتار شکل می‌گیرد
ـ نگرش‌های شکل‌گرفته، در عین حال ممکن است تغییر کنند.
ـ نگرش‌ها می‌توانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند
ـ در صورتی که نگرش‌های افراد به رفتار آن‌ ها رسیده باشد، می‌توان آن‌ ها را از رفتارهایشان استنباط کرد.
۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ راه‌های شکل‌گیری یا تغییر نگرش
همان طور که در تعریف مفهوم «نگرش» نیز ذکر شد، یکی از ویژگی‌های هر نگرشی، این است که حاصل شناخت است. بنابراین، هیچ نگرشی بدون شناخت حاصل نمی‌شود و طبق تعریف، نگرش عبارت از قضاوت ذهنی است که افراد در مورد چیزهایی دارند که با آن مواجه می‌شوند. با این تفاسیر، شاید هیچ نگرشی را نتوان ذاتی فرض کرد. هر چند اخیراً بعضی پژوهش‌گران با مطالعه بر روی نگرش‌های دوقلوهای همسان، ادعاهایی در مورد ارثی بودن برخی نگرش‌ها مانند دینداری، رضایت شغلی، قدرت‌طلبی، علاقه به موسیقی جاز، نگرش به مجازات اعدام، نژادپرستی و میهن‌پرستی و… مطرح کرده‌اند، اما این شواهد قطعی نیستند و مناقشۀ وراثت در برابر فرهنگ، هم‌چنان به قوت خود باقی است (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۰۴و ۱۰۲). ریچارد داوکینز[۸۹] (۱۹۸۹) در انتقاد به بحث وارثتی بودن نگرش‌ها می‌گوید: «این یک سفسطه است… که فرض کنیم صفاتی که به طور ارثی به ما می‌رسد، بر حسب تعریف، ثابت و تغییرناپذیر هستند. ژن‌ها ممکن است سبب خودخواهی ما شوند، اما لزوماً مجبور نیستیم در سرتاسر عمرمان از هر چه به ما دیکته می‌کنند، تبعیت کنیم. حتی در این صورت نیز می‌توانیم نوع‌دوست باشیم. ژن‌های خودخواهی فقط نوع‌دوست بودن را برای ما دشوار می‌کنند اما آن را غیر ممکن نمی‌سازند. از میان حیوانات، انسان، تنها موجودی است که تحت تأثیر فرهنگ، عوامل اکتسابی و ارثی قرار دارد. (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۰۵) لذا، همان طور که بیش‌تر نظریه‌پردازان نگرش معتقدند؛ نگرش‌ها از طریق تجربه کسب می‌شوند، یعنی آموختنی هستند و این آموزش به چندین شیوه رخ می‌دهد که مهم‌ترین آن‌ ها عبارت‌اند از:
۱ـ۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ اندیشیدن یا تفکر مطلق
اندیشیدن و کنار هم قرار دادن صغری و کبری‌های مربوط به یک پدیده و ترکیب آن‌ ها با یکدیگر، بیش‌تر اوقات منجر به نتایج جدیدی می‌شوند که گاه ممکن است موجبات تغییر نگرش افراد را فراهم آورند. بر این اساس، تسر[۹۰] (۱۹۷۸) نشان داد که حتی اگر پیام قانع‌سازی نیز وجود نداشته باشد، تفکر صِرف دربارۀ یک موضوع، می‌تواند به نگرش‌های افراطی‌تر در مورد آن بیانجامد. علت این مسئله، «نظریه‌های ساده»[۹۱] یا طرح‌واره‌های ابتدایی افراد است که باعث می‌شوند بعضی ویژگی‌های یک موضوع، برجسته‌تر جلوه کنند و استنباط‌ها دربارۀ ویژگی‌های مربوط، آسان‌تر شوند. بنابراین، طرح‌واره‌ها بر افکار فرد تأثیر رهنمودی دارند و غالباً سبب تغییر باورها در جهت افزایش ثبات طرح‌واره‌های موجود می‌شوند. از آن جا که نگرش‌ها تابعی از عقاید شخص هستند، یک نگرش بی‌ثبات اوّلیه می‌تواند در پرتو تفکر صِرف، به نگرشی افراطی تبدیل شود (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۶۶).
به همین علت است که تیموتی ویلسون و همکارانش[۹۲] (۱۹۹۳) اعلام کردند «تفکر مطلق»، یعنی اندیشیدن صِرف دربارۀ موضوعی، بدون دریافت اطلاعاتی از خارج، ممکن است منجر به تغییر نگرش فرد شود (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۲۶). تسر (۱۹۷۸) معتقد است در این فرایند، اگر افکار زمینه‌ای و زیربنایی فرد، بار ارزیابی یکسانی داشته باشند، آنگاه ممکن است نگرش‌ها افراطی‌تر شوند و آن طور که چایکن و ییتس[۹۳] (۱۹۸۵) اعلام کرده‌اند، اگر افکار، بار ارزیابی متفاوتی داشته باشند، نگرش‌ها کم‌تر افراطی خواهند بود.
۲ـ۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ تجربۀ مستقیم
بسیاری از نگرش‌های ما حاصل مواجهۀ مستقیم ما با موضوع یا شیء است که در مورد آن نگرش پیدا کرده‌ایم. برای مثال بازدید از جان‌باختگان یک حمله شیمیایی، ممکن است باعث شکل‌گیری نگرش منفی نسبت به انواع سلاح‌های شیمیایی، تولیدکنندگان و استفاده‌ کنندگان از آن‌ ها در فرد گردد و یا بر عکس، اگر در یک تصادف، طرف مقابل، بدون دریافت هیچ گونه خسارتی، از حق خود نسبت به ما بگذرد، ممکن است نگرش مثبتی نسبت به گذشت پیدا کنیم، به گونه‌ای که شاید تا قبل از آن، گذشت را عاملی برای افزایش جرم به حساب می‌آوردیم.
شواهد تجربی فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهند نگرش‌های شکل‌گرفته بر مبنای تجربۀ مستقیم، اثرات نیرومندتری بر رفتار می‌گذارند تا نگرش‌هایی که غیرمستقیم و به صورت دست دوم، یعنی بر مبنای گفته‌های دیگران شکل گرفته باشند. (ریگان و فازیو[۹۴]، ۱۹۷۷) دلیل آن هم می‌تواند این امر باشد که نگرش‌هایی که در نتیجۀ تجربۀ مستقیم شکل‌گرفته‌اند، آسان‌تر به ذهن می‌آیند و این عامل اثر آن‌ ها را بر رفتار تقویت می‌کند (کریمی، ۱۳۸۸: ۵۸).
۳ـ۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ صِرف قرار گرفتن در معرض محرّک‌ها[۹۵]
مفهوم در معرض قرار گرفتن صِرف، برای اوّلین بار توسط زایونک[۹۶] (۱۹۶۸) مطرح شد. این، بدان معناست که تعداد دفعاتی که ما با یک موضوع یا شیء نگرشی روبه‌رو می‌شویم، ارزشیابی ما را از آن موضوع یا شیء تحت تأثیر قرار می‌دهد و یا به عبارت دیگر، تکرار در معرض قرار گرفتن یک محرک، پاسخ‌های ما را نسبت به یک شیء یا یک شخص، نیرومندتر می‌کند که البته این نگرش‌ها می‌توانند مثبت یا منفی باشند (کریمی، ۱۳۸۸: ۳۱).
نتیجه تحقیقات بورنستاین[۹۷] (۱۹۸۹) نیز نشان داد که هر چه دفعات مواجهه با یک محرک افزایش یابد، علاقۀ به آن بیش‌تر می‌شود که این افزایش علاقه، در مواردی که مخاطب با محرک‌های پیچیده‌تر مواجه شود یا هنگام مواجهۀ کوتاه‌تر ، یا فاصله‌های طولانی‌تر بین مواجهه و ارزیابی، شدیدتر است (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۰۷). هم‌چنین آینگار و کیندر[۹۸] (۱۹۸۷) بیان کردند که بیرون از محیط آزمایشگاه، افراد، بیش‌تر به موضوع‌هایی می‌اندیشند که در رسانه‌های جمعی مطرح می‌شوند؛ و مسائلی که خیلی زیاد یا به تازگی به آن‌ ها پرداخته شده است، تأثیر بسیاری بر ارزیابی‌های آن‌ ها دارد (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۲۳).
بر این اساس، هر چه وابستگی نگرش‌ها به اطلاعاتی که به طور مستمر در دسترس هستند، بیش‌تر باشد، پایداری آن‌ ها نیز بیش‌تر خواهد بود و هر چه وابستگی آن‌ ها به اطلاعاتی که به طور لحظه‌ای یا موقتی در دسترس هستند، بیش‌تر باشد، ناپایدارتر خواهند بود. بنابراین، اگر نسبت اطلاعاتی که به طور مستمر در دسترس هستند در قیاس با اطلاعاتی که فرد به طور موقتی به آن‌ ها دسترسی دارد، بیش‌تر باشد، وی نگرش پایدارتری خواهد داشت. این موضوع، احتمالاً دربارۀ نگرش‌ها و باورهایی که خیلی مرور شده و به خاطر سپرده شده‌اند نیز مصداق دارد. علاوه بر این، انتظار می‌رود که موقعیت‌های مشابه، نگرش‌های مشابهی را فعال کنند. بنابراین، مادامی که موقیت شکل‌گیری نگرش، خیلی تغییر نکند، حتی اطلاعاتی که دسترسی موقت دارند، نیز با گذشت زمان چندان تغییر نمی‌کنند. وقتی فرد فقط به آنچه به راحتی به ذهن می‌آید تکیه نمی‌کند و برای به یاد آوردن اطلاعات به حافظۀ خود فشار می‌آورد، احتمالاً هر بار به اطلاعات مشابهی دست خواهد یافت که این مسئله نیز تا زمانی که او اطلاعات جدیدی به دست نیاورد، به پایداری نگرش‌های او کمک می‌کند (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۴۵).
۵ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ تکوین نگرش‌ها
نگرش‌های افراد از زمانی که شکل می‌گیرند، دائم در حال تغییر و تحول هستند. عوامل بسیار زیاد و مختلفی در تکوین نگرش‌های افراد در طول زندگی نقش دارند که در ادامه مهم‌ترین آن‌ ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم:
ـ آنچه نیازهای شخص را برآورده می‌کند: در جریان فعالیت‌های فرد برای رفع نیاز خود، موانع و مشکلاتی بر سر راه او قرار می‌گیرند که نگرش های ویژه‌ای را در او به وجود می‌آورند. بدین ترتیب که چنین فردی، نسبت به اشیاء، عوامل، وسایل و اشخاصی که نیازهای او را بر می‌آورند و وی را به هدف‌هایش می‌رسانند، نگرش‌های موافق و مثبت و نسبت به موانعی که سدّ راه رسیدن او به هدف‌هایش می‌شوند، نگرش‌های منفی پیدا می‌کند.
ـ کسب اطلاعات دربارۀ موضوع یا شیء یا فرد خاص: علاوه بر نیازها که در ایجاد نگرش‌های شخص مؤثرند، اطلاعاتی که شخص کسب می‌کند نیز در ایجاد و شکل‌گیری نگرش‌های او تأثیر دارند. مثلاً اگر شخصی در مورد مطلبی شناخت نداشته باشد، هیچ گونه نگرشی نیز نسبت به آن مطلب نخواهد داشت، اما همین که در خصوص آن مطلب از یک منبع خبری شناختی کسب کند، نگرشی که نسبت به آن موضوع پیدا خواهد کرد، بیش‌تر موافق با نگرش آن رسانه یا منبع خبری است که برای اوّلین بار آن مطلب را به او معرفی کرده است. این منبع خبری می‌تواند هر چیزی مانند والدین، معلمان و هم‌کلاسی‌‌های مدرسه، دوستان و آشنایان یا وسایل ارتباط جمعی از قبیل روزنامه، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و… باشد. بدین ترتیب، یکی از عوامل شکل‌دهندۀ نگرش‌ها منابع اطلاعاتی و مراجع صاحب‌نظر در زندگی ما هستند.
ـ تعلق گروهی: نیاز به تعلق گروهی، یکی از نیازهای مهم انسان است و همبستگی شخص با گروه در ایجاد نگرش‌های او تأثیر حتمی دارد. تا جایی که می‌توان گفت نگرش‌های شخص، نمایندۀ اعتقادات و سنت‌های گروه‌هایی است که وی جزء آن‌هاست. علاوه بر این، فرد برای حفظ نگرش‌های خود، به حمایت دیگران نیازمند است. تعلق شخص به گروه‌های نخستین همچون خانواده، سبب می‌شود که کودک، به عنوان عضوی از خانواده، نگرشی مشابه با نگرش خانواده را در خود شکل دهد. گاهی نیز فرد، پیشاپیش، نگرش‌هایی مشابه با نگرش‌های گروهی که امیدوار است در آن‌ ها عضویت داشته باشد، اختیار می‌کند.
البته لازم به توضیح است که شخص در تأثیر پذیرفتن از گروه، پذیرنده‌ای منفعل و بدون چون و چرا نیست. نگرش‌ها نیز مانند شناخت‌ها، انتخابی هستند. از میان همۀ نگرش‌های گروه، شخص آن دسته از نگرش‌ها را بر می‌گزیند که برآورندۀ نیازهای او باشند. بدین ترتیب، تأثیر گروه بر نگرش‌های فرد، غیر مستقیم و پیچیده است (کریمی، ۱۳۸۸: ۴۳).
ـ شخصیت فرد: نگرش‌های هر فرد، منعکس‌کنندۀ شخصیت او هستند. هر چند عضویت در گروه، باعث نزدیکی نگرش فرد به نگرش اعضای آن گروه خواهد شد، اما در این میان، افرادی هم هستند که از نظر نگرشی، تفاوت‌هایی با دیگر افراد گروه دارند. این تفاوت‌ها ناشی از شخصیت این افراد است. معمولاً شخصیت‌های خاص، دارای نگرش‌های خاصی هم هستند که با همان الگوی شخصیت دارای هماهنگی است؛ به عنوان مثال، شخصیت اقتدارطلب (آدورنو و همکاران[۹۹]، ۱۹۵۰) که با ویژگی‌هایی چون جمود فکری، تعصب افراطی، عدم گذشت نسبت به خطای دیگران و نژادپرستی و ملیت‌پرستی همراه است، نگرش‌های مشخصی از جمله نفرت نسبت به نژادهای دیگر، مخالفت با حضور خارجیان یا مهاجران یا پناهندگان در کشور خود، طرفداری از سیستم‌های دیکتاتوری و خشن و اعمال خشونت نسبت به مخالفان و آزاداندیشان را نیز به ظهور می‌رساند (کریمی، ۱۳۸۸: ۴۳).
۶ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ رابطۀ بین نگرش و رفتار
تحقیقی که ریچارد لاپی‌یر[۱۰۰] (۱۹۳۴) انجام داد، نشان می‌دهد که الزاماً همیشه رابطۀ مستقیمی بین نگرش و رفتار وجود ندارد. یعنی این طور نیست که اگر کسی نسبت به فردی نگرش منفی داشته باشد، الزاماً در عمل هم با او بدرفتاری کند. دلیل آن هم این است که نگرش‌ می‌تواند به شکل پاسخ‌های زیادی (چه کلامی و چه غیر کلامی)، تظاهر پیدا کند. اما برای مشاهدۀ پاسخ نهایی، ما به نمونه‌ای بزرگ و نماینده از رفتارها در حیطه‌ای که نگرش در آن به کار می‌رود، نیاز داریم (فیشباین و آجزن[۱۰۱] (۱۹۷۵). اکنون به خوبی پذیرفته شده است که نگرش‌ها واقعاً تأثیری پویا و هدایتی بر رفتار دارند، اما تحت شرایط خاصی (کریمی، ۱۳۸۸: ۵۵). یکی از این شرایط، «اجبار موقعیتی»[۱۰۲] است؛ بدین معنا که برخی اوقات، مردم نمی‌توانند نگرش خود را ابراز کنند، زیرا چنین کاری با هنجارهای یک موقعیت مفروض تناقض دارد. بیش‌تر تحقیقاتی که توسط فازیو و همکارش[۱۰۳] (۱۹۹۴) انجام شده است، این دیدگاه را تأیید می‌کند. عامل دیگر، «فشار وقت»[۱۰۴] است. وقتی افراد، تحت فشار وقت باشند و مجبور باشند که خیلی سریع تصمیم بگیرند و عمل کنند، معمولاً تمایل خواهند داشت که به نگرش‌های خود رجوع کنند و از آن‌ ها به عنوان راهنمای سریع و آسان برای تصمیم‌گیری استفاده کنند. بدین ترتیب، در موقعیت‌هایی که در آن‌ ها فشار زمان زیاد باشد، پیوند نگرش ـ رفتار، نیرومندتر از موقعیت‌هایی است که چنین فشاری وجود ندارد، یا موقعیت‌هایی که افراد وقت بیش‌تری دارند تا اطلاعات موجود را با دقّت بیش‌تری بررسی کنند (کریمی، ۱۳۸۸: ۵۷).
تحقیقات پتکوا، آجزن و درایور[۱۰۵] (۱۹۹۵) نشان می‌دهند که هر چه نگرش‌ها نیرومندتر باشند، تأثیر آن بر رفتار بیش‌تر است. منظور روان‌شناسان از نیرومندی نگرش چند مطلب است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ق.ظ ]




در این رابطه اولسن و همکاران[۷۵] (۲۰۰۷) در پژوهش خود در زمینه ی “ارتباط مصرف شیر در دوران بارداری با افزایش اندازه های بدن نوزاد در زمان تولد” بیان داشتند که مصرف شیر در دوران بارداری با کاهش خطر تولد نوزاد SGA[76] و افزایش خطر تولد نوزاد LGA [۷۷]ارتباط دارد و میانگین وزن زمان تولد نوزاد را افزایش می دهد به طوری که مادرانی که در دوران بارداری ۵-۴ لیوان شیر مصرف می کنند نسبت به مادرانی که اصلا شیر مصرف نمی کنند ، میانگین وزن زمان تولد نوزادان آنان تقریبا ۱۰۰ گرم بیشتر است که این ارتباط از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۱/۰>P) (46). عدل شعار و همکاران (۱۳۸۴) نیز بیان کردند که تغذیه ی مادر عامل مؤثری در تندرستی نوزاد می باشد و در میان عوامل تغذیه ای ، مصرف کم میوه در دوران بارداری با کم وزن شدن نوزاد ارتباط دارد و مادرانی که در دوران بارداری میوه در حد ضعیف مصرف کرده بودند ۱۹/۱۹ بار بیشتر از مادران دیگران در خطر زایمان نوزاد کم وزن بودند (۱۹/۱۹=OR و ۰۰۰۱/۰>P) (2). همچنین رامون و همکاران (۲۰۰۹) با مطالعه ای روی ۷۸۷ مادر باردار نشان دادند که وزن زمان تولد نوزاد با مصرف میوه (۰۱/۰>P) و سبزیجات (۰۰۱/۰>P) در دوران بارداری ارتباط وجود دارد. آنان با بررسی عوامل چندگانه ی مؤثر در کم وزن شدن نوزاد دریافتند مادرانی که در سه ماهه ی اول بارداری سبزیجات را به میزان کم مصرف می کنند ۷/۳ برابر نسبت به مادرانی که سبزیجات را زیاد مصرف می کنند ، وزن زمان تولد نوزادان آنان کاهش می یابد (۷/۳=OR و ۰۰۱/۰>P) ، مصرف کم سبزیجات در سه ماهه ی سوم بارداری نیز نتایج مشابه را به دنبال دارد (۱/۲=OR و ۰۱/۰>P) اما بین مصرف میوه در دوران بارداری در سه ماهه اول و سوم بارداری با کم وزن شدن نوزاد ارتباط معنی داری را نیافتند (۴۰). رامون (۲۰۰۹) نیز بیان داشت که سبک زندگی سالم با مصرف میوه و سبزیجات ارتباط دارد و فواید مصرف این مواد در دوران بارداری ، روی رشد جنین به خاصیت مواد سازنده بیولوژیکی موجود در این مواد برمی گردد (۴۰) طوری که لاجیو و همکاران[۷۸] (۲۰۰۵) در تحقیقی که تحت عنوان “ارتباط دریافت تغذیه کم در طول بارداری با اندازه نوزاد در هنگام تولد” انجام دادند اظهار داشتند که فولات و آنتی اکسیدان موجود در میوه و سبزیجات می تواند روی پیامدهای بارداری مؤثر باشد (۴۷). در ارتباط با معنی دار شدن عوامل تغذیه ای شاید بتوان گفت ، مادرانی که لبنیات ، میوه و سبزیجات در دوران بارداری بیشتر مصرف می کنند در واقع از مواد غذایی استفاده کرده اند که حاوی مواد معدنی و ویتامین های مورد نیاز برای رشد جنین می باشد. در ارتباط با معنی دار شدن توجه به برچسب مواد غذایی بسته بندی شده در دوران بارداری نیز مسلم است مادرانی که به نوع ماده مصرفی در تغذیه خود توجه دارند ، سعی دارند ماده ای را مصرف کنند که هر چه بیشتر سلامت خود و جنین آنان را به دنبال داشته باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جداول شماره ۶ و ۷ در مورد ارتباط وضعیت فعالیت و استراحت مادران در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد می باشد. که جدول شماره (۶) نشان می دهد درصد کم وزن شدن نوزاد در میان مادرانی که بیان داشتند در دوران بارداری هرگز برنامه ورزشی منظمی نداشتند نسبت به مادرانی که اغلب برنامه ورزشی منظمی را در دوران بارداری دنبال می کردند (۱/۱% در مقابل ۹/۸%) بیشتر است. همچنین مادرانی که بیان داشتند هنگامی که به فعالیت جسمانی پرداخته ، وقتی با افزایش ضربان قلب روبه رو می شدند ، به فعالیت خود ادامه می دادند نسبت به مادرانی که همیشه در این زمان ، فعالیت خود را متوقف و استراحت می کردند درصد کم وزنی در نوزادان آنان بیشتر بوده است (۵% در مقابل ۴/۱۰%). و درصد کم وزن به دنیا آمدن نوزادانی که مادران آنان بیان داشتند در دوران بارداری در طول شب خواب خوبی نداشتند نسبت به مادرانی که در دوران بارداری اغلب به اندازه کافی (حداقل ۸-۷ ساعت) در طول شب می خوابیدند بیشتر است (۳/۷% در مقابل ۳/۱۷%). آزمون کای دو نیز نشان داد که بین وزن زمان تولد نوزاد با دنبال کردن برنامه ورزشی منظم (۰۱۴/۰>P) ، متوقف کردن فعالیت جسمانی در زمان افزایش ضربان قلب (۰۰۸/۰>P) و خوابیدن به اندازه کافی در طول شب (حداقل۸-۷ ساعت) (۰۰۵/۰>P) در دوران بارداری ارتباط آماری معنی داری وجود دارد.
جدول شماره (۷) نیز نشان می دهد مادرانی که در دوران بارداری به دنبال انجام فعالیت جسمانی ، ضربان قلب آنان افزایش می یابد گاهی فعالیت جسمانی را متوقف می کردند نسبت به مادرانی که همیشه به افزایش ضربان قلب خود در زمان فعالیت جسمانی توجه داشتند شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان ۳۱/۲ بار افزایش می یابد (۳۱/۲=OR و ۰۰۹/۰>P). مادرانی که برنامه ورزشی خاصی در دوران بارداری نداشتند نسبت به مادرانی که در دوران بارداری ورزش می کردند احتمال تولد نوزاد کم وزن در آنان ۰۴/۲ بار افزایش می یابد (۰۴/۲=OR و ۰۱/۰>P). در این زمینه ماری اوو و همکاران[۷۹] (۲۰۰۹) در تحقیقی تحت عنوان “ارتباط بین ورزش منظم در دوران بارداری با افزایش وزن زمان تولد نوزاد” که روی ۳۶۸۶۹ مادر با حاملگی تک قلویی انجام دادند دریافتند که دنبال کردن فعالیت جسمانی منظم در حاملگی ارتباط مثبت با افزایش وزن زمان تولد نوزاد دارد (۱۶/۱=OR و ۰۰۱/۰>P) (48). همچنین قرایبه و همکاران (۲۰۰۵) بیان می دارند که فعالیت بدنی نه تنها باعث سلامت جسمی می شود بلکه سلامت روانی- اجتماعی و احساس قدرت را در زنان باردار ارتقاء می دهد (۱۰). درحالی که فلتین و همکاران (۲۰۱۰) دریافتند که ورزش کردن سه بار در هفته یا بیشتر در دوران بارداری با کم وزن شدن نوزاد ارتباط دارد و به ازای هر مرتبه ورزش کردن در ماه ، در دوران بارداری ، ۹/۳ گرم ، وزن زمان تولد نوزاد کاهش پیدا می کند (۹/۳=r و ۰۰۱/۰>P) (41). فعالیت زیاد در دوران بارداری و افزایش زیاد ضربان قلب در مادر ، در گردش خون رحمی- جفتی اختلال ایجاد می کند (۳۴). در ارتباط با معنی دار شدن دنبال کردن یک برنامه ی ورزشی منظم در دوران بارداری و متوقف کردن فعالیت جسمانی در زمان افزایش ضربان قلب با وزن زمان تولد شاید بتوان گفت که فعالیت مناسب در دوران بارداری باعث بهبود خون رسانی و تسریع گردش خون مادر به جفت شده و همچنین ورزش باعث کاهش اضطراب و استرس می شود و به رشد و تکامل جنین کمک می کند. همان طورکه مشاهده می شود انجام ورزش ، همیشه با نتایج مطلوب حاملگی همراه نیست و فعالیت خیلی شدید ، به طوری که باعث خستگی مادر شود ، می تواند در روند رشد جنین تأثیرگذار باشد. بنابراین مادران باردار بایستی به مدت و شدت ورزش توجه نمایند.
همچنین در جدول شماره (۷) مشاهده می شود مادرانی که در دوران بارداری شب ها به اندازه کافی نمی خوابیدند نسبت به مادرانی که شب ها خواب کافی داشتند شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان ۳۳/۲ بار افزایش می یابد (۳۳/۲=OR و ۰۳۷/۰>P). در رابطه با معنی دار شدن وزن زمان تولد نوزاد با خواب کافی مادر در طول شب شارما و همکاران[۸۰] (۲۰۰۴) در تحقیق مروری خود تحت عنوان “خواب و اختلالات آن در دوران بارداری” بیان کردند که در سه ماهه سوم بارداری ۹۷% از زنان اختلال خواب دارند که این اختلال می تواند به دلیل عوامل جسمی و هورمونی باشد همچنین این محققین عنوان کردند که طبق تحقیقات بعمل آمده اختلالات خواب مادران باردار شیوع کم وزنی نوزادان ترم را ۲ برابر افزایش می دهد (۴۹). شاید بتوان گفت که خواب کافی در طول شب باعث رفع خستگی و تجدید قوای جسمی و تسکین اعصاب در طول روز می شود در حالی که مادرانی که نمی توانند استراحت کافی در طول شب داشته باشند در طول روز از خستگی و اضطراب رنج می برند ، از طرف دیگر ، وقتی مادر به مدت ۸-۷ ساعت در حال استراحت مداوم باشد به علت کاهش نیازهای مادر ، خون رسانی بیشتری به جفت و جنین صورت گرفته و جنین می تواند رشد بیشتری داشته باشد.
جداول شماره ۸ و ۹ در مورد ارتباط وضعیت مراقبت از خود مادران در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد می باشد. که جدول شماره (۸) نشان می دهد درصد کم وزن شدن نوزاد در میان مادرانی که بیان داشتند از تماس با مواد شیمیایی آسیب رسان در دوران بارداری پرهیز نمی کردند نسبت به مادرانی که اغلب اوقات سعی می کردند در دوران بارداری در تماس با مواد شیمیایی آسیب رسان نباشند (۳/۴% در مقابل ۷/۱۱%) بیشتر است. آزمون کای دو نیز بین پرهیز از تماس با مواد شیمیایی آسیب رسان پوستی و استنشاقی با وزن زمان تولد ارتباط معنی داری را نشان داد(۰۳۱/۰>P). همچنین مادرانی که بیان داشتند در دوران بارداری در تماس با بیماری های واگیر دار بوده اند نسبت به مادرانی که اغلب اوقات از تماس با بیماری های واگیردار خودداری می کردند درصد نوزاد کم وزن در آنان بیشتر است (۲/۴% در مقابل ۳/۱۶%). مادرانی که بیان داشتند در دوران بارداری به توصیه های پزشک جهت اصلاح روش های اشتباه توجه نداشتند نسبت به مادرانی که به این مهم اغلب اوقات در دوران بارداری توجه داشتند ، درصد کم وزن شدن نوزاد آنان بیشتر است (۵/۴% در مقابل ۳/۱۴%). درصد کم وزنی زمان تولد نوزاد در مادرانی که بیان داشتند در دوران بارداری مکمل های دارویی مانند قرص آهن ، مولتی ویتامین و اسید فولیک را مصرف نمی کردند نسبت به مادرانی که اغلب اوقات این مکمل ها را در دوران بارداری مصرف کرده اند بیشتر است (۷/۴% در مقابل ۵/۳۷%). با بهره گرفتن از آزمون دقیق فیشر نیز ارتباط معنی داری را بین وزن زمان تولد نوزاد با مصرف مکمل های دارویی مانند قرص آهن ، مولتی ویتامین و اسید فولیک (۰۳۶/۰>P) ، خودداری از تماس با بیماران مبتلا به بیماری های واگیردار (۰۲۱/۰>P) و اصلاح روش های اشتباه پس از مشورت با پزشک (۰۲۸/۰>P) در دوران بارداری نشان داد. وین گساخون (۲۰۱۰) در این رابطه می نویسد که مادران به وسیله بالا بردن آگاهی های خود و حفظ سلامت در دوران بارداری می توانند در حل مشکلات دوران بارداری و کاهش تولد نوزاد کم وزن گامی بزرگ بردارند (۱۹). اصلاح روش های اشتباه در دوران بارداری و توجه به آموزش های پزشک و پرسنل بهداشتی در دوران بارداری مسلما باعث خواهد شد که مادر از انجام عواملی که باعث اختلال در روند بارداری شده و ممکن است در رشد جنین اختلال ایجاد کند خودداری نماید .
جدول شماره (۹) نیز نشان می دهد که در میان عوامل مراقبت از خود در دوران بارداری مرتبط با کم وزنی زمان تولد نوزاد ، مادرانی که در دوران بارداری از تماس با مواد شیمیایی پرهیز می کردند نسبت به مادرانی که هرگز از تماس با مواد شیمیایی در دوران بارداری پرهیز نمی کردند شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان ۷/۳ بار کاهش می یابد (۷/۳=OR و ۰۰۲/۰>P). کاریلو و همکاران[۸۱] (۲۰۰۳) با مطالعه روی ۳۷۱ مادر باردار که در دوران بارداری در مزارع کار می کردند دریافتند که تماس با حشره کش ها در دوران بارداری ۳۳/۲ برابر شانس تولد نوزاد IUGR را افزایش می دهد (۳۳/۲ =OR و ۰۴/۰>P) (50) همچنین فنستر و همکاران[۸۲] (۲۰۰۶) در مطالعه ای روی میزان سطح خونی حشره کش های مورد استفاده در دوران بارداری ۳۸۵ زن کشاورز ، دریافتند که مادران کشاورزی که در دوران بارداری در تماس با حشره کش های حاوی کلرو دی فنیل دی کلرو اتیلن بوده اند ، وزن نوزادان آنان نسبت به مادران دیگر کاهش یافته است (۷۸- = و ۰۹/۰>P) ولی ارتباط معنی داری بین تماس با این حشره کش و حشره کش های دیگر در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد نیافتند (۵۱) ، احمد و جاکولا[۸۳] (۲۰۰۷) در مطالعه ای روی ۱۶۷۰ مادر باردار که در تماس با محلول های شیمیایی[۸۴] بودند ، نشان دادند مادرانی که در تماس با محلول های شیمیایی سه ماه قبل از بارداری و در دوران بارداری بوده اند ، خطر تولد نوزاد SGA در آنان افزایش می یابد (۶۷/۱ =OR و ۰۵/۰>P) همچنین شانس تولد نوزاد با وزن کمتر از ۳۰۰۰ گرم در مادرانی که در دوران بارداری با این مواد تماس دارند افزایش می یابد اما ارتباط آماری معنی داری مشاهده نکردند (۱۷/۱=OR) (52). شاید بتوان گفت که مواد شیمیایی ممکن است با اختلالی که در گردش خون جفت و جنین ایجاد می کنند باعث کم شدن وزن زمان تولد نوزاد شوند. اختلاف نظر در این زمینه مبنی بر ارتباط تماس با مواد شیمیایی در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد ، ممکن است به علت تفاوت در مدت ، میزان و شدت تماس با این مواد در دوران بارداری ناشی شود ، مانند مطالعه حاضر که مشاهده می شود ، مادرانی که گاهی (۸/۸%) ، اغلب (۳/۴%) و همیشه (۳/۷%) سعی می کردند در دوران بارداری از تماس با مواد شیمیایی پرهیز کنند ، درصد کم وزنی زمان تولد نوزادان آنان نسبت به مادرانی که هرگز (۷/۱۱%) از تماس با این مواد در دوران بارداری پرهیز نمی کردند ، کمتر بوده است.
همچنین در جدول شماره (۹) مشاهده می شود ، مادرانی که در دوران بارداری مکمل های دارویی مصرف نمی کنند نسبت به مادرانی که به طور منظم مکمل های دارویی مصرف می کنند شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان ۱۶/۱۳ بار افزایش می یابد(۱۶/۱۳=OR و ۰۰۱/۰>P). در این رابطه والت (۲۰۰۵) در پایان نامه خود تحت عنوان “ارتباط رژیم غذایی زنان حامله با پیامدهای بارداری” که روی ۹۸ زن باردار انجام داده بود دریافت که بین مصرف مکمل های آهن در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی داری وجود دارد (۰۵/۰>P) (11) در دوران بارداری نیاز به مکمل های آهن ، اسید فولیک و مولتی ویتامین به علت افزایش گلبول سازی در این دوران و تشکیل جفت و رشد جنین افزایش می یابد (۳۴) ، حال اگر این مکمل ها به میزان کافی به مادر در دوران بارداری نرسد گلبول سازی به خوبی انجام نمی شود و در نتیجه اکسیژن و مواد غذایی کافی به جنین نمی رسد و رشد جنین دچار اختلال می شود.
جداول شماره ۱۰ و ۱۱ در مورد ارتباط وضعیت روابط اجتماعی مادران در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد می باشد. که جدول شماره (۱۰) نشان می دهد درصد کم وزنی زمان تولد نوزاد در مادرانی که در دوران بارداری هرگز از دوستان یا نزدیکان صمیمی در مسائل شخصی یا در هنگام نیاز کمک نمی گیرند ، نسبت به مادرانی که این کار را همیشه در زمان روبه رو شدن با مشکل انجام می دهند (۵/۵% در مقابل ۶/۱۲%) بیشتر است. همچنین مادرانی که در دوران بارداری هرگز با همسر و خانواده خود از منزل بیرون نمی رفتند نسبت به مادرانی که همیشه از منزل بیرون می رفتند درصد کم وزن به دنیا آمدن نوزادان آنان ، بیشتر است (۴/۳% در مقابل ۴/۱۵%). مادرانی که در دوران بارداری ارتباط مداوم با اطرافیان نداشته اند نسبت به مادرانی که همیشه در دوران بارداری با اطرافیان ارتباط مداوم داشته اند درصد کم وزن شدن نوزاد آنان (۷% در مقابل ۲/۱۶%) بیشتر است. و درصد کم وزنی نوزاد در مادرانی که با خانم های هم شرایط خود در دوران بارداری معاشرت نداشته اند نسبت به مادرانی که همیشه سعی می کردند با خانم های حامله دیگر ، در دوران بارداری معاشرت داشته باشند (۷/۴% در مقابل ۵/۱۵%) بیشتر است. آزمون کای دو نیز ارتباط معنی داری را بین وزن زمان تولد نوزاد با کمک خواستن از دوستان یا نزدیکان صمیمی (۰۰۹/۰>P) ، بیرون رفتن از منزل با همسر و خانواده خود (۰۰۰۱/۰>P) ، ارتباط مداوم داشتن با اطرافیان (۰۱۱/۰>P) و معاشرت با خانم های حامله هم شرایط خود (۰۰۷/۰>P) در دوران بارداری نشان داد.
جدول شماره (۱۱) نیز نشان می دهد در میان عوامل روابط اجتماعی در دوران بارداری مرتبط با کم وزنی زمان تولد نوزاد ، مادرانی که در دوران بارداری هرگز با خانواده ی خود در دوران بارداری بیرون از منزل نمی رفتند و یا گاهی با خانواده در دوران بارداری به بیرون از منزل می رفتند نسبت به مادرانی که همیشه با خانواده ی خود در دوران بارداری به بیرون از منزل می رفتند شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان به ترتیب ۵۱/۵ بار و ۱۵/۵ بار افزایش می یابد (۵۱/۵=OR و ۰۰۰۱/۰>P) و (۱۵/۵=OR و ۰۰۰۱/۰>P). و مادرانی که در دوران بارداری هرگز با اطرافیان ارتباط مداوم نداشتند نسبت به مادرانی که همیشه با اطرافیان ارتباط مداوم داشتند ۴۴/۲ بار شانس کم وزن شدن نوزاد آنان افزایش می یابد (۴۴/۲=OR و ۰۰۶/۰>P). همچنین مادرانی که در دوران بارداری با خانم های حامله هم شرایط خود ارتباطی نداشتند نسب به مادرانی که همیشه با خانم های حامله هم شرایط خود در دوران بارداری معاشرت می کردند شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان ۶۷۱/۳ برابر بیشتر است (۶۷۱/۳=OR و ۰۰۲/۰>P).
در این رابطه بوردرز و همکاران (۲۰۰۷) در مطالعه ای تحت عنوان “استرس های مزمن در زنان کم درآمد و تولد نوزاد کم وزن” که روی ۱۳۶۳ زن باردار انجام دادند ، بیان داشتند که شانس تولد نوزاد کم وزن در مادرانی که در دوران بارداری از نظر مهارت های برقراری روابط اجتماعی ضعیف بودند و کمتر با اطرافیان ارتباط برقرار می کردند ۸/۳ برابر نسبت به مادران دیگر بیشتر بود (۸/۳=OR و ۰۱/۰>P) و ارتباط آماری معنی داری را بین داشتن استرس های روانی- اجتماعی در دوران بارداری و تولد نوزاد کم وزن پیدا کردند (۰۱/۰>P) (20). فلدمن و همکاران[۸۵] (۲۰۰۰) نیز با بررسی حمایت های اجتماعی دوران بارداری در ۲۴۷ مادر دارای حاملگی تک قلویی و ارتباط آن با وزن زمان تولد نوزادان ، بیان کردند که وزن زمان تولد با حمایت های اطرافیان و خانواده از مادر باردار و همچنین داشتن روابط بین فردی در دوران بارداری ارتباط مستقیم دارد (۱۷/۰= و ۰۱/۰>P) (53). شاید بتوان گفت مادرانی که در دوران بارداری بیشتر با اطرافیان و دوستان خود ارتباط دارند ، با خانم های هم شرایط خود معاشرت می کنند و از دیگران در حل مسائل زندگی خود یاری می جویند ، به طور کلی روابط اجتماعی خود را در دوران بارداری حفظ می کنند بهتر می توانند مسائل زندگی روزمره و مشکلات دوران بارداری را حل کرده ، در نتیجه اضطراب و استرس آنان کاهش می یابد و از سلامت روانی در دوران بارداری برخوردار خواهند بود و به تبع آن سلامتی جنین آنان نیز تضمین می شود.
جداول شماره ۱۲ و ۱۳ در مورد ارتباط نحوه ی مقابله با عوامل تنش زا در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد می باشد. که جدول شماره (۱۲) نشان می دهد که درصد کم وزنی زمان تولد نوزاد ، در مادرانی که بیان داشتند در دوران بارداری هرگز با کسب اطلاعات از پرسنل بهداشتی در زمینه ی فرایند بارداری و زایمان استرس خود را کاهش نمی دهند ، نسبت به مادرانی که همیشه با کسب اطلاعات از پرسنل بهداشتی در زمینه ی بارداری به خود آرامش می بخشیدند (۴% در مقابل ۵/۱۲%) بیشتر است. همچنین مادرانی که بیان داشتند در دوران بارداری برای کاهش استرس خود هرگز از روش های تن آرامی استفاده نمی کردند نسبت به مادرانی که اغلب اوقات از این روش برای کاهش استرس خود استفاده می کردند درصد کم وزن به دنیا آمدن نوزادان آنان (۴/۴% در مقابل ۱/۹%) ، بیشتر است. آزمون کای دو نیز ارتباط آماری معنی داری را بین وزن زمان تولد نوزاد و استفاده ی مادر از روش های تن آرامی (۰۰۰۱/۰>P) و کسب اطلاعات در زمینه ی فرایند بارداری و زایمان (۰۳۲/۰>P) در دوران بارداری ، جهت کاهش استرس های این دوران نشان داد.
جدول شماره (۱۳) نیز نشان می دهد که در میان این روش ها ، مادرانی که در دوران بارداری با کسب اطلاعات از پرسنل بهداشتی در زمینه ی فرایند بارداری و زایمان آرامش پیدا نمی کردند و یا گاهی از این روش برای آرامش خود استفاده می کردند نسبت به مادرانی که همیشه با این روش به خود آرامش می دادند شانس تولد نوزاد کم وزن در آنان به ترتیب ۴۶/۳ بار و ۰۷/۳ بار بیشتر است (۴۶/۳=OR و ۰۰۰۱/۰>P) و (۰۷/۳=OR و ۰۰۳/۰>P).
در ارتباط با معنی دار شدن روش های مورد استفاده جهت مقابله با عوامل تنش زا با وزن زمان تولد نوزاد ، باستانی و همکاران (۲۰۰۶) در مطالعه ای با عنوان “آموزش تن آرامی در کاهش اضطراب زنان ایرانی و تأثیر آن در پیامدهای بد بارداری” که روی ۱۱۰ زن باردار انجام دادند ، دریافتند مادرانی که علاوه بر دریافت مراقبت های دوران بارداری ، کاربرد روش های آرام سازی نیز به آنها آموزش داده می شد نسبت به مادرانی که فقط مراقبت های دوران بارداری را دریافت می کردند ، درصد تولد نوزاد کم وزن در آنان کمتر است (۵۴). افزایش کاتیکول آمین ها در زمان استرس ، باعث انقباض عروق و اختلال در خون رسانی به جفت و جنین می شود (۲۶). مادرانی که سعی می کنند استرس های موجود در زندگی خود را به هر روشی مانند استفاده از روش های تن آرامی و کسب اطلاعات از پرسنل بهداشتی در دوران بارداری ، کم کنند در آرامش بخشیدن به خود موفق تر هستند و جنین آنان نیز از مشکلات ناشی از افزایش اضطراب و استرس در مادر ، کمتر آسیب می بیند.
جداول شماره ۱۶-۱۴ در ارتباط با مشخصات فردی- اجتماعی واحدهای مورد پژوهش در دو گروه نوزادان با وزن طبیعی و نوزادان کم وزن می باشد.
جدول شماره (۱۴) نشان می دهد که میانگین سن حاملگی در نوزادان با وزن طبیعی (۶۷/۰±۵/۳۸ در مقابل ۸۵/۰±۸/۳۸) بیشتر از نوزادان کم وزن می باشد به طوری که مدت حاملگی در نوزادان با وزن طبیعی ۵/۳-۵/۱ روز بیشتر از نوزادان کم وزن می باشد و با آزمون من ویتنی بین دو متغیر سن حاملگی و وزن زمان تولد ، ارتباط آماری معنی دار به دست آمد (۰۰۳/۰>P). در تحلیل رگرسیونی نیز مشاهده می شود که با افزایش یک هفته سن حاملگی شانس تولد نوزاد کم وزن ۶/۱ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد(۰۰۹/۰>P) (نتایج جدول شماره ۱۶). در این رابطه سیدسجو و همکاران[۸۶] (۲۰۰۶) با تحقیقی تحت عنوان “تأثیر استراحت در دوران بارداری در زنان شاغل روی وزن زمان تولد نوزاد” روی ۷۴۵۹ مادر تازه زایمان کرده و باتیست (۲۰۰۳) ، ایلشیبلی و اسمالیش[۸۷] (۲۰۰۸) نیز دریافتند که طول مدت حاملگی با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری دارد (۰۵/۰>P) (18،۵۵و۵۶). همچنین فلدمن و همکاران (۲۰۰۰) در یک مطالعه ی آینده نگر روی ۲۴۷ زن باردار که جهت مراقبت های دوران بارداری به درمانگاه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مراجعه می کردند ، دریافتند که افزایش سن حاملگی ارتباط مستقیم با وزن زمان تولد نوزاد دارد (۴۶/۰= و ۰۱/۰>P) (53). مسلما هرچه مدت حاملگی طولانی تر شود جنین مواد غذایی بیشتری را از مادر دریافت کرده و به تبع آن وزن گیری مطلوب تر و بیشتری خواهد داشت.
یافته های پژوهش نشانگرآن است که میانگین وزن مادر در شروع بارداری در نوزادان با وزن طبیعی (۲۵/۱۳± ۱۶/۶۱ در مقابل ۷۹/۱۲± ۷۱/۶۵) بیشتر از نوزادان کم وزن می باشد به طوری که وزن مادر در شروع بارداری در مادران نوزادان با وزن طبیعی ۲۱/۸-۴۲/۲ کیلوگرم بیشتر از مادران نوزادان کم وزن می باشد. آزمون من ویتنی نیز بین وزن مادر در شروع بارداری با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری را نشان داد (۰۰۳/۰>P). در این رابطه رامون و همکاران (۲۰۰۹) دریافتند مادرانی که قبل از بارداری وزن کمتر از ۵۰ کیلوگرم دارند نوزادان کم وزن تری به دنیا می آورند که این ارتباط از نظر آماری معنی دار بوده است (۰۵/۰>p) (40) اما تورس آرئولا و همکاران[۸۸] (۲۰۰۵) در تحقیقی تحت عنوان “عوامل اجتماعی- اقتصادی مرتبط با کم وزنی زمان تولد نوزاد” که روی ۱۵۰ مادر دارای نوزاد کم وزن در مکزیک انجام دادند ، بیان کردند مادرانی که قبل از بارداری وزن کمتر از ۴۸ کیلوگرم دارند ، ۶۱/۱ برابر بیشتر از مادران دیگر مستعد تولد نوزاد کم وزن هستند (۶۱/۱ =OR و ۰۵/۰ >p) (57). ولی وین گساخون و همکاران (۲۰۱۰) نشان دادند که مادران با وزن بالای ۷۰ کیلوگرم بیشتر مستعد زایمان نوزاد کم وزن هستند (۹/۳۶=OR و ۰۰۱/۰>p)(21). همچنین ایلشیبلی و اسمالیش (۲۰۰۸) با پژوهشی تحت عنوان “اثر شاخص های بدنی مادر و عوامل اجتماعی روی سن حاملگی و وزن زمان تولد نوزاد” روی ۱۰۰۰ مادر و نوزاد ، همچنین نهار و همکاران[۸۹] (۲۰۰۷) با مطالعه ای روی ۱۱۰۴ مادر نوزاد طبیعی در زمینه “شاخص های بدنی مادر برای پیش بینی وزن نوزادان” ، همچنین نعمتی و همکاران (۱۳۸۶) با پژوهشی در همین زمینه ، بیان کردند که بین وزن مادر با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری وجود دارد (۰۰۱/۰>p) (3،۵۶و۵۸) اما باتیست (۲۰۰۳) بین وزن مادر قبل از بارداری با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی دار آماری پیدا نکرد (۱۸). از آنجائیکه در پژوهش حاضر ، حداقل وزن مادر در شروع بارداری در مادران گروه نوزادان کم وزن ۹۱/۴۷ کیلوگرم بوده شاید بتوان گفت ، مادرانی که وزن آنان در شروع بارداری ، کم باشد ذخایر مواد غذایی کمتری دارند تا بتوانند در اختیار جنین قرار دهند و در نتیجه جنین از رشد کاملی برخوردار نخواهد شد.
یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین قد مادران نوزادان با وزن طبیعی بیشتر از مادران نوزادان کم وزن می باشد (۸۶/۵± ۵۱/۱۵۷ در مقابل ۲۶/۶± ۶۸/۱۶۰) به طوری که قد مادران دارای نوزادان با وزن طبیعی ۸۵/۴-۲۶/۲ سانتی متر بیشتر از قد مادران نوزادان کم وزن می باشد. با بهره گرفتن از آزمون من ویتنی نیز ارتباط معنی داری بین دو متغیر قد مادر و وزن زمان تولد نوزاد به دست آمد (۰۰۱/۰>P). در تحلیل رگرسیونی نیز مشاهده می شود که بعنوان مثال به ازای ۱۰ سانتی متر بیشتر بودن قد مادر شانس تولد نوزاد کم وزن ۰۹/۲ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۰۱/۰>P) (نتایج جدول شماره ۱۶). در این رابطه ایلشیبلی و اسمالیش (۲۰۰۸) نیز بیان کردند که هرچه ، قد مادر بلندتر باشد ، وزن نوزاد بیشتر خواهد بود (۰۰۱/۰>p) (56). همچنین فلتین و همکاران (۲۰۱۰) (۰۰۱/۰>p) ، میرسلیمی و همکاران (۱۳۸۵) (۰۱۲/۰ >P) ، هاشیم و موأود[۹۰] (۲۰۰۰) (۰۵/۰>p) نیز بیان داشتند که کوتاه قدی مادر با کم وزنی نوزاد ارتباط معنی دار دارد (۱،۴۱و۵۹). رامون و همکاران نیز ارتباط معنی داری را بین قد پدر و مادر با وزن زمان تولد نوزاد پیدا کردند (۰۵/۰>p) (40). ولی وین گساخون و همکاران (۲۰۱۰) در مطالعه خود ، که مادران را به دو گروه ، قد بالاتر از ۱۵۰ سانتی متر و کمتر از ۱۵۰ سانتی متر تقسیم کرده بودند ارتباط معنی داری بین قد مادر و وزن زمان تولد نوزاد نیافتند(۲۱). نعمتی و همکاران (۱۳۸۶) نیز برخلاف نتایج پژوهش ، ارتباط معنی داری را بین این دو متغیر پیدا نکردند (۳). افرادی که قد کوتاهی دارند نسبت به افراد قد بلندتر با افزایش اندکی در وزن آنان به نظر چاق تر می رسند ، شاید مادرانی که قد کوتاه تری دارند از ترس اینکه مبادا بعد از دوران بارداری ظاهر آنان به همین صورت باقی بماند از مصرف مواد غذایی حاوی کالری زیاد خودداری می کنند و تا حدی سعی دارند جلوی افزایش وزن خود را در دوران بارداری بگیرند که به تبع آن کالری کافی نیز به جنین نرسیده و این مادران ، نوزادان کم وزن تری را به دنیا خواهند آورد.
یافته های پژوهش نشانگر آن است که میانگین افزایش وزن مادر در دوران بارداری در مادران نوزادان با وزن طبیعی (۸۵/۴±۶۵/۱۰ در مقابل ۳۸/۵±۵۹/۱۲) بیشتر از مادران نوزادان کم وزن می باشد به طوری که افزایش وزن مادران نوزادان با وزن طبیعی ۳/۳-۲/۱ کیلوگرم بیشتر از مادران نوزادان کم وزن می باشد. آزمون آماری من ویتنی نیز نشان داد که بین افزایش وزن مادر در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی داری وجود دارد (۰۰۲/۰>P). در تحلیل رگرسیونی نیز مشاهده می شود که بعنوان مثال به ازای ۵ کیلوگرم افزایش وزن مادر در دوران بارداری شانس تولد نوزاد کم وزن ۵۶/۱ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۱/۰>P) (نتایج جدول شماره ۱۶). یافته های پژوهش با نتایج رامون و همکاران (۲۰۰۹) ، نهار و همکاران (۲۰۰۷) همخوانی دارد (۰۵/۰>P) (40و۵۸). همچنین چینگ و همکاران[۹۱] (۲۰۰۸) ، عدل شعار و همکاران (۱۳۸۴) نیز بیان کردند که مادران نوزادان کم وزن نسبت به مادران نوزادان با وزن طبیعی ، اضافه وزن زیر ۷ کیلوگرم در دوران بارداری داشته اند (۰۰۱/۰>P) (1و۶۰). براون و همکاران[۹۲] (۲۰۰۸) در مطالعه ای روی مادران باردار ایالات متحده ، اذعان داشتند که عدم وزن گیری مادر در دوران بارداری ۹۱/۷ بار احتمال کم وزنی زمان تولد نوزاد را افزایش می دهد (۹۱/۷=OR و ۰۵/۰>p) (61) همچنین استاتلند و همکاران[۹۳] (۲۰۰۶) در مطالعه ای با عنوان ” وزن گیری مادر در دوران بارداری و پیامدهای آن روی نوزادان ترم” روی ۲۰۴۶۵ مادر با نوزاد تک قلویی ، نشان دادند که بین وزن گیری مادر در دوران بارداری با تولد نوزاد SGA ارتباط وجود دارد به طوری که احتمال تولد این نوزادان در مادرانی که در دوران بارداری اضافه وزن کمتر از ۷ کیلوگرم و بیشتر از ۱۸ کیلوگرم دارند بیشتر است (۰۰۱/۰>P) (62). ولی میرسلیمی و همکاران (۱۳۸۵) ، والت (۲۰۰۵) بین میزان وزن گیری مادر در دوران بارداری با کم وزنی نوزاد ارتباط معنی داری را پیدا نکردند (۱و۱۱). اضافه وزن مادر در طی بارداری نشانگر وضعیت تغذیه ای وی در این دوران است که می تواند بر رشد جنین مؤثر باشد و مسلما زنانی که وضعیت تغذیه ای مطلوب تری در دوران بارداری داشته باشند ، وزن گیری مناسب تری در طی دوران بارداری خواهند داشت و جنین آنان نیز از رشد بهتری برخوردار خواهد بود (۲). وزن اولیه و مقدار وزن اضافه شده به همراه یکدیگر بر تأخیر رشد داخل رحمی تأثیر می گذارند (۱۲). وزن گیری در دوران بارداری برای زنان در محدوده BMI طبیعی به میزان ۷ تا ۱۵ کیلوگرم می باشد (۱۱) ، ولی اضافه وزن مطلوب برای یک نوجوان کم وزن با حاملگی تک قلویی ۲/۱۸ کیلوگرم می باشد از طرف دیگر ، یک زن چاق ممکن است به وزن گیری بیش از ۸/۶ کیلوگرم نیاز نداشته باشد (۱۲). با توجه به اینکه حداقل وزن اولیه ی مادران نوزادان کم وزن حدود ۹۱/۴۷ بوده و افزایش وزن مادران کم وزن ، در طول بارداری بایستی حدود ۲/۱۸ کیلوگرم باشد در حالی که حداکثر افزایش وزن مادران نوزادان کم وزن ۵/۱۵ کیلوگرم بوده شاید بتوان گفت ، افزایش وزن مادر لاغر در دوران بارداری نشان دهنده ی وضعیت مطلوب مادر در دوران بارداری می باشد و هرچه مادر در این دوران از شرایط مطلوب تری برخوردار باشد رشد جنین نیز بهتر خواهد بود.
یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین تعداد حاملگی در مادران نوزادان با وزن طبیعی (۷۹/۰±۵۳/۱ در مقابل ۹۱/۰± ۷۵/۱) بیشتر از مادران نوزادان کم وزن می باشد به طوری که مادران نوزادان با وزن طبیعی تقریبا یک بارداری بیشتر از مادران نوزادان کم وزن داشته اند. آزمون آماری من ویتنی نیز بین دو متغیر تعداد حاملگی مادر با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری را نشان داد (۰۲۳/۰>P). در این رابطه ایلشیبلی و اسمالیش (۲۰۰۸) نیز بیان داشتند که تولد نوزاد کم وزن ترم در بارداری اول بیشتر دیده می شود و ارتباط معنی داری بین این دو پیدا کردند (۰۰۹/۰>P) (56). در حالی که برخلاف نتایج پژوهش ، عدل شعار و همکاران (۱۳۸۴) بیان می کنند که تعداد حاملگی مادر یکی از عوامل پیش بینی کننده ی تولد نوزاد کم وزن می باشد و مادرانی که تعداد حاملگی بیشتر از ۴ بار داشته اند احتمال کم وزنی نوزاد بیشتر است (۲). باتیست (۲۰۰۳) نیز بین تعداد حاملگی مادر با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی داری را نیافت (۱۸). در این رابطه شاید بتوان گفت ، تجربه و اطلاعات مادر در زمینه ی بارداری با افزایش تعداد حاملگی بیشتر می شود و می آموزد که انجام چه کارهایی در دوران بارداری صحیح و یا غلط می باشد و یا چه مواد غذایی را بهتر است در دوران بارداری مصرف کند که تأثیر مفیدی روی وزن نوزاد داشته باشد. همان طور که بیان شد نتایج بعضی از مطالعات بیان گر این بود که با افزایش بیش از ۴ بارداری ، احتمال کم وزن شدن نوزادان افزایش می یابد شاید به این دلیل باشد که اکثر واحدهای مورد پژوهش حاضر ، بارداری اول بوده اند و تعداد نمونه هایی که تعداد بیشتری بارداری و زایمان داشته باشند کم بوده است و در این صورت ممکن بود نتایج متفاوتی به دست می آمد.
همچنین جدول شماره (۱۴) نشان می دهد که میانگین تعداد زایمان در مادران نوزادان با وزن طبیعی (۶/۰±۳۷/۱ در مقابل ۷۲/۰± ۵۸/۱) بیشتر از مادران نوزادان کم وزن می باشد به طوری که مادران نوزادان با وزن طبیعی تقریبا یک زایمان بیشتر از مادران نوزادان کم وزن داشته اند. با بهره گرفتن از آزمون آماری من ویتنی بین دو متغیر تعداد زایمان مادر با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی داری به دست آمد (۰۰۸/۰>P). در این رابطه رامون و همکاران (۲۰۰۹) (۰۵/۰>P) ، ریمی و همکاران (۲۰۰۶) (۰۵/۰>P) نیز بیان داشتند که تولد نوزاد کم وزن ترم در زایمان اول بیشتر دیده می شود و ارتباط معنی داری بین این دو متغیر پیدا کردند (۱۷و ۴۰). براون و همکاران (۲۰۰۸) در پژوهشی تحت عنوان “سابقه سقط قبلی و خطر تولد نوزاد کم وزن و نارس” روی ۴۵۶۱۷ مادر و نوزاد نیز بیان داشتند که در زنان با زایمان اول احتمال کم وزن به دنیا آمدن نوزاد ۲ برابر افزایش می یابد (۲=OR و ۰۵/۰>p) (61) ولی نعمتی و همکاران (۱۳۸۶) ، بوردرز و همکاران (۲۰۰۶) ، باتیست (۲۰۰۳) ، هاشیم و موأود (۲۰۰۰) ارتباط معنی داری بین تعداد زایمان با وزن زمان تولد نوزاد پیدا نکردند (۳،۱۸،۵۲و۵۹). در رابطه با احتمال کم وزنی بدو تولد نوزادان در نخست زایی شاید بتوان گفت حاملگی یک بحران است و مادری که برای اول بار ، باردار می شود تجربه چنین بحرانی را تا کنون نداشته و نمی داند در مقابل این بحران چه کاری باید انجام دهد ، چه مواد غذایی مصرف کند ، چگونه از خود مراقبت کند و ممکن است نتوانند مراقبت های همه جانبه از خود را داشته باشند بنابراین نوزاد ، وزن گیری مطلوبی نخواهد داشت.
یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین تعداد فرزندان زنده در مادران نوزادان با وزن طبیعی (۵۲/۰±۳۴/۱ در مقابل ۷/۰± ۵۶/۱) بیشتر از مادران نوزادان کم وزن می باشد به طوری که مادران نوزادان با وزن طبیعی تقریبأ یک فرزند بیشتر از مادران نوزادان کم وزن داشته اند و آزمون آماری من ویتنی نیز بین دو متغیر تعداد فرزندان زنده مادر و وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری را نشان داد (۰۰۶/۰>P). در تحلیل رگرسیونی نیز مشاهده می شود که به ازای داشتن یک فرزند زنده ی بیشتر شانس تولد نوزاد کم وزن ۲۳/۲ بار کاهش می یابد که این ارتباط از نظر آماری معنی دار می باشد (۰۰۱/۰>P) (نتایج جدول شماره۱۶). در این رابطه وین گساخون و همکاران (۲۰۱۰) طی تحقیقی با عنوان عوامل مؤثر در تولد نوزادان کم وزن ، ارتباط معنی داری بین تولد نوزاد کم وزن و فرزند اول خانواده بودن پیدا کردند (۰۰۱/۰>P) و بیان داشتند که شانس تولد نوزاد کم وزن در فرزندان اول خانواده ۲/۲ بار (۲/۲=OR) بیشتر از سایرفرزندان می باشد(۲۱). ایلشیبلی و اسمالیش (۲۰۰۸) نیز به نتایج مشابه دست یافتند (۲=OR و ۰۰۰۱/۰>P) (56). در رابطه با معنی دار شدن تعداد فرزندان زنده با وزن زمان تولد شاید بتوان گفت که اگر مادر فرزند سالم تری به دنیا آورده و بزرگ نماید بیانگر داشتن اطلاعات و تجربه کافی در زمینه ی مراقبت های دوران بارداری و کودکی می باشد. و همان طور که مشاهده شد معمولا در فرزندان اول احتمال کم وزن بودن بیشتر از نوزادان دیگر می باشد.
همچنین جدول شماره (۱۴) نشان می دهد که میانگین سن مادر در هر دو گروه نوزادان با وزن طبیعی و نوزادان کم وزن تقریبا برابر و ۲۷ سال می باشد و آزمون آماری من ویتنی نیز بین سن مادر با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری را نشان نداد. نعمتی و همکاران (۱۳۸۶) ، میرسلیمی و همکاران (۱۳۸۵) ، والت (۲۰۰۵) ، تورس آرئولا و همکاران (۲۰۰۵) ، باتیست (۲۰۰۳) نیز در مطالعه ی خود اختلاف معنی داری بین میانگین سنی در دو گروه مادران با نوزادان کم وزن و طبیعی پیدا نکردند(۱،۳،۱۱،۱۸و۵۷). ولی وین گساخون و همکاران (۲۰۱۰) دریافتند که مادران با سن کمتر از ۱۸ سال ، هشت برابر بیشتر مستعد زایمان نوزاد کم وزن هستند (۶/۸ =OR و ۰۰۱/۰>p) (21). در حالی که بوردرز و همکاران (۲۰۰۷) بیان داشتند که میانگین سن مادران نوزادان کم وزن بالاتر از میانگین سن مادران نوزادان با وزن طبیعی می باشد (۰۱/۰>p) (52). عدل شعار و همکاران (۱۳۸۴) نیز بیان داشتند که مادران زیر ۲۰ سال و بالای ۳۵ سال ، شانزده برابر بیشتر ، مستعد داشتن نوزاد کم وزن هستند (۴۹/۱۶=OR و۰۰۰۱/۰>p) (2). شاید بتوان گفت که چون اکثر مادران مورد پژوهش در محدوده سنی ۲۷ سال بوده اند و مادران با سن کم یا خیلی بالا در دو گروه نوزادان با وزن طبیعی و کم وزن مشاهده نشد ، احتمالا سبب شد تا بین سن مادر با وزن نوزاد در هنگام تولد ارتباط معنی دار نشان ندهد.
همچنین جدول شماره (۱۴) نشان می دهد که فاصله ی حاملگی قبلی با حاملگی اخیر در دو گروه مادران دارای نوزادان طبیعی و کم وزن تقریبا ۵/۶ سال می باشد و با بهره گرفتن از آزمون من ویتنی بین دو متغیر فاصله حاملگی قبلی با حاملگی اخیر و وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی داری پیدا نشد. در این رابطه میرسلیمی و همکاران (۱۳۸۵) نیز بین فاصله حاملگی قبلی با حاملگی اخیر و وزن نوزاد ارتباط معنی داری پیدا نکردند (۱). در حالی که عدل شعار و همکاران (۱۳۸۴) دریافتند که مادرانی که فاصله بین دو حاملگی کمتر از ۳۶ ماه دارند نوزادان کم وزن تری را به دنیا می آورند (۲). ریمی و همکاران (۲۰۰۶) نیز برخلاف یافته های پژوهش بین فاصله کم بین حاملگی با تولد نوزاد کم وزن ارتباط معنی داری را پیدا کردند (۰۵/۰>P) (17). شاید بتوان گفت که چون فاصله حاملگی قبلی با حاملگی اخیر اکثر مادران مورد پژوهش در دو گروه نوزادان با وزن طبیعی و کم وزن در محدود ۵/۶ سال بوده ، احتمالا سبب شده تا بین فاصله ی حاملگی قبلی تا حاملگی اخیر با وزن نوزاد ارتباط معنی داری پیدا نشود.
همچنین این جدول نشان می دهد که میانگین تعداد مراجعات جهت دریافت مراقبت های دوران بارداری در دو گروه مادران دارای نوزادان با وزن طبیعی و نوزادان کم وزن تقریبا ۱۱ بار می باشد. آزمون من ویتنی بین دو متغیر تعداد مراجعات جهت دریافت مراقبت های دوران بارداری مادر و وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی داری را نشان نداد. در این رابطه میرسلیمی و همکاران (۱۳۸۵) ، هاشیم و موأود (۲۰۰۰) نیز بین تعداد انجام مراقبت های دوران بارداری با کم وزنی نوزاد ارتباط معنی داری را پیدا نکردند (۱و۵۹). در حالی که سینگ (۲۰۰۹) دریافت که مراجعات کمتر از سه بار برای مراقبت های دوران بارداری ۷ برابر و براون و همکاران (۲۰۰۸) نیز دریافتند که مراجعات کمتر از ۱۰ بار ، ۲۰ برابر (۲۰=OR و ۰۵/۰>P) احتمال کم وزن شدن نوزاد را افزایش می دهد (۸و۶۱). همچنین عدل شعار و همکاران (۱۳۸۴) بیان کردند که زمانی که دفعات مراقبت های دوران بارداری کمتر از ۴ بار باشد ، احتمال کم وزن شدن نوزاد بیشتر است (۲). شاید بتوان گفت که چون تعداد مراجعات جهت دریافت مراقبت های

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:48:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم