(رفع الله المتعالی درجاته السنیّه، و أفاض علینا من برکات أنفاسه النفیسه). [۵۵]
این فقیر الی الله که خواست شرح قیصری بر فصوص الحکم را شروع کند از استاد علامه شعرانی (ره) راهنمایی خواست، آن جناب فرمود اگر آقای فاضل تونی قبول کند خیلی خوب است. بعد از آن استاد شعرانی فرمود که من به سن شما بودم و در تهران درس می‌خواندم، در همان وقت آقای فاضل تونی یکی از اساتید حوزه علمی اصفهان بوده است و آوازه‌ای بسزا داشت و شهرت علمی تمام. پس از شرح فصوص یادشده خواستم شفا را دو درسه بخوانم،‌ چه این که یک درس از کتاب نفس آن را در محضر استاد شعرانی مشغول بودم، باز از آن جناب راهنمایی خواستم که اجازه می‌فرمایید شفا را از اول طبیعیات نزد فلانی (که یکی از روحانیون نامدار آن روز تهران را اسم بردم) بخوانم؟ در جوابم فرمود: این آقا از خارج حرف و مطلب خیلی می‌داند ولی ملّای کتابی نیست؛ طلبه باید پیش ملّای کتابی درس بخواند. اگر آقای فاضل تونی درس شفا را برای شما قبول کند، خیلی خوب است.[۵۶]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آیت‌الله جوادی آملی درباره‌ی مقام علمیِ مرحوم فاضل تونی می‌گوید:
مرحوم فاضل تونی، گذشته از مهارت در حکمت و عرفان، در ادبیات نیز قوی بود. عبارت‏های شرح فصوص قیصری را که بسیار پیچیده است، همه را متقن و صحیح قراءت و شرح می‏کردند و گاهی نیز که تناسبی در کار بود، بعضی از آیات یا روایات را با آن ظرایف ادبی توجیه می‏کردند. مثلاً این جمله از دعای کمیل را: «ما کان لأحدٍ فیها مقرّاً و لا مُقاماً» یا «ما کانت لأحدٍ فیها مقرّاً و لا مُقاماً»، چنین معنا می‏فرمود: برای هیچ فرد از افرادی که در آتش دوزخ هستند، آنجا دار قرار و جای ماندن ابدی نیست.
معنای این جمله این نیست که کسی به جهنم نمی‏رود؛ چون کلمه «فیها» ظرف است و قرار گرفتن آن در کنار اسم نکره «احد» آن را صفتِ احد می‏کند و در نتیجه، معنای «ما کانت لأحد فیها» این است که برای هیچ‏کس که در دوزخ است، آنجا محل قرار و استقرار دائم نیست. بنا بر این، این جمله خلود و جاودانی را نفی می‏کند، نه اصل ورود به دوزخ را؛ لیکن چون سوگند یاد کرد که آن را پر می‏کند، همیشه از کفار، معاندان، منافقان و مانند آن‏ها پر خواهد بود.[۵۷]مرحوم محمد خوانساری استادش فاضل تونی را چنین می‌ستاید:
هر کس چند جلسه به درس آن مرحوم حضور می‌یافت، از وسعت علم و دانش و احاطه آن مرحوم در شعب مختلف علوم اسلامی خاصه در ادبیات عرب و حکمت قدیم،‌ دست‌خوش اعجاب و حیرت می‌شد، و مجذوب صفای قلب و بی‌آلایشی و بی‌پیرایگی و صدق و صفا و اخلاص ایشان می‌گشت و در سلک مریدان آن وجود عزیز در می‌آمد.
تمام اساتید و بزرگانی که این بنده ناچیز افتخار شاگردی و مصاحبت آنان را داشته‌ام متّفق و هم‌داستان بوده‌اند و هستند که مرحوم فاضل از ذخایر و نوادر عصر ما و به حقیقت بقیه الماضین و خیر الموجودین بود و در بعضی از قسمت‌ها بدیل و نظیری نداشت. مراجع بزرگ تقلید به ایشان اجازه اجتهاد داده بودند. از جمله مرحوم حضرت آیت‌الله بروجردی در نامه‌ای که چند سال قبل از فوتش به ایشان مرقوم داشته بودند، ایشان را به عنوان «عماد العلماء المتألهین» مخاطب قرار داده بودند.[۵۸]۱ـ ۳٫ فاضل تونی از دیدگاه بزرگان
حضرت آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی
حضرت آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی در اجازه‌نامه‌ای که به مرحوم فاضل تونی داده است، ایشان را چنین می‌ستاید:
بسم الله الرحمن الرحیم
مخفی مباد، جناب مستطاب علم الأعلام ابوالفضائل و الفواضل آقای میرزا محمد حسین فاضل تونی دام فضله، که از افاضل مدرسین معقولند، از جانب احقر مأذون و مجازند در تدریس و افاضات علمیه.
حرره الأحقر ابوالحسن الموسوی الإصفهانی
(محل مهر)[۵۹]
آیت‌الله بروجردی
آیت‌الله بروجردی ۱ در نامه‌ای فاضل تونی را «عماد العلماء المتألّهین» خطاب کرده است.[۶۰]شهید مطهری
شهید مطهری ۱ نیز خدمت او به علم و حکمت، و جلالتِ قدر او را چنین ستوده است:
آقا شیخ محمد حسین فاضل تونی، از مشاهیر مدرّسان فلسفه در عصر اخیر بود. رساله‌ای در الهیات دارد، در مقدمه‌ی آن رساله نوشته که شاگرد جهانگیر خان و حکیم اشکوری بوده است. … پس از تأسیس دانشگاه، سال‌ها در دانشکده ادبیات و دانشکده معقول و منقول تدریس می‌کرد.[۶۱]محمدعلی فروغی و علی اکبر دهخدامحمدعلی فروغی و علی‌اکبر دهخدا از احاطه و دقت نظر و علم او، سخن گفته‌اند.
سید جلال الدین آشتیانی
سید جلال‌الدین آشتیانی می‌گوید:
مرحوم فاضل تونی در دفاع از ابن عربی جمله بسیار زیبایی آورده است که در هیچ کتاب دیگری مانند این را ندیده‌ام. او می‌گوید:
مخالفین ابن‌عربی بر آنچه خود از کلام وی فهمیده‌اند، ایراد کرده‌اند، نه بر آنچه که او دانسته و گفته است. [۶۲]

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید، جای هیچ اکراه نیست[۶۳]

***
در اینجا مناسب است که دیدگاه استاد دکتر صادق رضازاده شفق[۶۴] را نیز که از همکاران مرحوم فاضل تونی به شمار می‌رفت، در چند سطری بیان کنیم.
زیر سایه‌ی درخت
او می‌گوید که مرحوم فاضل در تمام مراحل حیات خود، مراتب تواضع و درویش‌منشی خود را حفظ کرد. به یاد دارم ظاهراً به سال ۱۳۱۸ به موجب تعارف مرحوم مرآت، وزیر فرهنگ‏ وقت، به همراهی آقای نصراللّه انتظام که آن وقت ریاست تشریفات دربار را داشت، سوار اتومبیل وزارت فرهنگ شده، به راه افتادیم. در گذر از خیابان سپهسالار فاضل را از دور دیدیم‏ که در کنار خیابان در سایه‌ی چند درخت بید بر سر جوی آب نشسته و سر و دست خود را با آن آبْ تر و تازه و خنک می‌کرد. آقایان هر دو گفتند ما شاگرد آقای فاضل بودیم. من‏ آهی بر آوردم و چون مرحوم مرآت سبب آه مرا پرسید، گفتم در اندیشه‌ی عاقبت خودم‏ هستم که فاضل با آن همه فضل و دانش که شاگردانش وزیر و امیر شده‏اند، هنوز همان‏ فاضل به لب جوی نشین و گذر عمر ببین است.[۶۵]آزادی شاگردان در اظهار نظرهمچنین ایشان پس از وفات فاضل تونی، درباره‌ی او چنین نوشت:این بنده با وجود سال‌ها آشنایی نزدیک با مرحوم مغفور دانشمند ارجمند فاضل‏ تونی، معاشرت مداوم با آن مرحوم نداشتم؛ ولی آنچه در همان معاشرت کم و معارفه‌ی ممتد از او دیدم، در نظر من آشکار می‌ساخت که وی گذشته از مقام شامخ در قواعد و اصول زبان تازی و ممارست در علوم اسلامی از بلاغت و منطق و حکمت، خود مردی‏ بود پاکنهاد و صمیمی و خیر خواه. ریایی در کارش نبود و آنچه در دل داشت، می‌گفت‏ و این جهت اخلاقی او در نزد شاگردانش بیشتر ظاهر و محسوس بود. مجالس درسش‏ از تصنّع مبّرا بود و بسا جنبه‌ی گفت و شنید داشت و شاگردان با آزادی در مطالب درسی‏ اظهار نظر می‌کردند.
مرحوم فاضل بذله‏گوئی و ظرافت را هم دوست می‌داشت. حتی گاهی می‌شد شاگردان بی‌مبالات گستاخ خود را بزبان شوخی سرزنش سخت می‌کرده است. …
با دانشمندان و رجال علم و ادب، به‌ خصوص با مرحوم هژیر و مرحوم محمدعلی‏ فروغی رفت و آمد داشت و معروف بود که در ترجمه‌ی طبیعیات «شفاء» با آن مرحوم جلیل‌القدر همکاری می‌کرد.[۶۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...