کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



اسرار مشعرالحرام
اسرار زیادی دروقوف مشعرالحرام است:

      1. وقوف مشعربرای تفکر، تعمق واندیشه است،به این جهت باید وقوف مشعرشب باشد، کما این که وقوف عرفات بایدروز باشد، چه آن که عرفات مرحله شناسایی است. شناسایی باید باچشم ونورانجام بگیرد، اما وقوف مشعریعنی محل شعور وجای فکرواندیشه نور لازم ندارد. آرامش وخود آگاهی لازمست، شعور خود تابناک وروشن است، به نور احتیاجی ندارد.
      2. ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    1. وقوف مشعر انسان هوشیار را به یاد این می اندازد که چرادر این جا ودراین شب کاروان ها پرچم وآثارخودنمائی ندارند، آنهمه خیمه وخرگاه دیروزچه شد؟ به کجارفت؟ پس تمام اموراین عالم ، ازهمین قرار است، ازفرصت ها باید استفاده کرد.
    1. صحرای مشعر، خزانه وسایل دفاعی حجّاج است. بایدازمشعرمسلح شد و لوازمات رزمی را تهیه دید. اسلام پیش بینی دفاع ازدشمن رادراین جابه آدمی می آموزد، سلاح جنگی را باید ازحریم دشمن به چنگ آورد، زیراطبق روایات ، این سرزمین گزنده بسیاری دارد واین خود یکی ازآیات شناسایی حق است.امام پنجم(ع) فرمود: حشرات وجانوران مزدلفه ازهمه بیابانها و بلاد بیشتراست.لکن چون شب ترویه فرارسد، منادی الهی فریادمی زند: ای گروه حشرات وجانوران از وفد الهی وزائران خانه خدا دورشوید، پس حشرات درخلل وشکاف های کوه هاپنهان می شوند، وقتی که حجاج برگردند، آن هاهم به جای خودبرمی گردند.
    1. وقوف مشعر، برای آمادگی وبرای ایجادطرح ونقشه است، چراکه نقشه قبلی ، بهترین راه پیروزی است، فاتحین جهان ، شب های جنگ را تا صبح به کشیدن نقشه جنگ وپیداکردن راه پیروزی ، بانیروی ایمان وفکرمشورت می کنند تافردای آن شب بردشمن غلبه نمایند.. خوداین مکان به انسان الهام می کند که پشت صحنه این سرزمین ،دشمن کمین کرده است، آن هم دشمنی قوی چون شیطان ونفس اماره که اگربا اندیشه جلونرود بدیهی است که شکست خورده، نابودمی گردد.
    1. وقوف درمشعربرای این است که انسان بداندهرگاه سختی ومشکلات شدیدی درپیش باشد، چاره ای جزاین نیست که به خداتوکل نموده ،ازاو مددخواهی نماید، فرداکه میدان نبردومبارزه است بایدامشب رابا خدارازو نیاز کردواز اوخواست که تاپیروزی بردشمن حاصل گردد.
    1. وقوف مشعر، رخصت یافتن برای تشرف به دربار مالک الملک می باشد. ازحضرت صادق(ع) نقل شده که فرمود: حرم مانندحصاری است برای خانه خداومشعرالحرام درب ورودی اوست. چون زائرین قصد ورود حرم می نمایند،باید دردرب ورودی ،متوقف گردند تا اجازه ورودبه آنها داده شود، ازاین جهت درکنارحرم که مزدلفه باشد، توقف باید کرد وتضرع وزاری بایدنمود تاخداوند اجازه به طول تضرع وزاری آنان فرموده، امرشان می فرمایدکه قربانی کنندتا به خدانزدیک گردندوازگناهان گذشته، که درحقیقت مانع ازنزدیک شدن به خدای تعالی بود، پاک شوند وقابلیت حضوریافته، باطهارت ظاهری ومعنوی مشغول زیارت گردند.

شب مشعرآموزش های زیادی دارد. بیداری، هوشیاری، عبادت، بندگی ،اطمینان، تقوا، همه رااز این سرزمین بایدفراگرفت.(خداکرمی زنجانی،۱۳۷۵،ص۳۳۰)
منا
الف) سرّمنا از منظرامام صادق(ع)
حضرت امام صادق (ع) فرموده اند:« وَارمِ الشَّهَواتِ والخَساسَهِ والدَّنائهِ والذمیمهِ عندَ رمیَ الجمرات» شهوات وپستی هاوجمیع صفات نکوهیده وپست رادر رمی جمرات ازخود دورکن.(کلینی،۱۳۷۵،ص۹۲)
ب) سرّمنا از منظر امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع)فرمودند: ای شبلی، سرّ مکه رفتن آن است که انسان وقتی به سرزمین منا پاگذاشت، بفهمدکه به آرزوهای خودرسیده است.
آری مناسرزمین تمنیات ورسیدن به آرزوهاست نه آرزو کردن ها.زائری که به سرزمین مناوارد می شود، باید درمرحله ای به سربرد که :« آمن الناّس بلسانِه وقلبه ویده» باشد.(جوادی آملی،۱۳۸۰،ص۸۹)
امام سجاد(ع)ازشبلی پرسیدند: آیا آرزوهای دیگران راهم برآوردی؟ آیا بدان پایه ازکمال رسیدی که مردم از زبان ودل ودست توآسیب نبینند؟ بنابراین مردم بایداززبان ودست ودل حج گزارآسوده باشند.
عموماً هر اقدامی را که انسان از مرحله فکر به مرحله عمل خواهد آورد، دچار موانع و گرفتار زحمات و مشکلاتی خواهد شد . فقط در میدان فکر و اندیشه و اراده گرفتاری نیست. ولیکن بعدها که پا به مرحله عمل می گزارند، هرمرامی به خصوص این مرام که عبارت است ازپاسبانی حق وعدل،گرفتاریهای فراوان دارد. میدان منا،اولین نمایش روح اسلامی دردنیا است وبهترین دستوردفاعی است که پاسبانان حق بایدآن را آموخته وعمل نمایند.(سحاب،۱۳۵۸،ص۱۲۸)
رمی جمرات
سرّ رمی جمرات
رمی جمرات نیزظاهری دارد وباطنی:
ظاهرآن راهمه انجام می دهنداما باطن آن رافقط تعداد اندکی انجام میدهندوسرّ این معنا آن است که انسان شیطان را واقعاً ازخود برهاند، کما این که پناه بردن به خدا ازشیطان با گفتن « أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» بدون توجه به معنای آن حاصل نمی گردد، رمی شیطان نیزتنها باسنگ انداختن بدون توجه به باطن آن نخواهدبود.(درویش ،۱۳۸۲،ص۱۱۹)
معنای سنگ زدن به جمره آن است که من هرشیطان و شیطنتی را رمی کردم پس اگرانسانی خود جزء شیاطین انسی باشد، هرگزقدرت ولیاقت رمی ندارد.
وقتی شیطان قرین کسی باشداونمی تواند قرین خودرا رمی کند.« ومن یکن الشَّیطان لَه قریناً فساد قریناً».(جوادی آملی،۱۳۸۰،ص۹۰)
رمی جمرات یک نوع مبارزه تمرینی باغرائزماده پرستی ومبارزه باشرور وبدی هاست. بدیهی است که روح افراد با ایمان همیشه باشرور وبدی ها درجنگ وستیز می باشد وکارهای حج هم نوعاً درس های آموزشی است .(خداکرمی زنجانی،۱۳۷۵،ص۳۵۰)
آیت الله جوادی آملی می گویند: اگرمسأله رمی جمرات وسنگ زدن به جمره ها مطرح است، درحقیقت دیو درون وبرون را رمی کردن وانسان انس وجن را راندن است. تا انسان فرشته نشود، شیطان ازحریم او بیرون نمی رود. اگرفرشته خوبی شد، آن گاه ازگزند شیطنت مصون می ماند.(کارگر،۱۳۸۰،ص۱۰۵)
دراین زمینه مولی محسن فیض کاشانی می گوید: باید قصدتو در رمی جمرات ،اطاعت امرالهی واظهار رقیت وبندگی وصرف امتثال باشد، بی آن که عقل ونفس درآن دخالت وتصرفی بکند ونیز به منظور تشبه جستن به ابراهیم(ع) باشد، چه شیطان دراین محل به نزداو آمدتا درحج اوشبهه ای پدید آوردیا با ارتکاب گناهی ،او رادچارفتنه ای سازدوخداوند به ابراهیم دستور دادکه با انداختن سنگ ،او رادور وازخود مأیوس گرداند.(همان،ص۱۵۴)
باتوجه به سخن خدای سبحان درباره قربانی :« لَن یَنالُ اللهَ لُحومُها ولا دِماءُ ها ولکن ینالُه التّقوی مِنکُم»، می توان گفت: بیان قرآن درباره جلوه گاه تبرّی مزبور،یعنی رمی جمرات، نیزاین است که سنگ ریزه هاشیطان را رجم وطردنمی کند، بلکه این انزجاردرونی شماست که شیطان انس وجن رامی راندوشمارا ازهرشیطنت درونی وبیرونی محافظت می کند. بدیهی است که شیطان هرگزبا هفت سنگ طردنمی شود، تنهاراه طرد شیطان ودرامان ازآسیب های او،استفاده عملی وبه حصن الهی پناهنده شدن است،« وإمّا ینزَغَنَّک مِن الشَّیطان نزعٌ فاستعِذ بِا اللهِ ».(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۲۲۳)
درپرتاب سنگ به جایگاه شیطان ،بسیارمعنا نهفته است:
۱- کسی که به شیطان زمان حضرت ابراهیم سنگ می زندحتماً بایدبه شیطان زمان خودهم سنگ هابزند.
۲- باید یقین به اصابت سنگ هاداشته باشیم، شک وگمان فایده ای ندارد.تایقین نکرده ای که ابلیس رانزده ای ازمبارزه علیه اودست برندار.
۳- بایدسنگ زدن هفت بارتکرارشود،یعنی مبارزه باشیطان بایک هجوم کافی نیست،چون اوخنّاس است وبارفت وآمدهای پی درپی وچهره های گوناگون وزمان های وزمان های مختلف وگام های آهسته آهسته آنقدروسوسه خود راتکرار می کندتاموفق شود، این چنین شیطانی بایک بارپرتاب سنگ ازبین نمی رود، تونیز بایدهجوم خودرا علیه اوتکرار نمایی.
۴- خیال نکن مبارزه با ابلیس محال است، اوباسنگ ریزه های توفرار می کند.لیکن به شرط آن که توحالت تهاجمی داشته باشی .قرآن می فرماید: «فقاتِلوا أولیاءَ الشَّیطان إنَّ کَیدَ الشَّیطان کان ضعیفاً.» او زود فرار می کند به شرط آن که جایگاه وسوسه های اورا بدانی ومستقیماً دربرابرش جبهه بگیری. مستحب است هنگام سنگ زدن «الله اکبر» بگویی ،یعنی با استمداد ازپروردگارموفق به دفع شیطان می شوی.(قرائتی،۱۳۸۷،ص۱۱۸)
سرّ تعدّد عقبات
تعدادعقبات نشانه آن است که برای رسیدن به حق تنها یک مانع نیست بلکه موانع متعدد درعقبات متفاوت برسر راه است. درهرقدمی که انسان به خانه حق نزدیک می شودسنگی جلوی پای او می آیدودفاع براو لازم می شود،لذابیتوته درمنا (برخلاف عرفات ومشعر)شبانه روزی است. یعنی حاجی بایدتمام حیات خودرا وقف پاسداری ازحق نمایدوهشیارانه مراقب باشد. نفس انسان نیزدارای سه مرتبه نباتی وحیوانی وانسانی است وحاجی باید درحج خود، هشیارانه به تربیت نفس خودبپردازد.
در رمی جمره اولی وجمره وسطی ،چون شیطان مانع ازآ ن است که انسان به طرف خانه کعبه پیش رود، لذاشخص حاجی روبه طرف خانه خدابه رمی شیطان می پردازد تا اورا ازسر راه خویش بردارد. اما درجمره عقبه چون نزدیک به حرم حق است باید مانع ازورود شیطان به این حرم گردد. لذاپشت به کعبه ورو به شیطان به مصاف اومی رود.(درویش،۱۳۸۲،ص۱۲۴)
سرّ هفت سنگ
اما این که چراباید هفت سنگ پرتاب کرد دو وجه ملحوظ است:

    1. این است که شیطان ازچند راه داخل درهویت ونفس انسان می شود. ازهرطرف که می آید باید راهش رامسدود کنیم.مجاری نفوذشیطان هفت تاست: راه چشم ، گوش(سامعه وباصره)، لامسه ،شامّه ،ذائقه،قوه شهویه وغضبیه.

درمورد باصره درحدیث آمده که« النظره، السهم مسموم من سهام ابلیس».
اما سامعه دربسیاری ازکتب حدیثی درتفسیر آیه مبارکه « إنَّ السّمع والبصره والفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولا».
شهوت تنها همان امورجنسی حیوانی نیست،شهوت جاه طلبی ،مطیع کردن دیگران به امیال وخواسته های نفسانی ،خوداز شهوت جنسی وحیوانی خیلی قوی ترونیرومند تراست وانسان رابه هرجنایتی وخیانتی وامی دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:42:00 ق.ظ ]




            • طرح پروژه

اصولاً در چارچوب برنامه‎های صنعتی، یک برنامه‌ بخشی شامل چند طرح یا پروژه و طرح یا پروژه شامل چند فعالیت و عملیات است و یک طرح کوچکترین قسمت عملیاتی است که به عنوان یک واحد مجزا در برنامه توسعه یک کشور تهیه و اجرا می‎شود. مجموعه فعالیت‎هایی که برای ایجاد فوائد، منابع را مورد استفاده قرار می‎دهد، یک طرح را تشکیل می‎دهند که ممکن است بسته به نوع فعالیت؛ بازرگانی، کشاورزی، خدماتی و یا صنعتی باشد. به عبارت دیگر واژه طرح به روش خاصی برای نیل به یک هدف معین اشاره می‎کند و برحسب وسعت محل و اهداف آن، کیفیت طرح نیز تفاوت خواهد کرد (ربانی، ۱۳۵۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در یک تعریف دیگر، طرح، ایده یا پیشنهادی است که به صورت یک مجموعه‎ای از پروژه‎ها مطرح می‎شود و پروژه متشکل از فعالیت‎های منطقی و مرتبط به یکدیگر است که زیر نظر یک مدیریت و ارگان اجرایی مشخص برای تأمین هدف یا هدف­هایی معین، در چارچوب برنامه زمانی و بودجه از پیش تعیین شده ای اجرا می‎گردد(مجیدیان، ۱۳۷۷).
هر طرح یا پروژه باید دارای نقطه شروع و نقطه پایان مشخص و مقصود از اجرای آن نیل به هدفی مشخص و از قبل تعیین شده باشد. به عبارت دیگر هر پروژه یک دوره زندگی مشخص دارد که از مراحل قابل تشخیص و قابل تعریفی تشکیل شده است. این مراحل عبارتند از: بررسی، تعریف، طراحی، ساخت یا نصب اجزا، راه‎اندازی، بهره‎برداری و ارزیابی.

            • مفهوم هدف

منظور از هدف، سطح یا مقدار مشخصی از کالا، خدمت، تولید و سایر شاخص‎های کمی و کیفی است. در واقع منظور از هدف مقاصد نهایی از اجرای طرح یا توضیح کالاها و خدماتی که یک طرح یا برنامه معین قادر به تولید آن­هاست. بعضی از طرحها ممکن است بیش از یک هدف داشته باشند. به عنوان مثال یک طرح یا برنامه توسعه‌ منابع آب می‎تواند فوائدی به صورت تولید نیروی برق، تنظیم جریان آب جهت جلوگیری از سیل و یا ایجاد مراکز تفریحی داشته باشد. به چنین طرحهایی که دارای اهداف متعدد هستند، در اصطلاح ارزیابی، طرحهای چند منظوره می‎گویند(ربانی، ۱۳۵۰).
د: محدودیت کاربرد تحلیل هزینه ـ فایده
تعیین قیمت محاسباتی منابع و محصول و در نتیجه محاسبه هزینه و فایده اجتماعی هر طرح منوط به آن است که این هزینه و فایده قابل اندازه‌گیری باشد. قابلیت اندازه‌گیری هر چیزی تا حدودی یک مسأله نظری است. در مواردیکه کالا یا خدمت در بازار به فروش می‌رسد، مسأله معمولاً چندان دشوار نخواهد بود، زیرا حتی در صورت نپذیرفتن قیمتهای رایج، می‌توان از آنها به عنوان پایه برای برآورد قیمتهای محاسباتی استفاده نمود. اما گاه مسأله با مشکل روبرو می‌شود. به عنوان مثال قسمتی از محصول طرح ترمیم جاده، نجات احتمالی جان مسافرین خواهد بود و هر گونه کوششی در قیمت‌گذاری جان یک انسان مسائل بحث برانگیزی در پی خواهد داشت. در واقع در این جا با محدودیت کاربرد تحلیل هزینه ـ فایده مواجه هستیم (پاکزاد، ۱۳۷۲).
و: تحلیل هزینه ـ فایده و دولت
هدف اصلی هر تحلیل هزینه ـ فایده یک برنامه دولتی پی بردن به این موضوع است که آیا فوائد یک برنامه به هزینه‎های آن برتری دارد یا خیر؟ این فرایند شبیه منطق تصمیم گیرنده‎ای است که برای اتخاذ یک تصمیم چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی تلاش می‎کند. اما با وجود این شباهت، درج ساده صفت «دولت» بعد از اسم «برنامه»، پیچیدگی و اهمیت بیشتری به سئوال ارزیابی می‎بخشد. برای بعضی از فعالیتها تفاوت عمده‎ای بین ارزیابی‎های فوائد و هزینه‎های بخش دولتی و خصوصی وجود ندارد و تصمیم گیرندگان بخش خصوصی می‎توانند در مورد آنها‌ حتی در مورد فعالیت‎هایی که از مرحله آزمون هزینه ـ فایده عبور کرده‎اند، قضاوت کرده و آنها را اجرا کنند. اما فعالیت‎هایی که آزمون هزینه ـ‌ فایده را پشت سر نگذاشته باشند توسط بخش خصوصی انجام نمی‎گیرند و فعالیت‎هایی که از مرحله آزمون هزینه ـ فایده اجتماعی عبور کرده باشند، باید توسط دولت انجام شوند.
ز: تفاوتهای تحلیل تجارتی و تحلیل هزینه ـ فایده اجتماعی
یک مؤسسه خصوصی با عنایت به شرایط عرضه و تقاضا، با یک مجموعه قیمت خاص روبه رو بوده و با توجه به آن اتخاذ تصمیم می‎نماید و مسأله قیمت از دید مجموع جامعه و یا ملت، نقشی در تصمیم‎گیری آن ندارد. از دید تولید‎کننده صابون و یا سیگار، قیمت موجود در بازار راهنمای اساسی شمرده می‎شود ولی، برای برنامه‎ریزان قیمت بازار به تنهایی کافی نبوده و می‎بایست درباره قیمت موجود بررسی و مطالعه بیشتری نمایند. به عنوان مثال آیا در قیمت سیگار، مسأله احتمال ابتلای فرد سیگاری به سرطان و یا بیماری قلبی ملحوظ شده است؟ آیا قیمت صابون فایده جنبی حاصل از استفاده از آن، مثلاً کاهش خطر شیوع بیماری و یا سفر همسفران پاکیزه را نشان می‎دهد؟ توجه احتمالی یک سرمایه‎گذار بخش خصوصی به اینگونه مسائل صرفاً جنبه تفنن و کنجکاوی داشته، حال آنکه از نقطه نظر کارشناسان مسئول در بخش دولتی، نکات یاد شده مسائلی خطیر و حساس و مؤثر در تصمیم‎گیری است. حیطه تفکر و نگرانی سرمایه‎گذاران بخش خصوصی محدود به سودآوری و یا زیان فعالیت خود بوده، حال آنکه دستگاه مسئول برنامه‎ ریزی کشور به ناچار باید با دیدی همه جانبه به مسائل مختلف و گسترده یک کشور نظر انداخته و تصمیم‎گیری نماید. بی‌توجهی به این نکته موجب می شود که بطور غیرمنصفانه، آرامی و کندی بررسی و ارزشیابی طرح در بخش دولتی، با سرعت تصمیم‎گیری در بخش خصوصی مقایسه شده و مورد انتقاد قرار گیرد. البته باید اذعان کرد که مسأله تعدد هدفها، ویژگی خاص ارزشیابی طرحهای دولتی نیست. احتمالاً مؤسسات بخش خصوصی نیز می‎توانند هدفهای متعددی داشته باشند. به عنوان مثال، سرمایه‎گذار بخش خصوصی علاوه بر علاقه به تحصیل حداکثر سود، در پی آن باشد که مؤسسه‎ای عظیم با حجم فروشی فوق‎العاده زیاد ایجاد نماید. یا کارگری در عین علاقه به کسب درآمد بیشتر، آرزومند آن باشد که اوقات فراغت زیادتری برای خود فراهم آورد. به هرحال، جمع اهداف مختلف با یکدیگر طبیعتاً مسائل زیادتری را به وجود خواهد آورد و برای سازمان برنامه‎ ریزی که در جستجوی راه حل مناسبی برای سازش اهداف مختلف ملی است، موضوع مشکل‎تر خواهد شد؛ زیرا ملت یک کشور مجموعه‎ای از گروه های مختلف با منافع متفاوت بوده و احتمالاً هدفهای مغایری داشته که آشتی دادن این هدف ها با یکدیگر بسیار دشوار خواهد بود (راهنمای تهیه گزارش توجیه طرح، ۱۳۸۰).
واقعیت یاد شده، مسأله‎ای است که به هنگام تحلیل هزینه و فایده طرحهای سرمایه‎گذاری، هیچگاه نباید از نظر دور بماند. حتی گزینش نرخ تنزیل برای تنزیل منافع آتی طرح، عملاً بازتاب یک سازش معین بین منافع متضاد نسل­های مختلف است. برای سرمایه‎گذار خصوصی در نظام سرمایه‌داری، نرخ تنزیل در حقیقت بازتاب نرخ بهره‎ای است که براساس آن می‎تواند استقراض نموده و یا اینکه وام پرداخت کند؛ حال آنکه از نقطه‌نظر سازمان برنامه‎ ریزی، نرخ تنزیل در واقع ابزاری است که با کاربرد آن هزینه و فایده طرح به زمان‎های مختلف و یا احتمالاً به نسلهای مختلف، تخصیص می‎یابد و به این وسیله ارزش فایده در زمان کنونی با ارزش آن در زمان آتی مورد مقایسه قرار می‎گیرد. لذا، بین تصمیم‎گیری بخش خصوصی و تصمیم‎گیری بخش دولتی به نیابت از طرف ملت، درباره طرحهای سرمایه‎گذاری، تفاوت ساده ولی پراهمیتی وجود دارد. به نظر می‎رسد ارزشیابی طرح در بخش دولتی، مشکل‎تر و پیچیده‎تر از ارزشیابی طرح در بخش خصوصی بوده و فنونی که در بخش خصوصی کاربرد دارد احتمالاً در بخش دولتی مؤثر واقع نشود. تحلیل هزینه و فایده طرحهای سرمایه‎گذاری بخش دولتی دقیقاً به این منظور مطرح گردیده که ارزشیابی طرحها از نقطه نظر جامعه یا ملت و رعایت منافع آنها، با روشی منظم و تحت یک نظام سنجیده، مورد عمل قرار گیرد(راهنمای تهیه گزارش توجیه طرح، ۱۳۸۰).
۲-۱-۶- منافع و هزینه‌های طرح
در چارچوب برنامه‎های صنعتی، یک برنامه بخشی ( بخش های اصلی اقتصاد )، شامل چند طرح یا پروژه و هر طرح یا پروژه شامل چند فعالیت و عملیات است و یک طرح کوچک ترین قسمت عملیاتی است که به عنوان یک واحد مجزا در برنامه توسعه یک کشور تهیه و اجرا می‎شود. یکی از اهداف اصلی روش تحلیل هزینه ـ فایده محاسبه اثرات مربوط به طرح می‎باشد که این اثرات می‎تواند به صورت منافع یا هزینه‎های طرح مطرح باشد(اسکونژاد، ۱۳۸۰).
منافع یا درآمدهای طرح
منظور از منافع یک طرح وجوهی است که در نتیجه عملکرد طرح ایجاد شده و باعث رشد درآمد ملی کشور می‌گردد. منافع حاصل از یک پروژه ممکن است به صورت یکی از موارد زیر باشد:
منافع مستقیم
فواید مستقیم آنهایی هستند که کاملاً مربوط و وابسته به هدف اصلی پروژه باشند، به عبارت دیگر منافع مستقیم فوائدی است که بدون واسطه و به طور مستقیم نصیب اشخاصی که از کالاها و خدمات حاصل از طرح استفاده می‎کنند، می‎شود. ارزش واقعی این فوائد مستقیم، مقدار پولی است که مصرف کنندگان حاضرند برای آن بپردازند. از دیدگاه اجتماعی تولید بیشتر کالاهای مادی فی‎النفسه مفید است، اما تمایل به پرداخت مصرف‌کننده برای تولیدات خالص طرح مهم می‎باشد. منظور از تولیدات خالص، کالاها و خدماتی است که حاصل انجام طرح است. اگر تولیدات حاصل از انجام طرح بخشی از عرضه را جانشین کرده و به حجم عرضه ‌کالا اضافه بکنند، در این صورت منفعت مصرف کل طرح در واقع منفعت مصرف کل عوامل تولید است که در اثر عدم تولید کالای جانشین شده آزاد می‎گردند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:42:00 ق.ظ ]




۱۰- تحقیق میدانی در عین حال با سطوح بالایی از تنش روانی فردی، عدم قطعیت، وجود مسائل اخلاقی و ابهادم روبروست.
نتیجه:
در تحقیق میدانی مشاهده عنصر اصلی است و معمولاً کوششی یک طرفه است و از نظر فیزیکی خطرناک می باشد.
با توجه به اینکه بررسی فرهنگ عامه از طریق کار میدانی و استفاده از مصاحبه و ضبط نوار میسر است در اکثریت بخشها روش کار میدانی بوده است.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
بخش اول: فرهنگ و آداب و رسوم
فرهنگ عامیانه
فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل، احساس، آرزو و اندیشه های گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیباشناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند. علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست.
فرهنگ عامیانه و فولکور مجموعه ای از دانستنی ها و باورها و رفتارهای گروهی که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها بر حسب عادت، تقلید و همچشمی و سرگرمی است.
این دانستنی ها عبارتند از: آداب و رسوم، تولد، مرگ، ازدواج و نحوه زندگی، کشاورزی، جشن ها، پیشگویی ها، خرافات، طبابت ها، بازی ها، آوازها، قصه ها و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه زندگی مردم در طول اعصار مختلف است. (حسن انوشه و دیگران، دانشنامه ادب فارسی در آسیای مرکزی، تهران، انتشارات دانشنامه، چاپ اول ۱۳۷۵، ج۱).
فولکور، متشکل از دو جزء folk به معنای دانش عوام و lor به معنی دانستنی ها و دانش و برای اولین بار در انگلیس عنوان مقاله ای قرار گرفت که درباره دانش عامیانه و آداب و رسوم سنتی بود بعدها توسط رشیدیاسمی عنوان مقاله ای قرار گرفت که به معنای دانش عامیانه و دانستنی های مردم انعکاس یافت.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ویژگی و خصوصیات فرهنگ عامیانه
۱- بر پایه میراث و اصول تمدنی قدیمی و کهن بنا شده است.
۲- با هیچ روش علمی و استدلال منطقی همراه نیست.
۳- ابداع کننده و زمان شروع آنها مشخص نیست.
۴- مقدار زیادی از آن اعمال و رفتارهای بی ادبانه و خارج از نزاکت است که در ادبیات رسمی جایی ندارد. (محمود روح الامینی، مبانی مردم شناسی، تهران، انتشارات متون درسی، چاپ اول، ۱۳۷۱، ص ۱۶۶-۱۶۵).
سنت ها و آداب و رسوم
سنت و آداب و رسوم عبارتند از اعمال و رفتاری که در خانواده، قبیله و جامعه از زمان های گذشته به ارث رسیده و برای انجام آن اعمال و رفتار، دلیل منطقی یا دستور صریح یا قانون مدونی وجود ندارد. سنن و آداب و رسوم که در شمار دانش عامیانه (فولکور) محسوب می شود دارای چند ویژگی است که عبارتند از:
– رواج و اجرای آن عمومیت داشته باشد.
– اجرای آن در جامعه تداوم داشته و حداقل از یک نسل به ارث رسیده باشد به طور عادی و غیر اجباری افراد جامعه به آن عمل کنند.
هر سنت معمولاً در بدو پیدایش بدعت شمره می شود و رفته رفته به دلیل تکرار به سنت مورد قبول عامه تبدیل می گردد. گاهی انسان اعتقادات خرافی را با سنت ها و آداب و رسوم در هم می آمیزد که باعث پیدایش گونه های متفاوت اعتقادات و سنت ها می گردد.
از آنجا که آداب و رسوم جز زندگی معنوی محسوب می شود. باورهای یک قوم در ارتباط با شرایط زیست محیطی با باورهای اقوام دیگر متفاوت است، زیرا این آداب و رسوم زاییده آنی نیستند، بلکه طی قرون متمادی در طول زندگی نسل های مختلف بوجود آمده اند با مطالعه این باورها در کنار عناصر دیگر فرهنگ می توان نحوه زندگی و تفکر آن قوم را شناسایی کرد.
آداب تولد
بشر برای آسایش زندگی و راحتی زاد و ولد همیشه به دنبال دور کردن نیروهای مرئی و نامرئی که زندگی انسان را مختل کرده اند، بوده است و ناگزیر آدابی را برگزیده است.
چشم روشنی یکی از مراحل تولد نوزادان است پس از تولد نوزاد در زمان قدیم رسم بر آن بود که ابتدا یک غربال (گویش محلی کمو) در جلو خانه پدر و مادر نوزاد آویزان می کردند و اندکی پس از تولد نوزاد، یعنی بعد از گفتن اذان و اقامه توسط مامای محلی یا موذن یا بزرگترها در گوش چپ و راست نوزاد، سرشب برای نوزاد شب نشینی می گرفتند به کسانی که تا صبح بیدار بودند علاوه بر صرف آجیل و تنقلات شبانه مقداری آجیل به صورت پاداش داده می شد، و این سه شب را با انجام دادن انواع بازی ها (از قبیل شاه و دزد) خواندن سرود و شعرهای محلی و بیان قصه و نقل تاریخ زندگی گذشتگان و بزرگان محل تا صبح سپری می کردند.
آداب و رسوم شب شیشه هنگام تولد نوزاد
یکی از آداب و رسومی که از قدیم الایام در شهر زرند مرسوم بوده است گرفتن شب شیشه هنگام تولد فرزند است که در شب ششم بعد از تولد انجام می گیرد که البته در گذشته ها این رسم خیلی پرشورتر و بانشاط تر برگزار می شد.
ابتدادر شب ششم تولد، نوزاد را در یک سینی می خواباندند و همچنین مقداری روغن روی یک تکه نان به همراه یک شیشه بالای پشت بام منزل می گذاشتند و در این مراسم تمامی اقوام و خویشان را دعوت کرده و با میوه و شیرینی و آجیل و شام از میهمانان پذیرایی می کردند و اکثریت آشنایان شب را تا صبح بیدار می ماندند و بعضی ها خود را با شکستن تخمه و آجیل سرگرم می کردند گروهی از پیرمردها و جوانان نیز با اجرای نمایش و بازی و گفتن قصه و داستان به این شب نشاط و شادابی می بخشیدند و بازی مخصوصی که در این شب بیشتر مرسوم بود اینکه تعدادی به صورت دایره نزدیک هم می نشستند و یک نفر هم در وسط می نشست و با بهره گرفتن از یک کلاه نمدی که پیرمردها می پوشیدند بازی را شروع می کردند و می بایست افرادی که بصورت دایره ای نشسته اند کلاه را از زیر پاهای خود رد دهند تا نفر وسط آن را نگیرد و یا اینکه با کلاه به بدن یا سر نفر وسط ضربه بزنند. البته فلسفه خواباندن نوزاد در سینی و اینکه اطراف او مقداری ارزن می ریختند به گفته سالمندان این است که شیشه بیاید ارزن ها را بخورد و به بچه آسیبی نرساند یا اینکه گذاشن نان و روغن و یک شیشه آب در پشت بام به این عنوان که شیشه بیاید و نان روغن و آب را بخورد اما بچه را نبرد و بچه همیشه سالم و تندرست باشد. البته گرفتن شب شیشه هنوز هم مرسوم است و بعضی ها در همین شب نوزاد را عقیقه می کنند.
رسم های دیگر بعد از تولد نوزاد
– یکی از آداب و رسوم قدیم مردم شهر زرند بر پایی شب شیشه می باشد و تاکنون ادامه دارد ولی با تغییراتی، شب و روز ششم تولد نوزاد را جشن می گرفتند و آن را شب شیشه می نامیدند. غروب شب ششم مقداری نان را در روغن گوسفندی و آب و شکر مخلوط کرده (در گویش محلی چنگمال نام دارد) در بالای پشت بام برای شیشه (موجودی خرافاتی) می گذاشتند و اعتقاد داشتند که شیشه چنگمال را می خورد و به نوزاد صدمه نمی رساند. آنها معتقد بودند نوزاد روی زمین گذاشته نشود و روی آن پارچه قرمز رنگی می انداختند و تا صبح در آغوش بستگان قرار می گرفت. اگر می خواستند آن را روی زمین بگذارند می بایستی روی یک سینی مسی او را بخوابانند ولی در مقابل پنجره و شیشه نباشد زیرا شیشه که چال نامیده می شد ممکن بود از پشت شیشه یا پنجره به نوزاد به خصوص نوزاد پسر صدمه زده و او را بکشد، مهمان ها در این شب که تا صبح بیدار می مانند با تخمه و آجیل و شیرینی و چای و شام مفصل پذیرایی می شوند تا صبح روز ششم که دیگر خطر رفع می شد.
– هنگام تولد نوزاد به عنوان هدیه بعضی ها بشقاب سبزی می برند و بعضی ها هم اجناسی از قبیل عرقیجات، خیار و اگر کسی پولدار باشد مبلغی پول می برد.
– اگر نوزاد پسر بود تا هفت سال او را ختنه نمی کردند و حتی بعضی ها را تاسن پانزده سالگی ختنه نمی کردند ولی بعد از ختنه کردن مراسم جشن بسیار باشکوهی می گرفتند و ساز و آواز به راه می انداختند.
– رسم بود که زیره، بابونه و میتخم را در روغن حیوانی سرخ کرده و با شکر و آب مخلوط می کردند و وقتی مادر نوزاد بعد از ده روز که از زایمانش می گذشت به حمام می رفت و از حمام برمی گشت و این معجون را می خورد و می گفتند که بسیار مفید است.
– نوزاد را در همان لحظه تولد شستشو می دادند و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه می گفتند و کام او را با تربت کربلا برمی داشتند.
– اگر زنی موقع وضع حملش به راحتی وضع حمل نمی کرد یک نفر پشت بام می رفت و اذان می گفت.
آداب ازدواج
– مراسم عروسی : دو روز قبل از عروسی چند نفر داوطلب می رفتند بیابان و هیزم می آورند و انها چند الاغ را با خود به بیابان برده و دُربون (هیزم) می کندند و می آورند خانه داماد برای پخت نان و غذا، پدر داماد به آن هایی که هیزم می آوردند پیراهن و کله قندی هدیه می داد. روز قبل عروسی نان می پختند و خانواده داماد به زن ها و آشپزها روسری (چارقد) هدیه می دادند. روز عروسی ابتدا مردان داماد را به حمام برده و در جلوی در حمام با زدن دایره (تمبک) و تار و با رقصیدن منتظر داماد می ماندند تا از حمام بیرون آید داماد و عروس حنا می بستند یعنی کف دست ها و موی سر را حنا می کردند. وقتی داماد از حمام بیرون می آمد از جلوی حمام تا خانه داماد مردم با رقص و چوب بازی داماد را همراهی می کردند و دلاک آیینه جلوی داماد می گرفت هنگام ورود به خانه خانواده دلاک آیینه قرآن و بویی (اسپند) خوش کرده و داماد از زیر قرآن عبور کرده با بوسیدن قران و خوردن لیوان شربت و گذاشتن مبلغی پول در سینی به عنوان هدیه وارد خانه می شد. همراهان داماد که از زیر قرآن عبور می کردند هدیه ای در سینی می انداختند این هدیه ها برای دلاک و خانواده او بود. بعد نوبت عروس خانم بود که به حمام برود. تشریفات بردن عروس به حمام مانند داماد بود منتهی وقتی عروس می خواست از حمام به خانه داماد بیاید داماد خود به استقبال عروس می رفت عروس وقتی به خانه داماد می رسید می ایستاد و پاانداز می خواست. داماد و پدر و مادر و بستگان درجه یک داماد می آمدند و پاانداز می دادند. آن موقع پاانداز بیشتر نقدی بود یا یک میش و یا بره و یا یک قوچ و یا یک نری و … بود. پس از مراسم حمام مراسم عقد برگزار می شد و بعد از مراسم عقد و خواندن خطبه عقد توسط عاقد، خانمی که آرایشگری بلد بود، عروس را در حضور همه خانم ها آرایش می کرد. مردان هم بیکار نمی‌نشستند و با زدن دایره و تار و رقصیدن و پای کوبی کردن به شادی می پرداختند. لوطی ای که لباس زنانه می پوشید در بین مردان می رقصید و با در دست گرفتن کلاه در مقابل افراد ثروتمند و بزرگان فامیل برای خود هدیه جمع می کرد. پس از صرف شام عروس و داماد را در حجله می کردند در این هنگام اعتقاد داشتند یکی از بستگان عروس باید پشت در اتاق عروس و داماد نگهبانی دهد. شاید بدین منظور بوده که دشمنی بر آن ها تعرض نکند. صبح روز بعد تمام اقوام داماد و عروس و دعوت شدگان برای عرض تبریک و دادن هدیه به عروس و داماد به دیدن آنها می رفتند. در این بین عروس و داماد روی تشک در کنار هم می نشینند. جشن و شادی همچنان برقرار بوده و ظهر نیز از طرف خانواده عروس پذیرایی شیرینی و نهار به عمل می آمد. پس از صرف نهار مراسم به اتمام می رسید و شب بعد از عروسی، عروس و داماد به پاگشا خانواده عروس و بعد داماد و بقیه فامیل دعوت می شدند. این برنامه پاگشا ممکن بود بیش از یک ماه طول بکشد.
– گاهی می شد تا هنگام عروسی، عروس و داماد یکدیگر را نمی دیدند و فقط شب عروسی یکدیگر را می دیدند.
– هنگام خواستگاری مقداری قند، روسری، چادر و … را در سینی می گذاشتند و روی سر می‌بردند و آنها را به خانه عروس می آوردند.
– عروس شب خواستگاری برابر انظار عمومی نمی آمد و در اتاق پنهان بود تا سه روز این عمل تکرار می شد.
– سه روز بعد از عروسی جهاز عروس را با مراسمی خاص به خانه داماد می بردند.
– جهاز عروس شامل صندوق چوبی بود که تمامی وسایل داخل آن سفره آرایی، هفت کیلو مس، رختخواب، آفتابه مس و …
– در روز سوم (سه روز بعد از عروسی) جشن می گرفتند و عروس را به حمام می بردند و نهار می دادند.
– در قدیم مهریه بسیار کم بود مثلاً: شش کیلو مس یا تعدادی گوسفند که شامل دو یا سه راس می شد یا رختخواب و یا فرش.
آداب مرگ
مرگ از مسائلی است که دو جنبه سنت و شرع را هر دو در بردارد مسائل شرعی آن مانند کفن، دفن، نماز میت در اکثر مناطق اسلامی مشابه است. وقتی که مسائل شرعی مرده را انجام دادند و آن را به خاک سپردند و قبل از آنکه مرده را به سوی قبرستان ببرند بر روی یک سینی قند و خرما، یک عدد نان، شمع و یک سفره بر روی آن می اندازند که انرا به عنوان پیش راهی مرده محسوب می کنند و در قدیم و امروز رسم بر این است که بعد از مراسم خاکسپاری به خانه صاحب عزا می روند و بعد از آن به خانه های خود می روند و گوسفندی را که جلوی مرده می کشند شب اول غذایی درست می کنند که به ان شام گور می گویند. که نزدیکان و آشنایان از آن می خورند و روز اول پیش از طلوع آفتاب فرزند ارشد خانواده پیش از طلوع آفتاب با یک دسته گل و شیشه گلاب به قبرستان برای سلام دادن خاک می رود و شیشه گلاب را می شکند و دسته گل را روی خاک گذاشته و سلام می دهد و برمی گردد. روز سوم که روز ختم «پرسه» نامیده می‌شود به نزدیکترین مسجد محله می روند و مراسم پرسه را ختم می کنند و پس از هفت روز مراسم هفتم می گیرند که بعد از ظهر به سر مزار متوفی رفته و بعد برای قرائت فاتحه و صرف عصرانه به خانه آن مرحوم برمی گردند و تا چهل روز محاسن خود را اصلاح نمی کنند و لباس مشکی دارند و مراسم چهلم هم به همان گونه مراسم هفتم برگزار می شود و هر پنج شنبه تا سالگرد متوفی به سر مزار آن می روند و در اعیاد به خانه آن مرحوم می روند و بازماندگان را تسلی می دهند و یکی از اقوام لباس رنگی گرفته و برای درآوردن لباس مشکی بازماندگان به خانه آن مرحوم می روند و مراسم سالگرد پس از یک سال برگزار می کنند همانند مراسم هفتم و چهلم می باشد. در زرند علاوه بر مراسم های فوق رسوم دیگری هم دارند که عبارت از:
– وقتی کسی به حال احتضار می افتاد بالای سرش سوره یس می خواندند و او را پا به قبله می کردند و چندین نفر دور او را می گرفتند و اگر جان کندن او سخت بود مقداری زعفران به او می دادند و اگر باز سخت جان می داد موادی را از روده گوسفند درست می کردند تا دچار تلخی جان کندن نشود و وقتی هم جان می داد یک نفر بالای پشت بام می رفت و صلاه (کلماتی شبیه اذان است) می گفت و به همگان خبر می داد که فلانی از دنیا رفته است و بعد همه جمع می‌شدند تا در تشییع جنازه شرکت کنند. صاحب عزا هم به مدت ۷ روز مراسم ختم می گرفت و به همسایگان غذا می داد.
– وقتی مرده را از خانه بیرون می بردند سر جایش، سنگی می گذاشتند به عنوان سنگینی که عقیده داشتند دیگر کسی پشت سر او نرود و به اصطلاح نمیرد.
– خمیر آماده می کردند و داخل این خمیرها شمع می گذاشتند و جلوی جنازه حرکت می‌دادند و در پایان خمیرها را به غسال می دادند و بعد مقداری خرما و قند هم جلوی جنازه حرکت می دادند و آنها را هم به غسال می دادند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:42:00 ق.ظ ]




باشد. از جمله کتاب های منتشر شده در زمینه فساد اداری در ایران، می توان به کتاب فساد اداری، اثر دکتر سید محمد عباس زادگان(۱۳۸۳) اشاره نمود، وی در کتاب خود به مباحثی نظیر؛ انواع فساد، پیامدهای فساد، معیارهای اندازه گیری فساد اداری، بررسی تجربه کشورها در مبارزه با فساد اداری، نظریه مدیریت یکپارچه در برخورد با فساد اداری وراهکارهای مبارزه با فساد اداری پرداخته و در پایان به این نتیجه می رسد؛ که مبارزه با فساد اداری، با شعار دادن تحقق نمی یابد و این کار مستلزم عزم ملی، خواست همگانی و جدیت دولت هاست.
کتاب سرطان اجتماعی فساد، تالیف دکتر فرامرز رفیع پور(۱۳۸۵) به مطالبی نظیر: تعریف و تحدید فساد، عوامل موثر در پیدایش فساد، قبح فساد و پیامد آن، فرهنگ فساد، فساد در بخش دولتی و خصوصی و بررسی مولفه های فساد در جامعه ایران پرداخته است. در پژوهش ایشان، مشخص شده است که فساد یک سرطان اجتماعی است که به آرامی و با مطبوعیت تمام وارد یک جامعه می شود؛ همه سطوح آن را فرا می گیرد و تار و پود یک نظام اجتماعی را متلاشی می کند. راه حل مقابله با این سرطان اجتماعی، یک عمل جراحی عمیق و همه جانبه می باشد؛ زیرا با انجام اقدامات سطحی و موضعی، این مسئله حادتر می شود.
دکتر غلامرضا ذاکر صالحی(۱۳۸۸) در پژوهش خود تحت عنوان راهبردهای مبارزه با فساد اداری، مباحثی از قبیل: آسیب شناسی فساد در ابعاد سیاسی، عوامل و زمینه های بروز و تشدید فساد اداری، پیامدها و زیان های فساد اداری، راهبردها و روش های مبارزه با فساد اداری را مورد مطالعه قرار داده اند.
دکتر علی ربیعی(۱۳۸۳) در کتاب زنده باد فساد، موضوعات مهم: سطوح فساد، توسعه سیاسی و فساد، فرهنگ و فساد، فساد و جنسیت، فساد، توسعه و توسعه نیافتگی و تاثیر فساد بر شکاف اجتماعی را مورد مطالعه قرار داده و در پایان، شیوه ارزیابی و گزینش استراتژی مبارزه با فساد و راهکارهای مبارزه با فساد در کشورهای جهان سوم را ارائه می نمایند.
علاوه بر کتب مذکور، پژوهش ها و مقالاتی مرتبط با این موضوع منتشر شده است که به لحاظ ساختار و محتوا بسیار به یکدیگر و نیز به کتب مذکور شباهت داشته، و عمده ارجاعات آنان نیز به تالیفات و آثار یکدیگر بوده است. محتوای غالب مقالات شامل: تعریف و تحدید فساد اداری، انواع و سطوح آن، عوامل موثر بر پیدایی فساد، سنجش مولفه های فساد در ایران و یا کشورهای توسعه نیافته، و در نهایت ارائه راهکارهای مبارزه با فساد اداری می باشد که از جمله این مقالات می توان به موارد زیر اشاره نمود: بررسی تطبیقی فساد اداری در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از محسن فرهادی نژاد(۱۳۸۰)، بررسی نظری مسئله فساد اداری از اسماعیل بلالی و داود فرامرزی(۱۳۸۰)، تحلیل نهادی فساد اداری اثر دکتر محمد خضری(۱۳۸۴)، عوامل موثر در فساد اداری و راه های مبارزه با آن، دکتر احمد لطیفیان(۱۳۸۶)، تحلیلی بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و فساد اداری، اثر مهدی خلف خانی( ۱۳۸۹) و …
از معدود مقالاتی هم که فساد اداری را از دیدگاه دینی و اسلامی، مورد بررسی قرار داده اند؛ می توان به مقاله مبارزه با فساد در حکومت علوی، از قربانعلی دری نجف آبادی(۱۳۷۹) و سیره حضرت علی(ع) در مبارزه با فساد اداری از ابو طالب خدمتی(۱۳۸۴) اشاره نمود. همانطور که ملاحظه می شود؛ این تحقیقات تنها فساد اداری در حکومت علوی را مورد پژوهش قرار داده اند و مطالعه این موضوع با رویکرد بر آیات و روایات اسلامی، از خلاء های پژوهشی در این حوزه به شمار می رود.
۱-۱۱- ضرورت انجام پژوهش
امروزه با توجه به تغییر ساختار سیاسی حکومت ها و ضرورت پاسخگویی به مردم، مبارزه با مفاسد اداری برای دولت ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. اهمیت مسئله تنها به این مورد منحصر نمی شود بلکه فساد «سبب اتلاف منابع و سرمایه ها شده، مانع رشد رقابت مثبت و موجب خنثی شدن تلاش‌ها در جهت کاهش فقر و تبعیض اجتماعی می‌شود؛ از میزان اثربخشی و مشروعیت دولت بویژه سیستم قضایی آن می‌کاهد، هزینه معاملات را افزایش داده و مانع توسعه پایدار می‌گردد؛ سرمایه‌گذاری‌های انجام شده بر روی منابع انسانی را به هدر می‌دهد؛ فضائل اخلاقی را کمرنگ می‌سازد و در سازمان ارزش‌های منفی بوجود می‌آورد؛ موجب تضعیف اعتقاد مردم به توانایی و اراده سیاسی دولت برای جلوگیری از زیاده‌طلبی‌ها و نیز باعث قطع امید مردم به آینده‌ای بهتر می‌شود»(عباس زادگان،۱۳۸۹، ص ۱۳). و به عبارت بهتر گسترش و تداوم فساد، شالوده یک نظام اجتماعی را به هم ریخته و زمینه های انحطاط و زوال آن و طمع ورزی و تسلط بیگانگان را فراهم می‌سازد. و در بعدی وسیع تر اگر فساد همه کشورهای جهان را در برگیرد؛ تمدن جدید نیز رو به افول خواهد رفت. به همین دلیل است که مسئله برخورد با فساد و بویژه فساد اداری، امروزه از دغدغه های بین الملی به شمار می‌رود و بحث مدیریت تطبیقی در مبارزه با فساد اداری به معنای «مطالعه سازمان ها در کشورها یا فرهنگ های مختلف» به وجود می‌آید(عباس زادگان،۱۳۸۹،ص۴۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

گر چه مسأله فساد اداری، جوامع گوناگون را می‏آزارد اما وجود آن در کشور ما به دلیل اسلامی بودن و داشتن حاکمیّت دینی نا پسندتر است و باید با این پدیده، مقابله جدّی و از گسترش آن جلوگیری شود که در غیر این صورت، آزادی، توسعه سیاسی و قانونگرایی و سرانجام مشروعیّت حاکمیّت به خطر می‏افتد؛ زیرا قوام جامعه و رشد و بالندگی آن در گرو مبارزه با فساد و ارتقاء روحیّه ضدّ فساد است. در دین مبین اسلام، موضوع فساد از اهمیت زیادی برخوردار است و مبارزه با این پدیده می‌تواند از مصادیق بارز اقامه قسط و عدل باشد. علاوه بر این از آنجا که قوانین قضایی کشور ما بر اساس فقه پویای اسلام، و سیاست های کلی آن در ابعاد مختلف مدیریتی نیز اسلامی می‌باشد، نتایج این پژوهش می‌تواند مرجع مناسبی برای تدوین قوانین و مقررات و نیز جهت دهنده ی خط مشی های لازم به منظور پیشگیری و مبارزه با عوامل فساد اداری باشد.
۱-۱۲- اهداف پژوهش
هدف کلی:
– بررسی و شناخت مولفه های فساد اداری، عوامل پدید آورنده و راهکارهای مبارزه با آن از دیدگاه قرآن و حدیث
اهداف جزئی :
– نوع شناسی فساد اداری: فردی، سیستمی، سیاه، خاکستری، سفید و …. در تطبیق با منابع اسلامی
– شناسایی حوزه های مطالعه فساد اداری در منابع اسلامی
– بررسی عوامل به وجود آورنده ی فساد اداری از دیدگاه قرآن و حدیث
– تطبیق روش های اقتضایی مبارزه با فساد اداری در متون امروزی و دینی
۱-۱۳- سوالات پژوهش
۱-۱۳-۱- آیا مباحث مربوط به فساد اداری در متون دینی مسبوق به سابقه است؟
۱-۱۳-۲- عوامل به وجود آورنده فساد اداری از دیدگاه آیات و روایات چیست؟
۱-۱۳-۳- راهکارهای مقابله با فساد اداری از دیدگاه قرآن و حدیث چگونه است؟
۱-۱۴- روش انجام پژوهش
این تحقیق که از نظر هدف کاربردی محسوب می‌شود، به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گرفتن از منابع کتابخانه‌ای و نیز نرم افزارهای موجود و پایگاه های اطلاعاتی، و با تطبیق نتایج مطالعات مدیریتی و منابع اسلامی قرآن و حدیث، به انجام رسیده است.
۱-۱۵- محدودیت‌های پژوهش
از آنجا که بیش از چند دهه از عمر دانش مدیریت و بویژه مباحث مربوط به فساد اداری نمی گذرد؛ بررسی و تحلیل این موضوع در حوزه متون اسلامی، بر مبنای استفاد از تحقیقات اندیشمندان معاصر ممکن شده و طبعاً از این جهت مطالعه‌ای تطبیقی خواهد بود. بنابراین هدف از این تحقیق استنطاق از قرآن و حدیث در باب مسائل زمان خویش و بهره گیری از معارف، احکام و ارشادات آن ها در زمینه چگونگی مدیریت جامعه اسلامی و حل معضلات اداری آن می‌باشد. از سوی دیگر به جهت آن که هدف قرآن کریم و سخنان اهل بیت(ع)، هدایت انسان به قله های کمال و انسانیت است نه بحث های تخصصی علمی با تمام جزئیات آن، نمی توان انتظار داشت که تعریف فساد اداری، نوع شناسی، عوامل و راهکارهای آن به وضوح و کامل در این متون مورد اشاره و بررسی قرار گرفته باشد. از این رو با تعیین واژگان مترادف و متضاد فساد، و با در نظر گرفتن اطلاق الفاظ بر معانی و مصادیق مختلف، دلالت آن ها بر بحث مورد نظر را استنباط می‌نماییم. به عنوان مثال واژه ظلم، از قرابت معنایی بالایی با فساد برخوردار است، اگر در حوزه های مخصوص مطالعه فساد اداری مانند حوزه حاکمیت مطرح شود؛ دلالت آن بر بحث مورد نظر صریح و بدون ابهام می‌باشد اما اگر در غیر حوزه های تعیین شده به کار رود؛ باز به جهت آنکه فساد اداری، تضییع حقوق عمومی و یکی از مصادیق مفهوم عام ظلم است، بر بحث مورد نظر دلالت خواهد نمود.

فصل دوم
حوزه های مطالعه فساد اداری و انواع آن
مقدمه
فساد اداری به عنوان یکی از عمومی‌ترین اشکال فساد، مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و با این ویژگی نه به زمان خاصی تعلق دارد و نه مربوط به جامعه خاصی می‌شود. به طور کلی این پدیده روند توسعه کشورها را به طور چشمگیری با چالش مواجه ساخته و موجب شکل‏گیری مشکلات و بحران‏های اساسی در سراسر جوامع شده است. نمودهای عینی فساد اداری تاحدود زیادی پیچیده، چند وجهی و دارای شکل‌ها و شیوه های متفاوت است. بنابراین گستره ی فساد اداری از یک فعل ساده پرداخت غیرقانونی به یک کارمند دولت تا ناکارآمدی فراگیر نظام سیاسی را در بر می‌گیرد. در این فصل برآنیم تا اولاً به این سوال پاسخ دهیم که آیا مباحث مربوط به فساد اداری در متون اسلامی، مسبوق به سابقه است یا اینکه اسلام، اصولاً در این باره سکوت نموده و به این مسئله نپرداخته است؟ ثانیاً پایه های نظری بحث از دیدگاه اسلام را تبیین نماییم. بنابراین در راستای دستیابی به اهداف فوق، با بررسی و مطالعه در متون اسلامی مشخص گردید که در حوزه های مختلفی به مقوله فساد اداری پرداخته شده است. علاوه بر این با مطالعه تطبیقی انواع فساد اداری از منظر پژوهش های معاصر و متون دینی، چارچوب و پایه های نظری بحث، تبیین گردید.
۲-۱- حوزه های مطالعه فساد اداری
بطور کلی در قرآن کریم و احادیث اسلامی در چهار حوزه می‌توان مباحث مربوط به فساد اداری و چگونگی برخورد با آن را مشاهده و مورد بحث و بررسی قرار داد:
۲-۱-۱- حاکمیت
به واسطه ارتباط ناگسستنی فساد اداری با مقوله ی حکمرانی و قدرت که همان سوء استفاده از قدرت و اختیارات عمومی برای کسب منافع شخصی می‌باشد؛ می بایست رد پای آن را در متون دینی در حوزه های مذکور تعقیب نمود. قرآن کریم از زبان ملکه سبا، راه و رسم غالب پادشاهان را اینگونه معرفی می‌کند:
قالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِها أَذِلَّهً وَ کَذلِکَ یَفْعَلُونَ(نمل/۳۴) پادشاهان وقتى به شهر و کشورى وارد شوند؛ تباهش کنند و عزیزانش را ذلیل سازند وکارشان همواره چنین بوده است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در همین ارتباط می‌فرمایند:
لکلّ شیء آفهٌ تفسده وآفه هذا الدّین ولاه السوء(نهج الفصاحه/ ص ۴۷۸). برای هر چیز آفتی است که آن را تباه می‌سازد و آفت این دین، حاکمان نالایق است.
و در کلامی مشابه، امام علی(ع) نیز افراد ستمگری را که به قدرت می‌رسند؛ آفت و مایه خروج امور از عدالت و اعتدال می‌دانند:
آفه العدل الظالم القادر(تمیمی آمدی،۱۳۶۶، ص ۳۴۷).
۲-۱-۲- اصلاحات اجتماعی
«شاید مهمترین عوامل فساد، مسایل فرهنگی و عقیدتی باشد. فرهنگ عمومی جامعه، ‌ارزشها و هنجارهای حاکم بر افراد و اجتماع و عقاید و باورهای مردم، نقش محوری در این زمینه دارد. مادی‌گرایی، فردگرایی، مصرف‌زدگی، کاهش قبح تخلفات در سازمان و جامعه و مهمتر از همه ضعف ایمان و وجدان کاری از مهمترین ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی فساد اداری هستند»(فرهادی نژاد، ۱۳۸۰، ص۵). از سوی دیگر مسئله فساد اداری، زیر مجموعه مبحث کلی فساد است. به همین دلیل نیز در آیات و روایات، نشانه های این بحث را در حوزه اصلاحات اجتماعی انبیاء و ائمه(ع) می‌توان جستجو کرد. آنجا که حضرت شعیب(ع) هدف رسالت و مأموریت خود را اصلاح و سامان بخشی به زندگی مادّی و معنوی مردم و ریشه کن کردن فساد و تباهی در روابط اقتصادی و دعوت آن ها به پیروی از قانون ها و آیین های الهی معرفی می کند:
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ(هود/۸۸) من قصدی جز اصلاح(جامعه) تا آنجا که بتوانم؛ ندارم. قرآن کریم در چندین مورد از حضرت صالح(ع) نیز به عنوان مصلح و از مخالفان او به عنوان مفسدان یاد می‌کند. از جمله در سوره نمل پس از دعوت حضرت صالح(ع) به پرستش خداوند و گفت وگوی او با قوم خود چنین آمده است:
وَ کانَ فِی الْمَدینَهِ تِسْعَهُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ(نمل/۴۸) و در آن شهر، نُه دسته بودند که در آن سرزمین فساد مى‏کردند و از درِ اصلاح درنمى‏آمدند.
در آیاتی دیگر از إفساد در زمین پس از اصلاح آن، نهی به عمل آمده است:
وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ(اعراف/ ۵۶) و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید، و با بیم و امید او را بخوانید که رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می‌فرمایند:
انّ الارض کانت فاسده فاصلحها اللّه عزّوجل بنبیه(ص). فقال: وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها( طبرسی، ۱۳۷۲، ج۴، ص ۶۶۲ ). فساد زمین را فرا گرفته بود؛ خداوند به وسیله پیامبرش آن را اصلاح کرد. سپس فرمود: در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید.
خداوند متعال از انقلاب اجتماعی پیامبر اکرم(ص) و اصلاحات فراگیر و همه جانبه ایشان در فرهنگ جاهلی نیز اینگونه یاد می‌کند:
وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها(آل عمران/۱۰۳) به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید؛ خدا در دلهاى شما الفت و مهربانى انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر دینى یکدیگر شدید و در پرتگاه آتش بودید؛ خدا شما را نجات داد. در تفسیر الکاشف، ذیل آیه فوق، مقصود از نجات از پرتگاه آتش از زبان جعفر بن ابی طالب بیان شده است. قال جعفر بن أبی طالب فی حدیثه إلى النجاشی: کنا قوما أهل جاهلیه، نعبد الأصنام، و نأکل المیته، و نأتی الفواحش، و نقطع الأرحام، و نسی‏ء الجوار، و یأکل القوی منا الضعیف، فکنا على ذلک حتى بعث اللّه إلینا رسولا منا، نعرف نسبه و صدقه و أمانته و عفافه، فدعانا الى اللّه لنوحده و نعبده، و نخلع ما کان یعبد آباؤنا من دونه من الحجاره و الأوثان، و أمرنا بصدق الحدیث، و أداء الأمانه، و صله الرحم، و حسن الجوار، و الکف عن المحارم و الدماء، و نهانا عن الفواحش، و قول الزور، و أکل مال الیتیم، و قذف المحصنات، و أمرنا أن نعبد اللّه، و لا نشرک به شیئا، و أمرنا بالصلاه و الزکاه و الصیام(مغنیه، ۱۴۲۴، ج ۲،ص ۱۲۳).
جعفر بن أبی طالب به هنگام گفتگو با نجاشى به وی گفت: ما گروهى از اهل زمان جاهلیت بودیم که بت‏ها را پرستش می کردیم. مُردار می خوردیم. بدنبال فواحش می رفتیم. قطع رحم می نمودیم. همسایگان را فراموش می کردیم و زورمندان ما حق ضعفاء را می خوردند. آرى ما این چنین بودیم؛ تا اینکه خداى مهربان پیامبرى را بسوى ما فرستاد که حسب، نسب، صداقت، امانت و عفت او را می شناسیم. او ما را به توحید دعوت کرد تا یکتا پرست باشیم. و آنچه را که پدران ما مى‏پرستیدند از قبیل سنگ و بت واگذاریم. او ما را أمر فرموده که راستگو و امانت دار باشیم. صله رحم نماییم. با همسایگان نیکرفتار باشیم. از محرمات خدا و ریختن خونها خوددارى کنیم. او ما را از فواحش، سخن زور، خوردن مال یتیم تهمت به زنان محصنه و پاکدامن جلوگیرى نمود. آن بزرگوار به ما دستور داد: براى خدا شریک قرار ندهیم. نماز بخوانیم. زکات بپردازیم و روزه بگیریم.
آری، گاه اصلاحات پیامبرانی همچون پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، طیف وسیعی از رفتار های غلط و مفاسد اجتماعی و اقتصادی و … را در بر می‌گرفته است.
امام علی(ع) نیز شرایط اجتماعی نامناسب زمانه خویش را با دسته بندی مردم در چهار گروه اینگونه شرح میدهند: مردم چهار دسته اند: گروهی اگر دست به فساد نمی زنند؛ برای این است که نفسشان ناتوان، شمشیرشان کُند و امکانات مالی در اختیار ندارند. و گروه دیگر آنانکه شمشیر کشیده و شر و فسادشان را آشکار کرده اند… گروهی دیگر با اعمال آخرت، دنیا را می‌طلبند… گام ها را ریاکارانه و کوتاه بر می‌دارند… و پوشش الهی را وسیله نفاق و دورویی و دنیا طلبی خود قرار می‌دهند. برخی دیگر نیز با پستی و ذلت و فقدان امکانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند که خود را به زیور قناعت آراسته و لباس زاهدان را پوشیده اند. اینان هرگز در هیچ زمانی از شب و روز، از زاهدان راستین نبوده اند(نهج البلاغه/ خطبه ۳۲). امام(ع) در چنین شرایطی و در جریان پذیرش حکومت مسلمانان، اهداف اصلاحی خود را چنین بیان می‌دارند:
اللّهم انّک تعلم انّه لم یکن الّذی کان منّا منافسه فی سلطان و لا التماس شیءٍ من فضول الحطام، ولکنّ لنردّ المعالم من دینک، و نظهر الاصلاح فی بلادک. فیأْمَنَ المظلومون من عبادک، و تقام المعطّله من حدودک(نهج البلاغه/ خطبه ۱۳۱). خدایا تو می‌دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود؛ بلکه می‌خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم؛ تا بندگان ستمدیده ات در أمن و أمان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو، بار دیگر اجرا گردد.
امام حسین(ع) نیز هدف از قیام جاویدان و اصلاحگرایانه خود را در قالب این کلمات بیان می‌کنند: انّی لم اخرج اشراً ولا بطراً ولا مفسداً و لا ظالماً انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امّه جدّی ارید ان آمر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیره جدّی و ابی علی بن ابی طالب (مطهری، ۱۳۸۴، ص ۱۴۵). انگیزه من از قیام، شرارت، خوش گذرانی، فساد و ستم نیست؛ بلکه هدف من از این حرکت اصلاح امت جدّم است. قصد من آن است که به خوبیها و رواها فرمان دهم و از بدیها و نارواها باز دارم و به سیره جدم رسول خدا(ص) و پدرم علی بن ابی طالب(ع) رفتار نمایم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:42:00 ق.ظ ]




بهرحال آنچه که اکثر فقهای عامه بعنوان اسباب حجر برشمرده اند عبارتند از:صغر، جنون ( که عته یعنی جنون نسبی هم در حکم آن است) وسفه. [۱۷۵]
گفتار پنجم : اسباب حجر[۱۷۶]درفقهوحقوق
اسباب حجر عبارت است از: صغر، جنون، فلس، سفه وپاره ای از اموردیگر(مانند اخذ مال غاصب بعنوان بدل حیلوله و مال مورد رهن که راهن ازبعضی تصرفات درآن محجوراست) همه این امور درحقوق مدنی از اسباب حجر به شمارمی روند جز فلس که به نظر فقهای امامیه از اسباب حجر است ولی درقانون مدنی بجای آن اعسار وورشکستگی سبب حر است واعسار اعم از فلس است. رقیت و مرض مشرف به موت نیز از اسباب حجر درفقه می باشند نه درقانون مدنی.
اسباب حجر درحقوق[۱۷۷]
اصطلاح حقوق موضوعه یا تحقیقی (droitpositif/positive law) به قوانین ومقرراتی گفته می شود که با ضمانت اجرای یک نیروی اجتماعی ( دولت ) دریک جامعه مورد نظر قابل اجرا است. درحقیقت حقوق تحققی مجموعه مقرراتی است که دریک زمان معین دریک جامعه معین برسرنوشت اجتماعی انسان حاکم است. از این دیدگاه حقوق مدنی رشته ای از حقوق موضوعه است که به وسیله دادرسان در دادگاهها اعمال می شود.
درماده ۱۲۰۷ ق.م اسباب حجر ذکر گردیده واین اسباب به صغر، سفه و جنون محدود می گردد. این ماده بدین قرار است:اشخاص ذیل محجور واز تصرف دراموال وحقوق مالی خود ممنوع هستند: ۱-صغار ۲- اشخاص غیررشید ۳-مجانین. [۱۷۸]
حجر ناشی از این سه سبب نهاد حقوقی خاصی را تشکیل می دهد وتابع رژیم واحدی است زیرا درهمه این موارد حجر موجود به واسطه نقص قوای عقلی وبه تعبیر دیگر فقدان یا عدم کفایت اراده پیش آمده است وشایسته است از شخص محجور حمایت شود. دراین نوع حجر نقص درشخص محجور است ودرحقوق امروز معمولا اصطلاح حجر برای مواردی که سبب منع، نقص در مالکیت، مانند حجر راهن، یا منع تصرف به دلیل حمایت از حقوق دیگران باشد مانند حجر تاجر ورشکسته، به ندرت استعمال می شود و قانونی مدنی هم برای این گونه موارد از اصطلاح حجر استفاده نکرده است. به هرحال حجری[۱۷۹] که مورد نظر قانون مدنی است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بند اول -اختلاف اسباب حجر درفقه وحقوق مدنی
چنانچه در ماده ۱۲۰۷ ق.م آمده است از میان اسباب ششگانه حجر درفقه فقط سه سبب درحقوق مدنی مطرح شده است. اینجا ممکن است این سئوال در ذهن تداعی شود که آیا اسباب دیگر که درفقه مطرح شده است حجر می باشد؟ یا آنکه قانونگذار دچار غفلت و یا اشتباه گردیده است؟ وآیا طرح آنها در قانون مدنی با آگاهی ویک توجیه منطقی صورت گرفته است؟
سه سبب «افلاس»،«رقیت»و«مرض» متصلبه موت ازاسباب حجردرفقه اسلامی هستند که درحقوق مدنی در بحث اسباب حجر مطرح نگردیده اند وهمان طور که ذکر شد درماده ۱۲۰۷ ق.م نامی از آنها برده نشده است. اینک دلایل مختصری را ازعدم ذکر آنها دراین ماده از نظر حقوقدانان بیان می نماییم:
افلاس در ماده ۱۲۰۷ ق.م ذکر نشده زیرا افلاس مربوط به تاجر وغیر تاجر می باشد. درصورت ارتباط آن با تاجر توقف وورشکستگی نام گرفته ودرحقوق تجارت مورد بررسی قرار میگیرد. بنابر این از موضوع حقوق مدنی که محجورین درآن مطرح می شوند خارج می شود.
درصورتی که افلاس مربوط به غیر تاجر باشد اعسار نامیده می شود ودرحقوق مدنی مورد بحث قرار میگیرد. درحالی که از اسباب حجر به شمار نمی رود. این مطلب را می توان از ماده ۳۶ قانون اعسار مصوب ۱۳۱۱ دریافت کرد. در کلیه خیارات وحقوق مالی مدعی اعسار که استفاده از آن موثر در تادیه دیوان او باشد طلبکاران او قائم مقام قانونی مدعی اعسار بوده و حق دارند بجای او از اختیارات وحقوق مزبور استفاده کنند.
مفهوم ماده مذکور آن است که معسر یا مدعی اعسار اختیارات وحقوق خود را برای تادیه دیون خود به کار نبرد وطلبکاران به عنوان قائم مقام او این اختیارات را به کاربرند. ولی آنچه از این ماده ظاهر است معسر از بکاربردن اختیارات وحقوق خود منع نشده و محجور به حساب نمی آید. [۱۸۰]
مورد دیگر اختلاف از اسباب حجر که درفقه مطرح شده ولی درقانون مدنی ذکر نشده رقیت و بردگی است. حقوقدانان معتقدند که بحث از برده درزمان فعلی موضوعاً منتفی است. زیرا برده ای وجود ندارد تا درباره او حکم شود که آیا حق تصرف بدون اذن مولا را دارد یا ندارد؟ بنابراین به نظر می رسد که قانونگذار نیز با توجه به این اصل درعصر حاضر عمداً از به رسمیت شناختن آن خودداری کرده است.[۱۸۱]آخرین سبب اختلافی حجر در فقه وقانون مدنی مرض متصل به موت است. در مورد تصرفات منجز و تبرعی[۱۸۲] مریض در بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. تصرفات مریض در ملک خود به دو دسته تقسیم
می شوند: الف- تصرفاتی که معلق بر موت یا غیر موت است. ب- تصرفاتی که معلق بر امر دیگری
(معلق علیه) نیست و به صورت منجز انجام می شود. این تصرفات نیز به چند نوع تقسیم می گردد:
اول تصرفات ناشی ازتکالیف وامور واجب مانند جبران خسارات ناشی از اتلاف و یا سایر موجبات ضمان.
دوم تصرفات معاوضی اعم از اینکه مساوی، کمتر یا بیشتر از ارزش مال مورد معاوضه باشد.
سوم : تصرفات مجانی یا تبرعات مانند تملیک مجانی و ابراء دین. تصرفات معلق بر موت محدود بر ثلث ترکه واحکام وصیت درمورد آن جاری است. تصرفات معلق بر غیر موت درحکم تصرف منجز است و مشمول قواعد منجزات مریض قرار نمی گیرد. تصرفات منجز درامور واجب درصورتی که وجوب آن پیش از مرض برعهده مریض آمده باشد از موضوع بحث خارج است و به اصل ترکه تعلق می گیرد. برخی معتقدند که این اعمال تا ثلث ترکه نافذ است و زاید بر ثلث به تنفیذ ورثه نیاز دارد و برخی دیگر معتقدند که تصرفات وتبرعات منجز مریض حتی اگر زاید بر ثلث باشد نافذ ومعتبر است. هر یک از این دو گروه نیز در اثبات ادعای خویش به دلایلی چند استناد می نمایند.[۱۸۳]
اختلاف نظر فقها در خصوص تصرفات منجزه مریض بیشتر ناشی از دو گروه روایت متعارضی است که درخصوص مسأله وجود دارد.
درحقوق مدنی امروز نیز برخی از حقوقدانان با توجه به عقیده دسته اول از فقها که قائل به عدم تنفیذ تصرفات منجز مریض بیش از ثلث ترکه بودند واو را در بیش از ثلث محجور می دانستند مرض متصل به موت را ازاسباب حجر برشمرده اند. لیکن دسته ای دیگر از حقوقدانان که با قائلین دسته دوم از فقها هم عقیده گردیده اند این نظر را قابل ایراد دانسته اند ومی گویند: [۱۸۴]
اولاً مریض مالک است وهر مالکی حق هر نوع تصرفی را دراموال خود دارد بجز آنچه بموجب قانون منع شده است و در این زمینه منعی در قانون وجود ندارد.
ثانیاً حَجْر یک امر استثنایی است که نیاز به نص دارد و بدون دلیل نمی توان شخصی را محجور دانست و درصورت تردید می توان حالت یقینی سابق( اهلیت مریض) را استصحاب نمود.
ثالثاً سکوت قانونگذار در مقام بیان قرینه ای است که بر اینکه نمی خواسته مرض متصل به موت را از اسباب حجر تلقی کند. رابعا برخی از روایات نیز که مورد تایید بعضی از فقهای امامیه (دسته دوم) است وبر اساس آنها اظهار نظر کرده اند حاکی از جواز تصرفات وتبرعات زاید برثلث است. بنابر این مرض متصل به موت را نمی توان از اسباب حجر در حقوق مدنی به شمار آورد.
گفتار ششم: انواع محجورین و حدود حجر آنان
قانون مدنی محجورین را به سه دسته تقسیم نموده است: [۱۸۵]
– صغار
– اشخاص غیر رشید
– مجانین
در فقه اقسام دیگری برای حجر ودر نتیجه محجورین ذکر کرده اند؛ اما قانون مدنی ایران غیر از سه نوع یاد شده اشخاص دیگری را محجور نشناخته است. زیرا این قانون در مادره ۱۲۰۷ درمقام بیان انواع محجورینی است که حجر آنها حمایتی است و این اشخاص خارج از سه دسته بالا نیستند.
از طرف دیگر ممنوع کردن ومحجور شناختن افراد دلیل می خواهد؛ بنابر این نمی توان غیر از گروه های مذکور در قانون کسان دیگری را محجور دانست. نکته قابل توجه در شناسایی انواع محجورین از دیدگاه قانون مدنی و قانونگذار افرادی راکه به علت نقص صغر سن یا نرسیدن به مرحله رشد و یا اختلال قوای عقلی نقصی در اراده دارند یا فاقد اراده اند حمایت، وممنوع از تصرف ومحجور دانست.[۱۸۶]
بنابراین، قواعد پراکنده ای که درقانون مدنی یا قانون تجارت وجود دارد که به دلایلی غیراز فقدان یا نقص اراده، شخص را از تصرف دراموال وحقوق مالی خود منع می کند، گرچه نوعی ممنوعیت در تمامی آن موارد دیده می شود، نباید حجر به معنی مصطلح آن تلقی شود؛ مثلا:راهن نمی تواند دررهن تصرفی کند که منافی حق مرتهن باشد، مگر به اذن مرتهن. (ماده ۷۹۳ ق.م)در اینجا حجر به معنی اصطلاحی نیست، زیرا این منع به لحاظ نقص درمالکیت است نه فقدان نقص در اراده شخص. (یا منع وصیت است به زیاده برثلث،[۱۸۷]
بند اولصغیر درلغت واصطلاح
صغیر درلغت به معنی کوچک وخرد است[۱۸۸]. صغیر به کسی گفته می شود که نابالغ باشد؛ ودر زبان عامیانه ونوشته های غیر حقوقی به صغیر، کودک، خردسال، طفل وبچه می گویند.
صغیردر اصطلاح فقهی وحقوقی به کسی اطلاق می‏شود که به سن بلوغ نرسیده وکبیر نشده
است. [۱۸۹]
ازروز تولد تا روز بلوغ انسان صبی و صغیر نامیده می‏شود وصغر صفت کسی است که نیروی انسانی او کامل نگشته است
قبل از اصلاح قانون مدنی به سال ۱۳۶۱ درحقوق مدنی صغیر به کسی گفته می‏شد که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده بود ولی با حذف ماده ۱۲۰۹ واصلاح ماده ۱۲۱۰ درنتیجه لغو ۱۸ سال به عنوان سن کبیر، امروزه مفهوم صغیر درفقه وحقوق مدنی یکسان است و هرکسی که به سن بلوغ نرسیده باشد صغیر به شمار می آمده است.
دکترسید حسن امامی معتقد است:«دراصطلاح حقوقی صغیر به کسی گفته می‏شود که از نظر سن به نمو جسمانی و روحی لازم برای زندگانی اجتماعی نرسیده باشد».[۱۹۰]
این تعریف خالی از اشکال نیست، زیرا معلوم نیست که نموجسمانی و روحی لازم برای زندگانی اجتماعی درچه زمانی حاصل می‏شود. البته قبل از اصلاح قانون مدنی قانونگذار سن ۱۸ سال را به عنوان رشد و نموجسمی وروحی تعیین کرده بود که براین اساس، آن تعریف بی اشکال بود. لیکن امروزه قانون اصلاح شده با آن تعریف فرق کرده، به ویژه از آن جهت که اشاره به سن بلوغ، که مفهوم حقوقی ویژه‏ای دارد نکرده است. بعلاوه نمو روحی لازم برای زندگانی اجتماعی چه بسا با رسیدن به سن بلوغ حاصل نمی‏شود بلکه مستلزم رشد است که مفهومی غیر از بلوغ می‏باشد، [۱۹۱] بنابر این درحقوق امروز ممکن است کسی با رسیدن به سن بلوغ دوره صغر را پشت سرگذارده باشد ودیگر صغیر به شمار نیاید، ولی رشد وتوانایی روحی برای اداره امور خود را نداشته باشد.
الف- اقسام صغیر
صغیر ممکن است غیر ممیز یا ممیز باشد. صغیر غیر ممیز شخص نابالغی است که دارای قوه درک وتمیز نیست، زشت را از زیبا وسود را از زیان تشخیص نمی‏دهد و نمی‏تواند اراده حقوقی داشته باشد.
ب- صغیر غیر ممیز
«صغیر غیر ممیز کسی است که فروش وخرید را نمی‏فهمد، یعنی نمی‏داند که فروش موجب سلب مالکیت وخرید سبب به دست آوردن آن است و بین غبن فاحش آشکار، مانند غبن به میزان پنج دهم، وغبن کم فرق نمی‏گذارد وبه کسی که بین اینها فرق می‏گذارد صغیر ممیز گفته می‏شود». [۱۹۲]
برخی ازشارحان این ماده گفته اند این عبارت که صغیر ممیز بین غبن فاحش وغبن کم فرق می ‏گذارد کنایه از این است که کودک عاقل باشد ودرچیزهایی که قیمت آنها معروف است این تفاوت وتمایز را بداند وگرنه گاهی عاقل ترین مردم هم فریب می‏خورند.
درفقه امامیه بعضی سن ۷ سالگی را برای تمیز ذکر کرده‏اند، زیرا پیغمبر اکرم (ص) فرموده است:
« فرزندان خود را در۷ سالگی به نماز عادت دهید».[۱۹۳]امروا اولادکم بالصلوه وهم ابناء سبع الفقه الاسلامی فی ثوبه الجدید، المدخل الفقهی العالمبرخی به استناد حدیثی دیگر ۶ سالگی را سن تمیز تلقی کرده‏اند.
درروایت صححه بزنطی از امام رضا (ع) نقل شده ست: یوخذ الغلام بالصلاه وهو ابن سبع سنین
درحقوق برخیازکشورها نیز سن تمیزمعین شده است ولی درحقوق مدنی ایران وپاره‏ای از کشورها تمیز سن خاصی ندارد ودرصورت بروز اختلاف درباره ممیز ویا غیر ممیز بودن صغیر، تشخیص آن با دادرس است که باید با توجه به اوضاع واحوال وخصوصیات مورد ودلایل وقرائن وامارات موجود دراین باره تصمیم بگیرد.
درحقوق فرانسه، مانند ایران تشخیص تمیز با دادگاه است، اما سن تمیز درحقوق مصر، سوریه وعراق به موجب قانون ۷ سال تمام و درحقوق مراکش ۱۲ سال وحقوق تونس ۱۳ سال است. به نظر می‏رسد که سن ۱۲ یا ۱۳ سال برای تمیز خیلی بالا است وبا واقعیت های موجود وفق نمی‏دهد ونیز از آنجا که تشخیص این امر دراعمال حقوقی صغیر موثر است تعیین این سن با مصلحت صغیر وجامعه سازگار نیست.
ج- صغیر ممیز
صغیر ممیز به صغیری گفته می‏شود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، ولی تا حدی قدرت درک وتشخیص و تمیز سود وزیان درمعاملات را به دست آورده است. البته هر غیر ممیزی غیر رشید هم هست، ولی هیچ ممیزی پیش از بلوغ رشید محسوب نمی‏شود.
می‏توان گفت در مرحله تمیز، شخص سود وزیان را ازهم تشخیص می‏دهد، اما این تشخیص در او به صورت ملکه درنیامده است؛ اما رشد یک ملکه وکیفیت نفسانی است که پس از بلوغ در انسان حاصل می‏شود.به هر حال رشد مرحله‏ای از تکامل انسان است که پس از تمیز وبلوغ پدید می‏آید و در این مرحله درک، شعور، توانایی‏های فکری ودماغی انسان نوعاً بیش از مرحله پیشین است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:42:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم